گشتاسپ که یکی از پادشاهان کیانی بوده است، در روایات دینی و ملی ایران جایگاهی شایان توجه دارد. او به دلیل برخوردار بودن از دو جنبه مهم و اساسی در زندگی اش یعنی پذیرش دین بهی و نیز نقش آفرینی در داستان حماسی و جنگ با ارجاسپ تورانی، از شخصیت های نام آوری است که در شاهنامه فردوسی نیز مفصلا بدو پرداخته شده است. برای دانستن پیشینه داستان گشتاسپ و منشا و خاستگاه آن و آگاهی از منابعی که مورد استفاده و استناد مستقیم یا غیرمستقیم فردوسی واقع شده است، مراجعه به متون کهن ایرانی از جمله: اوستا، برخی از متن های مهم پهلوی و در کنار آنها، گشتاسپ نامه دقیقی که فردوسی آن را عینا در شاهنامه خود گنجانده، ضروری می نماید. در این مقاله، هدف اصلی، بررسی تطبیقی داستان گشتاسپ از دوران کهن تا زمان فردوسی است، با این اندیشه که حدود تاثیر و تاثر متقابل روایات در متون دینی و ملی تا حد امکان نمایانده شود.
طنز، انتقاد غیرمستقیم از پلیدی ها و کجروی های جامعه با بیانی خنده آور است و هدف آن اصلاح کاستی ها و پلشتی ها. ابوالقاسم حالت در وادی طنز شاعری است موفق و پرآوازه، با نگاهی منتقدانه و زبانی ساده. وی هم چون طبیبی حاذق زخم ها را می شکافد و ریم ها را بیرون می ریزد تا بیمار را بهبود بخشد. این مقاله به تحلیل درون مایه های طنز حالت در چهار محور اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی پرداخته است. در محور اجتماعی، تحلیل مسائل اداری، شهری، قضایی، بهداشتی و درمانی و مفاسد اجتماعی را مدنظر قرار داده و در محور سیاسی، حوادث و احزاب سیاسی، استبداد داخلی و دخالت بیگانگان را. در محور اقتصادی، بحران نفت، کمبود کالا، کشاورزی ناکار آمد، وضعیت مالی مردم، مالیات ناعادلانه و اختلاس مورد کنکاش قرار گرفته و در محور فرهنگی، مسائل مربوط به آموزش و فرهنگ وارداتی.