غلامحسین خدری

غلامحسین خدری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۲ مورد از کل ۳۲ مورد.
۲۲.

کاوشی در معنای تساهل و تسامح در دو فرهنگ اسلامی و غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تسامح تساهل سنت اسلامی سنت غربی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : 311 تعداد دانلود : 600
تساهل و تسامح، به معنای عدم مداخله و ممانعت یا اجازه دادن از روی قصد و آگاهی، به اعمال و عقایدی است که مورد پذیرش و پسند شخص نباشد. اسلام، این اصل را پذیرفته و بنای آن بر سخت گیری و مشقت نیست و از سوی دیگر، با آزادی بی قید و شرط نیز مخالف است. اساس تساهل و تسامح غربی بر این مبنا است که اعمال و رفتار فردی تا جایی درست هستند که موجب گسترش سعادتمندی مادی انسان گردند. در این نوشته، نشان داده می شود که تساهل و تسامح در اسلام، معنایی متفاوت با فرهنگ غربی داشته و دیدگاه متفاوتی را دنبال می کند.
۲۳.

بررسی و تحلیل معناداری زندگی از دیدگاه علامه جعفری مبتنی بر انسان شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: انسان معنای زندگی کرامت ارزش ها علامه جعفری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 529 تعداد دانلود : 556
از دیدگاه علامه جعفری، معنای حقیقی زندگی انسان، از طریق تکامل و رسیدن به حیات عقلانی حاصل می شود؛ این امر با شناخت انسان و توجه به جایگاه او به عنوان محور هستی و جانشین خداوند در زمین، رابطه ای مستقیم دارد. منِ انسانی، وجودی قانون مند است که با زیستن بر اساس این قوانین و هماهنگ با کل هستی معنادار، تکامل می یابد. خاستگاه این قوانین و قوای انسانی، نفس است که در مقایسه با وجود طبیعی انسان، ارزش وجودی بیش تری دارد. از این رو، توجه صرف به وجود طبیعی انسان، او را از توجه به ظرفیت های متعالی وجودی اش محروم می سازد؛ زیرا انسان با فعلیت یافتن قوای نفسانی و الهی، در مسیر تکامل به پیش رفته و به زندگی خود معنا می بخشد. در این مقاله سعی خواهد شد بر مبنای انسان شناسی فوق، به بررسی معنای زندگی از دیدگاه علامه پرداخته شود
۲۴.

رابطه اخلاق و دین در اخلاق فضیلت با تکیه بر نظرات اخلاقی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: سعادت دین اخلاق علامه طباطبایی اخلاق فضیلت کمال نهایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : 676 تعداد دانلود : 593
اخلاق فضیلت، به عنوان شاخه ای از اخلاق هنجاری، بر رفتار فضیلت مندانه با دیدگاهی غایت اندیشانه و کمال طلبانه تأکید دارد که مبتنی بر سعادت محوری با توجه به خیر است. در این نظام اخلاقی، فعلیت یافتگی قوای طبیعی و نفسانی انسان مورد توجه است که خود به لحاظ معرفتی نیل به غایت طبیعی انسان و خیر و سعادت او را در بر دارد. در فضیلت گرایی، بر فاعل اخلاقی تأکید می شود که با رویکردی فضیلت مندانه به سوی خیر اخلاقی حرکت می کند. ولیکن باید دید آیا این فضیلتمندی اخلاقی، نسبتی با فضیلتمندی به معنای دینی دارد یا خیر. از این رو، در این مقاله سعی خواهد شد نسبت بین اخلاق فضیلت و دین را با توجه به آرای اخلاقی علامه طباطبایی بررسی کنیم. علامه معتقد است دین و اخلاق در مقام ثبوت و وجودشناختی از هم مستقل اند و اخلاق امری ذاتی و فطری در انسان است، لیکن به لحاظ اثباتی و معرفت شناختی، نظام اخلاقیِ مبتنی بر عقل به تنهایی قادر به ادراک حقیقت و نیل به سعادت حقیقی و کمال وجودی برای انسان نیست و دین، در مقام هدایتگر، دارای قوانینی است که اخلاق ناگزیر باید از آن ها تبعیت کند.
۲۵.

تحلیل مسئلة شر ادراکی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: شر ملاصدرا مسئلة شر مسئلة ادراکی شر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : 614 تعداد دانلود : 545
بخشی از آنچه در این دنیا به فهم و تجربة انسان درمی آید ملائم طبیعت وی نیست. از سویی، استدلال و باور به وجود خداوند حکیم، قادر و عادل مطلق برای متألهان از جمله امور انکارناشدنی است. مسئلة شر در دوران معاصر بیشتر حاصل صورت بندی گزاره هایی است که خمیرمایه اصلی آن ها برگرفته از همین دو جنبة فهم و تجربة انسانی است. منطقاً و به لحاظ تاریخی پیش از چنین صورت بندی نوعی ناسازگاری در این دو جنبه به نظر می آمده که متألهان و فلاسفه را به تأمل واداشته است، چراکه با نظر به عالم، خصوصاً درد و رنج (شر) در عالم و مخلوق خدای حکیم و قادر و عادل مطلق دانستن آن، به طور طبیعی و در بدو امر ناسازگاری دیده می شود و پرسشی مطرح می شود مبنی بر این که چگونه است که چنان خدایی چنین عالمی را خلق کرده است؟ ملاصدرا برای حل مسائل ناشی از این ناسازگاری به دو رویکرد (در دو ساحت مابعدالطبیعی و ادراکی) متوسل شده است. در رویکرد نخست، مبنای او نظر به عالم به نحو ماتقدم و تحلیل مسائل به طور مابعدالطبیعی است؛ یعنی همچون اسلاف خود به بحث از عدمی بودن شر و ... می پردازد، اما او در رویکرد دوم تجربه را مقدم می کند که نتیجة آن پذیرش وجود شر ادراکی (درد، رنج و ...) و حل مسئلة شر با این ابتداست. از نظر وی راه حل این است که شرور ادراکی را حقیقتاً شرور بالذات و علاوه بر آن شرور مضاعف بدانیم و با تأکید بر این معنا، به جای توجه به مخلوق بودن عالم، به دستگاه ادراکی مدرک توجه کنیم.
۲۶.

بررسی و تحلیل جاودانگی نفس از منظر دو فیلسوف متأله ابن سینا و توماس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابن سینا جاودانگی نفس توماس ارتباط نفس با بدن براهین نامیرایی نفس

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : 564 تعداد دانلود : 945
جاودانگی نفوس انسانی همواره از مهم ترین دغدغه های غالب فیلسوفان خداباور بوده است. نظر به اهمیت این اصل، اگر مدعی شویم همة تلاش ها و تأملات نفس شناسانة فیلسوفان حوزة ادیان ابراهیمی، در اثبات این مسئله و برای تبیین و تثبیت آن به کار گرفته شده است، سخن به گزاف نگفته ایم. ابن سینا و توماس به عنوان دو تن از بزرگ ترین فیلسوفان متأله تلاش گسترده ای برای اثبات جاودانگی نفس به کار بسته اند. در این نوشتار برآنیم تا آرای آن دو را در خصوص این آموزة حیاتی و بنیادین ادیان وحیانی پس از تبیین، ارزیابی کنیم. با این حال برای این کار ناچاریم تا آرای ارسطو را نیز، به عنوان یکی از مهم ترین منابع فلسفی آنان، که نقطة آغازین و سپس نقطة تفرق آنان بوده است، به بحث گذاریم. این نوشته مشتمل بر دو بخش است: بخش نخست شامل تعریف نفس، کیفیت ارتباطش با بدن و تبیین مفهوم تجرد به عنوان مقدمة اساسی بر اثبات نامیرایی نفس است؛ بخش دوم نیز به تبیین، بررسی، و تحلیل براهین و استدلال های نامیرایی نفس از منظر دو حکیم اختصاص داده می شود.
۲۷.

بررسی و تحلیل رویکرد ذهن گرایی در معرفت شناسی توماس آکوئیناس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آکوئیناس انسان مداری ذهن گرایی کوژیتو عقل فعال عقل منفعل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 188 تعداد دانلود : 444
اگرچه ذهن گرایی و همچنین انسان مداری را می توان از جمله شاخصه های بارز رهاورد رنسانس و فلسفة غرب پس از آن، به شمار آورد، در همین راستا شاید بتوان این رویکرد را در افکار کسانی همچون سنت توماس که متقدم بر رنه دکارت فرانسوی و برونوی ایتالیایی بوده اند، نیز یافت. وی که در فرایند حصول معرفت، تابع نظریة تجرید و انتزاع ارسطو است، پیرو موضع ارسطو در این باب، جایگاه عقل فعال و منفعل را درون نفس انسانی می داند و قائل به حلول آن در نفس است. آکوئیناس نظریة اشراقی شناخت را نمی پذیرد و اساساً معرفت را امری بشری می داند. ذهن گرایی که همانا تأکید بر سهم فاعل شناسا در حصول شناخت است؛ را می توان در اندیشة این متکلم و فیلسوف مسیحی قرن سیزدهم، که خود آغازگر دوره غلبة تفکر عقلی در قرون وسطی است، مشاهده نمود. بدین ترتیب مدعای این خامه خیلی دور از واقعیت نیست که نظام کوژیتوی دکارتی و ای بسا ایدئالیسم استعلایی کانت هم، از این لحاظ وامدار آکوئیناس بوده باشد.
۲۸.

بررسی و مقایسه جایگاه وجودشناسی و معرفت شناسی عقل فعال نزد ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عقل معرفت شناسی وجودشناسی انتزاع افاضه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 670 تعداد دانلود : 360
عقل فعال بعد از ارسطو جایگاه متفاوتی در اندیشه فیلسوفان داشته است. هریک بنابر نیاز و خلأیی در فلسفة خود جایگاه عقل فعال را تعیین می کردند. افلاطون کلیات را قائم به ذات، مجرد، و ثابت می دانست که در عالم محسوس نبودند. او نیازی به وجود عقل فعال حس نمی کرد، اما ارسطو، در مخالفت با استاد خود، کلیات را در امور محسوس قرار داد، از آن جا که ارسطو از عقل به صورت مبهم و در مقایسه با حس سخن گفت، برای تبیین مفهوم کلی به وجود عقل نیاز داشت. بعد از او، شارحان و مفسران آثارش عقل فعال را از فلسفه او بیرون کشیدند، یا مانند اسکندر افرودیسی آن را موجود متعالی و خدا خواندند یا آن را به مانند فیلسوفان مسلمان، فارابی و ابن سینا، بیرون از نفس انسان قرار دادند که از طریق آن هم مسئلة رابطه کثرت با وحدت را حل کنند و هم مسئلة معرفت را بی پاسخ نگذارند. درمقابل، فیلسوفانی مانند توماس آکوئینی، در قرون وسطی، علی رغم تأثیرپذیری بسیار از این اندیشمندان، در زمینه عقل فعال موضعی متفاوت گرفتند و تبیین دیگری از ارسطو ارائه کردند؛ اینان عقل فعال را بخشی از نفس قرار دادند. عقل فعال در ابن سینا جایگاهی مشابه عقل در دیدگاه افلوطین دارد؛ به این ترتیب که در حوزه وجودشناسی، حلقه ارتباط بین عقول مفارق (ده گانه) و امور محسوس و مبدأ صدور کثرت جهان مادی است و در حوزه معرفت شناسی، افاضه صوَر کلی و معقولات بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت از کارکردهای آن است. عقل فعال برای توماس، به زعم خود او، بیش تر ارسطویی است و صرفاً جایگاه معرفت شناسانه دارد. برای او عقل فعال انتزاع کننده است، صور معقول را از محسوسات انتزاع میکند و به فعلیت می رساند. در حوزه وجودشناسی، عقل فعال در نفس انسان قرار دارد و کارکردی وجودی و علّی ندارد.
۲۹.

بررسی رویکرد حکمای طبقة بعد از ملاصدرا به مسئلة اصالت وجود (با محوریت آرای حکیم لاهیجی و رجبعلی تبریزی)

کلید واژه ها: اصالت وجود اصالت ماهیت مکتب اصفهان فیاض لاهیجی رجبعلی تبریزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 274 تعداد دانلود : 387
قول به اصالت وجود در میان معاصران صدرا، لااقل در میان شاگردان میرداماد، با اقبال چندانی مواجه نشد، اما پس از ملاصدرا شاگردان وی اصالت وجود را پذیرفتند و حتی حکیم لاهیجی، که برخی او را اصالت ماهوی می دانند، به اصالت وجود قائل بوده است؛ رجبعلی تبریزی و شاگردانش، که به جریان فرعی اصفهان موسوم شده اند، نیز گویا، تحت تأثیر ملاصدرا، البته با تقریری که با اصول حکمت متعالیه سازگار نیست، به عینیت وجود قائل شدند.
۳۰.

اثربخشی آموزه های دینی برگرفته از داستان حضرت یوسف (ع) به شیوه بحث گروهی بر تغییر نگرش روابط دختر و پسر دانشجویان دختر خوابگاهی مقطع کاردانی فنی و حرفه ای شهرستان اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نگرش روابط دختر و پسر داستان حضرت یوسف (ع)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 751
‎ پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزه های دینی برگرفته از داستان حضرت یوسف (ع) به شیوه بحث ‏گروهی بر تغییر نگرش روابط دختر و پسر انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دختر خوابگاهی ‏فنی و حرفه ای شهرستان اهواز تشکیل می دهند که در سال تحصیلی ‏‎86-87‎‏ در دو خوابگاه (نرجس و پردیس) ‏سکونت داشته و شامل ‏‎191‎‏ نفر بودند. نمونه آماری پژوهش شامل ‏‎34‎‏ نفر دانشجوی دختر دارای نگرش مثبت به ‏روابط دختر و پسر بودند. روش نمونه گیری با توجه به هدف پژوهش، بدین شیوه اجرا شد که ابتدا آزمون نگرش نسبت ‏به روابط دختر و پسر بر روی همه دانشجویان اجرا گردید و پس از نمره گذاری افرادی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب ‏شدند که در آزمون مذکور نمره بالاتری کسب نموده بودند. سپس دانشجویان یک خوابگاه بطور تصادفی به عنوان گروه ‏آزمایش و دانشجویان خوابگاه دیگر به عنوان گروه گواه در نظر گرفته شدند. متغیر مستقل طی ‏‎8‎‏ جلسه ‏‎90‎‏ دقیقه ای ‏روی گروه آزمایش اجرا و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت ننمودند. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. ‏داده های بدست آمده با توجه به فرضیه های تحقیق توسط آزمون ‏t‏ گروه های مستقل و تحلیل چند واریانس چند ‏متغیری (مانوا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داد که آموزش داستان حضرت یوسف (ع) به ‏شیوه بحث گروهی بر تغییر نگرش دانشجویان نسبت به روابط دختر و پسر موثر بوده است. سطح معناداری در این ‏پژوهش ‏=0.05‎‏ در نظر گرفته شد.‏ ‎
۳۱.

رویکردی فلسفی و کلامی به مقوله آزادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختیار آزادی حقوق بشر مسئولیت انتخاب اکراه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید
تعداد بازدید : 895 تعداد دانلود : 32
«آزادى» را می توان از مفاهیمى دانست که علی رغم سوءاستفاده های بسیار از آن، همچنان به عنوان واژه اى مثبت در فرهنگها و جوامع مختلف و در تضارب افکار و اندیشه های بشری و با الفاظ متفاوت رواج دارد و همگان بیش از هر چیز دیگر به آن تعلق خاطر دارند و براى نیل و وصول به آن عزیزترین سرمایه های خویش را تقدیم می کنند. با تمام علاقه ای که بشر به این مفهوم بلندمرتبه دارد، این مفهوم در مقام ثبوت (وجود اختیار در انسان) و در مقام اثبات (قلمرو اختیارات و آزادی بشر در جامعه) همچنان در هاله ای از ابهام برای متفکران حوزه های مختلف باقی مانده است. این مقاله ضمن استناد به گوهر عقل انسانی به عنوان دلیل اختیار وی تنها عقل را عقال آزادی انسان می داند و بر این اساس و با رویکردی فلسفی و کلامی به بررسی معنی اختیاربشردرخلقت و آزادی و قلمرو آن درجامعه می پردازد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان