فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۴۶۱ تا ۴٬۴۸۰ مورد از کل ۵٬۵۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
نبود نقش فرستنده از نقش های الگوی کنشی گرماس در چهار رمان دفاع مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شخصیت ها در انتقال درونمایه و پیام داستان هر یک نقش مشخص و معینی دارند. نقش ها بر همدیگر تاثیر می گذارند و یک مجموعه مرتبط و منسجم را ایجاد می کنند. برخی شخصیت ها، به ویژه در آغاز داستان بر چگونگی آشنایی شخصیت اصلی با هدف تاثیر می گذارند. مساله اینجاست که این نقش در داستان های دفاع مقدس نیز وجود دارد یا نه؟ آیا در ادبیات داستانی دفاع مقدس، شخصیت اصلی بر اساس راهنمایی، ارشاد و تحریک دیگران با هدف آشنا می شود یا مساله صورت دیگری دارد؟ قصد آن است که انگیزه رفتار و الگوی اندیشه و تفکر شخصیت اصلی آشکار شود. این مهم، اهمیت نقش و فردیت بارز شخصیت اصلی را نشان می دهد. برای بیان این مطلب از الگوی کنشی گرماس بهره گرفته شده است؛ الگویی که ارتباط شخصیت ها را بر اساس نقش و کارکرد آنها نشان می دهد. بر اساس این الگو، شخص یا اشخاصی (فرستنده)، شخصیت (کنشگر) اصلی را به خاطر خواسته مشترکی (هدف) به ماموریت می فرستند. کنشگر اصلی در این ماموریت با کمک اشخاص همدل (یاوران) یا مخالفت و دشمنی افراد مخالف (رقبا) مواجه می شود. انجام ماموریت و به دست آوردن خواسته، نفع و نتایجی برای او، فرستنده یا دیگران در بر خواهد داشت (گیرنده). مطابق این الگو، شخصیت اصلی بر اساس همفکری یا راهنمایی فرستنده که از ضرورت و اهمیت هدف آگاه است، به ماموریت فرستاده می شود. فرستنده به دلیل آگاهی از هدف؛ از نظر فکری اهمیت شایانی دارد. در این مقاله سعی شده، پس از بیان الگوی کنشی گرماس، به این سوال پاسخ داده شود که آیا این نقش در چهار رمان دفاع مقدس و جود دارد یا نه؟ اگر وجود ندارد، این مهم چه تاثیری بر الگوی تفکر و اندیشه شخصیت اصلی گذاشته است؟ بر همین اساس، طبق الگو نقش فرستنده در چهار رمان دفاع مقدس -ارمیا، سفر به گرای 270 درجه، دوشنبه های آبی ماه و گنجشک ها بهشت را می فهمند-بررسی شده است. تطبیق الگو نشان داده است که در این چهار رمان، نقش فرستنده وجود ندارد و از نظر فکری، شخص یا اشخاصی بر شخصیت اصلی تاثیر نگذاشته اند و شخصیت اصلی بنا بر آگاهی و شناخت خود از هدف و به صورت داوطلبانه و خودجوش به ماموریت رفته است؛ به عبارتی، نقش فرستنده با شخصیت اصلی ادغام شده است و این دو نقش، یک نماینده (شخصیت اصلی) دارد. تفاوت رمان با قصه، دوره تاریخی دفاع مقدس و ماهیت هدف از دلایل این امر هستند.
سبک زبان داستان نویسی کامل الکیلانی در داستان کودک (بررسی موردی: داستان های اصدقاء الربیع و الافیل الابیض)
حوزه های تخصصی:
هر اثر ادبی که خلق می شود، ویژگی های خاص خود را دارد و سبک و روش ارائه افکار و خلاقیت های نویسندگان، با توجه به تفاوت فکری و روانی شان، متفاوت است. زبان روایت داستان مقوله ای است که باید متناسب با مخاطب و نوع داستان باشد. این ویژگی در داستان کودک با حساسیت و ظرافت ملموسی همراه است که نویسندگان کودک باید بسیار نکته سنج و آگاه باشند و از واژگان و عباراتی استفاده کنند تا زبان داستان برای کودک ساده و قابل فهم باشد و کودک بتواند حوادث و مفهوم داستان لمس کند. هدف نوشتار حاضر این است که با شیوه توصیفی تحلیلی، شگرد و سبک نویسندگی کامل الکیلانی را در نمونه داستان های مذکور مورد بررسی قرار دهد. بررسی ها و مطالعات انجام شده در داستان های مورد پژوهش، حاکی از آن است که کامل الکیلانی با استفاده از تکرار واژه ها و عباراتی کوتاه و ساده، زبان داستان هایش را با سطح درک و فهم کودکان متناسب نموده است. او همچنین بیشتر افعال این عبارات را از زمان ماضی گرفته تا بتواند به داستان رنگ واقعی داده و حوادثش را برای مخاطب خردسالش ملموس و عینی نماید.
با کلک اندیشه (9): (کیومرث صابری) با هم گریسته بودیم
حوزه های تخصصی:
شگردها و علل و انگیزه های کاربرد مضامین تعلیمی در منظومه های غنایی با تکیه بر منظومه نویافته «ناز و نیاز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار تعلیمی یکی از گسترده ترین و رایج ترین گونه های ادب فارسی است. اشعار و آثار تعلیمی گاهی اثری کاملاً مجزا و مستقل است؛ همانند منظومه ها و آثاری که تنها به تعلیم و پند و حکمت و اخلاق می پردازد؛ گاهی نیز مفاهیم و مضامین اخلاقی، حکمی، مذهبی و پندیات به طور پراکنده در میان آثار دیگر ادبی مانند منظومه های غنایی و حماسی و یا قصاید مدحی به کار می رود؛ در این حالت افزون بر نکاستن از جنبة شاعرانة این آثار، با شور و احساس ویژه ای، گیرایی این آثار افزایش می یابد. منظومه ناشناخته « ناز و نیاز» یکی از آثاری است که سرشار از آموزه های تعلیمی است. این منظومه از آثار ارزشمند سده یازدهم هجری است و در شمار منظومه های گرانقدر عاشقانه فارسی قرار دارد؛ این منظومه تاکنون به چاپ نرسیده است و تنها نسخه باقی مانده از آن، نسخه ای با شماره 483 در کتابخانه U.C.L.A دانشگاه لس آنجلس است. در این اثر، مضامین و معانی تعلیمی و حکمی بسیاری وجود دارد که شاعر، آنها را باتوجه به زمینه انفعالی و ذوقی و با استفاده از شگردهایی مانند ترغیب، انذار، استدلال و... به کار برده است. این موضوع بیانگر حسن توجه شاعر در استوارکردن کلام برپایه منطق عقلی و هنری است. نگارنده در این پژوهش می کوشد تا افزون بر معرفی کوتاه منظومه ناز و نیاز، چرایی بازتاب مضامین تعلیمی را در این منظومه غنایی بررسی کند.
جستاری در مأخذشناسی برخی از اندرزهای بوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعدی از شاعرانی است که برای موعظه و ارشاد مردم جایگاه ویژه ای قائل شده است و از میان آثارش، سراسر بوستان را به پند و اندرز در موضوعات مختلفِ حکمی و اخلاقی اختصاص داده اس ت؛ یقیناً وی در سرودن این اثر و بیان نکات اخلاقی آن، مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر برخی منابع پیش از خود قرار گرفته است واحیاناًاز مطالب آن ها استفاده هایی نیز کرده است. هدف اصلی این گفتار آن است که به بررسی زمینه و منشأ اندرزهای موجود در بوستان بپردازد و نشان دهد که سعدی هنگام بیان پندهای این اثر تحت تأثیر کدام دسته از متون و آثار قرار داشته است؛ بدین منظور سعی شده است تا با جست وجو و پژوهش در منابعی که کمابیش به موضوع اندرزگویی اختصاص یافته اند، رگه هایی از تأثیرپذیری سعدی از مطالب اخلاقی و اندرزی آن ها کشف و استخراج شود؛ از مهم ترین یافته های این تحقیق می توان به تأثیرگذاری غیرمستقیم برخی اندرزنامه های پهلوی (نظیر اندرزهای آذرباد مارسپندان و اندرزنامه بزرگمهر) و نیز تأثیرپذیری مستقیم سعدی از آثار حکمی و اخلاقی برخی شاعران و نویسندگان پیش از خود اشاره کرد؛ از این میان تأثیرپذیری سعدی از اندرزهای ابوشکور بلخی، فردوسی و عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر چشمگیر و شایان توجه است.
طنزی که زندگی است...
فصلی از رمانی که هرگز چاپ نمی شود
منبع:
آزما بهمن ۱۳۸۸ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
تحلیل ساختاری قصه فیروز شاه (داراب نامه بیغمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رمانس داراب نامه ( قصه فیروزشاه) توسط «مولانا محمد بیغمی» روایت و به قلم محمود دفتر خوان در سال 878 ه .در تبریز کتابت شده است. پیشتر به ساختار این گونه آثار کمتر توجه می شد؛ در حالی که سرمایه عظیمی از مسایل فرهنگی و ادبی هر عصر و یا چندین دوره در آنها دیده می شود؛ اما در دوره های اخیر و به ویژه پس از تحقیقات محمد جعفر محجوب درباره ادبیات عامیانه، آثاری به این موضوع اختصاص یافته است. پژوهش حاضر کوشش کرده است تا با شیوه توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع مکتوب کتابخانه ای، به مطابقت مهم ترین عناصر داستان با متن مذکور بپردازد و بدین پرسش اصلی پاسخ دهد که آیا اساساً می توان این قبیل نظریات را بر داستان های فارسی تحمیل کرد؟ بررسی نشان داد که این عناصر، نه با پیچیدگی های امروزی، بلکه به شکل ساده و ابتدایی در این داستان دیده می شود
روایتی از خواب عشق
منبع:
آزما مهر ۱۳۸۳ شماره ۳۲
حوزه های تخصصی:
طنز رادیویی، جامعه و سیاست
حوزه های تخصصی:
فکاهی: هوچی نامه - بند دوم
حوزه های تخصصی:
بررسی بازتاب اعتقاد به استویهاد یا دیو مرگ در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوها و مخلوقات اهریمنی بخشی جدایی ناپذیر از اساطیر و باورهای ایرانیان باستان را تشکیل می دهند، در واقع پیشینیان ما برای هر کدام از رذیلت ها و پدیده های شر، قائل به دیوی خاص بودند و آشکار شدن هریک از این عناصر شرور و ویران گر را به آن دیوها نسبت می دادند. از جمله پدیده هایی که ایرانیان برای آن دیوی خاص قائل بودند، پدیده مرگ است؛ پدیده ای که آن را به استویهاد یا دیو مرگ منسوب می کردند. این باور هرچند پس از ورود اسلام در نزد ایرانیان کم رنگ گردید، اما بازتاب آن را می توان در برخی از آثار از جمله شاهنامه بخوبی مشاهده کرد؛ آن گونه که برخی از تصاویر و استعاره هایی که فردوسی در شاهنامه برای مفهوم مرگ بکار برده است، تأثیر بسیار او را در این مسأله آشکار می کند. بر همین اساس در این پژوهش قصد داریم تا با مطابقت تصاویر مربوط به مرگ در شاهنامه با آن چه در مورد استویهاد یا دیو مرگ آمده است، بازتاب این اسطوره و این باور را که در قبل از اسلام در دین زرتشتی وجود داشته است، نشان دهیم و به اثبات این نکته بپردازیم که فردوسی در خلق این تصاویر به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تأثیر باور به این دیو قرار داشته است.
چند حکایت از « محبوب القلوب»
حوزه های تخصصی:
ویژگی های وصفی منظومه حماسی آرش کمانگیر سیاوش کسرایی بر اساس نظریه توصیفی نیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی تبیین ویژگی های توصیفی منظومه آرش کمان گیرِ سیاوش کسرایی بر اساس نظریه توصیفی نیما یوشیج است. از آن جا که توصیف یکی از محورهای مهم نظریه شعری نیما و کسرایی از پیروان سبک شعر نیمایی است، این نوشتار با روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مسأله در منظومه آرش کمانگیر می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد موضوعاتی مختلف چون طبیعت و عناصر آن، شخصیت ها، امور انتزاعی، زمان و مکان و اشیا در این منظومه توصیف شده اند. شگرد های بیانی به کار گرفته شده در این توصیفات به دو گروه شگرد های بیانی شاعرانه و دستوری تقسیم می شود. بسامد شگرد های دستوری به نسبت بیش تر از شگرد های شاعرانه است. از بین شگرد های دستوری، صفت بیش ترین بسامد را در وصف موضوعات گوناگون به خود اختصاص داده است. از میان شگرد های شاعرانه نیز تشبیه و تشخیص بیش ترین بسامد را داراست. از آن جا که آوردن صفت و تشبیه، جزو ارکان توصیف محسوب می شود، این امر بیان گر توصیفی بودن منظومه کسرایی است. از شگردهای وصفی کسرایی در این منظومه، کاربرد چند شگرد متفاوت وصفی در توصیف یک موضوع واحد است. از سوی دیگر وی گاه یک شگرد را به طور متوالی در توصیف موضوعات مختلف به کار می برد. به طور کلی می توان گفت که کسرایی در این منظومه تحت تأثیر نظریه وصفی نیما بوده و از عناصر آن در سرودن این منظومه بهره گرفته است.
چکامه های مردمی در انگلیس و اسکاتلند
منبع:
شعر پاییز ۱۳۷۶ شماره ۲۱
حوزه های تخصصی: