مریم رحمانی

مریم رحمانی

مدرک تحصیلی: دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۴۳ مورد از کل ۴۳ مورد.
۴۱.

بررسی فرآیندهای واژه سازی در معادل یابی: وام واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی بر پایه انگاره صرف واژگانی کیپارسکی: با تکیه بر اشتقاق و ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اشتقاق ترکیب ترتیب لایه ای و تغییر مقوله صرف واژگانی کیپارسکی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۱۰۳
در واژه شناسی، واژه عنصری است که در ساخت گروه استفاده می شود و به پدیده ای خیالی، واقعی، مادی یا انتزاعی در جهان خارج دلالت می کند. در ایران، وظیفه ی واژه سازی، تثبیت واژه ها، واژه یابی و معادل-سازی، بر عهده ی فرهنگستان است. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی فرآیندهای واژه سازی وام واژه های مصوب فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی است، که با استناد بر نظریه ی لایه ای کیپارسکی که در حیطه ی واژه سازی مورد استفاده قرار میگیرد، به انجام رسیده است. در راستای هدف ذکر شده، روش توصیفی–تحلیلی، ابزار جمع آوری داده به شکل کتابخانه ای و رویکرد منطقی حاکم استقرایی- قیاسی بکار رفته است. نیز حیطه ی وام واژه های غیرتخصصی در زبان فارسی نو، درصد سال اخیر صورت گرفته است. با توجه به هدف و روش یاد شده، جهت بررسی انگاره ی صرف واژگانی کیپارسکی در معادل یابی های مصوب فرهنگستان، 5000 معادل یابی بررسی شده است، که از میان آنها 600 واژه بر اساس ترکیب و اشتقاق برگزیده شده است، از این میان، تعداد 397 واژه، یا 66 درصد از کل پیکره، بر اساس نظریه ی لایه ای کیپارسکی، قابلیت تجزیه و تحلیل را یافتند. تعداد 203 واژه، برابر با 34 درصد از کل پیکره غیرقابل تحلیل ارزیابی گردیدند.
۴۲.

موانع تحقق پارادایم حکمرانی خوب شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران پارادایم حکمرانی خوب شهری نظریه مبنایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۶۴
پارادایم ها حاوی نگاه خاصی به انسان، تعریف اشکال درست روابط اجتماعی و اثرگذاری بر جهان، مردم و تعیین مسیر توسعه اجتماعی جوامع و «روش دیدن» خاص جهان را میسر می سازند. حکمرانی خوب شهری به مثابه یک پارادایم سیاستی در زیست جهان امروز بروز یافته و این روش دیدن را مهیا ساخته است. با توجه به روند افزایشی جمعیت شهرنشین، جمهوری اسلامی ایران نیز برای کاربست این پارادایم با موانعی مواجه است. سوال اصلی پژوهش موانع تحقق پارادایم حکمرانی خوب شهری در ایران چیست؟. با استفاده از نظریه مبنایی از طریق مصاحبه عمیق و نمونه گیری هدفمند با 37 نفر از نخبگان مساله حکمرانی خوب شهری در ایران، مدل پارادایمی موانع تحقق پارادایم حکمرانی شهری در ایران شناسایی گردید. 280مفهوم اولیه، 102 مقوله فرعی، 21 مقوله اصلی و یک مقوله هسته بدست آمد. شرایط علی 4 مقوله اصلی، شرایط زمینه ای 4 مقوله اصلی، شرایط دخیل4 مقوله اصلی، پدیده مرکزی 1 مقوله اصلی، راهبردها 4 مقوله اصلی و  پیامدها5 مقوله اصلی استخراج گردید. موانع پارادایم حکمرانی شهری در ایران را می توان در سه مقوله نهادی، ایده و بازیگران به شرح زیر بیان نمود: نهادی: دولت مطلقه، فرهنگ سیاسی محدود، خاص گرایی، ضعف مدیریت شهری، جامعه مدنی ضعیف، دولت رانتی، کاهش درآمدهای دولت بر اثر  تحریم، دولت نفوذ ناهمگن، ساختار فرصت سیاسی، سیاست زدگی، ضعف قوانین؛ در مقوله ایده: نارسایی های هویتی، تعامل پیشینی ضعیف دولت-ملت، گفتمان ایدئولوژیک حاکمیت، فقدان مرجعیت شهری، حکمرانی متمرکز، نو ارزش گرایی هویتی، حاکمیت سنت بر جامعه ایرانی؛ بازیگران: بازیگران محدود، فرصت ائتلاف سازی ، شهروند بی مسئولیت.
۴۳.

نقش جغرافیای انسانی در بحران افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Afghanistan Crisis human geography risks افغانستان بحران جغرافیای انسانی مخاطرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷ تعداد دانلود : ۳۱
جغرافیا یکی از مهمترین شاخصهای تعیین کننده ثبات یا بی ثباتی در کشورها است. در حقیقت جغرافیا بستر بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی کشورها و حتی روابط میان آنها با همسایگانشان می باشد. افغانستان از نمونه های بارز اینگونه کشورها است. جغرافیای این کشور به لحاظ تاریخی بحران خیز است. در طول تاریخ همواره جنگ، ناامنی، بی ثباتی سیاسی، فقر و اختلافات داخلی دامن گیر این کشور بوده است. لذا نظر به اهمیت و جایگاه بحران ساز افغانستان، هدف پژوهش حاضر تبیین بنیادهای جغرافیای انسانی در بحران های این کشور است. این پژوهش تحلیلی- توصیفی، ترکیبی از نظریه هاگت و تئوری کوهن است. در این روش  به تبیین بسترها و زمینه های بحران ساز در افغانستان از منظر جغرافیای انسانی پرداخته شده است. روش جمع آوری داده های مورد نیاز این پژوهش، روش کتابخانه ای است. براساس یافته های پژوهش، تمام بحران های افغانستان از منظر جغرافیایی انسانی،  ناشی از ناهمگونی های انسانی و مداخلات ابرقدرت ها بوده که باعث شکننده گی، نا آرامی و بحران خیز ماندن این کشور شده است. اختلافات مرزی و رودخانه ای، حائل بودن بین قدرتها، محصور بودن در خشکی، قرار گرفتن در منطقه شکننده و تحت فشار، تعدد همسایگان، تغییر مسیر رودهای مرزی، قومیت گرایی، بنیاد گرایی افراطی و تروریسم، تعصبات زبانی و فرهنگی، مهاجرت و محرومیت، کم سوادی، جدایی طلبان دو طرف مرز و کشت و قاچاق مواد مخدر از مهم ترین عوامل بحران زا و اختلاف برانگیز جغرافیایی و جغرافیای انسانی افغانستان  هستند  که منشأ اختلافات با همسایگان را نیز تشکیل میدهد. عوامل مذکور از جمله علل پایدار جغرافیایی اند که نقش جبری در خلق بحرانها و اختلافات دارند. این عوامل مانع  همبستگی، تشکیل یک دولت ملی و شکل گیری هویت ملی در افغانستان شده اند.  

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان