فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۴۱ تا ۴٬۰۶۰ مورد از کل ۵٬۵۳۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
ادبیّات پایداری واکنش فکری فرهنگی ملّت های تحت سلطه است. ملّت ها با اینکه از جغرافیا، فرهنگ، منش و آرمان های مختلف برخوردارند، امّا بنمایه های ادبیّات پایداری در جای جای دنیا در اغلب موضوع ها، جهت گیری واحدی را دنبال می کند. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مکتب امریکایی ادبیّات تطبیقی، بنمایه های ادبیّات پایداری را با محوریّت دیوان «باغ بهشت» نسیم شمال، شاعر دورة مشروطه در ایران و دیوان «مرایا الیاسمین» صالح هواری، شاعر معاصر فلسطینی، که هر دو از شاعران متعهّد در قبال سرزمین و مردم خود هستند، با هم مقایسه نماید و بیش از پیش زوایای پنهان و ناگشودة ادبیّات پایداری را در ایران دورة مذکور و فلسطین معاصر بنمایاند. از مهم ترین یافته های این پژوهش آن است که نسیم شمال اندیشه های خود را در مقولة مبارزه و پایداری با زبان صریح و آشکار بیان کرده است و صالح هواری به زبان رمز و اشاره.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومی عشق در اشعار ابن فارض و سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر که باهدف تحلیل و بررسی استعاره مفهومی عشق در شعر ابن فارض و سلطان نگاشته شده است، سعی بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، حوزه های مفهومی محمل مشترک و متفاوت در شعر دو شاعر مورد کنکاش و بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که دین، شراب، آتش، سفر، پادشاه و دریا، حوزه های محمل مشترک برای مفهوم سازی عشق در شعر ابن فارض و سلطان ولد است. از دیگرسو، حوزهمحمل دین در شعر ابن فارض و حوزهمحمل شراب در شعر سلطان ولد بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. این بسامد ها نشانگر تفاوت های ظریف نگاه این دو شاعر به مقوله عشق است؛ علاوه بر این، از جمله حوزه های محمل غیرمشترک در شعر دو شاعر می توان به حوزه های گمراهی، معلم، غذا، شیر، زندگی و نابودگری در اشعار ابن فارض و حوزه های مکان، غم، بازار، نور، شادی و جنگ در اشعار سلطان ولد اشاره کرد.
حاشیه روی عامل شکاف ارجاعی و گفتمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژانر سفرنامه معمولاً ارجاعی در نظر گرفته می شود زیرا چنین مفروض است که تصوری از واقعیت را بازتولید می کند. اما درواقع این دست متون زیر ظاهری منطقی که برآمده از واقعیت است، خالی از فراز و نشیب های گفتمانی و معناشناختی-ارجاعی نیستند، آنچه نمونه بارزش را می توان در حاشیه روی ها دید. در این میان، دور زدن موضوع و دور شدن از آن، از نخستین اثرات حاشیه روی در این متون است که ناخواسته باعث خلل در متن و برهم زدن یکپارچگیِ ارجاعیِ آن می شود. درحقیقت، قسمت های حاشیه ایی، با آوردن قطعات تخیلی، روایی و شخصی، به بروز نوعی عدم انسجام در حکایت اصلی می انجامند و این چنین انبوهی از گفتمان های ناهمگون را به وجود می آورند. اگر چه این شکاف می تواند در متون تخیلی کارکردی مثبت در خدمت انسجام روایی داشته باشد اما در متون مورد بررسی ما یعنی سفرنامه هایی که هدف اصلی شان دنبال کردنِ گام به گام یافته های ارجاعیِ نویسنده است، به نظر مشکل ساز می رسد. درواقع، قسمت های حاشیه ای در دل متن، به لطف طبیعت متنی و بافتیِ متفاوتشان به راحتی قابل تشخیص اند؛ و دغدغه مسافر-گفته پرداز نیز مشروعیت بخشیدن به آن هاست، طوری که این قطعات به تار و پود متن درآیند. با این وصف توجه ما در مطالعه حاضر، به چگونگیِ بروز این عناصر انفصالیِ معنایی-گفتمانی است و نیز بررسی جهت گیری نویسنده به هنگام حاشیه روی از متن ارجاعی.
حماسه ملی ایران
بازنمایی میراث ناملموس «سارای» در فرهنگ شهروندان زن اردبیل1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سارای» جزو میراث معنوی مردم آذربایجان است که در فرهنگ، تفکر و نوع نگاه آنان ریشه دارد؛ به گونه ای که در ادبیات شفاهی، موسیقی، داستان و شعر جلوه گر شده است. در این پژوهش به میراث فرهنگی ناملموس به عنوان سرمایه ای فرهنگی نگریسته می شود که می تواند زمینه ساز اراده، مقاومت و استدلالات فردی کنشگران حال حاضر جامعه برای گذر از بحران های فرهنگی و اجتماعی قرار گیرد. بازنمایی مفهومی از افلاطون است که در ایده و عمل اندیشمندان متأخر در حوزه میراث معنوی ظهور یافته و امروزه بحث اصلی دانشگاهی است. این تحقیق به روش کیفی انجام شده است و ماهیتی توصیفی و پدیدارشناختی دارد و هدف از آن مطالعه پایداری ارزش های معنوی و یا بازنمایی آن در زندگی شهری مردم اردبیل با مطالعه میراث معنوی سارای در زندگی امروزی زنان شهر اردبیل است. میراث فرهنگی ناملموس دربردارنده ارزش های تاریخی، فرهنگی، معنوی، علمی، زیبایی شناسی و ارزش روح زمانه است و می تواند در رشد و تحرک ارزش های مشترک و بازنمایی ارزش ها در زندگی روزمره مردم مؤثر باشد. داستان «سارای» از روال های زندگی دیرین مردم ایران و منطقه آذربایجان پرده برداشته است و از سویی به وجود فرهنگ مقاومت و اخلاق مدار این منطقه اشاره دارد و امروزه می تواند در احیای ارزش های اخلاقی، تعهد به خانواده برای نسل های حال و آینده بازنمایی و ارائه شود.
نور المشرقین
مکرم اصفهانی؛ تریاق سم خرافات
حوزه های تخصصی:
نگاهی به مکاتیب اقبال
بررسی اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان مکتب اگزیستانسیالیسم ( اصالت وجود )، از جمله سارتر، آفریننده آثار ادبی بسیار با مضامین فلسفی هستند. اساس و محور این مکتب، اندیشیدن در باب انسان و هستی، آزادی و اختیار، مسؤولیّت و تعهّد اجتماعی است که با دلهره و اضطراب همراه است .شاعران شعر نو فارسی، گاه بر حسب روحیّه فردی، در باب هستی و نیستی، به اندیشیدن پرداخته اند و گاه بر حسب شرایط اجتماعی - سیاسی، اشعاری را سروده اند که به نوعی در ارتباط با مکتب اگزیستانسیالیسم است. در این مقاله ضمن تبیین مؤلّفه های اگزیستانسیالیسم و آوردن نمونه اشعاری از شاعران معاصر و تحلیل آنها ، رگه هایی از اندیشه های این مکتب را در اشعار این شاعران مورد بررسی قرارداده ایم. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی درصدد یافتن پاسخ این سوال است که آیا اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر شاعران معاصر وجود دارد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که شاعران معاصر، گرچه فیلسوف نیستند و یا صرفاً قصد بیان اندیشه های فلسفی را نداشته اند اما با توجّه به ذهن متفکّر و وضعیّت اجتماع خود، به سرودن اشعاری پرداخته اند که به نوعی در ارتباط با مولفه های مکتب اگزیستانسیالیسم است.
نقد (یک داستان ناب)
حماسه ملی ایران
سلامان و ابسال
نام شناسی شخصیت در داستان های مجموعه سه تار از جلال آل احمد
حوزه های تخصصی:
قدرت هم ذات پنداری مردم با قهرمانان داستان ها بسیار زیاد است. قهرمانان داستانی همان اشخاص جامعه اند و مخاطب در خوانش اثر، خود را در جایگاه قهرمان می بیند. از این رو، تحلیل شخصیت ها و قهرمانان داستان ها ضروری است. یکی از روش های شناخت بهتر قهرمانان داستان، نام شناسی شخصیت هاست. نویسنده با استفاده از نام های مختلف، داستان یا شخصیت های داستان را معرفی می کند. شناختن شخصیت های کنشگر در اثر، به نوبه خود به شناسایی لایه های درونی اثر کمک می کند. از این رو، نام شناسی کاربردی اساسی در تحلیل و نقد داستان دارد. هرچند داستان نویسی در ایران و ادبیات فارسی سابقه ای طولانی ندارد، در قرن اخیر نویسندگانی در این حوزه فعالیت کرده اند. جلال آل احمد در شمار این نویسندگان قرار می گیرد. از آن جهت که جلال از نویسندگان صاحب سبک ایرانی است و ایدئولوژی های خاصی دارد، نام شناسی شخصیت های داستانی او در تحلیل داستان هایش بسیار پراهمیت است. در این مقاله سعی شده است که به نام شناسی شخصیت های داستانی در مجموعه سه تار پرداخته شود.
برزخ راوی
بررسی و تحلیل مضامین تعلیمی در منظومه عاشقانه هشت بهشت امیرخسرو دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اکثر مضامین و درون مایه داستان های ادبیات فارسی را اندرزهای اخلاقی تشکیل می دهد. شاعران عارف و اخلاق گرا کوشیده اند تا مباحث تعلیمی را در لفافه داستان بیان کنند؛ که این امر به سبب جذابیت و تأثیرگذاری بیشتر داستان بوده است. امیرخسرو دهلوی از عارفان نامدار پارسی گوی هندوستان، در نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری است. هشت بهشت داستانی غنایی و عاشقانه است که با رویکرد تعلیمی و زبان ساده سروده شده و در مقابل هفت پیکر نظامی گنجه ای است. امیرخسرو در سرودن منظومه عاشقانه هشت بهشت هدفی والاتر و بالاتر از بیان قصه ای عاشقانه داشته است و هر جا که موقعیت را مناسب می دید، مبانی تعلیمی و اخلاقی را ذکر می کرد. تأکید و ترغیب امیرخسرو در منظومه هشت بهشت به اخلاق اجتماعی بوده و او در اشعارش رفتار و اخلاق خوب را توصیه می کند. در این ابیات اندرزی با بیانی حکمت آمیز و خردمندانه، حال و کار آدمی در عرصه گیتی به سنجش درمی آید و بی وفایی، عهدشکنی، فزون خواهی ها و دیگر صفات اهریمنی سرزنش می شود. هدف از تدوین این مقاله آن است که مضامین تعلیمی و انگیزه کاربرد آن در هشت بهشت بررسی شود. از آنجایی که این منظومه از تنوع مضامین اندرزی بسیاری برخوردار است، مقاله حاضر می کوشد تا این محتوای آموزشی را تبیین و تفسیر نماید. به همین دلیل محور کلی این تحقیق، بررسی امکانات معانی نهفته تعلیمی در این منظومه غنایی و علل به کارگیری آن است.
داستانهای ملی ایران 3
دراسة الرموز التمثیلیة لقصّة ""السّمکة الصغیرة السوداء"" علی ضوء المدرسة الرومنسیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تُعدُّ قصّة ""السّمکة الصغیرة السوداء"" لصمد بهرنگی بمجملها قصّة تمثیلیّة تُعبّر عن أمور واقعیة نلمسها فی واقع الحیاة. فقد تشکّلت نواة القصّة ولحمتها من الرموز الّتی أحاطت بها حبکة القصة. لقد صمّم بهرنگی قصّته فی إطار الرومنسیّة حیث تجلّت فیها مبادئ الرومنسیّة بوضوح کالحثّ علی القیام بتغییر الواقع بعزیمة وثبات والتغنّی بالقیم الإنسانیة والحریة إلّا أنّ رومنسیّة بهرنگی لا تحید عن الواقعیة لتنزلق فی العبثیة والمثالیة والوهمیّة بل إنّ قصّته تدور فی فلک الواقعیة هادفة إلی إثارة الأجیال علی إصلاح وتحسین الواقع المعاش. یرمی هذا المقال وبالاعتماد علی دراسات تبنی علی الأسلوبیة علی الصعید الشکلی والدلالی مستعیناً بالمنهج الوصفی - التحلیلی إلی دراسة أهمّ وأشهر قصّة کتبها القاصّ المعاصر الشهیر صمد بهرنگی مسلّطاً الأضواء علی الدّلالات الرمزیة الّتی تحملها القصّة فی طیّاتها من منظور رومنسیّ وذلک فی ضوء معطیات مدرسة التمثیل الرمزی والترکیز علی الخصائص الفنیّة الّتی تتمیّز بها القصّة. ومن أهمّ النتائج الّتی توصّلنا إلیها عبر المقال هی أنّ الرومنسیّة فی قصّة السّمکة السوداء ضربت جذورها فی بیئة عاشها کاتب القصة واستلهم منها عناصرها الدرامیة والرمزیة حتّی جاءت القصة صورة تمثیلیة مقتضبة عن الواقع الّذی رسمها الکاتب.
حماسه های ترکی مغولی: شکل گیری و بسط گونه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شباهت میان حماسه های ترکی و مغولی از مدت ها پیش مورد توجه مجامع دانشگاهی بوده است. برخی معتقدند که اقوام ترک و مغول، سنت روایی واحدی دارند که این شباهت ها را به واسطه آن می توان توضیح داد. این سنت روایی متعلق به دوره ای است که نیاکان این دو قوم در آسیای مرکزی و جنوب سیبری با یکدیگر می زیستند. نیز می توان گفت که حماسه های قهرمانی ترکی و مغولی دارای درونمایه، پیرنگ، ساختار، موتیف، شخصیت و عبارات قالبیِ مشترکی هستند. این مقاله چگونگی شکل گیری و تحول انواع حماسه های ترکی و مغولی را بررسی می کند.