عبدالرسول کشفی

عبدالرسول کشفی

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران، نویسنده مسؤول

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۶۷ مورد.
۲۱.

تعین گرایی و فاعلیّت الهی از منظر علّامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علامه طباطبایی تعین گرایی ناتعین گرایی فاعلیت الهی سنخیت علی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 357 تعداد دانلود : 806
  چگونگی دخالت خداوند در جهان طبیعت از مسایل دیرین و مهم در حوزه کلام و فلسفه دین به شمار می رود که تلاش برای حل آن به عرضه نظرات گوناگون و بعضاً متضادی منتهی شده که در بازه وسیعی از جبر گرفته تا تفویض گسترده شده اند. این نوشتار با به کارگیری معیاری جدید به منظور تفکیک افعال گوناگون الهی در جهان خلقت، به معرفی و ارزیابی رویکرد علامه طباطبایی - به عنوان فیلسوفی تعین گرا -در قبال این موضوع پرداخته و کوشیده است تا با بازنگری در اصل سنخیت علی، زمینه عرضه راه کارهایی را در هر دو قالب تعین گرایانه و ناتعین گرایانه، به منظور برون رفت از تنگناهای فکری حاکم فراهم نماید. مقاله نشان می دهد که در چارچوب دیدگاه تعین گرایانه، بایستی از طریق توسعه مفهوم سنخیت علی، تأثیر امر مجرد در جهان مادی را به نحو مباشر صحیح دانست و در چارچوب دیدگاه ناتعین گرایانه نیز با تکیه بر اصل ضرورت علی و برداشتی خاص از اصل سنخیت می توان از دخالت علل غیر مادی به منظور تحقق بخشیدن به یکی از احتمالات ممکن دفاع کرد. 
۲۲.

ناتعین گرایی و فاعلیت الهی از منظر دیوید بارتالامیو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعین گرایی ناتعین گرایی فاعلیت الهی نظریه کوانتوم ضرورت علی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 670 تعداد دانلود : 672
تحولات علمی معاصر، تصور ساده ی ماشین وار از جهانی با قوانین ثابت نیوتنی را آرام آرام با تصوری پیچیده تر، یعنی باور به وجود نوعی عدمِ تعینِ تحویل ناپذیر جایگزین کرده است. اگر باور به جهانی متعین، نفی محدودیت از خداوند در تعامل با مخلوقات را نیازمند تبیین نموده بود؛ اکنون مسأله از سوی مقابل رخ نموده و تلاش فیلسوفان دین و متکلمان بایستی معطوف به بیان نحوه ی فاعلیت و هدفمند عمل کردن خداوند در جهانی شود که علوم تجربی، ضرورت و سنخیت علی را در آن، به ظاهر، به چالش کشیده اند.<br /> این نوشتار به معرفی و ارزیابی رویکرد دیوید بارتالامیو، به عنوان فیلسوفی ناتعین گرا، در این موضوع پرداخته و کوشیده است تا به فرض صحت دیدگاه ناتعین گرایانه در علم، از هدفمندی آفرینش و حاکمیت خداوند بر مخلوقات از طریق نفی امکان بی نظمی های ذاتی و نشان دادن تأثیر عللی غیرمادی دفاع کند.
۲۳.

بررسی دیدگاه راجر تریگ درباب التزام دینی و عقلانیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: راجر تریگ التزام دینی نسبی انگاری مفهومی واقع گرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 873 تعداد دانلود : 979
التزام دینی و ربط و نسبت آن با عقلانیت از مباحث مهم فلسفه دین است. راجر تریگ از اندیشمندان معاصری است که این مسئله را محور توجه خود قرار داده است. در این مقاله ما دیدگاه او در خصوص سرشت التزام و ربط و نسبت آن با باور، معنا، توجیه و عقلانیت را از نظر گذرانده ایم. او با تعریف خاصی که از التزام ارائه می دهد، آن را مبتنی بر دو مؤلفه می داند: یکی باور گزاره ای و دیگری تعهد شخصی بدان. از آنجا که تریگ مؤلفه اول التزام را اساسی و بنیادین می داند، تمرکز مقاله نیز بر همین مؤلفه است. تریگ بر اساس مؤلفه اول، واقع گرایی و نقد نسبی انگاری را از لوازم حقیقی التزام می داند و در همین راستا به نقد ناواقع گرایی و نسبی انگاری در این حوزه می پردازد. او از جمله علل گرایش به نسبی انگاری در حوزه دین را تلاش ویتگنشتاین متأخر در واکنش به پوزیتیویسم منطقی می داند که منجر به جدایی و تمایز دین از علم شد. تریگ ضمن نقد این جریان فلسفی، می کوشد تا پیامدهای آن را نیز نشان دهد. او با تأکید بر زبان به عنوان امری که تبلور حقیقت است و ارتباط را امکان پذیر می کند و نیز تأکید بر سرشت مشترک بشر به مقابله با نسبی انگاری مفهومی می پردازد و راه را برای عقلانیت التزام می گشاید. مقاله در پایان نشان می دهد که اگرچه تریگ در نقدهایش به موفقیت هایی دست یافته است، به نظر می رسد جنبه ایجابی بحث او فاقد استحکام و دقت کافی است.
۲۴.

سالمندی و معنای زندگی: بررسی میدانی منابع و ابعاد معنا در زنان و مردان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: منابع معنای زندگی ابعاد معنای زندگی سالمند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 558 تعداد دانلود : 721
مطالعه ی حاضر منابع و حوزه هایی که از نظر سالمندان به زندگی آنها معنا داده و میزان وجود و جستجوی معنای زندگی و نیز تفاوت زنان و مردان در این مولفه ها را مورد بررسی قرار داده است. جامعه ی آماری این پژوهش توصیفی را افراد سالمند بالای 60 سال در شهر تهران تشکیل دادند. از این جامعه ی آماری 287 فرد سالمند بالای 60 سال (43/67=  M؛ 75/4=Std؛ 54 درصد سالمند زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به دو ابزار برنامه ی ارزیابی معنای زندگی و پرسشنامه ی معنای زندگی پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از تحلیل محتوا و آزمون های خی دو و تحلیل واریانس استفاده گردید. نتایج حاصل حاکی از این است که "خانواده" (3/92%) و "رابطه ی عاطفی" (7/54 %) حوزه هایی هستند که با بیشترین فراوانی از سوی سالمندان شرکت کننده در این مطالعه به عنوان منبع معنا بخش به زندگی گزارش شده است. همچنین در پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل محتوا دو طبقه ی جدید از منابع معنای زندگی مورد شناسایی قرار گرفت: "اخلاقیات" و "نیاز به پذیرش اجتماعی". سالمندان زن و مرد از نظر فراوانی تکرار برخی از منابع معنا و نیز بعد جستجوی معنای زندگی با یکدیگر تفاوت معنی دار داشتند. این یافته ها در چارچوب نظریات تحولی و معنای زندگی مورد بحث قرار گرفتند.
۲۵.

تأثیر دعا بر جهان قانونمند از دیدگاه استاد مطهری و النور استامپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قضا و قدر دعا مطهری قانون علیت نظم طبیعی جهان استامپ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : 39 تعداد دانلود : 756
از مسائل مرتبط با «دعای حاجت»، چگونگی تأثیر این نوع دعا بر جهان مادّی است، جهانی تحت حاکمیت قوانین استثناناپذیر. از یک سو، اجابت دعا امری قطعی تلقی می شود و از سوی دیگر، قوانین جهان طبیعت نقض ناپذیر محسوب می گردد. در باب این مسئله، مقاله به بررسی تطبیقی آرای دو متفکر، استاد مرتضی مطهری و النور استامپ، می پردازد، دو متفکری که جهان را قانونمند و در عین حال دعا را نیز مؤثر می دانند. یافته های تحقیق نشان می دهد باور به «اختیار» از مهم ترین مبانی ای است که هر دو فیلسوف به آن پای بندند. تفاوت مهم دو اندیشمند دیدگاه آنها در باب تعین گرایی است. استاد مطهری به تعین گرایی قائل است و از طریق بحث قضا و قدر می کوشد پاسخی برای مسئله پیش گفته بیابد، در حالی که النور استامپ تعین گرایی را انکار می کند و با پذیرش عدم قطعیت، راه خود را برای علت معدّ دیدن خداوند علاوه بر علت مفیض بودن او باز می کند و از این طریق مسئله دعا را پاسخ می گوید.
۲۶.

تعالی صرف واجب الوجود و مسئله نیایش با خدای غیرشخص وار در آثار ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عشق نیایش وحدت خطاب خدای غیر انسان وار تشبه نفس ناطقه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
تعداد بازدید : 558 تعداد دانلود : 302
خداوند در آثار ابن سینا به مثابة وجودی کاملاً متفاوت و دیگر حضور می یابد و وی در مباحث فلسفی خویش، از واجب الوجود به عنوان خدا، تصویری ارائه می کند که نه تنها به لحاظ وجودی، متعالی صرف و متباین نسبت به ماسواست؛ بلکه حتی دامنه این تعالی تا حوزه ذهن و معرفت انسان نیز ادامه می یابد. از سوی دیگر، مباحث وی درباره نیایش در آثار گوناگون او، در نگاه نخست ممکن است بیانگر ناسازگاری یا دست کم چندگانگی درباره تصور بوعلی از خدا باشد. اما ابن سینا که به اشکال نیایش با خدای غیرشخص وار واقف است، به صراحت، سخن گفتن به معنای عرفی را با واجب الوجود متعال محال می داند؛ ازاین رو به جای تغییر تصویر خدا، به مفهوم سازی دیگری از نیایش می پردازد و تعریفی فلسفی از آن ارائه می دهد. حقیقت نیایش در نگاه وی، یک گفتگوی صرف نیست؛ بلکه گونه ای تحول وجودی است که در معرفت و عشق ریشه دارد. وی این امر را با تمایز نهادن میان دو بعد ظاهری که وی با رویکری تشریعی بیان می کند و بعد حقیقی که با نگاه فلسفی وی پیوند دارد و تحویل نیایش به مفهوم عشق توضیح می دهد. مفهوم سازی ابن سینا از عشق الهی نیز، هم با تصور وی از خدای غیر متشخص و هم با تعریف نیایش سازگاری کامل دارد.
۲۷.

نوجوانی و تحول معنا: مقایسه منابع و ابعاد معنای زندگی در دختران و پسران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوجوانی منابع معنای زندگی ابعاد معنای زندگی تحول معنا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی رشد و تحول دوره نوجوانی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی اجتماعی روانشناسی مقایسه ای
تعداد بازدید : 600 تعداد دانلود : 719
با وجود تحقیقات متعددی که بر روی تجربه ی معنای زندگی صورت گرفته است، کماکان این ابهام وجود دارد که منابع معنابخش به زندگی یک نوجوان چیست و نوجوانان دختر و پسر چه تفاوتی از نظر این منابع و نیز ابعاد وجود و جستجوی معنای زندگی با یکدیگر دارند. مطالعه ی حاضر منابع و حوزه هایی که از نظر نوجوانان به زندگی آنها معنا داده، میزان وجود و جستجوی معنای زندگی و نیز تفاوت دختران و پسران در این مولفه ها را مورد بررسی قرار داده است. در این راستا 416 نوجوان 12 تا 18 ساله (94/15=M، 32/1=Std؛ 3/54 درصد دختر) به دو ابزار برنامه ی ارزیابی معنای زندگی و پرسشنامه ی معنای زندگی پاسخ دادند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های کای اسکوئر و t مستقل استفاده گردید. نتایج حاصل حاکی از این است که از میان منابع معنا مطابق با برنامه ی ارزیابی معنای زندگی به ترتیب، ""خانواده"" (3/91%)، ""ارتباطات اجتماعی"" (4/53 %) و ""کار و تحصیل"" (53%) حوزه های هستند که با بیشترین فراوانی از سوی نوجوانان به عنوان منبع معنا بخش به زندگی گزارش شده است. همچنین در نمونه ی مورد پژوهش 7 طبقه ی جدید از منابع معنای زندگی مورد شناسایی قرار گرفت که از آن میان ""فناوری اطلاعات"" (15%) و ""آینده"" (3/12%) بیشترین فراوانی را به خود اختصاص دادند. شرکت کنندگان دختر و پسر از نظر فراوانی تکرار برخی از منابع معنا و رضایت از این منابع و نیز بعد وجود معنای زندگی با یکدیگر تفاوت معنادار داشتند. این یافته ها در چارچوب نظریات تحولی و معنای زندگی مورد بحث قرار گرفتند.
۲۸.

بررسی دیدگاه ویلیام کریگ در باب مسئله تقدیرگرایی کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم پیشین الهی اختیار انسان تقدیرگرایی کلامی ویلیام لین کریگ مولینیسم علم میانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : 810 تعداد دانلود : 978
ویلیام لین کریگ معتقد است که استدلال تقدیرگرایی کلامی که در صدد نشان دادن عدم اختیار انسان است از دو جهت عمده گرفتار اشکال است. در این استدلال در تفسیر «در محدوده قدرت قرار داشتن» میان ضروت لازم و ضرورت لزوم خلط شده است. همچنین این استدلال به تمایز میان تغییر گذشته و تأثیرگذاری خلاف واقع بی توجه بوده است. در کنار نقد کریگ بر این استدلال، شاهد نظریه ایجابی او در اثبات اختیار انسان هستیم که او را در جرگه مولینیست ها قرار می دهد، زیرا او برای اثبات اختیار انسان از نظریه علم میانه بهره می گیرد. از نظر کریگ، نظریه علم میانه نیازمند اثبات فلسفی نیست و در عین حال می توان دلایل الهیاتی متعدد مبنی بر صحت آن ارائه کرد. از جمله می توان به مشیت الهی و علم پیشین الهی به عنوان دو مفهوم الهیاتی اشاره کرد که علم میانه در تبیین آنها مؤثر است. اما به نظر می رسد که روش کریگ در اثبات اختیار انسان با استفاده از نظریه علم میانه گرفتار اشکال است. در کنار اشکالات تومیست ها، همچون عدم وجود متعلق برای این علم و انفعال پذیری علم الهی، نظریه علم میانه با تلقی کریگ با اختیار انسان نیز سازگار نیست.
۳۰.

بررسی تطبیقی دیدگاه های ویلیام جیمز و ملاصدرا در باب چگونگی شکل گیری مفاهیم حسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملاصدرا ویلیام جیمز جریان سیال آگاهی تشکیل مفاهیم

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : 441 تعداد دانلود : 904
نظریه«جریانسیالآگاهی» برمبنایویژگی هایپنج گانه ایکهجیمزبرایفکرانسانبرمی شمرد و همچنین تکیه بر جریان مدام تجربه و نقش التفات و گرایش های ذهن در تشکیل مفاهیمتشکیل شدهاست. نظریه تشکیل مفاهیم صدرا بر اساس استعداد نفس، افاضه عقل فعال و همچنین خالقیت نفس تشکیل شده و بین ادراک حسی و خیالی و ادراک عقلی تفکیک صورت گرفتهاست. نظریه جیمزازجهاتیبهنظریه«تشکیلمفاهیم» ملاصدرانزدیکاست. ازجملهاینکههردوبهتغییروتحولمدامدر محسوسات اذعاندارندودرعیناینتغییرمداوم،فکررادارایپیوستگیکاملوتشخّصووحدتمی دانند. در عین حال هر دو را می توان به نحوی منتقد نظریه سنتی تجرید دانست. نقطهافتراقایندوفیلسوفدربحثتشکیلمفاهیمبهنوعنگرشآن هابرمی گردد. با اینکههردوفیلسوفیکواقعیتراوبهنحومشابهیتفسیرمی کنند،ملاصدرابانگاهی که بیشتر جنبه یوجودشناسانه دارد وجیمزبانگاهیپدیدارشناسانهبهاینمسألهمی پردازند.
۳۱.

بررسی استدلال تقدیرگرایی کلامی و پاسخ «خداگرایی گشوده»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم پیشین الهی اختیار انسان استدلال تقدیرگرایی کلامی خداگرایی گشوده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 259 تعداد دانلود : 792
بر مبنای تقدیرگرایی کلامی (Theological Fatalism)، از آنجا که خداوند به وقایع آینده، علم پیشین و خطاناپذیر دارد، انسان نمی تواند کاری جز آنچه خداوند از پیش می داند، انجام دهد و درنتیجه افعال انسان از روی اختیار نیست. الهی دانان و فیلسوفان دین برای حل این معضل، پاسخ های گوناگونی به این استدلال داده اند. یکی از این پاسخ ها، نظریه خداگرایی گشوده (Open Theism) نام دارد که نظریه ای نوین در باب حل مسئله علم خداوند و اراده انسان است. حامیان این نظریه که به سه گروه تقسیم می شوند، خداوند را عالِم مطلق می دانند؛ اما از آنجا که معتقدند آینده از نظر معرفتی برای خداوند گشوده است و ممکن است تغییر کند، لذا علم پیشین خداوند به اعمال اختیاری انسان منطقاً ناممکن است. این گروه اگرچه علم پیشین الهی را به صورت مطلق نفی نمی کنند، به نوعی قائل به محدود بودن آن هستند و معتقدند چون این محدودیت ها به لحاظ منطقی اجتناب ناپذیر است، خدشه ای به علم مطلق الهی وارد نمی شود. این مقاله ضمن تبیین نظریه خداگرایی گشوده، به تحلیل و نقد آن می پردازد.
۳۲.

بررسی امکان جاودانگی فردی از منظر ویلیام جیمز با تکیه بر آرای یوجین فونتینل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خود هویت فردی جاودانگی فردی نظریه میدانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
تعداد بازدید : 221 تعداد دانلود : 973
در این مقاله به بررسی دیدگاه یوجین فونتینل در زمینه جاودانگی فردی می پردازیم. او با استفاده از روش تجربی و پراگماتیستی ویلیام جیمز و پروردن نظریه میدانی او و ایده های روانشناسانه اش درباره ""خود""، دیدگاه خاصی برای امکان وجود زندگی پس از مرگ ارائه کرده است. از نظر ایشان با استفاده از آرای جیمز، درون جهانی که پوینده و دارای رابطه محسوب می شود، می توان فناناپذیری را تصور کرد. اعتقاد به جاودانگی موضوعی جدا از زندگی ما در این جهان نیست، بلکه از زندگی این جهانی ما نیرو می گیرد. منظور فونتینل، ارائه نظریه ای معقول دربارة جاودانگی فردی است که منطقاً ناسازگار نباشد. بنابراین نظریه فونتینل در زمینه جاودانگی از این جنبه اهمیت دارد که بدون داشتن دیدگاهی دوگانه انگارانه و بدون اینکه پای از دایرة تجربه بیرون نهد، زندگی پس از مرگ را توجیه و به این ترتیب دیدگاه تجربه گرایان را در مخالفت با جاودانگی فردی متزلزل کرده است.
۳۳.

بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و ویلیام کریگ در باب مسئلة «تقدیرگرایی الاهیاتی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علامه طباطبایی علم پیشین الهی خداوند کریگ افعال اختیاری انسان تقدیرگرایی الهیاتی نظریة علم میانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  5. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  6. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : 455 تعداد دانلود : 988
در برابر «تقدیرگرایان کلامی»، که معتقدند علم پیشین الاهی با ارادة آزاد انسان در تعارض است، «سازگارگرایان» بر این باورند که علم پیشین خداوند با ارادة آزاد انسان سازگار است. «علامه طباطبایی» و «ویلیام کریگ» به گروه اخیر تعلق دارند و برای حل این مسئله راه حل ارائه می دهند. در این مقاله به بررسی تطبیقی «نظریة علم میانه»، به منزلة راه حل نهایی کریگ و دیدگاه علامه طباطبایی در باب این مسئله، می پردازیم. نتیجة نهایی آن است که با وجود تفاوت دیدگاه دو متفکر در برخی موارد، هر دو اندیشمند ضمن پذیرش سازگاری علم پیشین الهی با اختیار انسان معتقدند معرفت خداوند به افعال اختیاری انسان ناشی از معرفت او به این نوع افعال با تمام شرایط و خصوصیات آن هاست.
۳۴.

بررسی تطبیقی آرای لیندا زاگزبسکی و استاد مرتضی مطهری در باب علم پیشین الاهی و اختیار انسان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قضا و قدر مرتضی مطهری اختیار انسان علم پیشین الاهی آکام گرایی تومیستی لیندا زاگزبسکی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  5. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
تعداد بازدید : 398 تعداد دانلود : 101
مسأله ی علم پیشین الاهی و اختیار انسان یکی از مسائل اساسی فلسفه ی دین است که از دیرباز، ذهن متکلمان و فیلسوفان را به خود معطوف نموده است. بر اساس این مسأله، ازآن جاکه علم مطلق الاهی مستلزم خطاناپذیری آن است، ازاین رو اگر خداوند در زمان t1 بداند که فاعل S فعل a را در زمان t3 انجام می دهد، آنگاه S در زمان t3 فعلی جز a را نمی تواند انجام دهد. ازاین رو، علم پیشین الاهی در تعارضی ظاهری با اختیار انسان است. این مقاله می کوشد آرای لیندا زاگزبسکی (فیلسوف دین معاصر) را با دیدگاه های استاد مرتضی مطهری در این باب مقایسه کند. در این راستا، ابتدا به بررسی پاسخ های سه گانه ی کلاسیک به این مسأله (بوثیوس گرایی، آکام گرایی و مولیناگرایی) از منظر زاگزبسکی می پردازد و نشان می دهد که زاگزبسکی ضمن پذیرش برخی از عناصر این دیدگاه ها و تلفیق آن ها با یکدیگر، سه راه حل بدیع ارائه می کند. مقاله سپس به بررسی دیدگاه استاد مطهری در دو بخش جبر و اختیار و قضا و قدر می پردازد و در پایان، وجوه شباهت و افتراق آرای دو متفکر را نشان می دهد. یافته ی پژوهش آن است که هر دو متفکر سازگاری علم پیشین الاهی را با اختیار انسان می پذیرند، اما «آکام گرایی تومیستی» و دو راه حل دیگر زاگزبسکی به رغم نکات مثبت و درخور پذیرشی که دارند، در نشان دادن این سازگاری ناتوان است، در حالی که راه حل استاد مطهری راه حل دقیقی برای اثبات این سازگاری است.
۳۵.

بررسی دیدگاه ویلیام هاسکر دربارة «علم میانی» خداوند با تکیه بر آرای توماس فلینت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علم میانی جبرگرایی الهیاتی علم پیشاارادی شرطی های خلاف واقع ویلیام هاسکر توماس فلینت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 456 تعداد دانلود : 798
نظریة علم میانی یکی از راه حل های جبرگرایی الهیاتی است. بر مبنای جبرگرایی الهیاتی، اگر علم خداوند به رویدادهای آینده، ازجمله افعال انسان، خطاناپذیر باشد، انسان کاری جز آن چه خداوند از پیش می داند نمی تواند بکند، از این رو، در افعال خود مجبور است. این نظریه با اعتقاد به این که خداوند به تمام شرطی های خلاف واقع که در مورد موجودات مختار صادق است، علم ِ پیشاارادی دارد، به حل معضل یادشده می پردازد. در این مقاله پس از توضیح این نظریه، به دیدگاه ویلیام هاسکر، فیلسوف دین آمریکایی، می پردازیم. هاسکر بر این باور است که اصولاً شرطی خلاف واقع اختیار، که بنیان نظریة علم میانی است وجود ندارد، پس نظریة علم میانی باطل است. در این مقاله، با تکیه بر آرای توماس فلینت، نشان می دهیم که برخی از مبانی هاسکر در نفی علم میانی خداوند نادرست، و از این رو، دیدگاه او مخدوش است
۳۶.

بررسی دیدگاه ملاصدرا و جان هیک در باب ارتباط نفس و بدن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ملاصدرا دوگانه انگاری یگانه انگاری جان هیک ارتباط نفس و بدن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
تعداد بازدید : 573 تعداد دانلود : 127
ارتباط نفس و بدن از مباحث مهم فلسفة ذهن است. دربارة این ارتباط دو دیدگاه وجود دارد: یگانه انگاری و دوگانه انگاری؛ دوگانه انگاری دیدگاهی است که انسان را متشکل از دو جنبة بدن مادی و نفس مجرد می داند. یگانه انگاری که در تقابل با دوگانه انگاری است دو شاخه دارد: یگانه انگاری مادی گرایانه که حقیقت انسان را مادة محض تلقی می کند و یگانه انگاری ایدئالیستی که حقیقت انسان را نفس محض می داند. ملاصدرا و جان هیک، که متعلق به دو سنت معرفتی متفاوتند، هر دو معتقدند که انسان دارای نفس مجرد و بدن مادی است. مقاله نشان می دهد که دیدگاه ملاصدرا در باب ارتباط نفس و بدن دیدگاهی یگانه انگارانه است، اما نه به معنای مصطلح آن، بلکه دیدگاهی بدیع و منحصر به فرد که مبتنی بر اصول فلسفی و نفس شناسی اوست. جان هیک در باب ارتباط نفس و بدن دیدگاه دوگانه انگاری جوهری را اتخاذ کرده است که با نفی نظریه های این همانی و پیامد ثانوی از دیدگاه خود دفاع می کند. در عین حال، صرف نظر از دیدگاه او در باب نفس و بدن، بسیاری از نظریات او شبیه یا نزدیک به دیدگاه های ملاصدرا است. باور به دوساحتی بودن انسان و وجود نفس، کیفیت پیدایش نفس، تجرد، جسمانیه الحدوث بودن، حرکت اشتدادی، ذومراتب بودن و تعامل نفس و بدن و تأثیر هر یک در دیگری از جملة آن هاست
۳۷.

تحلیل انتقادی دیدگاه جان شلنبرگ در باب مسئله خفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برهان خفا خفای الهی ناباوری سرزنش ناپذیر جان شلنبرگ رابرت لئه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 602 تعداد دانلود : 380
جان شلنبرگ، فیلسوف دین معاصر، برای اولین بار در سال 1993 «برهان خفا» را مطرح کرد. بر مبنای این برهان، خداوند برای بیشتر انسان ها شواهد کافی بر وجود خود ارائه نکرده است، و از این رو در خفاست. به عبارت دیگر، برخی از انسان ها، بدون تقصیر و بی آن که سزاوار سرزنش باشند، به شواهد کافی برای وجود خداوند دست نمی یابند. از منظر شلنبرگ، این امر قرینه ای به سود خداناباوری است. شلنبرگ معتقد است از آنجا که خدای محب نباید مزایا و منافع باور و اعتقاد را از آدمیان دریغ ورزد، فقدان شواهد بر وجود خداوند با عشق و حب الهی ناسازگار است. این مقاله نشان می دهد که برهان شلنبرگ مخدوش است. دفاع وی از دو مقدمه بحث انگیز برهانش موفق نیست: یکی این ادعا که عشق خداوند با این فعل او که اجازه می دهد برخی انسان ها در وجود خدا دستخوش تردید شوند، ناسازگار است؛ و دیگری این که ناباوری عده ای از لاادری گران سرزنش ناپذیر است. ادیان الهی برای این اندیشه که هر نوع ناباوری سرزنش پذیر است دلایل قابل قبولی دارند و شلنبرگ در رد آن ها موفق نیست.
۳۸.

علیّت تحلیلی و کاربردهای آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کثرت علیت توقف علیت تحلیلی علیت خارجی کثرت تحلیلی کثرت وجودی (خارجی)

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
تعداد بازدید : 990 تعداد دانلود : 816
در رویکرد مشهور، علیّت مستلزم کثرت وجودی، اعم از تباینی و تشکیکی، میان علّت و معلول است؛ با این حال، خودِ فلاسفه در مواضعی که کثرت وجودی برقرار نیست، علیّت را متحقّق دانسته اند. صدرا این قسم علیّت را به تحلیل عقلانی می داند و آگاهانه ملازمه ای بین «علیّت» و «کثرت وجودی» نمی یابد. تئوری علیّت تحلیلی مستلزم توسعة معنای علیّت است و می باید تعریفی ارائه کرد که انطباق پذیر بر هر یک از کثرات وجودی و تحلیلی باشد. بر اساس مبانی حکمت متعالیه، دو تعریف از علیّت بیان می شود که توأمان انطباق پذیر بر کثرت وجودی و تحلیلی است. نخست، رابطة توقّف میان دو موجود؛ دوم، رابطة توقّف میان دو مصداق. از آن جا که کثرت «موجود» و «مصداق» لزوماً «کثرت وجودی» را به دنبال ندارد، اگر دو «موجود» و دو «مصداق» در خارج به دو «وجود» تحقّق یابند، علیّت خارجی است و اگر به یک «وجود» موجودند، علیّت تحلیلی است. با پذیرش دو تعریف فوق علیّت مستلزم کثرت وجودی (خارجی) نیست، بلکه مستلزم مطلقِ کثرت است، اعم از آن که کثرت وجودی باشد یا تحلیلی. می توان کاربردهای فراوانی از علیّت تحلیلی به دست آورد که برخی قبل از حکمت متعالیه و برخی بعد از آن، رواج یافته است: علیّت ماهیّت برای لوازم خود، علیّت امکان برای احتیاج، علیّت در برهان اقترانی حملی، علیّت عرض برای عرض، علیّت جوهر برای عرض، علیّت صورت (فصل) برای ماده (جنس) و علیّت ماده و صورت برای ذات ماهیت
۳۹.

بررسی آرای جان فینبرگ و علامه طباطبایی در باب مسئلة شر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علامه طباطبایی فینبرگ مسئلة منطقی شر مسئلة قرینه ای شر مسئلة دینی شر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : 300 تعداد دانلود : 610
مسئلة شر از مهم ترین مسائل فلسفة دین است. بر مبنای این مسئله، وجود شرور با سه صفت الهی یعنی علم مطلق، قدرت مطلق، و خیر مطلق بودن در تعارض است. جان فینبرگ، فیلسوف دین معاصر، مسئلة شر را به دو مسئلة فلسفی ـ کلامی و دینی تقسیم می کند و مسئلة فلسفی ـ کلامی را نیز دارای دو صورت منطقی و قرینه ای می داند. او بر اساس مبانی خود دربارة اختیار و نظریات اخلاقی به شر اخلاقی پاسخ می گوید. فینبرگ بر اساس نظم طبیعی به شر طبیعی می پردازد. او به مسئلة قرینه ای با توجه به ماهیت استدلالات استقرایی و احتمالاتی و همچنین محدودیت های دانش بشر پاسخ می دهد. علامه طباطبایی در سایة نظام احسن به مسئلة شر پاسخ می دهد و شر را عدمی می داند. در این مقاله به وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه های این دو اندیشمند و ارزیابی آن ها می پردازیم.
۴۰.

تاملّی در اقسام علل ناقصه: رویکرد انتقادی بر حصرگروی علل اربعه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علیت توقف شرط مدخلیت علت ناقصه معد عدم مانع

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو ارسطو (384-322 ق.م)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
تعداد بازدید : 92 تعداد دانلود : 77
تلقّی مشهور از علل ناقصه همان علل چهارگانه ارسطویی است. اما برخی متفکّران افزون بر علل چهارگانه، علل دیگری چون «معد»، «شرط» و «عدم مانع» را از زمره علل ناقصه بر شمرده اند. برخی بر علّیّت «معد»، «شرط» و «عدم مانع» به عنوان علّت ناقصه، دلایلی را ذکر می کنند. مقاله می کوشد نشان دهد از آنجا که «معد» قابل انفکاک از معلول است نمی توان آن را به عنوان علّت در نظر گرفت؛ چرا که علّت و معلول بدون یکدیگر قابل فرض نیستند. از سوی دیگر قائلان به حصر عقلی علل اربعه، «شرط» و «عدم مانع» را بازگشت به علّت فاعلی یا علّت مادی می دهند؛ چراکه یا متمم فاعل اند و یا قابل، و نمی توان آنها را به عنوان علل مستقل در کنار علل اربعه در نظر داشت. اما از آنجا که اساساً استقلال علّی در علل ناقصه امکان پذیر نیست؛ نمی توان این مبنا را پذیرفت. در ثانی علّت غائی به عنوان یکی از علل اربعه، نقشی جزء متمّمیت فاعل ندارد و بر این اساس نمی توان آن را به عنوان قسمی از علل ناقصه دانست. اشکال دیگر بر علّیّت «عدم مانع» آن است که امر عدمی نمی تواند بر امر وجودی تاثیر گذار باشد؛ اما از آنجا که «عدم مانع» بازگشت به امر وجودی دارد، می توان آن را در کنار «شرط» به عنوان یکی از اقسام علل ناقصه برشمرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان