عباس بخشی پور رودسری

عباس بخشی پور رودسری

سمت: استادیار
مدرک تحصیلی: دکتری تخصصی روانشناسی بالینی، استاد دانشگاه تبریز

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۰۷ مورد از کل ۱۰۷ مورد.
۱۰۱.

بررسی روابط ساختاری دگماتیسم، سبک هویت، تعهد و ایمان مذهبی در جامعه جوانان

تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۹۹
زمینه و هدف : پژوهش حاضر با هدف ارزیابی روابط ساختاری جزم اندیشی(دگماتیسم)، سبک های هویّت، تعهّد و ایمان مذهبی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. فرض بر این است که افرادی که از نظر سبک شناختی، جزم اندیش اند به احتمال بالاتری سبک هویّت هنجاری اختیار می کنند، تعهد زیادی به باور هایشان دارند و در نتیجه نسبت به ایمان مذهبی پذیرا تر هستند. روش پژوهش : پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. به این منظور 160 نفر از جوانان 20 تا 35 ساله از شهر تبریز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های مقیاس بازنگری شده ی دگماتیسم روکیچ ، نسخه پنجم پرسشنامه سبک هویّت برزونسکی و پرسشنامه ی قدرت ایمان مذهبی سانتا کلارا، پاسخ دادند. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی و مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقه بندی، تحلیل و پردازش داده ها، نرم افزار های آماری SPSS-ver.25 و SPSS Amos-ver.24 مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها : ارزیابی مدلی که براساس فرضیه ترسیم شده بود، نشان داد که مدل فرضی با مدل اندازه گیری برازش دارد (94/0= CFI ، 95/0= GFI ، 89/0= NFI ، 081/0= RMSEA ). همبستگی متغیّر های پژوهش به صورت متناظر با مدل نیز معنی دارند (در سطح معنی داری 05/0> p ). نتیجه گیری : یافته های پژوهش علاوه بر حمایت از مدل فرضی، نشان می دهند جزم اندیشی به عنوان یک سبک شناختی چگونه در تشکیل هویّت افراد و سنخ باور های آن ها تاثیر گذار است.
۱۰۲.

بررسی رابطه بین بدرفتاری های دوران کودکی، فقدان ها و جدایی های اولیه و بدتنظیمی هیجانی با اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اختلال شخصیت مرزی بدرفتاری دوران کودکی فقدان ها و جدایی های اولیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۸۳
هدف از تحقیق حاضر، پیش بینی اختلال شخصیت مرزی بر اساس تجارب تروماتیک دوران کودکی (سابقه ی بدرفتاری و فقدان ها و جدایی های اولیه از اعضای خانواده) با نقش تعدیل کنندگی بدتنظیمی هیجانی بود. بدین منظور، 413 شرکت کننده از دانشجویان دانشگاه تهران به شیوه ی نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرها از پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک، مقیاس شخصیت مرزی، پرسشنامه ی کودک آزاری و مقیاس دشواری در تنظیم هیجانی (DERS) استفاده شد. داده های خام به دست آمده با استفاده از مدل معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش فعلی، به تحقیقات قبلی نزدیک بود. نتایج نشان داد که مدل نظری برازش مناسبی دارد و تجارب تروماتیک دوران کودکی (بویژه آزارهای هیجانی) و بدتنظیمی هیجانی، پیش بین های خوبی برای اختلال شخصیت مرزی هستند.
۱۰۳.

اثربخشی سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی رفتاری بر واکنش پذیری شناختی و کاهش نشانگان بیماران افسرده مداوم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۹۲
زمینه و هدف: افسردگی یکی از شایع ترین اختلالات روانی بوده که همه گروه های جامعه در هر رده سنی را شامل می گردد و شیوع آن نسبت به سن و جنس در جوامع مختلف متفاوت می باشد. لذا هدف از پژوهش حاضر اثربخشی سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی رفتاری بر واکنش پذیری شناختی و کاهش نشانگان بیماران افسرده مداوم بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری سه ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران افسرده مراجعه کننده به مراکز درمان روان پزشکی و روان شناختی شهرستان ارومیه در زمستان و بهار 1400-1401 بود که از این جامعه تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه به صورت تصادفی گمارده شدند. همه افراد در هر سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس افسردگی بک (1961) و شاخص حساسیت به افسردگی لیندن (2003) را تکمیل کردند. درنهایت داده ها به روش های تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر با کمک نرم افزار SPSS24 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری در هر دو متغیر واکنش پذیری شناختی و نشانگان افسردگی بین گروه های آزمایش و کنترل وجود داشت (01/0>P). به این معنی که سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی رفتاری بر واکنش پذیری شناختی و کاهش نشانگان بیماران افسرده مداوم اثربخش بود (05/0>P). نتیجه گیری: یافته های پژوهش بیانگر این است که سیستم رواندرمانی تحلیل شناختی رفتاری بر واکنش پذیری شناختی و کاهش نشانگان بیماران افسرده مداوم مؤثر است و ازاین رو می تواند در مداخلات بالینی برای درمان افسردگی مداوم بکار گرفته شود.
۱۰۴.

نقش واسطه ای حساسیت انزجاری در رابطه بین ابعاد سرشت و اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پانیک حساسیت انزجاری سرشت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۴۶
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی نقش واسطه ای حساسیت انزجاری در رابطه بین ابعاد سرشت با اختلال پانیک بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی دانشجویان دانشگاه ارومیه در نیمسال تحصیلی 1398-1399 بودند که تعداد 377 نفر از آن ها با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و پرسش نامه های سرشت و منش (کلونینجر، شوراکیک و پرزیبرک، 1993)، حساسیت انزجاری (هیدت 1994) و نشانه های پانیک لیبویتز (1984) را تکمیل کردند. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. همچنین برای طبقه بندی، پردازش، تحلیل داده ها و بررسی فرضیه های پژوهش از نرم افزار Smart-PLS استفاده شده است. یافته ها: در پژوهش حاضر ضریب مسیر غیرمستقیم بین پاداش وابستگی (01/0p<، 309/0-β=) و پشتکار (01/0p<، 096/0-β=) با اختلال پانیک منفی و در سطح 01/0 معنادار بود. ضریب مسیر غیرمستقیم بین آسیب پرهیزی (01/0p<، 135/0β=) با اختلال پانیک مثبت و در سطح 01/0 معنادار بود. نتیجه گیری: این یافته ها نقش سرشت در ایجاد اختلال پانیک را مورد تأیید قرار می دهد و بیانگر توجه هرچه بیشتر به مبانی زیستی در درمان اختلال پانیک است. همچنین مدل آسیب شناختی پیشنهادی حاضر می تواند به فهم بهتر نقش انزجار در آسیب روانی و اثربخشی درمان های شناختی رفتاری در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی از جمله اختلال پانیک کمک کند.
۱۰۵.

بررسی نقش میانجی ناامیدی در رابطه بین آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی، خودانتقادی با خودجرحی غیرخودکشی در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آلکسی تایمیا تکانشگری خودانتقادی خودجرحی ناامیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۴۹
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی و خود انتقادی با خودجرحی در دانش آموزان با میانجیگری ناامیدی بود. روش ها: پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهش های کاربردی و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعه ی پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر متوسطه اول شهرستان اردبیل در سال 1401-1400 تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 635 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس گزارش خودجرحی کلونسکی و گلن (2009)، مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو-20 (2003)، مقیاس ناامیدی کودکان (1986)، مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، مقیاس تکانشگری بارت (1950) و مقیاس سطوح خودانتقادی تامپسون و زوراف (2004) بود. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری، با استفاده از نرم افزار لیزرل ورژن 8/8 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که ضریب استاندارد شده مسیر اثر مستقیم متغیرهای آلکسی تایمیا، تکانشگری و خود انتقادی بر خود جرحی در سطح معنی داری 0.01p<، معنی دار است. همچنین اثرات غیرمستقیم تکانشگری و خودانتقادی بر خودجرحی به واسطه ی ناامیدی در سطح معنی داری 0.01p<، معنی دار بود.نتیجه گیری: نظر به اینکه در آلکسی تایمیا، تکانشگری، تحمل پریشانی، خودانتقادی و ناامیدی از عوامل موثر در خودجرحی بدون قصد خودکشی می باشند، لذا یافته های این پژوهش می تواند در پیشگیری از رفتار خودجرحی و طرح ریزی برنامه های آموزشی و طراحی مداخلات درمانی مورد استفاده قرار گیرد ت
۱۰۶.

کارکردهای نوروپسیکولوژیک (عصب روان شناختی) بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری نوع احتکار کننده و دارای کندی وسواس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: کارکردهای عصب روان شناختی اختلال وسواسی-جبری وسواس احتکار کندی وسواسی جمعیت سالم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۲۳
زمینه و هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی کارکردهای نوروپسیکولوژیک (عصب روان شناختی) بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری نوع احتکار کننده و دارای کندی وسواسی بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر بر اساس ماهیت و هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش پژوهش ، مقطعی- تحلیلی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری نوع جبری نوع احتکار کننده و دارای کندی وسواسی شهر ارومیه در بازه زمانی فروردین تا دی ماه 1401 بود. نمونه آماری پ ژوهش شامل 30  نفر از بیماران مبتلا به اختلال وسواسی جبری نوع احتکار کننده و دارای کندی وسواسی (15 نفر برای هر گروه از بیماران) مراجعه کننده به مراکز درمان روان پزشکی و روان شناختی شهرستان ارومیه و 15 نفر از افراد سالم بدون تشخیص اختلال وسواسی جبری بود. روش نمونه گیری به صورت دردسترس بود. شرکت کنندگان در گروه های مختلف از نظر سن، جنسیت، تحصیلات، وضعیت تأهل، وضعیت اقتصادی،  اجتماعی و خانواده ای و دامنه هوشی همتا گردیده بودند. آزمودنی ها با استفاده از پرسش نامه بازنگری شده وسواسی اجباری، پرسشنامه وسواسی-جبری مادزلی، آزمون ویسکانسین، آزمون برو/نرو، آزمون خطرپذیری بادکنکی بارت و آزمون برج لندن مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که افراد مبتلا به اختلال وسواسی جبری نوع احتکار کننده و دارای کندی وسواسی تفاوت معناداری در ارزیابی های عصب شناختی از نظر مهار پاسخ،  انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله با گروه سالم دارند. نتیجه گیری: این نتایج نشان دهنده ی نقص در  مهار پاسخ،  انعطاف پذیری شناختی و حل مسئله در این بیماران می باشد؛ درحالی که الگوی اختلالات عصب شناختی در این دو اختلال متفاوت هست
۱۰۷.

بررسی رابطه ی مشکل در تنظیم هیجان و استفاده ی مشکل ساز از تلفن هوشمند: مدل میانجی گری افسردگی و حمایت اجتماعی درک شده

کلید واژه ها: استفاده مشکل ساز از تلفن همراه افسردگی حمایت اجتماعی درک شده مشکل در تنظیم هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۳۴
با افزایش کاربرد تلفن های هوشمند، تحقیقات تجربی در مورد روابط بین استفاده مشکل ساز از تلفن های هوشمند و مشکلات بهداشت روانی در سال های اخیر پیشرفت چشم گیری داشته است. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین مشکل در تنظیم هیجان و استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند، نقش میانجی افسردگی و حمایت اجتماعی درک شده انجام گرفت. این پژوهش دارای ماهیت توصیفی بوده و ازنظر نوع طرح، در دسته ی مطالعات همبستگی-مدل یابی معادله ساختاری قرار می گیرد. جامعه آماری آن را کلیه ی دانشجویان مشغول به تحصیل دانشگاه تبریز در سال 1400-1401 که در رده ی سنی 18 تا 30 سال قرار داشتند، تشکیل دادند و تعداد 235 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه های مشکل در تنظیم هیجان، استفاده ی آسیب زا از تلفن همراه، پرسشنامه افسردگی بک و مقیاس چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده استفاده گردید. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.25 و مدل یابی معادلات ساختاری از طریق نرم افزار Amos.24، نشان داد که مدل ساختاری پژوهش، برازش نسبتاً مطلوب دارد؛ به طوری که مشکل در تنظیم هیجان علاوه بر اثر مستقیم معنادار، با واسطه گری افسردگی و حمایت اجتماعی دریافت شده، اثر غیرمستقیم معناداری بر استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند داشت. بر اساس این یافته ها می توان بیان داشت ارتقای توانمندی های تنظیم هیجانات، کنترل علائم و نشانه های افسردگی و فراهم نمودن شبکه ی حمایت اجتماعی مناسب، تأثیر بسزایی در کاهش گرایش جوانان به استفاده مشکل ساز از تلفن هوشمند خواهد داشت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان