بن خلدون یکی از چهره های مهم و شاخص در تاریخ نظریه اجتماعی است. در دهه های اخیر علاقه فوق العاده ای به میراث فکری ابن خلدون یعنی مقدمه نشان داده شده است. از این جهت، مفاهیم و نظریه هایی که توسط او مطرح شده است توجه مفسرین مقدمه را به خود جلب کرده است. از میان مجموعه مفاهیمی که ابن خلدون ابداع کرده است، مفهوم عصبیت یکی از مهمترین میباشد. تاکنون این مفهوم از دیدگاههای متفاوت و گوناگون مورد توجیه و تفسیر قرار گرفته که این خود موجب ابهام در معنی و کاربرد آن است. هدف این مقاله نگریستن به موضوع از منظری متفاوت یعنی جامعه شناسی تاریخی و ا ستفاده از دو مفهوم مهم این حوزه یعنی ساخت اجتماعی و عامل انسانی در تفسیر اندیشه ابن خلدون درمورد عصبیت میباشد. درجهت تحقق این هدف، پس از بیان مقدمه ای کوتاه به بیان کارهای انجام شده در مورد عصبیت پرداخته شده است. در اینجا تمام آثار مکتوب حول دو مفهوم ساخت اجتماعی و عامل انسانی مقوله بندی شده و نشان داده شده است که مفسرین اندیشه ابن خلدون یا ریشه عصبیت را در عوامل ساختی جستجو کرده اند بدون توجه به عامل انسانی و یا در عامل انسانی جستجو کردهاند ولی در یک محدوده جغرافیایی خاص. این مقاله تلاش کرده که با استعانت از رویکرد جامعه شناسی تاریخی پس از بیان محدودیتهای هر دو رویکرد به بیان دقیق تری از عصبیت دست یابد