فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۲۱ تا ۴٬۷۴۰ مورد از کل ۵٬۵۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
روشنایی بی هیچ گفت وگویی، مهم ترین ایزد در اساطیر هندواروپاییان است و چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی، مهم ترین مضمون در اساطیر این مردمان است. مردمان هندوایرانی نیز به سان دیگر هندواروپاییان، سرگذشت روشنایی را بنیاد اساطیر خویش نهادند. آفرینش، باروری، آب فزایی، پیروزی و دیگر اجزای هستی در باورهای آنان، اجراهای دیگرگون اسطوره روشنایی است. ایزد روشنایی در اساطیر ژاپنی نیز جای گاهی بنیادین دارد. آماتِراسو، ایزدبانوی روشنایی در ژاپن، به سان ایزدان روشنایی آریایی، ایزد باروری و مایه خرّمی کشت زارهاست و خاندان پادشاهی از نژاد اویند. داستان زندگانی او نیز توسعه یافته چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی است و مشترکات سرگذشت او با اسطوره ایزدان روشنایی هندوایرانی، بیش از آن است که اتفاقی انگاشته شود. پیش از این، جوانبی از ورود و تأثیر اساطیر آریایی به فرهنگ ژاپن، کاویده و معرفی شده است و در این مقاله نیز با روش توصیفی تحلیلی، مشترکات اساطیر ایرانی و هندوایرانی با اساطیر ژاپنی در حوزه ایزدان روشنایی بازنموده می شود. نتایج این بررسی، گویای آن است که با توجّه به پیشینه تأثیر فرهنگ ایرانی بر فرهنگ ژاپنی، اسطوره آماتِراسو در باورهای ژاپنی، ریشه هندوایرانی دارد. نیز قرن ها پس از ورود این اسطوره به فرهنگ ژاپن، هم زمان با موج تازه ورود عناصر ایرانی به ژاپن در نیمه قرن هفتم میلادی، امپراتوران ژاپن با الگوگیری از نظریه تبار ایزدی شاهان ایرانی، اسطوره آماتِراسو را برای تبیین تبار ایزدی خویش به کار گرفتند.
کیفیت انسجام متن در اشعار روایی کودکانه احمد شاملو با تکیه بر شعر «پریا» و «دخترای ننه دریا»
حوزه های تخصصی:
احمد شاملو در میان شاعران معاصر به علت تشخص سبکی و زبانی، و نقش او در پیدایی جریان شعر سپید از اهمیت و جایگاهی ممتاز برخوردار است. توفیق شاملو در استفاده از این نوآوری شکلی، در ساختار اشعار کودکانه و استفاده نمادین و تمثیلی از زبان کودکانه برای القای زیست جهان فکری و عاطفی خویش، قابل تأمل است و چه بسا موجب تحریک و تحریض عواطف جمعی مخاطبان(اعم از کودک و بزرگسال) می شود. استفاده از رویکرد هلیدی در کشف عوامل انسجام متن اشعار او می تواند وجوه امتیاز و کیفیت شکل گیری زبان شاعرانه و همسویی آن را با معنا و محتوای اشعار کودکانه اش بازگو نماید. نظر به اهمیت این موضوع، این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی مبتنی بر نظریه نقش گرایی هلیدی تلاش کرده است به قصد بازنمایی چگونگی «عوامل انسجام متن» به واکاوی کودکانه های شاملو بپردازد. از نتایج تحقیق برآمده است که از میان عوامل انسجامی متن در اشعار کودکانه شاملو ارجاع درون متنی، تکرار و هم آیی و حروف ربط افزایشی و علّی بیشترین بسامد را داشته است که خود گواه التزام شاملو به نقش ارجاعی زبان شعر و همگرایی و پیوستگی متنی اشعار کودکانه او و نمودار جلب توجه و هدایت ذهنی مخاطب از طریق تأکید و بسامد است.
خاقانی شروانی در شعر خود از روایت کدام شاهنامه بهره برده است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاقانی شروانی قصیده سرای بزرگ سده ششم هجری قمری، به میزانی بسیار از روایات شاهنامه و داستان های اساطیری و پهلوانی در شعر خود بهره برده است. برخی شواهد نشان می دهد که شاعر در شعر خود به داستان هایی حماسی و پهلوانی از شاهنامه اشاره می کند که مربوط به روایت فردوسی از شاهنامه نیستند و مشخّصاً در شاهنامه فردوسی وجود ندارند یا به گونه ای دیگر روایت شده اند. نگارندگانِ این سطور، این فرض را مطرح می کنند که ممکن است خاقانی افزون بر شاهنامه فردوسی، به شاهنامه ای دیگر نیز دست رسی داشته و از آن بهره گرفته باشد. شواهد شعری نشان می دهد که تلمیحات شاهنامه ای در اشعار شاعران سده های پنجم و ششم هجری قمری، به داستان هایی از شاهنامه اشاره دارد که متفاوت است از آن چه در شاهنامه فردوسی می بینیم و گویا اشارات شاهنامه ایِ شعر آنان، در برخی موارد، از مآخذی دیگر سرچشمه می گیرد. در این مقاله با بررسی شواهد شاهنامه ایِ شعر خاقانی و مطابقت آن ها با منابع حماسی پیشین و هم چنین روایات حماسی موجود در تواریخ کهن فارسی، این نتیجه به دست آمده است که این شاعر به غیر از شاهنامه فردوسی، شاهنامه هایی دیگر را نیز در دست داشته و با بررسی دقیق ترِ این شواهد می توان این فرض را مطرح کرد که وی بیش ترْ تحت تأثیر شا هنامه مسعودی مروزی بوده است. در این پژوهش، این شواهد مطرح و بررسی شده است.
«جمشید و خورشید» یا «جام جم» در شعر خواجو و حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کیفی- کمی، نخست، ژرف ساخت عنصر قدیم اسطوره جمشید، یعنی «جم و خورشید» و پیشینه عنصر جدید آن موسوم به «جام جم»، توصیف و تحلیل و سپس میزان و چگونگی بهره مندی خواجو و حافظ از دو عنصر مذکور بررسی شده است: الف. خواجو افزون بر عنصر قدیم «جم و خورشید» در «گوهرنامه و گل و نوروز»، عنصر جدید «جام جم» را در «روضه الانوار، کمال نامه و همای و همایون» به فراخور اهداف برگزیده، حال آن که حافظ در دیوان، «جام جم» را با بسامد چیره اختیار کرده است. ب. خواجو گرچه هر دو عنصر قدیم و جدید اسطوره جم را در منظومه های خویش آورده است، میانگین بسامدی آثار خواجو مبیّن چیرگی «جام جم» است. ج. معادل سازی های «جم و خورشید» در «گل و نوروز و گوهرنامه»، نشان دهنده ارتباط و یگانگی «جم و خورشید» در این منظومه هاست. د. اگر «ایزد خورشید: مِهر»؛ در این معادله ها، جای گزین واژه «خورشید» گردد، معادله تازه «جم و مِهر» پدید می آید و این موضوع، به احتمال، مؤید بهره برداری مِهرپرستانه نیاکان ما از عناصر قدیم اسطوره جم به فراخور موضوع و ویژگی انعطاف پذیرانه و انطباق پذیرانه ذاتی اساطیر است.
مکتوب نادری
تحلیل نشانه - معناشناختی گفتمان روایی ضحاک و فریدون براساس نظریه گرمس
حوزه های تخصصی:
نشانه–معناشناسی روایی بر دو اصل کنش و تغییر استوار است. کنشگران در این نظام اغلب بر اساس برنامه های از پیش تعیین شده پیش می روند تا به معنایی مطلوب دست یابند. به نظرمی رسد که در بافت داستان های اسطوره ای گفتمان غالب، گفتمان منطقی-روایی است. در این جستار، داستان «ضحاک و فریدون» از شاهنامه فردوسی را از منظر نشانه–معناشناسی به روش توصیفی-تحلیلی واکاوی می کنیم تا نشان دهیم که تمامی مؤلفه های روایی داستان به سوی تغییر شرایط معنایی پیش می روند. نتایج حاکی است که این گفتمان پویاست و در انتهای داستان وضعیت اولیه به گونه ای به وضعیت ثانویه تغییر یافته که شرایط آن گونه که در ابتدا بوده نیست. مراحل تحول کلامی این گفتمان در چهار مرحله عقد قرارداد، توانشی، کنشی و ارزیابی خلاصه می گردد. ارزش مطرح برای هر دو شخصیت اصلی این داستان، مادی است. ضحاک در پی تاج و تخت و فریدون در پی نابودی حکومت ضحاک است. نظام کنشی–معنایی این گفتمان بر اساس شناسه مکانی به مکان های خودی، کنشی و واسطه ای قابل تقسیم است.
بررسی اسطوره ایزد گیاهی/خدای شهیدشونده در قصه پسر پادشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
129 - 149
حوزه های تخصصی:
ایزدان گیاهی و اساطیر مربوط به آن ها بخشی از اساطیر ملت های یونان، مصر، بین النهرین، هند و ایران را تشکیل می دهند. دُموزی/تموز، آتیس، آدونیس، دیونیزوس، اوزیریس، بَعَل، پرسفون و بالدر، معروف ترین ایزدان گیاهی در اساطیر ملل هستند. در اساطیر ایرانی نیز سیاوش ایزدی گیاهی به شمار می رود که ماجراهای مربوط به او بخشی از شاهنامه بزرگ فردوسی را به خود اختصاص داده است. نگارنده در بررسی های میدانی خود به روایتی عامیانه برخورده است که خمیرمایه اصلی آن، داستان ایزدی گیاهی است که در قالب پسر پادشاه نمود می یابد. هر چند نامی از او به میان نمی آید. این روایت عامیانه که از سوی «علی حسین عالی نژاد» یکی از کهن سال ترین راویان منطقه کوه مره سرخی فارس روایت می شود، پیش از این در هیچ منبع مکتوبی نیامده است. بررسی های نگارنده نشان می دهد این روایت، آمیزه ای از روایت های دینی، حماسی و اسطوره ای است؛ بخش هایی از این روایت، به ویژه آغاز داستان، تکرار روایت حماسی سیاوش و سودابه در شاهنامه فردوسی است. محورهایی از داستان نیز یادآور داستان یوسف پیامبر و زلیخا است. برخی از خطوط داستان هم زندگی دیگر ایزدان گیاهی در اساطیر جهان را به ذهن متبادر می کند. به نظر می رسد این روایت از دیرباز در میان مردم این منطقه رواج داشته و به مرور زمان و با تغییر و دگرگونی در ادیان و باورهای مردم منطقه، دست خوش تغییر و دگرگونی شده است؛ هم چنین بررسی تطبیقی این روایت با دیگر روایت های ایزدان گیاهی نشان می دهد که این روایت دست کم 14 وجه اشتراک با دیگر داستان های مربوط به ایزدان گیاهی دارد. بررسی آیین سوگ واری ایزد گیاهی در این منطقه نشان می دهد که مراسم بزرگ داشت این ایزد هرساله و با قربانی کردن پیش از کشت برنج انجام می شده است.
تحلیل فرونسیستی از «فقر و غنا» در نظام اخلاق صوفیانه و رساله اخلاقی گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم فرونسیس (حکمت عملی) که ریشه در فلسفه ارسطو دارد، با اصطلاح سویه کاربردی در هرمنوتیک گادامری پیوند وثیقی پیدا می کند. گادامر با الهام از فرونسیس ارسطویی، بر جنبه کارکردی و پراگماتیستی فهم تأکید می کند؛ ازاین رو، گادامر فهم و تفسیر را جزء امور انضمامی و تجربی می داند، نه با پیش داشت قواعد و روش های خاص. آنچه سعدی در مواجهه با آموزه های اخلاقی به طور عام، و موضوع فقر و غنا انجام می دهد، تحقق عینی کارکردی است. از سده های سوم و چهارم هجری، یکی از آموزه های اخلاقی که در کتب صوفیه با عناوین مختلف مطرح شده، تفضیل فقیر صابر بر غنی شاکر بوده است. چنین رأی و حکمی تا قرن هفتم قرائت مسلط اهل تصوف محسوب می شده و تمرد و سرکشی از آن، عقاب و عذاب دنیوی و اخروی را برای صاحب آن به دنبال داشته است؛ تا اینکه در این قرن، سعدی در رساله اخلاقی گلستان، دیگر بار به مفهوم فقر و غنا با چشم انداز و رویکرد تازه ای می پردازد. او با تفسیری فرونسیستی متناسب با وضعیت انضمامی و عینی زیست روزمره خود، این بصیرت را پیدا می کند تا در مقابل تفسیر مسلط و فراتاریخی و حاکم، جانب غنا را به عنوان عاملی نجات بخش در عصر انحطاط بگیرد و با اخلاقی کارکردگرایانه، زندگی را برای ایران و ایرانی به ارمغان آورد. این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از ابزار کتابخانه ای نوشته شده است، به تبیین و تحلیل این مدعا خواهد پرداخت.
تحلیل نشانه های بلاغی در عاشقانه های شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
171 - 194
حوزه های تخصصی:
نشانه های بلاغی، نقشی برجسته در فرآیند شکل گیری محتوا دارند و متناسب با محدوده رمزگانی بافت متنی از آن ها استفاده می شود. شمس لنگرودی از شاعران معاصر ایران است که در شعرش متناسب با محتوا و هدف، استفاده ای قابل بررسی از نشانه های بلاغی دارد. با توجّه به ارتباط بارز عاشقانه های شمس با این نشانه ها، مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، نشانه های بلاغی پرکاربرد و نقش و کارکرد تعیین کننده آن ها را در شعر شمس بررسی می کند. تحلیل اشعار عاشقانه شمس، نشان می دهد محتوای عاشقانه ها دارای سه ضلع برجسته معشوق، عشق و شعر در یک مثلث عاشقانه است که شاعر از انواع نشانه های بلاغی برای تشریح آن استفاده نموده است. پربسامدترین نشانه ها در این اشعار در دو بخش نشانه های شمایلی و نمایه ای قرار می گیرد که به ترتیب، شاملِ تناسب، هم حروفی، تشبیه، استعاره مکنیه و مصرّحه ، تکرار در سطح جمله و نشانه های بلاغی سبک ساز در این سروده ها به ترتیب: تناسب، هم حروفی و تشبیه است که در گسترش و تقویّت نظام عاطفی مسلّط بر عاشقانه ها نقش دارند. همچنین تراکم و ترکیب نشانه ها، خوشه های نشانه ای را پدید آورده است که تأییدی بر وجود رمزگان بلاغی در این سروده ها است. کارکرد نشانه ها و خوشه ها مخاطب را با شعر شمس، دنیای ذهنی و تجربه های زیستمانی او آشنا می کند.
مکاتیب تاریخی
منبع:
ارمغان ۱۳۰۴ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
دو مکتوب تاریخی
حوزه های تخصصی:
مکاتیب تاریخی
ارائه شاخص های مطلوب بازنویسی و داستان گزینی آثار حماسی در ادبیات کودک و نوجوان با تاکید بر شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتار پیش رو، نتیجه پژوهش کتاب خانه ای است که به منظور ارتقای کیفیت متون بازنویسی شده از آثار حماسی با تأکید بر مشخّصه های رشد ادراکی، عاطفی و اجتماعی برای کودک و نوجوان صورت گرفته است. برای دست یابی به این هدف، در گام نخست مبانی نظری بازنویسی آثار حماسی ادبیات کودک و نوجوان ارائه و تاریخچه مختصری از آثار بازنویسی شده در عرصه ملّی با تأکید بر شاهنامه فردوسی بررسی شده است. سپس مشخّصه های رشد کودک در سنین مختلف طبقه بندی شده و براساس آن قواعد عمومی و تخصصی بازنویسی آثار کهن حماسی ارزیابی شده است. بر مبنای این ارزیابی، شاخص های مطلوب داستان گزینی و بازنویسی آثار حماسی سازگار با قابلیت های ذهنی و توان مندی های مختلف ادراکی مخاطبان کودک و نوجوان در سنین مختلف جمع بندی و پیش نهاد شده است. در پایان، نمونه هایی از این شاخص های مطلوب در مقایسه با بازنویسی های ناکارآمد از داستان های شاهنامه فردوسی به منظور ارائه مصداق های کاربردی آورده شده است. پژوهش حاضر شیوه ای علمی برای ارائه شاخص های مطلوب و انتخاب داستان های مناسب در سایر انواع ادبی نیز هست.
بررسی حماسه سرایی درادبیات کهن عربی
حوزه های تخصصی:
حماسه یکی از مهم ترین انواع ادبی است که از دورانی که ملتی در راه دست یافتن به شکوه و تمدن گام نهاده است سخن می گوید. ادبیات عربی به دلایلی، از شاهکار برجسته ی حماسی بی بهره است. در این ادبیات، حماسه گونه هایی یافت می شود که در این مقاله، این حماسه گونه ها، در عصرهای مختلف ادب عربی بررسی شده است. در عصر جاهلی نمونه هایی از این حماسه گونه ها را می توان در معلقات هفتگانه، بوی ژه در معلقه وسیره یعنتره بن شدّاد وأُرجوزه ها و جنگ سروده ها مشاهده کرد. در این عصر در اشعار شاعران «صَعالیک» نیز می توان ردپای اشعار حماسی را یافت. أبوفراس حمدانی، بشار بن برد و ابوتماماز برجسته ترین شاعران عصر عباسی می باشند که بایستی اشعار حماسیشان را در لابه لای ابیاتی که در فخر سروده اند، یافت.در این میان، قصیده ی«فتح الفتوحِ» ابوتماماز شاهکارهای ادب عربی بشمار می رود که در آن، حماسه، مدح و فخر رابگونه ای ژرف و زیبا درهم آمیخته است.«صفی الدین حلّی» پیشگام شاعران فخر و حماسه در عصر انحطاط می باشد. عدم گسترش تخیل و ژرف نگری، روی آوردن به شیوه های تقلیدی،وبرخودارنبودن از ملیّت واحد و جامع،از عوامل اصلی فقدان شاهکار حماسی در ادبیات کهن عربی می باشد.
علل و انگیزه های رویکرد تعلیمی در منظومه های عاشقانه شیرین و خسرو و مجنون و لیلی امیر خسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گونه ادبی شعر تعلیمی حدود و ثغور خاصی ندارد و در بطن و جوف اغلب مضامین شعر فارسی از جمله ادب غنایی جاری و ساری است و این امر بدان سبب است که برای شاعران عارف، داستان بهانه ای برای طرح مباحث تعلیمی بوده است. پژوهش حاضر می کوشد تا علل و انگیزه های کاربرد مضامین تعلیمی و اندرزی را در منظومه های غنایی شیرین و خسرو و مجنون و لیلی امیر خسرو دهلوی بررسی و تحلیل کند. امیر خسرو دهلوی (651 725ق) از عارفان و شاعران نام آور پارسی گوی هندوستان است. او در سرودن مثنوی عاشقانه، پیرو نظامی گنجوی است. یکی از موضوعات مهم در منظومه های عاشقانه امیر خسرو، توجه و ترویج معنویت و اخلاق است که تحت تأثیر اندیشه های عرفانی وی نزج یافته است. او سازندگی درونی انسان و اصلاح و تهذیب نفس او را در دست یابی به سعادت فردی، اجتماعی، دنیوی و اخروی، ضروری و لازم می داند. جستار حاضر با واکاوی کیفیت انعکاس مباحث اندرزی و طرح آن در مجنون و لیلی و شیرین و خسرو به این نتیجه دست یافته که توجه به اصول اخلاقی در ترسیم جامعه ای ایدئال و آرمانی، بیش از هر معنایی، و تلاش انسان برای تسکین روحی، آرامش و امنیت، در نتیجه حصول به جامعه ای اخلاقی انسانی در فضای همواره پرآشوب و هراسناک دنیوی، از گذشته تا امروز مؤثر و مفید است. دنیایی اخلاق گرا، مقدس و آرمانی که همگی انسان ها در اوج خودشکوفایی قرار گرفته و به تکامل شخصیتی خویش رسیده اند.
یک مکتوب تاریخی
منبع:
ارمغان ۱۳۰۴ شماره ۳ و ۴
حوزه های تخصصی:
باستان گرایی واژگانی در اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
197-218
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقاومت به عنوان یک نوع ادبی، پیشینه ای دیرینه دارد و از زمان پیدایش ادبیات، دوشادوش آن حرکت کرده است. در میان شاعران برجسته این نوع ادبی در ایران، قیصر امین پور جایگاه ویژه دارد و زبان شعری این شاعر متمایز از زبان شعری معاصرینش است که دلیل این تمایز، توجه و تمرکز او بر جنبه های مختلف زبان و به خصوص مقوله آرکائیسم در شعر است. آرکائیسم یا باستان گرایی نشانگر گرایش شاعران به صرف و نحو کهن در زبان شعر و بازتاب آن در سطح واژگان و ساختارهای نحوی است. در این پژوهش به سطح واژگانی ( اسم، صفت، قید، فعل، حرف) آرکائیسم در مجموعه کامل اشعار قیصر امین پور پرداخته شده است که در این بررسی هم کارکرد و انگیزه انتخاب واژگان کهن و هم ساختمان این واژگان مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش روشن ساختن کارکرد و ساختار واژگان آرکائیک مورد استفاده این شاعر و چگونگی ارتباط میان زبان و دیدگاه وی در اشعارش است. نتایج به دست آمده با استفاده از روش توصیفی و کتابخانه ای و تحلیل بیت ها و آمارگیری، بیانگر این است که شاعر در گزینش واژگان آرکائیک خود غالباً جنبه های حماسی، عرفانی، موسیقایی، بلاغی و شاعرانه را مورد توجه قرار داده و زبان امروزی را با الگوهای کهن تطبیق داده است.
ارائه الگوی مدرسه شاد از طریق واکاوی مضامین شادی در ادبیات و فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۹
147 - 171
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارائه الگوی مدرسه شاد از طریق واکاوی مضامین شادی در ادبیات و فرهنگ ایرانی به انجام رسید. روش پژوهش، تحلیل مضمون به عنوان یکی از روش های رویکرد کیفی است. داده های پژوهش شامل منابع و متون مرتبط با فرهنگ و ادبیات ایرانی است که از طریق تکنیک تحلیل متن و با توجه به فرایند تحلیل داده در روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر این است که شادی در فرهنگ و ادبیات ایرانی درباره دو مضمون فراگیر اصلی شادی بیرونی (آفاقی) و شادی درونی (انفسی) قابلیت صورت بندی دارد. شادی بیرونی شامل زیست جهان شاد و بهْ زیستن و شادی درونی دربرگیرنده ایستار، منش و پویش معطوف به شادی است. ارائه الگوی مدرسه شاد بر مبنای مضامین شادی در فرهنگ و ادبیات ایرانی مستلزم توجه به ابعاد و مؤلفه های شادی بیرونی و شادی درونی و لحاظ نمودن این ابعاد در رابطه با ارکان و مؤلفه های اصلی مدرسه است که در قالب برنامه درسی معطوف به شادی، کارکنان آموزشی و اجرایی مدارس به مثابه آموزشگران شادی، محیط مدرسه با نشاط و دانش آموزان شاد زیست نمود پیدا می کند.
جایگاه روایت در متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری
منبع:
مطالعات داستانی سال سوم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
25 - 50
حوزه های تخصصی:
روایت در جلوه های گوناگون فرهنگ بشری دیده می شود. آنگاه که از این دیدگاه به متون فارسی منثور بازمانده از قرن چهارم تا هفتم هجری بنگریم؛ این پرسش مطرح می شود که: «کدام یک از اشکال روایی در کهن ترین متون منثور فارسی قرن چهارم تا هفتم هجری دیده می شود؟» هدف این پژوهش رسیدن به شناخت کلی از پیشینه حضور اشکال گوناگون روایی در متون دوران آغازین زبان فارسی است. بررسی توصیفی- تحلیلی صدها متن منثور بازمانده از این دوران شکوفایی نثر نشان می دهد که محتوای متون این دوره از موضوعات گوناگونی چون نجوم، بلاغت، فلسفه، سیاست، جغرافیا، تاریخ، اساطیر، سفرنامه، منشآت، تفسیر، دانشنامه، تذکره، اخلاق، کلام، تعبیر خواب، موسیقی، هندسه، طلسمات و... سخن می گوید. مهم تر آنکه در 85% متون مورد بررسی، شکلی از اشکال روایی دیده می شود و فرم های روایی چون گزارش، حکایت، قصه و داستان بلند کاربردهای مهمی در متن دارد. از جمله گزارش و نقل رخدادهای گذشته، توصیف موقعیت ها، خلق تمثیل های استشهادی، بیان اندیشه ها، روشنگری اندیشه های مبهم و پیچیده، بیان مشاهدات، ثبت تجربیات و روایت داستان. یافته ها همچنین نشان دهنده تنوع موضوع و کاربردهای گوناگون و گسترده گونه های روایی در زندگی اجتماعی پارسی زبانان قرن چهارم تا هفتم هجری است. وجود چنین خزانه ای سرشار از اشکال روایی در دوران آغازین نثر خود گواه آن است که پیشینه سنّت روایت پردازی، در زبان فارسی، به دورانی بسیار کهن تر از قرن چهارم بازمی گردد. این میراث گرانبار پشتوانه نویسندگان خلاق این دوران شده تا با دگرگون کردن فرم های ساده به فرم های پیچیده تری از روایت دست بیابند.
بررسی کهن الگوی منجی در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها، مفاهیم مشترکی هستند که ریشه در ناخودآگاه جمعی انسان ها دارند. این اصطلاح را نخستین بار یونگ در بحث ناخودآگاه جمعی اش مطرح کرد و آن را آرکی تایپ – الگوی نخستین، صورت مثالی، صورت ازلی- نامید. کهن الگوها را می توان شامل تصاویر، مایه ها و انگاره ها و نوع دانست. کهن الگوی منجی از انواع مایه ها و انگاره ها و مفاهیم مشترکی است که میان جوامع و فرهنگ ها و ادیان مختلف وجود دارد. منجی، فردی است که در زمانی خاص که اصولاً زمان پایان دنیا و دوره اوج سختی ها و بدبختی های انسان و سلطه تاریکی و پلشتی ها در این دنیاست، ظهور می کند. این اندیشه، علاوه بر این که دغدغه ذهنی انسان های گذشته و ادیان مختلف بوده است، اندیشه و تفکری است پویا و زنده که امروزه و تا زمانی که انسانی روی زمین نفس می کشد، در جریان خواهد بود. فروغ فرخزاد نیز، در جایگاه شاعری برجسته و متفکر، به این مسأله نظر داشت، بدان می اندیشید و این امر یکی از دغدغه های ذهنی او بود. مقاله حاضر، به بررسی «کهن الگوی منجی» در شعر «کسی که مثل هیچ کس نیست» فروغ می پردازد. این شعر پنجمین شعر در دفتر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» است. این مقاله با توجه به عناصر و اجزای خود شعر نشان می دهد که این فردی که فروغ از آن سخن می گوید، کسی نیست جز منجی.