آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

متن

ضرورت شناخت اهل بیت(علیهم السلام)
شاید برخى چنین تصور کنند که گفتگو در باره «اهل بیت» و تلاش در جهت شناخت آنان، مسأله اى است متعلق به گذشته و در عصر حاضر، اثرى بر آن مترتب نیست. بنابراین، چه ضرورتى دارد که درباره آن به بحث و گفتگو بپردازیم؟
اما اگر به کلام خداوند و سنت نبىّ گرامى(صلى الله علیه وآله) مراجعه و در آن بیندیشیم، به وضوح در خواهیم یافت که مطالعه و پژوهش در باره این مسأله و شناخت مفهوم و مصادیق اهل بیت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) براى امّت اسلامى، امرى کاملا حیاتى است.
خداوند در قرآن کریم، اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از هر گونه آلودگى پاک و پاکیزه دانسته(1) و محبت و دوستىِ آنان را به عنوان مُزد رسالتِ نبىّ گرامى(صلى الله علیه وآله) ، بر همه مسلمانان فرض دانسته است.(2)
رسول گرامى نیز که سخن ایشان تأیید شده با کلام خداوند مى باشد،(3) در حدیث متواتر «ثقلین» با بیان جمله «إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی...»(4) اهل بیت را همتاى کتاب خدا به شمار آورده و استمرار هدایت امّت اسلامى را پس از خود، تنها در پرتو تمسک به قرآن و عترت میسر دانسته است. و اعلام داشته که این دو، تا قیام قیامت با هم بوده و هیچگاه از یکدیگر جُدا نخواهند شد.
1 . } إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً{ احزاب: 33 ; «خدا فقط مى خواهد آلودگى را از شما خاندان ]پیامبر [بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.»
2 . } قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى{ .
3 . } وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحى{ نجم : 3 و 4
4 . صحیح مسلم، کتاب فضائل صحابه ح 36; سنن ترمذى 5 / 329. سلفیه; مستدرک حاکم 3/148; مسند احمد 3/17; معجم کبیر طبرانى 5/190 و 205، چاپ عراق;
---------------------------------------------------
وَ لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ...»(1)
و در حدیث «سفینه» اهل بیت(علیهم السلام) را به کشتى نوح تشبیه کرده و نجات امت اسلامى را تنها در پرتو تمسک به کشتى هدایتِ آنان، میسّر دانسته است.(2)
آرى، تأمل در کلام خداوند و سخنان رسول گرامى، و نقش اهل بیت در هدایت و وحدت امّت اسلامى، ضرورت شناختِ مصادیق اهل بیت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) را بیش از پیش روشن مى سازد. و هر فرد مسلمانِ متعهدى را وامى دارد تا به درستى، این اسوه هاى طهارت و پاکى را بشناسد و آنان را الگوى زندگىِ خود قرار دهد، و در جهان پرحادثه کنونى، بر کشتى نجات اهل بیت سوار شده و خود را به ساحل نجات رساند. این همان حقیقتى است که پیشواى مذهب شافعى نیز در سروده خود به آن اشاره دارد. وى مى گوید:
ولمّا رأیت الناس قد ذهبت بهم *** مذاهبهم فى أبحر الغیّ والجهل
رکبتُ على اسم الله فی سفن النجا *** وهم اهل بیت المصطفى خاتم الرسل(3)
«هنگامى که دیدم مذاهب گوناگون، مردم را به دریاهاى جهل و گمراهى سوق داده است، با نام خدا بر کشتى هاى نجات اهل بیت مصطفى(صلى الله علیه وآله) خاتم پیامبران، سوار شدم.»
پس چنان نیست که این مسأله، متعلق به روزگاران گذشته باشد، بلکه همانگونه که تدبر در قرآن و پیروى از کتاب الهى، مسأله اى است نو و مورد نیاز; شناخت و پیروى از همتاى قرآن، یعنى اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) نیز مسأله اى است تازه و مورد نیاز.
مراد از اهل بیت(علیهم السلام)
مقصود از اهل بیت در این نوشتار، معناى لغوىِ آن، که شامل همه بستگان و همسر و فرزندان مى شود نیست. بلکه مقصود، اصطلاحى است که قرآن کریم آن را در آیه تطهیر در مورد اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) به کار برده است.
} إِنَّما یُرِیدُ اللهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً{ .
اقوال مفسّران در مصادیق اهل بیت(علیهم السلام)
مسلمانان به پیروى ازقرآن کریم وسخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله)کلمه اهل بیت رادراهل بیت پیامبرخدا(صلى الله علیه وآله)استعمال کرده اند و این مسأله به گونه اى شهرت یافته که اراده معناى دیگرى از این کلمه، محتاج
1 . صحیح مسلم، کتاب فضائل صحابه، ح36 ; سنن ترمذى ج5 ، ص329 ; سلفیه; مستدرک حاکم، ج3، ص148 ; مسند احمد، ج3، ص17 ; معجم کبیر طبرانى، ج5 ، صص190 و 205، چاپ عراق
2 . صحابى رسول خدا ابوذر از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده که فرمود:
«مَثَلُ أَهْلِ بَیْتِی فِیکُمْ مَثَلُ سَفِینَةِ نُوح، مَنْ رَکِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ». مستدرک حاکم، ج2، ص343 ; مجمع الزوائد، هیثمى، ج9، ص265، دارالفکر 1414 هـ ; تاریخ بغداد، خطیب بغدادى، ج12، ص91 ; حلیة الاولیاء، ابونعیم، ج4، ص306 ; دارالمنثور، ج4، ص434
3 . دیوان امام شافعى، جمع آورى از: محمد عبدالرحیم، ص334، دارالفکر.
---------------------------------------------------
قرینه است.(1) با این وجود، شمارى از مفسّران اهل سنت در این مسأله تشکیک نموده و ضمن پذیرفتن اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) (على(علیه السلام)، فاطمه(علیها السلام) ، حسن و حسین(علیهما السلام)) به عنوان مصادیق آیه، اشخاص دیگرى را نیز جزو مصادیق اهل بیت دانسته اند. اهم اقوال آنان چنین است:
1 . گروهى، به جز على(علیه السلام)، فاطمه(علیها السلام)، حسن و حسین(علیهما السلام) ، همسران پیامبر را نیز جزو اهل بیت دانسته اند.(2)
2 . برخى مصداق اهل بیت را خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) و همسران حضرت دانسته اند.(3)
3 . برخى معتقدند منظور از اهل بیت، تنها زنان پیامبرند. این قول را عکرمه به سعیدبن جبیر و ابن عباس نسبت داده است.(4)
4 . برخى معتقدند مصادیق اهل بیت همه بنى هاشم اند، یعنى آل على، و آل عقیل، و آل جعفر، و آل عباس. این قول از زید بن ارقم نقل شده است.(5)
5 . عقیده بسیارى از مفسّران بر این است که منظور از اهل بیت، پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) على(علیه السلام) ، فاطمه(علیها السلام)، حسن و حسین(علیهما السلام) هستند.
این قول را شمارى از همسران پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) مانند: امّ سلمه، عایشه و زینب و جمع زیادى از صحابه مانند: سعدبن ابىوقاص، ابوسعید خدرى، وائلة بن اسقع، ابن عباس، على بن ابى طالب، حسن بن على، جعفر بن ابى طالب، جابر بن عبدالله، عمر بن ابى سلمه، براء بن عاذب، و توبان، غلام پیامبر خدا، نقل کرده اند.(6)
در پاره اى از روایات، افزون بر افراد یادشده، در ذیل قول پنجم، از سایر امامان دوازده گانه هم نام برده اند.(7)
شیعه امامیه، بر این است که آیه تطهیر همه امامان دوازده گانه را شامل مى شود، اتفاق نظر دارند.(8)
اکنون باید دید آیه شریفه چه کسانى را شامل مى شود، و چه کسانى از دایره شمول آیه خارج اند.
ما براى بررسىِ این مسأله، از قراین درونى و برونى آیه مورد نظر، مدد مى جوییم.
قرائن درونى
1 . کسانى که همسران پیامبر خدا را مشمول آیه مى دانند، به این نکته تمسک کرده اند که
1 . قاموس قرآن، سید على اکبر قریشى، ج1، ص137
2 . تهذیب تاریخ دمشق، ج4، صص208 و 209 ; تفسیر کبیر، فخر رازى، ج25، ص209 چاپ سوم; فتح القدیر، شوکانى، ج4، ص208 ; دارالمعرفه; الجامع لأحکام القرآن، قرطبى، ج14، ص183 دار احیاء التراث العربى بیروت.
3 . تهذیب تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج4، ص209 ، دار احیاء التراث العربى بیروت.
4 . در المنثور سیوطى، ج6، ص602 دار الفکر; فتح القدیر شوکانى، ج4، ص278، دار المعرفه.
5 . معجم کبیر طبرانى، ج5، ص182، ح 5026 ; درالمنثور، ج6، ص605 ; فتح القدیر، ج4، ص280 ; قرطبى، ج4، ص183
6 . شواهد التنزیل، حاکم حکانى 2/33، 34، 35، 38، 39، 40، 41، 43، 50، 30، 27، 26، 28، 29; تفسیر ابن کثیر 3/493، 494، 492; مستدرک حاکم 3/150، 146، 147; در المنثور 6/605، 603، 604; تفسیر طبرى 22/8، 7; تلخیص المستدرک ذهبى 3/147; سنن کبرى، بیهقى 7/63;
مشکل الآثار، طحاوى 1/332، 334; مسند احمد 1/391، و 6/45 و 10/177 و 197;
صحیح مسلم، کتاب فضائل صحابه باب 4; و کتاب فضائل، باب فضائل اهل بیت النبى9 باب 9، سنن ترمذى، کتاب مناقب باب 21، و 32; فرائد السمطین 2/22، 18، 15.
7 . آیة التطهیر فى احادیث الفریقین، سیدعلى موحد ابطحى، ج1 و2، 1404 هـ .
8 . جوامع الجامع، طبرسى، ص372
---------------------------------------------------
جملات پیش و پس از آیه تطهیر، همگى درباره همسرانِ پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. اما باید توجه داشت که مسأله یادشده نه تنها دلالتى بر شمول آیه نسبت به زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) ندارد، بلکه همین مسأله، خود قرینه روشنى است بر این که مخاطب آیه تطهیر، کسانى غیر از همسران پیامبرند; چرا که در جملات پیشین و پسینِ آیه، تمامى ضمایر به صورت مؤنث آمده (کنتنّ، امتعکنّ، اسرحکنّ، تدرن، لستن، اتقیتنّ، فى بیوتکنّ).
در حالى که در آیه تطهیر، جهتِ خطاب تغییر کرده و ضمایر آن، به صورت مذکر «عَنْکُمُ» ، «یُطَهِّرَکُمْ» آمده است و این به وضوح دلالت دارد که مصادیق آیه کسانى غیر از همسران پیامبرند.
2 . لسان آیه تطهیر، لسان مدح و ستایش و حاکى از مقام بلند اهل بیت است; در حالى که لسان آیه هاى مربوط به همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) لسان پرهیز دادن و ترساندن است. به همین دلیل، هرگز نمى توان هر دو لسان را مربوط به یک گروه دانست.
3 . مفاد آیه تطهیر، اعطاى نوعى مصونیت از گناه و لغزش و عصمتِ دارندگان مقام تطهیر است; در حالى که همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) به اتفاق مسلمانان، مصون و معصوم از خطا و گناه نبوده اند.
4 . منظور از «اراده» در آیه شریفه تطهیر «إِنَّما یُرِیدُ اللهُ...» اراده تکوینى است. حال با توجه به این نکته، مى توان پرسید: آیا مراد از زدودن پلیدى از اهل بیت(علیهم السلام) در آیه شریفه، دور ساختن و دفع پلیدى است; یعنى این که آنها از خارج هیچ گونه پلیدى نداشته اند. یا برداشتن و رفع آن است؟ یعنى آلودگى بوده اما خداوند آن را برطرف کرده است.
اگر فرض نخست منظور باشد، در این صورت تمام زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) یا دست کم بیشتر آنان، پیش از اسلام در پلیدى (شرک و کفر) بوده اند و در نتیجه از حکم آیه خارج اند.
و اگر فرض دوم منظور باشد، (برداشتن پلیدى) چاره اى نداریم جز آن که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)را از حکم آیه خارج بدانیم; زیرا در زندگى پیامبر هیچ گونه پلیدى وجود نداشته است. در حالى که پیامبر خدا به طور قطع در حکم آیه داخل است. پس فرض نخست ثابت مى شود و فرض دوم منتفى مى گردد و زنان پیامبر به طور قطع از حکم آیه خارج مى گردند.(1)
5 . مقصود از اهل بیت در آیه تطهیر، اهل بیت پیامبرند که منحصراً ساکن یک خانه بوده اند; یعنى فاطمه زهرا، امیرالمؤمنین و دو فرزندشان حسن و حسین(علیهما السلام) . و این که برخى
1 . تفسیر جوامع الجامع، ص372
---------------------------------------------------
گفته اند مقصود از آیه، همسران پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)هستند، درست نیست، چون خانه هاى همسران آن حضرت یک خانه نیست، بلکه خانه هاى متعدد بوده است که اینان در آن ساکن بوده اند. دلیل این مطلب، سخن خداوند در صدر آیه تطهیر است که مى گوید: «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ»(1)که خطاب متوجه کسانى است که در خانه هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى زیسته اند.
قرائن برونى:
افزون بر قرائن درونى آیه، قرائن برونى دیگرى نیز وجود دارد که همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از شمول آیه تطهیر خارج مى سازد.
از جمله:
1 . بدون شک در آیه تطهیر، از سوى خداوند مقام بزرگى براى اهل بیت ثابت و به همه مسلمانان اعلام شده است. حال چگونه مى توان تصور کرد که همسران پیامبر(صلى الله علیه وآله) از سوى خداوند به چنین مقام ارجمندى نایل آمده باشند، اما خود آنان از وجود چنین فضیلتى براى خود غافل باشند; چنان که حتى یک نفر از آنان، براى یک بار هم که شده، چنین فضیلتى را براى خود یادآور نشده و دیگران بدان توجه نداده باشد؟!
نه تنها تاریخ از آنان چنین چیزى نقل نکرده، بلکه از قول خود آنان نقل کرده که گفته اند: آیه تطهیر در حق غیر ایشان (یعنى خمسه طیبه) نازل شده است.(2)
2 . محدثان شیعه و سنى، در شأن نزول آیه تطهیر، روایات متواترى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که بر اساس آن روایات، مصادیق اهل بیت عبارت اند از: پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله)، على(علیه السلام)، فاطمه(علیها السلام)، حسن و حسین(علیهما السلام) .
به نظر مى رسد بهترین راه براى تعیین دقیقِ مصادیق اهل بیت، مراجعه به روایاتى است که از قول خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) ، به تفسیر آیه شریفه مى پردازد.
آرى، چگونه مى توان باور کرد که پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) در حدیث ثقلین و سفینه و امان و... تمسک به اهل بیت(علیهم السلام) را مایه سعادت دنیا و آخرت امّت اعلام کند، اما با این وجود، اهل بیت خود را معرفى نکند و مصادیق اهل بیت را در هاله اى از ابهام باقى گذارد؟
حقیقت آن است که پیامبر(صلى الله علیه وآله) در مواضع متعددى، آن هم در اجتماع باشکوه صحابه، اهل بیت را معرفى نموده است تا هیچ عذر و بهانه اى براى هیچ کس باقى نماند.
1 . احزاب / 33
2 . پس از این، در این باره مباحث بیشترى بیان خواهیم داشت.
---------------------------------------------------
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) به عنوان یگانه کسى که بى هیچ اختلاف، صلاحیت تفسیر قرآن، و بیان معانىِ پنهان آن را داراست،(1) و به تصریح قرآن کریم، هیچ گاه از خود سخنى نمى گوید و گفتارش برخاسته از وحى الهى است،(2) در تعیین مراد از آیه تطهیر و بیان مصادیق آن، دو شیوه مؤثر برگزیده است:
1 . شیوه بیان گفتارى. 2 . شیوه بیان رفتارى.
مصداق آیه تطهیر در بیان گفتارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) :
طبق روایات فراوانى که از طریق شیعه و سنى به دست ما رسیده، پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) پس از نزول آیه تطهیر، پارچه اى به دست گرفت و على(علیه السلام)، فاطمه(علیها السلام)، حسن و حسین(علیهما السلام) را به زیر آن بُرد و سپس فرمود:
«اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَیْتِی وَ عِتْرَتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیراً» .(3)
«پروردگارا! اینان اهل بیت من و اهل و خاندان من هستند، پس هرگونه آلودگى را از آنان دور گردان و به طور کامل پاکشان نما.»
تعداد این روایات که نزد شیعه و سنى به «حدیث کِساء» شهرت یافته، به ده ها مورد بالغ مى شود و جمع کثیرى از صحابه پیامبر خدا آن را نقل کرده اند.
ام سلمه همسر پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) که طبق نقل بیشتر روایات، این جریان در خانه او روى داده، از پیامبر تقاضا مى کند تا اجازه دهند او نیز به جمع اصحاب کسا بپیوندد و از این فیض بزرگ بهره مند شود، اما پیامبر خدا از پیوستن او به جمع اصحاب کسا مانع شده و با تعابیر محبت آمیزى چون: «یرحمکِ الله، انتِ على مکانِکِ و أنتِ على خیر و إلى خیر، وإنّک مِن أزواج النبیّ و...»(4) «رحمت خدا بر تو باد، تو همواره به راه خیر و صلاح بوده اى و... از او دلجویى مى کند. از همسران پیامبر به جز امّ سلمه، عایشه(5) و زینب(6) نیز عین ماجراى فوق را نقل کرده و تصریح کرده اند که آیه تطهیر در مورد خمسه طیبه نازل شده است.
بجز همسران پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) شمار زیادى از بزرگان صحابه(7) نیز در احادیثى که از آنان نقل شده، تصریح کرده اند که آیه تطهیر در مورد خمسه طیبه، یعنى پیامبر(صلى الله علیه وآله)، على(علیه السلام)، فاطمه(علیها السلام)، حسن و حسین(علیهما السلام) نازل شده است.
تعیین مصداق آیه تطهیر در بیان رفتارى پیامبر(صلى الله علیه وآله) :
روش دیگرى که پیامبر براى تعیین مراد از آیه تطهیر، و بیان مصادیق آن برگزیدند، این
1 . } وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ...{ . نحل : 44
2 . } وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْیٌ یُوحى{ نجم : 3 و 4
3 . شواهد التنزیل 2/34، 38، 43، 44، 50; تفسیر ابن کثیر 3/492 و 494; مستدرک حاکم 3/146 و 150; مشکل الآثار، طحاوى 1/334; تفسیر طبرى 22/7 و 8; سمند احمد 10/177; مصنف ابن ابى شیبه 6/370 کتاب فضائل باب 18.
4 . همان.
5 . همان.
6 . فرائد السمطین، ج2، ص18
7 . اسامى آنان و منابعى که سخنان آنها در آن ثبت شده پیشتر در صفحه 5 گذشت.
---------------------------------------------------
بود که با به کار بردن شیوه اى ابتکارى و فراموش نشدنى، در مدت زمانى نسبتاً طولانى، به معرفى اهل بیت پرداختند. بدینسان که سپیده دم، هنگامى که براى اقامه نماز صبح از خانه خارج مى شدند، به در خانه فاطمه(علیها السلام) رفته، مى فرمود:
«السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُه ُ أَهْلَ الْبَیْتِ } إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا{ اَلصَّلاةُ رَحِمَکُمُ اللهُ».
«درود و رحمت و برکات خدا بر شما اهل بیت باد. «خداوند اراده نمود تا هرگونه پلیدى را از شما اهل بیت دور گرداند و به طور کامل پاکتان سازد.» ]وقت[ نماز ]است، مهیا شوید[ رحمت خدا بر شما باد.»
مدت این روشِ رفتارىِ پیامبر را «ابوسعید خدرى»(1) چهل روز، «انس بن مالک»(2) شش ماه، «ابوحمراء»(3) شش و در نقلى هفت یا هشت ماه و «ابن عباس»(4) نه ماه، اعلام داشته اند.
به نظر مى رسد علت اختلاف در مدت زمان مذکور، این بوده که هریک از راویان ماجرا، تنها مدتى را که خود شاهد آن بوده، روایت کرده است. بنابراین، نقل هاى یادشده با هم ناسازگار نیست.
بدان گونه که ذکر شد پیامبر خدا از همان آغاز نزول آیه تطهیر، مصداق اهل بیت را معین نموده و راه را بر هر گونه تفسیر ناروا در مورد اهل بیت بسته اند. این اقدام پیامبر موجب شده است تا جز معدودى از کسانى که نظراتشان وزنى ندارد، کسى در اختصاص این آیه به پنج تن تردید نکند.
شمول آیه تطهیر نسبت به سایر امامان شیعه:
چنان که پیشتر گذشت، واژه «اهل بیت» در روزگار پیامبر(صلى الله علیه وآله) در میان امت اسلامى به طور ویژه، براى خاندان پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) به کار رفته، چنان که هرگاه این واژه بدون پسوند به کار
1 . شواهد التنزیل، ج2، ج44، ص665 ; درالمنثور، ج6، ص606
2 . تفسیر ابن کثیر، ج2، ص492 ; شواهد التنزیل، ج2، صص18، 21، 22 و 25
3 . درالمنثور، ج6، صص607 و 606 ; تفسیر ابن کثیر، ج3، ص492
4 . درالمنثور، ج6، ص606
---------------------------------------------------
مى رفته، همگان از آن، مصداقى جز خاندان پیامبر اسلام نمى فهمیده اند. و عنوان اهل بیت معرّف خاندان پاک پیامبر بوده است.(1)
بدون شک، این مسأله به تبعیّت از خود پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) و به جهت تأکید فراوانى بود که آن حضرت درباره افرادى خاص، با عنوان یادشده به عمل آورده بود. در واقع مصادیق «اهل بیت» همان کسانى بودند که توسط پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) با عناوین دیگرى همچون، عترت، اصحاب کسا، آل محمد(صلى الله علیه وآله) و... به امت اسلامى معرفى گردیدند.
اکنون مى خواهیم بگوییم، مصادیقِ اهل بیتِ پیامبر، بیش از افراد یادشده مى باشند و اطلاق واژه «اهل البیت» بر افراد یادشده، ازباب حصر نیست، به گونه اى که واژه «اهل بیت» به افراد مذکور اختصاص داشته باشد و سایر افراد اهل بیت را شامل نشود، بلکه جریان حدیث کسا، از قبیل تطبیق آیه تطهیر بر موجودینِ اهل بیت بوده است، نه حصر در آنها; وگرنه، به عقیده دانشمندان امامیه و جمع کثیرى از دانشمندان اهل سنت، همه امامان دوازده گانه، جزو اهل بیت پیامبر خدا محسوب مى شوند. این مطلب از روایاتى که در معرفى اهل بیت نقل شده، به خوبى استفاده مى شود.
به عنوان مثال: طبق برخى از روایات، پیامبر(صلى الله علیه وآله) در شب ازدواج على(علیه السلام) و فاطمه(علیها السلام) آیه تطهیر را تلاوت کرد و پس از ازدواج آنان تا چهل روز پیوسته به در خانه آنها آمده و مى فرمود:
«السَّلاَمُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ اَلصَّلاةُ رَحِمَکُمُ اللهُ } إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا{ أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ».(2)
نیز شیعه و سنى پذیرفته اند که امام مهدى(علیه السلام) که در آخر الزمان قیام خواهد کرد و با برچیدن بساط ظلم، حکومتى جهانى، بر اساس عدل و داد بنا خواهد کرد، جزو اهل بیت پیامبر خدا است.
نمونه هایى از احادیث پیامبر خدا که مفید این معنا است، چنین است:
على(علیه السلام) از پیامبر خدا نقل مى کند که فرمود: «اَلْمَهْدِىُّ مِنّا أَهْل الْبَیْتِ».(3)
ابوسعید خدرى از پیامبر نقل مى کند: «اَلْمَهْدِىُّ مَنِّی...».(4)امّ سلمه از پیامبر خدا نقل
1 . مفردات الفاظ القرآن، راغب، ص64، دارالکتب العلمیه، قم ـ ایران.
2 . در المنثور، سیوطى 6/606، دارالفکر بیروت 1403 هـ; مجمع الزوائد، هیثمى 9/267 دارالفکر، بیروت 1414 هـ .
3 . سنن ابن ماجه، کتاب الفتن باب 34; مسند احمد 1/84; سنن ابى داود کتاب المهدى; مستدرک حاکم 4/557; درالمنثور 6/58
4 . سنن ابن ماجه، کتاب الفتن باب 34; مسند احمد 1/84; سنن ابى داود کتاب المهدى; مستدرک حاکم 4/557; درالمنثور 6/58
---------------------------------------------------
مى کند که فرمود: «اَلْمَهْدِىُّ مِنْ عِتْرَتِی مِنْ وُلْدِ فاطِمَة».(1)
چنان که مى بینید، پیامبر خدا در احادیث یادشده، مهدى(علیه السلام) را از اهل بیت خود به شمار آورده اند، حال آن که مهدى(علیه السلام) نه تنها در آن زمان وجود نداشت، بلکه تا زمان تولد وى، حدود دویست و پنجاه سال باقى مانده بود.
همچنین دانشمندان تشیّع و تسنن روایاتى از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نقل کرده اند که بر طبق آن، پیامبر خدا تعداد جانشینان خود و خلفاى امت اسلامى را دوازده تن معرفى کرده اند. حضرت براى آنان اوصافى برشمرده اند که مجموع آن اوصاف، جز بر امامان دوازده گانه تشیع، بر کس دیگرى قابل تطبیق نیست. نمونه اى از نقل هاى روایات مورد نظر چنین است: مسلم در صحیح خود از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نقل مى کند که فرمود:
«لا یَزالُ الدِّینُ قائِماً حَتّى تَقُوم السّاعة، أو یَکُون عَلَیکُمْ اثْنا عَشَرَ خَلِیفَة کُلُّهُم مِن قُرَیش».(2)
«همواره دین خدا استوار و پابرجاست، تا آن که قیامت به پا شود، یا دوازده نفر خلیفه براى شما وجود داشته باشند که همگى آنان از قریش اند.»
حدیث فوق را بخارى از سه طریق(3) مسلم از هشت طریق،(4) ابوداود از دو طریق،(5)ترمذى از سه طریق،(6) و احمد بن حنبل از 32 طریق(7) نقل کرده اند.
ویژگیهاى امامان در حدیث:
مهم ترین ویژگیهاى امامان در حدیث مورد نظر، عبارت اند از:
1 . عدد آنان دوازده نفر است. «... اثناعشر خلیفه...».
2 . همگى آنان از قریش اند. «...کلهم من قریش».
3 . این دوازده نفر خلفاى کل امت اند، نه بخشى از امت.
در حدیث جابر بن سمره آمده: «یَکُونُ لِهذِهِ الأُمّةِ اثْنا عَشَرَ خَلِیفَة...»(8) در حدیث ابوجحیفه آمده: «لایَزال أمر أُمَّتِی صالِحاً حَتّى یمضى اثنا عشر خلیفة کلّهم مِن قُرَیش...».(9)
در حدیث عبدالله بن مسعود آمده: «إنَّهُ سئل کم یملک هذه الأُمّة مِن خلیفة؟ قال: اثنا عشر کعدة نقباء بنی إسرائیل».(10)
1 . سنن ابن ماجه، کتاب الفتن باب 34 ; مسند احمد، ج1، ص84 ; سنن ابى داود کتاب المهدى; مستدرک حاکم، ج4، ص557 ; درالمنثور، ج6، ص58
2 . صحیح مسلم کتاب اماره، باب 1
3 . صحیح بخارى کتاب احکام، باب 51 ; التاریخ الکبیر بخارى، ج3، ص185، و ج8، ص411 دارالفکر بیروت.
4 . صحیح مسلم کتاب اماره.
5 . سنن ابى داود، کتاب المهدى.
6 . سنن ترمذى، کتاب الفتن، باب 46
7 . مسند احمد، ج5، ص106، ذیل احادیث جابر بن سمره.
8 . مسند احمد 5/106; معجم کبیر طبرانى 2/198; کنز العمال 12/33 الرساله.
9 . مستدرک حاکم 3/618; مجمع الزوائد 5/190 قدیم; تاریخ بخارى 8/411; کنز العمال ح 149/33
10 . مسند احمد 2/55; مستدرک حاکم 4/501; مجمع الزوائد 5/344; فتح البارى 13/211; سلسلة الصحیحه، البانى 2/719 و 720
---------------------------------------------------
مسروق(1) مى گوید: ما در کوفه، نزد عبدالله بن مسعود نشسته بودیم و او به ما قرآن مى آموخت. مردى از او پرسید: اى ابا عبدالرحمان، آیا شما ]اصحاب پیامبر(صلى الله علیه وآله)[ از آن حضرت پرسیدید که این امّت چند نفر خلیفه خواهند داشت؟
عبدالله در پاسخ گفت: از هنگامى که به عراق آمده ام تو نخستین کسى هستى که از من چنین پرسشى مى کنى. آنگاه افزود: آرى، ما از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) این سؤال را پرسیدیم و آن حضرت در پاسخ ما فرمود: دوازده تن خواهند بود، به تعداد نقباى بنى اسرائیل.
چنانکه مى بینید در همه روایات فوق، سخن از این است که این دوازده نفر، خلفاى «امّت»اند و واژه «امّت» همه پیروان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) را تا قیامت شامل مى شود و به هیچ عنوان نمى توان واژه امّت را به مسلمانان قرن اول یا دوم اختصاص داد.
4 . دوران خلافت اینان بلافاصله پس از پیامبر آغاز مى شود «یَکُونُ مِنْ بَعدِی اثْنا عَشَرَ أَمِیراً (خلیفة) کُلُّهم مِن قُرَیش».(2)
وقتى به گذشته امت اسلامى مى نگریم، در میان آنان، جز امامان دوازده گانه اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) ، گروهى را نمى یابیم که جمعیت آنان دوازده نفر باشد، همگى از قریش باشند، خلفاى کلّ امت اسلامى باشند. براى آنان ادعاى خلافت شده باشد و خلافت شان بلافاصله پس از پیامبر آغاز شده و جهان هیچگاه از وجود یکى از آنان خالى نباشد.
دانشمندان اهل سنت در توجیه احادیث فوق کوشیده اند تا جمعى از حاکمان اموى و عباسى را گزینش نموده و به ضمیمه خلفاى راشدین، دوازده نفر تعیین کرده و آنان را مصداق احادیث یادشده قرار دهند.
قاضى عیاض مى گوید: خلفاى دوازده گانه پیامبر خدا عبارتند از:
1 . ابوبکر 2ـ عمر 3ـ عثمان 4ـ على(علیه السلام) 5ـ معاویه 6ـ یزید 7ـ عبدالملک مروان 8ـ ولید بن عبدالملک 9ـ سلیمان بن عبدالملک 10ـ یزید بن عبدالملک 11ـ هشام بن عبدالملک 12ـ ولید بن یزید بن عبدالملک.(3)
سیوطى مى نویسد: هشت تن از خلفاى دوازده گانه پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) عبارت اند از: 1ـ ابوبکر 2ـ عمر 3ـ عثمان 4ـ على 5ـ حسن بن على 6ـ معاویه 7ـ عبدالله بن زبیر 8ـ عمر بن عبدالعزیز. وى آنگاه احتمال داده که دو نفر دیگر از خلفاى دوازده گانه «المهتدى» و «الظاهر» از حاکمان عباسى باشند، چون این دو نفر به عقیده سیوطى افراد عادلى بوده اند!
1 . وى از بزرگان تابعین است.
2 . سنن ترمذى، کتاب فتن باب 46; معجم کبیر طبرانى 2/214، مسند احمد 5/99
3 . فتح البارى، ج13، ص214، دارالمعرفه.
---------------------------------------------------
وى مى افزاید: «و اما دو نفر دیگر باقى مانده اند که باید منتظر آنان بمانیم; یکى از آن دو، «مهدى» است که از اهل بیت پیامبر است.»(1)
و نفر دوم را مسکوت گذاشته و از وى نام نمى برد و بدینسان دانشمند پر معلوماتى مانند سیوطى، تنها توانسته به گمان خود، نام یازده نفر از خلفاى دوازده گانه پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) را آن هم بر اساس حدس و گمان مشخص کند و از تعیین نفر دوازدهم، عاجز مانده است.
اما این توجیهات، به دلایلى پذیرفته نیست; از جمله:
1 . خلفاى راشدین نمى توانند مصداق احادیث فوق باشند، چون:
اولا: عددشان کمتر از دوازده نفر است.
ثانیاً: خلفاى کل امّت نیستند; زیرا دوران خلافتشان حدود سى سال بیشتر ادامه نیافته است.
2 . حاکمان اموى نیز نمى توانند مصداق احادیث باشند، زیرا:
اوّلا: عددشان بیشتر از دوازده نفر است.
ثانیاً: خلفاى کل امّت نیستند، بلکه دوران حکومت آنان در اوایل قرن دوم هجرى (سال 132 هـ .) پایان یافته است.
ثالثاً: اکثر قریب به اتفاق آنان افرادى فاسق و ستمگرند;(2) و زندگى آنان هیچ شباهتى به زندگى پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نداشته است، تا بتوان آنان را جانشین پیامبر دانست.
رابعاً: حکومتشان بلافاصله پس از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نبوده است.
3 . حاکمان عباسى نیز نمى توانند مصداق احادیث خلفاى اثناعشر باشند; زیرا:
اولا: عدد آنان بیش از دوازده نفر است.
ثانیاً: خلفاى کل امّت نبوده اند، بلکه حکومت آنان در سال 132 هـ . آغاز شده و در اواسط قرن هفتم هجرى با سقوط بغداد پایان یافته است.(3)
ثالثاً: اکثر قریب به اتفاق آنان افرادى ظالم، ستمگر و بى دین بوده اند،(4) و زندگى و عملکرد آنان هیچ شباهتى به زندگى و عملکرد پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) نداشته است.
رابعاً: حکومت شان بلافاصله پس از پیامبر خدا نبوده است.
افزون بر مباحث گذشته، چنانکه دیدیم، اکثر کسانى را که دانشمندان اهل سنت به عنوان مصادیق احادیث خلفاى اثناعشر برگزیده اند، حاکمان اموى اند، و اینان کسانى هستند که
1 . تاریخ الخلفاء، سیوطى ص 10ـ12 دار القلم بیروت 1406 هـ .
2 . الصواعق المحرقه، ص219 چاپ مصر.
3 . بخشى از آنان نیز تا قرن نهم هـ در مصر حکومت داشته اند.
4 . ینابیع الموده، حنفى قندوزى، ج2، ص535
---------------------------------------------------
پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) آنان را مورد لعن و نفرین قرار داده است.(1)
همچنین، حافظان اهل سنت از پیامبر(صلى الله علیه وآله) احادیث صحیحى نقل کرده اند که نشان مى دهد، در هر عصرى براى مردم آن عصر، امامى وجود دارد و مسلمانان وظیفه دارند آن امام را بشناسند و بیعت او را بر گردن داشته باشند; و عظمت این امام به حدى است که هر کس بمیرد و او را نشناسد و در بیعت او قرار نداشته باشد، مرگش از نوع مرگ جاهلى است. در حدیثى از پیامبر آمده است:
«مَنْ ماتَ وَ لَیْسَ فِی عُنُقِهِ بَیعة لاِِمام أَو لَیْسَ فِی عُنُقِهِ عَهْد الإمام، ماتَ مِیتَةً جاهِلِیّة».(2)
هر کس بمیرد و بیعت امامى را بر گردن نداشته باشد به مرگ جاهلیت مرده است.
و از آن حضرت نقل است که فرمود: «مَنْ مَاتَ بِغَیْرِ إِمَام مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً».(3)
و نیز فرمود: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً».(4)
نیز حافظان اهل سنت در احادیث دیگرى از پیامبر نقل کرده اند که فرمود:
«لا یَزالُ هذا الأمْر فِی قُرَیش ما بَقِی مِن النّاس اثنان».(5)
همواره امر خلافت در میان قریش است، تا آن گاه که دو نفر انسان در جهان باقى باشند.(6)
احادیث دسته اول مى گفت: در هر زمانى امامى وجود دارد که مردم وظیفه دارند او را بشناسند و در بیعت او قرار داشته باشند و حدیث دسته دوم مى گفت: آن امام باید از تبار قریش باشد. براین اساس، امت اسلامى وظیفه دارند پس از پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) تا قیامت در هر زمانى، در بیعتِ امامى قرار داشته باشند که از تبار قریش و از دودمان پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) باشد.
حال آن که این معنا، به هیچ روى با توجیهات دانشمندان اهل سنت در مورد احادیث خلفاى اثناعشر سازگار نیست و امروز اهل سنت فاقد چنین خلیفه اى مى باشند. حال آن که باید همواره از وجود چنین امام و خلیفه اى برخوردار باشند.
آرى، مجموعه این احادیث مؤید دیدگاه دانشمندان شیعه امامیه در مورد امامان و خلفاى دوازده گانه پیامبر خدا است. دانشمندان شیعه معتقدند مصداق احادیث خلفاى اثناعشر،
1 . فتح القدیر، ج3، ص240 ; مسند احمد، ج3، ص5 ; مجمع الزوائد، ج1، ص308 و، ج5، ص435 ; تفسیر قرطبى، ج10، ص286
2 . صحیح مسلم، کتاب اماره، ص58 ; سنن بیهقى، ج8، ص156 ; سلسلة الصحیحه البانى، ج2 ص715 ; مسند احمد، ج4، ص96
3 . مسند ابى داود طیالسى ص 259; مسند احمد 3/446; تاریخ بخارى 6/445
4 . شرح المقاصد تفتازانى 5/239
5 . صحیح مسلم، کتاب اماره باب 1، صحیح بخارى 4/218 و 9/78 دارالجیل بیروت.
6 . با این مضمون احادیث فراوان دیگرى نیز وجود دارد.
---------------------------------------------------
امامان دوازده گانه اى هستند که همگىِ آنان از اهل بیت پیامبر خدا مى باشند و خلافت آنان نیز لزوماً به معناى حکومت ظاهرى نیست، بلکه به معناى حقى الهى و استحقاقى است که از جانب خدا و توسط پیامبر(صلى الله علیه وآله) به آنان اعطا شده است. نخستین فرد این سلسله على بن ابى طالب(علیه السلام) و آخرین فرد آنان مهدى موعود(علیه السلام) است که از عمرى غیرمتعارف و طولانى برخوردار مى باشد; چنانکه جهان هیچ گاه از وجود یکى از آنان خالى نبوده و نخواهد بود.
تردیدى وجود ندارد که بشارت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) به آمدن دوازده خلیفه پس از ایشان، یک سخن عادى نبوده، بلکه بشارتى الهى است که توسط پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) ابلاغ شده است.
چرا که پیامبر شخصیتى است که هیچ گاه از پیش خود سخن نمى گوید و سخن او جز وحى الهى چیزى نیست.
} وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى...{ آن هم در مورد موضوع مهمّى مانند جانشینان خود و رهبران امت اسلامى.
حال که بشارت، بشارتى الهى است و بشارت دهنده پیامبر خدا است، باید مصادیق بشارت نیز الهى و از جانب خدا بوده و تعیین آنان توسط خدا و پیامبر صورت گیرد. معنا ندارد که بشارتِ پیامبر(صلى الله علیه وآله) بشارتى الهى باشد، بشارت دهنده پیامبر خدا باشد، اما تعیین مصادیق بشارت، آن هم درباره چنین مسأله مهمّى، به عالمان دربار حاکمان اموى و عباسى سپرده شود تا آنان بر اساس ذوق و سلیقه و گرایش هاى فکرى خود، در این باره تصمیم بگیرند و هر کسى عده اى را به عنوان مصداق این بشارت معرفى کند و عامل انتخاب آنان این باشد که عده اى از عناصر شیطانى و اهریمنى از دودمان بنى امیه و بنى عباس به عنوان جانشینان پیامبر خدا تعیین و معرفى شود.
افزون بر مباحث گذشته، دانشمندان شیعه و شمارى از دانشمندان اهل سنت، احادیثى از پیامبر خدا نقل کرده که به صراحت نشان مى دهد همه امامان دوازده گانه، جزو اهل بیت پیامبرند. علاقه مندان مى توانند این احادیث را در تفاسیر روایى شیعه; مانند نورالثقلین، تفسیر قمى و... در ذیل آیه تطهیر و آیه أولى الأمر(1)، و یا در کتابهایى مانند کافى، کفایة الأثر، فرائد السمطین، ینابیع الموده و... ملاحظه کنند.
1 . نساء : 59

تبلیغات