آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۵

چکیده

متن

این نگاه گذرا در سال 1372 برای نشر در مجموعه ای که عنوان سفرنامه ای جمعی داشت بر اساس یادداشتهایی که در گشت و گذار در کتابفروشیها و مراکز نشر سعودی فراهم آورده بودم، قلمی شد ولی نشر نیافت. اکنون به این صورت عرضه می شود، خواننده خوب است به تاریخ نگارش آن توجه کند.
عناوین کتابهای نشر یافته در سالهای اخیر در عربستان سعودی، نشانگر تحوّل مطبوعاتی و فرهنگی این دیار است. جلب و جذب متفکّران و اهل قلم کشورهای اسلامی و نشر آثار آنان در عربستان، به این تحوّل و گستردگی یاری شایان توجهی رسانده است. بر روی هم، سرعت قابل ملاحظه ای در گستراندن ابعاد پژوهش و نشر در پهنه فعالیتهای فرهنگی می توان دید. چرایی این مسأله نیز قابل توجه است. یکی از استادان دانشگاه که آگاهیهای شایسته ای از چگونگی نشر در جهان عرب دارد، ضمن گزارش کیفیت کتاب و نشر در عربستان به عوامل و زمینه های این تحوّل، بدین سان پرداخته است:
به نظر می رسد که دولت عربستان از دو جهت مجبور است که به این کار؛ یعنی پخش و نشر کتاب روی بیاورد:
1 ـ جهت نخست آن که سعودی ها در جبهه سیاسی یارای مقابله با جمهوری اسلامی و جهان اسلام را در خود نمی یابند؛ در نتیجه برای این که در مسیر سیاست خارجی بین المللی خود دچار مشکل نشوند و تناقض قول و عمل را برای جهانیان آشکار نکنند، از این کار؛ یعنی تبلیغ رسمی مستقیم تحاشی می کنند.
2 ـ جهت دیگر این که سعودیان از نفوذ بیش از حدّ مُفتیان و مبلغان وهابیت ناخرسندند و برای آن که، توازن حفظ سلطه را برای خویش مصون دارند، مجادله ها و شعارهای توخالی و سرگرم کننده نجدیان را به آنان سپرده اند تا در نتیجه، هم حکومت را از دخالت آنان دور نگهدارند و هم برای مماشات سیاسی در صحنه سیاست جهانی پیوسته برای خود دری مفتوح نگهدارند؛ از این روی و با انتخاب چنین رویه ای، به صحنه فرهنگی و علمی عنایت خاص مبذول می شود.
البته نباید از نظر دور داشت که سعودیان اکنون داعیه رهبری جهان اسلام را دارند، آنان با فراخوانی بسیاری از متفکران و گسترش دامنه نشر، در جهت حاکمیت فکری جهان اسلام نیز گام برمی دارند و این شاید مهمترین و یا یکی از مهمترین عوامل رویکرد اینان به فرهنگ و کتاب باشد.
نگرش کوتاهی به محتوای آثار نشر شده، نشان می دهد که جهت گیری کلی آثار نشر یافته؛ اعم از تحقیق متون، تصحیح آثار کهن و تک نگاریهای موضوعی، بیشتر بر محور اندیشه حاکم، سلفی گری تنگ اندیشانه و وهابی مآبی موجود دور می زند. تحقیق و نشر آثاری مانند کتاب «التوحید» ابن خزیمه، «العظمه» ابوالشیخ و ... در جهت یاد شده است. البته در کنار این مجموعه، آثار مهم تاریخی، رجالی و تفسیری دیگر نیز نشر یافته است.
نگارش آثاری مانند «صفات اللّه بین الاثبات و التأویل» و «رؤیة اللّه » که از آثار نشر یافته «جامعة امّ القری» است و ... نیز با این آهنگ به قلم آمده است.
می توان گفت که نویسندگان سعودی حضوری جدّی در صحنه اندیشه و فرهنگ دارند، امّا باز هم در جهت به اصطلاح سلفی گری و دفاع از موضع سلف و برنتابیدن سخن نو و اندیشه تازه و گر چه در چگونگی میراث گذشته باشد.
موضع گیری تندی در این آثار درباره دگراندیشان به روشنی پیداست، نقدهای تند علیه «ناصرالدین البانی» ـ که از سلفیان شام و مخالف اینان است ـ نشانگر این جریان تواند بود.
تجدید نظر در تفکر دینی و طرحی نو درانداختن در ساختار فکری موجود را نیز هرگز برنمی تابند و گرایش هایی از این دست را در قالب های گونه گونی محکوم می کنند؛ و گاهی با تیغ بی دریغِ تکفیر گردن می زنند.
در این میان کسانی که در بازسازی اندیشه دینی، به عقل بهره ای دهند نیز سالم از میان در نخواهند رفت و نیز کسانی که به شیعه به عنوان مذهب اسلامی بها دهند. یکی از نمونه های عینی این ماجرا، نقد و اعتراض اینان به محمد غزالی نویسنده پرآوازه مصری، بویژه کتاب وی با عنوان «السنة النبویة بین اهل الفقه و اهل الحدیث» است، نویسنده ای به نام «سلمان بن فهد العوده» بدان نقدی نگاشته است با عنوان «حوار هادئ مع محمد الغزالی، وقفات مع کتاب السنة النبویه ...» و «دارالوطن» در ریاض آن را منتشر کرده است.
بیت الغزل این اثر در نقد غزالی بهایی است که او در تحلیل نصوص به علم و عقل داده است و موضعی است که وی درباره شیعه داشته است. او ابتدا سخن غزالی را نقل می کند که نوشته است:
«شیعه با جمهور مسلمانان در اصول بنیادی دین تفاوت جوهری ندارد و ...»
و آنگاه با تکرار آنچه بارها و بارها غوغاسالاران علیه شیعه تکرار کرده اند می نویسد:
با شیعه به هیچ روی نمی توان کنار آمد؛ چرا که آنان در مسائل بنیادی مربوط به قرآن، توحید، صفات خدا، فقه و اصول فقه با اهل السنة و الجماعه (بخوان: سلفی گری وهابی مآبانه) در تضاد و اختلاف است. (کتاب پیشگفته، ص71-70)
نمونه روشن دیگر، کتابی است با عنوان «البیان لأخطاء بعض الکتّاب». این اثر را صالح بن فوزان بن عبداللّه الفوزان یکی از استادان دانشگاههای این دیار نگاشته است. این کتاب یکسر به دفاع از سلفی گری پرداخته و ظاهر گرایی خشک و تنگ مایه را، اسلام ناب معرفی کرده است، و با این نگرش آثار بسیاری از عالمان و مفکران معاصر اهل سنت را نقد کرده است. به مثال او از مقاله های شیخ محمد علی صابونی ـ از عالمان حلب که اینک در مکه و از استادان دانشگاه است ـ برآشفته است که چرا در شماره های مجله «المجتمع» به مقاله هایش عنوان «عقیدة اهل السنه فی میزان الشرع» داده است. به دیده او عقیده «اهل السنه» صحیح و استوار است و این عنوان نشانگر ارزیابی در صحت و سقم آن است و درست نیست. به دکتر سعید رمضان بوطی نویسنده پرآوازه سوری و کتابش «السلفیّه مرحله زمنیّه» هجوم برده که چرا «سلفیّه» را مرحله ای تاریخی پنداشته و در چگونگی و چندی و چونی آن سخن گفته و چون و چرا درباره آن را روا دانسته است، و چرا شیعیان را با اعتقاد به «عصمت» علی ـ ع ـ تکفیر نکرده و گفته است: «اینگونه باورها باعث خروج از دین نمی شود.»
و به دکتر احمد جمال العمری انتقاد کرده که چرا، زیارت قبور صالحان را یکی از سنتهای اسلامی تلقی کرده و نوشته است که پیامبر بدان امر می کرده و اصحاب را به زیارت قبور نیکان فرا می خوانده است.
در این کتاب با همان دو جهت گیری یاد شده، آثار محمد ابوزهره، شیخ محمد مجذوب، محمد عبده یمانی نویسنده «علّموا اولادکم حب رسول اللّه » و ... نقد شده است.
در کشور عربستان تک نگاریهای مختلف درباره مسائل فقهی نیز رو به افزایش است. در مسائل تئوریک فقهی و اصول فقهی نیز عناوین قابل توجهی دیده شده. نشر مجله «البحوث الفقهیه» که مباحث بسیار نو و مورد ابتلای جهان اسلام را طرح می کند جالب است، گو این که این مجموعه حاصل رایزنی و همکاری فقیهان و عالمان بیش از هفتاد کشور اسلامی است و نتیجه جلسات کنفرانس «المجمع الفقهی الاسلامی» می باشد ولی نشر آن در این دیار می تواند به فضای اندیشه کشور یاری رساند و زمینه های تحقیق در مسائل فقهی را بگستراند.
هیأت ظاهری کتابها نیز جالب و چشم نواز است، در این جهت نیز گویا ساخت و پرداخت زیبا را از کشورهایی چون لبنان وام گرفته و گسترانده اند. گسترش مراکز نشر و فروش در مدینه نیز چشمگیر بود. یکی از استادان آشنا به مسائل نشر در جهان عرب نوشته اند:
یاد دارم که در مدینه سال 63 جز چند کتابفروشی، آن هم تنها با فروش و عرضه کتابهای چاپ لبنان و مصر و در سطحی ناقص و محدود یافت نمی شد. ولی اکنون در همین محدوده حرم و در خیابان ابوذر و عبدالعزیز چند کتابفروشی بزرگ که هم ناشرند و هم کتابفروش، تأسیس شده است. حتی کیفیت حروفچینی و صفحه بندی و طراحی جلد و صحافی فنی هم کاملاً رشد کرده است.
احیای متون فقهی، تفسیری و کلامی، چنانکه پیشتر گفتیم بسیار گسترده است و در این توجه، عالمانی که بگونه ای پی ساختهای فکری جریان وهابی گری را شکل می دهند، سهم بیشتری دارد، آثار ابن تیمیه، ابن قیم و ... اینگونه است. «بدائع التفسیر» پژوهشهای تفسیریِ پراکنده ابن قیم است در میان آثارش، که جمع و تدوین شده است در 5 جلد نشر یافته است، و دیگر آثار ...
در مجموعه های انتشاراتی مکه و مدینه نشر آثار جهان عرب بویژه مصر و لبنان و سوریه نیز وسیع و قابل توجه بود. به هر حال آنچه یاد شد، برای کسانی که به مسائل فرهنگی جهان اسلام به جدّ می اندیشند، تأمل برانگیز است. گسترش مسائل فرهنگی و علمی از این دیدگاه با تنگ مایگی و سطحی اندیشه بویژه در مسائل کلامی و مطالب بنیادی دین، می تواند پی آمدهای سوئی بر تفکر در جهان اسلام داشته باشد. نمونه هایی از این تأثیر هم اکنون در برخی از جوانان تحصیل کرده در این دیار ـ بومی و غیر بومی آن ـ دیده می شود. به گفته یکی از فاضلان:
این تصمیم (گستراندن فضای نشر فرهنگ در عربستان) زیانهای غیر قابل جبرانی خواهد داشت. نخست این که آزاداندیشی که خصیصه تمدن و فرهنگ اسلامی است و این امر در طول تاریخ اسلام، گاه در بغداد، گاه در بصره، گاه در مصر، گاه در نیشابور و گاه در اصفهان رخ می نموده است، از صحنه اندیشه اسلامی تا حدودی رخت خواهد بست و نیز اندیشه های راهگشا و کارساز، ورای مجادله های فرقه ای و کلامی و عقیدتی، جای خود را به بحث های کینه توزانه و تفرقه افکنانه در دوران امت اسلامی خواهد داد و این خود خسارتی است.
کتابهای ضد شیعی در عربستان
مظلومیت شیعه در گستره تاریخ اسلام قصه پر غصه تاریخ اسلام و مسأله همیشه تازه آن بوده است. اتهامات متوجه به آن، از خاستگاه آن گرفته تا مباحث کلامی، فقهی و اخلاقی را شامل می شده است. کسان بسیاری در راه دفاع از فرهنگ تشیّع و پاسخگویی به اتهامات شهد شهادت نوشیدند و جهل مداران فراوانی با این پندارهای ناصواب، بسیاری را علیه شیعه شوراندند. مکه و مدینه سرزمین وحی و جایگاه تابش های انوار الهی است. در این سرزمین نیز شیعه هماره مظلوم بوده است، حوادثی که علیه شیعه در این دیار رخ داده است، نیز فصل جانسوزی از تاریخ اسلام را تشکیل می دهد. در گشت و گذاری که در کتابفروشیهای این دیار داشتیم عناوین گونه گونی علیه شیعه دیدیم که پس از این می آوریم. سالها پیش در مسجدالنبی با جوانی «احسائی» آشنا شدم که نسبت به مسائل جهان اسلام آگاهی های جالبی داشت و به وظایف اسلامی و فرهنگی خود کاملاً آشنا بود، و از جریانهای فرهنگی، سیاسی و انقلابی ایران نیز آگاهی هایی داشت و درباره مسائل فرهنگی عربستان نیز دارای اطلاعاتی سودمند بود، می گفت:
در مدارس و دانشگاه های اینجا کینه شیعه را درس داده و چهره ای به تمام معنا وارونه از آن جلوه می دهند.
این مطلب کاملاً درست است، اخیرا کتابی با عنوان «الموسوعة المیسره، للأدیان و المذاهب المعاصره» نشر یافته است. این کتاب دائرة المعارف واره ای است که ادیان و مذاهب و جریانهای فکری گونه گون را برای تدریس در دانشگاه نوشته است و دانشگاه مدینه آن را چاپ کرده است.
در این کتاب چهره ای که از شیعه نمایانده، یکسر وارونه است و منابع و مصادری که در پایان مقاله ارائه شده، بعضی در نقد و ردّ شیعه است، و حتی به یک کتاب شیعی استناد نشده است.
از شیعه چهره ای مخالف اسلام ترسیم کردن و مردم عادی و دانش پژوهان را از ارتباط با آنان برحذر داشتن، شیوه عام جریان فکری این دیار است. گفتگوی تأمل برانگیز ذیل می تواند دلیلی بر این مدعا باشد. کارمندی از وزارت نیرو یکی از عالمان را در یکی از خیابان های مدینه سوار می کند و از او می پرسد: در ایران غیر از مذهب جعفری مذاهب دیگر هم تدریس می شود؟ وی پاسخ می دهد: که چنین است آنان مدرسه دارند. نه تنها مذاهب اربعه که اقلیتهای مذهبی نیز در ایران آزادانه و در چهارچوب مقررات فعالیت می کنند. او شگفت زده می شود و می گوید: ما در این دیار حق دیدار با شما را نداریم و از این روی از آنچه در ایران می گذرد ناآگاهیم.
جوانی از یوگسلاوی پیشین که در مدینه مشغول تحصیل بوده، ضمن مراجعه به برخی از عالمان شیعه ایرانی، از آنان درباره سبّ و شتم شیعه نسبت به اصحاب پیامبر، تحریف قرآن و نقش عقل در شیعه سؤال می کند. او از این که در دانشگاه حقایق را به وی وارونه القا کرده بودند، ناراحت بود.
برخورد تند و بی پایه برخی از خطیبان در خطبه های نماز جمعه، نشانگر نگاه وارونه اینان به شیعه و اندیشه آنان است و نیز تعلیمات تحریف گرانه ای که در صفحه ذهن اینان نقش بسته است. گزارش زیر نمونه ای از اینگونه داوریها و برخوردها است:
یکی از شبها که به مسجد عمر بن خطاب شارع شیخ عبداللّه خیاط برای نماز جماعت رفته بودم. بعد از نماز مغرب مشاهده کردم که خطیبی جوان، پشت تریبون ایستاد، پس از این که شرافت مکانی مکه و شرافت زمانی ایام ذی حجه را بیان کرد، اشاره به تولّی و تبرّی نمود و با زمینه سازی و مقدمه ای چند دقیقه ای گفت: مردم! چرا غافلید؟ چرا تولی و تبری را از دست داده اید؟! تولی دوستی پیامبر و اصحاب کبار او و تبری تنفر و بیزاری جستن از دشمنان آنهاست، متأسفانه در این بلد امین که نباید کفر باشد، کافرانی که دینشان تقیه است معتقدند جبرئیل امین خیانت کرده و بجای این که وحی را به علی ـ ع ـ نازل کند به محمد ـ ص ـ نازل کرده است و علی ـ ع ـ باید پیامبر می بود. و معتقدند که سبّ و لعن وزراءالرسول ابوبکر و عمر واجب است. او با لحن خاص و تحریک کننده و با هنرنمایی خاص در فنّ خطابه، اعلام کرد: آیا کسانی که به وزراءالرسول لعن می کنند کافر نیستند؟ اگر از آنها راجع به ابوبکر و عمر سؤال شود می گویند: رضی اللّه عنهما و پشت سر آنها را لعن می کنند. آیا اینها کافر نیستند؟ آیا کسانی که به ام المؤمنین عایشه تهمت زنا می زنند و او را زانیه می دانند! و لعن می کنند در حالی که قرآن او را مبرّا دانسته (و اشاره به آیه افک در قرآن کرد) آیا اینها کافر نیستند؟! حال می خواهید بدانید اینها کیستند؟ اینها کسانی هستند که در صفوف نماز جماعت شما شرکت کرده و کنارتان می نشینند و دینشان تقیه و نمازشان منافقانه است. اینها اشدّ کفرا و نفاقا می باشند و سپس بطور صریح گفت: رافضه را می گویم. اینها کافرند! شیطانند! خذلهم اللّه ، قاتلهم اللّه ! آنها شما را قبول دارند و نه دین شما را. و برای مصلحت و از روی نفاق در نماز شما شرکت می کنند. مردم! دوستان! چرا شما ساکتید در مقابل لعن کنندگان به وزراءالرسول؟
دوستان! با اینها معامله نکنید و آنها را از جمع خود بیرون کنید. آیا بعد از این صحبتها باز هم امر به معروف و نهی از منکر نمی کنید؟ و با این کافران کنار می آیید؟ اینجا بلد امن است. سرزمین با شرافت مکه است و جای کفار نیست! و سپس با اشاره به ایام ذی حجه و اهمیت آن مطالبی را بیان کرد و صحبت را خاتمه داد.
وضعیت مجلس بسیار استثنایی و جنجالی شده بود و با مهارت خاصی که در خطابه داشت مجلس را به خود متوجه کرده بود. زمینه برای بحث مناسب نبود، با روحانیون دیگری که در مسجد بودند قرار گذاشتیم که در چگونگی برخورد منطقی صحبت کنیم که بعدا با امام جماعت یکی دیگر از مساجد، که مصری الاصل و ظاهرا جوانی مؤدب و بشاش و خوش برخورد بود، صحبت شد و او اظهار نگرانی و تأسف نمود بسیار و گفت: ما همه با یکدیگر برادریم، این حرفها صحیح نیست و ... .
چهار روز بعد از این قضیه برای نماز صبح با لباس و عمامه به مسجد عثمان رفته بودم که خطیب یاد شده برای نماز به آن مسجد آمده بود. در پایان نماز با امام جماعت دست داده خداحافظی کردم، در این هنگام ناگهان، آن شخص (خطیب) خطاب به امام جماعت فریاد برآورد که: «لا تسلّموا علی الشیاطین، انّهم شیاطین!» وقتی پرسیدم: لماذا؟ بر خشونت افزود و ... .
روزی به دیدار مزار شهدای اُحد رفتیم، برای بررسی دقیق محل وقوع نبرد و مسائل پس از آن، با دانشجویی به گفتگو نشستیم. او توضیحات جالبی درباره اُحد و کوههای آن ارائه داد، پس از آن که فهمید ما شیعه هستیم و ایرانی، پرسید:
آیا درست است که شیعیان به فرزندی از علی ـ ع ـ معتقد هستند بنام مهدی، که به سردابی رفت و دیگر برنیامد و در آخرالزمان خواهد آمد؟ و آیا درست است که شما معتقدید جبرئیل در ارائه وحی خیانت کرده و به جای علی به پیامبر وحی را ابلاغ کرده است؟ و درست است که شما عقیده و کتابهای خود را مخفی نگاه می دارید و از این که کسی بدان آگاهی یابد جلو می گیرید؟ (این را یکی از اساتید در دانشگاه به ما می گفت.)
اینها همه اتهامات واهی بسیار کهنه و زنگ زده ای است که هر روز به وسیله نشخواران جهل جویده و ارائه می شود. دوستان به وی جوابهای لازم را دادند، او در پایان گفت:
حقیقت این است که من از شیعه چیزی نمی دانم و با این که حدود 20 کتاب درباره عقاید فرق خوانده ام از شیعه اطلاعات درستی ندارم و آنچه می دانم، از منابع غیر شیعی است.
این دیدار گویای آن است که در محیط تعلیمی و فرهنگی این دیار، درباره شیعه چه می گذرد، و عقاید شیعیان چگونه به دانشجو القا می شود.
با توجه به آنچه آمده ـ که نمونه ای است اندک ـ می توان فهمید که نشر آثار علیه شیعه در این دیار طبیعی است، کتابهایی که ذیلاً می آوریم، برخی سالها پیش چاپ شده، برخی دیگر چاپ سال جاری است و همه نشانگر کین توزی، و عصبیت پراکنی علیه شیعه است.
کتابهای احسان ظهیر الهی از جمله:
1 ـ الشیعه و اهل البیت؛ ناشر: اداره ترجمان السنه، لاهور پاکستان، توزیع: الجامعة الاسلامیه، المدینة المنوره.
2 ـ الشیعه و القرآن؛ ناشر: اداره ترجمان السنه، لاهور پاکستان، توزیع: الجامعة الاسلامیه، المدینة المنوره.
3 ـ الشیعه و التشیع (فرق و تاریخ)؛ ناشر: اداره ترجمان السنه، لاهور پاکستان، توزیع: الجامعة الاسلامیه، المدینة المنوره و ... .
و کتابهایی چون:
4 ـ الشیعه و تحریف القرآن؛ محمد مال اللّه .
5 ـ کلمات فی کشف أباطیل و افتراءات؛ عبدالفتاح ابو غُدَّه، الاستاذ فی الدراسات العلی فی قسم السنه بکلیة التربیه بجامعة الملک سعود بالریاض.
6 ـ و جاء دور المجوس؛ عبداللّه محمد الغریب.
کتابی است سرشار از دروغ و آکنده از تهمت و ... .
7 ـ سراب فی ایران؛ دکتر احمد الأفغانی، به زبان انگلیسی.
8 ـ و جاءوا یرکضون؛ ابوبکر جابر الجزائری. مهلاً یا دعاة الضلاله، المدرس بالجامعه الاسلامیه، الواعظ بالمسجد النبوی الشریف.
9 ـ حوار هادئ بین السنة و الشیعه؛ عبداللّه بن سعید الجنید.
10 ـ مسألة التقریب بین الشیعة و السنه؛ ناصر بن عبداللّه بن علی القفاری، دار طیبه.
11 ـ تبدید الظلام و تنبیه النیام الی خطر التشیع علی المسلمین و الاسلام؛ ابراهیم سلیمان الجبهان.
12 ـ بطلان عقائد الشیعه و بیان ضیق معتنقیها و مفتریاتهم علی الاسلام من مراجعهم الأساسیه؛ محمد عبدالستّار التونسی.
13 ـ الشیعه و المتعه؛ محمد مال اللّه .
14 ـ عقیدة الامامیه عند الشیعه الاثنی عشر، دراسة فی ضوء الکتاب و السنه؛ السالوس، مکتبة ابن تیمیه.
15 ـ الخطوط العریضه؛ محب الدین الخطیب.
این اثر از دیرینه ترین آثار علیه شیعه در این قرن است و عالمان شیعه آثار منقدانه ای علیه آن نگاشته و بافته هایش را رشته کرده اند اما باز هم سعودی هر سال چاپ و نشر می کند.
16 ـ الثورة الایرانیه فی میزان الاسلام؛ الشیخ محمد منظور النعمانی.
17 ـ بین الشیعه و اصوله، دراسة مقارنه فی التفسیر؛ علی السالوس.
18 ـ عبداللّه بن سبأ و أثره فی احداث الفتنه فی صدر الاسلام؛ سلیمان بن حمد العود.
و کتابهایی دیگر چون:
19 ـ رجال الشیعه فی المیزان؛ 20 ـ الشیعه و السنه؛ 21 ـ احوال اهل السنه فی ایران؛ 22 ـ الشیعه فی المیزان؛ 23 ـ التحذیر من البداء؛ 24 ـ النهی عن سبّ الأصحاب؛ 25 ـ النبذة الشریفه فی الردّ علی القبوریین؛ 26 ـ بین الشیعه و السنه؛ 27 ـ ما یجب أن یعرف المسلم عن عقائد الروافض الامامیه؛ 28 ـ أضواء علی الشیعه؛ 29 ـ الخمینی و الوجه الآخر؛ 30 ـ مسألة التقریب بین أهل السنه و الشیعه؛ 31 ـ السنن و المبتدعات؛ 32 ـ رساله فی تحریم اتخاذ الضرائح؛ 33 ـ التشیع بین مفهوم الأئمه و المفهوم الفارسی؛ 34 ـ صورتان متضادتان عند أهل السنه و الشیعه؛ 35 ـ الجواب الباهر فی زوار المقابر؛ 36 ـ الشیعه و تحریف القرآن؛ 37 ـ نقد ولایة الفقیه؛ 38 ـ الموازنه بین السنه و الرافضه؛ 39 ـ الفرقان بین الحق و الباطل؛ 40 ـ رسالة الرد علی الرافضه؛ 41 ـ أباطیل یجب أن تُمحی من التاریخ؛ 42 ـ الخمینی بین التطرّف و الاعتدال؛ 43 ـ المؤامرة علی الکعبه من القرامطه الی الخمینی؛ 44 ـ بطلان عقائد الشیعه و أهل البیت؛ 45 ـ بین الشیعه و أهل السنه؛ 46 ـ تحذیر الساجد من اتخاذ القبور مساجد؛ 47 ـ نکاح المتعه فی الاسلام؛ 48 ـ البیّنات؛ 49 ـ اُصول مذهب الشیعه.
آنچه در این صفحات آمد نگاهی بود گذرا به چگونگی کتاب و فرهنگ «عربستان سعودی» نگاهی تفصیلی و تحلیل درباره آن زمینه ها، چگونگی های محتوا و نشر توزیع گسترده و اهداف آن و فرآیند این تلاش در عمده مقاله ای مفصل است.

تبلیغات