در این بررسی 14 نفر کودک و نوجوان رودباری که در جریان زلزله پدر و مادر خود را از دست داده بودند مورد مطالعه قرار گرفتند. 6 فرضیه مورد نظر در این مطالعه‘ همگی ناظر بر تأثیر فقدان پدر و مادر در زمینه افزایش احتمال فرزندان به اختلالات روانی ناشی از آن بود. از این رو پیش بینی می شد که افسردگی‘ اضطراب‘ پرخاشگری و تندخویی‘ افت تحصیلی‘ ناامیدی و انزوای اجتماعی در میان کودکان پی سرپرست شده در مقایسه با کودکان دارای پدر و مادر شیوع بیشتری داشته باشد. بر طبق نتایج بدست آمده این فرضیه ها رد شدند. اما رد فرضیه ها به معنی عوارض روانی در میان افراد مورد نظر نبود. بلکه در واقع بدین معنا بود که کودکان رودباری دارای پدر و مادر نیز به آنها مبتلا هستند. در واقع پدید آمدن چنین وضعیتی بازگوی تأثیرپذیری عمومی از شرایط نامطلوب وقوع زلزله است که جایی برای اثر بخشی محسوس و قابل اندازه گیری متغیرهای مهمی از قبیل فقدان والدین‘ دست کم در کوتاه مدت‘ باقی نگذاشته است.