آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

چاهها، رودها، نخلستانها و باغهای موجود در چهار طرف شهر:
در جنوب، چشمه زرقاء قرار دارد که دارای آبی گوارا است و چشمه شورِ سلطانیه نیز در آن طرف است که هر دو چشمه در ملک ازرق متعلّق به سلسله بنی امیه واقع شده. چشمه زرقاء که در مناخه رودی از آن جاری است، دارای نهرهای متعدد است که مردم از آب آنها می نوشند. در داخل شهر در قسمت دیوار «جوانی» چهار نهر جاری است: نهر اول ـ در محله اغوات است. نهر دوم ـ نهر باب السلام که در زیر خانه اِزمِرلی واقع است؛ نهر سوم ـ در آخر صحن نزدیک محله جدید که به «سلطانیه» شهرت دارد و متعلق به عدیله سلطان، دختر سلطان محمود خان بوده است، نهر چهارم ـ داخل قلعه خاقانیه است. اما نهر پنجم (در خارج شهر) نزدیک مرقد صاحب نفس زکیه ـ نوه امام حسن علیهماالسلام ـ و نزدیک باغ معروف به زکی قرار دارد، از آنجا تا چشمه ای که در شمال مدینه منوره قرار دارد، طول راهِ آن یک ساعت و ربع با چهار پا پیموده می شود.
اما چشمه رود، که سرچشمه آن از قبا و در زیر سرچشمه زرقاء است، مخصوص دفع زباله ها از وضوخانه ها و فاضلابهای اطراف حرم شریف پیامبر صلی الله علیه و آله است، آب چشمه زرقاء و چشمه شور در محلّی نزدیک به کوه زباب ـ که بر روی آن مسجدالرایه است و الآن به «قُرین تحتانی» معروف است ـ به هم می پیوندد. از محّلِ ابوجیده، در جهت جنوب سه چشمه جریان دارد:
اوّل ـ چشمه صدقه است که سید علوی سقاف و شیخ فراشین بری و دیگران در آن شریک هستند. دوم آن چشمه ها مال سید هاشم جمل اللیل و شرکای ایشان است، که از شمالِ کوه سلع به سمت راهِ حرف جریان دارد.
چشمه سوم که در شمالِ زباب قرار دارد و متعلق به خادمان حرم شریف از جمله خادمان سرای همایونی و اهالی آن دیار بوده و برای سیراب ساختن درختان و باغها استفاده می شود.
علاوه بر چشمه های زرقاء، شور سلطانیه و چشمه رود در سمت جنوب، چشمه چهارم که در سمت جنوب است به «چشمه کبیر» معروف است. سرچشمه آن خارج از این سرزمین مطهر و در سمت قبله نزدیک باغ معروف به «مرجلین» است. باغ مذکور از غرب نزدیک وادی بطحان و در شرق کانال «رانوناء» است؛ رانونا از میان حره در روستای قبا سرچشمه می گردد. از جهت قبله هیچ چشمه ای جز این چشمه، سرچشمه نمی گیرد. این چشمه به دلیل آنکه نزدیک محل مرواه قرار دارد و برای مشروب ساختن باغهایی که در آن سمت واقع شده است، در زمستان، پرآب است و در تابستان مقدار آب آن کم می شود به حدّی که بیشتر مردمان آنجا از جویهای کوچک استفاده می کنند.
در قسمت جنوب (شهر)، به علت گوارایی آب روستاهای قبا و قربان، باغهای بسیاری وجود دارد که در آنها انواع درختان میوه از قبیل درخت انگور، انار، لیموشیرین، لیموترش، موز، هلو، سیب، ترنج، نارنج، نوعی انجیر و گلهایی از قبیل گل سرخ، رازقی (یاس)، گلِ (شکوفه) حنا، ریحان و نخلستانهای انبوهی یافت می شود.
در روستای عوالی، (تاکستان) انگور خیلی کم به چشم می خورد، امانخلستانهای آنجا بسیار و مزرعه درختان آن فراوان است. مسافت بین آن روستا و مدینه پنج هزار ذراع است که هر ذراع به اندازه چهار فِتْر ـ فاصله بین ـ انگشت ابهام و سبابه تا آرنج ـ متوسط است. در تمامی این منطقه نخلستانهای دیمی وجود دارد که متعلق به اهالی آن مناطق است که بیشتر آنها را اجاره می کنند و به نخلهای «صیارین» معروفند؛ مردم در تابستان برای ییلاق به آنجا می روند و وقتی خرماها و محصول نخلها تمام شد، کوچ می کنند.
در عصرها، در زمین های خالی از پوشش گیاهی که بین مدینه و روستاهای سابق الذکر قرار دارد، درختهای بسیاری نشانیده شده و نخلستانهای آن تا دیوار شهر مدینه کشیده شده است.
اما در شرق مدینه بدلیل وجود زمینهای سنگلاخ، هیچ رودی در آن جریان ندارد مگر در کانال و قناتی که به نهرِ حمزه رضی الله عنه معروف است، که سرچشمه و مخازن یازده نهر از آن گرفته می شده و برخی از آن نهرها همچنان باقی است و برخی از آنها نیز از بین رفته و خشک شده اند. نخلستانهای این منطقه دیمی است و از آب باران سیراب می شود.
تفصیل نهرهای این چشمه ها در جهت شامی (شمالی) خواهد آمد.
بیشتر زمینهای باغهای بین حرّه شرقی و مدینه منوره، خشک و سنگلاخ است که در آن تنها درختهای نخل، سدر، انار و انجیر می روید. اما در قسمت معروف به «باب الجمعه» باغ و نخلستان کسی به چشم می خورد.
فاصله دیوار جوانی و حره شرقی که به قسمت «وشم» معروف است، دوهزار ذراع می باشد.
اما چشمه های سمت شمالی عبارتند از:
(البته از نزدیکترین چشمه ـ با این توضیح که آبادی و ویرانی آن را هم بیان خواهیم کرد ـ آغاز می کنیم و نخلستانهای مربوط به هر چشمه را هم به طور تخمین خواهیم گفت:)
در شمالِ «طرف شمال» در سمت چپ کسی که به سوی چشمه ها می رود، رود اغوات را که برای خدام حجره سیّد کائنات است و متعلق به غلامان سرای همایونی و اهالی کوه ذباب است و بر آن کوه مسجدی معروف به «قرین» قرارگرفته است مشاهده می کند.
و در غربِ (طرف شام) کسی که به سمت جرف یعنی، چاه عثمان بن عفان می رود، در سمت چپ چشمه سید هاشم جمل اللیل را که متعلق به اهالی آن دیار است، می بیند و نیز دو چشمه دیگر که در سال هزار و دویست و نود ونه هجری جریان یافته، باقی، مانده است.
در شرق (طرف شام) دو چشمه واقع شده؛ چشمه ای در جزع الصدقه قرار دارد که اکنون به چشمه صدقه معروف و به «سید شیخ السادات» و «شیخ الفراشین افندی البدی» و دیگر اطرافیانشان تعلق دارد و تعداد دو هزار اصله نخل از آن سیراب می شود. در قسمت شمالی آن پس از یک ربع ساعت پیاده روی، چشمه دیگری به چشم می خورد که رود آن در منطقه المستراح جریان داشته و اینک جاری نیست؛ این چشمه متعلق به سید حسین با فقیه و شیخ السادات علوی و دیگران است. زمینهای درختکاری شده معروف به سرافیه نیز به آن زمین متصل است. این زمین ملکِ مؤلف افندی علی موسی و همراهان اوست و دارای سه هزار اصله نخل به غیر از درختان انار و انجیر است.
از غرب (طرف شام) چشمه حازمیه متعلق به مرحوم سید مدنی و مرحوم مصلح شریون و دیگر شرکای ایشان است که نزدیک به هزار و پانصد اصل نخل دارد و نصف آب آن روی زمین پخش می شود. نخلستان المصرع از سید مدنی و بنی علی است که سی سال قبل آب شربِ آن قطع شده است. البته پانصد سال پیش آبِ شرب آن جاری بود و نخلهای آن در مجاورت کانال، مقابل مرقد حمزه سید الشهدا این نخلستان سمت چپ کسانی واقع می شود که برای زیارت شهدای احد حرکت می کنند. قسمت اعظم آن را سعید عبدالواحد مدنی خریده است و تصمیم داشت که سهم شرکای بنی علی را نیزخریداری کند ولی آنها نپذیرفتند. وی در پاکسازی و تصفیه آب آنجا کوتاهی نمود و به تدریج آب آن کم و سپس قطع گردید.
او درگذشت و ورثه اش سهم خود را به سید مدنی فروختند و سعید عبدالواحد تصمیم داشت که سهم آنها را از بنی علی بخرد، اما چشمه از بین رفت و به حالت ویران باقی ماند. هشت وجبه (نوبت)، از چشمه حازمیه خریدند تا زمین مصرع را آبیاری کنند. بنوعلی برای سیراب نمودن زمینهای خود سه و نیم نوبت آن را خرید. وجبه (نوبت). مدت زمانی است که بین طلوع خورشید تا غروب آن یا غروب خورشید تا طلوع را شامل می شود. در زمینهای عین المصرع نزدیک به هزار اصله نخل وجود دارد.
در شمال (سمتِ شام) کانال (مسبل) سید حمزه، در دامنه کوه احد نزدیک شریعة الحمام، چشمه یوفی وجود داشته است که این کانال خراب شده و فقط پنجاه درخت خرما ویک درخت سرو ازآن باقی مانده است.
در غرب ـ مسجد حمزه علیه السلام رود چشمه الثنابه است که به آن چشمه معاویه نیز می گویند و متعلق به سید ابومسعود داغستانی، مفتی سابق، ابراهیم قاضی، سباطی، جلیدان، محمد صالح الشرقی و شرکایی از میادره و رداده است و تعداد چهار هزار درخت نخل به غیر از درختان دیگر دارد. در غرب آن (سمت شام) چشمه السلامه است که به سید ابومسعود مذکور و مرحوم سید اسعد و مرحوم ابن جوعان شرقی و گروهی از میادره و صعایره و دیگران تعلق دارد و به غیر از درختان انار و لیمو و انجیر، پنج هزار اصله نخل در مجاری آن کشت شده است.
از حیث موقعیت و زمین، چشمه السلامه بهترین وضعیت را نسبت به چشمه ها دارد و کنارِ مسجد سیدالشهدا نهری است که برای وضو و غسل از آب آن استفاده می کنند.
در غرب چشمه السلامه: چشمه الحنانیه قرار دارد که به الغرابیه معروف است و هنوز نخلهای آن محل، پابرجاست و بدلیل ویرانی و عدم توجه اهالی آنجا، این نخلها بدون آب هستند؛ آنجا دارای هزار و پانصد نخل است که آن نخلها را با آب چاه آبیاری می کنند.
در قسمت جنوبی غرابیه، کنار کانال و نهر حمزه، چشمه مرحوم سید عبداللّه جعفر، کاتب دیوان است که هفتصد نخل دارد و بیشتر شرکای آن چشمه، زمینهایشان را با آبِ آن آباد می کنند. بنابراین مجرای آب راه، در این جا شاهراه ومحل الحاق چهار آب راه، حمزه علیه السلام ابژی جیده، رانوناء و عقیق است که همگی به سوی چمنزارها جریان دارند. صحرایی که آن آب راهها در آن واقع شده زمینهای چشمه را به دو قسمت تقسیم می کند: یکی قسمت شرقی، در دامنه جنوبی کوه احد که به جزع شرقی معروف است و تا حیدریه ادامه دارد، جزع دوم، در قسمت غرب ـ وادی قرار گرفته است و به جزع صادقیه معروف است. افرادی که بخواهند به جزع صادقیه راهی شوند ـ باید از راه برکه بروند و کسانی که قصدِ حیدریه دارند باید از جزع شرقی و از بین باغهای عین السلام و عین الغرابیه حرکت کنند.
در خارج از قسمتِ شمالیِ عین السلامه، عین الطیّار قرار دارد که به مرحوم عباسِ طیار و برادرش علی طیار و شرکای آنها، صالح بن دخیل حازمی، سید محمدبن علی هاشم تعلق دارد و نخلهای آن بدون محاسبه درختان دیگر سه هزار اصله هستند.
در سمت چپ راه، عین المدینه قرار دارد که متعلق به مرحوم سید محمد مدنی، سید سلیمان نجار، ابوبکر ابوالنصر، عواربن راجح، علی قاشقچی و دیگران است و دارای چهار هزار نخل است.
در قسمت شمالی (عین السلامه) عین المدینه قرار گرفته که متعلق به محمد محروس، سید عبداللّه جعفر و شرکای آنها است. این قسمت دارای چهار هزار نخل است.
عین النجیلیه متعلق به صویغ، روس و سعد نحاس است که آن قسمت هم سه هزار نخل دارد. عین المدافعیه قدیم، دیگر چشمه آن منطقه است که سه هزار نخل دارد و متعلق به محمد محروس و شرکای او است عین بانی هم ملکِ محمد محروس و اطرافیانش است که دارای سه هزار اصله نخل است.
عین المدافعیه جدید با چهار هزار نخل متعلق به محمد محروس و شرکای اواست.
عین ام سریره از عبداللّه ابو خزیزه و شرکای ایشان است که شهرنشین یا روستانشین هستند.
عین العباسیه از فرزندان عباس، سید طه حلبی، محمد رشوان، ابراهیم قاضی و شرکای آنها که هزار نخل دارد. عین موسی با هزار وپانصد اصله نخل از عوادبن راجح عمری و شرکای ایشان است.
چشمه دیگر آنجا السریحیه است که در آن جا پانصد درخت نخل وجود دارد.
عین الطاهریه از سید عبداللّه جعفر کاتب، مؤلف و عبداللّه عرب میمنی و شرکای آنها است که از دو سال قبل جریان یافته است و کاشت درختها و نهالهای آن در حال تکمیل است.
بعد از آن عین الحیدریه است که اهالی بر سر آن اختلاف و درگیری دارند و جریان آن معطل باقی مانده است.
زمینی که چشمه زبیر در آن واقع شده دارای وسعت زیادی است اما مشخص نیست که آب آنجا را چه کسی به جریان انداخته است، این نقطه از قسمت غرب شروع می شود و تا زمین (جزع) صادقیه؛ ادامه می یابد. آخر آن جزع، ازقسمت شام به کوههای شمالی، معروف به کوههای الغایه و زمینی که عین علی در آن جریان دارد و به ام هجول معروف است می رسد.
نهر زهراء متعلق به محمد محروس و شرکای ایشان است و تا امسال (سال تألیف کتاب) نیز جریان دارد.
بعد از آن چشمه مقبولیه است که متعلق به کلیب سعدانی حبلاس و دیگران است و نخلستانهای خوبی شامل سه هزار نخل دارد و در آن جا مسجد آبادی است که معلمانی برای آموزش قرآن به کودکان در مسجد اشتغال دارند.
درقسمت شرق آن، چشمه ای معروف به عُمریه وجود داردکه سه هزار اصله نخل را در خود جای داده است. در جنوب عمریه، ام البیض قرار دارد که چشمه ای روان است و در آنجا هزار و پانصد نخل نیز آنجا وجود دارد. در جنوب ام البیض چشمه هریسیه واقع شده است و در آن جا دو هزار نخل وجود دارد.
در جنوب هریسیه چشمه جدیدی با نام شینبلیه قرار دارد که در سال گذشته جاری شد. البته نهال در آنجا به اتمام نرسیده و متعلق به افندی خاشقجی و سید ابراهیم اسعد و عبداللّه عرب سهینی و شرکای آنها است.
در ناحیه جرف نزدیک به چاه عثمان، زمینِ چشمه مروان بن حکم است که متعلق به مرحوم شریف عبداللّه باشا بن عون، امیر سابق مکه است.
چشمه دوم متعلق به خادمان حرم شریف پیامبر است که هر دو چشمه، (چشمه مروان و چشمه متعلق به خادمان حرف پیامبر صلی الله علیه و آله ) در مجرای عقیق واقع شده و سرچشمه آن ها از ذوحلیفه است و اکنون به آبار، (چاههای) علی معروف می باشد. و مدتی هم خرمنگاه گردید ولی بعد به حالت قبلی خود بازگشت و آب آن از چشمه به زمینهایشان جاری گردید.
این بحث مجملی از چشمه های اطراف شهر مدینه و زمینهای نهال کاری شده یا بی نهال، خارج از دیوار شهر بود اما از شهر که بیرون می روید در چهار جهت مذکور، بعد ازمدت زمانی، حدود پنج ساعت، بستر رودهای زیادی ظاهر می شود که ویران شده اند. چاهها در قسمت شمالی در مقایسه با دیگر جهات بسیار کم هستند و اغلب زمینها درختکاری شده و مزرعه را با آب رودهای جاری و چشمه آبیاری می کنند. در برخی از باغها، چاههای جدیدی وجود دارد که هنگامی که آب چشمه برای آبیاری مزارع کافی نیست، از آب چاهها برای آبیاری استفاده می شود.
نزدیکترین باغها به بازار مدینه منوره، داودیه است که متعلق به مرحوم داود پاشا بوده است و باغ زکی که متعلق به مرحوم علی آقا فرزانی است و راهی وجود دارد که در آن چشمه ای برای استفاده حیوانات حاجیانِ سمت شام و عراق تعبیه شده است. و اکنون در تصرف شیخ الخطبا سید احمد افندی است. باغ دیگر معروف به نصباعه در ملکیت سید جمل اللیل است.
و بعد باغ مینعه که متعلق به سید احمد اسعد است.
باغ طرناوید متعلق به شیخ محمد قاضی بن علی قاضی است سپس باغ فیروزید که حرم شریف اختصاص دارد. باغ زینبیه که متعلق به سید محمد ذهبی، کاتب سابقِ خادمان حرم است و باغ درویشیه که تملک آن به حرم نبوی اختصاص دارد. چاه حاء به سلیمان کردی و مصطفی کردی، چاه حاء کوچک به مرجان آقا سلیم، توانیه به حیدر آباد، جودیه به احمد ابن جود حمیدانی و کاکبیه به سید محمد صالح افندی فرزند کاتب سلطان، تعلق دارد.
چاه معانیه مالِ طاهر بن عمر سفیل است.
باغی که در شرق آن قرار گرفته ملک آل کردی است. باغ براده هم به عبدالجلیل افندی تعلق دارد.
باغ زوحیه هم به حرم اختصاص دارد.
بین باغهاومحلّه دیوار جوانی راهی وجود دارد و در همه آن باغها خانه هایی با نمای منظم و خاص و چاههایی که درختانِ نخل، انگور، انار، انجیر را با آب آن آبیاری می کنند.
در قسمت شمالی، نزدیک دیوار شهر باغهای زیبایی به چشم نمی خورد اما در جنوب و خارج از دروازه قبا باغهایی وجود دارد که درون آنها خانه ها به طور منظم ساخته شده اند، توضیح بیشتر مربوط به خانه ها را در قسمت آشنایی با داخل شهر خواهیم آورد.
در قسمت شمالی، از دروازه شهر تا کوههای غابه بیست و پنج هزار ذراع فاصله است که هر ذراع شامل چهار فتیز است.
همه رودهای جاری در سمت شمال، کوتاه هستند مگر چشمه سید علوی شعاف و چشمه سید هاشم جمل اللیل و نهرهای آن دو که از شرق ینبع و از میان باغها به سمت کانال ابوجیده عبور می کنند.
سرچشمه بقیه چشمه ها، که ذکر آن گذشت، از قسمت شرق از دویخله و از مسیل سید حمزه و سرچشمه برخی از آنها جرف است و به همین دلیل به جز چشمه ای در قسمت غربی، آب تمامی آنها شور است. به جز چشمه ای در قسمت غربی معروف به جزع صادقیه، که تمام چشمه های آن قسمت، آب گوارایی دارد و نخلستانها را با آب آن آبیاری می کنند اما در غرب مدینه منوره که انتهای آن ذو حُلیفه است، شاهراهی وجود دارد که به نام ینبع البحر ـ رابغ ـ که مکه وجوه را به هم متصل می سازد. مزرعه های آن ناحیه با آب چاهها آباداست. در آن جا هیچ رودی جز یک چشمه که امسال جاری شده وجود ندارد.
در حرّه غربی چاههای فراوانی داخل مزارع کنار مجرای سیل العقیق قرار دارد که به عنابس معروف است. بعد از فرود آمدن از مدرج به طرف نقاء که قبة السقی در آن جا است مزارع و نخلستانهایی به چشم می خورد که همه آنها جدید کاشته شده اند و بزرگترین آنها، به حرّه متصل است.
در جنوب شرقی قشلة العسکریه، باغ بزرگی است متعلق به آقای تاج الدین الیاس که سه سال پیش آن را از عبداللّه عرب میمنی خریده است.
در جنوب آن، باغ عمرزاهد معروف به مغیسلة قرار دارد. (چاههای) آن قسمت آب بسیار گوارایی دارد، در آن جا ساختمان محکمی ساخته شده و در آن باغ درختان انگور خوب کاشته شده است و چاههای آبِ آنجا عمیق نیست.
بخش دوم
در بیان حرّه و کوههایی که در اطراف مدینه منوره است:
همچنین در بیان جهتهایی که حرّه در آن وجود ندارد و اینکه هر جهت متعلق به چه قبیله ای است این بخش شامل سه فصل است:
فصل اول: در بیان حره هایی که از سه طرف غرب، جنوب و شرق مدینه منوره را احاطه کرده اند.
در سمت شمالی، حره ای وجود ندارد، بلکه کوه سلیع نزدیک دیوار شهر، باب الکومه واقع است. در دامنه کوه، خانه های آجری (خشتی) وجود دارد که معلق به ساکنان دکارنه است و بادیه نشینان چادرهایی از کرک و مو وجود دارد که با فرزندانشان در آن زندگی می کنند. آنان خود را از مردم جدا کرده اند و برخی از آنها سرکین چهارپایان را جمع آوری کرده و با فروش آن مخارج زندگی خود را تأمین می کنند و برخی دیگر به کار در باغها مشغول می شوند.
در سمت راه رومه و جرف، سه کوه جدا از هم وجود دارد. یکی از آنها کوه حصانیه است. این کوه نزدیک مساجد چهارگانه واقع شده است که در قسمت شامی آن کوه فتّه قرار دارد. در غربِ کوه حصانیه کوه کوچکی قرار دارد که به آن کوه ام ضلیع گویند. شرح کوه احد هم قبلاً گذشت. همه این سه کوه و کوه اُحُد در سمت شمالی قرار دارند.
در قسمت غرب حره غربی کوههای سه گانه جماوات قرار دارد که در راه وادی عقیق به سمت جرف است. عصیفرین در حره غربی واقع شده است و کوه ضلیع سرخ، در جلوی مدّرج در وسط حره مذکور قرار دارد.
در سمت چشمه ها و در شمال برکه، کوهی است که به ضلیع البرّی معروف است. کوههای ضلیع که نزدیک چشمه هریسیه و چشمه ریّان قرار گرفته اند، ارتفاع زیادی ندارند. بین چشمه صادقیه وامّ هجول که به نام مؤلف معروف است کوه کوچکی به نام ضلیع قرار دارد. بجز این موارد در حرم مدینه چیزی نیست.
حرمی که پیامبر صلی الله علیه و آله آن را کوه عین تا ثور تعیین نموده است، عیر کوهِ سیاه رنگی است که از چاههای علی علیه السلام ، محل میقات، تا باغهای وسیعی غیر باغهای علاوه که در راه غایر و فرع است کشیده شده و ادامه دارد. کوه عیر بسیار مرتفع است اما کوه ثور در پایان زمینهایی که چشمه صادقیه در آن جاریست در جهت شامی واقع شده است. این کوه کوچک جدا از کوههای دیگر و رنگ سرخ دارد در مورد زمین شوره زاری که در پشت آن واقع شده حدیثی موجود است که بیان می کند آن جا محل نزول دجّال در آخرالزمان است. غیر از کوههای مذکور بقیه کوهها در خارج حرم واقع شده اند. حره شرقی که در قرن ششم دچار آتش سوزی، گردیده است، به حره حرم متصل بوده و پیامبر آن جا را حرم اعلام فرمودند؛ چنانکه ابراهیم خلیل علیه السلام مکه مکرمه را حرم قرار داد.
پس به قدرت خداوند آنچه در خارج از حرم بود به هنگام وقوع آتش سوزی، آتش گرفت و آنچه در درون حرم بود آتش نگرفت، سنگهایی که در آتش سوخته بود تا امروز شبیه آهنی است که آهنگر زنگار آن را زدوده باشد، راه رفتن روی این سنگها برای چهارپایان اگر چه نعل هم داشته باشند، دشوار است و از روی آن به سرعت می گذرند.
اما قسمت شمالی (شامی) که به الصورة معروف است، زمینهای این قسمت به دو بخش تقسیم می گردد: بخشی که در راه حمزه سیدالشهدا واقع شده که اغلب آن از گچ است وبعد از آتش سوزی بنا شده بخش دیگر که برخی از آن نیز گل است و قسمت اعظم آن شوره زار است و در تمام آنها آثار مزرعه ها به چشم می خورد، ولی اکنون بدلیل وجود افراد مهاجر ساختمانهای زیادی در آنجا ساخته شده است.
قسمت جنوبی متعلق به قبایل مشخصی از مسروح، یعنی اهالی راه غایر و راه فرعی است. روستای قبا و همه زمینهایی که بین این روستا و مدینه است متعلق به قبیله فرده در روستای قربان است. روستای قربان بین عوالی و قبا قرار گرفته که متعلق به قبیله وهوب و فرده است. عوالی که در شرق روستای قربان است، به قبیله بنی علی تعلق دارد.
در قسمت شامی (شمالی) آنچه در شرق ـ راه حمزه رحمه الله قرار دارد، مانند: صدقه، چشمه حازمیه، مصرع، سرانیه، چشمه حسین و شریوفیه که نزدیک دامنه کوه احد است، جز املاک قبیله بنی علی به شمار می رود.
طرف غرب ـ راه حمزه، تا کوه فتّه متعلق به اشراف قبیله بنی حسین است. از قسمت شمال زمینهایی اشراف تا زمینی که آب چشمه زرقا در آن جاریست ملکِ قبیله حنانیه ـ گروهی از مراوحه و جزو حوازم ـ است. زمینِ چشمه های قسمت شمالی متعلق به فرزندان محمّد، یعنی سعادین و سواعد و تمم است که جزو قبیله احامده هستند. در قسمت غربی، مزارع جرف و محمدیه نیز متعلق به فرزندان محمد است. مزارع عنابس و ابی بریقه در وادی عقیق، ذوالحلیفه، وسیطه و علاوة تا کوه احمر را شامل می شود. این مزارع به حمراء نملی معروف است. و متعلق به بنی عمرو از قبیله مسروح است و بنی سالم در آن حقی ندارد مگر آن قسمتی که به دلایل شرعی و با خرید آنها جزء املاکشان شده است.
روش محدود ساختن سمت برای یک گروه یا قبیله، چنین بوده که زمینهای جزیرة العرب بین عربها تقسیم شده بود و هر قبیله محدوده و جهت معینی داشت که به آن جهت «دِیرتی» نامیده شده است. بنابراین اگر افراد بیگانه، آن قسمت را با خرید یا ارث مالک شوند، مردمان دیرة بر ملکیت اصلی خود باقی می ماندند؛ آنها در مورد املاکشان قوانین قابل اجرایی داشتند که اگر بخواهیم آنها را بیان کنیم، به این قسمت مربوط نمی شود.
فصل دوم: پاکی هوای چهار جهت شهر مدینه:
روستای قبا، قربان و عوالی که بالاتر از مدینه منوره قرار گرفته اند در تابستان هوای خنک و مطبوعی دارد و در زمستان که زمانِ ریزش بارانهای سیل آسا است، به درجه گرمای مناطق مذکور افزوده می شود.
هوای قسمت شرقی، جهت عریض بهتر از دیگر جهات و بیشتر از همه جهات حره است. تعداد چاههای آن قسمت که برای آبیاری مزارع به کار می رود از جهات دیگر بیشتر است. اما در هنگام بهار هوا بسیار گرم و حرارت خورشید بسیار زیاد است، به طوری که در اثر شدت گرما کسی در مزارع باقی نمی ماند و سایه ای یافت نمی شود.
هوای قسمت شمالی در تابستان گرم و نامناسب و هنگام رسیدن محصول (خرما) بیماری و پشه زیاد می شود. اما در زمستان هوای آنجا از دیگر نقاط بهتر است و به همین دلیل مردم مدینه در تابستان به منطقه عوالی (یعنی قبا، قربان و عوالی) می روند و در زمستان به قسمت پایین مدینه منوره؛ یعنی ناحیه العیون تغییر مکان می دهند.
جهت غربی که قسمت سیح، عنابس، جرف، عقیق و حره های بین آنها را شامل می شود. هوایی بسیار پاکیزه و مطبوع دارد. اما در اواخر بهار گرما در آنجا شدت می یابد. مارهای افعی در آن مناطق به ویژه در وادی عقیق بسیار زیاد یافت می شوند. خلاصه مدینه منوره و جهات چهارگانه ی شهر، در زمانی که ستاره پروین محو می شود وخوشه خرما بر درخت سنگینی می کند، گرما در آن زیاد می شود و بیماریهای مختلف شایع می گردد، فعالیت اعضای بدن به حد پایین می رسد، تا اینکه آن ستاره دوباره ظاهر شود. وسرخی و زردی درختان نخل به چشم می آید، در این هنگام گرما شدّت می یابد و خواب دل چسب می شود و فعالیت کم کم آغاز می گردد تا اینکه پاییز فرا رسد. آن هنگام اول برج میزان است، زمانی که برج میزان فرا رسد آب کم کم سرد می شود و زمانِ فرو افتادن دانه خرما در مدینه فرا رسیده؛ مشهورترین پاییز در قسمت بالا و پایین مدینه است. در هنگام تابستان و در شد گرمای روز شهر از روستا خنک تر است و آن بدلیل نوع ساخت حیاط (دهلیز) درِ خانه ها می باشد. شب در روستاها خنک تر است ولی در آنجا ـ السویکه ـ حشره ای که ضعیف تر از پشه است وجوددارد که مانند کک نیش می زند و هنگام پرواز صدایی تولید نمی کند.
فصل سوم: در مورد چاههایی است که زمینهای مطلوب برای زندگی و زراعت دارد و آب چاهها گوارا است و همچنین در مورد جهات چهارگانه که کدام جهت و نخلستانها و زمینها مطلوب برای زندگی یا زراعت است.
چاههایی که آبهای گوارا دارند عبارتند از: چاه قدیم در قبا، چاه عباسیه در قائم، چاه صفیه در حره و چاه بویره و بئر عصبه که بقیه چاهها، نسبت به چاههای مذکور در درجه کمتری از اهمیت قرار دارند.
در منطقه عوالی، چاه عسیلیه متعلق به فرزندان مرحوم ناصر است که آب آنها از گواراترین آب چاههای عوالی است. در قسمت شرقی، چاه مبعوث قرار دارد که در جنوب عریض و در وسط حره در مجرای سیل مهزور واقع شده است. این چاه بزرگترین چاههای آن جا و آب آن گواراترین آب در بین چاههای منطقه حَرّه شرقیه است.
چشمه های قسمت شمالی همان چشمه های طرف غربی است که آب آنها از جرف بوده و گواراترین آب را چشمه هریسه و چشمه ریّان دارد.
از چاههای جرف که آب بیشتر و گواراتری دارند می توان چاه رومه معروف به چاه عثمان را نام برد.
در قسمت غربی: چشمه بنیّه سرانی که در این سال جاری گردید و چاه قطعه آقای یحیی دفتردار و چاه مغیسله و چاه فاطمه که به چاه زمزم معروف است را می توان نام برد.
به طور کلی گواراترین آب چاه، از چاهها و چشمه های مدینه و حتّی از چشمه زرقا هم گواراتر چاهِ عروة بن زبیر در جانب مدّرج و در ساحل مجرای عقیق است که در زمان قدم آب آن به پادشاهان هدیه می شده است.
بهترین مکان برای زراعت بنابر آنچه در بین مردم مشهور است جهت جنوبی مدینه است؛ زیرا آن قسمت به حره متصل است و زمین آن ریگزار و آهکی است و اگر خوب کشت شود و به آن خوب کود بدهند و بدون وقفه آبیاری کنند محصول خوبی خواهد داد و اگر آن را برای بذر افشانی خوب آماده کنند محصول متوسطی خواهد داد.
و به همین علت قدما گفته اند که در بین دو حره محصول و گیاهی نیست.
اما زمینهای عقیق که در قسمت غرب به سمت جرف و از آنجا تا چشمه ها را شامل می شود، ماسه زار (ریگزار) است. البته خاک برخی از قسمتهای آن از رس می باشد؛ مانند زمینهای چشمه های شمالی که اگر آن طور که گفته شد زمین را برای کشت آماده کنند محصول خوبی خواهد داد، اگر دچار آفت نشود هر بذر آن سی برابر محصول می دهد.
بهتری کشت، کشت نخست و اولین آن است؛ یعنی بذر را در اول وقت بیافشانند. اما کشت بعدی محصول خوبی نمی دهد. قدما در مورد زمین جرف و عیون گفته اند محصول و گیاه در آنجا بسیار است آن قسمت از وسیع ترین زمینهای مدینه از حیث خاک و دارای بیشترین نخلستانها است.
قسمت شرقی ـ یعنی ناحیه عریض و اطراف آن که در مورد آن گفته اند، زمینهای آنجا پر محصول و بدون کاه (علف هرز) است؛ چرا که در آنجا رشد می کند ولی علف هرز در آن رشد نمی کند. شرط موفقیت کشت در آن این است که کارهای مربوط به شخم زدن، کوددهی و آبیاری آن را به خوبی انجام دهند.
اما آنچه که در زیر درختان نخل و در نخلستانها می روید، بیشتر گیاهان هرز (کاه) است و محصول کم به ثمر می نشیند و در آنجا بیشتر مواقع گیاهان بدون ساقه می رویند.
اما در مورد ساکنان و نزلهای جهات چهارگانه: در قسمت غربی اهالی آبار (چاههای) علی و اهل وسیطه و اهل علاوه و بغیر از آنها، اهل ابوبریقه ساکن هستند.
در قسمت جنوبی: قبا و قربان و عوالی و اطراف دیوار شهر؛ اعم از باغها و... قابل سکونت هستند. زمستان و تابستان بر آنها سخت نیست البته برخی از اهالی آنجا در سرمای زمستان به خانه های خود در مدینه منوره می روند. همچنین در زمان جنگ و آشوب، اگر در هنگام تابستان باشد باغبانان در باغهای خود می مانند تا از آنها پاسداری کنند و گاهی به شهر

تبلیغات