نگره سوسور درباره رابطه قراردادی (یا به تعابیر دیگر، وضعی، اعتباری، یا دل بخواه) میان واژه ها و مدلول های شان بر جریان غالب زبان شناسی نوین سایه افکنده و چون قاعده ای بنیادین در زبان شناسی نمایانده شده است. اما مطالعات پرشماری از اواخر دهه دوم سده بیستم تا به امروز این نگره سوسوری را با استناد مثال های نقض گوناگونی از زبان های مختلف جهان به پرسش گرفته و رابطه میان آوا و معنا را در این مثال ها نه پیوندی دل بخواه یا مبتنی بر قرارداد محض، بلکه رابطه ای «تصویرگونه» برشمرده است. نوشتار حاضر، پس از مرور مطالعات عمده ای که در این زمینه صورت گرفته اند، رأی سوسور را درباره رابطه قراردادی میان واژه ها و مدلول های شان به معیار نقد می سنجد و، در پایان، به چشم انداز تازه ای که ممکن است از رهگذر نقد دیدگاه سوسور و به واسطه مفهوم «تصویر گونگی آوایی» به سوی واج شناسی شناختی گشوده شود اشاره گذرایی می کند.