مرکز توجه مقاله به رابطه میان فهمیدن و شرح کردن است در تفسیر یا شرح متن. دیلتاى فیلسوف و هر منوئیست آلمانى (1911-1813) با تفکیک علوم اجتماعى از علوم طبیعى، اختلاف میان فهمیدن و شرح کردن را استنتاج کرد. پل ریکور نشان مىدهد که فهمیدن و شرح کردن مىتواند و باید وحدت داشته باشند و باید چنین نیز تلقى شوند. البته در وحدت مورد نظر ریکور تمایز علوم اجتماعى از علوم طبیعى کلا حذف مىگردد; او این دو مفهوم را با «و» مترادف کرده و به صورت «فهمیدن و شرح کردن» مىنویسد.
نویسنده مقاله تمایز دیلتاى را درست مىداند بى آن که تضاد بین آن دو موافق باشد. باریکور تا آنجا موافق است که رابطه دیالکتیکى این دو مفهوم را لحاظ مىکند، ضمن آن که با زدودن تفاوت آن دو و لذا تفاوت بین علوم طبیعى و علوم اجتماعى روى موافق نشان نمىدهد. نویسنده مقاله استدلال دارد که فهمیدن و شرح کردن در قلمروى علوم در تعارض نیستند، بلکه در فرایند شناخت وحدت مىیابند.
حکایتهای مندرج در دو اثر گلستان و بوستان سعدی دارای شان اخلاقی است. اصولا توجه به رسوم اخلاقی یکی از خصلتهای عمده فرهنگ ادبی ایران بوده است. شاعران و نویسندگان ایران از همان سدههای اول هجری به موضوعهای اخلاقی و پند و اندرز، کشش خاص داشتهاند و واقعیتها را از چنین خاستگاههایی توصیف کردهاند. آثار سعدی از این لحاظ مستثنا نیست. اما آنچه سرودههای سعدی را در این رهگذر شاخص میکند، جنبههای اجتماعی و دمدنی اخلاق در آثار اوست. این مقاله به این ویژگی آثار سعدی پرداخته و آنها را بررسی میکند.