آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

تاریخ تشیع و شیعیان در مکه و مدینه، از موضوعاتى است که پیشینیان از آن غفلت کرده و بدان نپرداخته اند و این شاید بدان سبب بوده که مصادر مستقل و سریع الحصولى در این زمینه وجود نداشته و پرداختن به آن، فرصت بسیار و پى جویى گسترده در لابلاى کتاب هاى فراوان را طلب مى کرده است، که چنین حال و مجالى کمتر یافت مى شود.
روشن است که ما بخشى از امت اسلامیم و چون شیعه ایم، هماره مورد انکار و بى توجهى دیگر مسلمانان قرار گرفته و هدف مناسبى براى کج اندیشان و تنگ نظران بوده ایم; به طورى که هرچه توانسته اند، در حذف ما از جامعه اسلامى کوشیده اند و راه نجات اسلام را در طرد ما از جمع امّت اسلامى شناسانده اند و هر قدر توانسته اند با تهمت و افترا در مورد شیعه سیاه نمایى کرده و چهره آنان را در میان مسلمانان، منفى و غیر مناسب نشان داده اند.
از این رو، پرداختن به موضوعاتى که مورد اهتمام همه مسلمانان است و تبیین اعتقاد و عمل شیعیان درباره آن ها، مى تواند تبلیغات عوامل تفرقه و تضعیف اسلام را برملا کند.
---------------------------------------------------
بنابراین، پرداختن به موضوع پیش گفته، لازم و ضرورى است، گرچه به دلیل نپرداختن پیشینیان به آن، پر زحمت و زمان بر باشد.
امید است پژوهشگران معاصر، که پر تلاش اند و خوش فکر، بدان بپردازند و خلأهاى موجود را پر کرده، غبار نسیان از این مهم بزدایند.
بدیهى است، به دست آوردن نتیجه اى مفید و ارزشمند، همّت افراد و گروه هایى را مى طلبد که با حوصله تمام، از لابلاى کتاب هاى تاریخ، تراجم و رجال، حدیث، سفرنامه هاى حج، فهرست مخطوطات و... مطالب مربوط را بیابند و در قالبى پسندیده و به صورت دائرة المعارفى ماندگار عرضه کنند تا فرهنگنامه اى باشد که علاوه بر پرداختن به ریز موضوعات، زمینه هاى پژوهش گسترده تر را براى اهل کار و تلاش فراهم آورد.
حضور برجسته دانشمندان شیعه در نیمه اول قرن یازدهم هجرى در مکه معظمه، از مسائل قابل توجهى است که جا دارد، هرچند به طور فشرده و مختصر، بدان پرداخته شود.
چنین بر مى آید که در آن زمان، عالمان شیعه مهاجر ایرانى و لبنانى، در مکه حضورى چشم گیر داشته اند و با آزادى نسبى، علاوه بر عبادت، مى توانستند به کار تعلیم و تعلّم و تألیف و نسخه بردارى کتب مذهبى بپردازند و بازار علوم مذهبىِ شیعى را در مکه رونق دهند.
به تعبیر علاّمه سید حسن صدر، در آن روزگار، مکّه مکرّمه، منزل گاه علماى شیعه بوده است.(1)
شاید بتوان گفت که حضور آزاد و فعال دانشمندان شیعه در مکه، در قرن یازدهم، در مقایسه با قرون دیگر اسلامى، یک استثنا است که دیگر تکرار نشده است.
اکنون این پرسش مطرح مى شود که چه عامل یا عواملى سبب شده است که در آن برهه از تاریخ، جمعى از علماى شیعه در مکه گردهم آیند و حوزه علوم دینىِ شیعى را تشکیل دهند؟ و در رونق فرهنگ شیعى بکوشند و در بازسازى کعبه، به سال 1040 هـ . مشارکت کنند و درباره آن تجدید بنا، دو کتاب به نام هاى: «مفرّحة الأنام فی تأسیس بیت الله الحرام» و «أبنیة الکعبه» بنگارند؟
1 . تکملة أمل الآمل، ص252
---------------------------------------------------
به نظر مى رسد شیوه حکومت و رفتار حاکمان مکه به گونه اى بوده که زمینه چنین حضور فعالى را فراهم مى کرده است. در آن زمان، حکومت به دست شُرفا و سادات بوده که گر چه سنّى بوده اند، اما گرایش و میلى به تشیع داشته اند.
* * *
اشاره به این نکته لازم است که منبع این نوشته، عمدتاً جلد پنجم کتاب «طبقات اعلام الشیعه» نوشته علاّمه بزرگوار شیخ آقا بزرگ تهرانى است که در قرن چهاردهم هجرى مى زیسته است. آن بزرگ مرد، بیشتر آگاهى هاى خود را از نسخه هاى خطى به دست آورده و این نشان مى دهد اطلاعات وى، پر بها و منحصر به فرد است; زیرا دسترسى وسیع به کتاب هاى خطى در زمان ما، آنگونه که براى او به هنگام تدوین کتاب عظیم «الذریعه...» فراهم بود، میسور نیست.
آرى، اگر توفیق نگاه دوباره و همه جانبه به کتاب هاى خطى، براى فرد یا گروهى، در مقیاس وسیع پیش آید و همه اطلاعات جانبىِ آن ها; از قبیل: کاتب ها، سفارش دهنده ها، زمان شروع و پایان و نیز مکان تألیف و نسخه بردارى، همچنین بلاغ ها، اِنهاءها، اجازه ها، تملّک ها و... از آن ها استخراج و به رایانه داده شود، مى توان امیدوار بود که گوشه هایى تاریک از تاریخ ما روشن و بسیارى از علماى ما شناخته شوند.
البته شیخ آقا بزرگ تهرانى، در کتاب «طبقات اعلام الشیعه» در صدد فراهم آوردن زندگى نامه دانشمندان شیعه، به طور عام بوده است، نه با رویکرد حضور آنان در مکه مکرمه. به یقین، اگر وى با این دیدگاه قلم مى زد یا به این موضوع توجّه ویژه داشت، آگاهى هاى بیشترى فراهم مى آورد و در اختیار ما مى گذاشت.
اکنون ما، در این نوشتار، 74 تن از عالمان و دانشمندان شیعى را، که در سده یازدهم هجرى در مکه مى زیسته اند، معرفى مى کنیم و آنگاه گزارشى از 30 کتاب شیعى، که در آن قرن در مکه تألیف یا استنساخ شده اند، مى آوریم و سپس نگاهى کوتاه خواهیم داشت به دانشمندان و کتابهاى شیعى در مدینه منوره در قرن یازدهم. گفتنى است در آن دوره تألیف، نسخه بردارى، و خرید و فروش کتب شیعه در مکه رواج داشته و از آن جا به شهرهاى دیگر شیعه نشین هم برده مى شده است.
نکته قابل توجه درباره علماى شیعه در مکّه مکرّمه این است که از هر دو جریان اخبارى
---------------------------------------------------
و اصولى در میان آنان دیده مى شود، گرچه غلبه با اخباریان بوده است. دیگر آن که بیشتر آنان ایرانى بوده اند و علماى جبل عامل لبنان، از نظر تعداد، در مرتبه بعد قرار داشته اند; یعنى همه مهاجر بوده اند و بومى در میان ایشان کمتر وجود داشته است.
و ویژگى دیگر این عالمان، آن است که بیشتر فقیه یا محدّث و رجالى بوده اند و فیلسوف، متکلّم، عارف، مورّخ، ریاضى دان و شاعر فارسى گوى در میان آنان به چشم نمى خورد.
* * *
1 ـ ابراهیم احسائى بن على بن عبد الله جبلى شیرازى، «تفسیر فرات کوفى» را در دوران مجاورتش در مکّه مکرّمه استنساخ کرده و در روز سه شنبه 22 ربیع الثانى 1083هـ . از آن فراغت یافته است. احسائى سپس همان نسخه را در مکه در سال 1085 با عبدالله بن احمد انصارى مقابله کرده است.(1)
2 ـ ابراهیم همدانى (م 1026)، پس از یک سال مجاورت در مکه مکرمه، از شمس الدین محمد عیناثى، که در مکه ساکن بوده، اجازه گرفته است.(2)
3 ـ احمد انصارى بن ادریس عاملى حسینى، از شاگردان شیخ محمد سبط ، فرزند صاحب معالم، ساکن مکّه مکرّمه بوده و از «منتقى الجمان» تألیف صاحب معالم در سال 1017 در مکّه مکرّمه نسخه بردارى کرده و آن را نزد استاد خود شیخ محمد سبط قرائت کرده است.(3) اخیراً حاشیه اى بر اصول کافى به چاپ رسیده که ظاهراً از تألیفات او است.(4)
4 ـ احمد حکمى، در فاصله سال هاى 1042 تا 1045 در مکّه مکرّمه به رحمة الله گیلانى درس داده است.(5)
5 ـ احمد شهیدى جزینى عاملى، از نوادگان شهید اول، محمدبن مکى، است. شیخ حرّ عاملى گوید: او از معاصرانى است که سال ها در مکّه مکرّمه مجاورت اختیار کرده است.
شیخ آقا بزرگ از سخن شیخ حرّ عاملى چنین برداشت کرده که وى پیش از سال 1097هـ . در گذشته است.(6)
6 ـ احمد بن قاسم شیرازى، همه کتاب «من لایحضره الفقیه» تألیف شیخ صدوق را استنساخ کرده و در 12 ربیع الثانى 1024 جزو دوم آن را به پایان برده است. او همه آن کتاب را
1 . طبقات، ج5 ، ص2
2 . طبقات، ج5 ، ص531
3 . طبقات، ج5 ، ص16، فهرست نسخه هاى خطى کتابخانه آیت الله مرعشى، ج14، ص64، شماره 5277
4 . الحاشیة على اصول الکافى، از بدر الدین بن احمد حسینى عاملى (زنده در سال 1060) جمع و ترتیب: سید محمد تقى موسوى (1094) چاپ دار الحدیث، قم، 1425 هـ .
5 . طبقات، ج5، ص217
6 . طبقات، ج5، ص25
---------------------------------------------------
نزد استادش فضل الله بن محب الله دستغیب شیرازى خوانده و استاد بر آن نسخه، بلاغ ها نگاشته است.(1)
با توجه به این که استادش فضل الله دستغیب در مکه مى زیسته و دو سال پیش از تاریخ فوق; یعنى در سال 1022 رجال کبیر استرآبادى را در مکه استنساخ کرده(2) ظاهراً احمدبن قاسم شیرازى نیز در مکّه مکرّمه زندگى مى کرده و در آن جا «من لایحضره الفقیه» را نسخه بردارى کرده است.
7 ـ احمد مکى بن شهاب الدین فضل بن محمد باکثیر، کتاب خود «وسیلة المآل فی عدّ مناقب الآل» را در مکه معظمه، در سال 1027 نوشته است.(3)
سید علیخان مدنى، بعضى از قصاید و شرح حال وى را در «سلافة العصر» آورده است.(4)
8 ـ احمد میر نظام الدین بن محمد معصوم حسینى دشتکى، پدر وى، میر محمد معصوم، با خواهر شاه عباس صفوى در راه حج ازدواج کرد و پس از تمام کردن حج، در مکه مشرّفه مجاورت گزید. احمد میر نظام از آن پدر و مادر به دنیا آمد و در مکّه مکرّمه رشد کرد و تربیت شد و از همگنان پیشى گرفت. وزیر عبد الله قطب شاه وى را به حیدرآباد دکن دعوت کرد و وى راهى آن دیار و در آنجا ماندگار شد.(5)
او پدر سید علیخان مدنى، ادیب شهیر شیعى و صاحب تألیفات گرانسنگ است.
9 ـ اشرف محمد جوزى بن شهاب، شاگرد شمس الدین محمدبن خاتون عاملى بود و از «کتاب الدیون» تا آخر تهذیب الأحکام شیخ طوسى را استنساخ کرد و نزد استاد خود، محمدبن خاتون در مکّه مکرّمه خواند و استاد در پایان کتاب براى او چنین نگاشت: وى ـ که خداوند توفیقاتش را استمرار بخشد و راه هر نیکى و فضیلت و کمالى را براى او آسان فرماید ـ قرائت آن را با تحقیق و استحکام و دقّت به پایان برد و مشکلات آن را کاوید و پرده از روى فواید و اشاراتش گشود. خداوند فایده ها و بهره دهى وى را بسیار کند و عالمان عامل، چون او را زیاد گرداند. مکه مشرفه به تاریخ 13 جمادى الثانى سال 1009هـ . محمد بن احمد بن نعمة الله بن خاتون عاملى.(6)
10 ـ جعفربن کمال الدین بحرانى، شیخ حرّ عاملى گوید: وى فاضلِ عالمِ صالحِ ماهرِ شاعرِ معاصر است، او را در مکّه مکرّمه دیدم و در حیدر آباد دکن وفات یافت.(7)
1 . طبقات، ج5، صص26 ـ 25
2 . طبقات، ج5، صص441 ـ 440
3 . طبقات، ج5، ص37
4 . سلافة العصر، صص213 ـ 204
5 . طبقات، ج5، ص23
6 . طبقات، ج5، ص50
7 . طبقات، ج5، ص110
---------------------------------------------------
شیخ حرّ عاملى توضیح نداده که آیا جعفر در مکه اقامت گزیده بود یا براى زیارت به مکه آمده بود.
11 ـ حامد استرآبادى بن محمد جرجانى، بیش از پنج سال در مکّه مکرّمه اقامت گزید و در آن جا تمام کتاب «کافى» کلینى را در چهار مجلد از 16 ربیع الثانى 1025 تا اواسط رجب 1030 نسخه بردارى کرد.(1)
به نظر مى رسد که پنج سال، از سال هاى مجاورت خود در مکّه مکرّمه را به نسخه بردارى کتاب مذکور گذرانده; زیرا در چند جاى آن نسخه تاریخ زده است اما سال هاى مجاورت وى در مکه بیشتر بوده است.
12 ـ حسن شدقمى ابو المکارم بدرالدین مدنى هندى (998 ـ 932)، از نقباى سادات مدینه منوره بود و مدتى در مکّه مکرّمه زندگى کرد و در 18 ذى حجه 983 از پدر شیخ بهایى; شیخ حسین بن عبد الصمد در مکّه مکرّمه اجازه دریافت کرد. شیخ حسین در آن اجازه مى نویسد حسن شدقمى از وى در خانه اش در مکّه مکرّمه پذیرایى کرده است.(2)
در همان روز 18 ذى حجه 983 هـ . حسین بن عبدالصمد، به پرسشى درباره کرامتى از شهید ثانى پاسخ داده است.(3)
پس وى در مکه، داراى خانه بوده و دست کم مدتى را در آن جا به سر برده است.
گفتنى است وى بزرگ خاندان شدقمى است. شیخ حسین بن عبدالصمد آن اجازه را براى وى و فرزندانش; سید محمد، سید على، سید حسین و سیّده امّ الحسین دختر وى نگاشته است.
از نوشته شیخ آقابزرگ چنین برمى آید، در اصفهان موقوفاتى بوده که به حرمین شریفین تعلّق داشته و درآمد آن ها به دست نوادگان حسن شدقم; سلیمان و محسن فرزندان محمدبن حسن شدقم، و شمس الدین بن على بن حسن شدقم، و ضامن بن شدقم بن على، نبیره حسن شدقم و حسین بن على بن حسن شدقم در مدینه منوره و مکه مکرمه به مصرف مى رسیده است.
صاحب مدارک، در سفر حجش در سال 987هـ . به حسن شدقم اجازه داده است.
او در روز غدیر، سال 977، در مکه از نعمة بن احمدبن خاتون عاملى نیز اجازه گرفته است. از این سه اجازه داراى تاریخ، به دست مى آید که به یقین وى از 977 تا 987 به مدت 11
1 . طبقات، ج5، ص130
2 . ریاض العلماء، ج1، صص 243 ـ 236 ، طبقات، ج4، صص54 ـ 52، و نیز، ج5، ص144
3 . الدر المنثور، ج2، ص190، پاورقى.
---------------------------------------------------
سال در مکه مکرمه مى زیسته و سپس به حیدرآباد هند رفته است.
13 ـ حسن مشغرى، در مکّه مکرّمه کتب اربعه حدیثى را نزد میرزا محمد استرآبادى، مؤلف کتب رجالى آموخته است.(1)
با توجه به مفصل بودن کتب اربعه (کافى، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه)، به نظر مى رسد که وى سالیانى را در مکه مشرفه براى آموختن آن ها به سر برده است.
14 ـ حسین بن حسن مشغرى عاملى، در مکه معظمه، شاگرد و مصاحب شیخ محمد، فرزند صاحب معالم بوده است.(2) وى کتاب «استقصاء الاعتبار فى شرح الاستبصار» تألیف شیخ محمد را به خط خود نگاشته و بر روى همان نسخه چنین نوشته است:
مؤلف این کتاب شب دوشنبه دهم ذى القعده 1030هـ . از دنیا رفت و چند روز پیش از وفاتش، در مکه به من گفت: همین روزها من مى میرم. ما او را نزدیک قبر حضرت خدیجه به خاک سپردیم. این سخن را در همان روز نوشتم.(3)
15 ـ حسین دشتکى میر نصرالدین، در سال 1023 در مکّه مکرّمه از دنیا رفت و در قبرستان حجون مدفون گردید.(4)
16 ـ حسین ظهیرى، استاد شیخ محمد حرّ عاملى، صاحب وسائل است و خود در مکّه مکرّمه نزد محمد امین استرآبادىِ اخبارى درس خوانده است.(5)
17 ـ حسین بن على حسینى شامى عاملى، در سال 1007 در مکّه مکرّمه نسخه اى از کتاب «من لایحضره الفقیه» را خریدارى کرده است.(6)
18 ـ حسین قاضى، نسخه کتاب «فقه الرضا»(علیه السلام) را از مکّه مکرّمه به اصفهان آورده است.(7) مجلسى اول گوید: میر حسین قاضى، پس از مدتى مجاورت در مکه مکرمه، به اصفهان آمد و نسخه اى از کتاب فقه الرضا را به همراه آورد.(8)
19 ـ حسین نیشابورى مکى بن محمد على، معاصر سید نورالدین على بن ابى الحسین موسوى عاملى (متوفاى 1068هـ .) بوده است. او متولد و ساکن مکّه مکرّمه بوده و در همان جا (حدود سال 1080هـ .) وفات یافته است.
به سفارش وى باب «إحیاء الموات» تا «المواریث» از کتاب «جامع المقاصد» نسخه بردارى شده و وى را با وصف «علاّمه» ستوده اند.(9)
1 . طبقات، ج5، صص559 و 594
2 . طبقات، ج5، ص185
3 . الدرّ المنثور، ج2، ص212
4 . طبقات، ج5، ص167
5 . طبقات، ج5، ص174
6 . طبقات، ج5، صص171 ـ 170
7 . طبقات، ج5، ص160
8 . طبقات، ج5، ص178
9 . طبقات، ج5، صص187 و 623
---------------------------------------------------
وى در سال 1056 در مکّه مکرّمه به مولا نوروز على تبریزى اجازه داده است.(1) از مقایسه این تاریخ با سال وفات وى، چنین به دست مى آید که وى بیش از 24 سال در مکه سکونت داشته است.
20 ـ حیدر سکیکى، سکونت وى در مکه بوده است. شیخ حرّ عاملى گوید: سکیکى را در سال 1062، در سفر دومِ خود به حج، در مکه دیدم. وى یکى ـ دو سال پس از آن، در مکه در گذشت.(2)
21 ـ خضر موصلى بن عطاء الله شامى، ساکن مکّه معظمه بوده و در سال 1003 کتاب «الاسعاف» را تألیف کرده و در سال 1007هـ . در گذشته است.(3)
22 ـ خلیل بن غازى قزوینى (1089 ـ 1001)، محدّث و کلامىِ ماهرى بوده است. صاحب وسائل، در حجّ اوّلِ خود، در سال1057هـ .(4) او را دیده که در مکه معظمه اقامت گزیده و مشغول حاشیه نویسى بر «مجمع البیان» بوده است. او سال ها در مکه بوده و سپس به قزوین باز گشته و در آن جا زندگى را وداع گفته است.(5)
1 . طبقات، ج5، ص153 ـ 154، ریاض العلماء، ج2، ص171
2 . طبقات، ج5، ص194
3 . طبقات، ج5، صص200 ـ 199
4 . طبقات، ج5، ص248
5 . طبقات، ج5، ص203
---------------------------------------------------
23 ـ خیرالدین بن محمد قاسم قارى نجفى، وى و پدرش در فاصله سال هاى 1045 ـ 1042 در مکّه مکرّمه، به رحمت الله گیلانى علم آموخته و اجازه داده اند.(1)
24 ـ داود بن عمر طبیب انطاکى (1008 ـ 950)، از انطاکیه به دمشق و سپس به قاهره سفر کرده و به دعوت حاکم مکه، شریف حسن بن ابى نمى به حجاز رفته است. وى کتاب هاى طبّى تألیف کرده است.(2)
25 ـ ربیع نباطى عاملى، ساکن مکه مشرفه بوده و در سال 1002، در همان جا در گذشته است. مرثیه اى که صاحب معالم در مرگ او سروده، نشان دهنده جلالت و بزرگى اوست.(3)
26 ـ رحمت الله گیلانى حیدرآبادى، نویسنده کتاب «برهان القارى فى تجرید کلام البارى» به زبان فارسى است. او که در حیدر آباد هند سکونت داشته، در سال 1042 به حج رفته و تا سال 1045 در آن جا به سر برده نزد محمد قاسم قارى نجفى و فرزندش خیرالدین درس خوانده و از آنان اجازه گرفته است. وى در مکه نزد احمد حکمى نیز درس خوانده است.(4)
27 ـ زین الدین بن محمد بن حسن بن شهید ثانى، نوه شیخ حسن صاحب معالم است. از سخن برادرش بر مى آید که وى در سال 1009 به دنیا آمده، در عراق و ایران تحصیل نموده و در سال 1030 از اصفهان به مکه مهاجرت کرده و در آن جا سکونت گزیده است. او در سال 1074 در گذشته و در کنار پدرش، در قبرستان حجون مکّه مکرّمه مدفون شده است.(5)
آنچه آوردیم، سخن شیخ آقابزرگ بود، لیکن برادرش نوشته است:
29 ذى حجه 1064 در مکه از دنیا رفت و من از روز عرفه تا زمان وفات، نزد وى بودم و او نزد قبر پدرم به خاک سپرده شد.(6)
سید محسن امین نیز وفات او را 1064 دانسته است.(7)
28 ـ زین العابدین بن نورالدین على جبعى موسوى عاملى، در سال 996 به دنیا آمد و در سال 1073 در مکّه مکرّمه در گذشت و در مقبره حجون دفن شد. وى پسر برادر صاحب المدارک از آن خاندان علمى است.(8) چنین مى نماید که وى بخش عمده اى از زندگى اش را در مکه سپرى کرده; زیرا پدرش در مکه سکونت داشته است.(9)
29 ـ زین العابدین بن نور الدین على کاشانى، در مکّه مکرّمه سکونت داشته است و رساله چاپ شده «مُفَرِّحَةُ الأَنام فی تأسیس بیت الله الحرام» را نگاشته است. این کتاب را در باره سیل سال 1039هـ . نوشته که سبب تخریب کعبه مشرفه شد و سپس مراحل بازسازى آن
1 . طبقات، ج5، ص217
2 . طبقات، ج5، ص207
3 . طبقات، ج5، ص214
4 . طبقات، ج5، ص217
5 . طبقات، ج5، ص236
6 . الدرّ المنثور، ج2، ص231
7 . اعیان الشیعه، ج11، ص94 شماره 7020
8 . طبقات، ج5، ص237، ریاض العلما، ج2، ص398
9 . طبقات، ج5، صص173 و 180
---------------------------------------------------
در سال 1040 . اوّلین سنگ بناى جدید کعبه را وى گذاشت و در همه مراحلِ بازسازى، با جمعى از شیعیان شرکت کرده و در این امر یارى نموده است.
وى زمان بسیارى در مکّه مکرّمه زندگى کرده، در آن جا از محمد امین استرآبادى درس آموخته و به برخى; از جمله عبدالرزاق مازندرانى اجازه داده است. وى را که عالم پر تلاشى بوده، در مکّه مکرّمه به جرم تشیّع به شهادت رساندند. او با همسر و دو طفل خردسالش، که پیش از وى در گذشته اند، همگى در قبرستان حجون مکّه مدفون شده اند.(1)
30 ـ شمس الدین محمد شیرازى مکّى، در مکّه مکرّمه مجاورت گزیده و به فراگیرى علم پرداخته است. مولا خلیل قزوینى حاشیه خود بر «عُدّة الاصول» را در مکه به وى داد و نام برده پس از مطالعه، در ردّ آن مطلب نوشت.(2)
31 ـ شمس الدین محمد، معروف به شمسا گیلانى، وى که از فلاسفه قرن یازدهم و از شاگردان شیخ بهائى و ملاصدرا بوده در اصفهان مى زیسته، لیکن کتاب «العلم الإلهی = النوریة» را در سال 1048 در مکه معظمه تألیف نموده است.(3)
32 ـ شیخ صنعان، به سفارش وى، نسخه اى از «شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید» در مکّه مکرّمه استنساخ شده است. شیخ آقا بزرگ احتمال داده که شیخ صنعان، نام مستعار باشد نه نام واقعى.(4)
33 ـ صاحب على استرآبادى، شاگرد میرزا محمد استرآبادى، صاحب کتاب هاى رجال است.(5) با توجه به این که استادِ وى در مکه مى زیسته، ظاهراً صاحب على هم متوطن مکّه مکرّمه بوده است.
34 ـ عبد الرزاق مازندرانى، شاگرد سید زین العابدین کاشانى است، همو که در تجدید بناى کعبه مشرّفه شرکت داشته و در مکه به شهادت رسیده است. عبدالرزاق از وى اجازه داشته است.(6)
35 ـ عبد على عاملى، کتاب «تلخیص الأقوال» از تألیفات میرزا محمد استرآبادى، مؤلف کتاب هاى رجالى را در کنار کعبه مشرفه در سال 1015 استنساخ کرده و حواشى بسیارى از مؤلف بر آن نگاشته است. ظاهراً وى از همکاران سید زین العابدین کاشانى در تجدید بناى کعبه مشرفه بوده است.(7)
36 ـ عبدالله بن احمد انصارى، شیخ آقا بزرگ از وى با لقب «شریف» یاد مى کند که این
1 . طبقات، ج5، ص238 ; الذریعه، ج1، ص73
2 . طبقات، ج5، ص268
3 . طبقات، ج5، ص266
4 . طبقات، ج5، ص271
5 . طبقات، ج5، ص274
6 . طبقات، ج5، صص320 ـ 319
7 . طبقات، ج5، ص331
---------------------------------------------------
لقب در مورد سادات به کار مى رود. در سال 1085هـ . ابراهیم احسائى، «تفسیر فرات کوفى» را در مکّه مکرّمه با وى مقابله کرده و وى مقابله و تصحیح خود را بر روى آن نسخه گواهى کرده است.(1)
37 ـ عبدالله طائى، کتاب «علل الشرایع» تألیف شیخ صدوق را در مکّه مکرّمه تصحیح و مقابله کرده است.(2)
38 ـ على جبعى (1068 ـ 970)، برادر صاحب «المدارک»، بیش از بیست سال در مکه سکونت داشته و به تدریس و تألیف مشغول بوده و در همان جا از دنیا رفته است. از تألیفات وى «الشواهدالمکّیه»، در ردّ «الفوائد المدنیه» محمد امین استرآبادى است. مى توان گفت وى یکى از علماى برجسته اصولى است که در برابر محمد امین استرآبادى مقاومت نمود. پس در مکه، در آن زمان، هم از اصولیان و هم از اخباریان حضور داشته اند.
وى داراى پنج پسر به نام هاى: زین العابدین، جمال الدین، ابوالحسن، حیدر و على بوده که ظاهراً آنان نیز اهل فضل و کمال بوده اند. برخى دانشمندان از وى اجازه دارند; مانند: محمد محسن بن محمد مؤمن با اجازه اى به تاریخ 1051، میر محمد مؤمن بن دوست محمد صاحب کتاب «الرجعه»، محمد طاهربن محمد حسین شیرازى، صالح بن عبدالکریم بحرانى. قاسم بن محمد کاظمى نیز در طائف و مکه نزد وى درس خوانده است.(3)
39 ـ على رضا بن آقا جانى، کتاب «تهذیب» را، در مکه، نزد میرزا محمد استرآبادى مؤلف کتب رجال آموخته و در سال 1016هـ . از وى اجازه گرفته است.(4)
40 ـ على نجفى بن ابراهیم، صاحب نسخه اى از تفسیر فرات کوفى بوده که به سال 1083 در مکّه مکرّمه استنساخ شده و بر مُهر وى، تاریخ 1083 حکّ بوده است.(5)
شیخ آقا بزرگ به حضور وى در مکّه مکرّمه تصریح نکرده، لیکن به نظر مى رسد او از مکه نسخه مذکور را خریده است.
41 ـ عیسى بن زین العابدین مازندرانى، در مکّه مکرّمه به سر مى برده و در آن جا همه کتابِ «من لایحضره الفقیه» را استنساخ کرده و در 19 شوال 1053 به پایان رسانده است.(6)
42 ـ فتح الله بن مسیح الله، در مکّه مکرّمه مى زیسته و کتاب «اَبنیة الکعبه» را در تاریخ بازسازى هاى کعبه در طول تاریخ نگاشته و در آن گزارشى از تجدید بناى کعبه مشرفه در سال 1040 ارائه کرده است; زیرا خود شاهد تخریب آن، بر اثر سیل و سپس بازسازى اش بوده
1 . طبقات، ج5، ص2
2 . طبقات، ج5، ص350
3 . طبقات، ج5، ص386 ; تکملة أمل الآمل، ص252 ; الفوائد الرضویه، ص313
4 . طبقات، ج5، ص398
5 . طبقات، ج5، ص417
6 . طبقات، ج5، ص423
---------------------------------------------------
است. وى مقاله «مُفَرِّحَة الأنام» سید زین العابدین کاشانى را نیز در کتاب خود گنجانده است.(1)
43 ـ فضل الله دستغیب بن محبّ الله شیرازى، از شاگردان میرزا محمد استرآبادى، مؤلف کتب رجالى است. او رجال کبیر استاد خود را در زندگانى استاد در مکّه مکرّمه استنساخ کرده و 27 رجب 1022 از آن فراغت یافته، سپس با نسخه اصل، به قلم مؤلف مقابله کرده و در اواخر شعبان 1022 آن را به پایان برده است.(2)
احمد بن قاسم شیرازى همه کتاب «من لایحضره الفقیه» را نزد وى خوانده و استاد بر آن نسخه بلاغ ها نگاشته است.(3)
44 ـ قوام الدین محمّد، کتاب «الشواهد المکیّه» نوشته على جبعى را، که در ردّ کتاب «الفوائد المدنیه» استرآبادى است، نسخه بردارى کرده و بر آن حاشیه بسیار زده و هفتم رمضان 1068 از آن فراغت یافته است.(4)
45 ـ محسن بن محمد مؤمن استرآبادى، شاگرد نورالدین على بن على بن حسین عاملى (متوفّاى 1068هـ .) است. استادش براى وى در مکّه مکرّمه اجازه اى در تاریخ 1051 نگاشته است. وى سپس به مشهد خراسان منتقل شد و در آن جا به سال 1089 زندگى را وداع گفت. گفتنى است که او به مجلسى اجازه داده است.(5)
46 ـ محمد امین بن محمد شریف استرآبادى، از پرچمداران اخباریان و مخالف سرسخت اصولیان است و تألیفات متعدد دارد. او ابتدا در مدینه منوره مجاورت گزید و سپس به مکّه مکرّمه رفت و در آن جا ساکن شد و همان جا به سال 1036 در گذشت. به نظر مى رسد کتاب «الفوائد المکیّه» را در مکّه مکرّمه نوشته است. وى داماد میرزا محمد استر آبادى، صاحب کتاب هاى رجالى بود که او نیز سالیانى دراز در مکّه مکرّمه مجاورت گزیده بود.(6)محدث قمى وفات وى را در سال 1033هـ . نوشته است.(7)
47 ـ محمد امین شدقمى، معاون قاضى مکّه مکرّمه بوده است.(8)
48 ـ محمد امین قمى بن میرزا جان بن سلطان حسین بن ابى طالب نجفى، نسخه بردارىِ کتاب «خلاصة الأقوال» علاّمه حلّى را براى خود و به خط خود در مکّه مکرّمه آغاز کرد و در جمادى الآخره 1009هـ . از آن فراغت یافت و سپس آن را براى عموم شیعیان وقف کرد.(9)
49 ـ محمد باقربن محمد مؤمن، محقق سبزوارى، از مجتهدان و حکیمان مشهور و صاحب تألیفات در فقه و حکمت است. او در اصفهان تحصیل کرد و در مشهد سکونت و
1 . طبقات، ج5، ص431
2 . طبقات، ج5، صص441 ـ 440
3 . طبقات، ج5، صص26 ـ 25
4 . طبقات، ج5، ص460
5 . طبقات، ج5، ص489
6 . طبقات، ج5، ص56
7 . الفوائد الرضویه، ص399
8 . طبقات، ج5، ص57
9 . طبقات، ج5، ص59
---------------------------------------------------
ریاست علمى یافت. قبرش در مدرسه میرزا جعفر است. در سال 1062 در مکّه مکرّمه در جُنگ حسین شیرازى، مطلبى علمى به رسم یادگار نوشته است.(1)
50 ـ محمد باقر نیشابورى بن حسین مکى بن محمد على، در مکّه مکرّمه سکونت داشته و دو مجلد بزرگ «جامع المقاصد» از پدرش به وى ارث رسیده است. محمد باقر نیشابورى از مجلسى و محمد سراب و سید على خان دشتکى اجازه داشته است.(2)
51 ـ محمد بهاء الدین بن قارى، در مکّه مکرّمه کتاب «الإرشاد» شیخ مفید را نسخه بردارى کرده و بر آن حاشیه زده و فوائد و مقالات علمىِ دیگر را ضمیمه همان نسخه نگاشته است.(3)
52 ـ محمد تقى سرخ آبى بن ابراهیم مازندرانى، کتاب «کمال الدین» شیخ صدوق را در مکّه مکرّمه نسخه بردارى کرده و 11 شوال 1054 بر فراز کوه ابوقبیس، آن را به پایان برده است.(4)
53 ـ محمدبن حسن صاحب معالم بن شهید ثانى، پنج سال را در مکه سپرى کرد و از میرزا محمد استرآبادى مؤلف کتب رجالى دانش آموخت، سپس به کربلا مراجعت کرد و مدتى را در آن جا زیست. او در سال 1024 در نجف اشرف براى بهاءالدین على بن یونس حسینى تفرشى اجازه نوشت و در سال 1025 در کربلا از نگارش کتاب «استقصاء الاعتبار فی شرح الاستبصار» فراغت یافت.
وى سپس به مکه مکرّمه بازگشت و سال هاى پایانى عمر خود را در آنجا سپرى کرد. معروف است که او روزى در طواف کعبه مشرفه بود، شخصى گلى به وى هدیه کرد که نه زمان آن بود و نه از آن منطقه بود. شیخ محمد از او پرسید: این گل را از کجا آورده اى؟ وى پاسخ داد: از خرابات، و دیگر آن شخص را ندید.(5) وى در همان جا در سال 1030 زندگى را وداع گفته و نزدیک قبر حضرت خدیجه کبرى(علیها السلام) در قبرستان حجون مدفون شده است.(6)
54 ـ محمد حسین بن مقصود على طالقانى، از سید نورالدین بن على بن ابى الحسن عاملى در منزل وى در مکّه مکرّمه اجازه گرفته است.(7)
55 ـ محمدبن حیدر عاملى حسینى، در سال 1089هـ . حدیثى به یادگار در مجموعه محمد باقربن محمد حسین نیشابورى نگاشته، در حالى که در مکّه مکرّمه مجاورت گزیده بود.(8)
1 . طبقات، ج5، ص72
2 . طبقات، ج5، صص74 و 187
3 . طبقات، ج5، ص87
4 . طبقات، ج5، ص99
5 . الدرّ المنثور، ج2، ص212
6 . طبقات، ج5 ، صص185 و 236 و 520 ; الذریعه، ج2، ص30، شماره 120 ; الفوائدالرضویه، صص467ـ 464
7 . طبقات، ج5، ص173
8 . طبقات، ج5، ص529
---------------------------------------------------
56 ـ محمد سلمان شریف صفوى، که «ترتیب رجال النجاشى»، نوشته محمدتقى خادم انصارى را در مکّه مکرّمه استنساخ کرده و در 26 ربیع الثانى 1024هـ . از آن فراغت یافته است.(1)
57 ـ محمد شامى بن على بن زین الدین محمد حسینى عاملى، نسخه اى از کتاب «من لایحضره الفقیه» را در مکّه مکرّمه خریده و تملّک خود را به سال 1007 بر آن نوشته است.(2)
58 ـ محمد شمس الدین بن شهاب الدین احمد عیناثى عاملى، ساکن مکّه مکرّمه بوده است. ماجد جد حفصى (متوفاى 1028) از او اجازه گرفته و نیز میرزا ابراهیم همدانى (متوفاى 1026هـ .) پس از یک سال مجاورت در مکّه مکرّمه، از او اجازه دریافت کرده است.(3)
59 ـ محمد صالح گیلانى (1088 ـ 969)، شاگرد شیخ بهایى و دیگر عالمان اصفهان بود. چهل سال در دکن هند زندگى کرد و سپس راهىِ حج شد. در این سفر دریا طوفانى شده، کتاب هاى گران بهاى او غرق مى شود، لیکن خودش نجات مى یابد. وى مدتى در مکه اقامت اختیار مى کند و سپس به سوى یمن مى رود و در آن جا ماندگار مى شود و قدر و منزلت مى یابد و در همان جا از دنیا مى رود.(4)
60 ـ محمد بن عبد اللطیف جامعى، چند کتاب علمى و عمومى را به خط خود و براى خود نسخه بردارى کرده و بر آن ها مُهر بزرگى زده که نوشته آن چنین است: «محمد بن عبد اللطیف الجامعی، نزیل حرم الله السامی». از نوشته این مُهر به دست مى آید که وى مدتى در مکّه مکرّمه زندگى کرده است.(5)
61 ـ محمد بن على بن ابراهیم حسینى استرآبادى، مؤلف کتاب هاى علم رجال بوده، که رجال کبیر او به نام «منهج المقال» چاپ شده است. شیخ آقا بزرگ بحثى مطرح کرده که آیا وى از سادات بوده یا نه؟ در هر حال، با توجه به قوّت علمى اش، کم و بیش نقش محورى در گردهم آیى علماى شیعه در مکّه مکرّمه داشته است.
در «ریاض العلما» آمده است: از محقّق ملاّ احمد اردبیلى پرسیدند پس از شما به چه کسى براى فراگیرى علم مراجعه کنیم؟ پاسخ داد: در علوم عقلى به میرفضل الله، و در علوم نقلى به میرعلاّم. میرزا محمد استرآبادى از این که از وى نام نبرد رنجیده شد و از نجف اشرف به مکّه مکرّمه هجرت کرد و در آن جا بساط علم گسترد.(6)
1 . طبقات، ج5، ص96 و، ص248 ; الذریعه، ص70 شماره 287
2 . طبقات، ج5، ص522
3 . طبقات، ج5، ص531
4 . طبقات، ج5، ص287
5 . طبقات، ج5، ص504
6 . طبقات، ج5، ص497
---------------------------------------------------
اگر این داستان را درست بدانیم، وى باید اندکى پیش یا پس از سال 993، که سال وفات اردبیلى است، به مکه رفته باشد و با توجه به وفاتش در سال 1028هـ . بیش از سى سال در مکه زندگى کرده و به افاده پرداخته است. محمد امین استرآبادى (پرچمدار اخباریان) داماد وى بوده است. چندین تن از استرآبادى هاى ساکن مکّه مکرّمه، عالم و دانشمند بوده اند و سر سلسله آنان میرزا محمد استرآبادى رجالى بوده است. وى در قبرستان حجون در مکه معظمه مدفون است.(1)
62 ـ محمد على بن احمد عاملى مکى، مؤلف کتاب «الدلائل المکیة فی العقائد الدینیّه» است که در سال 1108 آن را نوشته است.(2)
شیخ آقا بزرگ به زندگى وى در مکه اشاره اى نکرده، لیکن از نام کتابش چنین برداشت مى شود که در مکه به نگارش آن دست زده است.
63 ـ محمد على اصفهانى، نزد شیخ بهایى و میرزا محمد استرآبادى، مؤلف کتاب هاى رجالى، شاگردى نموده و استرآبادى براى وى در سال 1015 اجازه اى نگاشته است.(3)
با توجه به مجاورت استرآبادى در آن سال ها در مکه مکرمه، ظاهراً آن اجازه در مکه صادر شده و اصفهانى مدتى را نزد وى در مکه درس خوانده است.
1 . الفوائد الرضویه، ص554
2 . طبقات، ج5، ص407 ; الذریعه، ج8، ص253 شماره 1043
3 . طبقات، ج5، ص376
---------------------------------------------------
64 ـ محمد على شیبانى بن محمد صالح شیرازى، در مکّه مکرّمه بر «ارشاد» شیخ مفید حاشیه زده و 27 رمضان 1073 از آن فراغت یافته است.(1)
65 ـ محمد بن على بن محمود شامى عاملى، از معاصران شیخ حرّ عاملى بوده و سید علیخان مدنى نزد وى درس خوانده و اشعار او را در «سلافة العصر» و دیوان خود نقل کرده است. وى در سال هزار و نود و اندى در گذشته است.(2)
سید علیخان گوید: او پس از انجام حج، دو سال در مکه ماند، سپس به وطن برگشت. براى نوبت دوم به مکه مکرمه آمد و در آن جا سکونت گزید و پدرم مقدم او را گرامى داشت و به من دستور داد تا نزد وى درس بخوانم. سرانجام او پس از مدتى مکه را ترک گفت.(3)
66 ـ محمد قاسم قارى، و فرزندش خیرالدین در فاصله سال هاى 1042 تا 1045 در مکّه مکرّمه به رحمة الله گیلانى علم آموختند و به وى اجازه دادند.(4)
67 ـ محمد مؤمن بن دوست محمد حسینى استرآبادى، در مکّه مکرّمه مجاورت گزید و پس از عمرى دراز در سال 1087هـ . به جرم تشیع در همان جا به شهادت رسید. وى پسر خواهر میر فخرالدین سماکى و داماد محمد امین استرآبادىِ اخبارى است. او شاگرد صاحب على استرآبادى است که وى شاگرد میرزا محمد استرآبادى، مؤلف کتب رجالى بوده. پس هم خود او، هم استاد او و هم استادِ استادِ او در مکه به سر مى برده اند. محمد مؤمن، از ابراهیم بن عبد الله خطیب مازندرانى و سید زین العابدین کاشانى مؤسّس کعبه مشرفه اجازه داشته و در مکّه مکرّمه براى مجلسىِ دوم و احمد بحرانى اجازه صادر کرده است و تاریخ اجازه وى به بحرانى سال 1081هـ . است.(5)
68 ـ محمد نصرا تونى، در مکّه مکرّمه کتب اربعه حدیثى را نزد میرزا محمد استرآبادى مؤلف کتب رجالى خوانده است.(6)
با توجه به مفصّل بودن کتب اربعه (کافى، تهذیب، استبصار و من لایحضره الفقیه) به نظر مى رسد وى سالیانى در مکّه مکرّمه سکونت داشته تا توفیق قرائت آن کتاب ها را یافته است.
69 ـ مصطفى بن محمد ابراهیم تبریزى قارى، سه مرتبه به حج مشرّف شده و در حج دوم نزد اسماعیل قارى در مکّه مکرّمه علم قرائت قرآن آموخته است. سفرنامه سومین حج خود را که به سال 1067هـ . انجام شده، به نام «التحفة بین الحرمین» در حین بازگشت نگاشته است.(7)
1 . طبقات، ج5، ص88 و 404
2 . طبقات، ج5، ص522
3 . سلافه العصر، صص347 ـ 323
4 . طبقات، ج5، ص217
5 . طبقات، ج5، ص274 و 592 ; الفوائد الرضویّه، ص599 ; الذریعه، ج1، ص94
6 . طبقات، ج5، صص559 ، 594 و 614
7 . طبقات، ج5، ص565
---------------------------------------------------
70 ـ میر اسحاق موسوى استرآبادى، وى دعاى سیفى را از حضرت حجّت عجل الله تعالى فرجه الشریف فرا گرفته و مجلسى اول آن را از وى روایت مى کند. مجلسى دوم در اجازه اش به میرمحمد هاشم، میر اسحاق را سید عابدِ زاهدِ عادل توصیف کرده و گوید: وى چهل بار پیاده به حج رفت. او پیش از مرگ از تاریخ وفات خود در عالم رؤیا آگاه شده بود. این گونه کرامات را در دوران اقامتش در اصفهان از وى مشاهده کردم. شاه عباس صفوى براى احوال پرسى به منزل او رفت و از وى دیدار کرد.(1)
71 ـ میر محمد مؤمن بن شرف الدین على حسینى استرآبادى، در سال 1088 در مکّه مکرّمه به شهادت رسید. او پسر خواهر فخرالدین سماکىِ استرآبادى است.(2)
72 ـ میر محمد معصوم حسینى دشتکى، با خواهر شاه عباس صفوى در راه حج ازدواج کرد و از ترس شاه، پس از فراغت از حج در مکه مجاورت گزید. فرزندش میر نظام الدین احمد در مکه به دنیا آمد و رشد کرد و تربیت شد و از همگنان پیشى گرفت.(3)
73 ـ نور الدین بن على بن ابى الحسن عاملى، برادر صاحب مدارک و صاحب معالم است و در خانه اش در مکّه مکرّمه به محمد حسین بن مقصودعلى طالقانى اجازه داده است.(4) شیخ آقا بزرگ در جاى دیگر تصریح کرده که وى ساکن مکه معظمه بوده است.(5)
74 ـ نوروز على تبریزى، در مکّه مکرّمه نزد حاج حسین نیشابورى درس خوانده و در سال 1056هـ . از وى اجازه گرفته است.(6)
* * *
کتاب هاى شیعه در قرن 11هـ . در مکّه مکرّمه
کتاب هایى که از آنها نام برده مى شود، در سده یازدهم هجرى قمرى در مکه معظمه تألیف یا نسخه بردارى شده است.
1 ـ ابنیة الکعبه / فتح الله بن مسیح الله
او معاصر سید زین العابدین کاشانى است و مانند او این کتاب را درباره سیلى که در سال 1039 آمد و سبب تخریب کعبه مشرفه شد و نیز در باره مراحل بازسازى آن در سال 1040
1 . طبقات، ج5، ص41
2 . طبقات، ج5، ص434
3 . طبقات، ج5، ص23
4 . طبقات، ج5، ص173
5 . طبقات، ج5، ص180
6 . طبقات، ج5، صص153، 154 و 623
---------------------------------------------------
نگاشته است. نوشته فتح الله از نوشته سید زین العابدین مبسوط تر است. وى رساله سید زین العابدین را نیز به عربى برگردانده و در کتاب خود گنجانده و سپس همه را به مبحث حج و عمره «مصباح المتهجّد» شیخ طوسى ضمیمه کرده است.(1)
2 ـ الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد / شیخ مفید
بهاء الدین محمدبن محمد قارى آن را در مکه به سال 1073 استنساخ کرده و فوائد و حواشى محمد على بن محمد صالح شیبانى شیرازى بر آن را، که در رمضان 1073 در مکه معظمه نگاشته شده، ضمیمه کرده است.(2)
3 ـ الإسعاف / خضر الموصلى بن عطاء الله شامى
وى ساکن مکه معظمه بوده و این کتاب را در سال 1003 نوشته است. در سال 1007 در حالى که از مکه اخراج شده و به سوى مدینه منوره مى رفته در بین راه در گذشته است.(3)
4 ـ إیضاح الاشتباه / علامه حلّى
محمد سلمان شریف صفوى آن را در سال 1024 نسخه بردارى کرده است. شیخ آقابزرگ پیش از ذکر آن کتاب، چنین نوشته است: «ترتیب رجال نجاشى» را محمد سلمان شریف صفوى در 26 ربیع الثانى 1024 در مکه معظمه استنساخ کرده. سپس گوید: به خط همین کاتب، نسخه اى از «ایضاح الاشتباه» علامه حلى را دیدم که در همان سال نگاشته است.(4)
5ـ التذکارات / گردآورنده شمس الدین حسین بن محمد شیرازى
وى در اواسط قرن یازدهم هجرى در مکّه مکرّمه ساکن شد و از دانشمندان شیعه، که به حج مى آمدند، مى خواست مقاله اى از خود، در مجموعه وى به رسم یادگار بنگارند.
از کسانى که در آن مجموعه، مقاله اى نگاشته، محقّق سبزوارى، محمد باقربن محمد مؤمن است که در سال 1062 شرحى بر حدیث «برّ الوالدین» در آن جُنگ نگاشت.(5)
6 ـ ترتیب رجال نجاشى / محمد تقى خادم انصارى
محمد سلمان شریف صفوى اردبیلى، در سال 1024 در مکه معظمه از آن کتاب نسخه بردارى کرده است.(6)
7 ـ تفسیر سورة الإخلاص / شمس الدین محمد = شمساگیلانى
وى آن کتاب را در سال 1048 در مکّه مکرّمه تألیف کرده است.(7)
1 . طبقات، ج5، ص431 ; الذریعه، ج1، ص73 شماره 360
2 . طبقات، ج5، ص88 ـ 87 و 404
3 . طبقات، ج5، صص200 ـ 199 ; سلافة العصر، صص380 ـ 377
4 . طبقات، ج5، ص248 ; الذریعه، ج4، ص70 شماره 287
5 . طبقات، ج5، ص171 ; الذریعه، ج4، ص19 شماره 64
6 . طبقات، ج5، صص96 و 248
7 . طبقات، ج5، ص267
---------------------------------------------------
8ـ تفسیر فرات / فرات بن ابراهیم کوفى
ابراهیم بن على احسائى، در زمان مجاورتش در مکه معظمه، از آن، براى خود و به دست خویش نسخه بردارى کرد و در 23 ربیع الثانی 1083 از آن فراغت یافت و در سال 1085هـ . با عبدالله انصارى در مکّه معظمه آن را مقابله کرد.(1)
نسخه اى از تفسیر فرات که در سال 1083 در مکه معظمه تحریر شده، على بن ابراهیم نجفى تملّک خود را بر آن نگاشته است.(2) از کلام شیخ آقابزرگ دانسته نمى شود که آیا همان نسخه است یا نسخه دیگرى است.
9 ـ تلخیص الأقوال / میرزا محمد استرآبادى
عبد على عاملى، شاگرد مؤلف، در کنار کعبه مشرفه، در سال 1015هـ . آن را استنساخ کرده است.(3)
10 ـ تهذیب الأحکام / شیخ طوسى
از «کتاب الدیون» تا آخر کتاب را اشرف محمد جوزى بن شهاب نگاشته و در مکه معظمه نزد استادش شمس الدین محمدبن خاتون عاملى خوانده و استاد براى وى در تاریخ 13 جمادى الثانى 1009 در مکه اِنهایى نگاشته است.(4)
11 ـ جامع المقاصد / محقق کرکى
حسین نیشابورى مکّى بن محمد على از «باب إحیاء الموات» تا آخر «المواریث» آن کتاب را در یک مجلّد بزرگ نسخه بردارى کرده است. وى ساکن مکه معظمه بوده و حدود سال 1080 در مکه در گذشته است.(5)
12 ـ حاشیه عُدّة الاُصول / مولا خلیل قزوینى
مؤلف، آن را در سالى که به حج مشرف شده به شمس الدین محمد شیرازى در مکه داده و وى بر آن انتقاداتى نگاشته است.(6)
13 ـ حاشیه مجمع البیان / مولا خلیل قزوینى
وى سال ها در مکّه مکرّمه سکونت داشته و در همان جا حواشى مذکور را نوشته است.(7)
14 ـ خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال / علاّمه حلّى
محمد امین قمى بن میرزا جان، آن را در مکه معظمه براى خود نسخه بردارى کرده و در
1 . طبقات، ج5، ص2
2 . طبقات، ج5، ص417
3 . طبقات، ج5، ص331
4 . طبقات، ج5، ص50
5 . طبقات، ج5، ص187
6 . الذریعه، ج4، ص20 شماره 64 ; طبقات، ج5، ص268
7 . طبقات، ج5، ص203
---------------------------------------------------
جمادى الآخره 1009 از آن فراغت یافته و آن را براى عموم شیعیان وقف کرده است.(1)
15 ـ الدلائل المکیة فی العقائدالدینیه / محمدعلى عاملى مکى بن احمدبن على
محمد على آن کتاب را در سال 1108هـ . نگاشته است.(2) از نام کتاب بر مى آید که در مکه نوشته شده و از لقب مؤلف بر مى آید که وى در مکّه مکرّمه ساکن بوده است.
16 ـ رسالات و فوائد / محمد على بن محمد صالح شیبانى شیرازى
آن رسالات و فوائد، همراه با نسخه اى از کتاب «ارشاد» شیخ مفید، توسط بهاءالدین محمدبن محمد قارى، در مکه نوشته شده و به تاریخ 27 رمضان 1073 به پایان رسیده است.(3)
17 ـ رسالة فی السؤال عن بعض المسائل المعضلة من الأصلیة والفرعیة / سؤال کننده: حسین ظهیرى; پاسخ دهنده: محمد امین استر آبادى
ظهیرى در مکه نزد استرآبادى درس خوانده است.(4)
18 ـ شرح نهج البلاغه / ابن ابى الحدید
به سفارش شیخ صنعان در مکّه استنساخ شده و در سال 1033 با نسخه دیگر مقابله گردیده است. شیخ آقا بزرگ احتمال داده که شیخ صنعان نام مستعار باشد نه نام واقعى.(5)
19 ـ الشواهد المکّیه / على جبعى
مؤلف آن را در ردّ «الفوائد المدنیة» ملاّ محمد امین استرآبادى نگاشته است. او بیش از بیست سال در مکه معظمه سکونت داشته است. علاوه آن که از نام کتاب هم استفاده مى شود در مکه نگاشته شده است.(6)
قوام الدین بن محمد نسخه اى از آن را تحریر کرده و در 7 رمضان 1068 آن را به پایان رسانده و بر آن حواشى بسیارى زده است.(7)
20ـ علل الشرایع / شیخ صدوق
نسخه اى از آن را عبدالله طائى در سال 1073 در مکّه مکرّمه مقابله و تصحیح کرده است.(8)
21 ـ العلم الإلهى أو النوریه / شمس الدین محمد معروف به شمسا گیلانى
مؤلف آن را در سال 1048 به هنگام مجاورت در مکه معظمه نگاشته است.(9)
22 ـ فقه الرضا،
1 . طبقات، ج5، ص59
2 . طبقات، ج5، ص407
3 . طبقات، ج5، ص88
4 . طبقات، ج5، ص174
5 . طبقات، ج5، ص271
6 . طبقات، ج5، صص387 ـ 386
7 . طبقات، ج5، ص460
8 . طبقات، ج5، ص350
9 . الذریعه، ج24، ص390 شماره 2091 ; طبقات، ج5، ص266
---------------------------------------------------
میر حسین قاضى نسخه اى از آن را از مکّه مکرّمه به اصفهان آورده است.(1)
23 ـ الفوائد المکیه / محمد امین استرآبادى اخبارى
وى پس از مجاورت در مدینه منوره، در مکه معظمه سکونت گزید و در سال 1036 در همان جا از دنیا رفت. «الفوائد المکیه» را شیخ آقا بزرگ ندیده بلکه گوید: نزد مجلسى دوم بوده و از آن در بحار نقل کرده است.(2) لیکن اسم کتاب برترین شاهد است که آن را در مکه تألیف کرده است.
24 ـ الکافى / کلینى
حامد استرآبادى بن محمد جرجانى بیش از 5 سال در مکه معظمه سکونت گزیده و تمام کتاب کافى را در چهار مجلد در آن جا رونویس کرده است.
در تاریخ 16 ربیع الآخر 1025 از قسمت «الایمان والکفر» اصول کافى فراغت یافته، در شعبان 1025 از «الروضه» فراغت یافته، از اول «الطهاره» تا آخر «الجهاد» را از اواسط سال 1025 تا اواسط شعبان 1026 رونویس کرده، و پس از استنساخ، آن را نزد اساتید خود خوانده و آنان بر آن بلاغ نگاشته اند. از «الأشربه» در سال 1029، از «الوصایا» در صفر 1030، از «الحدود» در جمادى الأولى 1030، از «الدیات» در اواسط جمادى الآخره 1030، و از «الکفارات» در اواسط رجب 1030 فراغت یافته است.(3)
25 ـ کمال الدین / شیخ صدوق
محمد تقى سرخ آبى بن ابراهیم مازندرانى آن را نسخه بردارى کرده، و در 11 شوال 1054 روى کوه ابوقبیس در مکه معظمه از آن فراغت یافته است.(4)
26 ـ مُفرِّحة الأنام فى تأسیس بیت الله الحرام / سید زین العابدین کاشانى
در سال 1039هـ . بر اثر سیل مهیب، کعبه گرامى تخریب شده، وى و جمعى از شیعیان در بازسازى کعبه مشرفه همکارى داشته اند. مقاله مذکور شرح داستان سیل و تخریب کعبه و بازسازى آن در سال 1040هـ . است.(5)
27 ـ منتقى الجمان / شیخ حسن صاحب معالم
احمد انصارى از شاگردان شیخ محمد فرزند صاحب معالم، آن را در مکه معظمه در سال 1017هـ . از روى نسخه مؤلف نگاشته و سپس بر استاد خود شیخ محمد فرزند صاحب معالم در مکّه مشرفه خوانده است.(6)
1 . طبقات، ج5، صص160 و 178
2 . طبقات، ج5، ص56 ; الذریعه، ج16، ص359 شماره 1667
3 . طبقات، ج5، ص130
4 . طبقات، ج5، ص99
5 . طبقات، ج5، ص238
6 . طبقات، ج5، ص16
---------------------------------------------------
28 ـ من لایحضره الفقیه / شیخ صدوق
عیسى بن زین العابدین مازندرانى تمام کتاب را همراه با مشیخه آن، در چهار مجلد در مکّه مکرّمه نگاشته و در 19 شوال 1053 به پایان برده است. او بر آن کتاب حواشى بسیار زده است.(1)
نسخه اى از کتاب «من لایحضره الفقیه» را حسین شامى بن على بن زین الدین حسینى عاملى در سال 1007 در مکّه مکرّمه خریده است.(2)
29 ـ منهج المقال = الرجال الکبیر / محمد بن على استرآبادى
شاگرد وى فضل الله بن دستغیب آن را در مکه معظمه استنساخ کرده و در 27 رجب سال 1022 از آن فراغت یافته است. سپس آن را با دست نوشته مؤلف مقابله کرده و در اواخر شعبان همان سال به پایان برده است.(3)
30 ـ وسیلة المآل فی عدّ مناقب الآل / احمد مکى بن شهاب الدین فضل بن محمد باکثیر
مؤلف آن کتاب را در سال 1027 در مکه معظمه تألیف کرده است.(4)
شیخ آقا بزرگ گوید: کتاب هاى علمى و عمومى بسیارى دیده ام که محمدبن عبد اللطیف عاملى آن ها را براى خود نسخه بردارى کرده و بر آن ها مُهرى زده که نوشته مُهر چنین است:
«محمد بن عبداللطیف الجامعی نزیل حرم الله السامی»، از این نوشته بر مى آید که وى مدتى در مکه سکونت
عالمان شیعى در مدینه منوره در قرن 11هـ .
در پایان سخن، از ده دانشمند شیعى نام مى بریم که در مدینه منوّره مى زیسته اند، البته برخى از آنان دورانى را نیز در مکه سپرى کرده اند. شش تن از آنان، از خاندان شدقمى و از اهالى مدینه منوره مى باشند. آنان در مدینه ریاست و نقابت سادات را داشته اند و دانش آنان در رشته ادب و نسب و شعر عربى بوده است و کم وبیش اطلاعاتى هم از آموزه هاى دینى داشته اند و شاید نتوان آنان را از علماى رسمى دینى به حساب آورد که در رشته هاى فقه، اصول، عقاید، رجال، حدیث و تفسیر... تحصیل کرده باشند. به هر حال آنان عبارت اند از:
1 . طبقات، ج5، ص423
2 . طبقات، ج5، صص170 و 522
3 . طبقات، ج5، ص441
4 . طبقات، ج5، ص37
---------------------------------------------------
1 ـ حسین بن حسن شدقمى
پدر شیخ بهایى در سفر حجّ خود، براى وى و پدر و دو برادر و خواهرش در تاریخ 983 در مکه اجازه نوشته، در حالى که او چهار ساله بوده است. او بعدها همراه پدر به حیدرآباد رفت و در سال 998 که پدرش در آن جا از دنیا رفت به مدینه منوره برگشت.(1)
2 ـ سلیمان بن محمد بن حسن شدقمى
وى در مدینه منوره نزد پدر و عموهایش دانش آموخته و سپس به اصفهان آمده و از محضر شیخ بهایى و میرداماد بهره برده است. شاه عباس صفوى وى را گرامى داشته و موقوفات مربوط به مکه و مدینه رابه وى سپرده است. سلیمان بن محمد پیش از 1033هـ . در گذشته است.(2)
3 ـ شمس الدین بن على بن حسن شدقمى
او در مدینه منوره مى زیسته و بزرگى یافته است. وى در مدینه از عبدالنبى جزایرى مى خواهد تا شرحى بر کتاب «ارشاد الأذهان» علامه حلّى بنگارد و او در پاسخ درخواست وى کتاب «الاقتصاد فی شرح الإرشاد» را مى نویسد.(3)
4 ـ عبد الله سمنانى
او کتاب حسام الدین ماچینى، در باره حکم تنباکو و دخانیات را در مدینه منوره به درخواست على بن حسن بن شدقم به عربى برگردانده است.(4)
5 ـ عبدالنبى بن سعد جزائرى
او مدتى در مدینه منوره به سر برده و به درخواست سید شمس الدین على بن سیدحسن بن سید شدقم شرحى طولانى بر کتاب «الإرشاد» علاّمه حلّى به نام «الاقتصاد فى شرح الإرشاد» نگاشته است که از آغاز کتاب تا «کتاب الزکات» یا «کتاب الجهاد» قلمى شده است. وى در سال 1021 وفات یافته است.(5)
6 ـ على نقیب بن تقى بن على شدقمى
وى در اصفهان به سر مى برده و سپس به استانبول رفته و از آن جا به قاهره سفر کرده است. در سال 1065 به حج رفته و به زید بن محسن بن حسن بن ابى نمى، حاکم مکه و مدینه پیوسته و به نقابت سادات حسینى منصوب شده و سپس در سال 1081 از سمت نقابت عزل شده است. وى مدتى در مدینه منوره بوده است.(6)
1 . طبقات، ج5، ص170
2 . طبقات، ج5، ص250
3 . طبقات، ج5، ص267
4 . طبقات، ج5، ص349
5 . طبقات، ج5، ص358 ; الذریعه، ج2، ص268
6 . طبقات، ج5، صص418 ـ 417
---------------------------------------------------
7 ـ محسن بن محمد بن حسن شدقمى
وى دایى ضامن بن شدقم مؤلف «تحفة الأزهار» است. او و پدر و برادرش حافظ قرآن کریم، با قرائات هفت گانه بوده اند. وى در سال 1057 در مدینه منوره در گذشته و در مقبره جدش حسن نقیب به خاک سپرده شده است.(1)
8 ـ محمد امین بن محمد شریف استرآبادى
او مدتى در مدینه منوره، مجاورت گزیده و در آن جا کتاب «الفوائد المدنیه» را نگاشته که از متون مهم اخبارى گرى است. وى سپس به مکه مکرمه رفت و تا پایان عمر در آن جا زندگى کرد و در سال 1036 وفات یافت.(2)
9 ـ محمد بن حسن شد قمى
او و پدر و برادران و خواهرش یک اجازه مشترک از شیخ حسین بن عبدالصمد پدر شیخ بهایى دارند. او مدتى در مدینه منوره مى زیسته و حسینیّه بزرگى را که جنب مسجد قبا بوده را تعمیر نموده و سپس به مکّه مکرّمه مهاجرت کرده و در همان جا از دنیا رفته است.(3)
10 ـ محمد زمان بن اسماعیل حسینى
«خلاصة الأقوال» تألیف علامه حلّى را نسخه بردارى کرده و براى نوبت دوم در مدینه منوره با نسخه خود علامه مقابله کرده است.(4)
* * *
تألیف، ترجمه و استنساخ چهار کتاب در مدینه
وضعیت تولید کتاب شیعى در مکّه مکرّمه در قرن یازدهم هجرى قمرى، در مقایسه با مدینه منوره مناسب تر است. در جلد پنجم طبقات، که مربوط به سده یازدهم هجرى است، چهار مورد کتاب مربوط به مدینه یافت شد، در حالى که کتاب هاى مربوط به مکه در همان قرن، به عدد سى مى رسد.
1 ـ التنباک / حسام الدین ماچینى
این رساله درباره حکم دخانیات است و عبدالله سمنانى آن را در مدینه منوره، در سال 1020، به دستور على بن حسن بن شدقم به عربى برگردانده است.(5)
1 . طبقات، ج5، ص491
2 . طبقات، ج5، ص56
3 . طبقات، ج5، ص523
4 . طبقات، ج5، ص232
5 . طبقات، ج5، ص349
-----------------------------------------------
2 ـ خلاصة الأقوال / علامه حلّى
محمد زمان حسینى بن اسماعیل در سال 1007 آن را استنساخ کرد و براى نوبت دوم، در مدینه منوره با نسخه مؤلف مقابله نمود.(1)
3 ـ الفوائد المدنیه / محمد امین استرآبادى
این کتاب که از متون مهم اخبارى گرى است، در دوران زندگى مؤلف در مدینه تألیف شده و پس از آن، وى به مکه رفته و تا پایان عمر در آن جا زیسته و در همان جا زندگى را بدرود گفته است.
4 ـ الاقتصاد فى شرح الإرشاد / عبدالنبى جزایرى
وى آن کتاب را به درخواست سید شمس الدین على بن سید حسن شدقمى در مدینه منوره نگاشته است.(2)
پى نوشت ها
1 . طبقات، ج5، ص232
2 . الذریعة، ج2، ص268، طبقات، ج5، ص358

تبلیغات