تخریب بقیع به روایت اسناد (2) (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
شروع یک توطئه
براساس گزارش حسین پیرنظر(1) از سفارت ایران در مصر، اگر دولت ایران برای یکی دو سال دیگر، رفتن به حج را منع میکرد، حتماً حکومت حجاز حاضر به قبول شرایط پیشنهادی ایران میشد و درنتیجه، هم برای زائران ایرانی رفع مزاحمت میگردید و هم نسبت به تعمیر قبور و خرابیهای به عمل آمده امتیازاتی بهدست میآمد.
لیکن متأسفانه این کار
صورت نمیپذیرد و در خرداد 1308هـ.ش. اولین مراوده رسمی
دیپلماتیک میان ایران و حکومت عبدالعزیز صورت گرفته و در شهریور همین سال، معاهده مودّت میان ایران
و حجاز امضا و در فروردین سال
1309هـ.ش. حبیبالله هویدا با عنوان
نماینده ایران و با سمت کاردار وارد جدّه میشود.
تأسیس سفارت ایران در عربستان، که به نوعی تقویت حکومت عبدالعزیز را در پی داشت، به حدّی برای عبدالعزیز مهم بود که هویدا پس از ملاقات با وی، از قول کفیل وزارت خارجه در گزارش خود مینویسد:
«... و ذکر کرد که هیچ وقت اعلیحضرت را تا این درجه شاد و مسرور ندیده بودیم که امروزه از ملاقات شما و وصول ناصر همایون
_____________
1. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص73
_____________
شاهنشاهی اظهار شادی و سرور علنی میفرمودند....»(1)
مأموریت حبیبالله هویدا
حبیبالله هویدا در ایجاد این ارتباط نقش مهمّی داشته و لذا دولت حجاز نیز به مسؤولان وزارت خارجه خود دستور میدهد که همیشه او را راضی و خورسند نگاه دارند که اسباب تکدّر خاطر و دلتنگی برای او فراهم نشود و تمام مطالب و تقاضاهای او را به فوریت انجام دهند!(2)
باتوجه به اینکه حبیبالله هویدا یکی از دو نماینده ایران برای بررسی وضعیت حجاز در اثر حمله وهابیها و تخریب اماکن مقدسه بوده و از سوی دیگر، وی براساس اسناد، دارای مسلک بهائیّت و از بهائیان شناخته شده بوده است،(3) همه گویای آن است که متأسفانه نماینده ایران بهصورت پنهانی نقشی مؤثر در نادیده گرفتن این مسأله مهم داشته است. این نکته زمانی تقویت میشود که ملک عبدالعزیز به هویدا میگوید:
«... ما شما را از خود میدانیم، شما نیز خود را مثل سایر نمایندگان اجانب ندانید، هیچ وقت لزوم به تحصیل اجازه نیست، هروقت که میل دارید، بدون هیچ ملاحظه، به دیدن ما بیایید، چه در مکه چه در اینجا، ما همیشه آماده ملاقات شما هستیم....»(4)
در روزنامه الوطن (چاپ بغداد)، در تاریخ 20 ربیعالاول 1348هـ.ق. در زمینه بهرسمیت شناختن دولت حجاز توسط ایران درباره نماینده ایران، حبیبالله خان عینالملک معروف به هویدا مینویسد:
«... مشارالیه کاملاً به این قضایا آگاه است و علاوه بر اینکه زبان مملکت را بهخوبی میداند، محل اعتماد ملک عبدالعزیز و رجال حکومت حجاز است و شخصاً نزد آنها محترم است و بدیهی است که تعیین او به این سمت، مسأله را بهطور دلخواه حل و تسویه مینماید!»(5)
در ماده سوم عهدنامه مودّت، امضا شده میان دو کشور، هیچ اشارهای به مسأله تخریب و هدم آثار اسلامی و قبور ائمه بقیع نشده و با کمال تأسف راحت از کنار آن گذشتهاند.(6) هویدا تا سال 1353هـ.ق. بهعنوان نماینده ایران در
_____________
1. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص84
2. همان مدرک.
_____________
3. پدربزرگ هویدا، میرزا رضا قناد، از بهائیان متعصب و از فدائیان عباس افندی محسوب میشد. علاقه او به رهبر بهائیان بهحدّی بود که هنگام سفر او به فلسطین، همراهش به «عکا» رفت و مستخدم و خادم مخصوص عباس افندی گردید.
عباس افندی بهواسطه خدمات میرزا رضا مخارج تحصیل فرزند او را تقبل کرد و حبیبالله (پدر امیرعباس) را برای تحصیل به اروپا فرستاد. حبیبالله در اروپا به زبانهای انگلیسی و فرانسه مسلط شد و چون عربی را هم روان صحبت میکرد، در مراجعت به ایران، در دستگاه سردار اسعد بختیاری بهعنوان مترجم استخدام شد و همزمان کار ترجمه متون خارجی برای «روزنامه رعد» را هم بهعهده گرفت.
پروفسور براون، میرزا رضای قنّاد (محمدرضا) پدربزرگ هویدا را یکی از چندتن رازدار رهبر بهائیان میداند.
فاضل مازندرانی، مؤلف کتاب ظهورالحق (متعلق به بهائیان) در جلد هشتم (قسمت دوم) صفحه 1138 در باره معرفی پدربزرگ هویدا مینویسد:
«دیگر آقا محمدرضا قناد سابقالوصف، از مخلصین مستقیمین اصحاب آن حضرت شد تا وفات نمود و مدفن او در قبرستان «عکا» است و از پسرانش میرزا حبیبالله عینالملک (پدرهویدا) که به پرتو تأیید و تربیت آن حضرت، صاحب حسن خط و کمال شد و همی سعی کرد و کوشید که شبیه به رسمالخط مبارک نوشت. و در سنین اولیه نزد آن حضرت کاتب آثار و مباشر خدمات گردید. بعداً مشاغل دولتی و مأموریت در وزارت خارجه ایران یافت و پسر دیگرش میرزا جلیل خیاط (عموی هویدا) در «عکا» و هم از دخترش (عمه هویدا) که در شام شوهر نمود، مآل با سعادت و رضایتی بروز نکرد!
حبیبالله (عین الملک) با دختری بهنام افسرالملوک ازدواج کرد. افسرالملوک دختر محمدحسینخان سردار از تروریستهای معروف بهایی بود که در دوران قاجاریّه در آشوب و بلوایی که بهائیان در چند شهر ایران بهراه انداختند نقش داشت.
حبیبالله (عینالملک) با کمک و حمایت سردار اسعد بختیاری به وزارت امور خارجه رفت و بهواسطه آشنایی به زبان عربی و سابقه اقامت در شامات، مأمور خدمت در سوریه و لبنان گردید. عینالملک که در این سالها همچنان به «آلرضا» معروف بود، با سوء استفاده از موقعیت دیپلماتیک خود، به تبلیغ بابیگری در این کشورها پرداخت.
چند ماه پس از اقامت حبیبالملک در شامات، او را مأمور خدمت در «جدّه» کردند. وی در «جدّه» با انگلیسیها سر و سرّی پیدا کرد و علیرغم اقامت در سرزمینی که قلب جهان اسلام محسوب میگردد، به تبلیغات بابیگری خود ادامه داد....
فعالیتهای بهاییگری قنسول ایران موجد بروز آثار سوئی گردید و وزارت امور خارجه ایران مجبور شد وی را به تهران احضار نماید.
عینالملک پس از احضار به تهران، مجدداً روانه عکا گردید و تا پایان عمر در خدمت رهبر بهائیان باقی ماند.
«حبیبالله» عینالملک دو پسر داشت: یکی بهنام امیرعباس و دیگری به نام فریدون هویدا.
(امیرعباس هویدا، صص14 و 15).
_____________
4. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص88
5. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص75
6. همان، ص77
_____________
حجاز مشغول بهکار بوده است.
حبیبالله هویدا در مأموریتش به مدینه، برای کسب اطلاع از میزان خرابیها، تلاش جدی کرده تا این حادثه مهم را بسیار کمرنگ تلقی نموده، وهابیان را بهنوعی، تبرئه نماید. در گزارش وی چنین آمده است:
... بالای مناره، قبه مطهّر صعود کردیم، یکصد و سی پله بالا رفتیم و از آنجا قبه مطهر را زیارت نمودیم (زیرا صعود بالای قبه غیرممکن است). از آنجا مشاهده نمودیم که فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهر اصابت نموده و اندکی سوراخ کرده است و ابداً خرابی وارد نیامده است! اولاً نمیشود حتم کرد که این گلولهها از طرف وهابیها بوده است! ثانیاً برفرض اینکه از طرف آنها بوده باشد، واضح است عمدی نبوده است!
و در اثنای تیراندازی به همدیگر خطاءً به قبه مطهر اصابت کرده است! و دلیل صحت این نظریه این است که قبه مرقد مطهر خیلی عظیم و بزرگ است و وهابیها هم در پشت دروازه و قلعه شهر بودهاند و تعدادشان بیش از
سهـچهار هزار بوده است; اگر قصد اصابت میداشتند، اقلاً دو سه هزار گلوله به قبه مطهر میرسید! بههرحال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روی قبه مطهر بود و همچنین آثار چهار ـ پنج گلوله بر قبه اهلبیت بود، خادمباشیِ حرم مقدس نیز سه ـ چهار عدد گلوله آورده و به بنده داد و گفت که اینها را روی بام حرم یافته و تصور میکند که از گلولههایی است که به قبه مقدس رسیده است. فدوی آنها را تقدیم خواهم نمود که در موزه وزارت معارف محفوظ بماند....»(1)
متن کامل گزارش هویدا
جهت اطلاع بیشتر خوانندگان، متن کامل گزارش به این شرح تقدیم میگردد:
_____________
1. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص50
_____________
تاریخ سند: 11 دیماه 1304
فرستنده: حبیبالله هویدا
گیرنده: وزارت امور خارجه
موضوع: گزارش در باب وقایع حجاز
نمره: 211
مقام منیع وزارت جلیله امور خارجه دامت شوکته
بر حسب اوامر متعدده تلگرافی وزارت جلیله متبوعه، روز 15 مهرماه 1304، مطابق 7 اکتبر 1925 از شام به مصر و از آنجا در معیت جناب غفارخان، وزیر مختار مصر در روز 19 مهرماه با کشتی خدیوی به طرف جده حرکت و روز 24 مهرماه وارد جده شده ]روز[ 29 با اتومبیلهای سلطان نجد بهطرف مکه معظمه رهسپار شدیم. ابن سعود در میان راه جده و مکه، در محلّی که به اسم بحره معروف است، برای پذیرایی از نماینده انگلیس «مستر کلایتون»، که برای عقد معاهده آمده بود، چادرهای متعدد افراشته بود و خود نیز چون آنجا بود، اول برای ملاقات او رفته، پس از صرف ناهار و چای، چهار بعد از ظهر با یک نفر میهماندار مخصوص و چهار نفر گارد مخصوص، در حالتی که مُحرم بودیم، پس از وصول به مکه معظمه و ادای وظایف دینیه عمره، به خانهای که معین کرده بودند رفته، روز بعد برای مشاهده و زیارت مقامات و قبور مهدومه، که در قبرستانی که در منتهیالیه یک طرف شهر در دامنه کوهی واقع است رفتیم. قبر حضرت خدیجه و حضرت آمنه(1) و قبر عبدالرحمن بن ابیبکر و قبور بنیهاشم و مسجد جن و قبر عبداللهبن الزبیر و قبور شهدا و قبور سایر ناس که در آن قبرستان بود، وهابیها همه را خراب و مهدوم کردهاند.
مولد حضرت پیغمبر و خانه حضرت خدیجه که ولادتگاه حضرت صدیقه طاهره، زهرا ـصلواتاللهعلیهاـ بوده است، همه را مهدوم و با خاک یکسان کردهاند. عمارت و قبههای مراقد حضرت خدیجه و آمنه را که با خاک یکسان کردهاند سهل است، قبر حضرت خدیجه را نبش کرده بودند و معلوم بود
1. قبر حضرت آمنه مادر رسولخدا(صلی الله علیه وآله) در محلّی به نام ابواء، میان مکّه و مدینه قرار دارد.
که دوباره با خاک و گِل پر کردهاند. خانه متولّی قبر خدیجه را منهدم و تمام دارایی او را به یغما بردهاند و خانه متولّی در همان قبرستان، پهلوی قبر حضرت آمنه و خدیجه بوده است.
البته راجع به این معاهدات و تفصیل ملاقات و مذاکرات با سلطان ابن سعود، جناب اجل غفارخان وزیر مختار راپرت مفصل تقدیم نمودهاند و احتیاج به تکرار فدوی نیست!(1) زیرا مأموریت فدوی فقط برای مدینه منوّره است. بنده در ذهاب و ایاب و در کلیه مواقع و در ملاقاتهای با اعلیحضرت ملک علی و سلطان ابن سعود با جناب وزیرمختار بودم و وظیفه ترجمانی را بهعمل میآوردم، لهذا همینقدر عرض میکنم که جناب غفارخان، الحق یکی از رجال سیاسی تجربهدیده و هوشیار و با متانت و عاقبتاندیش دولت علّیه ابد مدت هستند و این مأموریت را فوقالعاده با متانت و سیاست و کیاست انجام دادند و از این بهتر امکانپذیر نبوده و نیست.
فدوی راجع به ملاقاتها و مذاکراتی که با ملک علی و سلطان ابنسعود با حضور جناب وزیر مختار شده، در اینجا شرحی نمیدهم که مبادا در تعبیر کم و زیاد شود و محول به راپرتی که خود ایشان تقدیم کردهاند، مینمایم. علیهذا ذیلاً به شرح مأموریت مخصوص خودم که راجع به مدینه منوّره است، میپردازم:
نظر به اینکه وقتی در مکّه معظمه بودیم، سلطان نجد ذکر نمود که ایصال مرا فقط تا به «عیون» که اردوگاه قشون وهابیها است و دو ساعت از مدینه منوره دور است تعهد میکند و از آنجا تا مدینه را درعهده نمیگیرد، سوءظنی ما را دست داده، با جناب وزیرمختار به جده برگشتم که با ملکعلی مذاکره نمایم. ملکعلی بیچاره گفت:
من هرچه شما بگویید حاضرم، ولی قشون ما همه در داخل مدینه هستند و در خارج شهر قشون نداریم (و از عیون) تا به مدینه همه نخلستان است و همه در دست خود وهابیها است، میترسم که برای بدنام کردن از بین نخیل تیری به شما بزنند و بگویند که از طرف ما بوده است. پس اصلح آن است که سلطان با گاردهای خود شما را به دائره تلگراف بیسیم ما که خارج شهر است رسانده، گاردهای ما آنجا شما را تحویل میگیرند و در حین عودت نیز در همان نقطه شما را تحویل
1. معلوم میشود اعتراف وی به تخریب قبور در مکّه به دلیل آن بوده که قبلا گزارش آن توسط غفارخان به تهران ارسال گردیده و او میدانسته اگر ننویسد از طریق گزارش غفارخان واقعیتها به تهران منعکس خواهد شد سوارهای سلطان میدهند.
لهذا فدوی از جدّه تفصیل را به ابنسعود نوشتم. روز بعد جواب رسید و قبول کرد و اتومبیل فرستاد و همان روزی که جناب وزیرمختار سوار کشتی و عازم مصر شدند، بنده نیز سوار اتومبیل و عازم (بحره) گشتم. یک شبانهروز در بحره متوقف و دو دفعه با ابنسعود ملاقات شد. فوقالعاده احترام و محبت نمود و هر دفعه خیلی اظهار میل به تقرّب به دولت علّیه میکرد و میگفت:
ما با دولت ایران همجواریم و بهقدر سیهزار نفر شیعه در نجد، و در احساء نزد من هستند، میتوانید از آنها تحقیق نمایید، آنچه در حق ما شهرت میدهند اکثر تهمت و افتراست. انشاءالله شما به مدینه رفته، خواهید دید که آنچه گفتهاند دروغ است. من صریحاً به شما میگویم و شما هم به دولت علیه بنویسید که من حرمین شریفین را به جان و مال و اولاد خود حافظ و حارسم. مهدومات مکه نیز قبل از ورود من بوده است. بلی وهابیها اعتقاد به تعمیر قبور و قبّهها ندارند و بدعت میدانند و «خیرالقبور الدوارس»! را، حدیث معتبر میشناسند. معهذا بعد از ورود خودم فوراً جلوگیری کردهام و حالیه نیز با کمال اصرار و الحاح منتظرم که دول و ملل اسلامی، نمایندههای خود را بفرستند و در امور حجاز قراری دهند و برای تعمیر این قبور نیز اگر مصمم شوند ممانعت نمیکنم سهل است، مساعدت خواهم کرد، حتی اگر خروج مرا نیز از حجاز مقرر دارند، فوراً بیرون میروم.
قبل از حرکت بنده به مدینه منوره و بعد از عودت، سلطان این صحبتها را مکرر گوشزد نمود و بعد از عودت از مدینه در ملاقات اخیر خواهش کرد که فدوی در تقرّب بین او و دولت علّیه اقدام کنم و نیز خواهش نمود که مکاتبه با او داشته باشم. به هرصورت ابنسعود پنج نفر از تفنگداران مخصوص شخصی خود را با سه نفر شتر ذلول مخصوص برای بنده و نوکر بنده معین کرد که تا مدینه ذهاباً و ایاباً با بنده باشند و برای تهیه حرکت از بحره به مکه رفته، چهار روز در آنجا ماندم سپس تفنگداران سوار شتر را به رابغ که کنار دریاست فرستادند و بنده نیز با مستشار مخصوص خود او با اتومبیل به رابغ رفتیم. از مکه تا رابغ با شتر پنج منزل است، با اتومبیل نه ساعت طول کشید.در رابغ چند روزی منتظر تفنگداران شدم. مستشار مخصوص سلطان به مکه عودت نمود. در این اثنا فدوی سخت مریض و بستری و مبتلا به دسانتری شدم و ده روز سفر تأخیر افتاد. نه علاجیگ نه درمانی، نه حبیبی و نه طبیبی.
رابغ عبارت از یک دِه بزرگی است که هیچ چیز در آن یافت نمیشود، جز نان و برنج و گوشت چیزی نیست. از سبزیجات اثری نیست. آب چاهِ آن هم تلخ و ناگوار. بههرحال، به روحانیت حضرت ختمی مرتبت متوسل شده، به قوه دعا و مناجات بهبودی حاصل شد.
در این اثنا، پسر سلطان با پانصد نفر شترسوار از قشون وهابیها، برای رفتن به مدینه به رابغ رسیدند. فدوی نیز با وجود ضعف و نقاهت با تفنگدارهای مخصوصه به آنها ملحق شدم و حرکت نمودیم و روز ششم به عیون رسیدیم. دیگر جسارت میدانم عرض کنم این شش روز شترسواری چه بر سر این فدوی آورد. به هرحال بعد از دو روز استراحت، مراسلهای به امیر مدینه و به حاکم لشکری مدینه نوشته، توصیهنامههای ملک علی را در جوف نهاده، با قاصد مخصوص به مدینه فرستادم. روز بعد جواب رسید که با نهایت شادی و افتخار منتظر هستند. لهذا با پنج نفر سوار و ده نفر پیاده از قشون سلطان حرکت کردم. در همان محل معین یک نفر مهماندار با یک درشکه و ششـهفت نفر سوار مسلّح حاضر بوده مرا تسلیم گرفتند و رییس سواران سلطان هم ورقه کتبی از بنده گرفتند که مرا به سلامت تحویل دهند.
از آنجا به سمت مدینه منوره رهسپار شدیم، در خارج از دروازه، بهقدر پانصد نفر قشون و صاحب منصبهای لشکری و کشوری و امیر مدینه شریف احمدبن منصور و جمع زیادی از اهالی استقبال شایانی نمودند و همچنین روز عودت به همین ترتیب مشایعت کردند.
بعد از ورود و استحمام به زیارت حرم مقدس مطاف ملأ اعلی، مرقد مطهر حضرت خاتمالانبیاء ـعلیه آلاف التحیة و الثناءـ مشرف شدم، روحانیتی که در آن مقام مقدس دست میدهد، از وصف خارج است. به محض عتبهبوسی، زحمات و خستگی ]...[ راه بهکلّی نابود شد. خداوند سر سودن به این آستان ملایکپاسبان را نصیب حضرت اشرف و جمیع دوستان فرماید!
سه روز در مدینه توقف نمودم. روز دوم به قصد بازدید قبّه مطهر، با عزّتپاشا حاکم لشکر شهر و میهماندار جناب سید عمران تاجر شیعی عراقی و متولیباشی حرم مطهر داخل حرم شدیم. بعد از ادای فریضه زیارت و عتبهبوسی، آغاباشی; یعنی خادم باشی حرم، برای هریک از ماها لباس خدمتکاران آورده،
پوشیدیم و بالای مناره قبه مطهر صعود
کردیم، یکصد و سی پله بالا رفتیم و از آنجا قبّه مطهر را زیارت نمودیم (زیرا صعود بالای قبه غیرممکن است).
از آنجا مشاهده نمودیم که فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهّر اصابت نموده و اندکی سوراخ کرده است و ابداً خرابی وارد نیامده است. اولاً: نمیشود حتم کرد که این گلولهها از طرف وهابیها بوده است، ثانیاً: برفرض اینکه از طرف آنها بوده باشد، واضح است عمدی نبوده است و در اثنای تیراندازی به همدیگر، از روی خطا به قبّه مطهر اصابت کرده است و دلیل صحّت این نظریه این است که قبه مرقد مطهر، خیلی عظیم و بزرگ است و وهابیها هم در
پشت دروازه و قلعه شهر بودهاند و تعدادشان بیش از سهـچهار هزار بوده است. اگر قصد اصابت میداشتند، اقلاً دوـسه هزار گلوله به قبه مطهّر میرسید.
بههرحال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روی قبه مطهر بود و همچنین آثار چهارپنج گلوله بر قبه اهل بیت بود. خادمباشی حرم مقدس نیز سهـچهار عدد گلوله آورده و به بنده داد و گفت که اینها را روی بام حرم یافته و تصور میکند که از گلولههایی است که به قبّه مقدس رسیده است. فدوی آنها را تقدیم خواهم نمود که در موزه وزارت معارف محفوظ بماند.
بالأخره روز چهارم برحسب خواهش بنده، سواران سلطان، با تقریباً سیـچهل نفر پیاده که خودشان مایل به آمدن شده بودند به خارج شهر آمده، بنده نیز با قریب بیست نفر تفنگدار سواره و پیاده، از قشون ملک علی و دونفر صاحب منصب سرهنگ و سید عمران تاجر به خارج شهر آمده و ]ما را[ تسلیم گارد ابنسعود نمودند و ورقهای به خط و مهر از بنده گرفتند و عودت نمودند.
بنده نیز با سواران سلطان به مقام حضرت حمزه مشرف شدم که در بین راه واقع است. به عمارت و قبّه حضرت حمزه با وجود اینکه چندین ماه است که در تصرف وهابیها بوده است، ابداً آسیبی نرسیده است. به قبر حمزه نیز دستی نزدهاند و روپوش آن موجود و شبکه آهن اطراف آن نیز دست نخورده است، فقط گویا اثاثیهای که آنجا بوده; از قبیل پرده و قالی و چراغ به غارت بردهاند. فقط یک نفر از اهل مدینه ذکر میکرد که قبر عقیلنام، از اصحاب پیغمبر را که در جنب مرقد حمزه مدفون بوده است، خراب کرده بودهاند. وهابیها بعد از اینکه شنیدند بنده برای تحقیق میآیم، دوباره تعمیر کردهاند، لیکن صحت و سقم این قول معلوم نیست.
در هرحال، مقام حضرت حمزه ابداً خراب نشده است. اثاثیه را هم که میگویند به غارت بردهاند، تصور نمیشود که چیز مهمی بوده باشد; زیرا فدوی در مدینه منوره مرقد حضرت عبدالله بن عبدالمطّلب، پدر پیغمبر را که زیارت کردهام، اثاثیه آن فقط عبارت از چند گلیم و قالیچه مندرس و کهنه و حصیر پارهشده و بهقدری کثیف و گردآلود بود که انسان متأثر میشد که صریحاً به همراهان گفتم خیلی اسباب تأثّر است که به مرقد پدر پیغمبر اینگونه بیاهتمامی نمودهاید و کثیف نگاه داشتهاید. در صورتی که مرقد پدر پیغمبر را با این وضع مشاهده نمودم، تصوّر نمیکنم که مرقد عموی پیغمبر بهتر بوده است و وهابیها هم اگر غارت کردهاند چیز قابلی نبوده، فقط خود را مفتضح کردهاند. این بود حقیقت مشاهدات فدوی که عرض شد.
پس از زیارت، به اردوگاه سلطان آمده، دو روز توقف کرده، با پنج نفر تفنگداران مخصوص سوار شتر شده، بهطرف مکه رهسپار شدم. شب و روز در حرکت بودیم; یعنی شبانهروزی چهارده ساعت در حرکت بودیم. روز هشتم، بعد از ظهر، نیمهجان به مکه معظمه رسیدیم. در راه از آب کثیف ناگوار مبتلا به تب و نوبه؟؟؟ شدم که هنوز آثارش باقی است. در وقت عودت یک کجاوه خریده، بهتصور اینکه شاید راحتتر باشد، ولی افسوس بعد از دوـسه روز مجبور شدم که بیکجاوه سفر کنم; زیرا کجاوه با آن حرکت مخصوص شتر، عذابش بیشتر است.
دو شب و یک روز در مکه مانده، با ابنسعود وداع کرده، با اتومبیل به جده آمدم. چند روزی در جده منتظر کشتی شده، با ملکعلی چند ملاقات کرده، بالاخره به سمت مصر و از آنجا به شام آمدم.
ملاقات اخیر با ابنسعود را در ورقه علیحده به عرض میرسانم و همچنین ملاقات با ملکعلی را، که بیچاره بالاخره مجبور به استعفا و هجرت از حجاز شد; زیرا مقصود از این راپرت، فقط دادن توضیحات درخصوص مدینه منوره است.
اما این نکته را جسارت میورزم که در این مسافرت مصایبی که بر فدوی رسید، مرا اقلاً ده سال پیرتر کرده است و علیالعجاله نعمتی ظاهری که قسمتم شده است، ضعف و ناتوانی و انحلال قوای جسمانی است و خداوند شاهد است که از صمیم قلب میگویم که فقط روحانیت حضرت پیغمبر(صلی الله علیه وآله) بنده را سالم به شام عودت داد، وإلاّ بایستی در راه مدینه و مکه هلاک شده باشم و خودم از عودت مأیوس بودم. الحمدلله فی کلّ حال، ایام شوکت مستدام باد!(1)
فدوی ـ حبیبالله هویدا
هویدا در گزارش دیگری باز سعی کرده ابن سعود را از اتهام تخریب قبور تبرئه کند. وی از قول ابن سعود چنین مینویسد:
«... خیلی اسباب حیرت است که مسلمانان عالم فقط برای تخریب چند قبر که قبل از ورود من بهدست این
_____________
1. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص46
_____________
بدویهای جاهل مهدوم شده، اینهمه اظهار غیرت و حمیّت و دردمندی نمودند و در مجامع و منابر و روزنامهها مرا لعن و تکفیر کردند و عالم را بر من شوراندند و بدنام خواستند....»(1)
تلاش برای بازسازی
پس از سلطه وهابیان بر حجاز و ویران ساختن حرم و گنبد ائمه بقیع و دیگر مدفونین در این قبرستان، شیعیان جهان و خصوصاً مراجع و علمای دینی تلاشها و اقداماتی برای بازسازی و تعمیر قبور بقیع انجام دادهاند که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
مظفر اعلم، نماینده دولت ایران در جدّه از سال 1330هـ.ش. کوششهایی در این راستا داشته است. وی در تاریخ 21/9/1330 در نامهای به شماره 402، خطاب به کمیسیون دائمی حج چنین مینویسد:
روز چهار شنبه ششم آذرماه 1330 برای زیارت مدینه منوره به آنجا رفتم. نتیجه مطالعات خود را ذیلاً به عرض میرساند:
1 ـ وضعیت بقیع بعد از خرابی تمام ساختمانهای قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) بسیار دلخراش است و عبارت از قبرستان
پست و بلند عمومی است که هیچ فرق
و امتیازی بین قبور بزرگان دین و
عامّه ناس باقی نیست و اگر توفیق
حاصل شود که موافقت اولیای دولت سعودی برای ساختن دیواری با پنجرههای آهنی گرد محوطه مدفن مطهر ائمه هدی تحصیل شود که اقلاً این قبور در میان این چهار دیوار محفوظ بماند، قدم بزرگی در حفظ شعائر اسلام برداشته شده است. امیدوارم در مواقع مقتضی در مذاکره با اولیا مؤثر و متنفذ، کوتاهی نشود. شاید بتوان فعلاً تا این اندازه حفاظت قبور منظور را، که عبارت از محوطهای بهوسعت 120 متر مربع است تأمین نمود و نیز سایهبانی در مقابل این محوطه مانند سایهبان بین صفا و مروه ساخته شود.
2 ـ حضرت آقای سید محمدتقی طالقانی که از طرف حضرت آیتالله بروجردی برای سرپرستی و هدایت جماعت شیعی مدینه، موسوم به نخاوله، که عبارت از پنج الی ششهزار نفر از عناصر کارآمد و مؤثر مدینه میباشند، اعزام شدهاند، موقعیت خوبی در میان
_____________
1. همان، ص54
_____________
آنها احراز نموده و با کمال جدیت مشغول انجام وظیفه میباشند. در
این چند روز با استفاده از دید و
بازدیدها، ایشان را با مقامات رسمی مدینه مربوط نموده و از همه تقاضا شد لازمه مساعدت را درباره ایشان دریغ ننمایند.
یک روز هم به اتفاق وزیر مختار مصر به بازدید ایشان به تکیه
نخاوله رفتیم که جمعی از رؤسای آنها، آنجا را بهطور آبرومندی آراسته بودند و از هردو پذیرایی صمیمانهای بهعمل آمد. فعلاً وضعیتایشان در مدینه
بسیار راحت و خوب و مورد توجه میباشند و الحق از حیث رفتار و اخلاق و متانت نیز بهترین انتخابی بوده است که
از طرف حضرت آیتالله العظمی بهعمل
آمده است.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
پاسخ به نامه مظفر اعلم
در پاسخ این نامه، آقای فضلالله نبیل، معاون کلّ وزارت امور خارجه و رییس کمیسیون دائمی حج، طی نامه شماره مورخ20/11/1330شماره3134/67773 خطاب به آقای مظفر اعلم چنین مینویسد:
بازگشت به نامه شماره 402 مورخه 21/9/1330 اشعار میدارد:
1 ـ راجع به وضع تأسفانگیز قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) در بقیع، که از نزدیک ناظر آن بودهاید، البته آن منظره مایه کدورت خاطر جمیع شیعیان میباشد و امید است با جدیت کامل و کوشش اولیای وقت در مرکز، همانطور که پیشهاد فرمودهاند موافقتی از دولت عربستان سعودی تحصیل و آن قبور را از حال فعلی خارج نمایند.
2 ـ درباره آقای سید محمدتقی طالقانی و اقداماتی که نامبرده در ترویج دین مبین اسلام بین جماعت نخاوله مدینه نموده، اشاره شده بود. این موضوع مایه افتخار ایرانیان و بنابر تذکری که در آخر نامه فوقالذکر داده بودید، به خدمت جناب آیتالله العظمی آقای بروجردی معروض گردید و رونوشت آن نیز از نقطهنظر تشویق آقای طالقانی توسط آن سفارت شاهنشانی به ایشان ابلاغ میگردد.
ضمناً به اطلاع جنابعالی میرساند که وصول نامه 402 و اقداماتی که برای مشاهده مدینه طیبه و قبور ائمه اطهار در بقیع فرموده بودید، مورد تمجید و تحسین کلیه علاقمندان و اعضای کمیسیون دائمی حج قرار گرفت.
معاون کل وزارت امور خارجه
فضلالله نبیل
نامه دوّم مظفّر اعلم
مظفر اعلم در پاسخ به تلگراف شماره 1782 خطاب به وزارت امور خارجه مینویسد:
جده، 27 اسفند 1330
دفتر محرمانه، شماره 82
وزارت امور خارجه
در پاسخ تلگراف شماره 1782 معروض میدارد:
اینجانب موضوع بقیع را هیچگاه از نظر دور نداشته و علاوه بر وظایف و دستورات اداری، وظیفه دینی خود میدانم که تا حد امکان در این باب اقدام و اتمام نمایم و پیوسته درصدد بهدست آوردن فرصت مناسبی باشم که این موضوع را با مقامات مؤثر کشور که فعلاً بعد از خود پادشاه، امیرفیصل نایبالسلطنه حجاز و وزیر خارجه است در میان نهاده و مذاکراتی را که در زمان سفارت جناب آقای دشتی در قاهره، در این زمینه با امیر معظمله شده و بینتیجه مانده بود، تجدید نمایم. ولی بهطوریکه در گزارش محرمانه 30 ـ 25/7/30 عرض شده است، در اینمدت پنجاه و اندی که اینجانب در جده میباشم، معظمله بیش از چند روزی در جده نبوده و پیوسته در ریاض یا در شکارگاه بوده است و فرصت ملاقات ممتد و مناسبی بهدست نیامده است. چند روز دیگر عازم ایتالیا است و مقتضی نیست فعلاً با ایشان در این مسائل وارد بحث شویم.
و اما راجع به مذاکرات آقای دشتی هیچگونه پرونده و سابقهای در این
سفارت نیست، ولی از قرار اظهار آقای آزرمی که در آن مذاکرات حضور داشته است و در گزارشهای قاهره منعکس است، امیر فیصل روی توافقی نشان نداده و متمسک به مشکلات مذهبی و عقیدهای گردیده و اظهار داشته است ممکن است هیئت علمی ایرانی در این زمینه با علمای ما وارد مباحثه شده و آنها را با ادلّه شرعیه متقاعد نمایند و یا خود مجاب شوند و نتیجةً عدم امکان این امر را; یعنی احیای قبر را خاطرنشان نساخته است و اینجانب نیز در مطالعاتی که در این مدت بهعمل آوردهام، چنین استنباط کردهام که علمای وهابی در عقاید خود بسیار متعصب و در امور مذهبی بر هیئت حاکمه مسلط میباشند و تصور نمیرود در زمینه ساختن و پوشانیدن قبور موافقت بنمایند.
ولی بهطوریکه در آن گزاش عرض شده است، فعلاً در نظر دارم در باب ساختن سایهبانی در بقیع، در مقابل قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)، مانند سایهبان میان صفا و مروه مذاکره نموده، اگر بتوانم تا این اندازه موافقت آنها را تحصیل نمایم، به عقیده بنده قدم بزرگی خواهد بود; زیرا ممکن است در ضمن ساختن
با متصدّیان و مهندسین توسعه حرم شریف و دیگران، جداگانه مذاکره نموده و تأکید شد که فعلاً با ساختن سایهبان شایستهای حتیالمقدور در تنظیف و ترتیب آن محوطه نیز اقدام نمایند.
چنین سایهبانی، محوطه قبور را هم
سنگفرش نموده، از صورت حالیه خاکی، خارج نموده و این مذاکره را در اولین فرصت مناسب با شخص خود امیر فیصل خواهم نمود.
این بود نظریه اینجانب در باب مذاکرات بقیع. حال هرطور دستور میفرمایید از اینقرار مذاکره نموده، نتیجه را بهعرض خواهم رسانید، لذا خواهشمندم تا قبل از مراجعت ایشان از ایطالی(1) نظر عالی را ابلاغ نمایید.
گزارش دبیر اوّل سفارت
بهدنبال این گزارش، مجدداً در تاریخ 20/1/1331 دبیراول سفارت ایران در جده، آقای کاظم آزرمی، گزارشی به این شرح به تهران مخابره میکند:
شماره محرمانه:8
تاریخ: 20/1/1331
محرمانه
وزارت امور خارجه
در تعقیب گزارش محرمانه
1. ایتالیا.
شماره82، مورخ 27/12/1330 راجع به تعمیر قبور ائمه بقیع(علیهم السلام) با وجود اینکه هنوز پاسخ گزارش مزبور و دستور مجدّدی در اینباب نرسیده بود، چون جریان کار ایجاب میکرد جناب آقای وزیرمختار برای رسیدگی به موضوع اماکن متبرکه مزبور و مراقبت اقدامات اولیای امور، دولت سعودی در اصلاح وضع آنجا به مدینه مشرف شوند، ساعت 30/5 بامداد امروز با هواپیما به آنجا پرواز نمودند. آقای سیدمحمد خزانه (سیدالعراقین) هم که دو روز قبل به حجاز آمده بودند، به اتفاق جناب آقای اعلم به مدینه رفتند و پس از سه روز توقف در آنجا، مستقیماً به قاهره عزیمت خواهند نمود.
چون امروز پست فرستاده میشد و جناب آقای وزیرمختار مجال دادن گزاش این امر را نداشتند، به بنده دستور فرمودند، جریان را بهطور اجمال مطابق دستور معظمله به شرح زیر برای مزید استحضار بهعرض برسانم تا خود پس از بازگشت مفصل، جریان را گزارش دهند. بهطوری که در گزارش شماره 82 مورخ 27/12/30 هم بهعرض رسانید، چون انتظار میرفت مذاکره راجع به تعمیر قبور و پوشاندن آنها به علت تعصب علمای وهابی نجدی بهجایی نرسد، لذا همانطوریکه در گزارش محرمانه شماره 52 مورخ 17/9/30 معروض شده، راجع به بنای دیواری برای محوطه بقیع و تنظیف آن و ساختن سایهبانی درنظر داشته مذاکراتی بهعمل آورند و موافقت اولیای امور را به این قسمت جلب نمودند و معتقدند که این عمل، قدم بزرگی در این راه خواهد بود و ممکن است بعداً بهیاری خداوند متعال موفق شوند با تغییر اوضاع و احوال، به تدریج قدمهای بزرگتری در اینراه بردارند.
به قراریکه آقای سیدالعراقین هم اظهار میداشتند، در ملاقاتی که با امیرفیصل نایبالسلطنه حجاز و امیرعبدالله فرزند ایشان بهعمل آوردند، در اینباب مذاکراتی نمودند، به ایشان هم گفته شد که به شهرداری مدینه دستور داده شده است دور قبرستان بقیع دیواری بکشند ـکه آنرا مصون داشته و از وضع فعلی بیرون آوردـ سایهبانی هم در آنجا برپا نمایند که زائرین را از آفتاب محفوظ دارد.
دبیر یکم سفارت ـ کاظم آزرمی
گزارش مظفر اعلم
آقای اعلم پس از بازگشت از مدینه، گزارشی به این شرح به تهران مخابره مینماید:
شماره محرمانه: 9
جده، 25 فروردین 1331
محرمانه
وزارت امور خارجه
پیرو گزارش محرمانه شماره 8، مورخ20/1/31 راجع به بقیع، خاطر عالی را مستحضر میدارد، چون در باب ساختن سایهبانی از درِ بقیع تا مقابل محوطه قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) مذاکره و موافقت حاصل گردید. روز چهارشنبه بیستم فروردین به اتفاق آقای سیدالعراقین که از کراچی به اینجا آمده و مورد پذیرایی دولت سعودی واقع گردیده بودند و در دنباله آن مذاکرات، با امیرفیصل و امیر عبدالله وزیر کشور نیز ملاقات نموده و آنها نیز مذاکرات قبلی را تأیید کرده بودند، به مدینه منوره رفته و اوامر هردو امیر را به امیر مدینه ابلاغ و به اتفاق ایشان به بقیع رفتیم و محل را از نزدیک معاینه نمودیم و قرار شد موضوع ساختن سایهبان به دایره توسعه حرم که مدتی است مشغول خالی کردن و توسعه اطراف حرم مطهر نبوی میباشند، ارجاع گردد که ضمن کارهای جاری خود، موضوع بقیع را نیز انجام دهند.
ضمناً با متصدّیان و مهندسین توسعه حرم شریف و دیگران، جداگانه مذاکره نموده و تأکید شد که فعلاً با ساختن سایهبان شایستهای حتیالمقدور در تنظیف و ترتیب آن محوطه نیز اقدام نمایند.
ظاهراً امیر مدینه که شخص نسبتاً مساعدی است، وعده مساعدت داده است تا در عمل حقیقت اظهارات و مواعید او معلوم شود. و نیز در نظر دارم به مجرد شروع به کار، حاجیرضا نام مهندس ایرانی را که چندین سال در مکه مقیم و مشغول کارهای ساختمانی است و با اغلب رجال مدینه سابقه آشنایی دارد، برای نظارت در کار بقیع به مدینه اعزام دارم که ضمن ساختن سایهبان، اکثر استفاده را برای سر و صورت دادن به محوطه قبور از قبیل تعمیر دیوار آن و سنگفرش زمین و اصلاح و مرمّت قبور بنماید که اقلاًّ از صورت اسفناک کنونی خارج شود و نیز بین سایهبان و محوطه قبور ائمه اطهار، نردهای از آهن بکشد که زوار از پشت آن نرده زیارت کنند که از طرف شدن با مستحفظین که مانع دخول در محوطه میباشند اجتناب شده باشد. درهرحال با تعصّب شدیدی که حضرات راجع به موضوع قبور نشان میدهند، هر اصلاحی مقدور باشد مغتنم است. فعلاً به سید محسن عمران که از شیعیان است و در دایره مهندسی توسعه حرم شریف مشغول کار است، دستور دادهام، جریان کار را گزارش دهد که در صورت تعلّل و تأثر، مجددّاً به امیرعبدالله مراجعه نمایم.
پاسخ آقای کاظمی وزیر خارجه
آقایکاظمیدر نامهای مورخ1/2/31به شماره498 خطاب به سفارت شاهنشاهی ایران در جده چنین مینویسد:
بازگشت به گزارشهای شماره 30 مورخ 25/7/30 و 52 مورخه 2/9/30 و نامه شماره 82 مورخه 17/9/1330، موضوع ساختن سایهبان در بقیع مقابل قبور ائمه اطهار، اشعار میدارد:
مذاکرات مقدماتی که برای ساختن سایهبان و گذاشتن دیوار نردهدار با مقامات مربوطه کشور عربستان سعودی بهعمل آمده، منظور اصلی را که ساختمان اساسی قبور منوره باشد، تأمین نمینماید. انتظار میرود که با اقدام جدی و مؤثر و مذاکره با هر مقامی که صلاحیت داشته باشد، موضوع ساختمان اساسی و کامل قبور منوره را فراهم و نتیجه اقدامات خود را سریعاً اعلام فرمایید.
وزیر خارجه ـ کاظمی
نامه خطاب به کمیسیون دائمی حج
مظفر اعلم در تاریخ 26/1/31 در نامهای به شماره 88، خطاب به اداره کمیسیون دائمی حج در وزارت خارجه مینویسد:
عطف به نامه شماره 3134/67773مورخ 20/11/1330 راجع به وضع تأسفانگیز قبور ائمه اطهار در بقیع اشعار میدارد که: درنتیجه ملاقات و مذاکرات قبلی با والاحضرت امیر فیصل وزیر امور خارجه و نایبالسلطنه حجاز و فرزندش امیرعبدالله وزیر کشور و موافقت ایشان با ساختن سایهبانی از درِ بقیع تا مقابل محوطه قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)، روز چهارشنبه بیستم فروردین ماه جاری به اتفاق آقای سید محمد خزانه (سیدالعراقین) که از کراچی به اینجا آمده بود، به مدینه منوره رفته و با امیر مدینه ملاقات نموده، متفقاً به بقیع رفته ومحل را از نزدیک معاینه نمودیم. قرار شد موضوع سایهبان را به اداره توسعه حرم مطهر نبوی ارجاع نمایند که ضمن کارهای جاری خود، موضوع بقیع را انجام دهند و با متصدیان و مهندسین و رییس شهرداری و دیگران نیز جداگانه مذاکره لازم بهعمل آمد و درنظر دارم به مجرد شروع بهکار، آقای حاجرضا مهرآیین، مهندس ایرانی را که مورد توجه والاحضرت امیرعبدالله وزیر کشور میباشد و در مکه و طائف و جده، ساختمانهایی بنا نموده است برای نظارت در کار بقیع به مدینه اعزام دارد که ضمن ساختن سایهبان، اکثر استفاده را برای سر و صورت دادن به محوطه مزبور، از قبیل تعمیر دیوار و سنگفرش زمین و در صورت امکان اصلاح و مرمت قبور بنماید که اقلاً از صورت
اسفناک فعلی خارج شود و بین سایهبان و محوطه قبور ائمه اطهار، نردهای از آهن بکشند که زوار از پشت این نرده زیارت کنند و با مستحفظین تماس پیدا نکنند. خواهشمند است مبلغ دویست لیره استرلینگ برای کرایه رفت و آمد و بعضی خرجهای مهندس مزبور در اختیار این سفارت بگذارند. البته صورت هزینه آن بعداً ارسال خواهد شد.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
نامه دیگر به کمیسیون حج
ایشان مجدداً موضوع را از طریق وزارت امور خارجه پیگیری ودرشماره257مورخ12/3/1331 مجدداً در نامهای به کمیسیون دائمی حج نوشته چنین مینویسد:
عطف به نامه شماره 3134 ـ 67773مورخ 20/11/1330
اشعار میدارد که چندی است از والاحضرت امیرعبدالله فیصل (کفیل نیابت سلطنت حجاز و وزیر کشور و بهداری) نامهای بهعنوان امیر مدینه منوره گرفته شده که در آن سفارش گردیده که با آقای حاج رضا مهرآیین، مهندس ایرانی، هرگونه کمک و همراهی شود تا در ساختن سایهبان و دیوار بقیع از هنر و مهارت او استفاده گردد. ولی هنوز اعتباری که معادل دویست لیره استرلینگ در نامهشماره 88مورّخ 26/1/1331 برای مخارج مربوط به این قسمت خواسته شده بود، نرسیده و در انتظار رسیدن وجه مزبور میباشیم. امیدواریم در ارسال وجه مذکور تسریع گردد تا از این فرصتی که پیش آمده، استفاده شود و اقدامات لازم برای ساختن سایهبان و دیوار بقعه مبارک بهطور آبرومندی بهعمل آید.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
ایجاد سایبان کافی نیست
آقای کاظمی وزیر امور خارجه وقت، در نامه دیگری خطاب به سفارت ایران در جده مینویسد:
بازگشت به نامه محرمانه
شماره 9مورخه 25/1/1331 راجع به تعمیر قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)و ایجاد سایهبان در بقیع، با اظهار قدردانی از زحماتی که در این زمینه، از طرف آن سفارت شاهنشاهی و
جناب آقای مظفر اعلم بهعمل آمده است، مینگارد:
بهطوری که استحضار دارند، تعمیر قبور بقیع مورد علاقه مخصوص عموم ایرانیان بوده و همواره تقاضا دارند اقدامات مؤثری در این زمینه بشود، ولی البته تصدیق میفرمایند که اگر پس از این همه کوشش و فعالیت و اقدام، اکنون فقط به ایجاد سایهبان که آن هم معلوم نیست به چه نحو ساخته خواهد شد قناعت شود، نظر آقایان علمای عظام تأمین نشده و قطعاً مراجعات محافل مزبور به وزارت امور خارجه ادامه خواهد داشت.
بدیهی است وزارت امور خارجه از اشکالات کار و مخالفتهای اساسی اولیای امور دولت عربی سعودی استحضار دارد و به خوبی آگاه است که همین موفقیت در ساختن سایهبان نیز، در اثر کوششهای آن سفارت شاهنشاهی حاصل شده است. ولی بهنظر وزارت امور خارجه، بهتر است اقدامات سابق تعقیب و سعی شود مقامات مربوطه دولت عربی سعودی با تعمیر قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) و ایجاد ساختمان آبرومندی در بقیع موافقت نمایند.
در هر صورت لازم است قبل از شروع ساختمانِ سایهبانِ مورد بحث، اطلاعات بیشتری راجع به آن و حتیالامکان نقشه سایهبان مذکور را به وزارت خارجه ارسال نمایند.
ضمناً توجه آن سفارت شاهنشاهی را به این نکته جلب مینماید که آقای سیدالعراقین به هیچوجه سمتی نداشته و سفارت شاهنشاهی باید از دخالت ایشان در این امر جداً جلوگیری نماید.
وزیر امور خارجه ـ کاظمی
انعکاس خبر بازسازی
انتشار خبر بازسازی بقیع، موجب خوشحالی علما، مراجع و شیعیان گردیده، برخی مطبوعات عراق اقدام به درج آن کردند و رادیو ایران نیز خبری در این زمینه منتشر کرد.
مرحوم آیتالله حسن سعید، آقازاده مرحوم آیتالله میرزا عبدالله چهلستونی که سالها در مسجد جامع تهران (مسجد امام فعلی) اقامه نماز جماعت میکردند و در آن تاریخ، حدوداً سهسال بود که در نجف مشغول به تحصیل بودند، در 23 رجب سال 1371هـ.ق. در این رابطه نامهای به این شرح خطاب به مظفر اعلم مینویسد:
بسمالله الرحمن الرحیم
به عرض میرساند مرقومهای از جناب حجةالاسلام آقای طالقانی زیارت گردید که حاکی بود از تشرّف جنابعالی به مدینه منوره و صدور قرار برای ساختمان سایهبان و دیوار جهت ائمه بقیع و حقیقتاً این خبر، مسرت و سروری در جامعه علمی و دینی نجف ایجاد نمود که کمسابقه بود و چقدر جای خوشبختی است در اینموقع که حضرتعالی بهعنوان سفارت، تشریف بردهاید، این خدمت شایان را انجام داده و این موفقیت قابل تقدیر برای جامعه تشیع مخصوصاً ملت ایران که همیشه پرچمدار ولای اهلبیت(علیهم السلام) بوده بهوجود آمده است و راستی این بزرگترین سعادتی است که برای شخص جنابعالی، خصوصاً و کسانی که در این راه سعی و کوشش نمودهاند عموماً، پیش آمده و انشاءالله روزی همان اعتقاد کاملی که در کمون ذات جنابعالی موجود است، سعی بلیغ فرموده که از این فرصت حداکثر استفاده بهدست آید و قلوب شیعه که سالهایی است جریحهدار گشته، التیام پذیرد و جامعه تشیع مخصوصاً، ملت ایران در سایه توجهات ائمه اطهار(علیهم السلام) به اوج عظمت و رفعتی که در خور است نایل آید. حضور جناب علاّمه جلیل آقای حاج سیدالعراقین که در اینکار اقدامات مؤثری نموده و زحماتی بر خود هموار ساختهاند با عرض سلام و ارادت تبریک، موفقیت کامل معظمله را خواستار، در خاتمه دوام عزت و سعادت آنجناب را از درگاه حضرت باریتعالی مسألت. با تقدیم احترامات فائقه.
ضمناً بنا به اشاره جناب آقای طالقانی، با مراجع تقلید و بزرگان از
علمای نجف مذاکراتی بهعمل آمده که تلگرافات و مکاتیبی به عنوان تشکّر از دولت سعودی در خصوص این عمل بشود، مضافاً بر تشکراتی که از اولیای امور دولت ایران میگردد و قرار شد که پس از شور، ترتیبی اتخاذ شود و چون ممکناست دولت سعودی اشخاص آنها را تطبیق نموده، اعادی تلقی نمایند، لذا مستدعی
است مقرر فرمایید مراقبت فرمایند که رعایت احترامات لازمه بشود. به تهران هم مکاتیبی نوشته شده و تصور میرود اقداماتی بنمایند و تلگرافات یا نامههایی بنویسند، ولی تظاهرات عمومی به بعد موکول گردیده است.
ادامالله بقائکم
نجف 23 رجب 1371هـ.
حسن سعید
نامه مرحوم آیة العظمی حکیم(رحمه الله)
مرحوم آیتالله العظمی آقای سید محسن حکیم، از مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف نیز در تاریخ اول شعبان 1371هـ.ق، نامهای در این زمینه مرقوم فرموده و از خبر بازسازی بقیع اظهارخرسندی میکنند. متن نامه به خط آیتالله حسن سعید است که احتمالاً وی آن را نوشته و مرحوم آقای حکیم آن را مهر و امضا کردهاند و یا آنکه آقای حسن سعید نامه را به فارسی ترجمه و با خط خود آن را نوشته است.
متن نامه به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
بهعرض عالی میرساند انشاءالله مزاج شریف سلامت است و توفیقات ربانی شامل حال میباشد. مرقومهای از جناب مستطاب عمدة العلماء الاعلام، ملاذ الاسلام آقای حاج سید محمدتقی طالقانی ـ دام عزّه ـ واصل شده که بحمدالله والمنّه موضوع تعمیر قبور ائمه بقیع(علیهم السلام)بهصورت بناء مظلّه و تعمیر حائط، مورد تصویب دولت قرار گرفته و شروع به عملیات نمودهاند.
بینهایت این خبر در قلوب شیعه ایجاد بهجت و سرور نموده و حقیقتاً از همهجهت سزاوار است که جامعه تشیع اظهار شادی نماید که خداوند متعال آنها را موفق به چنین خدمتی نموده است. خداوند به کسانیکه در
طول این مدت طویل، برای انجام اینکار قدم برداشتهاند اجر جزیل عنایت فرماید و سرکارعالی که در این راه خدماتی انجام داده و بحمدالله توفیق پیدا کرده، که در موقع تصدّی جنابعالی این موضوع صورت عملی به خود گیرد، طول عمر عنایت فرماید که همیشه خدمات شایانی به شرع و متدینین بفرمایید و سعادت دارین را حاصل نمایید.
ضمناً چون این امر مورد علاقه جامعه شیعه، بلکه مسلمین است و باید کاملاً مورد دقت قرار گیرد تا بهخواست خداوند متعال بهصورتی که در خور مقام معصومین است درآید، لذا جمعی از علما و مؤمنین درخواست نمودند که علاوه بر اظهار تشکری که از دولت و اولیای امور دولت علّیه ایران میشود، تلگرافات و مکاتیبی بهعنوان دولت سعودی مخابره گردد تا جلب عواطف آنها نیز گردیده و در آینده بتوان از مساعدت آنها استفاده نمود. بعضی هم معتقد بودند که فعلاً زود است، چون علما و مراجع بایستی در خاتمه عمل اقدامی بهعنوان تشکر بهعمل آورند، لذا بنا بر این شد که از جنابعالی استفسار شود که شرح مفصل و طرز ساختمان را با هرگونه اقدامی که مقتضی میدانید که با وضعیات محلّی و طرز فکر مطابقت دارد، مرقوم داشته و خاتمه ساختمان فعلی را اعلام فرموده تا آنچه میسور است عمل شود، بلکه به خواست
خداوند متعال و توجهات ائمه اطهار(علیهم السلام) رفع این نگرانی عمومی شده و با حسن درایت و تدبر آنجناب بهصورت مطلوبی خاتمه پیدا کند. توفیقات جنابعالی را از پروردگار مسألت دارم.
فعلاً هرگونه ابراز تشکری که صلاح است از طرف اینجانب و جامعه روحانیت از دولت و کسانیکه در این کار شرکت داشتهاند معمول فرمایید، موجب دعاگویی است.
محسن الطباطبایی الحکیم
شنبه، غرّة شعبان 1371هـ.ق
پاسخ مظفّر اعلم به آیتالله حکیم
آقای مظفر اعلم در تاریخ 16 شعبانالمعظم 1371 در پاسخ به نامه مرحوم آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم چنین مینویسد:
به عرض عالی میرساند:
نامه مورخ 29/1/31 غرّه (یکم) شعبان 1371 جنابعالی که دایر بر قدردانی از اقدامات برای ساختن سایبان جلو قبور مطهر ائمه اطهار بقیع(علیهم السلام)بود، موجب نهایت امتنان و تشکر گردید، اینجانب وظیفه دینی خود میدانم که نهایت کوشش و جدیت را در این باره مبذول نمایم تا به یاری خداوند متعال بعدها وضع قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)بهصورت رضایتبخش درآید. و منالله التوفیق و علیه التکلان.
اینکه جمعی از علما و مؤمنین میخواهند تلگرافاً یا کتباً از دولت عربی سعودی قدردانی بفرمایند، ابداً صلاح نیست و خواهشمندم به آنها بفرمایید که چنین کاری نفرمایند; زیرا موضوع را بکلّی از بین میبرد و اقدامات سابق را بلااثر میگذارد، چه، وهابیها با تشیید(1) قبور مخالف هستند.
اینجانب از اولیای امور دولت عربی سعودی در موقع مناسب بهطور مقتضی تشکر خواهم نمود و همین روزها یک نفر مهندس ایرانی را به مدینه میفرستم که نظارت نماید تا سایهبان بهطور خیلی آبرومند برپا شود.
امیدوارم ادعیه جنابعالی و حضرات علمای اعلام و مؤمنین در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)برای اینجانب بهترین موفقیت در امور خیریه نصیب نماید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
مظفر اعلم
مظفر اعلم پاسخی نیز مشابه آنچه برای مرحوم آیتاللهالعظمی آقای سید محسن حکیم(رحمه الله) فرستاده بود، برای مرحوم آیتالله سید حسن سعید ارسال داشته است.
نامه مرحوم آیتالله هبةالدین شهرستانی
مرحوم آیتالله سید هبةالدین شهرستانی نیز در تاریخ 30 شعبان 1371هـ.ق. از بغداد نامهای خطاب به مظفر اعلم نوشته و چنین مرقوم نمودهاند:
1. ساختن بنا بر قبور.
پیوسته از درگاه ایزدی مزید عزّت و
خورسندی و دوام سلامتی و سعادتمندی را برای آن دوست بزرگوار صمیمانه خواستار و از قصور یا تقصیر در عریضهنگاری و سپاسگزاری شرمسار و در اعتذار شهدالله و کفی به شهیدا، غالباً به ذکر خیر و یاد خوش آنجناب مترنم و از طول فراق متألّم، مخصوصاً از اسناد این وظیفه با اینکه خیلی شریفه و کثیرةالنفع است و عموم اسلامیان و خصوص ایرانیان...(1) ولی چون آب جده و حجاز ملایم با مرض ترش معده نیست، نگران ماندهام و منتظرم یک ساعت زودتر یا حضرتعالی به بغداد تشریففرما شوید و یا اینکه
بنده به تهران برسم و حقاً بدانید که در این چندماهه مخلص مریض و بستری، بهعلاوه چند مانع دیگری که قادر بر مراسله نبوده و همین حال مرا در مکاتبات احباب مقصر نموده تا آنجا رسیده که جناب اشرف عالی، در کارت، آقامحمدتقی شهرستانی قصور داعی را به کملطفی تعبیر فرموده و همین علالت و کسالت مزاجم باعث عدم اجابت آقایان پاکستانی گردیده، که نتوانستم
دعوتهای آنها را اجابت نمایم و در این مرحله اخیره، مخلص زاده سید جواد را به عوض خود فرستاده و بایستی امشب با طیاره آنها عودت نماید و در مرحله پیش از این، جناب آقای کاشفالغطا را فرستادیم، ولی افسوس که خیلی برخلاف میل مردم آنجا و مردم اینجا سلوک فرمودهاند، اگرچه در مراجعتشان ما را امیدوار فرمودند که استحصال اذن تعمیر بقیع شریف را به واسطه سفیر سعودی، عبدالحمید خطیب و نوشته رسمی او به پادشاه حجاز و... لیکن با کمال تأسف رییس وفد ایرانی بهسوی پاکستان; یعنی آقای حاج میرزا خلیل کمرهای تصریح نمودند که از سفیر
سعودی مشارالیه تحقیق این معنی را نمودیم، قسم یاد نمود که من هرگز به دولت متبوعه خودم یا به غیر آنها چیزی در این باب ننوشتهام و ممکن نیست بنویسم; زیرا که خلاف مذهب آنها است و اگر چنین توسطی بنماییم تولید اشکال برای من خواهد نمود، سپس گفت که شخصی با کاشفالغطا بود (یعنی سیدالعراقین) درخواست نمود با اصرار شیخ که سفارشی برای اکرام و احترام شخص او بنویسم، من هم مانعی ندیده نوشتم و به او دادم.
خلاصه، این سوء تصرّفات
1 نقطه چین مربوط به نویسنده نامه است.
سیدالعراقین و نشریات و تنویهات او
خرابی و انقلابی تولید کرده که دود و شراره این آتش دنبالههای بدی دارد و در هرجا با حضرت شیخ متفقاً استشهاد به مراسلات و بیانات ملازمان حضرتعالی و عکس و منقولات مزّیفة و... و...(1) مینمایند (تا چه شود).
باری، آقایانی که از عمره رجبیه رجعت نمودند; خصوصاً آقای شیخالعراقین و آقا سید ابراهیم شهرستانی، اسرار سیدالعراقین را فاش و حقایق را بر همه روشن ساختند و توجهات عالیه را نسبت به داعی و خدمات جلیله آنجناب را نَقل و نُقل مجالس نمودهاند و ضمناً بشارت تشریففرمایی موکب عالی را به مخلص دادهاند، خواهشمندم که ورود حضرتعالی در بنده منزل که منزل خودتان است قرار فرمایید و مانند وعده سهسال قبل تخلّف نشود، دوستان همه به عرض ارادت مترنم با مخلص.
در حاشیه آمده است:
جناب آقای سفیر کبیر ایران، حسین قدس نخعی، به عرض اخلاص و سلام بالاختصاص و ذکر محامد و مناقب جنابعالی رطباللسان و خانواده با تمام مخلصزادگان به عرض دستبوسی مصدّعاند.
هبةالدین الحسینی الشهرستانی
30 شعبان 1371
پاسخ به نامه آقای شهرستانی
مظفر اعلم در تاریخ شنبه 29 رمضان 1371 برابر با 1/4/1331 در پاسخ، نامهای خطاب به آیتالله آقای سید هبةالدین شهرستانی نوشته و پس از تعارفات مینویسد:
چندی قبل، أعلی رقیمه کریمه شرف وصول بخشید، از الطاف و سجایای کریمه جنابعالی همیشه سپاسگزار هستم. امیدوارم بعد از ادای فریضه حج، زیارتی نصیب ما شود که چند روزی به زیارت عتبات عالیات و تجدید دیدار حضرت آیتالله موفق شوم. راجع به بنای سایهبان در برابر قبور ائمه بقیع(علیهم السلام)بهطوری که مستحضر هستند، آقایان با انتشارات بیاساس خود موضوع را متزلزل کردند، باز مأیوس نیستم و با نهایت جدیت، کوشش میکنم که سر و وضعی به آنجا داده شود و مطمئن نامه آقای هبة الدین هستم دعای علمای اعلام و مؤمنین و صالحین در پایان مرا موفق به این امر خیر خواهد نمود. لطفاً سلام وافر خدمت آقازادگان عزیز برسانید. التماس دعای مخصوص دارم و السلام خیر ختام. مظفر اعلم
نامه وزیر دربار
علاء، وزیر دربار نیز در تلگرافی در تاریخ 3/2/1321 به مظفر اعلم مینویسد:
از قراری که جناب آقای سید محمدتقی نماینده حضرت آیتالله آقای بروجردی به معظمله اطلاع دادهاند، دولت عربی سعودی درصدد است سایهبانی برای قبرهای امامان بقیع ایجاد نماید. خواهشمند است معلوم فرمایید از طرف دولت عربی سعودی چه اقدامی در این باب معمول گردیده و چه عملی از تشکر و تقدیر مناسب است که از طرف مقام سلطنت در مقابل انجام این امر از اعلیحضرت ملک ابن سعود به عمل آید؟ زودتر اطلاع دهید.
وزیر دربار شاهنشاهی، علاء
بهدنبال پاسخ مثبت آقای مظفر اعلم، علاء وزیر دربار، در تاریخ 28 آوریل 1952، 8/2/1331 خطاب به اعلم چنین مینویسد:
جناب آقای اعلم ـ جده ـ
فعلاً که موافقت با ایجاد سایهبان شده است، اقدام فرمایید که از طرف ایرانیان هزینه آن پرداخت شود و اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی به اعلیحضرت ابن سعود چنین پیشنهاد بفرمایند وگرنه، لااقل تحتنظر ایران سایهبان بهشکل آبرومندی درست شود. صریحاً نظر بدهید آیا اقتضا دارد که چنین تقاضایی از طرف پیشگاه بشود یا نه؟ و کار تا چه اندازه پیشرفت دارد.
هزار و سیصد و هفت
وزیر دربار شاهنشاهی، علاء
اعلم پاسخ میدهد که چنین پیشنهادی صلاح نیست و با آن موافقت نمیکند.
نامه آقای سید ابراهیم شهرستانی
آقای سید ابراهیم شهرستانی نیز خطاب به مظفر اعلم مینویسد:
مقام منیع محترم حضرت مستطاب، اجلّ اکرم عالیآقای مظفر اعلمـدامت شوکتهـبه عرض عالی میرسانم:
لازال دوام عزّ و شوکت و صحت و سلامتی وجود ذیجود محترم حضرتعالی را از درگاه احدیت جلّ اسمه خواهانم، به جاه محمد و آله الطاهرین(علیهم السلام).
بعداً آنکه لسان و قلمم الکن و قاصر است از آنکه بتوان شکر و امتنان از توجهات و مراحم مبذوله از ناحیه حضرتعالیرا، نسبت به این دعاگوی صمیمی بنمایم و از زمان ورودم به عراق، درجمیعمجالس و محافل مترنم به اخلاق حسنه آن بزرگوار بوده و میباشم. قضیه تعمیر بقعه بقیع بغرنج عجیبی شده، آنچه مشاهداتم بود بیان
کردهام و لیکن از ناحیه حضرت آقای کاشفالغطا ـدامت برکاتهـ به اغراء و تجاهلات سیدالعراقین در نجف و جاهای دیگر، انتشاراتی و بیانیهای پخش شده، البته تکذیب حکومت سعودی را ملاحظه نمودهاید، لذا نسخهای از بیانیه آقای کاشفالغطاء را هم لفّاً ارسال، ملاحظه بفرمایید.
در خاتمه عزت و سعادت و ظفر و نجاح آن وجود ذیجود حضرتعالی را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام علیکم ورحمةالله و برکاته
سید ابراهیم شهرستانی
پاسخ مظفر اعلم
آقای اعلم در پاسخ به نامه آقای سید ابراهیم شهرستانی چنین مینویسد:
دوست عزیزم حضرت آقای سید ابراهیم شهرستانی ـ دامعزّه ـ
نامه گرامی که پر از الطاف و عواطف مهرآمیز بود، عزّ وصول بخشید. آنچه وظیفه بود بهعمل آوردیم و خودمان را مقصر میدانیم و از خداوند تبارک و تعالی توفیق میخواهیم که بتوانیم هرچه بیشتر به حجاج ارجمندخانهپاک او، مخصوصاً برادران و دوستان خدمت نماییم.
برای تعمیر بقعه مطهر بقیع، کوششهای خود را بیسروصدا و
آرام ادامه میدهیم و امیدواریم به تدریج موقعیتهایی بهدست آوریم، البته یاوری و همراهی دعوات برادران با ایمان و انفاس علمای بزرگوار دین شرط است و چون هدفی که ما داریم، بیشک مورد پسند خدای جهان
و اولیای مقدس و معظم اوست،
رجاء واثق داریم که دیر یا زود به مقصود برسیم، از لطف و مهربانی حضرت علاّمه، آقای سید هبةالدین شهرستانی نهایت تشکر و امتنان
را دارم و خواهشمندم مراتب ارادت
و عرض سلام مرا خدمت ایشان تقدیم
دارید.
همکاران، آقایان رائد و شریعت، از اظهار محبت شما سپاسگزارند و به عرض سلام مصدع هستند و التماس دعا در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) دارند.
دولت سعودی تکذیب کرد
انعکاس خبر بازسازی بقیع و عدم رازداری و بیظرفیتی برخی افراد و انتشار این خبر در رادیو و مطبوعات، موجب شد تا دولت سعودی بلافاصله عکسالعمل نشان داده، آن را تکذیب نماید.
مظفر اعلم در اینباره مینویسد:
شماره دفتر محرمانه: 11
تاریخ 9/2/1331
محرمانه
وزارت امور خارجه
پیرو گزارش محرمانه شماره 9، مورخ 25/1/1331 بهعرض میرساند که، بعد از ارسال گزارش سابق، باز هم فرصتی حاصل گردید و با والاحضرت امیرعبدالله فیصل، کفیل نیابت سلطنت حجاز در مورد توجه به بقیع و ساختن سایهبان در مقابل قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)مذاکره شد و ایشان وعده دادند که اقدامات مربوط به این امر به نحو عاجل شروع شود و به مقامات محلّی دستور دهند که در هنگام شروع کار با نمایندگانی که از طرف سفارت برای مشاهده و کمک و راهنمایی میروند همراهی نمایند و نظرات و راهنمایی آنان را مورد توجه قرار دهند و در آن روز هم حضرت آقای سید محمدتقی طالقانی برای رفتن به مکه معظمه و ادای عمره مفرده، به جدّه تشریف آورده بودند و به ایشان مژده داده شد که والاحضرت امیرعبدالله نهایت حسن نیت و مساعدت را درباره این موضوع نشان میدهند. ولی از شنیدن این خبر در رادیو تهران، این نگرانی بهوجود آمد که مبادا انتشار و پراکنده شدن خبر این موضوع در رادیو و مطبوعات خارجی موجب شود که علمای متعصب ریاض و وهابیهای دوآتشه، درصدد منصرف نمودن دولت سعودی از اجرای این تصمیم برآیند.
و نیز از آمدن آقای سید محمد خزانه (سیدالعراقین) به حجاز و فعالیت ایشان درباره همین موضوع، این بیم و نگرانی میرفت که مبادا ایشان در حجاز یا در خارج، اظهاراتی ]نمایند[ که با سیاست دولت عربی سعودی سازش نداشته باشد و موجب انصراف دولت مذکور از همین اندازه همراهی جزئی گردد.
و باید در ضمن اینرا هم به عرض برساند که مشارالیه، داوطلب رفتن به ریاض و ملاقات اعلیحضرت ملک ابن سعود گردیدند، ولی مقامات سعودی در جده به نحو احسن به ایشان فهماندند، که بهتر است از این عزم منصرف شوند، تا مبادا رفتن ایشان به ریاض مایه ایجاد بعضی گفتگوهای مذهبی گردد.
سپس تلگرافی از جناب آقای علاء وزیر دربار شاهنشاهی رسید که در آن استفسار شده بود چگونه در اینباره از اولیای دولت سعودی سپاسگزاری بهعمل آید.
در پاسخ به عرض رسید که: سفارت خود تشکر کرده و بهتر است فعلاً به همین اندازه اکتفا شود (رونوشت متن تلگراف و پاسخ آن به پیوست است).
اینجانب از وزارت دربار شاهنشاهی و از جناب آقای علاء نهایت تشکر و امتنان را دارم که قبل از هرگونه اقدامی از شخص مسؤول مقیم اینجا، که از نزدیک شاهد جریان است و درنتیجه وقوف کافی بهحقیقت امر دارد، مشورت فرمودند و اتفاقات بعدی که در ذیل به عرض میرسد ثابت نمود که این مشورت تا چه اندازه عمل صائب و بهجایی بوده و موجب حفظ ارزش و احترام و اهمیت فوقالعاده اقدامات دربار همایون شاهنشاهی گردیده است.
باری، متأسفانه بالاخره آنچه بیم آن میرفت واقع شد، بدین ترتیب که گویا آقای سیدالعراقین پس از مسافرت از حجاز، در عراق اظهاراتی نمودهاند که موضوع را بزرگتر از حقیقت واقع جلوهگر ساختهاند و مطبوعات عراق هم خبر مذکور را با شاخ و برگ زیاد منتشر نمودهاند و درنتیجه دولت عربی سعودی از ترس و ملاحظه اعتراض و انتقاد وهابیها و علمای ریاض مبادرت به تکذیب خبر نموده است.
(متن تکذیب که با لحن خشکی صادر شده، با ترجمه آن به پیوست گزارش تقدیم میشود).
اکنون بیم آن میرود که مبادا دولت سعودی حتی از ساختن سایهبان در مقابل قبور ائمه(علیهم السلام) و برپا کردن دیوار ولو برای مدت موقّتی خودداری کند و بدین ترتیب دخالت اشخاص غیر مسؤول، زحمات کوششهای یک سفارتخانه را درباره موضوعی که مورد توجه مسلمانان جهان، خصوصاً ملت ایران و دولت شاهنشاهی است برباد دهد.
البته اینجانب سعی بلیغ خواهد نمود که این اتفاق غیرمترقبه در جریان توافقی که حاصل شده مؤثر نگردد و مقامات سعودی از ساختن سایهبان و دیوار برای بقیع منصرف نشوند، لیکن اطمینان ندارد که مساعی ما در حال حاضر منتج نتیجه عاجل شود و شاید همانطور که احتمال داده میشود، کار ساختمان به تعویق افتد.
امید است که حسن نیت والاحضرت امیرعبدالله و نظر مساعد ایشان به جلوگیری از توسعه عکسالعمل تکذیب مذکور کمک کند.
دیروز تلگراف دیگری نیز از جناب آقای علاء وزیردربار شاهنشاهی در این باره رسید که رونوشت متن آن به پیوست و واضح است که با جریانهای اخیر، دیگر نمیشود فعلاً درباره این موضوع پیشنهاد جدیدی داد، یا اقدام تازهای نمود و باید منتظر روشن شدن نظر قطعی دولت سعودی نسبت به این امر گردید و کوشش کرد که نقشه و تصمیم سابق به هم نخورد.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
رونوشت نامه بالا، عطف به تلگراف 103 برای استحضار وزارت دربار شاهنشاهی تقدیم میشود تا از اتفاقات جدیدی که دراینباره رخ داده و وضعفعلی، امر استحضار حاصل فرمایند.
تکذیب خبر
سرانجام این نگرانی تحقّق یافت و دولت سعودی رسماً خبر ترمیم و تعمیر و یا احداث ساختمان در قبرستان بقیع را تکذیب کرد.
متن تکذیبیه در تاریخ 27 آوریل 1952 مطابق با 7/2/1331 در روزنامه شماره 1171 روزنامه البلاد سعودی چاپ مکه مکرمه منتشر گردید.
روزنامه البلاد السعودیه چاپ مکه معظمه
شماره 1171 ـ 27 آوریل 1952 (7/2/1331)
متن عربی
اشادة قبور ائمة البقیع
انتشرت بعضالصحف العراقیة و اذاعت بأنّ جلالة الملک المعظم قد وافق علی اشادة قبور ائمة البقیع و أنّه قد بوشر فعلاً بالبناء فیها ذلک بناء علی المساعیالتیبذلها محمد حسین کاشف الغطاء بواسطة سید العراقین الذیسافر من النجف إلی الحجاز مزوّداً بتوصیات الشیخ کاشفالغطاء و الحکومة العربیة السعودیة، إذ تکذّب هذا الخبر تکذیباً قاطعاً تؤکد بأنّها لاتوافق علی أمر یخالف الدین الإسلامیالحنیف و أوامر الرسول ـ صلیالله علیه و سلم ـ و ما کان علیه السلف الصالح.
ترجمه فارسی
تعمیر قبور ائمه بقیع
بعضی از روزنامههای عراق انتشار وشهرت دادهاند که اعلیحضرت با تعمیر قبور ائمه بقیع موافقت کردهاندواز هماکنون کار تعمیر وساختمان آغاز گردیده است و این رانتیجه فعالیتهای محمدحسین کاشفالغطاء به توسط سیدالعراقین که با سفارشهای شیخ کاشفالغطاء از نجف به حجاز آمده بوده است دانستهاند. دولت عربی سعودی در حالیکه این خبر را جداً تکذیب مینماید، تأکید میکند او با امری کهمخالف دین حنیف اسلام و دستورهای حضرت پیغمبر ـصلیالله علیه و سلمـ و طریقه سلف صالح است موافقت نمیکند.
پیگیریهای بعدی
علیرغم تکذیب دولت سعودی، موضوع از سوی مظفر اعلم پیگیری و در ملاقاتهای بعد با مقامات آن کشور مجدداً مطرح میشود.
در گزارش شماره 17 مورّخ 16/2/1331، اعلم خطاب به اداره اول سیاسی وزارت امور خارجه چنین آمده است:
اداره دفتر محرمانه
شماره: 17
تاریخ: 16/2/1331
محرمانه
وزارت امور خارجه ـ اداره اول سیاسی
پیرو گزارش محرمانه شماره 11 مورّخ 9/2/1331 و عطف به نامه محرمانه شماره 498 مورخ 1/2/1331 آن اداره اشعار میدارد که:
اخیراً فرصت ملاقاتی با والاحضرت امیرعبدالله فیصل (کفیل نیابت سلطنت حجاز و وزیر کشور و بهداری) دست داد و اینجانب راجع به تکذیبی که دولت سعودی در موضوع تعمیر بقیع منتشر کرده، از ایشان گله نمودم.
ایشان پاسخ دادند که تکذیب مذکور، فقط تکذیب مندرجات روزنامههای عراق راجع به تجدید قبور ائمه بقیع میباشد و موضوع موافقت با ساختن دیوار و سایهبان به قوت خود باقی است و این تکذیب تغییری در اجرای این نقشه بهوجود نخواهد آورد. سپس اضافه کردند که ما از اول گفتهایم و اکنون هم تکرار میکنیم که تعمیر قبور
ائمه بقیع نمیتواند مورد موافقت دولت عربی سعودی قرار گیرد; زیرا با معتقدات مذهبی توافق ندارد و علمای مذهبی ما آن را نمیپذیرند.
این ملاقات و مذاکره، چون در یکی از میهمانیها اتفاق افتاده بود، مجال بیشتری وجود نداشت تا صحبتهای دیگری بشود. امیدوار است در آینده بتوان وقت ملاقات مفصلی از والاحضرت امیرعبدالله گرفت تا در آن ملاقات، موضوع کمک ایران به ساختمان سایهبان و دیوار بقعه بقیع، با ایشان مورد مذاکره قرار بگیرد.
اما راجع به جلب موافقت اولیای دولتِ عربیِ سعودی، برای تعمیر خود قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)، یا ایجاد ساختمانهایی غیر از سایهبان و دیوار در بقعه مذکور، باید به عرض برساند که فعلاً هیچگونه زمینهای برای این موضوع وجود ندارد و هرگونه کوششی که تاکنون در این راه مبذول شده، به نتیجه نرسیده است و اقلاً در حال حاضر دولت سعودی آماده نیست، هیچگونه روی موافقتی به این موضوع نشان دهد و چه والاحضرت امیرفیصل و چه والاحضرت امیرعبدالله فیصل و چه سایر رجال عالیرتبه دولت عربیِ سعودی، تاکنون بارها تأکید کردهاند و باز هم تأکید میکنند که نباید انتظار موافقتی را در این مورد از دولت عربی سعودی داشت.
چنانکه اینجانب از نزدیک شاهد هستم و آنجناب هم استحضار کامل دارند، هنوز نفوذ علمای وهابی در دستگاه دولتی عربی سعودی بسیار قوی است، تا جاییکه در هر شهری از این کشور هیئتی بهنام هیئت امر به معروف هست که از دولت حقوق میگیرند و کارشان این است مراقب باشند و نگذارند اموری مخالف دین (یا مذهب وهابی درحقیقت) صورت گیرد و این هیئت حتی در موضوع واردات گمرکی نظارت دارند و نمیگذارند کتابهای مورد مخالفت مذهب وهابی، یا فیلمهای سینما یا گرامافون و صفحه یا از این قبیل کالاها وارد مملکت شود و آنچه از اینگونه چیزها در کشور سعودی دیده میشود، همهاش بهطور قاچاق و مخفی داخل شده است و همین چند هفته پیش بود که در جده اطلاع حاصل کردند که شخصی در خانهاش سینما دارد و اشخاص بهطور پنهانی با دادن مبلغی میروند و در منزل او از تماشای فیلمهای سینمایی استفاده میکنند، درنتیجه فوراً به خانه او رفتند و دستگاه سینما و کلیه فیلمها را بیرون آوردند و در ملأ عام آتش زدند و خود صاحبخانه را مجازات نمودند.
از اینرو تصور میشود بهتر است در وضع حاضر، به همین اندازه موافقتی که حاصل شده اکتفا گردد و از اقدامی که نتیجه مثبتی نخواهد داد خودداری شود.
وزیرمختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
دیدار با امیر عبدالله فیصل
شماره محرمانه: 21
تاریخ: 23/2/1331
محرمانه
وزارت امور خارجه ـ اداره اول سیاسی
پیوند گزارش محرمانه شماره 17 مورخ 16/2/1331 اشعار میدارد که عصر چهارشنبه ماه جاری، بنا به تعیین وقت قبلی با والاحضرت امیرعبدالله فیصل، کفیل نیابت سلطنت حجاز و وزیر کشور و بهداری ملاقاتی دست داد. در این ملاقات، موضوع اعزام آقای حاج رضا مهرآیین مهندس ایرانی از طرف سفارت برای نظارت و راهنمایی در ساختمان و دیوار و سایهبان بقیع از نو مطرح و مورد تأیید ایشان واقع گردید و قرار شد سفارشی به اولیای امور محلّی مدینه منوره بنویسند تا وسایل تسهیل کار آقای حاج رضا مهندس را فراهم کنند.
راجع به کمک ملت ایران به این ساختمان، با وجود اینکه اینجانب پیشبینی مینمودم که بعید است چنین تقاضایی پذیرفته شود و سابقه تعمیر و مرمت حرم مطهر حضرت پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله)که اعلیحضرت ملک عبدالعزیز بن سعود، حاضر نشد اعانه و کمک مصریها و سایر مسلمانان جهان را قبول کند، این ظن و پیشبینی را تقویت میکرد، معذلک احساسات پاک هممیهنان را در اینباره تشریح نمودم و بیان داشتم که چقدر مایه مسرت و سرفرازی ایرانیان میشود که بتوانند در این عمل خیر، کمک کنند.
والاحضرت امیرعبدالله در پاسخ فرمودند:
این کار کوچک است و ارزش کمک را ندارد و ما همه در اینجا خدمتگزاران عالم اسلام هستیم و پول ما و پول شما با هم فرقی ندارد و امیدواریم در کارها و نقشههای بزرگتری بتوانیم از کمکهای بیدریغ ملت ایران برخوردار شویم و بدین ترتیب با لحن مؤدبانه و آراستهای از قبول پیشنهاد ما معذرت خواستند.
پس از این ملاقات، نامه شماره 432/5376 مورخ 16/2/31 که مبنی بر تقدیر از کوششهای این سفارت و ترغیب و تشویق در احراز موفقیتهای بیشتری در اینباره بود رسید. اینجانب با اظهار تشکر و امتنان بیپایان از طرف خود و کلیه کارمندان این سفارت، از این ابراز توجه و تقدیر، معروض میدارد که این سفارت با استفاده از فرصت و مواقع مناسب، کوششهای مداوم خود را در این راه ادامه خواهد داد تا حتیالامکان نتیجه بهتر و بیشتری گرفته شود.
ولی به عقیده این سفارت بهتر است برای احتراز از تحریک احساسات تعصبآمیز وهابیها و علمای نجد، حتیالمقدور در اطراف این موضوع کمتر صحبت شود و کمتر گفتگوی آن در مطبوعات و رادیوها منعکس گردد.
راجع به ارسال نقشه دیوار و سایهبان که در نظر است ساخته شود، چون آقای حاج رضا مهندس ایرانی از طرف این سفارت در تهیه نقشه مذکور شرکت خواهد کرد، از اینرو بهدست آوردن و ارسال نقشه ساختمان مذکور اشکالی نخواهد داشت. فعلاً این سفارت منتظر رسیدن اعتبار دویست لیرهای است که برای این منظور از کمیسیون حج خواسته است و برای اینکه فرصت از دست نرود، بهتر است که از محل موجودی کمیسیون دائمی حج یا از هر محل دیگری که میسر باشد، در ارسال وجه مزبور تسریع شود تا بلکه به محض صدور حکم و توصیه، از طرف والاحضرت امیرعبدالله، بتوان آقای مهندس را برای منظور فوق به مدینه منوره اعزام نمود.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
رونوشت بالا در تعقیب نامه محرمانه شماره 11 مورخ 9/2/1331 برای استحضار وزارت دربار شاهنشاهی تقدیم میگردد.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
سؤال از وزیر امور خارجه
در همین زمان آقای دکتر متین دفتری، سناتور مجلس سنا، سؤالی را از وزیر امور خارجه وقت در مجلس مطرح و خواستار پاسخگویی به آن میشود. وزیر خارجه، آقای دکتر کاظمی نیز روز دوشنبه مورخ 22/2/1331هـ.ش. در مجلس سنا حاضر و سخنانی به این شرح ایراد مینماید:
اداره اول سیاسی
شماره: 69
تاریخ: 9/2/31
وزارت امور خارجه
سفارت شاهنشاهی ایران
جده
اخیراً از مجلس سنا سؤالی راجع به تعمیر قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) از جناب آقای وزیر امور خارجه بهعمل آمده بود. اینک به پیوست متن کامل پاسخی که در جلسه روز دوشنبه 22/2/1331 مجلس سنا در این باب داده شده است، برای اطلاع آن سفارت شاهنشاهی به پیوست فرستاده میشود.وزیر امور خارجه
وزارت امور خارجه
در پاسخ سؤالی که سناتور محترم جناب آقای دکتر متین دفتری در موضوع قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) در بقیع فرموده بودند، لازم میداند خلاصهای از جریان امر و اقداماتی که تاکنون از طرف وزارتامور خارجه به عمل آمده است به عرض برسانم.
تعمیر قبور ائمه اطهار در بقیع با ابراز علاقمندی که سالها است از طرف ملت و دولت ایران بهعمل آمده، مسبوق به سوابق ممتدی است و انجام این منظور همواره مورد نظر و تقاضای دولت و ملت ایران بوده و میباشد. نمایندگیهای ایران در خارجه با وجود اشکالات و موانع زیاد، هر موقع مناسبی که بهدست آوردهاند با مقامات مؤثر و عالیرتبه کشور عربی سعودی تماس گرفته و اهمیت موضوع را متذکر گردیدهاند، منجمله اقداماتی است که در دوره سفارت کبرای سناتور محترم، جناب آقای دشتی در مصر بهعمل آمده و ملاقاتی که در اینباب با والاحضرت امیرفیصل نایبالسلطنه و وزیر امور خارجه کشور عربی سعودی در سال 1329 بهعمل آورده و اشکالات موجوده را ضمن گزارش مفصلی به اطلاع وزارت امور خارجه رسانیدهاند.
اینجانب هم در یکساله اخیر، از عدم موفقیتهای قبلی مأیوس نگردیده و با اعزام وزیرمختار جدید به جده و صدور تعلیمات لازمه درباره تعمیر بقاع متبرکه بقیع، اقدامات جدّی بهعمل آورده و دستورهای مکرری در عرض چند ماه اخیر صادر نمودم. در این اواخر، پس از ملاقاتی که نماینده ایران در جده با والاحضرتین امیرفیصل نایبالسلطنه و وزیر امور خارجه و امیرعبدالله وزیر کشور عربی سعودی بهعمل آوردند و انتظار ملت و دولت ایران را از اولیای
کشور عربی سعودی در اینباب جداً متذکر گردیدهاند، درنتیجه این اقدامات و توجهات و علاقهمندیهایی که در پارهای از محافل مهم اسلامی نسبت به این امر ابراز شده، موافقتهایی حاصل شده و دستورهای لازم به امیر مدینه ابلاغ گردیده است که در تعمیر دیوار قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) و ساختمان سایهبان در بقیع اقدام لازم بهعمل آورند و موضوع به اداره توسعه حرم که مدتی است مشغول خالی کردن و توسعه اطراف حرم مطهر نبوی میباشند واگذار گردیده است که ضمن کارهای دیگر خود، این موضوع بقیع را نیز انجام دهند و حتی یک نفر مهندس ایرانی مقیم آن کشور، درباره تعمیر قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)شرکت خواهد داشت. البته وزارت امور خارجه تعمیر دیوار بقیع و ایجاد سایهبان مختصری را کافی ندانسته و دستور لازم به سفارت شاهنشاهی در جده داده است تا اقدامات و مذاکرات خود را تعقیب و توجه اولیای محترم دولت عربی سعودی را به اهمیت موضوع بیش از پیش جلب و تقاضا نمایند در اقدامی که مورد نظر و تقاضای جامعه مسلمین و عالم تشیع و ایرانیان میباشد توجه سریع و لازم مبذول دارند.
سؤال فروزانفر از وزیر خارجه
مجدداً در تاریخ 28/3/1331 آقای فروزانفر، سناتور وقت از ریاست مجلس سنا میپرسد:
خواهشمند است مقرر فرمایید سؤال زیر برای آقای وزیر امور خارجه ارسال شود تا برای ادای جواب در مجلس سنا حاضر شوند.
سؤال: آیا تعمیر بقاع متبرکه چهار
امام شیعه که در این باب نیز چندی قبل سؤال شده بود، انجام شده است یا خیر؟
وزیر خارجه وقت، آقای کاظمی پاسخ میدهد:
در پاسخ سؤال جناب آقای فروزانفر، سناتور محترم، راجع به تعمیر قبور ائمهاطهار(علیهم السلام) لازم میدانم توجه آقایان سناتورهای محترم را به بیاناتی که در جلسه دوشنبه 22/2/1331 در پاسخ سؤال جناب آقای دکتر متین دفتری ایراد نمودم، جلب کنم:
در آن موقع به عرض رسانیدم که در اثر اقداماتی که در یکساله اخیر به
عمل آمده است، اولیای محترم دولت عربی سعودی، موافقت کردهاند که در تعمیر دیوار قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) و ساختمان سایهبان در بقیع اقدام لازم بهعمل آورند و صحبت از تجدید بنای قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) در بقیع در بین نبوده تا انصرافی از آن حاصل شده باشد. حالا اگر اشخاص غیر مسؤولی برای تظاهر و خودنمایی، چه در ایران و چه در عراق، اظهارات مبالغهآمیزی کرده باشند، جز اینکه به اجرای اصل منظور، صدمه زده باشند، نتیجه دیگری نداشته و ندارد و لذا بهنظر اینجانب بهتر است همواره دراین قبیل امور فقط نسبت به بیانات و اظهارات مقامات مسؤول توجه فرموده و هرگونه توضیحی هم که لازم باشد از وزارت خارجه مربوطه بخواهند تا ابهامی در اصل موضوع حاصل نشده و سوءتفاهمی از اظهارات مبالغهآمیز دیگران ایجاد نگردد.
با عرض مراتب بالا در تأیید توضیحات قبلی خود، به عرض آقایان محترم میرسانم که اخیراً نیز دستورات جدید و مؤکّدی برای انجام منظور به سفارت شاهنشاهی در جده صادر شده و امیدوار است نتیجه رضایتبخشی حاصل و انجام این امر در آینده پایه و اساس موفقیتهای مهمتری در این زمینه بشود.
دیدار مجدد اعلم با امیر فیصل
مظفر اعلم وزیر مختار شاهنشاهی، در تاریخ 10/4/31 بار دیگر اقدام به ملاقات با امیر فیصل، نایبالسلطنه حجاز که به دلیل فصل گرما در طائف بهسر برده، مینماید و در گزارش خود مینویسد:
اینجانب، هم برای خداحافظی به مناسبت مسافرت به حبشه و نیز برای تجدید جلب توجه معظمله به موضوع ساختمان سایهبان و دیوار بقیع، همچنین برای مذاکره در موضوع دعوتی که باید طبق نامه محرمانه شماره 1778مورخ 31/3/331 به نمایندگی از طرف جناب آقای دکتر مصدق، نخستوزیر، از معظمله برای مسافرت به ایران به عمل آید... لازم دید به طائف برود و معظمله را ملاقات کند....
ملاقاتها و گفتگوها همچنان ادامه مییابد، سفرا تغییر میکنند و نفرات بعدی نیز تلاشهای گذشتگان را با قوّت و ضعف دنبال مینمایند تا آنکه بالاخره در سالهای اخیر موزاییک خیابانهای داخلی بقیع، ایجاد سایبان نزدیک قبور ائمه و بازسازی دیوارها تحقّق مییابد، لیکن بازسازی قبور هرگز!
هماکنون قبور چهار امام شیعه و قبور بسیاری از افتخار آفرینان صدر اسلام و چهرههای مورد احترام مذاهب اسلامی در زیر آفتاب و در معرض باد و باران قرار دارد و هر زائری را با تأثّر شدید روبرو میکند و همه را به چارهاندیشی دعوت مینماید.
امید آنکه رؤسای کشورهای اسلامی، احزاب، گروهها و تمامی پیروان مذاهب اسلامی برای حل این مشکل اقدام و از دولتمردان سعودی بخواهند هر چه سریعتر بقیع را از این حالت غریبانه خارج نموده، آن را به عنوان یک اثر جاودانه در تاریخ اسلام احیا و پاسداری نماید.
براساس گزارش حسین پیرنظر(1) از سفارت ایران در مصر، اگر دولت ایران برای یکی دو سال دیگر، رفتن به حج را منع میکرد، حتماً حکومت حجاز حاضر به قبول شرایط پیشنهادی ایران میشد و درنتیجه، هم برای زائران ایرانی رفع مزاحمت میگردید و هم نسبت به تعمیر قبور و خرابیهای به عمل آمده امتیازاتی بهدست میآمد.
لیکن متأسفانه این کار
صورت نمیپذیرد و در خرداد 1308هـ.ش. اولین مراوده رسمی
دیپلماتیک میان ایران و حکومت عبدالعزیز صورت گرفته و در شهریور همین سال، معاهده مودّت میان ایران
و حجاز امضا و در فروردین سال
1309هـ.ش. حبیبالله هویدا با عنوان
نماینده ایران و با سمت کاردار وارد جدّه میشود.
تأسیس سفارت ایران در عربستان، که به نوعی تقویت حکومت عبدالعزیز را در پی داشت، به حدّی برای عبدالعزیز مهم بود که هویدا پس از ملاقات با وی، از قول کفیل وزارت خارجه در گزارش خود مینویسد:
«... و ذکر کرد که هیچ وقت اعلیحضرت را تا این درجه شاد و مسرور ندیده بودیم که امروزه از ملاقات شما و وصول ناصر همایون
_____________
1. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص73
_____________
شاهنشاهی اظهار شادی و سرور علنی میفرمودند....»(1)
مأموریت حبیبالله هویدا
حبیبالله هویدا در ایجاد این ارتباط نقش مهمّی داشته و لذا دولت حجاز نیز به مسؤولان وزارت خارجه خود دستور میدهد که همیشه او را راضی و خورسند نگاه دارند که اسباب تکدّر خاطر و دلتنگی برای او فراهم نشود و تمام مطالب و تقاضاهای او را به فوریت انجام دهند!(2)
باتوجه به اینکه حبیبالله هویدا یکی از دو نماینده ایران برای بررسی وضعیت حجاز در اثر حمله وهابیها و تخریب اماکن مقدسه بوده و از سوی دیگر، وی براساس اسناد، دارای مسلک بهائیّت و از بهائیان شناخته شده بوده است،(3) همه گویای آن است که متأسفانه نماینده ایران بهصورت پنهانی نقشی مؤثر در نادیده گرفتن این مسأله مهم داشته است. این نکته زمانی تقویت میشود که ملک عبدالعزیز به هویدا میگوید:
«... ما شما را از خود میدانیم، شما نیز خود را مثل سایر نمایندگان اجانب ندانید، هیچ وقت لزوم به تحصیل اجازه نیست، هروقت که میل دارید، بدون هیچ ملاحظه، به دیدن ما بیایید، چه در مکه چه در اینجا، ما همیشه آماده ملاقات شما هستیم....»(4)
در روزنامه الوطن (چاپ بغداد)، در تاریخ 20 ربیعالاول 1348هـ.ق. در زمینه بهرسمیت شناختن دولت حجاز توسط ایران درباره نماینده ایران، حبیبالله خان عینالملک معروف به هویدا مینویسد:
«... مشارالیه کاملاً به این قضایا آگاه است و علاوه بر اینکه زبان مملکت را بهخوبی میداند، محل اعتماد ملک عبدالعزیز و رجال حکومت حجاز است و شخصاً نزد آنها محترم است و بدیهی است که تعیین او به این سمت، مسأله را بهطور دلخواه حل و تسویه مینماید!»(5)
در ماده سوم عهدنامه مودّت، امضا شده میان دو کشور، هیچ اشارهای به مسأله تخریب و هدم آثار اسلامی و قبور ائمه بقیع نشده و با کمال تأسف راحت از کنار آن گذشتهاند.(6) هویدا تا سال 1353هـ.ق. بهعنوان نماینده ایران در
_____________
1. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص84
2. همان مدرک.
_____________
3. پدربزرگ هویدا، میرزا رضا قناد، از بهائیان متعصب و از فدائیان عباس افندی محسوب میشد. علاقه او به رهبر بهائیان بهحدّی بود که هنگام سفر او به فلسطین، همراهش به «عکا» رفت و مستخدم و خادم مخصوص عباس افندی گردید.
عباس افندی بهواسطه خدمات میرزا رضا مخارج تحصیل فرزند او را تقبل کرد و حبیبالله (پدر امیرعباس) را برای تحصیل به اروپا فرستاد. حبیبالله در اروپا به زبانهای انگلیسی و فرانسه مسلط شد و چون عربی را هم روان صحبت میکرد، در مراجعت به ایران، در دستگاه سردار اسعد بختیاری بهعنوان مترجم استخدام شد و همزمان کار ترجمه متون خارجی برای «روزنامه رعد» را هم بهعهده گرفت.
پروفسور براون، میرزا رضای قنّاد (محمدرضا) پدربزرگ هویدا را یکی از چندتن رازدار رهبر بهائیان میداند.
فاضل مازندرانی، مؤلف کتاب ظهورالحق (متعلق به بهائیان) در جلد هشتم (قسمت دوم) صفحه 1138 در باره معرفی پدربزرگ هویدا مینویسد:
«دیگر آقا محمدرضا قناد سابقالوصف، از مخلصین مستقیمین اصحاب آن حضرت شد تا وفات نمود و مدفن او در قبرستان «عکا» است و از پسرانش میرزا حبیبالله عینالملک (پدرهویدا) که به پرتو تأیید و تربیت آن حضرت، صاحب حسن خط و کمال شد و همی سعی کرد و کوشید که شبیه به رسمالخط مبارک نوشت. و در سنین اولیه نزد آن حضرت کاتب آثار و مباشر خدمات گردید. بعداً مشاغل دولتی و مأموریت در وزارت خارجه ایران یافت و پسر دیگرش میرزا جلیل خیاط (عموی هویدا) در «عکا» و هم از دخترش (عمه هویدا) که در شام شوهر نمود، مآل با سعادت و رضایتی بروز نکرد!
حبیبالله (عین الملک) با دختری بهنام افسرالملوک ازدواج کرد. افسرالملوک دختر محمدحسینخان سردار از تروریستهای معروف بهایی بود که در دوران قاجاریّه در آشوب و بلوایی که بهائیان در چند شهر ایران بهراه انداختند نقش داشت.
حبیبالله (عینالملک) با کمک و حمایت سردار اسعد بختیاری به وزارت امور خارجه رفت و بهواسطه آشنایی به زبان عربی و سابقه اقامت در شامات، مأمور خدمت در سوریه و لبنان گردید. عینالملک که در این سالها همچنان به «آلرضا» معروف بود، با سوء استفاده از موقعیت دیپلماتیک خود، به تبلیغ بابیگری در این کشورها پرداخت.
چند ماه پس از اقامت حبیبالملک در شامات، او را مأمور خدمت در «جدّه» کردند. وی در «جدّه» با انگلیسیها سر و سرّی پیدا کرد و علیرغم اقامت در سرزمینی که قلب جهان اسلام محسوب میگردد، به تبلیغات بابیگری خود ادامه داد....
فعالیتهای بهاییگری قنسول ایران موجد بروز آثار سوئی گردید و وزارت امور خارجه ایران مجبور شد وی را به تهران احضار نماید.
عینالملک پس از احضار به تهران، مجدداً روانه عکا گردید و تا پایان عمر در خدمت رهبر بهائیان باقی ماند.
«حبیبالله» عینالملک دو پسر داشت: یکی بهنام امیرعباس و دیگری به نام فریدون هویدا.
(امیرعباس هویدا، صص14 و 15).
_____________
4. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص88
5. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص75
6. همان، ص77
_____________
حجاز مشغول بهکار بوده است.
حبیبالله هویدا در مأموریتش به مدینه، برای کسب اطلاع از میزان خرابیها، تلاش جدی کرده تا این حادثه مهم را بسیار کمرنگ تلقی نموده، وهابیان را بهنوعی، تبرئه نماید. در گزارش وی چنین آمده است:
... بالای مناره، قبه مطهّر صعود کردیم، یکصد و سی پله بالا رفتیم و از آنجا قبه مطهر را زیارت نمودیم (زیرا صعود بالای قبه غیرممکن است). از آنجا مشاهده نمودیم که فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهر اصابت نموده و اندکی سوراخ کرده است و ابداً خرابی وارد نیامده است! اولاً نمیشود حتم کرد که این گلولهها از طرف وهابیها بوده است! ثانیاً برفرض اینکه از طرف آنها بوده باشد، واضح است عمدی نبوده است!
و در اثنای تیراندازی به همدیگر خطاءً به قبه مطهر اصابت کرده است! و دلیل صحت این نظریه این است که قبه مرقد مطهر خیلی عظیم و بزرگ است و وهابیها هم در پشت دروازه و قلعه شهر بودهاند و تعدادشان بیش از
سهـچهار هزار بوده است; اگر قصد اصابت میداشتند، اقلاً دو سه هزار گلوله به قبه مطهر میرسید! بههرحال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روی قبه مطهر بود و همچنین آثار چهار ـ پنج گلوله بر قبه اهلبیت بود، خادمباشیِ حرم مقدس نیز سه ـ چهار عدد گلوله آورده و به بنده داد و گفت که اینها را روی بام حرم یافته و تصور میکند که از گلولههایی است که به قبه مقدس رسیده است. فدوی آنها را تقدیم خواهم نمود که در موزه وزارت معارف محفوظ بماند....»(1)
متن کامل گزارش هویدا
جهت اطلاع بیشتر خوانندگان، متن کامل گزارش به این شرح تقدیم میگردد:
_____________
1. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص50
_____________
تاریخ سند: 11 دیماه 1304
فرستنده: حبیبالله هویدا
گیرنده: وزارت امور خارجه
موضوع: گزارش در باب وقایع حجاز
نمره: 211
مقام منیع وزارت جلیله امور خارجه دامت شوکته
بر حسب اوامر متعدده تلگرافی وزارت جلیله متبوعه، روز 15 مهرماه 1304، مطابق 7 اکتبر 1925 از شام به مصر و از آنجا در معیت جناب غفارخان، وزیر مختار مصر در روز 19 مهرماه با کشتی خدیوی به طرف جده حرکت و روز 24 مهرماه وارد جده شده ]روز[ 29 با اتومبیلهای سلطان نجد بهطرف مکه معظمه رهسپار شدیم. ابن سعود در میان راه جده و مکه، در محلّی که به اسم بحره معروف است، برای پذیرایی از نماینده انگلیس «مستر کلایتون»، که برای عقد معاهده آمده بود، چادرهای متعدد افراشته بود و خود نیز چون آنجا بود، اول برای ملاقات او رفته، پس از صرف ناهار و چای، چهار بعد از ظهر با یک نفر میهماندار مخصوص و چهار نفر گارد مخصوص، در حالتی که مُحرم بودیم، پس از وصول به مکه معظمه و ادای وظایف دینیه عمره، به خانهای که معین کرده بودند رفته، روز بعد برای مشاهده و زیارت مقامات و قبور مهدومه، که در قبرستانی که در منتهیالیه یک طرف شهر در دامنه کوهی واقع است رفتیم. قبر حضرت خدیجه و حضرت آمنه(1) و قبر عبدالرحمن بن ابیبکر و قبور بنیهاشم و مسجد جن و قبر عبداللهبن الزبیر و قبور شهدا و قبور سایر ناس که در آن قبرستان بود، وهابیها همه را خراب و مهدوم کردهاند.
مولد حضرت پیغمبر و خانه حضرت خدیجه که ولادتگاه حضرت صدیقه طاهره، زهرا ـصلواتاللهعلیهاـ بوده است، همه را مهدوم و با خاک یکسان کردهاند. عمارت و قبههای مراقد حضرت خدیجه و آمنه را که با خاک یکسان کردهاند سهل است، قبر حضرت خدیجه را نبش کرده بودند و معلوم بود
1. قبر حضرت آمنه مادر رسولخدا(صلی الله علیه وآله) در محلّی به نام ابواء، میان مکّه و مدینه قرار دارد.
که دوباره با خاک و گِل پر کردهاند. خانه متولّی قبر خدیجه را منهدم و تمام دارایی او را به یغما بردهاند و خانه متولّی در همان قبرستان، پهلوی قبر حضرت آمنه و خدیجه بوده است.
البته راجع به این معاهدات و تفصیل ملاقات و مذاکرات با سلطان ابن سعود، جناب اجل غفارخان وزیر مختار راپرت مفصل تقدیم نمودهاند و احتیاج به تکرار فدوی نیست!(1) زیرا مأموریت فدوی فقط برای مدینه منوّره است. بنده در ذهاب و ایاب و در کلیه مواقع و در ملاقاتهای با اعلیحضرت ملک علی و سلطان ابن سعود با جناب وزیرمختار بودم و وظیفه ترجمانی را بهعمل میآوردم، لهذا همینقدر عرض میکنم که جناب غفارخان، الحق یکی از رجال سیاسی تجربهدیده و هوشیار و با متانت و عاقبتاندیش دولت علّیه ابد مدت هستند و این مأموریت را فوقالعاده با متانت و سیاست و کیاست انجام دادند و از این بهتر امکانپذیر نبوده و نیست.
فدوی راجع به ملاقاتها و مذاکراتی که با ملک علی و سلطان ابنسعود با حضور جناب وزیر مختار شده، در اینجا شرحی نمیدهم که مبادا در تعبیر کم و زیاد شود و محول به راپرتی که خود ایشان تقدیم کردهاند، مینمایم. علیهذا ذیلاً به شرح مأموریت مخصوص خودم که راجع به مدینه منوّره است، میپردازم:
نظر به اینکه وقتی در مکّه معظمه بودیم، سلطان نجد ذکر نمود که ایصال مرا فقط تا به «عیون» که اردوگاه قشون وهابیها است و دو ساعت از مدینه منوره دور است تعهد میکند و از آنجا تا مدینه را درعهده نمیگیرد، سوءظنی ما را دست داده، با جناب وزیرمختار به جده برگشتم که با ملکعلی مذاکره نمایم. ملکعلی بیچاره گفت:
من هرچه شما بگویید حاضرم، ولی قشون ما همه در داخل مدینه هستند و در خارج شهر قشون نداریم (و از عیون) تا به مدینه همه نخلستان است و همه در دست خود وهابیها است، میترسم که برای بدنام کردن از بین نخیل تیری به شما بزنند و بگویند که از طرف ما بوده است. پس اصلح آن است که سلطان با گاردهای خود شما را به دائره تلگراف بیسیم ما که خارج شهر است رسانده، گاردهای ما آنجا شما را تحویل میگیرند و در حین عودت نیز در همان نقطه شما را تحویل
1. معلوم میشود اعتراف وی به تخریب قبور در مکّه به دلیل آن بوده که قبلا گزارش آن توسط غفارخان به تهران ارسال گردیده و او میدانسته اگر ننویسد از طریق گزارش غفارخان واقعیتها به تهران منعکس خواهد شد سوارهای سلطان میدهند.
لهذا فدوی از جدّه تفصیل را به ابنسعود نوشتم. روز بعد جواب رسید و قبول کرد و اتومبیل فرستاد و همان روزی که جناب وزیرمختار سوار کشتی و عازم مصر شدند، بنده نیز سوار اتومبیل و عازم (بحره) گشتم. یک شبانهروز در بحره متوقف و دو دفعه با ابنسعود ملاقات شد. فوقالعاده احترام و محبت نمود و هر دفعه خیلی اظهار میل به تقرّب به دولت علّیه میکرد و میگفت:
ما با دولت ایران همجواریم و بهقدر سیهزار نفر شیعه در نجد، و در احساء نزد من هستند، میتوانید از آنها تحقیق نمایید، آنچه در حق ما شهرت میدهند اکثر تهمت و افتراست. انشاءالله شما به مدینه رفته، خواهید دید که آنچه گفتهاند دروغ است. من صریحاً به شما میگویم و شما هم به دولت علیه بنویسید که من حرمین شریفین را به جان و مال و اولاد خود حافظ و حارسم. مهدومات مکه نیز قبل از ورود من بوده است. بلی وهابیها اعتقاد به تعمیر قبور و قبّهها ندارند و بدعت میدانند و «خیرالقبور الدوارس»! را، حدیث معتبر میشناسند. معهذا بعد از ورود خودم فوراً جلوگیری کردهام و حالیه نیز با کمال اصرار و الحاح منتظرم که دول و ملل اسلامی، نمایندههای خود را بفرستند و در امور حجاز قراری دهند و برای تعمیر این قبور نیز اگر مصمم شوند ممانعت نمیکنم سهل است، مساعدت خواهم کرد، حتی اگر خروج مرا نیز از حجاز مقرر دارند، فوراً بیرون میروم.
قبل از حرکت بنده به مدینه منوره و بعد از عودت، سلطان این صحبتها را مکرر گوشزد نمود و بعد از عودت از مدینه در ملاقات اخیر خواهش کرد که فدوی در تقرّب بین او و دولت علّیه اقدام کنم و نیز خواهش نمود که مکاتبه با او داشته باشم. به هرصورت ابنسعود پنج نفر از تفنگداران مخصوص شخصی خود را با سه نفر شتر ذلول مخصوص برای بنده و نوکر بنده معین کرد که تا مدینه ذهاباً و ایاباً با بنده باشند و برای تهیه حرکت از بحره به مکه رفته، چهار روز در آنجا ماندم سپس تفنگداران سوار شتر را به رابغ که کنار دریاست فرستادند و بنده نیز با مستشار مخصوص خود او با اتومبیل به رابغ رفتیم. از مکه تا رابغ با شتر پنج منزل است، با اتومبیل نه ساعت طول کشید.در رابغ چند روزی منتظر تفنگداران شدم. مستشار مخصوص سلطان به مکه عودت نمود. در این اثنا فدوی سخت مریض و بستری و مبتلا به دسانتری شدم و ده روز سفر تأخیر افتاد. نه علاجیگ نه درمانی، نه حبیبی و نه طبیبی.
رابغ عبارت از یک دِه بزرگی است که هیچ چیز در آن یافت نمیشود، جز نان و برنج و گوشت چیزی نیست. از سبزیجات اثری نیست. آب چاهِ آن هم تلخ و ناگوار. بههرحال، به روحانیت حضرت ختمی مرتبت متوسل شده، به قوه دعا و مناجات بهبودی حاصل شد.
در این اثنا، پسر سلطان با پانصد نفر شترسوار از قشون وهابیها، برای رفتن به مدینه به رابغ رسیدند. فدوی نیز با وجود ضعف و نقاهت با تفنگدارهای مخصوصه به آنها ملحق شدم و حرکت نمودیم و روز ششم به عیون رسیدیم. دیگر جسارت میدانم عرض کنم این شش روز شترسواری چه بر سر این فدوی آورد. به هرحال بعد از دو روز استراحت، مراسلهای به امیر مدینه و به حاکم لشکری مدینه نوشته، توصیهنامههای ملک علی را در جوف نهاده، با قاصد مخصوص به مدینه فرستادم. روز بعد جواب رسید که با نهایت شادی و افتخار منتظر هستند. لهذا با پنج نفر سوار و ده نفر پیاده از قشون سلطان حرکت کردم. در همان محل معین یک نفر مهماندار با یک درشکه و ششـهفت نفر سوار مسلّح حاضر بوده مرا تسلیم گرفتند و رییس سواران سلطان هم ورقه کتبی از بنده گرفتند که مرا به سلامت تحویل دهند.
از آنجا به سمت مدینه منوره رهسپار شدیم، در خارج از دروازه، بهقدر پانصد نفر قشون و صاحب منصبهای لشکری و کشوری و امیر مدینه شریف احمدبن منصور و جمع زیادی از اهالی استقبال شایانی نمودند و همچنین روز عودت به همین ترتیب مشایعت کردند.
بعد از ورود و استحمام به زیارت حرم مقدس مطاف ملأ اعلی، مرقد مطهر حضرت خاتمالانبیاء ـعلیه آلاف التحیة و الثناءـ مشرف شدم، روحانیتی که در آن مقام مقدس دست میدهد، از وصف خارج است. به محض عتبهبوسی، زحمات و خستگی ]...[ راه بهکلّی نابود شد. خداوند سر سودن به این آستان ملایکپاسبان را نصیب حضرت اشرف و جمیع دوستان فرماید!
سه روز در مدینه توقف نمودم. روز دوم به قصد بازدید قبّه مطهر، با عزّتپاشا حاکم لشکر شهر و میهماندار جناب سید عمران تاجر شیعی عراقی و متولیباشی حرم مطهر داخل حرم شدیم. بعد از ادای فریضه زیارت و عتبهبوسی، آغاباشی; یعنی خادم باشی حرم، برای هریک از ماها لباس خدمتکاران آورده،
پوشیدیم و بالای مناره قبه مطهر صعود
کردیم، یکصد و سی پله بالا رفتیم و از آنجا قبّه مطهر را زیارت نمودیم (زیرا صعود بالای قبه غیرممکن است).
از آنجا مشاهده نمودیم که فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهّر اصابت نموده و اندکی سوراخ کرده است و ابداً خرابی وارد نیامده است. اولاً: نمیشود حتم کرد که این گلولهها از طرف وهابیها بوده است، ثانیاً: برفرض اینکه از طرف آنها بوده باشد، واضح است عمدی نبوده است و در اثنای تیراندازی به همدیگر، از روی خطا به قبّه مطهر اصابت کرده است و دلیل صحّت این نظریه این است که قبه مرقد مطهر، خیلی عظیم و بزرگ است و وهابیها هم در
پشت دروازه و قلعه شهر بودهاند و تعدادشان بیش از سهـچهار هزار بوده است. اگر قصد اصابت میداشتند، اقلاً دوـسه هزار گلوله به قبه مطهّر میرسید.
بههرحال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روی قبه مطهر بود و همچنین آثار چهارپنج گلوله بر قبه اهل بیت بود. خادمباشی حرم مقدس نیز سهـچهار عدد گلوله آورده و به بنده داد و گفت که اینها را روی بام حرم یافته و تصور میکند که از گلولههایی است که به قبّه مقدس رسیده است. فدوی آنها را تقدیم خواهم نمود که در موزه وزارت معارف محفوظ بماند.
بالأخره روز چهارم برحسب خواهش بنده، سواران سلطان، با تقریباً سیـچهل نفر پیاده که خودشان مایل به آمدن شده بودند به خارج شهر آمده، بنده نیز با قریب بیست نفر تفنگدار سواره و پیاده، از قشون ملک علی و دونفر صاحب منصب سرهنگ و سید عمران تاجر به خارج شهر آمده و ]ما را[ تسلیم گارد ابنسعود نمودند و ورقهای به خط و مهر از بنده گرفتند و عودت نمودند.
بنده نیز با سواران سلطان به مقام حضرت حمزه مشرف شدم که در بین راه واقع است. به عمارت و قبّه حضرت حمزه با وجود اینکه چندین ماه است که در تصرف وهابیها بوده است، ابداً آسیبی نرسیده است. به قبر حمزه نیز دستی نزدهاند و روپوش آن موجود و شبکه آهن اطراف آن نیز دست نخورده است، فقط گویا اثاثیهای که آنجا بوده; از قبیل پرده و قالی و چراغ به غارت بردهاند. فقط یک نفر از اهل مدینه ذکر میکرد که قبر عقیلنام، از اصحاب پیغمبر را که در جنب مرقد حمزه مدفون بوده است، خراب کرده بودهاند. وهابیها بعد از اینکه شنیدند بنده برای تحقیق میآیم، دوباره تعمیر کردهاند، لیکن صحت و سقم این قول معلوم نیست.
در هرحال، مقام حضرت حمزه ابداً خراب نشده است. اثاثیه را هم که میگویند به غارت بردهاند، تصور نمیشود که چیز مهمی بوده باشد; زیرا فدوی در مدینه منوره مرقد حضرت عبدالله بن عبدالمطّلب، پدر پیغمبر را که زیارت کردهام، اثاثیه آن فقط عبارت از چند گلیم و قالیچه مندرس و کهنه و حصیر پارهشده و بهقدری کثیف و گردآلود بود که انسان متأثر میشد که صریحاً به همراهان گفتم خیلی اسباب تأثّر است که به مرقد پدر پیغمبر اینگونه بیاهتمامی نمودهاید و کثیف نگاه داشتهاید. در صورتی که مرقد پدر پیغمبر را با این وضع مشاهده نمودم، تصوّر نمیکنم که مرقد عموی پیغمبر بهتر بوده است و وهابیها هم اگر غارت کردهاند چیز قابلی نبوده، فقط خود را مفتضح کردهاند. این بود حقیقت مشاهدات فدوی که عرض شد.
پس از زیارت، به اردوگاه سلطان آمده، دو روز توقف کرده، با پنج نفر تفنگداران مخصوص سوار شتر شده، بهطرف مکه رهسپار شدم. شب و روز در حرکت بودیم; یعنی شبانهروزی چهارده ساعت در حرکت بودیم. روز هشتم، بعد از ظهر، نیمهجان به مکه معظمه رسیدیم. در راه از آب کثیف ناگوار مبتلا به تب و نوبه؟؟؟ شدم که هنوز آثارش باقی است. در وقت عودت یک کجاوه خریده، بهتصور اینکه شاید راحتتر باشد، ولی افسوس بعد از دوـسه روز مجبور شدم که بیکجاوه سفر کنم; زیرا کجاوه با آن حرکت مخصوص شتر، عذابش بیشتر است.
دو شب و یک روز در مکه مانده، با ابنسعود وداع کرده، با اتومبیل به جده آمدم. چند روزی در جده منتظر کشتی شده، با ملکعلی چند ملاقات کرده، بالاخره به سمت مصر و از آنجا به شام آمدم.
ملاقات اخیر با ابنسعود را در ورقه علیحده به عرض میرسانم و همچنین ملاقات با ملکعلی را، که بیچاره بالاخره مجبور به استعفا و هجرت از حجاز شد; زیرا مقصود از این راپرت، فقط دادن توضیحات درخصوص مدینه منوره است.
اما این نکته را جسارت میورزم که در این مسافرت مصایبی که بر فدوی رسید، مرا اقلاً ده سال پیرتر کرده است و علیالعجاله نعمتی ظاهری که قسمتم شده است، ضعف و ناتوانی و انحلال قوای جسمانی است و خداوند شاهد است که از صمیم قلب میگویم که فقط روحانیت حضرت پیغمبر(صلی الله علیه وآله) بنده را سالم به شام عودت داد، وإلاّ بایستی در راه مدینه و مکه هلاک شده باشم و خودم از عودت مأیوس بودم. الحمدلله فی کلّ حال، ایام شوکت مستدام باد!(1)
فدوی ـ حبیبالله هویدا
هویدا در گزارش دیگری باز سعی کرده ابن سعود را از اتهام تخریب قبور تبرئه کند. وی از قول ابن سعود چنین مینویسد:
«... خیلی اسباب حیرت است که مسلمانان عالم فقط برای تخریب چند قبر که قبل از ورود من بهدست این
_____________
1. اسناد روابط ایران و عربستان سعودی، ص46
_____________
بدویهای جاهل مهدوم شده، اینهمه اظهار غیرت و حمیّت و دردمندی نمودند و در مجامع و منابر و روزنامهها مرا لعن و تکفیر کردند و عالم را بر من شوراندند و بدنام خواستند....»(1)
تلاش برای بازسازی
پس از سلطه وهابیان بر حجاز و ویران ساختن حرم و گنبد ائمه بقیع و دیگر مدفونین در این قبرستان، شیعیان جهان و خصوصاً مراجع و علمای دینی تلاشها و اقداماتی برای بازسازی و تعمیر قبور بقیع انجام دادهاند که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
مظفر اعلم، نماینده دولت ایران در جدّه از سال 1330هـ.ش. کوششهایی در این راستا داشته است. وی در تاریخ 21/9/1330 در نامهای به شماره 402، خطاب به کمیسیون دائمی حج چنین مینویسد:
روز چهار شنبه ششم آذرماه 1330 برای زیارت مدینه منوره به آنجا رفتم. نتیجه مطالعات خود را ذیلاً به عرض میرساند:
1 ـ وضعیت بقیع بعد از خرابی تمام ساختمانهای قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) بسیار دلخراش است و عبارت از قبرستان
پست و بلند عمومی است که هیچ فرق
و امتیازی بین قبور بزرگان دین و
عامّه ناس باقی نیست و اگر توفیق
حاصل شود که موافقت اولیای دولت سعودی برای ساختن دیواری با پنجرههای آهنی گرد محوطه مدفن مطهر ائمه هدی تحصیل شود که اقلاً این قبور در میان این چهار دیوار محفوظ بماند، قدم بزرگی در حفظ شعائر اسلام برداشته شده است. امیدوارم در مواقع مقتضی در مذاکره با اولیا مؤثر و متنفذ، کوتاهی نشود. شاید بتوان فعلاً تا این اندازه حفاظت قبور منظور را، که عبارت از محوطهای بهوسعت 120 متر مربع است تأمین نمود و نیز سایهبانی در مقابل این محوطه مانند سایهبان بین صفا و مروه ساخته شود.
2 ـ حضرت آقای سید محمدتقی طالقانی که از طرف حضرت آیتالله بروجردی برای سرپرستی و هدایت جماعت شیعی مدینه، موسوم به نخاوله، که عبارت از پنج الی ششهزار نفر از عناصر کارآمد و مؤثر مدینه میباشند، اعزام شدهاند، موقعیت خوبی در میان
_____________
1. همان، ص54
_____________
آنها احراز نموده و با کمال جدیت مشغول انجام وظیفه میباشند. در
این چند روز با استفاده از دید و
بازدیدها، ایشان را با مقامات رسمی مدینه مربوط نموده و از همه تقاضا شد لازمه مساعدت را درباره ایشان دریغ ننمایند.
یک روز هم به اتفاق وزیر مختار مصر به بازدید ایشان به تکیه
نخاوله رفتیم که جمعی از رؤسای آنها، آنجا را بهطور آبرومندی آراسته بودند و از هردو پذیرایی صمیمانهای بهعمل آمد. فعلاً وضعیتایشان در مدینه
بسیار راحت و خوب و مورد توجه میباشند و الحق از حیث رفتار و اخلاق و متانت نیز بهترین انتخابی بوده است که
از طرف حضرت آیتالله العظمی بهعمل
آمده است.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
پاسخ به نامه مظفر اعلم
در پاسخ این نامه، آقای فضلالله نبیل، معاون کلّ وزارت امور خارجه و رییس کمیسیون دائمی حج، طی نامه شماره مورخ20/11/1330شماره3134/67773 خطاب به آقای مظفر اعلم چنین مینویسد:
بازگشت به نامه شماره 402 مورخه 21/9/1330 اشعار میدارد:
1 ـ راجع به وضع تأسفانگیز قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) در بقیع، که از نزدیک ناظر آن بودهاید، البته آن منظره مایه کدورت خاطر جمیع شیعیان میباشد و امید است با جدیت کامل و کوشش اولیای وقت در مرکز، همانطور که پیشهاد فرمودهاند موافقتی از دولت عربستان سعودی تحصیل و آن قبور را از حال فعلی خارج نمایند.
2 ـ درباره آقای سید محمدتقی طالقانی و اقداماتی که نامبرده در ترویج دین مبین اسلام بین جماعت نخاوله مدینه نموده، اشاره شده بود. این موضوع مایه افتخار ایرانیان و بنابر تذکری که در آخر نامه فوقالذکر داده بودید، به خدمت جناب آیتالله العظمی آقای بروجردی معروض گردید و رونوشت آن نیز از نقطهنظر تشویق آقای طالقانی توسط آن سفارت شاهنشانی به ایشان ابلاغ میگردد.
ضمناً به اطلاع جنابعالی میرساند که وصول نامه 402 و اقداماتی که برای مشاهده مدینه طیبه و قبور ائمه اطهار در بقیع فرموده بودید، مورد تمجید و تحسین کلیه علاقمندان و اعضای کمیسیون دائمی حج قرار گرفت.
معاون کل وزارت امور خارجه
فضلالله نبیل
نامه دوّم مظفّر اعلم
مظفر اعلم در پاسخ به تلگراف شماره 1782 خطاب به وزارت امور خارجه مینویسد:
جده، 27 اسفند 1330
دفتر محرمانه، شماره 82
وزارت امور خارجه
در پاسخ تلگراف شماره 1782 معروض میدارد:
اینجانب موضوع بقیع را هیچگاه از نظر دور نداشته و علاوه بر وظایف و دستورات اداری، وظیفه دینی خود میدانم که تا حد امکان در این باب اقدام و اتمام نمایم و پیوسته درصدد بهدست آوردن فرصت مناسبی باشم که این موضوع را با مقامات مؤثر کشور که فعلاً بعد از خود پادشاه، امیرفیصل نایبالسلطنه حجاز و وزیر خارجه است در میان نهاده و مذاکراتی را که در زمان سفارت جناب آقای دشتی در قاهره، در این زمینه با امیر معظمله شده و بینتیجه مانده بود، تجدید نمایم. ولی بهطوریکه در گزارش محرمانه 30 ـ 25/7/30 عرض شده است، در اینمدت پنجاه و اندی که اینجانب در جده میباشم، معظمله بیش از چند روزی در جده نبوده و پیوسته در ریاض یا در شکارگاه بوده است و فرصت ملاقات ممتد و مناسبی بهدست نیامده است. چند روز دیگر عازم ایتالیا است و مقتضی نیست فعلاً با ایشان در این مسائل وارد بحث شویم.
و اما راجع به مذاکرات آقای دشتی هیچگونه پرونده و سابقهای در این
سفارت نیست، ولی از قرار اظهار آقای آزرمی که در آن مذاکرات حضور داشته است و در گزارشهای قاهره منعکس است، امیر فیصل روی توافقی نشان نداده و متمسک به مشکلات مذهبی و عقیدهای گردیده و اظهار داشته است ممکن است هیئت علمی ایرانی در این زمینه با علمای ما وارد مباحثه شده و آنها را با ادلّه شرعیه متقاعد نمایند و یا خود مجاب شوند و نتیجةً عدم امکان این امر را; یعنی احیای قبر را خاطرنشان نساخته است و اینجانب نیز در مطالعاتی که در این مدت بهعمل آوردهام، چنین استنباط کردهام که علمای وهابی در عقاید خود بسیار متعصب و در امور مذهبی بر هیئت حاکمه مسلط میباشند و تصور نمیرود در زمینه ساختن و پوشانیدن قبور موافقت بنمایند.
ولی بهطوریکه در آن گزاش عرض شده است، فعلاً در نظر دارم در باب ساختن سایهبانی در بقیع، در مقابل قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)، مانند سایهبان میان صفا و مروه مذاکره نموده، اگر بتوانم تا این اندازه موافقت آنها را تحصیل نمایم، به عقیده بنده قدم بزرگی خواهد بود; زیرا ممکن است در ضمن ساختن
با متصدّیان و مهندسین توسعه حرم شریف و دیگران، جداگانه مذاکره نموده و تأکید شد که فعلاً با ساختن سایهبان شایستهای حتیالمقدور در تنظیف و ترتیب آن محوطه نیز اقدام نمایند.
چنین سایهبانی، محوطه قبور را هم
سنگفرش نموده، از صورت حالیه خاکی، خارج نموده و این مذاکره را در اولین فرصت مناسب با شخص خود امیر فیصل خواهم نمود.
این بود نظریه اینجانب در باب مذاکرات بقیع. حال هرطور دستور میفرمایید از اینقرار مذاکره نموده، نتیجه را بهعرض خواهم رسانید، لذا خواهشمندم تا قبل از مراجعت ایشان از ایطالی(1) نظر عالی را ابلاغ نمایید.
گزارش دبیر اوّل سفارت
بهدنبال این گزارش، مجدداً در تاریخ 20/1/1331 دبیراول سفارت ایران در جده، آقای کاظم آزرمی، گزارشی به این شرح به تهران مخابره میکند:
شماره محرمانه:8
تاریخ: 20/1/1331
محرمانه
وزارت امور خارجه
در تعقیب گزارش محرمانه
1. ایتالیا.
شماره82، مورخ 27/12/1330 راجع به تعمیر قبور ائمه بقیع(علیهم السلام) با وجود اینکه هنوز پاسخ گزارش مزبور و دستور مجدّدی در اینباب نرسیده بود، چون جریان کار ایجاب میکرد جناب آقای وزیرمختار برای رسیدگی به موضوع اماکن متبرکه مزبور و مراقبت اقدامات اولیای امور، دولت سعودی در اصلاح وضع آنجا به مدینه مشرف شوند، ساعت 30/5 بامداد امروز با هواپیما به آنجا پرواز نمودند. آقای سیدمحمد خزانه (سیدالعراقین) هم که دو روز قبل به حجاز آمده بودند، به اتفاق جناب آقای اعلم به مدینه رفتند و پس از سه روز توقف در آنجا، مستقیماً به قاهره عزیمت خواهند نمود.
چون امروز پست فرستاده میشد و جناب آقای وزیرمختار مجال دادن گزاش این امر را نداشتند، به بنده دستور فرمودند، جریان را بهطور اجمال مطابق دستور معظمله به شرح زیر برای مزید استحضار بهعرض برسانم تا خود پس از بازگشت مفصل، جریان را گزارش دهند. بهطوری که در گزارش شماره 82 مورخ 27/12/30 هم بهعرض رسانید، چون انتظار میرفت مذاکره راجع به تعمیر قبور و پوشاندن آنها به علت تعصب علمای وهابی نجدی بهجایی نرسد، لذا همانطوریکه در گزارش محرمانه شماره 52 مورخ 17/9/30 معروض شده، راجع به بنای دیواری برای محوطه بقیع و تنظیف آن و ساختن سایهبانی درنظر داشته مذاکراتی بهعمل آورند و موافقت اولیای امور را به این قسمت جلب نمودند و معتقدند که این عمل، قدم بزرگی در این راه خواهد بود و ممکن است بعداً بهیاری خداوند متعال موفق شوند با تغییر اوضاع و احوال، به تدریج قدمهای بزرگتری در اینراه بردارند.
به قراریکه آقای سیدالعراقین هم اظهار میداشتند، در ملاقاتی که با امیرفیصل نایبالسلطنه حجاز و امیرعبدالله فرزند ایشان بهعمل آوردند، در اینباب مذاکراتی نمودند، به ایشان هم گفته شد که به شهرداری مدینه دستور داده شده است دور قبرستان بقیع دیواری بکشند ـکه آنرا مصون داشته و از وضع فعلی بیرون آوردـ سایهبانی هم در آنجا برپا نمایند که زائرین را از آفتاب محفوظ دارد.
دبیر یکم سفارت ـ کاظم آزرمی
گزارش مظفر اعلم
آقای اعلم پس از بازگشت از مدینه، گزارشی به این شرح به تهران مخابره مینماید:
شماره محرمانه: 9
جده، 25 فروردین 1331
محرمانه
وزارت امور خارجه
پیرو گزارش محرمانه شماره 8، مورخ20/1/31 راجع به بقیع، خاطر عالی را مستحضر میدارد، چون در باب ساختن سایهبانی از درِ بقیع تا مقابل محوطه قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) مذاکره و موافقت حاصل گردید. روز چهارشنبه بیستم فروردین به اتفاق آقای سیدالعراقین که از کراچی به اینجا آمده و مورد پذیرایی دولت سعودی واقع گردیده بودند و در دنباله آن مذاکرات، با امیرفیصل و امیر عبدالله وزیر کشور نیز ملاقات نموده و آنها نیز مذاکرات قبلی را تأیید کرده بودند، به مدینه منوره رفته و اوامر هردو امیر را به امیر مدینه ابلاغ و به اتفاق ایشان به بقیع رفتیم و محل را از نزدیک معاینه نمودیم و قرار شد موضوع ساختن سایهبان به دایره توسعه حرم که مدتی است مشغول خالی کردن و توسعه اطراف حرم مطهر نبوی میباشند، ارجاع گردد که ضمن کارهای جاری خود، موضوع بقیع را نیز انجام دهند.
ضمناً با متصدّیان و مهندسین توسعه حرم شریف و دیگران، جداگانه مذاکره نموده و تأکید شد که فعلاً با ساختن سایهبان شایستهای حتیالمقدور در تنظیف و ترتیب آن محوطه نیز اقدام نمایند.
ظاهراً امیر مدینه که شخص نسبتاً مساعدی است، وعده مساعدت داده است تا در عمل حقیقت اظهارات و مواعید او معلوم شود. و نیز در نظر دارم به مجرد شروع به کار، حاجیرضا نام مهندس ایرانی را که چندین سال در مکه مقیم و مشغول کارهای ساختمانی است و با اغلب رجال مدینه سابقه آشنایی دارد، برای نظارت در کار بقیع به مدینه اعزام دارم که ضمن ساختن سایهبان، اکثر استفاده را برای سر و صورت دادن به محوطه قبور از قبیل تعمیر دیوار آن و سنگفرش زمین و اصلاح و مرمّت قبور بنماید که اقلاًّ از صورت اسفناک کنونی خارج شود و نیز بین سایهبان و محوطه قبور ائمه اطهار، نردهای از آهن بکشد که زوار از پشت آن نرده زیارت کنند که از طرف شدن با مستحفظین که مانع دخول در محوطه میباشند اجتناب شده باشد. درهرحال با تعصّب شدیدی که حضرات راجع به موضوع قبور نشان میدهند، هر اصلاحی مقدور باشد مغتنم است. فعلاً به سید محسن عمران که از شیعیان است و در دایره مهندسی توسعه حرم شریف مشغول کار است، دستور دادهام، جریان کار را گزارش دهد که در صورت تعلّل و تأثر، مجددّاً به امیرعبدالله مراجعه نمایم.
پاسخ آقای کاظمی وزیر خارجه
آقایکاظمیدر نامهای مورخ1/2/31به شماره498 خطاب به سفارت شاهنشاهی ایران در جده چنین مینویسد:
بازگشت به گزارشهای شماره 30 مورخ 25/7/30 و 52 مورخه 2/9/30 و نامه شماره 82 مورخه 17/9/1330، موضوع ساختن سایهبان در بقیع مقابل قبور ائمه اطهار، اشعار میدارد:
مذاکرات مقدماتی که برای ساختن سایهبان و گذاشتن دیوار نردهدار با مقامات مربوطه کشور عربستان سعودی بهعمل آمده، منظور اصلی را که ساختمان اساسی قبور منوره باشد، تأمین نمینماید. انتظار میرود که با اقدام جدی و مؤثر و مذاکره با هر مقامی که صلاحیت داشته باشد، موضوع ساختمان اساسی و کامل قبور منوره را فراهم و نتیجه اقدامات خود را سریعاً اعلام فرمایید.
وزیر خارجه ـ کاظمی
نامه خطاب به کمیسیون دائمی حج
مظفر اعلم در تاریخ 26/1/31 در نامهای به شماره 88، خطاب به اداره کمیسیون دائمی حج در وزارت خارجه مینویسد:
عطف به نامه شماره 3134/67773مورخ 20/11/1330 راجع به وضع تأسفانگیز قبور ائمه اطهار در بقیع اشعار میدارد که: درنتیجه ملاقات و مذاکرات قبلی با والاحضرت امیر فیصل وزیر امور خارجه و نایبالسلطنه حجاز و فرزندش امیرعبدالله وزیر کشور و موافقت ایشان با ساختن سایهبانی از درِ بقیع تا مقابل محوطه قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)، روز چهارشنبه بیستم فروردین ماه جاری به اتفاق آقای سید محمد خزانه (سیدالعراقین) که از کراچی به اینجا آمده بود، به مدینه منوره رفته و با امیر مدینه ملاقات نموده، متفقاً به بقیع رفته ومحل را از نزدیک معاینه نمودیم. قرار شد موضوع سایهبان را به اداره توسعه حرم مطهر نبوی ارجاع نمایند که ضمن کارهای جاری خود، موضوع بقیع را انجام دهند و با متصدیان و مهندسین و رییس شهرداری و دیگران نیز جداگانه مذاکره لازم بهعمل آمد و درنظر دارم به مجرد شروع بهکار، آقای حاجرضا مهرآیین، مهندس ایرانی را که مورد توجه والاحضرت امیرعبدالله وزیر کشور میباشد و در مکه و طائف و جده، ساختمانهایی بنا نموده است برای نظارت در کار بقیع به مدینه اعزام دارد که ضمن ساختن سایهبان، اکثر استفاده را برای سر و صورت دادن به محوطه مزبور، از قبیل تعمیر دیوار و سنگفرش زمین و در صورت امکان اصلاح و مرمت قبور بنماید که اقلاً از صورت
اسفناک فعلی خارج شود و بین سایهبان و محوطه قبور ائمه اطهار، نردهای از آهن بکشند که زوار از پشت این نرده زیارت کنند و با مستحفظین تماس پیدا نکنند. خواهشمند است مبلغ دویست لیره استرلینگ برای کرایه رفت و آمد و بعضی خرجهای مهندس مزبور در اختیار این سفارت بگذارند. البته صورت هزینه آن بعداً ارسال خواهد شد.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
نامه دیگر به کمیسیون حج
ایشان مجدداً موضوع را از طریق وزارت امور خارجه پیگیری ودرشماره257مورخ12/3/1331 مجدداً در نامهای به کمیسیون دائمی حج نوشته چنین مینویسد:
عطف به نامه شماره 3134 ـ 67773مورخ 20/11/1330
اشعار میدارد که چندی است از والاحضرت امیرعبدالله فیصل (کفیل نیابت سلطنت حجاز و وزیر کشور و بهداری) نامهای بهعنوان امیر مدینه منوره گرفته شده که در آن سفارش گردیده که با آقای حاج رضا مهرآیین، مهندس ایرانی، هرگونه کمک و همراهی شود تا در ساختن سایهبان و دیوار بقیع از هنر و مهارت او استفاده گردد. ولی هنوز اعتباری که معادل دویست لیره استرلینگ در نامهشماره 88مورّخ 26/1/1331 برای مخارج مربوط به این قسمت خواسته شده بود، نرسیده و در انتظار رسیدن وجه مزبور میباشیم. امیدواریم در ارسال وجه مذکور تسریع گردد تا از این فرصتی که پیش آمده، استفاده شود و اقدامات لازم برای ساختن سایهبان و دیوار بقعه مبارک بهطور آبرومندی بهعمل آید.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
ایجاد سایبان کافی نیست
آقای کاظمی وزیر امور خارجه وقت، در نامه دیگری خطاب به سفارت ایران در جده مینویسد:
بازگشت به نامه محرمانه
شماره 9مورخه 25/1/1331 راجع به تعمیر قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)و ایجاد سایهبان در بقیع، با اظهار قدردانی از زحماتی که در این زمینه، از طرف آن سفارت شاهنشاهی و
جناب آقای مظفر اعلم بهعمل آمده است، مینگارد:
بهطوری که استحضار دارند، تعمیر قبور بقیع مورد علاقه مخصوص عموم ایرانیان بوده و همواره تقاضا دارند اقدامات مؤثری در این زمینه بشود، ولی البته تصدیق میفرمایند که اگر پس از این همه کوشش و فعالیت و اقدام، اکنون فقط به ایجاد سایهبان که آن هم معلوم نیست به چه نحو ساخته خواهد شد قناعت شود، نظر آقایان علمای عظام تأمین نشده و قطعاً مراجعات محافل مزبور به وزارت امور خارجه ادامه خواهد داشت.
بدیهی است وزارت امور خارجه از اشکالات کار و مخالفتهای اساسی اولیای امور دولت عربی سعودی استحضار دارد و به خوبی آگاه است که همین موفقیت در ساختن سایهبان نیز، در اثر کوششهای آن سفارت شاهنشاهی حاصل شده است. ولی بهنظر وزارت امور خارجه، بهتر است اقدامات سابق تعقیب و سعی شود مقامات مربوطه دولت عربی سعودی با تعمیر قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) و ایجاد ساختمان آبرومندی در بقیع موافقت نمایند.
در هر صورت لازم است قبل از شروع ساختمانِ سایهبانِ مورد بحث، اطلاعات بیشتری راجع به آن و حتیالامکان نقشه سایهبان مذکور را به وزارت خارجه ارسال نمایند.
ضمناً توجه آن سفارت شاهنشاهی را به این نکته جلب مینماید که آقای سیدالعراقین به هیچوجه سمتی نداشته و سفارت شاهنشاهی باید از دخالت ایشان در این امر جداً جلوگیری نماید.
وزیر امور خارجه ـ کاظمی
انعکاس خبر بازسازی
انتشار خبر بازسازی بقیع، موجب خوشحالی علما، مراجع و شیعیان گردیده، برخی مطبوعات عراق اقدام به درج آن کردند و رادیو ایران نیز خبری در این زمینه منتشر کرد.
مرحوم آیتالله حسن سعید، آقازاده مرحوم آیتالله میرزا عبدالله چهلستونی که سالها در مسجد جامع تهران (مسجد امام فعلی) اقامه نماز جماعت میکردند و در آن تاریخ، حدوداً سهسال بود که در نجف مشغول به تحصیل بودند، در 23 رجب سال 1371هـ.ق. در این رابطه نامهای به این شرح خطاب به مظفر اعلم مینویسد:
بسمالله الرحمن الرحیم
به عرض میرساند مرقومهای از جناب حجةالاسلام آقای طالقانی زیارت گردید که حاکی بود از تشرّف جنابعالی به مدینه منوره و صدور قرار برای ساختمان سایهبان و دیوار جهت ائمه بقیع و حقیقتاً این خبر، مسرت و سروری در جامعه علمی و دینی نجف ایجاد نمود که کمسابقه بود و چقدر جای خوشبختی است در اینموقع که حضرتعالی بهعنوان سفارت، تشریف بردهاید، این خدمت شایان را انجام داده و این موفقیت قابل تقدیر برای جامعه تشیع مخصوصاً ملت ایران که همیشه پرچمدار ولای اهلبیت(علیهم السلام) بوده بهوجود آمده است و راستی این بزرگترین سعادتی است که برای شخص جنابعالی، خصوصاً و کسانی که در این راه سعی و کوشش نمودهاند عموماً، پیش آمده و انشاءالله روزی همان اعتقاد کاملی که در کمون ذات جنابعالی موجود است، سعی بلیغ فرموده که از این فرصت حداکثر استفاده بهدست آید و قلوب شیعه که سالهایی است جریحهدار گشته، التیام پذیرد و جامعه تشیع مخصوصاً، ملت ایران در سایه توجهات ائمه اطهار(علیهم السلام) به اوج عظمت و رفعتی که در خور است نایل آید. حضور جناب علاّمه جلیل آقای حاج سیدالعراقین که در اینکار اقدامات مؤثری نموده و زحماتی بر خود هموار ساختهاند با عرض سلام و ارادت تبریک، موفقیت کامل معظمله را خواستار، در خاتمه دوام عزت و سعادت آنجناب را از درگاه حضرت باریتعالی مسألت. با تقدیم احترامات فائقه.
ضمناً بنا به اشاره جناب آقای طالقانی، با مراجع تقلید و بزرگان از
علمای نجف مذاکراتی بهعمل آمده که تلگرافات و مکاتیبی به عنوان تشکّر از دولت سعودی در خصوص این عمل بشود، مضافاً بر تشکراتی که از اولیای امور دولت ایران میگردد و قرار شد که پس از شور، ترتیبی اتخاذ شود و چون ممکناست دولت سعودی اشخاص آنها را تطبیق نموده، اعادی تلقی نمایند، لذا مستدعی
است مقرر فرمایید مراقبت فرمایند که رعایت احترامات لازمه بشود. به تهران هم مکاتیبی نوشته شده و تصور میرود اقداماتی بنمایند و تلگرافات یا نامههایی بنویسند، ولی تظاهرات عمومی به بعد موکول گردیده است.
ادامالله بقائکم
نجف 23 رجب 1371هـ.
حسن سعید
نامه مرحوم آیة العظمی حکیم(رحمه الله)
مرحوم آیتالله العظمی آقای سید محسن حکیم، از مراجع بزرگ حوزه علمیه نجف نیز در تاریخ اول شعبان 1371هـ.ق، نامهای در این زمینه مرقوم فرموده و از خبر بازسازی بقیع اظهارخرسندی میکنند. متن نامه به خط آیتالله حسن سعید است که احتمالاً وی آن را نوشته و مرحوم آقای حکیم آن را مهر و امضا کردهاند و یا آنکه آقای حسن سعید نامه را به فارسی ترجمه و با خط خود آن را نوشته است.
متن نامه به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
بهعرض عالی میرساند انشاءالله مزاج شریف سلامت است و توفیقات ربانی شامل حال میباشد. مرقومهای از جناب مستطاب عمدة العلماء الاعلام، ملاذ الاسلام آقای حاج سید محمدتقی طالقانی ـ دام عزّه ـ واصل شده که بحمدالله والمنّه موضوع تعمیر قبور ائمه بقیع(علیهم السلام)بهصورت بناء مظلّه و تعمیر حائط، مورد تصویب دولت قرار گرفته و شروع به عملیات نمودهاند.
بینهایت این خبر در قلوب شیعه ایجاد بهجت و سرور نموده و حقیقتاً از همهجهت سزاوار است که جامعه تشیع اظهار شادی نماید که خداوند متعال آنها را موفق به چنین خدمتی نموده است. خداوند به کسانیکه در
طول این مدت طویل، برای انجام اینکار قدم برداشتهاند اجر جزیل عنایت فرماید و سرکارعالی که در این راه خدماتی انجام داده و بحمدالله توفیق پیدا کرده، که در موقع تصدّی جنابعالی این موضوع صورت عملی به خود گیرد، طول عمر عنایت فرماید که همیشه خدمات شایانی به شرع و متدینین بفرمایید و سعادت دارین را حاصل نمایید.
ضمناً چون این امر مورد علاقه جامعه شیعه، بلکه مسلمین است و باید کاملاً مورد دقت قرار گیرد تا بهخواست خداوند متعال بهصورتی که در خور مقام معصومین است درآید، لذا جمعی از علما و مؤمنین درخواست نمودند که علاوه بر اظهار تشکری که از دولت و اولیای امور دولت علّیه ایران میشود، تلگرافات و مکاتیبی بهعنوان دولت سعودی مخابره گردد تا جلب عواطف آنها نیز گردیده و در آینده بتوان از مساعدت آنها استفاده نمود. بعضی هم معتقد بودند که فعلاً زود است، چون علما و مراجع بایستی در خاتمه عمل اقدامی بهعنوان تشکر بهعمل آورند، لذا بنا بر این شد که از جنابعالی استفسار شود که شرح مفصل و طرز ساختمان را با هرگونه اقدامی که مقتضی میدانید که با وضعیات محلّی و طرز فکر مطابقت دارد، مرقوم داشته و خاتمه ساختمان فعلی را اعلام فرموده تا آنچه میسور است عمل شود، بلکه به خواست
خداوند متعال و توجهات ائمه اطهار(علیهم السلام) رفع این نگرانی عمومی شده و با حسن درایت و تدبر آنجناب بهصورت مطلوبی خاتمه پیدا کند. توفیقات جنابعالی را از پروردگار مسألت دارم.
فعلاً هرگونه ابراز تشکری که صلاح است از طرف اینجانب و جامعه روحانیت از دولت و کسانیکه در این کار شرکت داشتهاند معمول فرمایید، موجب دعاگویی است.
محسن الطباطبایی الحکیم
شنبه، غرّة شعبان 1371هـ.ق
پاسخ مظفّر اعلم به آیتالله حکیم
آقای مظفر اعلم در تاریخ 16 شعبانالمعظم 1371 در پاسخ به نامه مرحوم آیتاللهالعظمی سید محسن حکیم چنین مینویسد:
به عرض عالی میرساند:
نامه مورخ 29/1/31 غرّه (یکم) شعبان 1371 جنابعالی که دایر بر قدردانی از اقدامات برای ساختن سایبان جلو قبور مطهر ائمه اطهار بقیع(علیهم السلام)بود، موجب نهایت امتنان و تشکر گردید، اینجانب وظیفه دینی خود میدانم که نهایت کوشش و جدیت را در این باره مبذول نمایم تا به یاری خداوند متعال بعدها وضع قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)بهصورت رضایتبخش درآید. و منالله التوفیق و علیه التکلان.
اینکه جمعی از علما و مؤمنین میخواهند تلگرافاً یا کتباً از دولت عربی سعودی قدردانی بفرمایند، ابداً صلاح نیست و خواهشمندم به آنها بفرمایید که چنین کاری نفرمایند; زیرا موضوع را بکلّی از بین میبرد و اقدامات سابق را بلااثر میگذارد، چه، وهابیها با تشیید(1) قبور مخالف هستند.
اینجانب از اولیای امور دولت عربی سعودی در موقع مناسب بهطور مقتضی تشکر خواهم نمود و همین روزها یک نفر مهندس ایرانی را به مدینه میفرستم که نظارت نماید تا سایهبان بهطور خیلی آبرومند برپا شود.
امیدوارم ادعیه جنابعالی و حضرات علمای اعلام و مؤمنین در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام)برای اینجانب بهترین موفقیت در امور خیریه نصیب نماید.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
مظفر اعلم
مظفر اعلم پاسخی نیز مشابه آنچه برای مرحوم آیتاللهالعظمی آقای سید محسن حکیم(رحمه الله) فرستاده بود، برای مرحوم آیتالله سید حسن سعید ارسال داشته است.
نامه مرحوم آیتالله هبةالدین شهرستانی
مرحوم آیتالله سید هبةالدین شهرستانی نیز در تاریخ 30 شعبان 1371هـ.ق. از بغداد نامهای خطاب به مظفر اعلم نوشته و چنین مرقوم نمودهاند:
1. ساختن بنا بر قبور.
پیوسته از درگاه ایزدی مزید عزّت و
خورسندی و دوام سلامتی و سعادتمندی را برای آن دوست بزرگوار صمیمانه خواستار و از قصور یا تقصیر در عریضهنگاری و سپاسگزاری شرمسار و در اعتذار شهدالله و کفی به شهیدا، غالباً به ذکر خیر و یاد خوش آنجناب مترنم و از طول فراق متألّم، مخصوصاً از اسناد این وظیفه با اینکه خیلی شریفه و کثیرةالنفع است و عموم اسلامیان و خصوص ایرانیان...(1) ولی چون آب جده و حجاز ملایم با مرض ترش معده نیست، نگران ماندهام و منتظرم یک ساعت زودتر یا حضرتعالی به بغداد تشریففرما شوید و یا اینکه
بنده به تهران برسم و حقاً بدانید که در این چندماهه مخلص مریض و بستری، بهعلاوه چند مانع دیگری که قادر بر مراسله نبوده و همین حال مرا در مکاتبات احباب مقصر نموده تا آنجا رسیده که جناب اشرف عالی، در کارت، آقامحمدتقی شهرستانی قصور داعی را به کملطفی تعبیر فرموده و همین علالت و کسالت مزاجم باعث عدم اجابت آقایان پاکستانی گردیده، که نتوانستم
دعوتهای آنها را اجابت نمایم و در این مرحله اخیره، مخلص زاده سید جواد را به عوض خود فرستاده و بایستی امشب با طیاره آنها عودت نماید و در مرحله پیش از این، جناب آقای کاشفالغطا را فرستادیم، ولی افسوس که خیلی برخلاف میل مردم آنجا و مردم اینجا سلوک فرمودهاند، اگرچه در مراجعتشان ما را امیدوار فرمودند که استحصال اذن تعمیر بقیع شریف را به واسطه سفیر سعودی، عبدالحمید خطیب و نوشته رسمی او به پادشاه حجاز و... لیکن با کمال تأسف رییس وفد ایرانی بهسوی پاکستان; یعنی آقای حاج میرزا خلیل کمرهای تصریح نمودند که از سفیر
سعودی مشارالیه تحقیق این معنی را نمودیم، قسم یاد نمود که من هرگز به دولت متبوعه خودم یا به غیر آنها چیزی در این باب ننوشتهام و ممکن نیست بنویسم; زیرا که خلاف مذهب آنها است و اگر چنین توسطی بنماییم تولید اشکال برای من خواهد نمود، سپس گفت که شخصی با کاشفالغطا بود (یعنی سیدالعراقین) درخواست نمود با اصرار شیخ که سفارشی برای اکرام و احترام شخص او بنویسم، من هم مانعی ندیده نوشتم و به او دادم.
خلاصه، این سوء تصرّفات
1 نقطه چین مربوط به نویسنده نامه است.
سیدالعراقین و نشریات و تنویهات او
خرابی و انقلابی تولید کرده که دود و شراره این آتش دنبالههای بدی دارد و در هرجا با حضرت شیخ متفقاً استشهاد به مراسلات و بیانات ملازمان حضرتعالی و عکس و منقولات مزّیفة و... و...(1) مینمایند (تا چه شود).
باری، آقایانی که از عمره رجبیه رجعت نمودند; خصوصاً آقای شیخالعراقین و آقا سید ابراهیم شهرستانی، اسرار سیدالعراقین را فاش و حقایق را بر همه روشن ساختند و توجهات عالیه را نسبت به داعی و خدمات جلیله آنجناب را نَقل و نُقل مجالس نمودهاند و ضمناً بشارت تشریففرمایی موکب عالی را به مخلص دادهاند، خواهشمندم که ورود حضرتعالی در بنده منزل که منزل خودتان است قرار فرمایید و مانند وعده سهسال قبل تخلّف نشود، دوستان همه به عرض ارادت مترنم با مخلص.
در حاشیه آمده است:
جناب آقای سفیر کبیر ایران، حسین قدس نخعی، به عرض اخلاص و سلام بالاختصاص و ذکر محامد و مناقب جنابعالی رطباللسان و خانواده با تمام مخلصزادگان به عرض دستبوسی مصدّعاند.
هبةالدین الحسینی الشهرستانی
30 شعبان 1371
پاسخ به نامه آقای شهرستانی
مظفر اعلم در تاریخ شنبه 29 رمضان 1371 برابر با 1/4/1331 در پاسخ، نامهای خطاب به آیتالله آقای سید هبةالدین شهرستانی نوشته و پس از تعارفات مینویسد:
چندی قبل، أعلی رقیمه کریمه شرف وصول بخشید، از الطاف و سجایای کریمه جنابعالی همیشه سپاسگزار هستم. امیدوارم بعد از ادای فریضه حج، زیارتی نصیب ما شود که چند روزی به زیارت عتبات عالیات و تجدید دیدار حضرت آیتالله موفق شوم. راجع به بنای سایهبان در برابر قبور ائمه بقیع(علیهم السلام)بهطوری که مستحضر هستند، آقایان با انتشارات بیاساس خود موضوع را متزلزل کردند، باز مأیوس نیستم و با نهایت جدیت، کوشش میکنم که سر و وضعی به آنجا داده شود و مطمئن نامه آقای هبة الدین هستم دعای علمای اعلام و مؤمنین و صالحین در پایان مرا موفق به این امر خیر خواهد نمود. لطفاً سلام وافر خدمت آقازادگان عزیز برسانید. التماس دعای مخصوص دارم و السلام خیر ختام. مظفر اعلم
نامه وزیر دربار
علاء، وزیر دربار نیز در تلگرافی در تاریخ 3/2/1321 به مظفر اعلم مینویسد:
از قراری که جناب آقای سید محمدتقی نماینده حضرت آیتالله آقای بروجردی به معظمله اطلاع دادهاند، دولت عربی سعودی درصدد است سایهبانی برای قبرهای امامان بقیع ایجاد نماید. خواهشمند است معلوم فرمایید از طرف دولت عربی سعودی چه اقدامی در این باب معمول گردیده و چه عملی از تشکر و تقدیر مناسب است که از طرف مقام سلطنت در مقابل انجام این امر از اعلیحضرت ملک ابن سعود به عمل آید؟ زودتر اطلاع دهید.
وزیر دربار شاهنشاهی، علاء
بهدنبال پاسخ مثبت آقای مظفر اعلم، علاء وزیر دربار، در تاریخ 28 آوریل 1952، 8/2/1331 خطاب به اعلم چنین مینویسد:
جناب آقای اعلم ـ جده ـ
فعلاً که موافقت با ایجاد سایهبان شده است، اقدام فرمایید که از طرف ایرانیان هزینه آن پرداخت شود و اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی به اعلیحضرت ابن سعود چنین پیشنهاد بفرمایند وگرنه، لااقل تحتنظر ایران سایهبان بهشکل آبرومندی درست شود. صریحاً نظر بدهید آیا اقتضا دارد که چنین تقاضایی از طرف پیشگاه بشود یا نه؟ و کار تا چه اندازه پیشرفت دارد.
هزار و سیصد و هفت
وزیر دربار شاهنشاهی، علاء
اعلم پاسخ میدهد که چنین پیشنهادی صلاح نیست و با آن موافقت نمیکند.
نامه آقای سید ابراهیم شهرستانی
آقای سید ابراهیم شهرستانی نیز خطاب به مظفر اعلم مینویسد:
مقام منیع محترم حضرت مستطاب، اجلّ اکرم عالیآقای مظفر اعلمـدامت شوکتهـبه عرض عالی میرسانم:
لازال دوام عزّ و شوکت و صحت و سلامتی وجود ذیجود محترم حضرتعالی را از درگاه احدیت جلّ اسمه خواهانم، به جاه محمد و آله الطاهرین(علیهم السلام).
بعداً آنکه لسان و قلمم الکن و قاصر است از آنکه بتوان شکر و امتنان از توجهات و مراحم مبذوله از ناحیه حضرتعالیرا، نسبت به این دعاگوی صمیمی بنمایم و از زمان ورودم به عراق، درجمیعمجالس و محافل مترنم به اخلاق حسنه آن بزرگوار بوده و میباشم. قضیه تعمیر بقعه بقیع بغرنج عجیبی شده، آنچه مشاهداتم بود بیان
کردهام و لیکن از ناحیه حضرت آقای کاشفالغطا ـدامت برکاتهـ به اغراء و تجاهلات سیدالعراقین در نجف و جاهای دیگر، انتشاراتی و بیانیهای پخش شده، البته تکذیب حکومت سعودی را ملاحظه نمودهاید، لذا نسخهای از بیانیه آقای کاشفالغطاء را هم لفّاً ارسال، ملاحظه بفرمایید.
در خاتمه عزت و سعادت و ظفر و نجاح آن وجود ذیجود حضرتعالی را از خداوند متعال خواستارم.
والسلام علیکم ورحمةالله و برکاته
سید ابراهیم شهرستانی
پاسخ مظفر اعلم
آقای اعلم در پاسخ به نامه آقای سید ابراهیم شهرستانی چنین مینویسد:
دوست عزیزم حضرت آقای سید ابراهیم شهرستانی ـ دامعزّه ـ
نامه گرامی که پر از الطاف و عواطف مهرآمیز بود، عزّ وصول بخشید. آنچه وظیفه بود بهعمل آوردیم و خودمان را مقصر میدانیم و از خداوند تبارک و تعالی توفیق میخواهیم که بتوانیم هرچه بیشتر به حجاج ارجمندخانهپاک او، مخصوصاً برادران و دوستان خدمت نماییم.
برای تعمیر بقعه مطهر بقیع، کوششهای خود را بیسروصدا و
آرام ادامه میدهیم و امیدواریم به تدریج موقعیتهایی بهدست آوریم، البته یاوری و همراهی دعوات برادران با ایمان و انفاس علمای بزرگوار دین شرط است و چون هدفی که ما داریم، بیشک مورد پسند خدای جهان
و اولیای مقدس و معظم اوست،
رجاء واثق داریم که دیر یا زود به مقصود برسیم، از لطف و مهربانی حضرت علاّمه، آقای سید هبةالدین شهرستانی نهایت تشکر و امتنان
را دارم و خواهشمندم مراتب ارادت
و عرض سلام مرا خدمت ایشان تقدیم
دارید.
همکاران، آقایان رائد و شریعت، از اظهار محبت شما سپاسگزارند و به عرض سلام مصدع هستند و التماس دعا در حرم مطهر حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) دارند.
دولت سعودی تکذیب کرد
انعکاس خبر بازسازی بقیع و عدم رازداری و بیظرفیتی برخی افراد و انتشار این خبر در رادیو و مطبوعات، موجب شد تا دولت سعودی بلافاصله عکسالعمل نشان داده، آن را تکذیب نماید.
مظفر اعلم در اینباره مینویسد:
شماره دفتر محرمانه: 11
تاریخ 9/2/1331
محرمانه
وزارت امور خارجه
پیرو گزارش محرمانه شماره 9، مورخ 25/1/1331 بهعرض میرساند که، بعد از ارسال گزارش سابق، باز هم فرصتی حاصل گردید و با والاحضرت امیرعبدالله فیصل، کفیل نیابت سلطنت حجاز در مورد توجه به بقیع و ساختن سایهبان در مقابل قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)مذاکره شد و ایشان وعده دادند که اقدامات مربوط به این امر به نحو عاجل شروع شود و به مقامات محلّی دستور دهند که در هنگام شروع کار با نمایندگانی که از طرف سفارت برای مشاهده و کمک و راهنمایی میروند همراهی نمایند و نظرات و راهنمایی آنان را مورد توجه قرار دهند و در آن روز هم حضرت آقای سید محمدتقی طالقانی برای رفتن به مکه معظمه و ادای عمره مفرده، به جدّه تشریف آورده بودند و به ایشان مژده داده شد که والاحضرت امیرعبدالله نهایت حسن نیت و مساعدت را درباره این موضوع نشان میدهند. ولی از شنیدن این خبر در رادیو تهران، این نگرانی بهوجود آمد که مبادا انتشار و پراکنده شدن خبر این موضوع در رادیو و مطبوعات خارجی موجب شود که علمای متعصب ریاض و وهابیهای دوآتشه، درصدد منصرف نمودن دولت سعودی از اجرای این تصمیم برآیند.
و نیز از آمدن آقای سید محمد خزانه (سیدالعراقین) به حجاز و فعالیت ایشان درباره همین موضوع، این بیم و نگرانی میرفت که مبادا ایشان در حجاز یا در خارج، اظهاراتی ]نمایند[ که با سیاست دولت عربی سعودی سازش نداشته باشد و موجب انصراف دولت مذکور از همین اندازه همراهی جزئی گردد.
و باید در ضمن اینرا هم به عرض برساند که مشارالیه، داوطلب رفتن به ریاض و ملاقات اعلیحضرت ملک ابن سعود گردیدند، ولی مقامات سعودی در جده به نحو احسن به ایشان فهماندند، که بهتر است از این عزم منصرف شوند، تا مبادا رفتن ایشان به ریاض مایه ایجاد بعضی گفتگوهای مذهبی گردد.
سپس تلگرافی از جناب آقای علاء وزیر دربار شاهنشاهی رسید که در آن استفسار شده بود چگونه در اینباره از اولیای دولت سعودی سپاسگزاری بهعمل آید.
در پاسخ به عرض رسید که: سفارت خود تشکر کرده و بهتر است فعلاً به همین اندازه اکتفا شود (رونوشت متن تلگراف و پاسخ آن به پیوست است).
اینجانب از وزارت دربار شاهنشاهی و از جناب آقای علاء نهایت تشکر و امتنان را دارم که قبل از هرگونه اقدامی از شخص مسؤول مقیم اینجا، که از نزدیک شاهد جریان است و درنتیجه وقوف کافی بهحقیقت امر دارد، مشورت فرمودند و اتفاقات بعدی که در ذیل به عرض میرسد ثابت نمود که این مشورت تا چه اندازه عمل صائب و بهجایی بوده و موجب حفظ ارزش و احترام و اهمیت فوقالعاده اقدامات دربار همایون شاهنشاهی گردیده است.
باری، متأسفانه بالاخره آنچه بیم آن میرفت واقع شد، بدین ترتیب که گویا آقای سیدالعراقین پس از مسافرت از حجاز، در عراق اظهاراتی نمودهاند که موضوع را بزرگتر از حقیقت واقع جلوهگر ساختهاند و مطبوعات عراق هم خبر مذکور را با شاخ و برگ زیاد منتشر نمودهاند و درنتیجه دولت عربی سعودی از ترس و ملاحظه اعتراض و انتقاد وهابیها و علمای ریاض مبادرت به تکذیب خبر نموده است.
(متن تکذیب که با لحن خشکی صادر شده، با ترجمه آن به پیوست گزارش تقدیم میشود).
اکنون بیم آن میرود که مبادا دولت سعودی حتی از ساختن سایهبان در مقابل قبور ائمه(علیهم السلام) و برپا کردن دیوار ولو برای مدت موقّتی خودداری کند و بدین ترتیب دخالت اشخاص غیر مسؤول، زحمات کوششهای یک سفارتخانه را درباره موضوعی که مورد توجه مسلمانان جهان، خصوصاً ملت ایران و دولت شاهنشاهی است برباد دهد.
البته اینجانب سعی بلیغ خواهد نمود که این اتفاق غیرمترقبه در جریان توافقی که حاصل شده مؤثر نگردد و مقامات سعودی از ساختن سایهبان و دیوار برای بقیع منصرف نشوند، لیکن اطمینان ندارد که مساعی ما در حال حاضر منتج نتیجه عاجل شود و شاید همانطور که احتمال داده میشود، کار ساختمان به تعویق افتد.
امید است که حسن نیت والاحضرت امیرعبدالله و نظر مساعد ایشان به جلوگیری از توسعه عکسالعمل تکذیب مذکور کمک کند.
دیروز تلگراف دیگری نیز از جناب آقای علاء وزیردربار شاهنشاهی در این باره رسید که رونوشت متن آن به پیوست و واضح است که با جریانهای اخیر، دیگر نمیشود فعلاً درباره این موضوع پیشنهاد جدیدی داد، یا اقدام تازهای نمود و باید منتظر روشن شدن نظر قطعی دولت سعودی نسبت به این امر گردید و کوشش کرد که نقشه و تصمیم سابق به هم نخورد.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
رونوشت نامه بالا، عطف به تلگراف 103 برای استحضار وزارت دربار شاهنشاهی تقدیم میشود تا از اتفاقات جدیدی که دراینباره رخ داده و وضعفعلی، امر استحضار حاصل فرمایند.
تکذیب خبر
سرانجام این نگرانی تحقّق یافت و دولت سعودی رسماً خبر ترمیم و تعمیر و یا احداث ساختمان در قبرستان بقیع را تکذیب کرد.
متن تکذیبیه در تاریخ 27 آوریل 1952 مطابق با 7/2/1331 در روزنامه شماره 1171 روزنامه البلاد سعودی چاپ مکه مکرمه منتشر گردید.
روزنامه البلاد السعودیه چاپ مکه معظمه
شماره 1171 ـ 27 آوریل 1952 (7/2/1331)
متن عربی
اشادة قبور ائمة البقیع
انتشرت بعضالصحف العراقیة و اذاعت بأنّ جلالة الملک المعظم قد وافق علی اشادة قبور ائمة البقیع و أنّه قد بوشر فعلاً بالبناء فیها ذلک بناء علی المساعیالتیبذلها محمد حسین کاشف الغطاء بواسطة سید العراقین الذیسافر من النجف إلی الحجاز مزوّداً بتوصیات الشیخ کاشفالغطاء و الحکومة العربیة السعودیة، إذ تکذّب هذا الخبر تکذیباً قاطعاً تؤکد بأنّها لاتوافق علی أمر یخالف الدین الإسلامیالحنیف و أوامر الرسول ـ صلیالله علیه و سلم ـ و ما کان علیه السلف الصالح.
ترجمه فارسی
تعمیر قبور ائمه بقیع
بعضی از روزنامههای عراق انتشار وشهرت دادهاند که اعلیحضرت با تعمیر قبور ائمه بقیع موافقت کردهاندواز هماکنون کار تعمیر وساختمان آغاز گردیده است و این رانتیجه فعالیتهای محمدحسین کاشفالغطاء به توسط سیدالعراقین که با سفارشهای شیخ کاشفالغطاء از نجف به حجاز آمده بوده است دانستهاند. دولت عربی سعودی در حالیکه این خبر را جداً تکذیب مینماید، تأکید میکند او با امری کهمخالف دین حنیف اسلام و دستورهای حضرت پیغمبر ـصلیالله علیه و سلمـ و طریقه سلف صالح است موافقت نمیکند.
پیگیریهای بعدی
علیرغم تکذیب دولت سعودی، موضوع از سوی مظفر اعلم پیگیری و در ملاقاتهای بعد با مقامات آن کشور مجدداً مطرح میشود.
در گزارش شماره 17 مورّخ 16/2/1331، اعلم خطاب به اداره اول سیاسی وزارت امور خارجه چنین آمده است:
اداره دفتر محرمانه
شماره: 17
تاریخ: 16/2/1331
محرمانه
وزارت امور خارجه ـ اداره اول سیاسی
پیرو گزارش محرمانه شماره 11 مورّخ 9/2/1331 و عطف به نامه محرمانه شماره 498 مورخ 1/2/1331 آن اداره اشعار میدارد که:
اخیراً فرصت ملاقاتی با والاحضرت امیرعبدالله فیصل (کفیل نیابت سلطنت حجاز و وزیر کشور و بهداری) دست داد و اینجانب راجع به تکذیبی که دولت سعودی در موضوع تعمیر بقیع منتشر کرده، از ایشان گله نمودم.
ایشان پاسخ دادند که تکذیب مذکور، فقط تکذیب مندرجات روزنامههای عراق راجع به تجدید قبور ائمه بقیع میباشد و موضوع موافقت با ساختن دیوار و سایهبان به قوت خود باقی است و این تکذیب تغییری در اجرای این نقشه بهوجود نخواهد آورد. سپس اضافه کردند که ما از اول گفتهایم و اکنون هم تکرار میکنیم که تعمیر قبور
ائمه بقیع نمیتواند مورد موافقت دولت عربی سعودی قرار گیرد; زیرا با معتقدات مذهبی توافق ندارد و علمای مذهبی ما آن را نمیپذیرند.
این ملاقات و مذاکره، چون در یکی از میهمانیها اتفاق افتاده بود، مجال بیشتری وجود نداشت تا صحبتهای دیگری بشود. امیدوار است در آینده بتوان وقت ملاقات مفصلی از والاحضرت امیرعبدالله گرفت تا در آن ملاقات، موضوع کمک ایران به ساختمان سایهبان و دیوار بقعه بقیع، با ایشان مورد مذاکره قرار بگیرد.
اما راجع به جلب موافقت اولیای دولتِ عربیِ سعودی، برای تعمیر خود قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)، یا ایجاد ساختمانهایی غیر از سایهبان و دیوار در بقعه مذکور، باید به عرض برساند که فعلاً هیچگونه زمینهای برای این موضوع وجود ندارد و هرگونه کوششی که تاکنون در این راه مبذول شده، به نتیجه نرسیده است و اقلاً در حال حاضر دولت سعودی آماده نیست، هیچگونه روی موافقتی به این موضوع نشان دهد و چه والاحضرت امیرفیصل و چه والاحضرت امیرعبدالله فیصل و چه سایر رجال عالیرتبه دولت عربیِ سعودی، تاکنون بارها تأکید کردهاند و باز هم تأکید میکنند که نباید انتظار موافقتی را در این مورد از دولت عربی سعودی داشت.
چنانکه اینجانب از نزدیک شاهد هستم و آنجناب هم استحضار کامل دارند، هنوز نفوذ علمای وهابی در دستگاه دولتی عربی سعودی بسیار قوی است، تا جاییکه در هر شهری از این کشور هیئتی بهنام هیئت امر به معروف هست که از دولت حقوق میگیرند و کارشان این است مراقب باشند و نگذارند اموری مخالف دین (یا مذهب وهابی درحقیقت) صورت گیرد و این هیئت حتی در موضوع واردات گمرکی نظارت دارند و نمیگذارند کتابهای مورد مخالفت مذهب وهابی، یا فیلمهای سینما یا گرامافون و صفحه یا از این قبیل کالاها وارد مملکت شود و آنچه از اینگونه چیزها در کشور سعودی دیده میشود، همهاش بهطور قاچاق و مخفی داخل شده است و همین چند هفته پیش بود که در جده اطلاع حاصل کردند که شخصی در خانهاش سینما دارد و اشخاص بهطور پنهانی با دادن مبلغی میروند و در منزل او از تماشای فیلمهای سینمایی استفاده میکنند، درنتیجه فوراً به خانه او رفتند و دستگاه سینما و کلیه فیلمها را بیرون آوردند و در ملأ عام آتش زدند و خود صاحبخانه را مجازات نمودند.
از اینرو تصور میشود بهتر است در وضع حاضر، به همین اندازه موافقتی که حاصل شده اکتفا گردد و از اقدامی که نتیجه مثبتی نخواهد داد خودداری شود.
وزیرمختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
دیدار با امیر عبدالله فیصل
شماره محرمانه: 21
تاریخ: 23/2/1331
محرمانه
وزارت امور خارجه ـ اداره اول سیاسی
پیوند گزارش محرمانه شماره 17 مورخ 16/2/1331 اشعار میدارد که عصر چهارشنبه ماه جاری، بنا به تعیین وقت قبلی با والاحضرت امیرعبدالله فیصل، کفیل نیابت سلطنت حجاز و وزیر کشور و بهداری ملاقاتی دست داد. در این ملاقات، موضوع اعزام آقای حاج رضا مهرآیین مهندس ایرانی از طرف سفارت برای نظارت و راهنمایی در ساختمان و دیوار و سایهبان بقیع از نو مطرح و مورد تأیید ایشان واقع گردید و قرار شد سفارشی به اولیای امور محلّی مدینه منوره بنویسند تا وسایل تسهیل کار آقای حاج رضا مهندس را فراهم کنند.
راجع به کمک ملت ایران به این ساختمان، با وجود اینکه اینجانب پیشبینی مینمودم که بعید است چنین تقاضایی پذیرفته شود و سابقه تعمیر و مرمت حرم مطهر حضرت پیغمبراکرم(صلی الله علیه وآله)که اعلیحضرت ملک عبدالعزیز بن سعود، حاضر نشد اعانه و کمک مصریها و سایر مسلمانان جهان را قبول کند، این ظن و پیشبینی را تقویت میکرد، معذلک احساسات پاک هممیهنان را در اینباره تشریح نمودم و بیان داشتم که چقدر مایه مسرت و سرفرازی ایرانیان میشود که بتوانند در این عمل خیر، کمک کنند.
والاحضرت امیرعبدالله در پاسخ فرمودند:
این کار کوچک است و ارزش کمک را ندارد و ما همه در اینجا خدمتگزاران عالم اسلام هستیم و پول ما و پول شما با هم فرقی ندارد و امیدواریم در کارها و نقشههای بزرگتری بتوانیم از کمکهای بیدریغ ملت ایران برخوردار شویم و بدین ترتیب با لحن مؤدبانه و آراستهای از قبول پیشنهاد ما معذرت خواستند.
پس از این ملاقات، نامه شماره 432/5376 مورخ 16/2/31 که مبنی بر تقدیر از کوششهای این سفارت و ترغیب و تشویق در احراز موفقیتهای بیشتری در اینباره بود رسید. اینجانب با اظهار تشکر و امتنان بیپایان از طرف خود و کلیه کارمندان این سفارت، از این ابراز توجه و تقدیر، معروض میدارد که این سفارت با استفاده از فرصت و مواقع مناسب، کوششهای مداوم خود را در این راه ادامه خواهد داد تا حتیالامکان نتیجه بهتر و بیشتری گرفته شود.
ولی به عقیده این سفارت بهتر است برای احتراز از تحریک احساسات تعصبآمیز وهابیها و علمای نجد، حتیالمقدور در اطراف این موضوع کمتر صحبت شود و کمتر گفتگوی آن در مطبوعات و رادیوها منعکس گردد.
راجع به ارسال نقشه دیوار و سایهبان که در نظر است ساخته شود، چون آقای حاج رضا مهندس ایرانی از طرف این سفارت در تهیه نقشه مذکور شرکت خواهد کرد، از اینرو بهدست آوردن و ارسال نقشه ساختمان مذکور اشکالی نخواهد داشت. فعلاً این سفارت منتظر رسیدن اعتبار دویست لیرهای است که برای این منظور از کمیسیون حج خواسته است و برای اینکه فرصت از دست نرود، بهتر است که از محل موجودی کمیسیون دائمی حج یا از هر محل دیگری که میسر باشد، در ارسال وجه مزبور تسریع شود تا بلکه به محض صدور حکم و توصیه، از طرف والاحضرت امیرعبدالله، بتوان آقای مهندس را برای منظور فوق به مدینه منوره اعزام نمود.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
رونوشت بالا در تعقیب نامه محرمانه شماره 11 مورخ 9/2/1331 برای استحضار وزارت دربار شاهنشاهی تقدیم میگردد.
وزیر مختار شاهنشاهی ـ مظفر اعلم
سؤال از وزیر امور خارجه
در همین زمان آقای دکتر متین دفتری، سناتور مجلس سنا، سؤالی را از وزیر امور خارجه وقت در مجلس مطرح و خواستار پاسخگویی به آن میشود. وزیر خارجه، آقای دکتر کاظمی نیز روز دوشنبه مورخ 22/2/1331هـ.ش. در مجلس سنا حاضر و سخنانی به این شرح ایراد مینماید:
اداره اول سیاسی
شماره: 69
تاریخ: 9/2/31
وزارت امور خارجه
سفارت شاهنشاهی ایران
جده
اخیراً از مجلس سنا سؤالی راجع به تعمیر قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) از جناب آقای وزیر امور خارجه بهعمل آمده بود. اینک به پیوست متن کامل پاسخی که در جلسه روز دوشنبه 22/2/1331 مجلس سنا در این باب داده شده است، برای اطلاع آن سفارت شاهنشاهی به پیوست فرستاده میشود.وزیر امور خارجه
وزارت امور خارجه
در پاسخ سؤالی که سناتور محترم جناب آقای دکتر متین دفتری در موضوع قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) در بقیع فرموده بودند، لازم میداند خلاصهای از جریان امر و اقداماتی که تاکنون از طرف وزارتامور خارجه به عمل آمده است به عرض برسانم.
تعمیر قبور ائمه اطهار در بقیع با ابراز علاقمندی که سالها است از طرف ملت و دولت ایران بهعمل آمده، مسبوق به سوابق ممتدی است و انجام این منظور همواره مورد نظر و تقاضای دولت و ملت ایران بوده و میباشد. نمایندگیهای ایران در خارجه با وجود اشکالات و موانع زیاد، هر موقع مناسبی که بهدست آوردهاند با مقامات مؤثر و عالیرتبه کشور عربی سعودی تماس گرفته و اهمیت موضوع را متذکر گردیدهاند، منجمله اقداماتی است که در دوره سفارت کبرای سناتور محترم، جناب آقای دشتی در مصر بهعمل آمده و ملاقاتی که در اینباب با والاحضرت امیرفیصل نایبالسلطنه و وزیر امور خارجه کشور عربی سعودی در سال 1329 بهعمل آورده و اشکالات موجوده را ضمن گزارش مفصلی به اطلاع وزارت امور خارجه رسانیدهاند.
اینجانب هم در یکساله اخیر، از عدم موفقیتهای قبلی مأیوس نگردیده و با اعزام وزیرمختار جدید به جده و صدور تعلیمات لازمه درباره تعمیر بقاع متبرکه بقیع، اقدامات جدّی بهعمل آورده و دستورهای مکرری در عرض چند ماه اخیر صادر نمودم. در این اواخر، پس از ملاقاتی که نماینده ایران در جده با والاحضرتین امیرفیصل نایبالسلطنه و وزیر امور خارجه و امیرعبدالله وزیر کشور عربی سعودی بهعمل آوردند و انتظار ملت و دولت ایران را از اولیای
کشور عربی سعودی در اینباب جداً متذکر گردیدهاند، درنتیجه این اقدامات و توجهات و علاقهمندیهایی که در پارهای از محافل مهم اسلامی نسبت به این امر ابراز شده، موافقتهایی حاصل شده و دستورهای لازم به امیر مدینه ابلاغ گردیده است که در تعمیر دیوار قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) و ساختمان سایهبان در بقیع اقدام لازم بهعمل آورند و موضوع به اداره توسعه حرم که مدتی است مشغول خالی کردن و توسعه اطراف حرم مطهر نبوی میباشند واگذار گردیده است که ضمن کارهای دیگر خود، این موضوع بقیع را نیز انجام دهند و حتی یک نفر مهندس ایرانی مقیم آن کشور، درباره تعمیر قبور ائمه اطهار(علیهم السلام)شرکت خواهد داشت. البته وزارت امور خارجه تعمیر دیوار بقیع و ایجاد سایهبان مختصری را کافی ندانسته و دستور لازم به سفارت شاهنشاهی در جده داده است تا اقدامات و مذاکرات خود را تعقیب و توجه اولیای محترم دولت عربی سعودی را به اهمیت موضوع بیش از پیش جلب و تقاضا نمایند در اقدامی که مورد نظر و تقاضای جامعه مسلمین و عالم تشیع و ایرانیان میباشد توجه سریع و لازم مبذول دارند.
سؤال فروزانفر از وزیر خارجه
مجدداً در تاریخ 28/3/1331 آقای فروزانفر، سناتور وقت از ریاست مجلس سنا میپرسد:
خواهشمند است مقرر فرمایید سؤال زیر برای آقای وزیر امور خارجه ارسال شود تا برای ادای جواب در مجلس سنا حاضر شوند.
سؤال: آیا تعمیر بقاع متبرکه چهار
امام شیعه که در این باب نیز چندی قبل سؤال شده بود، انجام شده است یا خیر؟
وزیر خارجه وقت، آقای کاظمی پاسخ میدهد:
در پاسخ سؤال جناب آقای فروزانفر، سناتور محترم، راجع به تعمیر قبور ائمهاطهار(علیهم السلام) لازم میدانم توجه آقایان سناتورهای محترم را به بیاناتی که در جلسه دوشنبه 22/2/1331 در پاسخ سؤال جناب آقای دکتر متین دفتری ایراد نمودم، جلب کنم:
در آن موقع به عرض رسانیدم که در اثر اقداماتی که در یکساله اخیر به
عمل آمده است، اولیای محترم دولت عربی سعودی، موافقت کردهاند که در تعمیر دیوار قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) و ساختمان سایهبان در بقیع اقدام لازم بهعمل آورند و صحبت از تجدید بنای قبور ائمه اطهار(علیهم السلام) در بقیع در بین نبوده تا انصرافی از آن حاصل شده باشد. حالا اگر اشخاص غیر مسؤولی برای تظاهر و خودنمایی، چه در ایران و چه در عراق، اظهارات مبالغهآمیزی کرده باشند، جز اینکه به اجرای اصل منظور، صدمه زده باشند، نتیجه دیگری نداشته و ندارد و لذا بهنظر اینجانب بهتر است همواره دراین قبیل امور فقط نسبت به بیانات و اظهارات مقامات مسؤول توجه فرموده و هرگونه توضیحی هم که لازم باشد از وزارت خارجه مربوطه بخواهند تا ابهامی در اصل موضوع حاصل نشده و سوءتفاهمی از اظهارات مبالغهآمیز دیگران ایجاد نگردد.
با عرض مراتب بالا در تأیید توضیحات قبلی خود، به عرض آقایان محترم میرسانم که اخیراً نیز دستورات جدید و مؤکّدی برای انجام منظور به سفارت شاهنشاهی در جده صادر شده و امیدوار است نتیجه رضایتبخشی حاصل و انجام این امر در آینده پایه و اساس موفقیتهای مهمتری در این زمینه بشود.
دیدار مجدد اعلم با امیر فیصل
مظفر اعلم وزیر مختار شاهنشاهی، در تاریخ 10/4/31 بار دیگر اقدام به ملاقات با امیر فیصل، نایبالسلطنه حجاز که به دلیل فصل گرما در طائف بهسر برده، مینماید و در گزارش خود مینویسد:
اینجانب، هم برای خداحافظی به مناسبت مسافرت به حبشه و نیز برای تجدید جلب توجه معظمله به موضوع ساختمان سایهبان و دیوار بقیع، همچنین برای مذاکره در موضوع دعوتی که باید طبق نامه محرمانه شماره 1778مورخ 31/3/331 به نمایندگی از طرف جناب آقای دکتر مصدق، نخستوزیر، از معظمله برای مسافرت به ایران به عمل آید... لازم دید به طائف برود و معظمله را ملاقات کند....
ملاقاتها و گفتگوها همچنان ادامه مییابد، سفرا تغییر میکنند و نفرات بعدی نیز تلاشهای گذشتگان را با قوّت و ضعف دنبال مینمایند تا آنکه بالاخره در سالهای اخیر موزاییک خیابانهای داخلی بقیع، ایجاد سایبان نزدیک قبور ائمه و بازسازی دیوارها تحقّق مییابد، لیکن بازسازی قبور هرگز!
هماکنون قبور چهار امام شیعه و قبور بسیاری از افتخار آفرینان صدر اسلام و چهرههای مورد احترام مذاهب اسلامی در زیر آفتاب و در معرض باد و باران قرار دارد و هر زائری را با تأثّر شدید روبرو میکند و همه را به چارهاندیشی دعوت مینماید.
امید آنکه رؤسای کشورهای اسلامی، احزاب، گروهها و تمامی پیروان مذاهب اسلامی برای حل این مشکل اقدام و از دولتمردان سعودی بخواهند هر چه سریعتر بقیع را از این حالت غریبانه خارج نموده، آن را به عنوان یک اثر جاودانه در تاریخ اسلام احیا و پاسداری نماید.