آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

جامه کعبه معظّمه در دوران ممالیک
ویژگی مصر نسبت به ساختن جامه شریفه
عباسیان همچنان نسبت به جامه پوشاندن به کعبه عنایت خاصی را از خود نشان می دادند. تا اینکه دولت آنان رو به ضعف و سستی گذاشت، از این پس جامه را نسبت به ضعف و قدرت سیاسی، گاه پادشاهان مصر و گاهی پادشاهان یمن آماده می کردند و می فرستادند.
پس از سقوط دولت بنی عباس، نخستین پادشاهی که جامه برای کعبه فرستاد «ملک مظفر یوسف» پادشاه یمن بود که به سال 659 هجری جامه ای برای کعبه اختصاص داد. او چندین سال به همراه پادشاهان مصر کعبه را جامه می پوشاند. ملک مظفر یوسف در برخی از سال ها به علت افزایش قدرت و نفوذش، به تنهایی این کار را به انجام رسانید. پس از افول دولت عباسیان، نخستین پادشاه مصری که بر کعبه جامه پوشانید، «سلطان ظاهر بیبرس بندقداری» بود که این عمل را در سال 661 هجری انجام داد. سلطان ظاهر بیبرس بجای عبور از صحرای عیذاب، کاروان را از راه سرزمین سینا حرکت داد. هنگامی که نامبرده در سال 667 هجری حج گزارد به دست خویش کعبه را با گلاب شست و شو داد و در آن هنگام ناظران دیدند که او در کنار درِ کعبه با لباس احرام ایستاده و دست ناتوانان و بیماران از رعیت را می گرفت و در بالارفتن، آنان را یاری می کرد. در آن موسم «اسماعیل واسطی» خطبه خویش را در حضور سلطان ایراد کرد و چنین گفت:
«ای سلطان، در روز قیامت تو را بنام سلطان خطاب نمی کنند بلکه در آنجا شما را بنام خود صدا می زنند و در آن هنگام است هر کسی را از نفس خویش می پرسند لیکن از شما حال رعایا و زیردستان را سراغ می گیرند. پس ای سلطان، بزرگان آنان را پدر، متوسط ها را برادر و کوچک های از رعایا را در نزد خود فرزند بپندار».
پند و اندرز، سلطان را دگرگون ساخت و در این حال او عطایش را فزونی بخشید.(2)
ابن بطوطه(3) در سفرنامه خویش از جامه ای که به وسیله سلطان «ناصر محمدبن قلاوون» در سال 726 هجری از مصر به کعبه معظمه ارسال گردیده بود، شرح مفصلی داده و از تاریخ قرارداده شدن آن به کعبه و آذین هایش و نیز نورپردازی بر روی نوشته های موجود بر حاشیه پرده، سخن به میان آورده است. همچنین، از مستمری های سالانه او نیز اشیای دیگری که همواره در هر سال همراه جامه کعبه ارسال می گردید، یاد نموده است.
ابن بطوطه در این باره چنین می نویسد:
«روز عید قربان، جامه کعبه را کاروانی از مصریان به بیت معظم آورده و آن را بر بام کعبه قرار دادند. قبیله «بنی شیبه» در روز سوم پس از عید، طی مراسم ویژه ای آن را بر کعبه قرار دادند. جامه کعبه، پوششی است از ابریشم سیاه که دارای آستری از کتان بوده و در حاشیه بالای آن آیه جَعَلَ اللّه ُ الْکَعْبَةَ الْبَیْتَ الْحَرَامَ قِیَاما...(4) به خط سپید نوشته شده است. در حاشیه پیرامون آن نیز آیاتی از قرآن نقش بسته است. رنگ جامه یاد شده، سیاه و درخشان می باشد.
پس از آنکه مراسم پوشانیدن آن به پایان رسید، دامن آن را از اطراف بالا زدند تا دست مردم و حاجیان بدان نرسد. «ملک ناصر» سلطان مصر، عهده دار پوشش کعبه بوده همچنانکه حقوق قاضی و خطیب و پیشنمازان و مؤذنان و فراشان و خدمتکاران و دیگر مایحتاج حرم، از قبیل شمع و روغن چراغ را همه ساله سلطان مزبور می پردازد».
همچنین قاضی «ابن فضل اللّه عمری» (متوفای سال 749 هجری) از ورود جامه کعبه به مکه معظمه ـ در دوران حکومت ممالیک ـ از مصر و یمن سخن به میان آورده و در آن از تقسیم جامه پیشین کعبه در میان اشراف مکه و بنی شیبه و تصرف آن برای فروش آن نیز اشاره کرده است. نامبرده همچنین از کیفیت قرار گرفتن جامه بر روی کعبه در دوران خود یاد نموده که این مطلب با چگونگی قرار داده شدن جامه کعبه بر روی آن در حال حاضر چندان تفاوتی ندارد و اختلاف آن تنها در بکار بردن وسائل و دستگاههای نوین کنونی است.
«ابن فضل اللّه عمری» در این باره چنین می گوید:
«کعبه هم اکنون در سال یک بار به هنگام موسم حج بوسیله جامه پوشیده می شود. این جامه از خزانه سلطانیه در مصر به همراه کاروان محمل به فرماندهی بزرگان محمل، از آن دیار حرکت کرده ـ و بدین سوی آورده می شود ـ سپس با حضور بزرگان یاد شده از کاروان محمل، جامه یاد شده بر روی کعبه قرار داده شده و جامه پیشین آن در اختیار اشراف و بنی شیبه قرار می گیرد و نامبردگان آن را به قطعه های متفاوتی تقسیم می کنند و گاه برخی از قسمت های یاد شده به عنوان تبرک به سایر کشورهای اسلامی حمل می گردد... در این دوران جامه ای نیز از سوی پادشاه یمن ارسال گردید که در زیر جامه مصریان بر روی کعبه قرار داده شد. این دو جامه از ابریشم سیاه بوده که بر روی آن بوسیله نوشته هایی به رنگ سپید از آیات قرآنی که در آن نام کعبه قرار دارد، آذین گردیده است.»
در ادامه می گوید:
«هنگامی که در سال 728 هجری حج گزاردم، خود به همراه فرماندهان کاروان محمل مصری جهت قراردادن جامه کعبه شریف بر آن بالا رفتم بطوری که بر بام کعبه قرار گرفتم. در آن هنگام بود که دیدم زمین کف بام کعبه پوشیده از مرمر و سنگ های سپید است. پیرامون بام کعبه دیوار کوتاهی قرار داشت که بر آن حلقه هایی جهت ثابت کردن جامه کعبه تعبیه شده بود. این حلقه ها بدان منظور است که طناب های جامه در آن حلقه ها قرار گرفته و جامه را بر روی کعبه ثابت و استوار می سازد.
حمد و سپاس خدای را بجا می آورم که با دستان خود جامه پیشین را از روی آن برداشته و جامه نوین را بر روی کعبه قرار دادم»(5)
اما در دوران ملک «صالح اسماعیل» فرزند ملک «ناصر محمدبن قلاوون» (743 ـ 746 ه . ق.) جامه کعبه مشرفه از بودجه وقفی که پادشاه نامبرده بدین منظور قرار داده بود، سالی یکبار برای مکه و جامه ای را نیز ویژه حجره نبوی شریف و منبر نبوی در هر پنج سال یکبار قرار داد.
این وقف عبارت از دهکده ای در اطراف استان قلیوبیه به سوی قاهره با نام «بیسوس»(6) بوده که این دهکده از بیت المال به فرمان ملک «صالح اسماعیل» خریداری گردید و به عنوان وقف برای منظور یاد شده قرار داده شد.(7)
گفتنی است که «قطب الدین حنفی» از این وقف یاد کرده و آن را یک دهکده ندانسته بلکه دو دهکده بنام بیسوس و سندبیس(8) دانسته است.
نویسنده «مرآة الحرمین»، دهکده سوّمی به نام «ابوالغیط» را نیز به دو دهکده پیشین اضافه کرده است.(9) در وقف نامه سلطان سلیمان (عثمانی) که بدین منظور قرار داده شده، نام سه دهکده پیشین به همراه هفت دهکده دیگر نیز آمده است که در این باره در آینده سخن خواهیم گفت.
ارسال جامه به کعبه مشرفه همچنان در میان سلاطین مصری در دوران ممالیک ـ از آغاز وقفی که از سوی ملک «صالح اسماعیل» قرار داده شد ـ ادامه داشت. آخرین جامه کعبه، به همراه صدقاتی برای مردمان مکه و مدینه، از سوی «اشرف طومان بای» به همراه صدقاتی برای مردمان مکه و مدینه به وسیله خواجگان قدرتمند خویش، در شوال سال 922 هجری بدین سوی ارسال گردید، زیرا در آن هنگام سلطان «قانصوه غوری» در «مرج دابق» در 25 رجب 922 ه . به قتل رسید و هیچیک از مصریان، به علت بروز آتش جنگ میان «قانصوه غوری» و سلطان «سلیم اول عثمانی»(10) در آن سال نتوانستند حج بجای آورند.
اوضاع سیاسی دوران و تأثیر آن بر جامه کعبه معظمه:
اوضاع سیاسی کشورهای اسلامی همواره تأثیر ویژه ای بر ارسال جامه کعبه معظمه داشته است. همچنانکه این وضع تغییری نسبت به خطبه و دعا برای خلیفه یا سلطان در مسجد الحرام نیز داشت. در آن هنگام پیوسته جامه از سوی سلاطین و پادشاهانی که دارای نفوذ و قدرت بیشتری بودند تهیه می گشت و بر کعبه آویخته می شد. همچنانکه در پیش آوردیم، از هنگامی که وقفی بدین منظور از سوی ملک «صالح اسماعیل» قرار داده شد، ارسال جامه کعبه مشرفه همواره در اختیار مصر و سلطان آن قرار داشت. و از این هنگام مصر عهده دار ارسال آن به سوی بیت اللّه الحرام بود.
ملک مجاهد پادشاه یمن در سال 751 هجری تصمیم گرفت که جامه مصری را که بر روی کعبه قرار داشت بردارد و جامه دیگری را که نام او بر آن بود، بر خانه بپوشاند.
وقتی امیر مکه تصمیم یاد شده را به آگاهی امیرالحاج محمل مصری «امیر طاز» رسانید، به هنگام وقوف در عرفات، فتنه ای میان ملک «مجاهد» و «امیرطاز» رخ داد و جنگ میان آن دو آغاز گردید که در پایان امیر طاز به پیروزی رسید و ملک «مجاهد» را دستگیر کرده، به زنجیر بست و به همراه خود به قاهره برد. هنگامی که «ملک مجاهد» را به حضور سلطان «ناصر حسن» بردند وی دستور داد او را از زنجیر آزاد کردند و با احترام و تکریم فراوان به همراه امیر «قشتمر منصوری» او را به کشور خویش روانه ساختند. به ینبع که رسیدند، ملک «مجاهد» قصد کشتن امیر همراه خود را کرد امّا امیر ینبع از تصمیم وی آگاه گردیده و مجدداً او را به زنجیر در آورد و در اختیار امیر «قشتمر» قرار داد و او بار دیگر به همراه اسیر خود به قاهره بازگشت. وقتی سلطان از جریان آگاهی یافت، بر ملک مجاهد غضب کرد و نامبرده را به زنجیر بست و فرمان داد در مرز اسکندریه زندانی اش کنند.(11)
در سال 848 هجری شاهرخ میرزا، حاکم شیراز از پادشاه مصر «ظاهر چقمق» درخواست نمود که جامه کعبه را در آن سال خود بر عهده گیرد. بدین منظور جامه را در آغاز به مصر فرستاد و سپس آن را به همراه حاجیان مصری به مکه ارسال کرد تا کعبه را بدان پوشش دهند. ظاهر چقمق درخواست نامبرده را پذیرفت و بدین ترتیب شاهرخ میرزا جامه کعبه را به همراه صدقاتی به مصر گسیل داشت و از آن پس به همراه کاروان محمل مصری به مکه حرکت نمود. آنان در روز عید قربان درون کعبه را با همان جامه پوشش دادند؛ زیرا سلطان «ظاهر چقمق» اجازه نداد جامه ارسال شده از سوی «شاهرخ میرزا» بر روی کعبه قرار داده شود. سپس صدقات فرستاده شده در میان ساکنین حرم تقسیم گردید. در رمضان سال 856 هجری به فرمان سلطان جامه درونی کعبه، که به وسیله «شاهرخ میرزا» فرستاده شده بود، برداشته شد و کعبه را بدان پوشش دادند.(12)
لازم به گفتن است که پیشتر سلطان «اشرف برسبای» تقاضای «شاهرخ میرزا» را نسبت به جامه کردن کعبه از درون یا برون، در سال 838 هجری رد کرده بود. در آن هنگام، شاهرخ میرزا بار دیگر تقاضای خویش را بدین صورت تجدید نمود که: به علّت نذری که کرده است، تقاضا دارد جامه را در آغاز به مصر ارسال کرده و آنان آن را از سوی خود به مکه مکرمه ببرند و کعبه را حتی برای یکروز به وسیله آن پوشش دهند.
«اشرف برسبای» مطلب یاد شده را با علمای دوران خویش در میان گذارد. برخی از پاسخ دادن خودداری کردند و برخی دیگر از بیم به وجود آمدن فتنه، نظر دادند که تقاضای شاهرخ میرزا عملی نشود. این مطلب همچنان عملی نگردید تا اینکه اشرف برسبای درگذشت. پس از فوت وی، در دوران سلطنت «ظاهر چقمق» همچنان که یادآور شدیم، خواسته «شاهرخ میرزا» سلطان شیراز به تحقق پیوست.
در سال 877 هجری اوزون حسن، امیر دولت ترکمانیان ـ که در حال جنگ با سلطان اشرف قایتبای، پادشاه مصر بود ـ جامه ای را برای کعبه به همراه امیر محمل عراقی بنام رستم ارسال نمود. قاضی احمدبن دحیه نیز همراه کاروان بود.
در آغاز به سوی مدینه منوره حرکت کردند و در آنجا بر قضات سخت گرفته، دستور دادند که خطبه را بنام پادشاه عادل، «اوزون حسن» خادم الحرمین الشریفین بخوانند. پس آنگاه که قصد مکه کردند، شریف «محمد بن برکات» که در آن هنگام از جریان مدینه بوسیله نامه ای آگاه گردیده بود، با آنان برخورد کرده و رستم و قاضی یاد شده و برخی بزرگان و اعیان همراه کاروان را دستگیر ساخت و همه را به زنجیر کشید. نامبرده قصد داشت که آنان را به سوی سلطان «قایتبای» گسیل نماید. هنگامی که کاروان محمل مصری از راه رسید، شریف آنان را به امیر محمل تسلیم نمود. پس از موسم حج، کاروان مصری در محرم سال 878 هجری به همراه فرزند امیر مکه و قاضی «برهان الدین بن ظهیره» شافعی، قاضی مکه و فرزندش ابوالسعود و برادرش، آماده حرکت گردیدند. به دستور امیر کاروان فرستادگان اوزون حسن، شامل رستم، امیر الحاج عراقی و قاضی همراه او را در معیت خود به مصر برد.
در مصر سلطان «قایتبای» دستور داد آنان را در «برج القلعه» زندانی کنند. سپس در ربیع الثانی سال 878 هجری به فرمان سلطان، نامبردگان از زندان رها گردیده و بعنوان حسن نیت آنان را به سوی «اوزون حسن» گسیل داشت.(13)
گفتنی است تأثیر وضعیت سیاسی جهان اسلام بر جامه کعبه، تنها ویژه دوران ممالیک نیست بلکه در دوران عثمانی هم، پس از قیام دولت سعودیِ نخستین و گسترش نفوذ سلفی ها بر حجاز و همچنین به هنگام حمله فرانسویان به مصر جامه ای از مصر به مکه ارسال نگردید.
در دوران کنونی نیز دخالت های سیاسی موجب گردیده است که ارسال و قرار گرفتن جامه بر کعبه بیش از یک بار تأثیر بگذارد و این امر مهم و دینی به انجام نرسد.
شرایط و اوضاع سیاسی حاکم، تا بدانجا پیش رفت که در پایان، ارسال جامه شریفه از مصر به طور کلی متوقف شد که در آینده درباره تمامی این دگرگونی های سیاسی و تأثیرات آن به طور مشروح سخن خواهیم گفت.
جامه درونی کعبه مشرفه:
تاریخ نگاران هرگاه از جامه برونی کعبه در دوران تبَّع حمیری که در عصر جاهلیت می زیست سخن به میان آورده اند، درباره جامه درونی کعبه مطلبی ننوشته اند.
آنان، گاه در دوران های اخیر، آنهم به صورت اشاره یا در وضعیت ویژه، از آن یاد کرده اند که مطالب و گفته هایشان بصورت ناپیوسته و جدا از هم است.
و این کم نوشتن از جامه درون کعبه و پرداختن به جامه بیرونی، بدان جهت است که پرده بیرونی در هر سال تعویض می شود و گاهی در سال دو مرتبه و حتی سه مرتبه.
روشن است که جامه برونی کعبه در آن دوران از سویی به علت ضعیف بودن پارچه و نیز نازک بودن آن، دارای قدرت و استحکام بالایی نبوده و از سوی دیگر عوامل طبیعی، مانند آفتاب، باران، گرد و غبار و باد می توانست تأثیر زیادی بر روی این جامه ها داشته باشد. اضافه بر این ها، موقعیت قرار گرفتن کعبه مشرفه در میان مسجد الحرام و در زیر آسمان، که هیچگونه سایبانی نداشت، می توانست عامل دیگری برای فرسوده شدن جامه های روی آن باشد.
در حالی که عوامل یاد شده، به علت قرار گرفتن جامه درونی در فضای داخل کعبه، در آن نفوذ نداشت بنابراین، جامه درونی همواره می توانست به مدتی طولانی، بدون تغییر و فرسودگی در این مکان باقی بماند. آری، مجموع عوامل یاد شده، موجب می شد که جامه درونی کعبه را در فاصله های دور از هم، آنهم به مناسبت تغییر سلطنت و یا خلیفه از سوی شخص تازه به قدرت رسیده تغییر یابد.
گفتنی است که تغییر جامه درونی کعبه مشرفه دارای نظم ویژه ای نبوده است؛ زیرا آنچنانکه ملاحظه می کنیم ملک «صالح اسماعیل» برای بیرون کعبه در هر سال و نیز برای جامه حجره نبوی و منبر نبوی در هر پنج سال وقفی قرار داد و در آن از جامه درونی کعبه ذکری به میان نیامده است. بنابراین با مطالبی که بیان شد مشخص کردن سالی که پرده درونی کعبه برای اولین بار در آن سال ساخته شد، کاری است مشکل.
با تحقیق و نگرشی که در میان نوشته های تاریخ نگاران بعمل آوردیم، به نظر می رسد اولین بار در دوران دوم عباسی و دقیقا در دوران ابن جبیر از جامه درونی کعبه سخن به میان آمده است. «ابن جبیر» در سفرنامه خویش، به سال 579 هجری، چنین نگاشته است:
«سقف کعبه از درون بوسیله جامه ای از ابریشم رنگی آذین گردیده و ظاهر (یعنی برون) آن در پیرامون چهارگانه کعبه، با جامه ای از ابریشم سبز پوشیده شده است...»(14)
این مطلب نشان می دهد که در آن هنگام جامه درونی کعبه وجود داشته امّا نمی دانیم که در چه زمانی این جامه در درون کعبه قرار داده شده است؟ شاید به وسیله «ناصر لدین اللّه عباسی» که به سال 573 هجری خلافت را بدست گرفته، بوده است.
همچنین اشاره ای وجود دارد که: پرده ای که توسط ملک مظفر، پادشاه یمن در سال 659 ه . بعد از سقوط دولت عباسیان بر کعبه پوشیده شد، بیش از یکصد سال همچنان باقی بود تا اینکه پس از آن، این جامه از سوی ملک ناصر حسن بن محمد بن قلاوون در سال 761 هجری تغییر داده شد. این جامه نیز همچنان در درون کعبه باقی ماند تا اینکه در دوران سلطان «اشرف برسبای» و به فرمان او جامه پیشین درون کعبه برداشته شد و بوسیله جامه سرخ نوینی در سال 826 هجری آذین گردید. لازم به تذکر است که نامبرده جامه برونی کعبه را نیز تغییر داد و آن را به وسیله جامه سیاه دیگری پوشانید. این دو جامه به وسیله کاروان مصری به فرماندهی «زینی عبدالباسط»(15) بازرس ارتش مصری به این دیار آورده شد.
جامه درونی کعبه، اهدایی از سوی اشرف برسبای، تا سال 848 هجری همچنان باقی بود تا اینکه پادشاه ایرانیان، شاهرخ میرزا، جامه دیگری را جایگزین کرد.
این جامه همچنانکه در پیش گذشت پس از اجازه از سلطان ظاهر چقمق به مکه ارسال گردید که در آغاز به همراه جامه اشرف برسبای درون کعبه قرار داده شد تا اینکه روزی به فرمان سلطان «ظاهر چقمق» دو جامه یاد شده را برداشتند و جامه نوینی در رمضان سال 856 هجری جایگزین آن کردند.(16)
پادشاهان مصر در طول دوران ممالیک ـ از آغاز وقفی که از سوی ملک صالح اسماعیل قرار داده شد ـ همواره جامه سیاهی را ویژه برون کعبه، در هر سال ارسال می داشتند.
که در این میان هرگاه کرسی سلطنتی مصر تغییر می یافت، سلطان جدید به همراه جامه برونی کعبه، جامه ای سرخ از آنِ درون کعبه و نیز جامه دیگری به رنگ سبز را برای حجره نبوی شریف ارسال می داشتند که در این باره در وقف یاد شده به صورت نصّ صریحی هر پنج سال یکبار یاد شده است.
بر روی سه جامه یاد شده عبارت: «لا اله الاّ اللّه، محمّد رسول اللّه» با آذین بندی خاصی، آنچنانکه یکی در قلب دیگری بوده، نقش بسته بود. در اطراف این نقش ها و نوشته ها آیات مناسب دیگری و یا نام یاران پیامبر صلی الله علیه و آله و گاه نیز به سلیقه بافنده این حاشیه ها خالی قرار داده می شد.
لیکن در این میان ملک ناصر «ابو سعید خوشقدم» که در رمضان سال 865 هجری بر کرسی سلطنت مصر تکیه زد، طبق معمول در آغاز سلطنت خود جامه ای ویژه برای درون کعبه فرستاد که رکن شرقی و رکن شامی جامه یاد شده به رنگ سفید بوده که با قطعه هایی از پارچه سیاه آذین می گردید و اضافه بر آن قطعه های آذین شده در سمت شرقی، با طلا تذهیب شده بود.(17)
و نیز در سال 883 هجری سلطان اشرف قایتبای جامه درونی کعبه مشرفه را به مکه فرستاد.
این جامه ابتدا در مسجدالحرام گسترده شده و سپس به درون کعبه حمل گردید و در جایگاه اصلی خویش قرار داده شد. این مراسم در حضور امیر الحاج مصری و شریف مکه و جمعی از اعیان و بزرگان و پرده داران و جز اینها صورت پذیرفت. به هنگام قرار دادن جامه در درون کعبه، افراد که ناگهان متوجه ریزش و خرابی دیوار کعبه و یا برخی از ستون های درون آن شدند، کار را متوقف کردند و پس از اصلاح و مرمت نواحی آسیب دیده، جامه یاد شده را در جایگاه اصلی خویش قرار دادند.(18)
اینجانب از آنچه که تاریخ نگاران در این دوره نگاشته اند، بدست آوردم که هیچیک از پادشاهان عثمانی پیش از سلطان سلیمان، جامه ای را در درون کعبه قرار نداده است؛ زیرا نامبرده متوجه شد که درآمد دهکده های وقف شده بر جامه کعبه از دوران ملک «صالح اسماعیل» کافی نیست و بدین جهت آنان قدرت تهیه جامه کعبه در هر سال را ندارند. بنابراین فرمان داد که هفت دهکده دیگر را به موقوفه پیشین بیافزایند و علاوه بر آن، بخشی از درآمدهای خصوصی خویش را نیز برای تهیه جامه درونی کعبه قرار داد و از آن پس هر پانزده سال یکبار جامه درونی کعبه تعویض می گردید.
گفتنی است علاوه بر وقفی که سلطان سلیمان (عثمانی) ویژه تهیه جامه برونی کعبه در هر سال و جامه درونی و جامه های دیگر ـ هر پانزده سال یکبار ـ قرار داد، پادشاهان آل عثمان نیز به هنگام تکیه بر اریکه سلطنت به صورت جداگانه، علاوه بر جامه هایی که هر پانزده سال به این دیار ارسال می گردید، خود جامه هایی را به عنوان تبرک، ویژه درون کعبه و حجره نبوی شریف ارسال می داشتند.
بدین صورت مصر تا سال 1118 هجری همچنان به ساختن دو جامه درونی و برونی کعبه اهتمام داشت. در این سال سلطان احمد سوم فرزند محمد چهارم وقتی در استانبول بر اریکه خلافت تکیه زد فرمان داد جامه درونی کعبه را در استانبول تهیه کردند و در سال بعد، آن را از راه مصر به مکه مکرمه ارسال نمود. از آن هنگام استانبول بافتن جامه درونی کعبه را به خود اختصاص داد.
پس از وی سلاطین عثمانی تا دوران سلطان عبد العزیز، فرزند سلطان محمود دوم، همچنان نسبت به فرستادن جامه درونی کعبه اقدام کردند. در این هنگام بود که دولت عثمانی دیگر موفق به اسال جامه درونی کعبه نشد. و جامه ای که از سوی سلطان عبدالعزیز در هنگام به قدرت رسیدن خویش 1277 هجری درون کعبه قرار داده شده بود همچنان باقی ماند.(19) تا اینکه ملک عبد العزیز آل سعود قدرت و سلطنت خویش را به حجاز گسترش داد.
در این دوران و در سال 1355 هجری جامه درونی کعبه که از آن عثمانیان بود با جامه دیگری که از سوی پادشاه بهره ای ها در هند ارسال گردیده بود جابجا شد. سپس ملک «عبد العزیز» فرمان داد که جامه نوینی را ویژه درون کعبه آماده نمایند که جامه یاد شده در سال 1363 هجری در درون کعبه قرار گرفت.
این جامه همچنان در درون کعبه قرار داشت تا اینکه ملک خالدبن عبدالعزیز فرمان داد که جامه دیگری را برای آن مهیّا سازند که این جامه در کارگاه تازه خود در «امّ الجود» واقع در مکه مکرمه ساخته شد و در سال 1403 هجری در جایگاه خویش در درون کعبه قرار گرفت.
در دوران ملک فهدبن عبدالعزیز و به فرمان وی بافندگی جامه دیگری ویژه درون کعبه، برای احتیاط، در کارگاه یاد شده آغاز شد که هم اکنون (1404 ه .) عملیات بافت آن ادامه دارد.(20)
اما درباره آذین و آرایش جامه درونی کعبه با طلا، باید بگویم در هیچیک از نوشته های تاریخ نگاران اشاره و یادداشتی درباره آذین جامه کعبه با تارهای طلا، بجز دو مورد زیر، به مطلبی برخورد نکردم:
فاسی درباره جامه درونی، که توسط سلطان «ناصر حسن» در سال 761 هجری بر درون کعبه قرار داده شد مطلبی دارد ـ و پس از آنکه درباره محل وقفی که سلطان صالح اسماعیل برای تهیه جامه برونی کعبه در هر سال و جامه حجره نبوی و منبر نبوی در هر پنج سال سخن گفته و از آن هنگام جامه کعبه همواره از راه درآمد وقف یاد شده از سوی مصر ارسال می گردید ـ می گوید:
«پس از آن هیچیک از پادشاهان بجز برادرش ملک ناصر حسن (برادر صالح اسماعیل) نسبت به جامه کعبه اقدام نکردند و جامه او هم بر روی کعبه قرار نگرفته بلکه جامه ای را در درون کعبه قرار داد که تا کنون نیز قرار دارد (فاسی متوفای سال 832 هجری) به من گفته شد که ارتفاع آن بلندتر از جامه کنونی بوده تا آنجا که بر روی زمین می رسیده است. اما هم اکنون جامه یادشده تنها نیمی از بخش فوقانی کعبه و سقف آن را در برگرفته است. این جامه از ابریشم سیاه بوده که بر روی آنها به استثنای بخشی از سقف، بوسیله یال هایی با تارهای طلایی آذین گردیده است. در بخش یاد شده که میان دو ستون درون کعبه و در امتداد درِ آن قرار دارد، پارچه ای از ابریشم سرخ دیده می شود که در میانه آن یال بزرگی مزیّن به طلا دیده می شود. سلطان حسن جامه یاد شده را در سال 761 هجری ارسال کرده است»(21)
2ـ قطب الدین حنفی در اشاره ای که به جامه درونی، که از سوی سلطان ناصر ابوسعید خوشقدم در رمضان سال 865 هجری به هنگام آغاز سلطنتش ارسال گردید، دارد چنین می نویسد:
«در سمت شرقی و شامی آن دارای یال های سیاهی بوده که یال های قرار گرفته به سمت شرقی با تارهای طلا آذین شده بود.»(22)
بنابراین، از مجموع مطالب پیشین چنین بر می آید که جامه درونی کعبه مشرفه برای نخستین بار در دوران عباسی دوم بافته شده است، گرچه نمی توان سالی را که برای نخستین بار این جامه در آن ساخته شد، معین کرد. همچنانکه نام خلیفه ای را که برای اوّلین بار فرمان بافتن آن را داده است نیز نمی توان یاد نمود.
همچنین برای ما روشن می شود که جامه درونی کعبه (مانند جامه برونی آن) در ورود و پوشش بر کعبه مشرفه، دارای نظم ویژه ای نبوده بلکه بصورت نادر، به هنگام فرسودگی آن در درون کعبه تجدید می گردیده است، و یا به هنگام اراده یکی از پادشاهان و یا سلاطین، جامه را با جامه نوین دیگری جایگزین می کرده اند. و نیز پس از آنکه سلطان سلیمان بدین منظور وقفی را تعیین نمود، و هر پانزده سال یکبار جامه درونی تغییر می یافت و باز هر یک از سلاطین آل عثمان به هنگام تکیه بر اریکه خلافت، خود را موظف به تغییر جامه درونی کعبه می دانستند.
و همانگونه که گفتیم جامه درونی کعبه دراین دوران نیز نظم نداشته است.
و این به عکس جامه برونی کعبه بود که همواره به صورت مرتب و منظم در هر سال به سوی کعبه مشرفه ارسال می گردید. لیکن باید گفت که تنها در زمان های نادری مانند بروز جنگ و فتنه، در ارسال آن خلل وارد می شد و بر آن تأثیر می گذارد.
و نیز از مجموع سخن های یاد شده چنین بر می آید که در آذین جامه درونی کعبه به تارهای طلا یا نقره، به اندازه دقت در کیفیت و نوع ابریشم آن اهمیت داده نمی شد و نیز به رنگ آن، آن اندازه بها نمی دادند، زیرا در نوشته تاریخ نگاران آمده است که بجز دو مورد، آن هم در دوره ممالیک، که عبارت بودند از: 1ـ جامه سلطان ناصرحسن فرزند ملک ناصر محمد بن قلاوون به سال 761 هجری 2 ـ جامه سلطان ناصر ابوسعید خوشقدم در سال 865 هجری.
آری جامه یاد شده در پیش از آنان و یا پس از آنان به تارهای طلا آذین نگردیده است.
پرده «باب التوبه»
در تاریخ هیچگونه اشاره ای به پرده درِ بام بیت اللّه الحرام، که در درون کعبه مشرفه و معروف به باب التوبه است، نشده و تنها در عصر جدید و در آغاز قرن چهاردهم هجری از آن یاد کرده اند. این پرده را کشور مصر همه ساله به همراه جامه برونی کعبه به این دیار می فرستاد تا اینکه در سال 1382 هجری(23) آن را متوقف کرد؛ زیرا اختلاف سیاسی میان دو دولت مصر و سعودی موجب شده بود که دو سال پیش از آن؛ یعنی در سال 1381 هجری، دولت سعودی از پیاده شدن جامه کعبه در جده جلوگیری بعمل آورد.
پی نوشتها:
________________________________________
1 ـ در بخش نخست نوشتار جامه کعبه که در شماره 25 فصلنامه میقات به چاپ رسیده است هنگام سخن از جامه کعبه معظّمه در دوران پیامبر صلی الله علیه و آله و خلفا (ابوبکر، عمر و عثمان) نویسنده آورده است که [(حضرت) علی بن ابی طالب علیه السلام را هیچیک از مورخان یاد نکرده اند که جامه ای را بر کعبه قرار داده باشد. آنان علّت این مطلب را درگیری آن حضرت در جنگها و فتنه های داخلی که دولت اسلامی را پس از قتل عثمان گرفتار نمود، دانسته اند].
لیکن پس از ترجمه متن فوق و چاپ آن در میقات شماره 25، تذکری از آقای علی دوانی در این باره به دفتر فصلنامه رسید. که آن را برای شما خوانندگان در این قسمت می آورم: «ازرقی مورخ مکه گفته است: [هیچیک از مؤرخان یاد نکرده اند که [حضرت] امیر المؤمنین علیه السلام جامه ای به کعبه پوشانده باشد] در حالیکه در روایات پیروان اهل بیت علیهم السلام عکس آن است. در کتاب نفیس و معتبر «قرب الاسناد» تألیف محدّث ثقه بزرگوار عبداللّه بن جعفر حمیری از دانشمندان بزرگ ما در اواخر سده سوّم هجری و زنده در سنه 300 هجری به سند خود از امام جعفر صادق و آن حضرت از پدرش امام محمّد باقر علیهماالسلام روایت کرده است که فرمود: [علی علیه السلام پرده کعبه را همه ساله از عراق می فرستاد].
با سپاس از تذکر ایشان.
«مترجم»
2 ـ ابن الوردی (زین الدین عمر بن الوردی): تتمه المختصر فی أخبار البشر، (تاریخ ابن الوردی) تحقیق احمد رفعت بدراوی، دار المعرفه، بیروت، لبنان چاپ 1389 ه / 1970 م.
ج2، ص314 و ص322
3 ـ ابن بطوطه در سال 703 هجری در شهر طنجه از سرزمین مراکش تولد یافت و در سال 725 هجری زادگاه خود را به قصد زیارت مکه ترک گفت. پس از ادای فریضه حج، به سفرش ادامه داد و به سرزمینها و بلاد یمن، عراق، ایران، آسیای صغیر و ماوراءالنهر رفت و سپس به هندوستان سفر کرد. نامبرده چندین سال در دهلی پایتخت آن کشور به کار قضا پرداخت و سرانجام پس از مسافرتی به کشور چین به وطن خود بازگشت و سفری به آفریقای مرکزی رفته و در بازگشت، خاطرات مسافرت خود را به «ابن جزی» که دبیر دربار سلطان «ابو عنان» پادشاه مراکش بود، املا کرد. ابن جزی کتاب «رحله» را از یاداشتهای ابن بطوطه فراهم آورد.
ابن بطوطه اواخر زندگی را در یکی از شهرهای مراکش به شغل قضا اشتغال داشت و در سال 799 هجری درگذشت.
سفرنامه ابن بطوطه، جلد اول، ترجمه دکتر محمد علی موحد، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی.
«مترجم»
4 ـ مائده: (و جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس و الشهر الحرام و الهدی و القلائد ذلک لتعلموا ان الله یعلم ما فی السموات و ما فی الارض و ان الله بکل شی ء علیم).
5 ـ نک: ابن بطوطه، تحفة النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار، بولاق 1937 م. ج1، ص131.
یوسف احمد: المحمل و الحج، ج1، ص244
6 ـ در این زمان به آن «باسوس» می گویند.
7 ـ ابن ایاس (محمد بن احمد): بدائع ازهور فی وقائع الدهور، تحقیق محمد مصطفی، چاپ دوم، هیئة المصریة العامه للکتاب، قاهره، 402 ه . 1982 م. بخش اول، ج1، ص505
فاسی: شفاء الغرام، ج1، ص123 و 124
ابن ظهیره: جامع اللطیف، ص107 و 108
8 ـ الاعلام، ص70
9 ـ ابراهیم رفعت، مرآة الحرمین، ج1، ص284
10 ـ نک: ابن ایاس: بدائع الزهور، ج5، ص115
11 ـ ابن ایاس، بدائع الزهور، ج1، ق1، ص538 و ص537
12 ـ ابن ایاس، بدائع الزهور ج2، ص224، ص225، ص296
ابن ظهیره، جامع اللطیف، ص106
13 ـ ابن ایاس، بدائع الزهور، ج3، ص88 و 90 و 91
14 ـ ابن جبیر، الرحله، از انتشارات دار و مکتبه الهلال، بیروت، 1981 م. ص54
15 ـ فاسی: العقد الثمین، ج1، ص59
زینی عبدالباسط بازرس و ناظر بر اوقاف جامه کعبه مشرفه در مصر بود، و سعی و کوشش فراوانی در این اوقاف نمود تا آنجا که مظهر خیرات و برکات بی شمار گردید. او به هنگام رفتن برای شرکت در موسم حج، به فقرا و نیازمندان از حاجیان توجه ویژه ای داشت و همواره در میان راه سایبان هایی را در توقفگاه های حاجیان به وجود می آورد تا اینکه آنان بتوانند لحظاتی دور از تابش و گرمای خورشید به استراحت بپردازند. همچنین گاه برخی از بیماران و ناتوانان از حاجیان را بر روی کجاوه هایی که برای آنان در نظر گرفته بود، سوار می کرد.
در میان راه به وسیله آب گوارا و نان و گرده از آنان پذیرایی می کرد و با قربانی کردن گوسفندان در راه میان مصر و مکه و در هنگام اقامت خود در هر منطقه و نیز در راه بازگشت، از حاجیان پذیرائی شایانی بعمل می آورد.
نامبرده راه های فراوانی را در این مسیر اصلاح نمود که همواره نام او زنده و پاینده خواهد بود.
نک : قطب الدین حنفی، الاعلام، ص98
1) فاسی: العقد الثمین، ج1، ص59 1) فاسی: العقد الثمین، ج1، ص59 1) فاسی: العقد الثمین، ج1، ص59 1) فاسی: العقد الثمین، ج1، ص59
16 ـ ابن ایاس، بدائع الزهور... ج2، ص244، ص245 و ص296
17 ـ قطب الدین حنفی، الاعلام، ص70 و 102
18 ـ حسین عبدالله باسلامه، تاریخ الکعبة المعظمه، ص265 و ص266
19 ـ ازرقی: اخبار مکه ج1 حاشیه ص258
20 ـ جامه یاد شده در رجب سال 1417 هجری، پس از ترمیم و تغییر کعبه از برون و درون بوسیله ملک فهد بن عبدالعیز در درون کعبه آویخته شد. برای این جامه، بر خلاف جامه های پیشین که به رنگ سرخ بودند، رنگ سبز را اختیار کردند وی از زیبایی ویژه ای برخوردار می باشد. برای اطلاع بیشتر به فصلنامه «میقات حج» شماره 18 ص186 تا 199 درون کعبه در دو دیدار مراجعه نمایید.(مترجم)
21 ـ فاسی، شفاء الغرام، ج1، ص123 و 124
22 ـ قطب الدین حنفی، الاعلام...، ص102
23 ـ نظر افکنید به شهادت نامه های شرعی تسلیم جامه کعبه مشرفه در سالهای 1321، 1322 و 1380 هجری که در پایان این بخش به چاپ رسیده است.

تبلیغات