فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله معرفی منظومه حماسی منحصر به فردی است که قهرمان آن زنی پهلوان به نام بانو گشسب، دختر رستم است. تصحیح انتقادی بانو گشسب نامه که پنج دست نویس و 1034 بیت دارد اخیرا به پایان رسیده و در دست چاپ است. سراینده قصه معلوم نیست و زمان سرایش آن نامشخص است اما گمان می رود در سده ششم قمری - به تحقیق پس از سال 520 قمری - سروده شده است. بانو گشسب نامه منظومه ای حماسی است که موضوع آن روایتی از زندگی دختر رستم و نبردهای پهلوانانه اوست . تصویر منحصر به فرد زنی در ادبیات فارسی که با تغییر نقش جنسی همراه است و با تصاویر کلیشه ای و رفتارهای قالبی زنان تفاوت دارد. در این قصه حماسی اندیشه نابرابری جنسی را از مفهوم عشق و همچنین شیوه همسر گزینی می توان باز شناخت. ساختار قصه جنس گرایانه است و هدف اصلی گزارنده قصه تلاش زن برای اثبات هویت است؛ که در پیکار نمود یافته است.
عوامل داستانی «فارسی شکر است»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"در این مقاله داستانفارسى شکر استنوشته محمد على جمالزاده از دید تکنیکهاى داستاننویسى بررسى شده است.بررسى عوامل داستانى درونمایه، طرح، زاویه دید و شخصیت پردازى و چگونگى برخورد جمالزاده به عنوا اولین داستاننویس معاصر به این عوامل و میزان موفقیت وى در نوشتن داستانى با معیارها فنون داستاننویسى مدرن، هدف نهایى این مقاله را تشکیل مىدهد.
"
حماسه عرفانی، یکی از انواع ادبی در ادبیات فارسی
حوزه های تخصصی:
به رغم ناسازگاریهایی که ظاهراً و در نگاهی کلی میان موضوع "حماسه" و "عرفان" به چشم میخورد، متون "حماسی" و "عرفانی" در زمینههای مختلف با هم سازگار و همسانند. نگارنده بر این باور است چون متون حماسی و عرفانی هر دو زاییده تخیل، قدرت هنری، خلاقیت و ذوق ادیبان هستند، پیش و بیش از آنکه مربوط به حوزههای اندیشه و تفکر گوناگون باشند، فن ادبی و زاییدهای زیبا از توان هنری خالقان ذوقمند به شمار میآیند. این همسانیها ـ لااقل در عرصه ادبیات فارسی ـ به ویژه در آبشخورهای اسطورهای، نماد سازیها و تصویر آفرینیها از آرمانهای بلند انسانی، پیامها و بنمایههای متنوّع خود را نشان دادهاند. افزون بر آن، در مسیر تحول تفکر فلسفی ایرانی، "حماسه عرفانی" یکی از پرمایهترین شاخههای اندیشه در این سرزمین بوده است و آثار سهروردی مـَثـَل اعلی و نمونه کامل آن به شمار میآید. ورود بنمایهها، حتی روایتها و تصویرها و اسطورههای متون حماسی در متون ادبی فارسی ـ از جمله منطقالطیر عطار ـ شواهد دیگری برای اثبات این مدعاست. در این مقاله این تلاقیها و همسانیها به اجمال بازشناسانده شده است.
طنز و خلاقیت
حوزه های تخصصی:
تداعی معانی (17)
حوزه های تخصصی:
خدا در حوالی مرگ و عشق
شایسته ها و بایسته های تحقیق: سندبادنامه منظوم
حوزه های تخصصی:
افسانه بلژیکی: زن لجباز
طنز: تداعی معانی (16)
حوزه های تخصصی:
سبک هدایت
درباره طنز
حوزه های تخصصی:
فرضیه ای در باب همانندیهای اَناهیتا و معشوق شاعران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای همه آشنایان ادبیات فارسی ، به ویژه شیفتگان تغزلات شاعرانه سرایندگان ایرانی، آشکار است که معشوق شاعران ما ، شباهتی تام با یکدیگر دارند و توصیفات و تشبیهات به کار رفته درباره آنها یکی است. برای نگارنده - همانند بسیاری دیگر - مدتها چنین می نمود که این یکنواختی و مشابهت معشوق شاعران ما ، معلول کلیشه ای شدن پاره ای از تصاویر شعری و محدودیت غزل در پذیرش شمار اندکی تصویر و تشبیه و استعاره بوده است ؛ اما اینک نگارنده در این نوشتار با شناختی که از انگاره زن ایزد آناهیتا در فرهنگ ایرانی حاصل نموده ، می تواند این فرضیه را طرح کند که تمام توصیفات و خویشکاری های منسوب به آن زن ایزد ایرانی ، در تمام توصیفات شاعرانه از معشوق ایرانی ، پژواک و استمرار یافته است ؛ به عبارت بهتر ، شاید آن زن ایزد ، ارکتیپ یا کهن الگو و سنخ باستانی معشوق شعری ما ایرانیان باشد.
تداعی معانی (13)
حوزه های تخصصی:
از خاطرات ارنبورگ
تقابل معرفت و معیشت براساس قصهای از مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی مشهور به رومی یکی از گشادهترین دفترهای معرفت انسانی و اسلامی است که از بدو ظهور، جان مشتاقان را از زلال جاری خود سیراب کرده و دست محتاجان وادی نیاز را گرفته و پا به پا برده است تا پله پله مقامات عرفانی را دریابند و طی کنند و از تبتلهای ساده تا حال فنا را در خویش بیابند. در این تردیدی نیست. از دیگر سو، مثنوی معنوی هم جزئی از معرفت کلی بشری است که نمیتواند و نباید فاقد خواص و اوصاف معارف بشری باشد. از جمله این که احوال روحی، اوضاع اجتماعی، شرایط تاریخی و تنگناهای زمانی و زبانی نمیتواند در هر اثر ادبی ـ هر چند بس بزرگ و سترگ ـ هیچگونه مدخلیـّتی و موضوعیـّتی و یا حداقل طریقیـّتی نداشته باشد. کوشش این جستار و گفتار بر آن است که تا حدودی مسأله تعیـّنهای تاریخی و وجودی را در یک قصه از مثنوی شریف بازگشاید و آن مسأله این است که وقتی جهت فرهنگِ اجتماعی و اندیشه سیاسی و نیروهای تأثیرگذار تاریخی در یک برهه، جامعه را به سمت و سوی خاصی سوق دهد؛ کمتر متفکر و صاحبدلی است که خود را به تمامی از چند و چونِ چنگالِ آن رهایی بخشد. تأویل اجتماعی قصه فیلسوف و اعرابی در مثنوی در واقع بازکردِ تأثیر تاریخ جامعه و شرایط خاص فرهنگی جهان اسلامی در فاصله قرنهای پنجم تا هفتم بر نگاه و اندیشه مولاناست، هرچند بسیار گذرا و کوتاه.