حرم حضرت حمزه(علیه السلام) در بستر تاریخ (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
قبر شریف و حرم مطهّر حضرت حمزه، آن بزرگ مجاهد اسلام و عموی دلسوز رسول اللّه صلی الله علیه و آله از سال سوّم هجرت، که آن حضرت به شهادت رسید، تا سال 1344 که گنبد و بارگاهش به وسیله وهابیان تخریب گردید، مراحلی را طی کرده و حوادثی را به خود دیده است که از نظر فقهی و مذهبی دارای نکاتی آموزنده و از نظر تاریخی حاوی مطالب ارزنده و قابل توجّه است و ما در این بخش، مطالبی را به تناسبِ تاریخِ وقوع آنها، در اختیار خوانندگان عزیز قرار می دهیم:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و قبر حمزه علیه السلام
محدّثان و مورّخان نقل کرده اند که: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هر سال به زیارت قبور شهدا می رفت و خطاب به آنان می گفت: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّار»(1) در این بخش از نقل ها این مطلب نیز اضافه شده است که: پس از رسول اللّه صلی الله علیه و آله ابوبکر، عمر وعثمان نیز قبر حمزه علیه السلام و شهدای احد را زیارت می کردند و معاویه نیز در سفر حجّ خود شهدای احد را زیارت نمود.
و این جمله نیز آمده است که وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از فاصله دور، قبور را مشاهده می کرد، با صدای بلند چنین می گفت: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ...».
سفارش امام صادق علیه السلام
حضرت صادق علیه السلام در ضمن توصیه به زیارت مساجد و مشاهد مدینه منوّره، به معاویة بن عمار می فرماید:
«لا تَدَعْ اتیان المشاهد... وقبور الشهداء وبلغنا أنّ النبی صلی الله علیه و آله کان إذا أتی قبور الشهداء قال: «اَلسَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ»(2)
زیات مشاهد و قبور شهدا(ی احد) را ترک نکن (زیرا) به ما نقل شده است که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله به (زیارت) قبور شهدا می رفت می گفت: «السلام علیکم...»
فاطمه زهرا علیهاالسلام و زیارت حضرتحمزه علیه السلام
مرحوم کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: «فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله هفتاد و پنج روز زنده بود و در این مدّت بشّاش و متبسّم دیده نشد و هر هفته دو بار؛ روزهای دوشنبه و پنج شنبه به زیارت قبور شهدا می رفت و گاهی محلّ استقرار مشرکان در احد و همچنین جایگاه رسول خدا را به همراهانش معرفی می کرد»؛ «لَمْ تُرَ کاشرةً ولا ضاحکةً تأتی قبور الشهداء فی کلّ جمعة مرّتین؛ الإثنین والخمیس، فتقول: ههنا کان رسول اللّه وههنا کان المشرکون».
درباره زیارت و حضور حضرت زهرا در کنار قبر حمزه علیه السلام ، در منابع شیعه واهل سنّت مطالب فراوانی نقل است؛ از جمله اینکه: «إنّ فاطمة علیهاالسلام کانت تزور قبور الشهداء بین الیومین والثلاثة وتدعو وتبکی حتّی ماتت».(3)
زیارت حضرت حمزه علیه السلام ازمستحبات مؤکّده است
بر اساس سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و معصومان علیهم السلام ، یکی از اعمال مستحب و بلکه یکی از مستحبات مؤکّد برای مسلمانان، زیارت قبر حضرت حمزه و دیگر شهدای احداست ودراین موضوع، فقهای شیعه و علمای اهل سنّت اتّفاق نظردارند وبهترین روززیارتی آن حضرت را روز دو شنبه و پنج شنبه دانسته اند.(4)
زیارت رجبیّه در کنار حرم حضرت حمزه
ابراهیم رفعت می گوید: از قرن های گذشته در میان مردم مدینه عادات و برنامه های مختلفی رواج داشته که یکی از آن مراسم و برنامه ها، اجتماع مردم این شهر در کنار حرم حضرت حمزه علیه السلام است و این اجتماع همه ساله از اول تا نیمه ماه رجب با حضور زن و مرد تشکیل می گردد. در این مراسم افزون بر مردم مدینه گروهی از اهالی مکّه و طائف و جدّه و رابغ و بادیه نشینان که همه ساله برای زیارت رجبیه در مدینه حاضر می شوند ـ شرکت می کنند و در این اجتماع قربانی های زیادی ذبح و به حاضرین اطعام و احسان می شود.(5)
ابوسفیان و قبر حمزه علیه السلام
ابن ابی الحدید می نویسد: در دوران خلافت عثمان، ابوسفیان از کنار قبر حضرت حمزه گذر می کرد، وقتی چشمش به قبر افتاد با پایش به قبر کوبید و خطاب به حضرت حمزه چنین گفت:
«یا أَبا عمارَة، إنّ الأمر الذی اجتلدنا عَلَیهِ بِالسَّیف أَمْسی فِی یَدِ غِلْمانِنَا الْیَوْم یَتَلَعَّبُون بِهِ»(6)
«ای ابا عماره، (سر از قبر بیرون آر و ببین) حکومتی که ما بر سر آن با هم می جنگیدیم چگونه ملعبه و بازیچه جوانان ما گردیده است !»
و بدینگونه بار دیگر ابوسفیان کفر و نفاق خویش را نسبت به اسلام و کینه و عداوتش را نسبت به سیّد شهیدان آشکار می ساخت!
کرامت شهدای احد و شکستسیاست معاویه
در سال چهل و نه هجری و پس از گذشت چهل و شش سال از جنگ اُحد و در دوران ریاست بلا منازع معاویة بن ابوسفیان، از طرف او دستور صادر شد که در اُحد قناتی حفر و مجرای آن را در کنار و یا داخل قبور شهدا قرار دهند و با آماده شدن قنات، منادی در مدینه اعلان کرد: افرادی که در احد شهید دارند برای در امان ماندن اجساد و قبور آنان از نفوذ و جریان آب، این قبور را نبش و اجساد شهدا را به محلّ دیگر انتقال دهند و بر اساس این دستور به نبش قبور شهدا اقدام گردید.
از جمله قبر حمزه علیه السلام و عمرو بن جموح و عبداللّه پدر جابر شکافته شد، عمّال معاویه با تعجّب مشاهده کردند که این اجساد تر و تازه مانده اند؛ به گونه ای که گویی دیروز دفن گردیده اند. حتّی لباسها و قطیفه ها و علفهایی که آنان را پوشش می داد با همان وضع باقی است و کوچکترین تغییری در آنها رخ نداده است؛ به طوری که وقتی بیل کارگر به پای حضرت حمزه خورد، خون جاری گردید و یا آنگاه که دست یکی از شهدا، که در روی زخم پیشانیش قرار داشت، برداشته شد خون جاری گردید و این کرامت شهدا موجب شد که عمّال معاویه از تصمیم خود منصرف شده، قبور شهدا را به حال خود بگذارند.
این خلاصه ای است ازآنچه درمنابع تاریخی و مدینه شناسی گاهی به طور مشروح وگاهی به طوراختصارآمده است.(7)
یکی از راویان این حادثه تاریخی، جابر انصاری، صحابی معروف و فرزند عبداللّه از شهدای احد است که می گوید: «استُصرخنا عَلی قَتلانا یومَ اُحد یَومَ حَفَر معاویة العین فوجدناهم رطابا یتثنّون فأصاب المسحاة رجْلَ حمزة فطار منها الدّم».
و در بعضی از این روایات آمده است: «کأنّهم نُوَّم»؛ «شهدا را دیدیم تر و تازه گویا به خواب عمیقی فرو رفته اند.»
درباره عبداللّه یا عمرو بن جموح که در یک قبر دفن شده بودند آمده است: «فأمیطت یده عَن جُرْحِهِ فانبعث الدم فردّت الی مکانها فسکن الدّم»؛ «به هنگام شهادت، پیشانی او مجروح و دستش روی جراحت گذاشته شده و با همان وضع دفن گردیده بود، هنگام نبش قبر دستش را از روی جراحت برداشتند، خون سیلان کرد تا مجددا دست را به روی پیشانی مجروح گذاشتند و خون قطع شد.»
هدف معاویه چه بود؟!
هدف معاویه از حفر این قنات و جاری ساختن آن از کنار یا از داخل قبور شهدا، که به دستور مستقیم وی انجام می گرفت این بود که با انتقال اجساد شهدا به نقاط مختلف و محو آثار و قبور آنان، یک مشکل سیاسی ـ اجتماعی را که فکر او را دائما به خود مشغول ساخته بود حل نماید؛ زیرا علی رغم تبلیغات فراوانی که به نفع او و بر ضدّ اهل بیت، به ویژه بر ضدّ امیر مؤمنان، علی علیه السلام در سراسر کشور اسلامی انجام می گرفت، سالانه هزاران زائر که از نقاط مختلف وارد مدینه می شدند، با حضور در کنار قبر حمزه و شهدای احد، صحنه این جنگ و جنایت های ابوسفیان و هند و شخص معاویه در به شهادت رسانیدن این شهدا و مُثله کردن آنان و شکافتن سینه حمزه علیه السلام و جویدن جگر او و به طور کلّی برافراشتن پرچم جنگ بر ضدّ اسلام و قرآن به وسله خاندان معاویه در اذهان زنده می شد و همه جنایات آنان را تداعی می کرد و این وضع برای معاویه قابل تحمّل نبود و لذا تصمیم گرفت اجساد این شهدا را که به عقیده او پس از گذشت بیش ازچهل سال بجزیک مشت استخوان پوسیده از آنان باقی نیست، به دست بازماندگان خودِاین شهدا به نقاط مختلف منتقل و پراکنده کند و اثر قبرها را محو سازد تااحد وجنگ آن در اثر عدم حضور مسلمانان در این نقطه، به فراموشی سپرده شود. آری برای اجرای این سیاست بود که معاویه دستور حفر قنات و عبور دادن آن، از محل دفن شهدا را صادر کرد و تا نبش قبر آنان، این سیاست به خوبی پیش رفت ولی با کرامت شهیدان و سالم بودن اجسادشان مواجه گردید و برای جلوگیری از تبلیغات منفی بر ضدّ او و به طور اجبار اجساد شهدا در همان محل به خاک سپرده شدند.
فاطمه علیهاالسلام نخستین کسی که قبرحمزه را
ترمیم کرد
به طوری که ملاحظه خواهید کرد، قبر شریف حمزه از قرن دوّم هجری در زیر سقف و دارای ساختمان بود ولی طبق نقل محدّثان و مورّخان، از امام باقر علیه السلام ، اولین کسی که این قبر را پس از گذشت چند سال و ظهور آثار فرسودگی در آن، به تعمیر و ترمیم و سنگچینی و علامت گذاری پرداخت و از سایر قبور مشخص ساخت، حضرت زهرا علیهاالسلام بود و جالب این است که این روایت در منابع اهل سنّت بیش از منابع شیعه منعکس گردیده است!
متن روایت چنین است:
«... عن سعد بن طریف، عن أبی جعفر علیهماالسلام إنّ فاطمة بنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله کانتْ تزور قبر حمزة علیه السلام ترُمُّهُ وتُصْلحُهُ وقد تعلّمتْه بحجرٍ»؛(8) «سعد بن طریف از امام باقر علیه السلام نقل می کند که دختر رسول خدا، فاطمه زهرا قبر عمویش حمزه را زیارت و آن را ترمیم و اصلاح می کرد و این قبر را با سنگ چینی، علامت گذاری و مشخّص ساخته بود.»
حرم حضرت حمزه در قرن دوّم
سمهودی از عبدالعزیز (قدیمی ترین مدینه شناس) نقل می کند: «إنّه کان علی قبر حمزة قدیما مسجد»؛(9) «از قدیم الأیام قبر حمزه در زیر مسجد(10) قرار داشت.»
سمهودی سپس می گوید: «وذلک فی المأة الثانیة». گفتار عبدالعزیز به قرن دوّم مربوط است.
پس بنا به گفتار این دو مدینه شناس، قبر حضرت حمزه در قرن دوّم دارای حرم بوده و در زیر سقف قرار داشته است، گرچه تاریخ دقیق این بنا و همچنین بانی آن برای ما روشن نیست.
در ادامه همین بحث، ملاحظه خواهیم کرد که کتیبه موجود در کنار مدفن شهدای اُحد بیانگر این بوده که قبور آنان هم در سال 275 دارای بنا بوده است.
حرم حضرت حمزه در قرن ششم
ابن جبیر جهانگرد معروف (متوفای 614) که در سال پانصد و هفتاد و نه به زیارت حرمین شریفین مشرّف شده، می گوید:
«وعلی قبره رضی الله عنه مسجد مبنی والقبر بِرحبته جوفی المسجد».(11)
«مسجدی بر روی قبر حمزه رضی الله عنه ساخته شده است و قبر در فضای داخلی مسجد قرار گرفته است.»
ایجاد بنای باشکوه در قرن هفتم
ابن نجار، مدینه شناس قرن هفتم (متوفّای 643) که تقریبا شصت و چهار سال پس از دیدار ابن جبیر از حرم حضرت حمزه، کتاب خود را نگاشته است، می نویسد: در سال پانصد و نود و نه مادر خلیفه عباسی، ناصر لدین اللّه (12) برای حمزه حرم بزرگی بنا نهاد وضریحی منقش از چوب ساج بر قبر او نصب کرد واطراف حرم را دیوار کشید و براین حرم دری ازآهن گذاشت که این در، روزهای پنج شنبه به روی زائران باز است.(13)
حرم حضرت حمزه در قرن دهم
سمهودی (متوفای 911) حرم حضرت حمزه را به همان شکلی که ابن نجار در سه قرن قبل از وی توصیف کرده است مشاهده نموده، می گوید: «وعلیه قبّة عالیة حسنة مُتْقَنَةٌ وبابُه مُصفّح کلّه بالحدید بَنَتْهُ اُمّ الْخلیفة الناصر لدین اللّه کما قاله ابن النجار وذلک فی سنة تسعین وخمسمائة، قال: وجعلت علی القبر ملبنا من ساج وحوله حصباء وباب المشهد من حدید یُفتح کلّ یومِ خمیسٍ...»(14)
به طوری که ملاحظه می شود، اصل بنای ساختمان حرم حضرت حمزه در قرن دهم، همان بوده که ابن نجار در اواسط قرن هفتم از کیفیت و اتقان و از درِ آهنی و از دیوارکشی اطراف آن سخن گفته است.(15)
سمهودی بقیه کلام ابن نجار را در مورد ضریح حضرت حمزه نقل می کند که: دارای ضریحی از چوب ساج همانند ضریح جناب ابراهیم و جناب عباس و حضرت حسن مجتبی علیه السلام می باشد. سپس می گوید: ولی امروز بر خلاف سه قبر یاد شده اخیر در قبر حمزه، ضریح چوبی که ابن نجار ازآن یادنموده است وجود ندارد، بلکه ضریح و قبر او از گچ و آجر است و شاید این ضریح با مرور زمان و با از بین رفتن آن ضریح چوبی ساخته شده است.
سمهودی در آخر گفتارش، انتساب این بنا را به مادر خلیفه عباسی مورد تأکید قرار می دهد و می گوید: تاریخ این بنا که سال 590 می باشد، در دیوار آن، در یک لوح با خط کوفی گچ کاری تا امروز باقی است.(16)
حرم حضرت حمزه در قرن سیزدهمو
هشتاد و نه سال قبل از تخریب
مرحوم سید اسماعیل مرندی که در سال هزار و دویست و پنجاه و پنج و سه قرن و نیم پس از سمهودی به مدینه و به زیارت قبر حضرت حمزه مشرّف شده است، می گوید: «قبر حضرت حمزه، عمّ رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنجا (احد) است. قبّه و صحن دارد. یک صندوق چوبی دارد. بالای قبر مطهّر پرده انداخته اند...»(17)
از این مطالب روشن می شود که در فاصله سه قرن و نیم، تغییرات نه چندان اساسی در حرم حضرت حمزه به وجود آمده که از جمله آنها نصب مجدّد ضریح چوبی به جای ضریح آجری می باشد.
حرم حضرت حمزه در سال 1325
از توصیف ابراهیم رفعت مصری،(18) که در تاریخ پیشگفته و نوزده سال پیش از تخریب حرم حضرت حمزه را زیارت کرده است، معلوم می شود که اصل بنا و ساختمان حرم آن بزرگوار همان بوده است که پیشینیان در قرن های گذشته آن را تعریف و توصیف نموده اند و همان ساختمان که در قرن ششم بنا گردیده بود.
ولی در عین حال از سخن او به دست می آید که در زمان وی بعضی توسعه ها در اطراف حرم و بعضی تزیینات در داخل آن وجود داشته است که این توسعه ها درگذشته وجود نداشته و یا مورّخان گذشته از آنها یاد نکرده اند. به هر حال، چون گفتار او دارای نکات قابل توجّه است، آن را از نظر خوانندگان می گذرانیم. او درباره حرم و ضریح حضرت حمزه می گوید:
این مسجد (حرم) دارای بنایی محکم و در عین حال ساده و خالی از تزیینات و دارای گنبدی است که در بالای ضریح حمزه قرار گرفته است و بر این ضریح پرده ای ملیله دوزی کشیده شده است، پارچه این پرده از جنس پرده در کعبه است که در مصر بافته می شود و در یک طرف آن نوشته شده است:
بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَی سَبِیلاً.
و در طرف دیگرش نوشته شده است:
بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَی بِاللّه ِ شَهِیدا.
آنگاه عکسی را از داخل حرم ارائه می دهد که گویای وجود شبکه فلزی نسبتا بزرگ در روی قبر شریف است و چند نفر، از جمله خود او در کنار ضریح نشسته اند و در ضمن معرّفی آنان می گوید از دست راست اوّلین شخص متولّی حرم می باشد.
توسعه اطراف حرم
ابراهیم رفعت پاشا می نویسد: گرچه حرم حضرت حمزه را مادرِ خلیفه عباسی در سال 590 بنا کرده است لیکن این حرم در سال 893 توسعه یافت و به دستور ملک اشرف قایتبای(19) و با سرپرستی شاهین الجمالی متولّی حرم شریف نبوی صلی الله علیه و آله در سمت غربی آن چاهی حفر شد و چاه دیگری نیز با چند دستگاه دستشویی به فاصله دور از حرم، برای استفاده زائران احداث گردید.
مَصْرع حضرت حمزه علیه السلام
ابراهیم رفعت با بیان اینکه در بیشتر منابع تاریخی آمده است: «مصرع» و محلّ شهادت حضرت حمزه در دامنه «جبل الرمات» بوده و رسول خدا صلی الله علیه و آله پیکر او را به این محلّ مسطح و هموار منتقل کرده و در آنجا دفن نموده است، به معرفی مصرع پرداخته، می گوید:
در داخل ساختمان «مصرع»، ضریحی دیده می شود که در اطراف آن پنج بیت شعر نوشته شده، با مطلع:
أعظم بمشهد لیث اللّه حمزَة مَنْ بیوم اُحُد لخیر الخلق قد نصرا
«چه با عظمت و با شکوه است محلّ شهادت شیر خدا حمزه؛ کسی که در جنگ احد به بهترین خلق یاری کرد.»
ابراهیم رفعت سپس قطعه شعر دیگری رانقل می کندکه درلوحی نوشته اند ودر داخل ساختمان مصرع نصب کرده اند است که از جمله ابیاتش این است(20):
مسجد حاز کلّ فخر وسؤدد بدا نوره إلی العرش یصعُدُ
مسجد منه روحُ خیر شهید رجعت بالرضا یفوز مؤبَّد
«این مسجدی است که تمام افتخار و بزرگی را حایز گردیده و اینک نور او بر عرش صعود می کند.»
«این مسجدی است که روح بهترین شهید، از آن برای نیل به سعادت ابدی به سوی خدا رجعت نمود.»
ابراهیم رفعت می گوید لوح دیگری در بالای ضریح «مصرع» دیده می شود که در آن، این دو بیت نگاشته شده است:
قِفْ علی أبوابنا فی کلّ ضیقٍ واطلب الحاجات واَبْشر بالمنی
فحمانا ملجأ للطالبین وبنا تجلّی الکروب والعنا
«در هر پیش آمد ناگوار به آستانه ما ملتجی باش و حاجات خود را بخواه و مژده باد بر تو برآورده شدن خواسته هایت.»
«آستانه ما پناهگاه نیازمندان است و به وساطت ما است که غمها و رنجها برطرف می شود.»
او سپس ضمن ارائه عکسی از اطراف حرم حضرت حمزه، به خانه ای که در پشت باغ خرما دیده می شود، اشاره نموده، می گوید: اینجا منزل مسکونی خادمِ «مصرع» حمزه علیه السلام است.
دو باب آب انبار در محوّطه صحن
ابراهیم رفعت در همان عکس به مسجدی در پشت حرم حضرت حمزه اشاره می کند و می گوید: در کنار این مسجد دو باب آب انبار وجود دارد که دارای بنای محکم و درهای آهنین هستند، و از آب باران و سیلاب رودخانه ای پر می شوند که با مدینه چهار ساعت فاصله دارد و به وسیله تنبوشه و لوله سفالین هدایت می شود.
سپس می گوید: بانیِ این آب انبارها علی بک، بزرگ حاجبِ سلطان عبدالحمید می باشد.(21)
گنبد مصرع حمزه علیه السلام در نوشتهبورتون
ریچارد بورتون، جهانگرد انگلیسی که در سال 1853 میلادی تقریبا یکصد و پنجاه سال پیش، از احد دیدار کرده است، می نویسد: اینک در جایگاهی که حمزه به شهادت رسیده، قبّه و گنبد محکمی بنا گردیده است.(22)
تبرّک جستن با خاک قبر حضرتحمزه علیه السلام
گفتار سمهودی، مدینه شناس معروف نشانگر آن است که مسلمانان از گذشته های دور به عنوان تبرّک و استشفا، خاک اطراف قبر حضرت حمزه را به اوطان خویش حمل و به صورت هدیه مدینه منوره، در میان اقوام و دوستان خود توزیع می کردند و با اینکه در میان فقهای اهل سنّت انتقال خاک حرم مدنی مورد اختلاف بوده و عدّه ای از آنان حمل خاک مدینه را هم مانند خاک حرم مکّی جایز نمی دانستند، ولی همین علما نیز حمل تربت حمزه علیه السلام را به دلیل سیره عملی مسلمانان جایز می دانستند.
سمهودی در این مورد می گوید: زرکشی(23) حمل تربت حمزه را از خاک سایر نقاط مدینه مستثنی دانسته و به دلیل اینکه مسلمانان در طول قرن های متمادی این تربت را برای استشفا و مداوای سردرد به شهر و دیار خود حمل می کردند تجویز نموده است.(24)
و همچنین او از احمد بن یکوت نقل می کند درباره حمل خاک قبور شهدا از وی سؤال نمودند، و او چنین پاسخ داد: اشکال ندارد؛ زیرا از گذشته های دور حمل خاک قبر حمزه در میان مسلمانان مرسوم بوده است.(25)
و باز او از ابن فرحون نقل می کند که در دوران ما هم مانند گذشته رسم بر این است که مسلمانان از خاک موجود در نزدیکی قبر حمزه به صورت تسبیح و گردن بند ساخته، به شهر و دیار خویش حمل می کنند.(26)
سمهودی می افزاید: چون حمل این تربت برای استشفا و مداوا است، آن را از سیل گاهی که در نزدیکی حرم حمزه علیه السلام واقع است اخذ می کنند ونه از خود قبر.(27)
به طوری که ملاحظه کردید، حمل تربت حمزه و استشفا به آن، از قرنهای اوّل در میان مسلمانان معمول بوده است؛ به طوری که علمای قرن های ششم و هفتم عمل آنها را به عنوان سیره مسلمانان صدر اسلام ملاک و دلیل فتوای خویش قرار داده اند.
در قرن های اخیر
و این بینش مسلمانان نسبت به خاک حمزه علیه السلام و تبرّک جستن به آن، تا تسلّط سعودی ها و روی کار آمدن وهابی ها ادامه داشته است؛ زیرا دونالدسون جهانگرد غربی که چند سال قبل از تخریب آثار مدینه از این شهر دیدار کرده، مشاهدات خود را در کتاب خود به نام «عقیده شیعه» آورده و ضمن گزارش از اُحد و حرم حضرت حمزه، می نویسد: «در پیرامون قبور شهدا، خاک سرخ رنگی وجود دارد که به حمزه علیه السلام نسبت داده می شود و مردم با آن تبرّک می جویند.»(28)
سخن بورخات
بورخارت که در سال 1915 میلادی و در آستانه تسلّط سعودی ها بر حجاز در زیّ یک مسلمان در موسم حجّ شرکت نموده و مطالب فراوانی از مشاهدات خود و گاهی تحلیل های نادرستی را در سفرنامه اش منعکس ساخته است، به این مراسم اشاه می کند و می نویسد: «رسم اهالی مدینه این است که هر سال یک بار از شهر خارج و سه روز متوالی در دامنه کوه احد اجتماع می کنند و در این مدّت به سیاحت و شادمانی می پردازند.»(29)
همانگونه که پیشتر ملاحظه کردید، هدف از این اجتماع در ماه رجب، عبادت و زیارت بوده نه جشن و سیاحت که بورخارت این جهانگرد غربی با برداشت و بینش خود مطرح نموده است.
چادرهایی که در این مراسمبرافراشته می شد
لبیب بتنونی مصری نیز که پیش از تخریب آثار مدینه به حجّ مشرّف شده، در سفرنامه اش عکسی از حرم حضرت حمزه ارائه می کند که در اطراف آن چادرهای زیادی برافراشته شده و در زیر آن عکس، این جمله را می نویسد: «مسجد سیّدنا حمزة وحوله زوّار المدینة»؛(30) «این حرم حضرت حمزه است که در اطراف آن چادرهای زائران مدینه دیده می شوند.»
عقیده و عملکرد وهّابیان
این بود آنچه که درباره ساختمان حرم حضرت حمزه علیه السلام از قرن اوّل تا قرن چهاردهم هجری رخ داده است و این بود گوشه ای از زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله و مراسم زیارت و اظهار ارادت مسلمانان نسبت به ساحت مقدس حمزه سیّد الشهدا که بر اساس پیروی آنان از رسول گرامیشان انجام می گرفته است.
ولی با تسلّط وهابیان و با روی کار آمدن سعودی ها در حجاز، نه تنها حرم شریف حضرت حمزه و حرم ها و بقاع متعلّق به شخصیت های اسلامی منهدم گردید، بلکه آنان از راه فرهنگی و ممنوع ساختن زیارت، به تضعیف عقیده و بینش مسلمان و تقویت عقیده نو ظهور خویش پرداختند که تعطیل نمودن زیارت رجبیه در کنار حرم حضرت حمزه از نمونه های آن می باشد.
و جای تأسف است که امروزه نویسندگان و مؤلفان در حجاز، اقدامات این گروه تندرو را بزرگترین افتخار تلقّی می کنند و دور شدن از راه و رسم رسول خدا را نسبت به نسل های آینده مسلمانان، بزرگترین امتیاز مذهبی برای خود می دانند و سایر مسلمانان را به شرک و بت پرستی متّهم می سازند.
مثلاً نویسنده و مورخ معاصر «احمد سباعی» مکّی با اشاره به این نوع مراسم و اجتماعات و ادعیه و زیارات، می گوید: «این بدعتها! از دوران فاطمی ها و در اثر تمایل و تشیّع آنان نسبت به اهل بیت به وجود آمده بود و در طول تاریخ ادامه داشت تا اینکه سعودی ها در سال 1343 به مکّه وارد شدند و این اعمال را ابطال و این مراسم را الغاء نمودند.(31)
آری، آنان در عقیده خود آنچنان پافشاری و اصرار ورزیدند که حتّی مسافرت به شهر مدینه را، اگر توأم با قصد زیارت قبر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد، عملی حرام و گناهی بس بزرگ و غیر قابل بخشودنی دانستند.
پی نوشتها:
________________________________________
1 ـ ابن شبّه، تاریخ مدینه، ج1، ص132 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص932 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15، ص40 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص45
2 ـ کلینی، کافی، ج4، ص561
3 ـ کلینی، کافی، ج4، ص561 ؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص879 ؛ واقدی به نقل از ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15، ص40 ؛ سمهودی وفاء الوفا، ج3، ص932 ؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج36، ص353 وج43، ص90 وج79، ص169 وج99، ص30 ؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص114
4 ـ علاّمه امینی، الغدیر، ج5، ص160
5 ـ مرآت الحرمین، ج1، ؟؟؟
6 ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص136
7 ـ ابن شبه، تاریخ المدینه، ج1، ص133 ؛ طبری، تاریخ، ج2، ص319 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص43 ؛ دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج1، ص443 ؛ ابن نجار، اخبار مدینة الرسول، ص57 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، صص14، 264؛ سبکی، شفاء السقام، ص162 ؛ ابن اثیر، اُسد الغابه، ج2، ص55 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص938 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص43
8 ـ ابن شبه، تاریخ المدینه، ج1، ص131 ؛ ابن سعد، طبقات، ج3، ص11 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص932
9 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص922
10 ـ در قرنهای اوّل به بناهایی که در روی قبور ساخته می شد، مسجد اطلاق می گردید و این اصطلاح از آیه شریفه «قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدا » اتخاذ شده بود و اصطلاح حرم، مزار، و مشهد در قرن های بعد پدید آمده است.
11 ـ ابن جبیر، رحله، ص44
12 ـ الناصر لدین اللّه عباسی، چهارمین خلیفه عباسی است، تولد وی در سال 553 وفاتش در سال 622 و دوران خلافتش چهل و هفت سال بوده، گویند او به تشیع تمایل داشت. حرم حضرات ائمه بقیع و عباس عموی پیامبر را تعمیر کرد. مادرش زمرّد نام داشته است. سیوطی، تاریخ الخلفا، قمی تتمه المنتهی.
13 ـ ابن نجار، اخبار مدینة الرسول، ص58
14 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص921
15 ـ در متن تاریخ ابن نجار آمده: «وجعل حوله حصارا» ودر نسخه وفاء الوفا اینگونه می خوانیم: «وجعل حوله حصباء»؛ یعنی «اطراف حرم را شن ریزی نمود» که ظاهرا متن اوّل «دور حرم را دیوارکشی نمود» صحیح است و این تغییر و خطا از چاپ است.
16 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج4، صص923 ـ 921
17 ـ توصیف مدینه، به نقل از فصلنامه «میقات حجّ»، ش5، ص119
18 ـ ابراهیم رفعت پاشا چهار سال و آخرین بار در سال 1325 به عنوان امیر الحاج از سوی پادشاه مصر در مراسم حج شرکت نموده و از این سفرها خاطرات و مشاهدات خود را جمع آوری و در دو جلد به نام «مرآت الحرمین» منتشر ساخته است.
19 ـ ملک اشرف قایتبای از پادشاهان سلسله چراکسه است که در سال 872 به تخت نشست. در سال 901 وفات یافت. او را با جلالت و بزرگ منشی ستوده اند. در کارهای خیر و ساختن مدارس و قلعه شهرها خصوصا در شهر مکّه و مدینه پیش قدم بود و چند کتاب به او نسبت داده شده است و گنبد سبز رسول خدا نیز از آثار اوست. نک : حشمت سامی، قاموس الاعلام؛ دهخدا، لغت نامه.
20 ـ این قطعه شعر دارای سیزده بیت و بیانگر تاریخ بنای موجود (265) به نام بانی آن «سلیم بک» می باشد.
21 ـ ابراهیم رفعت پاشا، مرآت الحرمین، ج1، ص392 ـ 390
22 ـ موسوعة العتبات المقدّسه، ج3، ص288
23 ـ بدرالدین ابوعبداللّه زرکشی مصری منهاجی (متوفای 794) صاحب کتاب سلاسل الذهب در علم اصول و زهرالعریش فی احکام الحشیش وکتاب های دیگر.
24 ـ سمهودی وفاء الوفا، ج1، صص117 ـ 116
25 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج1، صص117 ـ 116
26 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج1، صص117 ـ 116
27 ـ سمهودی وفاء الوفا، ج1، صص117 ـ 116
28 ـ موسوعة العتبات المقدّسه، ج3، ص219
29 ـ موسوعة العتبات المقدّسه، ج3، ص255
30 ـ رحلة بتنونی، ص345
31 ـ احمد سباعی، تاریخ مکّه، چاپ ششم، ج1، ص216
رسول خدا صلی الله علیه و آله و قبر حمزه علیه السلام
محدّثان و مورّخان نقل کرده اند که: «پیامبر خدا صلی الله علیه و آله هر سال به زیارت قبور شهدا می رفت و خطاب به آنان می گفت: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدّار»(1) در این بخش از نقل ها این مطلب نیز اضافه شده است که: پس از رسول اللّه صلی الله علیه و آله ابوبکر، عمر وعثمان نیز قبر حمزه علیه السلام و شهدای احد را زیارت می کردند و معاویه نیز در سفر حجّ خود شهدای احد را زیارت نمود.
و این جمله نیز آمده است که وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله از فاصله دور، قبور را مشاهده می کرد، با صدای بلند چنین می گفت: «السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ...».
سفارش امام صادق علیه السلام
حضرت صادق علیه السلام در ضمن توصیه به زیارت مساجد و مشاهد مدینه منوّره، به معاویة بن عمار می فرماید:
«لا تَدَعْ اتیان المشاهد... وقبور الشهداء وبلغنا أنّ النبی صلی الله علیه و آله کان إذا أتی قبور الشهداء قال: «اَلسَلاَمٌ عَلَیْکُمْ بِمَا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَی الدَّارِ»(2)
زیات مشاهد و قبور شهدا(ی احد) را ترک نکن (زیرا) به ما نقل شده است که وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله به (زیارت) قبور شهدا می رفت می گفت: «السلام علیکم...»
فاطمه زهرا علیهاالسلام و زیارت حضرتحمزه علیه السلام
مرحوم کلینی از امام صادق علیه السلام نقل می کند: «فاطمه علیهاالسلام پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله هفتاد و پنج روز زنده بود و در این مدّت بشّاش و متبسّم دیده نشد و هر هفته دو بار؛ روزهای دوشنبه و پنج شنبه به زیارت قبور شهدا می رفت و گاهی محلّ استقرار مشرکان در احد و همچنین جایگاه رسول خدا را به همراهانش معرفی می کرد»؛ «لَمْ تُرَ کاشرةً ولا ضاحکةً تأتی قبور الشهداء فی کلّ جمعة مرّتین؛ الإثنین والخمیس، فتقول: ههنا کان رسول اللّه وههنا کان المشرکون».
درباره زیارت و حضور حضرت زهرا در کنار قبر حمزه علیه السلام ، در منابع شیعه واهل سنّت مطالب فراوانی نقل است؛ از جمله اینکه: «إنّ فاطمة علیهاالسلام کانت تزور قبور الشهداء بین الیومین والثلاثة وتدعو وتبکی حتّی ماتت».(3)
زیارت حضرت حمزه علیه السلام ازمستحبات مؤکّده است
بر اساس سیره پیامبر صلی الله علیه و آله و معصومان علیهم السلام ، یکی از اعمال مستحب و بلکه یکی از مستحبات مؤکّد برای مسلمانان، زیارت قبر حضرت حمزه و دیگر شهدای احداست ودراین موضوع، فقهای شیعه و علمای اهل سنّت اتّفاق نظردارند وبهترین روززیارتی آن حضرت را روز دو شنبه و پنج شنبه دانسته اند.(4)
زیارت رجبیّه در کنار حرم حضرت حمزه
ابراهیم رفعت می گوید: از قرن های گذشته در میان مردم مدینه عادات و برنامه های مختلفی رواج داشته که یکی از آن مراسم و برنامه ها، اجتماع مردم این شهر در کنار حرم حضرت حمزه علیه السلام است و این اجتماع همه ساله از اول تا نیمه ماه رجب با حضور زن و مرد تشکیل می گردد. در این مراسم افزون بر مردم مدینه گروهی از اهالی مکّه و طائف و جدّه و رابغ و بادیه نشینان که همه ساله برای زیارت رجبیه در مدینه حاضر می شوند ـ شرکت می کنند و در این اجتماع قربانی های زیادی ذبح و به حاضرین اطعام و احسان می شود.(5)
ابوسفیان و قبر حمزه علیه السلام
ابن ابی الحدید می نویسد: در دوران خلافت عثمان، ابوسفیان از کنار قبر حضرت حمزه گذر می کرد، وقتی چشمش به قبر افتاد با پایش به قبر کوبید و خطاب به حضرت حمزه چنین گفت:
«یا أَبا عمارَة، إنّ الأمر الذی اجتلدنا عَلَیهِ بِالسَّیف أَمْسی فِی یَدِ غِلْمانِنَا الْیَوْم یَتَلَعَّبُون بِهِ»(6)
«ای ابا عماره، (سر از قبر بیرون آر و ببین) حکومتی که ما بر سر آن با هم می جنگیدیم چگونه ملعبه و بازیچه جوانان ما گردیده است !»
و بدینگونه بار دیگر ابوسفیان کفر و نفاق خویش را نسبت به اسلام و کینه و عداوتش را نسبت به سیّد شهیدان آشکار می ساخت!
کرامت شهدای احد و شکستسیاست معاویه
در سال چهل و نه هجری و پس از گذشت چهل و شش سال از جنگ اُحد و در دوران ریاست بلا منازع معاویة بن ابوسفیان، از طرف او دستور صادر شد که در اُحد قناتی حفر و مجرای آن را در کنار و یا داخل قبور شهدا قرار دهند و با آماده شدن قنات، منادی در مدینه اعلان کرد: افرادی که در احد شهید دارند برای در امان ماندن اجساد و قبور آنان از نفوذ و جریان آب، این قبور را نبش و اجساد شهدا را به محلّ دیگر انتقال دهند و بر اساس این دستور به نبش قبور شهدا اقدام گردید.
از جمله قبر حمزه علیه السلام و عمرو بن جموح و عبداللّه پدر جابر شکافته شد، عمّال معاویه با تعجّب مشاهده کردند که این اجساد تر و تازه مانده اند؛ به گونه ای که گویی دیروز دفن گردیده اند. حتّی لباسها و قطیفه ها و علفهایی که آنان را پوشش می داد با همان وضع باقی است و کوچکترین تغییری در آنها رخ نداده است؛ به طوری که وقتی بیل کارگر به پای حضرت حمزه خورد، خون جاری گردید و یا آنگاه که دست یکی از شهدا، که در روی زخم پیشانیش قرار داشت، برداشته شد خون جاری گردید و این کرامت شهدا موجب شد که عمّال معاویه از تصمیم خود منصرف شده، قبور شهدا را به حال خود بگذارند.
این خلاصه ای است ازآنچه درمنابع تاریخی و مدینه شناسی گاهی به طور مشروح وگاهی به طوراختصارآمده است.(7)
یکی از راویان این حادثه تاریخی، جابر انصاری، صحابی معروف و فرزند عبداللّه از شهدای احد است که می گوید: «استُصرخنا عَلی قَتلانا یومَ اُحد یَومَ حَفَر معاویة العین فوجدناهم رطابا یتثنّون فأصاب المسحاة رجْلَ حمزة فطار منها الدّم».
و در بعضی از این روایات آمده است: «کأنّهم نُوَّم»؛ «شهدا را دیدیم تر و تازه گویا به خواب عمیقی فرو رفته اند.»
درباره عبداللّه یا عمرو بن جموح که در یک قبر دفن شده بودند آمده است: «فأمیطت یده عَن جُرْحِهِ فانبعث الدم فردّت الی مکانها فسکن الدّم»؛ «به هنگام شهادت، پیشانی او مجروح و دستش روی جراحت گذاشته شده و با همان وضع دفن گردیده بود، هنگام نبش قبر دستش را از روی جراحت برداشتند، خون سیلان کرد تا مجددا دست را به روی پیشانی مجروح گذاشتند و خون قطع شد.»
هدف معاویه چه بود؟!
هدف معاویه از حفر این قنات و جاری ساختن آن از کنار یا از داخل قبور شهدا، که به دستور مستقیم وی انجام می گرفت این بود که با انتقال اجساد شهدا به نقاط مختلف و محو آثار و قبور آنان، یک مشکل سیاسی ـ اجتماعی را که فکر او را دائما به خود مشغول ساخته بود حل نماید؛ زیرا علی رغم تبلیغات فراوانی که به نفع او و بر ضدّ اهل بیت، به ویژه بر ضدّ امیر مؤمنان، علی علیه السلام در سراسر کشور اسلامی انجام می گرفت، سالانه هزاران زائر که از نقاط مختلف وارد مدینه می شدند، با حضور در کنار قبر حمزه و شهدای احد، صحنه این جنگ و جنایت های ابوسفیان و هند و شخص معاویه در به شهادت رسانیدن این شهدا و مُثله کردن آنان و شکافتن سینه حمزه علیه السلام و جویدن جگر او و به طور کلّی برافراشتن پرچم جنگ بر ضدّ اسلام و قرآن به وسله خاندان معاویه در اذهان زنده می شد و همه جنایات آنان را تداعی می کرد و این وضع برای معاویه قابل تحمّل نبود و لذا تصمیم گرفت اجساد این شهدا را که به عقیده او پس از گذشت بیش ازچهل سال بجزیک مشت استخوان پوسیده از آنان باقی نیست، به دست بازماندگان خودِاین شهدا به نقاط مختلف منتقل و پراکنده کند و اثر قبرها را محو سازد تااحد وجنگ آن در اثر عدم حضور مسلمانان در این نقطه، به فراموشی سپرده شود. آری برای اجرای این سیاست بود که معاویه دستور حفر قنات و عبور دادن آن، از محل دفن شهدا را صادر کرد و تا نبش قبر آنان، این سیاست به خوبی پیش رفت ولی با کرامت شهیدان و سالم بودن اجسادشان مواجه گردید و برای جلوگیری از تبلیغات منفی بر ضدّ او و به طور اجبار اجساد شهدا در همان محل به خاک سپرده شدند.
فاطمه علیهاالسلام نخستین کسی که قبرحمزه را
ترمیم کرد
به طوری که ملاحظه خواهید کرد، قبر شریف حمزه از قرن دوّم هجری در زیر سقف و دارای ساختمان بود ولی طبق نقل محدّثان و مورّخان، از امام باقر علیه السلام ، اولین کسی که این قبر را پس از گذشت چند سال و ظهور آثار فرسودگی در آن، به تعمیر و ترمیم و سنگچینی و علامت گذاری پرداخت و از سایر قبور مشخص ساخت، حضرت زهرا علیهاالسلام بود و جالب این است که این روایت در منابع اهل سنّت بیش از منابع شیعه منعکس گردیده است!
متن روایت چنین است:
«... عن سعد بن طریف، عن أبی جعفر علیهماالسلام إنّ فاطمة بنت رسول اللّه صلی الله علیه و آله کانتْ تزور قبر حمزة علیه السلام ترُمُّهُ وتُصْلحُهُ وقد تعلّمتْه بحجرٍ»؛(8) «سعد بن طریف از امام باقر علیه السلام نقل می کند که دختر رسول خدا، فاطمه زهرا قبر عمویش حمزه را زیارت و آن را ترمیم و اصلاح می کرد و این قبر را با سنگ چینی، علامت گذاری و مشخّص ساخته بود.»
حرم حضرت حمزه در قرن دوّم
سمهودی از عبدالعزیز (قدیمی ترین مدینه شناس) نقل می کند: «إنّه کان علی قبر حمزة قدیما مسجد»؛(9) «از قدیم الأیام قبر حمزه در زیر مسجد(10) قرار داشت.»
سمهودی سپس می گوید: «وذلک فی المأة الثانیة». گفتار عبدالعزیز به قرن دوّم مربوط است.
پس بنا به گفتار این دو مدینه شناس، قبر حضرت حمزه در قرن دوّم دارای حرم بوده و در زیر سقف قرار داشته است، گرچه تاریخ دقیق این بنا و همچنین بانی آن برای ما روشن نیست.
در ادامه همین بحث، ملاحظه خواهیم کرد که کتیبه موجود در کنار مدفن شهدای اُحد بیانگر این بوده که قبور آنان هم در سال 275 دارای بنا بوده است.
حرم حضرت حمزه در قرن ششم
ابن جبیر جهانگرد معروف (متوفای 614) که در سال پانصد و هفتاد و نه به زیارت حرمین شریفین مشرّف شده، می گوید:
«وعلی قبره رضی الله عنه مسجد مبنی والقبر بِرحبته جوفی المسجد».(11)
«مسجدی بر روی قبر حمزه رضی الله عنه ساخته شده است و قبر در فضای داخلی مسجد قرار گرفته است.»
ایجاد بنای باشکوه در قرن هفتم
ابن نجار، مدینه شناس قرن هفتم (متوفّای 643) که تقریبا شصت و چهار سال پس از دیدار ابن جبیر از حرم حضرت حمزه، کتاب خود را نگاشته است، می نویسد: در سال پانصد و نود و نه مادر خلیفه عباسی، ناصر لدین اللّه (12) برای حمزه حرم بزرگی بنا نهاد وضریحی منقش از چوب ساج بر قبر او نصب کرد واطراف حرم را دیوار کشید و براین حرم دری ازآهن گذاشت که این در، روزهای پنج شنبه به روی زائران باز است.(13)
حرم حضرت حمزه در قرن دهم
سمهودی (متوفای 911) حرم حضرت حمزه را به همان شکلی که ابن نجار در سه قرن قبل از وی توصیف کرده است مشاهده نموده، می گوید: «وعلیه قبّة عالیة حسنة مُتْقَنَةٌ وبابُه مُصفّح کلّه بالحدید بَنَتْهُ اُمّ الْخلیفة الناصر لدین اللّه کما قاله ابن النجار وذلک فی سنة تسعین وخمسمائة، قال: وجعلت علی القبر ملبنا من ساج وحوله حصباء وباب المشهد من حدید یُفتح کلّ یومِ خمیسٍ...»(14)
به طوری که ملاحظه می شود، اصل بنای ساختمان حرم حضرت حمزه در قرن دهم، همان بوده که ابن نجار در اواسط قرن هفتم از کیفیت و اتقان و از درِ آهنی و از دیوارکشی اطراف آن سخن گفته است.(15)
سمهودی بقیه کلام ابن نجار را در مورد ضریح حضرت حمزه نقل می کند که: دارای ضریحی از چوب ساج همانند ضریح جناب ابراهیم و جناب عباس و حضرت حسن مجتبی علیه السلام می باشد. سپس می گوید: ولی امروز بر خلاف سه قبر یاد شده اخیر در قبر حمزه، ضریح چوبی که ابن نجار ازآن یادنموده است وجود ندارد، بلکه ضریح و قبر او از گچ و آجر است و شاید این ضریح با مرور زمان و با از بین رفتن آن ضریح چوبی ساخته شده است.
سمهودی در آخر گفتارش، انتساب این بنا را به مادر خلیفه عباسی مورد تأکید قرار می دهد و می گوید: تاریخ این بنا که سال 590 می باشد، در دیوار آن، در یک لوح با خط کوفی گچ کاری تا امروز باقی است.(16)
حرم حضرت حمزه در قرن سیزدهمو
هشتاد و نه سال قبل از تخریب
مرحوم سید اسماعیل مرندی که در سال هزار و دویست و پنجاه و پنج و سه قرن و نیم پس از سمهودی به مدینه و به زیارت قبر حضرت حمزه مشرّف شده است، می گوید: «قبر حضرت حمزه، عمّ رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنجا (احد) است. قبّه و صحن دارد. یک صندوق چوبی دارد. بالای قبر مطهّر پرده انداخته اند...»(17)
از این مطالب روشن می شود که در فاصله سه قرن و نیم، تغییرات نه چندان اساسی در حرم حضرت حمزه به وجود آمده که از جمله آنها نصب مجدّد ضریح چوبی به جای ضریح آجری می باشد.
حرم حضرت حمزه در سال 1325
از توصیف ابراهیم رفعت مصری،(18) که در تاریخ پیشگفته و نوزده سال پیش از تخریب حرم حضرت حمزه را زیارت کرده است، معلوم می شود که اصل بنا و ساختمان حرم آن بزرگوار همان بوده است که پیشینیان در قرن های گذشته آن را تعریف و توصیف نموده اند و همان ساختمان که در قرن ششم بنا گردیده بود.
ولی در عین حال از سخن او به دست می آید که در زمان وی بعضی توسعه ها در اطراف حرم و بعضی تزیینات در داخل آن وجود داشته است که این توسعه ها درگذشته وجود نداشته و یا مورّخان گذشته از آنها یاد نکرده اند. به هر حال، چون گفتار او دارای نکات قابل توجّه است، آن را از نظر خوانندگان می گذرانیم. او درباره حرم و ضریح حضرت حمزه می گوید:
این مسجد (حرم) دارای بنایی محکم و در عین حال ساده و خالی از تزیینات و دارای گنبدی است که در بالای ضریح حمزه قرار گرفته است و بر این ضریح پرده ای ملیله دوزی کشیده شده است، پارچه این پرده از جنس پرده در کعبه است که در مصر بافته می شود و در یک طرف آن نوشته شده است:
بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلَی شَاکِلَتِهِ فَرَبُّکُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَی سَبِیلاً.
و در طرف دیگرش نوشته شده است:
بِسْمِ اللّه ِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَکَفَی بِاللّه ِ شَهِیدا.
آنگاه عکسی را از داخل حرم ارائه می دهد که گویای وجود شبکه فلزی نسبتا بزرگ در روی قبر شریف است و چند نفر، از جمله خود او در کنار ضریح نشسته اند و در ضمن معرّفی آنان می گوید از دست راست اوّلین شخص متولّی حرم می باشد.
توسعه اطراف حرم
ابراهیم رفعت پاشا می نویسد: گرچه حرم حضرت حمزه را مادرِ خلیفه عباسی در سال 590 بنا کرده است لیکن این حرم در سال 893 توسعه یافت و به دستور ملک اشرف قایتبای(19) و با سرپرستی شاهین الجمالی متولّی حرم شریف نبوی صلی الله علیه و آله در سمت غربی آن چاهی حفر شد و چاه دیگری نیز با چند دستگاه دستشویی به فاصله دور از حرم، برای استفاده زائران احداث گردید.
مَصْرع حضرت حمزه علیه السلام
ابراهیم رفعت با بیان اینکه در بیشتر منابع تاریخی آمده است: «مصرع» و محلّ شهادت حضرت حمزه در دامنه «جبل الرمات» بوده و رسول خدا صلی الله علیه و آله پیکر او را به این محلّ مسطح و هموار منتقل کرده و در آنجا دفن نموده است، به معرفی مصرع پرداخته، می گوید:
در داخل ساختمان «مصرع»، ضریحی دیده می شود که در اطراف آن پنج بیت شعر نوشته شده، با مطلع:
أعظم بمشهد لیث اللّه حمزَة مَنْ بیوم اُحُد لخیر الخلق قد نصرا
«چه با عظمت و با شکوه است محلّ شهادت شیر خدا حمزه؛ کسی که در جنگ احد به بهترین خلق یاری کرد.»
ابراهیم رفعت سپس قطعه شعر دیگری رانقل می کندکه درلوحی نوشته اند ودر داخل ساختمان مصرع نصب کرده اند است که از جمله ابیاتش این است(20):
مسجد حاز کلّ فخر وسؤدد بدا نوره إلی العرش یصعُدُ
مسجد منه روحُ خیر شهید رجعت بالرضا یفوز مؤبَّد
«این مسجدی است که تمام افتخار و بزرگی را حایز گردیده و اینک نور او بر عرش صعود می کند.»
«این مسجدی است که روح بهترین شهید، از آن برای نیل به سعادت ابدی به سوی خدا رجعت نمود.»
ابراهیم رفعت می گوید لوح دیگری در بالای ضریح «مصرع» دیده می شود که در آن، این دو بیت نگاشته شده است:
قِفْ علی أبوابنا فی کلّ ضیقٍ واطلب الحاجات واَبْشر بالمنی
فحمانا ملجأ للطالبین وبنا تجلّی الکروب والعنا
«در هر پیش آمد ناگوار به آستانه ما ملتجی باش و حاجات خود را بخواه و مژده باد بر تو برآورده شدن خواسته هایت.»
«آستانه ما پناهگاه نیازمندان است و به وساطت ما است که غمها و رنجها برطرف می شود.»
او سپس ضمن ارائه عکسی از اطراف حرم حضرت حمزه، به خانه ای که در پشت باغ خرما دیده می شود، اشاره نموده، می گوید: اینجا منزل مسکونی خادمِ «مصرع» حمزه علیه السلام است.
دو باب آب انبار در محوّطه صحن
ابراهیم رفعت در همان عکس به مسجدی در پشت حرم حضرت حمزه اشاره می کند و می گوید: در کنار این مسجد دو باب آب انبار وجود دارد که دارای بنای محکم و درهای آهنین هستند، و از آب باران و سیلاب رودخانه ای پر می شوند که با مدینه چهار ساعت فاصله دارد و به وسیله تنبوشه و لوله سفالین هدایت می شود.
سپس می گوید: بانیِ این آب انبارها علی بک، بزرگ حاجبِ سلطان عبدالحمید می باشد.(21)
گنبد مصرع حمزه علیه السلام در نوشتهبورتون
ریچارد بورتون، جهانگرد انگلیسی که در سال 1853 میلادی تقریبا یکصد و پنجاه سال پیش، از احد دیدار کرده است، می نویسد: اینک در جایگاهی که حمزه به شهادت رسیده، قبّه و گنبد محکمی بنا گردیده است.(22)
تبرّک جستن با خاک قبر حضرتحمزه علیه السلام
گفتار سمهودی، مدینه شناس معروف نشانگر آن است که مسلمانان از گذشته های دور به عنوان تبرّک و استشفا، خاک اطراف قبر حضرت حمزه را به اوطان خویش حمل و به صورت هدیه مدینه منوره، در میان اقوام و دوستان خود توزیع می کردند و با اینکه در میان فقهای اهل سنّت انتقال خاک حرم مدنی مورد اختلاف بوده و عدّه ای از آنان حمل خاک مدینه را هم مانند خاک حرم مکّی جایز نمی دانستند، ولی همین علما نیز حمل تربت حمزه علیه السلام را به دلیل سیره عملی مسلمانان جایز می دانستند.
سمهودی در این مورد می گوید: زرکشی(23) حمل تربت حمزه را از خاک سایر نقاط مدینه مستثنی دانسته و به دلیل اینکه مسلمانان در طول قرن های متمادی این تربت را برای استشفا و مداوای سردرد به شهر و دیار خود حمل می کردند تجویز نموده است.(24)
و همچنین او از احمد بن یکوت نقل می کند درباره حمل خاک قبور شهدا از وی سؤال نمودند، و او چنین پاسخ داد: اشکال ندارد؛ زیرا از گذشته های دور حمل خاک قبر حمزه در میان مسلمانان مرسوم بوده است.(25)
و باز او از ابن فرحون نقل می کند که در دوران ما هم مانند گذشته رسم بر این است که مسلمانان از خاک موجود در نزدیکی قبر حمزه به صورت تسبیح و گردن بند ساخته، به شهر و دیار خویش حمل می کنند.(26)
سمهودی می افزاید: چون حمل این تربت برای استشفا و مداوا است، آن را از سیل گاهی که در نزدیکی حرم حمزه علیه السلام واقع است اخذ می کنند ونه از خود قبر.(27)
به طوری که ملاحظه کردید، حمل تربت حمزه و استشفا به آن، از قرنهای اوّل در میان مسلمانان معمول بوده است؛ به طوری که علمای قرن های ششم و هفتم عمل آنها را به عنوان سیره مسلمانان صدر اسلام ملاک و دلیل فتوای خویش قرار داده اند.
در قرن های اخیر
و این بینش مسلمانان نسبت به خاک حمزه علیه السلام و تبرّک جستن به آن، تا تسلّط سعودی ها و روی کار آمدن وهابی ها ادامه داشته است؛ زیرا دونالدسون جهانگرد غربی که چند سال قبل از تخریب آثار مدینه از این شهر دیدار کرده، مشاهدات خود را در کتاب خود به نام «عقیده شیعه» آورده و ضمن گزارش از اُحد و حرم حضرت حمزه، می نویسد: «در پیرامون قبور شهدا، خاک سرخ رنگی وجود دارد که به حمزه علیه السلام نسبت داده می شود و مردم با آن تبرّک می جویند.»(28)
سخن بورخات
بورخارت که در سال 1915 میلادی و در آستانه تسلّط سعودی ها بر حجاز در زیّ یک مسلمان در موسم حجّ شرکت نموده و مطالب فراوانی از مشاهدات خود و گاهی تحلیل های نادرستی را در سفرنامه اش منعکس ساخته است، به این مراسم اشاه می کند و می نویسد: «رسم اهالی مدینه این است که هر سال یک بار از شهر خارج و سه روز متوالی در دامنه کوه احد اجتماع می کنند و در این مدّت به سیاحت و شادمانی می پردازند.»(29)
همانگونه که پیشتر ملاحظه کردید، هدف از این اجتماع در ماه رجب، عبادت و زیارت بوده نه جشن و سیاحت که بورخارت این جهانگرد غربی با برداشت و بینش خود مطرح نموده است.
چادرهایی که در این مراسمبرافراشته می شد
لبیب بتنونی مصری نیز که پیش از تخریب آثار مدینه به حجّ مشرّف شده، در سفرنامه اش عکسی از حرم حضرت حمزه ارائه می کند که در اطراف آن چادرهای زیادی برافراشته شده و در زیر آن عکس، این جمله را می نویسد: «مسجد سیّدنا حمزة وحوله زوّار المدینة»؛(30) «این حرم حضرت حمزه است که در اطراف آن چادرهای زائران مدینه دیده می شوند.»
عقیده و عملکرد وهّابیان
این بود آنچه که درباره ساختمان حرم حضرت حمزه علیه السلام از قرن اوّل تا قرن چهاردهم هجری رخ داده است و این بود گوشه ای از زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله و مراسم زیارت و اظهار ارادت مسلمانان نسبت به ساحت مقدس حمزه سیّد الشهدا که بر اساس پیروی آنان از رسول گرامیشان انجام می گرفته است.
ولی با تسلّط وهابیان و با روی کار آمدن سعودی ها در حجاز، نه تنها حرم شریف حضرت حمزه و حرم ها و بقاع متعلّق به شخصیت های اسلامی منهدم گردید، بلکه آنان از راه فرهنگی و ممنوع ساختن زیارت، به تضعیف عقیده و بینش مسلمان و تقویت عقیده نو ظهور خویش پرداختند که تعطیل نمودن زیارت رجبیه در کنار حرم حضرت حمزه از نمونه های آن می باشد.
و جای تأسف است که امروزه نویسندگان و مؤلفان در حجاز، اقدامات این گروه تندرو را بزرگترین افتخار تلقّی می کنند و دور شدن از راه و رسم رسول خدا را نسبت به نسل های آینده مسلمانان، بزرگترین امتیاز مذهبی برای خود می دانند و سایر مسلمانان را به شرک و بت پرستی متّهم می سازند.
مثلاً نویسنده و مورخ معاصر «احمد سباعی» مکّی با اشاره به این نوع مراسم و اجتماعات و ادعیه و زیارات، می گوید: «این بدعتها! از دوران فاطمی ها و در اثر تمایل و تشیّع آنان نسبت به اهل بیت به وجود آمده بود و در طول تاریخ ادامه داشت تا اینکه سعودی ها در سال 1343 به مکّه وارد شدند و این اعمال را ابطال و این مراسم را الغاء نمودند.(31)
آری، آنان در عقیده خود آنچنان پافشاری و اصرار ورزیدند که حتّی مسافرت به شهر مدینه را، اگر توأم با قصد زیارت قبر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله باشد، عملی حرام و گناهی بس بزرگ و غیر قابل بخشودنی دانستند.
پی نوشتها:
________________________________________
1 ـ ابن شبّه، تاریخ مدینه، ج1، ص132 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص932 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15، ص40 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص45
2 ـ کلینی، کافی، ج4، ص561
3 ـ کلینی، کافی، ج4، ص561 ؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج2، ص879 ؛ واقدی به نقل از ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15، ص40 ؛ سمهودی وفاء الوفا، ج3، ص932 ؛ مجلسی، بحار الأنوار، ج36، ص353 وج43، ص90 وج79، ص169 وج99، ص30 ؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص114
4 ـ علاّمه امینی، الغدیر، ج5، ص160
5 ـ مرآت الحرمین، ج1، ؟؟؟
6 ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج16، ص136
7 ـ ابن شبه، تاریخ المدینه، ج1، ص133 ؛ طبری، تاریخ، ج2، ص319 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص43 ؛ دیاربکری، تاریخ الخمیس، ج1، ص443 ؛ ابن نجار، اخبار مدینة الرسول، ص57 ؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، صص14، 264؛ سبکی، شفاء السقام، ص162 ؛ ابن اثیر، اُسد الغابه، ج2، ص55 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص938 ؛ ابن کثیر، تاریخ، ج4، ص43
8 ـ ابن شبه، تاریخ المدینه، ج1، ص131 ؛ ابن سعد، طبقات، ج3، ص11 ؛ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص932
9 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص922
10 ـ در قرنهای اوّل به بناهایی که در روی قبور ساخته می شد، مسجد اطلاق می گردید و این اصطلاح از آیه شریفه «قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِدا » اتخاذ شده بود و اصطلاح حرم، مزار، و مشهد در قرن های بعد پدید آمده است.
11 ـ ابن جبیر، رحله، ص44
12 ـ الناصر لدین اللّه عباسی، چهارمین خلیفه عباسی است، تولد وی در سال 553 وفاتش در سال 622 و دوران خلافتش چهل و هفت سال بوده، گویند او به تشیع تمایل داشت. حرم حضرات ائمه بقیع و عباس عموی پیامبر را تعمیر کرد. مادرش زمرّد نام داشته است. سیوطی، تاریخ الخلفا، قمی تتمه المنتهی.
13 ـ ابن نجار، اخبار مدینة الرسول، ص58
14 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج3، ص921
15 ـ در متن تاریخ ابن نجار آمده: «وجعل حوله حصارا» ودر نسخه وفاء الوفا اینگونه می خوانیم: «وجعل حوله حصباء»؛ یعنی «اطراف حرم را شن ریزی نمود» که ظاهرا متن اوّل «دور حرم را دیوارکشی نمود» صحیح است و این تغییر و خطا از چاپ است.
16 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج4، صص923 ـ 921
17 ـ توصیف مدینه، به نقل از فصلنامه «میقات حجّ»، ش5، ص119
18 ـ ابراهیم رفعت پاشا چهار سال و آخرین بار در سال 1325 به عنوان امیر الحاج از سوی پادشاه مصر در مراسم حج شرکت نموده و از این سفرها خاطرات و مشاهدات خود را جمع آوری و در دو جلد به نام «مرآت الحرمین» منتشر ساخته است.
19 ـ ملک اشرف قایتبای از پادشاهان سلسله چراکسه است که در سال 872 به تخت نشست. در سال 901 وفات یافت. او را با جلالت و بزرگ منشی ستوده اند. در کارهای خیر و ساختن مدارس و قلعه شهرها خصوصا در شهر مکّه و مدینه پیش قدم بود و چند کتاب به او نسبت داده شده است و گنبد سبز رسول خدا نیز از آثار اوست. نک : حشمت سامی، قاموس الاعلام؛ دهخدا، لغت نامه.
20 ـ این قطعه شعر دارای سیزده بیت و بیانگر تاریخ بنای موجود (265) به نام بانی آن «سلیم بک» می باشد.
21 ـ ابراهیم رفعت پاشا، مرآت الحرمین، ج1، ص392 ـ 390
22 ـ موسوعة العتبات المقدّسه، ج3، ص288
23 ـ بدرالدین ابوعبداللّه زرکشی مصری منهاجی (متوفای 794) صاحب کتاب سلاسل الذهب در علم اصول و زهرالعریش فی احکام الحشیش وکتاب های دیگر.
24 ـ سمهودی وفاء الوفا، ج1، صص117 ـ 116
25 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج1، صص117 ـ 116
26 ـ سمهودی، وفاء الوفا، ج1، صص117 ـ 116
27 ـ سمهودی وفاء الوفا، ج1، صص117 ـ 116
28 ـ موسوعة العتبات المقدّسه، ج3، ص219
29 ـ موسوعة العتبات المقدّسه، ج3، ص255
30 ـ رحلة بتنونی، ص345
31 ـ احمد سباعی، تاریخ مکّه، چاپ ششم، ج1، ص216