فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
داستان بیژن و منیژه، همچون دیگر داستانهای شاهنامه، از جمله آثاری است که به دلیل ساختار و درونمایه نمادینش این قابلیت را دارد که با نگرشی کهن الگویی مورد نقد و تحلیل قرار گیرد. بنابر این نگرش، این داستان را میتوان شرح به فردیت رسیدن قهرمان بیژن نام آن دانست که با دریافت فراخوان، داوطلبانه پای در مسیر فردیت و رشد روانی مینهد. او در چرخه کمال خود که از ایران زمین آغاز و به آن ختم میشود، پس از رویارویی با نیروهای اهریمنی سایه (گرازهای وحشی)، با نیرنگ پیر دانای اهریمنی قصه (گرگین) با آنیمای روان ناخودآگاهی خود که در پایین ترین سطح زیستی و غریزیاش قرار دارد، دیدار میکند و وارد مخمصه ای دشوار میشود. بیژن که از سرزمین خیر آمده است، در سرزمین شر، زندانی چاهی میشود که نماینده زهدان مادری است. او سرانجام به دستیاری رستم از این مخمصه رهایی مییابد و با بازگشت به ایران زمین، نقطه پایان دایره کمال خود را به آغاز آن پیوند میدهد. داستان با ازدواج نمادین بیژن با منیژه که اکنون از جنبه های زیستی و غریزی صرف فراتر رفته و وجهه مثبت خود را آشکار کرده است، پایان مییابد. این داستان نمادین از یک سو شرح به فردیت رسیدن بیژن است؛ امّا از سوی دیگر از آن جا که بنابر رویکرد تحلیلی یونگ، تمامی عناصر و شخصیتهای یک روایت نمادین، اجزا و پاره های روانی یک شخصیت واحد هستند، بیژن را باید بخشی از نیروهای خودآگاه کیخسرو دانست که در رأس هرم تحلیلی مذکور قرار دارد و نماینده بُعد فعلیت یافته کهن الگوی خود است که با من خودآگاهی (ایرانیان) به اتحاد و یگانگی رسیده و در قلّه این ساحت از روان روایت قرار گرفته است. با این تأویل میتوان گفت که فردیت موجود در قصّه بیژن و منیژه در اصل برای کیخسرو اتفاق میافتد؛ زیرا بیژن بخشی از روان کیخسرو است و فردیت او فردیت کیخسرو محسوب میشود
نگاهی به جلوه های آیرونی(irony) در اندیشه و اشعار پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیرونی(Irony) یکی از صناعات پیچیده است که به دلیل ماهیت پارادوکسیکال و لحن دوگانه اش مباحث فراوانی را به همراه داشته است. این اصطلاح که دارای سیر تحول تاریخی و تطور معنایی خاصی است، با ورود به ادبیات فارسی بر پیچیدگی هایش افزوده شد. زیرا از یک سو، فقدان اصطلاح معادلی که در زبان فارسی بتواند وسعت معنایی آن را پوشش دهد و از سوی دیگر، وجود دیدگاه های گوناگون در تعریف و تبیین آن از مشکلات عمده مترجمان و منتقدان است. از این رو برای آیرونی در زبان فارسی معادل هایی همچون طنز، تهکم، کنایه، طعنه و ... قرار داده اند که متأسفانه هیچ یک در بردارنده دامنه معنایی و مفهوم جامع آن نیست. با نگاهی دقیق به مجموعه تعاریفی که برای آیرونی ارائه شده است می توان دریافت که آیرونی حاصل تضاد میان «بود» و «نمود» است یعنی تفاوت آنچه که هست و آنچه که نشان داده یا وانمود می شود. به همین دلیل برخی از صاحب نظران آیرونی را کلامی می دانند که معنی مخالفش از آن اراده شده باشد. در ایران یکی از شاعران بزرگی که روح آیرونی به خوبی در اشعارش نمایان است، پروین اعتصامی است. پروین در اشعارش که سرشار از نگاه حکمت آمیز به هستی و زندگی است، سلسله ای از تقابل ها را مطرح می سازد که قوام دهنده نگاه آیرونیستی او به جهان است. زیرا، آیرونی شناسایی این حقیقت است که جهان ذاتاً متناقض نماست و صرفاً رویکردی دوگانه می تواند متناقض نما بودن آن را بنمایاند. براین پایه، می توان گفت که یکی از دلایل ماندگاری اشعار پروین، حضور آیرونی در ژرفای اندیشه اوست. در شعر پروین تقابل و رویارویی موجوداتی از عوالم مختلف انسانی، جانوری، نباتی، جمادی و ... تبلور می یابد؛ تناقض های بنیادینی که در واقع تقابل های تغییرناپذیر جهان را خلقت می نمایانند، تقابل های پرچالشی چون مرگ و حیات، جبر و اختیار، عقل و احساس، عینیت و ذهنیت و ... دغدغه اندیشه پروین می شود و در آن آیرونیست (شاعر) خود را در کنار بقیه بشر قرار می دهد و همانند آنان خود را یک قربانی آیرونی می بیند.
قصه های عامیانه و انواع ادبی (با تکیه بر فیروزشاه نامه بیغمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیروزشاه نامه، قصه ای است با حال و هوای ایران باستان که از قرن نهم قمری باقی مانده است. بن مایه این قصه عشق است و این عشق حوادث حماسی داستان را ایجاد می کند. ویژگی های عیّاری و قصه های پریان نیز طرح قصه را گسترش می دهد. اغلب محققان سعی کرده اند این قصه ها را در چارچوب انواع ادبی ارسطویی ببینند و آنها را ذیل یکی از انواع ادبی قرار دهند. در این مقاله، قصه فیروزشاه نامه، نخست از دیدگاه انواع ادبی و سپس از منظر بوطیقای داستان پردازی کهن فارسی نقد و بررسی می شود. با توجه به این دیدگاه ها، قصه های عامیانه ایرانی یک نوع مستقل ادبی است که از یک سنتِ کهنِ داستان پردازی مایه می گیرد. در این سنت ادبی، راوی، همواره وجه ها و مقوله های ادبی گوناگونی را در روایت به کار می برد.
تحلیل گونه های روایتی و ویژگی های راوی در مجموعة داستانی «قصّه های تازه از کتاب های کهن» مهدی آذر یزدی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله از میان عناصر داستان به بررسی راوی و ویژگی های آن در قصّه های تازه از کتاب های کهن اثر «مهدی آذریزدی» پرداخته می شود. ابتدا تعریفی از گونه های روایتی بر اساس نظریات «ژپ لینت ولت[1]» ارائه شده است. سپس گونه های روایتی دنیای داستان ناهمسان و انواع آن (متن نگار، کنشگر و بی طرف) و دنیای داستان همسان و انواع آن (متن نگار و کنشگر)، همچنین روایت گیر و انواع آن (روایت گیر برون داستانی و روایت گیر درون داستانی) در قصّه های این کتاب بررسی می شود.
آذر یزدی در روایت داستان های این کتاب به ترتیب از گونه روایتی نا همسان متن نگار، گونه روایتی نا همسان بی طرف، گونه روایتی نا همسان کنشگر و گونه روایتی همسان متن نگار بیشترین استفاده را کرده است. با توجه به اینکه گونه روایتی ناهمسان متن نگار در مجموعه یادشده، بیشترین کاربرد را داشته و نویسنده از ویژگی همه چیزدانی و مفسّری راوی در این گونه روایتی برای شناخت آسان شخصیّت ها و انتقال مفاهیم تربیتی و اخلاقی استفاده کرده است، می توان گفت آذریزدی هنگام آفرینش داستان ها به مخاطب کودک توجه ویژه ای داشته است.
بررسی تطبیقی عشق در اشعار عبدالوهاب بیاتی ومنوچهر آتشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
77 - 84
حوزه های تخصصی:
موضوع عشق یکی از مضامین مکتب رمانتیسم است؛ از جمله اصول مکتب رمانتیسم، دوری از وطن، دوری از معشوق و یادآوری دوران کودکی ونوجوانی می باشد که عبدالوهاب البیاتی و منوچهر آتشی، دو شاعر معاصر عربی و فارسی از جمله شعرایی هستند که تحت تاثیر مکتب رمانتیسم قرار گرفته اند و مضامین بدیعی از عشق را در شعر خود نمودار می سازند؛ شعر این دو شاعر سترگ از زوایای گوناگون، قابلیت بررسی تطبیقی را داراست از جمله نمودهای مشترک عشق در شعر دو شاعر عبارتنداز: حس دلتنگی برای وطنی که از آن دور مانده اند، یادآوری دوران کودکی و نوجوانی و عشق به معشوقه ای که آرزوی وصال او را در سر داشته اند و هرگز به او نرسیده اند؛ هدف از نگارش تحقیق حاضر، بررسی شعر دو شاعر از دیدگاه ادبیات تطبیقی است به گونه ای که وجوه تشابه بینش رمانتیکی و نمود نوستالژی در شعرشان به روشنی برای مخاطب تبیین گردد؛ در این پژوهش تلاش شده است تا اشعار این دو شاعر بزرگ در حوزه عشق به بکارگیری روش تطبیقی مبتنی بر تحلیل مورد کندو کاو قرار گیرد و تشابه خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیش از پیش آشکار شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد هر دو شاعر توانسته اند مضمون عشق را با برخی وجوه مشترک به تصویر کشند با این تفاوت که البیاتی عشق را با ترسیم فضای ظلم و ستم جامعه برای مخاطب ترسیم می کند و با زبانی به دور از غموض و آتشی نیز در اشعار خود، عشق را با عنصر خیال در می آمیزد.
دراسة الطابع القصصی فی رسالة الغفران (جنبه های داستانی در رسالة الغفران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسالة الغفران یکی از کهن ترین نمونه های به جای مانده از میراث داستانی عربی است که مدتها مورد بی توجهی ناقدان قدیم قرار داشته و تقریبا تا اوایل قرن بیستم به دست فراموشی سپرده شده بود. زیرا بسیاری از ادیبان و ناقدان قدیم عرب، ابوالعلاء معری را به انحراف در عقاید دینی و به مسخره گرفتن باورهای اسلامی در این رساله متهم می کردند، به گونه ای که این رساله حدود 9 قرن مورد بی توجهی محققان قرار داشت. از زمانی که شرق شناسان این رساله را مورد مطالعه قرار دادند و میان آن و کمدی الهی دانته به مقایسه پرداختند، توجه ناقدان عرب هم به آن جلب شد. هدف این مقاله بررسی جنبه های داستانی این رساله است با علم به این نکته که این رساله، داستان به معنی امروزی نیست اما دارای جنبه های داستانی شایان توجه است. به همین دلیل، جنبه های داستانی این رساله در قالب ساختار داستانی و ساختار فکری و عقیدتی مورد بررسی قرار گرفته است. ساختار داستانی در این رساله از هفت عنصر تشکیل شده است: روایت، پیرنگ، حوادث، شخصیت، گفتگو، زمان و مکان. محور اصلی ساختار فکری و عقیدتی را دو موضوع شکل می دهد: شفاعت اهل بیت (ع) و توسل به آنها برای رهایی از عذاب جهنم و سختی های محشر و به تمسخر گرفتن ادبیات و شعری که در جهان آخرت سودی نمی بخشد مگر آنکه در راه خدا باشد.
شیوه های خلق فراداستان و کارکردهای آن در داستان های کوتاه فارسی دهه های 70 و 80(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنیک های داستان نویسی جدید در غرب، در ادبیات داستانی امروز ایران نیز تأثیر چشم گیری داشته است. نمودهای تکنیک های مدرن را می توان در داستان های کوتاه منتشر شده در چند سال اخیر یافت. یکی از این نمودها تکنیک فراداستان است. فراداستان، تکنیکی است که در آن راوی در میانة داستان، به فرایند داستان نویسی و نوشتن و به داستان بودنِ داستان اشاره می کند. راوی با این تکنیک، بین داستان و مخاطب فاصله ایجاد می کند. در این مقاله، چند داستان کوتاه منتشر شده در دهه های 70 و 80 هجری خورشیدی، از نویسندگان مختلف بررسی شده است. نویسندگان این داستان ها، برای آفریدن فراداستان، از تمهیدها و شگردهای مختلفی بهره برده اند که در این پژوهش به معرفی و بررسی آنها پرداخته و معلوم شده است که چگونه این تمهیدها به خلق فراداستان منجر شده اند و در نهایت، خاصیت فراداستان چه تأثیری بر فرم و محتوا و تأثیرگذاری داستان ها داشته است.
ساختار امر قدسی در یسنه
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار ساختار رمزگذاری امر مقدس در یسنه ها مورد بررسی قرار گرفته و مفاهیم هم ریشة آن در منابع ودایی بررسی شده است. آن گاه به چگونگی آرایش و سازماندهی گرانی گاه های معناییِ نشانگرِ امر قدسی اشاره شده و نظامی پنج گانی پیشنهاد شده که از سویی با نیروهای تشکیل دهندة روان و روح انسان و از سوی دیگر با عناصر گیتیانة تشکیل دهندة گیتی پیوند برقرار می کنند و به این ترتیب گیتی و مینو و عالم اکبر و عالم اصغر را به هم متصل می سازند.
بر مبنای این پژوهش، دو لایة متفاوت از صورتبندی امر قدسی در یسنه قابل تشخیص است. در یک لایه، پنج نیروی گیتیانه و پنج عامل مینویی مشخص شده اند که با پنچ گاهِ شبان روز و پنج نیروی روانی انسان تناظر دارند. در لایه ای دیگر، این پیکربندی بر مبنای رمزگان نجومی و مفهومِ هفت اختر و هفت فلک به هفت نیرو دگردیسی یافته و به این ترتیب کل نظام نشانه های منسوب به ایزدان را پیچیده ساخته است. این دستگاه دو لایه ای، مفهومی نو از انسان را تعیین می کند و سوژه «من» را بر جایگاهی نو در کائنات می نشانند. خلاصة سخن آن که رمزگذاری امر قدسی در یسنه، از نظام سی و سه خدایی کهن هند و ایرانی شروع شده و به دو سیستم موازیِ پنج و هفت نیرویی منتهی شده است، و این همه بستری برای بازتعریف مفهوم من در بافت دینیِ یکتاپرستانه فراهم آورده اند.
آفاق در شعر نظامی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم پاییز ۱۳۹۲ شماره ۸
67 - 76
حوزه های تخصصی:
علاقه برخی شاعران و نویسندگان به استفاده از یک واژه خاص می تواند متضمن معنا و مفهومی پنهان باشد. نظامی گنجه ای در آثارش (خمسه)، به نسبت دیگر شاعران هم عصرش از واژه «آفاق» زیاد استفاده کرده است.(پنجاه بار) با توجه به اینکه نام همسر محبوب شاعر «آفاق قبچاقی» است که بعد از سرودن مخزن الاسرار با او ازدواج کرده و قبل از سرودن خسرو و شیرین درگذشته است، نویسندگان این مقاله بر این باورند که غم از دست دادن آفاق قبچاقی و علاقه مفرط نظامی به او سبب شده که شاعر به صورت ناخودآگاه ،واژه «آفاق» را بسیار به کار ببرد.حتّی زمانی که استفاده از یک مترادف دیگر مانند: عالم، مُلک، دنیا و ... امکان پذیر و حتی مناسب تر بوده است. در این نوشته با بررسی آماری کاربرد این واژه در آثار چند تن از شاعران هم عصر نظامی و همچنین بررسی کاربرد این واژه و بسامد آن در منظومه های نظامی مشخص شده است که هرچه از زمان مرگ آفاق گذشته است ، میزان استفاده از این واژه نیز کم تر شده است.در این نوشته برای بررسی آماری از نرم افزارهای دُرج و گنجور استفاده شده است .
جلوه های عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سخن گفتن از عشق آن هم با آن دل انگیزی در نگاه اول، سهل و در چشم انداز دیگر کاری دشوار است «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». دشوارتر از آن رو که پدیده ای نفسانی است که تا تجربه نشود، درک آن مشکل است و مهرانگیز از آن رو که پاک ترین احساسات انسانی است. در اهمیتش باید گفت که عشق نیز حماسه ای است که لطافت آن در منش و روح پهلوان تبلور می یابد. در این میان، شاهنامه کتابی است که از زندگی حرف می زند، بنابراین هرچه در زندگی هست، در این کتاب هم هست، از جمله عشق. در شاهنامه با عشق، به طور طبیعی روبرو هستیم؛ با مشارکت جسم و جان، هر جا زنی است و مردی، در آن غریزه ذاتی انسان تلطیف شده و با تمدّن آراسته گردیده و برجسته ترین نمونه آن در بخش پهلوانی شاهنامه، دلدادگی زال و رودابه است. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی عاشقان و مرگ آنان در شاهنامه و همچنین به بیان سختی ها و مشکلات پیش روی آنان پرداخته است.
از سیمرغ اوستا تا سیمرغ بلورین
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش کهن الگویی سیمرغ در میان صاحبان قلم و هنر، شاهد حضور پر رنگ سیمرغ در متون کلاسیک فارسی در کارکرده ای مختلف ی اع م از اسطوره ای، حماسی، فلسفی، عرفانی و... هستیم. از این میان در دوره های نخستین، این موجود متشکّل از هیئت پرندگان، انسان، خدایان، فرشتگان و... است که به دلیل تأثیری که از حضور اسطوره می گیرد، شکل ها، ویژگی ها و کارکردهای مختلفی دارد. حال آنکه در دنیای معاصر، سیمرغ دیگر موجودی عجیب و پیچیده نیست، بلکه چه در حوزة ادبیات و چه سایر هنره ا، تنه ا پرنده ای است پر نقش و نگار. این موضوع نشان می دهد که سیمرغ در دوره گذار تاریخی به دنیای هنر و ادبیات معاصر، از تجرّد به عینیّت رسیده است و در حوزه شعر معاصر نیز به جای پیشرفت و یا حداقل توقف در کارکردهای فاخر پیشین، از مقام نخستین خود نیز تنزّل نموده است.
بررسی سرانجام جمشید، پادشاه اساطیری در مآخذ گوناگون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمشید شخصیتی اسطوره ای است که به دلیل ارتکاب به گناهی که ماهیت آن دقیقاًًً مشخص نیست در بیشتر روایات ایرانی، قدرت، پادشاهی، فرّه و جاودانگی خویش را از دست می دهد، در جهان سرگردان و سرانجام بوسیله ضحاک دیو کشته می شود. در منابع آمده است که فرمانروایی جم عموماً دورانی به شمار می رفته که درآن سعادتی مطلق عاری از آمیختگی حکمفرما بوده است، اما این شکوه و قدرت جاوید بر اثر ارتکاب به گناه ناگهان از بین می رود و چهره درخشان جمشید که به عنوان یکی از بهترین پادشاهان اساطیری قلمداد شده بود، تاریک می گردد و دوران طلایی فرمانروایی اش به پایان می رسد. روایات به جا مانده از سرانجام او و علّت هبوطش تصویرهای بسیار متفاوتی از او ارائه می دهد. در یک روایت او و خاندانش یزدان پرست معرفی می شوند و در روایتهای دیگر پادشاهی کامجو و نافرمان؛ که گناه او دو گونه است: یکی خوردن و خوراندن گوشت و دیگری ادعای خدایی و سرکشی از بندگی اورمزد. در این مقاله سعی شده است تا گوشه های تاریک سرانجام این پادشاه آرمانی کهن بازسازی شود و روایتها در منابع گوناگون با یکدیگر مقایسه و بررسی شود و ریشه این تفاوتها به دست بیاید. همچنین این مسأله که آیا حقیقتاً جمشید مرتکب گناه شده است نیز به چالش کشیده شود و با کنار هم گذاشتن روایات منابع و نظرات گوناگون به بررسی آن پرداخته می شود
بررسی کارکرد تمثیل در آثار ادبی تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادب تعلیمی یکی از انواع ادبی است که از ساحت اخلاقی و آموزش ویژه ای سخن می گوید. آنچه در آثار ادبی تعلیمی، تعلیم و پند و اندرزهای اخلاقی را حلاوت بخشیده است و تأثیرگذاری آن را دو چندان ساخته است، استفاده از ابزار کارآمد تمثیل است که با بسامدی درخور توجه در متون تعلیمی ادبی نمود یافته است. پدید آورنده آثار تعلیمی برای تقریر و توضیح مطلب اخلاقی خود یا ایضاح و تثبیت آن در ذهن مخاطب از این شیوه ی ادبی بهره می جوید. یافته های تحقیق بیانگر آن است که کاربرد فراوان تمثیل در آثار ادبی تعلیمی، حاکی از ارتباطی دوسویه میان تعلیم و تمثیل است به گونه ای که گوینده با تمثیل، بر مفاهیم اخلاقی که غالباً مطلبی معقول و غیر حسی اند تأکید کرده، با تصریح آن، مخاطبان خود را که غالباً از مردمان عامی اند، متوجه آن می کند. با تکیه بر نتایج حاصل از این تحقیق می توان گفت که تمثیل یکی از مختصات و ویژگی های آثار تعلیمی ادبی است و نمی توان آن را صنعت ادبی (البته در این نوع از آثار) نامید.
فرایند اخلاقی شدن جامعه از نگاه سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیره و روش بزرگان دین از جمله پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) نشان می دهد که علاوه بر تثبیت اندیشة توحیدی، سوق مردم به سمت صفات پسندیده اخلاقی نیز همواره مد نظر آنان بوده است؛ به گونه ای که در باور ایشان، اخلاق به همراه باور توحیدی، دو رکن عمدة جامعة ایمانی به حساب می آید. اما به نظر می رسد پس از آنان، جامعة دینی از مسألة اخلاق غافل ماند. به همین دلیل، برخی از تربیت یافتگان تمدن اسلامی با آگاهی از این امر و با عنایت به فرجام ناخوشایند بی توجهی به ارزش های اخلاقی، در آثار خویش به تبیین عوامل تأثیرگذار بر رشد اخلاق پرداختند تا شاید بار دیگر، این رکن مغفول ماندة جامعة ایمانی احیا شود. در این پژوهش، به بررسی این عوامل تأثیرگذار با تکیه بر آرا و اندیشه های شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی پرداخته می شود. از دیدگاه وی، عواملی چون نگرش حداکثری به اخلاقی شدن فرد، تعمیق فرهنگ باید و نباید بر اخلاق، مصلحت اندیشی و منفعت طلبی و اخلاق گویان بی اخلاق، در نابودی ارزش های اخلاقی تأثیرگذار است.
تحلیل جایگاه زن و شاه به عنوان نمادهایی از کهن نمونة «مرکز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مرکز» بهعنوان یک کهننمونه، از دیرباز زندگی فردی و اجتماعی بشر را سامان داده و هر گاه مورد غفلت و بی توجهی واقع شده، موجب گسستگی و پریشانی روانی گردیدهاست. این کهننمونه در حماسه های اسطوره ای نیز جایگاهی ویژه دارد؛ قهرمان داستان های حماسی، برای رسیدن به مرکز یا حفظ آن، همة نیرو و قوای خویش را صرف می کند تا به جایگاهی متعالی دست یابد و در اصطلاح روان شناسی ژرفا، به «فردیت» برسد. از جملة مهم ترین نمادهای مرکز در حماسه های اسطوره ای، می توان به زن و شاه اشاره کرد که بسیاری از اعمال پهلوانانة قهرمانِ حماسی بر گردِ آنان رخ می دهد. در این مقاله، به یاری روان شناسی ژرفا، به تحلیل این دو نماد می پردازیم.
بررسی طلسم و طلسم گشایی در قصه های عامیانه فارسی (سمک عیار، حسین کُرد و امیرارسلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از قصه های عامیانه عناصری دخالت دارد که شاید بتوان آنها را امروزه به خرافات و عقاید بدوی انسان های گذشته تعبیرکرد؛ عناصری همچون: سحر، جادو و طلسم. در این پژوهش نگارنده از میان امّهات قصّه های مکتوب سه اثر مشهور را برگزیده است و در پی تبیین جلوه های مختلف طلسم و چگونگی گشایش آنهاست تا دریابد این عناصر چه ارتباطی با هم دارند. هدف این مقاله، بررسی جلوه های عینی طلسم در میان ایرانیان در خلال اهم قصه های عامیانه فارسی است. با مطالعه انجام شده در این گفتار نزدیکی برخی از طلسمات دیده شد و حتی در برخی از آنها مانند حسین کرد و امیرارسلان زوال طلسمات به طریقی یکسان تصویر شده این بیانگر تقریب زمانی این دو قصه است. آتش محور اصلی طلسمات است و از این منظر تأثیری پذیری از آموزه های اسلامی مبنی بر آفرینش دیوان و جنّیان از آتش بوضوح دیده می شود، طلسم و طلسم گذاران در سرزمینی غیر از ایران هستند و در ایران سپند جایی برای این اعمال شیطانی دیده نمی شود.
تلمیحات و روایات تاریخی در مثنوی یوسف و زلیخای شعله گلپایگانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال سوم تابستان ۱۳۹۲ شماره ۷
23 - 32
حوزه های تخصصی:
تلمیح یکی از بهترین منابع معنی آفرینی در ادبیات فارسی است. تلمیحات موجود در ابیات یا عبارات ادبی و عصاره آیات و روایات و داستان های تاریخی و مذهبی هستند. لذا برای درک بهتر بیت یا عبارتی که حاوی تلمیح است، می بایست آیات و احادیث، داستان یا مثل مورد اشاره را به تمامی دانست. شعله گلپایگانی از شاعران اوایل دوره بازگشت است که در نیمه دوم قرن دوازدهم هجری در گلپایگان اصفهان زندگی می کرده است. وی یکی از تواناترین مقلدان نظامی گنجوی در سرودن منظومه های بزمی و عاشقانه است. نظر به پیروی شاعر از سبک شعر نظامی از نظر بلاغت ادبی هم تحت تأثیر او بوده، در اشعارش صور خیال و آرایه های دیگر بخصوص تلمیح جایگاه خاصی دارد. بنا به گفته خود شاعر در اشعارش از اوان کودکی در مکتب خانه تحت تعلیم اساتید زادگاهش درس قرآن آموخته و سایر علوم رایج آن زمان از قبیل صرف و نحو، معانی و علوم دینی را نزد پدرش - که شخصی عالم و دانشمند بوده است- فرا گرفته است، با بررسی تلمیحات در اشعار وی می توان به تأثیر زیاد آیات و احادیث - که حاکی ازآگاهی و مأنوس بودن او با کتاب مبین و سخنان ائمه (ص) بوده است- پی برد. در این پژوهش تلمیحات وی در مثنوی یوسف و زلیخا که بالغ بر 4700 بیت است بررسی شده تا میزان کاربرد و تأثیر پذیری از آیات قرآن، احادیث نبوی، حوادث تاریخی و داستان پیامبران فراهم شود.