بی شک یکی از نمادهای رایج در فرهنگهای مختلف نماد عروج است. نگارنده در این نوشتار سعی بر آن دارد تا انگاره های متعدد این نماد را پیش چشم آورد. پدیده تصور رابطه ای تنگاتنگ با نماد عروج دارد. در این نوشتار از نظرات متخصصان مختلف از جمله باشلار، لوروا گورهان و نیز از مثالهای گوناگون در زمینه انسان شناسی فرهنگی کمک گرفته شده است. طرح مساله نمادهای عروج و الگوهای دیرینه از دشواری خاصی برخوردار است که شاید محقق نماد شناسی را در مسیر بررسی و تعبیر دچار سردرگمی کند. گستردگی این دسته از نمادها در فرهنگ بشری از حوصله نوشتاری مختصر خارج است ؛ به ویژه تحقیق جامع درباره آن نیاز به اطلاعاتی وسیع و روحیه تلفیقی خاصی دارد تا بتواند تمامیت معنای این دسته از نمادها را در حیطه علوم انسانی همزمان با مفاهیم نمادین تصاویر استعلایی طبقه بندی کرده و در مجموعه ای گرد آورد. با این حال می توان به گونه ای مختصر مکانیسم و عملکرد این دسته از نمادها را در تصورات آدمی بررسی کرد و برخی نکته های برجسته آن را مطرح ساخت.
در میان حماسه هایی که پس از شاهنامه فردوسی به نظم در آمده اند، "برزونامه" از جذابیت و شهرت بیشتری برخوردار است. طبیعت خشن تراژدی و جبر سهمگین سرنوشت حاکم بر داستان رستم و سهراب، در سرگذشت برزو جای خود را به داستانی عامه پسند با سرانجامی مطلوب داده است. به رغم آوازه "برزو نامه" هنوز تحقیقات کافی و وافی درباره آن انجام نگرفته است و متأسفانه اظهار نظرهایی که درباره این منظومه شده است، اغلب دور از حقیقت و ناشی از اعتمادی است که پژوهندگان به گفته های ژول مول و بلوشه داشته اند. نگارنده در این پژوهش مباحثی را می کاود که پژوهندگان درباره برزونامه کمتر بدان پرداخته اند.