صالح طباطبایی
مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۱ مورد از کل ۱۱ مورد.
فلسفه هنر قرون وسطا و شرق
نویسنده:
آناندا کنتیش کوماراسوامی مترجم:
صالح طباطبایی
منبع:
خیال ۱۳۸۵ شماره ۱۹
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید :
۲۰۵۱
هدف کوماراسوامی در این مقاله تبیین اصول هنر قرون وسطا و شرق و نیز اثبات این نکته بوده که اصول این دو هنر یکی است؛ و در این کار، با استناد به منابع اصلی قرون وسطا و شرق سخن گفته است. اهم موضوعات مطرح شده در این مقاله عبارت است از: وجود مقیاس نخستین و مطلق برای داوری درباره کارها و ساخته ها یا مصنوعات آدمی و ربط این مقیاس به عالم بالا؛ نسبت کمال و زیبایی و لذت؛ دانش و علم بودن هنر؛ نسبت ابداع یا شهود با اصول نخستین؛ عقلانی، و نه احساسی، بودن هنر؛ تقلید هنر از طبیعت در طرز کارش؛ مفهوم صورت در هنر سنتی؛ نسبت هنرورز یا صنعتگر با صانع لاهوتی؛ تعریف علل چهارگانه در هنر؛ رابطه کارفرما و صنعتگر یا هنرورز در هنر سنتی؛ تعریف زیبایی و انواع آن و نسبتش با لذت؛ شناخت و فهم اثر هنری و لذت بردن از آن؛ ربط زیبایی و زشتی با کمال و نقصان؛ نسبت هنر و لذت و حیات حقیقی؛ کارکرد و لذت در هنر سنتی.
فرسنگ ها تا فرهنگ ؛ نقدی بر فرهنگ نامه معماری ایران در مراجع فارسی
نویسنده:
صالح طباطبایی
حوزه های تخصصی:
از نظریه دو قلم تا هفت اصل نقاشی
نویسنده:
ایو پورته صالح طباطبایی
منبع:
خیال ۱۳۸۴ شماره ۱۶
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید :
۱۵۴۹
در هنر اسلامی، نقاشی آن شأن والای خوشنویسی را نداشته است. از این رو نقاشان (و شاعران) کوشیده اند برای مشروعیت بخشی به نقاشی، این دو هنر را به یکدیگر پیوند دهند. دو نظریة «دو قلم» (در خوشنویسی) و «هفت اصل نقاشی»، که در دورة صفوی ظاهر شده اند، از مبنایی نظری برای این پیوند حکایت می کنند. این دو نظریه را می توان در مکتوبات فارسی مربوط به هنر یافت ــ آثاری چون گلستان هنر قاضی احمد، آیین اسکندری عبدی بیگ شیرازی، قانون الصور صادقی بیگ افشار، دیباچة قطب الدین قصه خوان بر مرقعی مفقود. ربط این نظریه ها با کل نظام زیبایی شناسی ایرانی نیز مسئله ای مهم و درخور توجه است.
نقدی بر آثار هنرپژوهان غربی درباره تصویرگری رد اسلام
نویسنده:
صالح طباطبایی
منبع:
خیال ۱۳۸۶ شماره ۲۱-۲۲
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید :
۱۵۳۶
آراء نخستین هنرپژوهان غربی درباره تصویرگری در اسلام تأثیری ماندگار و پایدار، چه در غرب و چه در شرق، داشته است. در این میان، آثار تامس واکر آرنولد، هنرپژوه و خاورشناس نامور انگلیسی، به سبب اشتهار و فرازدستی اش در مطالعات اسلامی و شرقی بیش از آثار دیگران مؤثر بوده و نظریه هایش سالیانی دراز بر اندیشه دیگر پژوهشگران این حوزه چیرگی داشته است، چنان که می توان آثار او را مأخذ اصلی دیدگاه غالب هنرپژوهی غربی درباره تصویرگری در اسلام برشمرد. نویسنده مقاله، در بخش نخست، با استناد به برخی نوشته های آرنولد، دیدگاه او را تبیین می کند و پاره ای از خطیرترین لغزشهای آن را نشان می دهد. سپس، با توجه به گستردگی تأثیر این آثار، می کوشد تا سبب هم داستانی نسل نخست هنرپژوهان غربی و جمعی از سنت گرایان و برخی نویسندگان ایرانی را در این باره و پیامدهای رواج این نگرش را تبیین کند. در بخش دوم مقاله، رویکرد آرنولد و اتباعش به تصویرگری در اسلام نقد شده و، در عین حال، شالوده نگرش دیگری که به تازگی در میان جمعی از هنرپژوهان غربی پدید آمده روشن گشته است. بخش سوم و پایانی مقاله، در پاسخ به دعاوی کسانی چون لارنس بینیون، به بررسی چگونگی مواجهه مسلمانان با هنرهای تجسمی اختصاص یافته است.
نقدی بر سیری در هنر ایران
نویسنده:
صالح طباطبایی
منبع:
خیال ۱۳۸۵ شماره ۱۷
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید :
۱۱۰۴
نویسنده این مقاله ، که از ویراستاران طرح ترجمه مجموعه یری در هنر ایران ( اثر آرتور اپهام پوپ و همکاران ) بوده ، برخی از خطاهای این اثر را طرح و بررسی کرده است . این خطاها در چند مقوله قابل دسته بندی است ؛ گزارش تاریخ ؛ ضبط نام یا ذکر مشخصات آثار تاریخی ؛ تحلیلها .
بررسی کتاب - خارستان لفظ لغزشگاه معنا
نویسنده:
صالح طباطبایی
حوزه های تخصصی:
نقدی بر کتاب زبان، ذهن و فرهنگ: مقدمه ای مفید و کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
صالح طباطبایی ارسلان گلفام
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۰۶)
61 - 80
کتاب زبان، ذهن و فرهنگ: مقدمه ای مفید و کاربردی اثر زولتان کووچش همچون متنی درسی در زبان شناسی شناختی به دلیل بیان روشن مطالب، جامعیت موضوعی و توجه خاص به ابعاد کاربردی نظریه های زبان شناسی شناختی از جایگاه ویژه ای در این رشته برخوردار شده است. با این همه، ترجمۀ فارسی این کتاب بر اثر وجود مشکلات گوناگون و پرشماری در آن نه تنها مزیت های آشکار این کتاب را چنان که باید حفظ نکرده، بلکه گاه به دلیل بروز پاره ای از اشتباهات خطیر در آن، نارسا و حتی گمراه کننده بوده است. عمدۀ مشکلات این ترجمۀ فارسی عبارتند از لغزش های صوری (شامل غلط های املایی و ضبط نادرست اسامی خاص) و اشتباهات محتوایی (شامل برگردان نادرست واژه های تخصصی و غیرتخصصی، اشتباهات آشکار در برگردان فارسی جملات و برگردان های مبهم و گاه نامفهوم). نقد حاضر، پس از معرفی اجمالی اصل اثر و ذکر ویژگی های بارز آن، یکایک مشکلات ترجمۀ فارسی آن را، با ذکر نمونه هایی چند از هریک، برشمرده است تا افزون بر ذکر برخی از مهم ترین کاستی های این ترجمه و اصلاح آن ها، پیشنهادی مبنی بر بازنگری کلی و فراگیر در این ترجمۀ فارسی ارائه کند.
ترجمه گزینش گرانه شعر: شروط و دربایست ها
نویسنده:
مجید فتاحی پور صالح طباطبایی
کلید واژه ها: گزینش گری در ترجمه شعر شروط لازم و کافی ترجمه گزینش گرانه زمینه زمانی جنبه های زیبایی شناختی ترجمه
حوزه های تخصصی:
ترجمه منظومه های بلند گاهی چنان دشوار می نماید که برخی از مترجمان را بر آن می دارد که تنها به برگردان ابیاتی گزینشی از آن ها بسنده کنند. در این ترجمه های «گزینش گرانه»، باید شروطی رعایت شوند که تخلف از آن ها ممکن است موجب شود که ترجمه، حتی با وجود دقت در برگردان کلمات شعر اصلی، از جان مایه و غرض اصلی شعر دور افتد و، در بدترین حالت، برگردان محرّفی از آن باشد. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی نقادانه نمونه ای از ترجمه فارسی بندهایی از منظومه بلند به یادبود ای. اچ. اچ. سروده الفرد لرد تنیسون، شروط لازم ترجمه گزینش گرانه شعر را برشمارد، که عبارت اند از حفظ زمینه های «زبانی» و «زمانی» شعر اصلی. عدم توجه به این دربایست ها در ترجمه مورد نظر موجب شده است که جان مایه و غرض شعر یکسره متفاوت با آن چه هست به نظر آید، آن چنان که تعلیقات مترجم نیز به جبران این مشکل کم ترین کمکی نکرده است. در پایان، ترجمه فارسی دیگری از همین بندهای شعر ذکر می شود که در آن، دربایست های دیگری که، در کنار شروط مذکور، بر روی هم، «شرط کافی» برای امکان ترجمه گزینش گرانه شعر شمرده می شوند، رعایت شده است؛ می توان گفت که این ترجمه منظوم، علاوه بر جان مایه و غرض شعر، جنبه های صوری و زیبایی شناختی شعر را نیز، تا اندازه ای، منتقل کرده است.
تصویرگونگی آوایی بررسی رابطه میان آوا و معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
کلید واژه ها: تصویرگونگی آوایی نام آواها حس آواها معناواها اصوات دال مدلول
حوزه های تخصصی:
نگره سوسور درباره رابطه قراردادی (یا به تعابیر دیگر، وضعی، اعتباری، یا دل بخواه) میان واژه ها و مدلول های شان بر جریان غالب زبان شناسی نوین سایه افکنده و چون قاعده ای بنیادین در زبان شناسی نمایانده شده است. اما مطالعات پرشماری از اواخر دهه دوم سده بیستم تا به امروز این نگره سوسوری را با استناد مثال های نقض گوناگونی از زبان های مختلف جهان به پرسش گرفته و رابطه میان آوا و معنا را در این مثال ها نه پیوندی دل بخواه یا مبتنی بر قرارداد محض، بلکه رابطه ای «تصویرگونه» برشمرده است. نوشتار حاضر، پس از مرور مطالعات عمده ای که در این زمینه صورت گرفته اند، رأی سوسور را درباره رابطه قراردادی میان واژه ها و مدلول های شان به معیار نقد می سنجد و، در پایان، به چشم انداز تازه ای که ممکن است از رهگذر نقد دیدگاه سوسور و به واسطه مفهوم «تصویر گونگی آوایی» به سوی واج شناسی شناختی گشوده شود اشاره گذرایی می کند.
مفعول نمایی افتراقی در زبان فارسی: بازنگری رده شناختی نشانه مفعول مستقیم(مقاله علمی وزارت علوم)
نویسنده:
ارسلان گلفام صالح طباطبایی
کلید واژه ها: مطالعه رده شناختی مفعول نمایی افتراقی «را» با افعال گذرای فارسی معرفگی مشخص بودگی جان داری رویکرد آیسن
حوزه های تخصصی:
دیری است که پدیده زبان شناختی مفعول نمایی افتراقی، درخصوص چگونگی حالت نشانی مفعول مستقیم، همچون مبنایی برای دسته بندی های رده شناختی زبان های جهان شناخته شده است. با این همه، مفعول نمایی افتراقی در فارسی محل مناقشات میان زبان شناسان بوده است. برخی از آنان بر این رأی رفته اند که مفعول نمایی افتراقی به راستی در زبان فارسی وجود دارد، زیرا برخی از انواع مفعول مستقیم در جملات فارسی با «را» نشان دار می شوند، حال آن که زبان شناسان دیگری، در مقابل، مثال های نقضی را در هر مورد از فارسی آورده اند تا نشان دهند که چنین نیست. از این رو، برخی از زبان شناسان ایرانی ایده مفعول نمایی افتراقی را در فارسی یکسره کنار نهاده و برای «را» نقش کارکردی تازه ای تعریف کرده اند. مقاله حاضر با تبیین مبانی نظری کلی مفعول نمایی نمایی افتراقی، بر آن بوده است تا به شیوه ای مروری تحلیلی به چگونگی کاربرد «را» در جمله های فارسیِ دارای فعل گذرا از منظر تازه ای بنگرد. این رویکرد نظری نه تنها مثال های نقض پیش گفته را توجیه می کند، بلکه همچنین با نگرش تازه ای به مفعول نمایی افتراقی در فارسی می کوشد تا نقش دستوری حالت نشانی مفعول مستقیم را به «را» در این جمله ها بازگرداند. بدین ترتیب، مقاله حاضر با تثبیت نقش «را» همچون نشانگر برخی از انواع مفعول مستقیم، مفعول نمایی افتراقی را در زبان فارسی بازتعریف کرده است. امید می رود با اجرای مطالعات پیکره بنیاد آینده رویکرد نظری حاضر به واسطه شواهد زبانی تقویت شود.