آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

این مقاله بر آن است که تعبیر از "جهانی شدن" به عنوان یک نظام به جای یک فرآیند گمراه کننده است و ما را از پرداختن به موضوعات بنیادین در باب دولت- ملت مسایل ژئوپلیتیک ومناسبات بین‌المللی غافل می سازد. به ویژه این مقاله بر این باور است که هر گونه مداقه در فرایندهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی باید شامل دو حوزه که اغلب مورد بی توجهی هستند باشد: 1- از حضور دولت، به خصوص دولت ایالات متحده امریکا، به عنوان بازیگر اصلی در فرایندهای بین‌المللی به هیچ وجه کاسته نشده است. 2- درک دولت امریکا و نقش آن درمناسبات جهانی باید حضور و قدرت "مرام" آمریکایی که توسط خود آن دولت با همکاری تعداد کثیری از گروههای" خصوصی" ساخته شده است را در بر گیرد. در این مقاله پیشنهاد میشود که بررسی تاریخی سیاست خارجی ایالات متحده پس از جنگ جهانی دوم، ما را فراتر از "تاریخ دیپلماسی" متعارف و "جهانی شدن" می‌برد و به سوی غور در شبکه متشکل از دولت و حوزه خصوصی هدایت می کند. در عین حال این نوشتار مقوله" سیادت" که به معنای تحمیل شبکه دولت آمریکا و حوزه خصوصی به بقیه جهان است را نمی‌پذیرد. بر عکس تننشها و حتی تضادهای موجود در سیاست خارجی ایالات متحده و ایدئولوژی آمریکایی منجر به گشایش فضایی کالبدی و گفتمانی میشود که در آن واکنش‌ها و چانه زنیهای سیاسی مجال ظهور نمی یابند. ما تنها نظاره گران قدرت امریکا نیستیم، اما نیرویمان تحت مقوله‌های مجردی چون جهانی - محلی شدن محدود می‌شود

تبلیغات