آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

به رغم ناسازگاریهایی که ظاهراً و در نگاهی کلی میان موضوع "حماسه" و "عرفان" به چشم می‌خورد، متون "حماسی" و "عرفانی" در زمینه‌های مختلف با هم سازگار و همسانند. نگارنده بر این باور است چون متون حماسی و عرفانی هر دو زاییده تخیل، قدرت هنری، خلاقیت و ذوق ادیبان هستند، پیش و بیش از آنکه مربوط به حوزه‌های اندیشه و تفکر گوناگون باشند، فن ادبی و زاییده‌ای زیبا از توان هنری خالقان ذوقمند به شمار می‌آیند. این همسانیها ـ لااقل در عرصه ادبیات فارسی ـ به ویژه در آبشخورهای اسطوره‌ای، نماد سازیها و تصویر آفرینی‌ها از آرمانهای بلند انسانی، پیامها و بن‌مایه‌های متنو‌ّع خود را نشان داده‌اند. افزون بر آن، در مسیر تحول تفکر فلسفی ایرانی، "حماسه عرفانی" یکی از پرمایه‌ترین شاخه‌های اندیشه در این سرزمین بوده است و آثار سهروردی مـَثـَل اعلی و نمونه کامل آن به شمار می‌آید. ورود بن‌مایه‌ها، حتی روایتها و تصویرها و اسطوره‌های متون حماسی در متون ادبی فارسی ـ از جمله منطق‌الطیر عطار ـ شواهد دیگری برای اثبات این مدعاست. در این مقاله این تلاقی‌ها و همسانی‌ها به اجمال بازشناسانده شده است.

تبلیغات