اُحُد در بستر تاریخ (مقاله ترویجی حوزه)
درجه علمی: علمی-ترویجی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
1 - موقعیت جغرافیایى اُحُد احد یکى از کوههاى بسیار مهم و مشهور مدینه منوره است که در پنج کیلومترى شمال شرقى این شهر قرار داشته و مسافت آن از سطح دریا 200 متر مىباشد. این کوه به رغم این که از سایر کوهها مستقل است ولى بصورت سلسله جبال طویلى با حدود نه هزار کیلومتر طول و دوهزار کیلومتر عرض بوده و به عبارتى طولانىترین کوه در شبه جزیره محسوب مىشود. در سمت شرق «جبل تیأب» و جاده فرودگاه مدینه و در سمت غرب «حىّ الطّیاریه» و «العیون» آن را محدود ساخته است. جبل ثور و در شمال غربى و «مقابر شهداى احد» و «جبل عینین» در جنوب آن قرار دارد. بعضى کوه احد را حدّ شمالى مدینه منوره و کوه عیر را ح فوق الذکر منطقه اُحد داخل حرم رسول خدا - ص - است و این را مىتوان یکى از فضایل مهم این کوه دانست. کوه احد از لحاظ رنگ، متمایل به قرمز بوده و داراى قلّههاى بزرگ و متعددى است. در این قلهها نقرههاى طب 2 - وجه تسمیه اُحُد در وجه تسمیه «احد» اقوال مختلفى است. بعضى آن را به علت استقلال از سایر کوهها احد نامیدهاند.ق بعضى دیگر اُحُد را نام اوّلین ساکن در این کوه دانستهاند که از «عمالقه» بوده و نام او را بر - فیروزآبادى، همان کتاب ص 10؛ ابن کثیر دمشقى، عمادالدین ابوالفداء. السیرة النبویه، تحقیق مصطفى عبدالواحد، مطبعة عیسى البابى الحلبى، قاهره، 1384ق، ج 3، ص18 در المغانم المطابه آمده است که: خداوند تعالى اراده فرموده بود که این کوه را به یکى از نامهاى خود بخواند، از اینرو آن را «اُحُد» نامید؛ چرا که انصار در کنار آن توحید را یارى کردهاند و سرانجام در دنیا و آخرت با آن برانگیخته خواهند شد؛ پیامبر - ص - نیز (چون در رسالت و اعمال خود یگانه بود) نام این کوه - که یکى از شعارهاى یکتایى خداوند است - را با اغراض و مقاصد خود موافق یافت و تأیید نمود. با اینکه اُحد از اَحدیّت و یگانگى گرفته شده است لیکن حرکات آن به رفع است و این امر دلیلى بر بزرگى و عُلوّى خداى یکتا مىباشد. رسول خدا به این اسم و مسمّى عشق و محبت مىورزید و خداوند نیز در مقابل، این کوه را از در فضایل اُحُد احادیث فر «احد کوهى است که ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم و این کوه بر درى از درهاى بهشت قرار دارد». در جاى دیگرى رسول خدا - ص - فرمودهاند: اَرْبَعةُ اَحْبَلُ مِنْ جِبالِ الجنة «اُحُد» جَبَلٌ یُحِبُّنا وَ نُحِبُّهُ، جَبَلٌ مِنْ جَبَلِ الجَنَة و «وَرْقان» جَبَلٌ مِنْ جِبال الْ «چهار کوه از کوههاى بهشتند؛ احد کوهى است که ما او را دوست داریم و او نیز ما را دوست مىدارد و کوهى است از کوههاى بهشت، و ورقان، لبنان و طور نیز کوهى از کوههاى بهشت هستند». از ابن حمید نقل شده است که همراه رسول خدا - ص - به سوى تبوک رهسپار شدیم تا به وادالقرى رسیدیم، رسول خدا - ص - فرمودند: «من به سرعت مىروم، هرکس از شما مىخواهد همراه من بیاید و هر کس مىخواهد اندکى درنگ کند». پس همراه رسول خدا - ص - خارج شدیم تا به مدینه اشراف یافتیم، پیامبر - ص - فرمودند: «این (شهر) «طابه» است و این احد کوهى است که او را دوست داریم و او نیز ما را دوست دارد و آن از کوههاى بهشت است.»گ ابوحمه از انس بن مالک نقل کرده است که رسول خدا - ص - هنگامى که احد بروى آشکار شد، فرمودند: «این کوه ما را دوست دارد و ما نیز آنرا دوست داریم. بارخدایا! ابراهیم - علیه السلام - مکه احد یادآور تلخترین حادثه در اسلام منطقه احد شاهد یکى از مهمترین حوادث و رخدادهاى صدر اسلام و در عین حال تأسفبارترین آنها بوده است. معروفیت احد در تاریخ اسلام، به خ پیامبر - ص - به وسیله عباس بن عبدالمطلب که در مکه و میان مشرکین ساکن بود از توطئه ق جوانانى که ز سعادت جهاد در نبرد بدر بازمانده بودند، با دفاع از مدینه مخالفت کرده و گفتند: «اگر در شهر به دفاع بپردازیم دشمن بر ما جرى شده و خواهند گفت از ترس در شهر ماندهایم» لذا با پیامبر - ص - نیز که همواره به مسأله شورا اهمیت مىدادند، به رغم تمایل به ماندند در شهر، رأى اکثریت را پذیرفتند و در روز جمعه ششم شوال، پس از اقامه نماز جمعه و عصر، براى حرکت مسلّح شده و لباس جنگ پوشیدند. در این هنگام جوانان پرشور که نظر خویش را تحمیل کرده بودند، از اقدام خویش پشیمان شده و به پیامبر - ص - گفتند: «ما حق آن را نداشتیم تا شما را علىرغم میل خود، به کارى مجبور سازیم، اگر مىخواهید در شهر مىمانیم و مىجنگیم». رسول خدا - ص - فرمود: «بر پیامبرى سزاوار نیست که در این هنگام رسول خدا - ص - همراه هزار تن از نیروهاى سپاه به سوى احد رهسپار شدند. آن حضرت سه پرچم براى سپاه بستند: 1 - پرچمى براى نیروهاى اوس به دست اُسَیْدِ بن حُضَیْر. 2 - پرچمى براى خزرج بدست حَبابِ بنِ مُنْذِرْ. 3 - پرچمى براى مهاجرین به دست على - ع - یا مصعب بن عمیر. در میان راه؛ در محلى به نام «شوط»، عبدالله بن ابى سلول، سرکرده منافقین با سیصد تن از اوسیان، به بهانه عدم پذیرش نظرشان از سوى پیامبر - ص پیامبر - ص - آنگاه نماز مغرب را در این مکان اقامه فرمود و چون براى اقامه نماز، «زره» یا «درع» خود را درآورده و کنارى نهادند، بعدها در این مکان مسجدى ساخته شد که به «مسجد الدرع» معروف گشت. رسول خدا - ص - سحرگاه به حرکت ادامه داد. و نماز صبح را در کنار «عینین» در احد به جاى آوردند. فرماندهى کل، کوه احد را به منزله استحکامى طبیعى پشت سر سپاه اسلام و منتهىالیه بدین ترتیب جبلالعینین یا جبل الرّماة در سمت چپ سپاه اسلام واقع مىشد. این کوه بسیار کوچک بود ولى موقعیت خاص استراتژیکى همانند یک تنگه داشت؛ چرا که نیروهاى سپاه اسلام از سمت غرب آن تا دامنه غربى کوه احد مستقر بودند و سمت شرق تپه مزبور نیز نخلستانهاى بزرگ و انبوهى بود که دشمن امکان عبور از آن را نداشت. تنها راه قابل نفوذ به پشت سپاه اسلام از مرز شروع این نخلستانها تا سمت شرقى این تپه بود؛ لذا پیامبر - ص - براى تأمین امنیت این گذرگاه 50 تن از تیراندازان سپاه خود را به فرماندهى «عبدالله بن جبیر» بر منتهىالیه شرقى آن گماشته و فرمان دادند که در هیچ شرایطى - اعم از پیروزى و یا شکست شهر را دور زده و در شمال مدینه در سمت مغرب جبلالرّماة تا نزدیکى دامنه شرقى احد؛ یعنى در مقابل سپاه اسلام مستقر شدند. صبح روز هفتم شوال، جنگ تیراندازانى که بر کوه مستقر بودند با مشاهده پیروزى نیروهاى اسلام، به رغم تأکید رسول خدا - ص - و اصرار فرمانده خود «عبدالله بن جبیر» به قصد جمعآورى غنائم، تنگه را رها ساخته و داخل منطقه نبرد شدند. خالد بن ولید فرمانده جناح راست دشمن که از ابتدا به دنبال روزنهاى جهت هجوم به پشت سپاه اسلام مىگشت و موقعیت استراتژیکى تنگه را به خوبى درک کرده بود بلافاصله با سواران خود به سوى آن حرکت کرده و با به شهادت (ب خبر قتل رسول خدا - ص - دست از جنگ کشیده و براى همیشه کار مسلمانان را تمام شده تلقى کردند. این خبر از طرفى نیز باعث حفظ جان رسول خدا - ص - شد. با این حالت مىفرمودند: «غضب و خشم خداوند بر مردمى که چهره پیامبرشان را به خون آغشتند». آنگاه به علت کثرت جراحات و ضعف بدن، در نزدیکى همان غار، در کنار کوه نماز دستور مىفرمود تا کنار قبر حمزه - س - گریه کنند و خود نیز از غم فراق عموى بزرگوار خویش بسیار مىگریست. فاطمه - س - نیز پس از مرگ پدر، بارها به زیارت حضرت حمزه - س - آمده و مىگریستند.
آثار و اماکن تاریخى کوه احد و اطراف آن
1 - محل استراحت رسول خدا - ص - پس از نبرد احد در دامنه جنوبى کوه احد و حدود یک کیلومترى شمال شرقى مقابر شهداى احد و یکصد مترى شمال «مسجد الفسح» شکافى قرار دارد که گویند: رسول خدا - ص - هنگامىکه مجروح شده بودند، به وسیله حضرت على - ع - در این شکاف مخفى شدند. این شکاف که بصورت غارى بسیار کوچک است، حدود 3 متر ارتفاع، یک متر عرض و به اندازه قامت یک انسان خوابیده طول دارد که یک نفر مىتواند تمام بدن خود را به راحتى در آن جاى دهد و حتى پنج نفر نیز به راحتى مىتوانند در آن بنشینند. این شکاف تقریباً در ارتفاع پنجاه مترى از سطح زمین در دامنه کوه احد قرار دارد. در سمت شرقى این غار محله کوچکى است که مردمى در نهایت فقر در آن بسر مىبرند. 2 - قبه هارون در بالاى کوه احد مکان مقدسى قرار داشته که از دیر باز مورد بازید سیّاحان و زائران بوده است این مکان که به «قبه هارون» بالاى کوه احد بصورت سنگهاى انباشته شدهاى در ابعاد 5/1*1 متر و به ارتفاع 5/1 متر مىباشد. دستیابى به آن بسیار سخت است؛ چرا که در بالاترین نقطه کوه قرار دارد. البته بعضى از مردم سنگهایى به عنوان علامت در سمت راست و چپ مسیر قرار دادهاند که صعود را آسانتر مىسازد. در نزدیکى این قبه در جنوب غربى و شمال آن دو کتیبه ب 3 - مهاریس در بالاى کوه احد شکافها و صخرههایى است که در داخل آن آب باران جمع شده و مورد استفاده قرار مىگیرد. این مهاریس و صخور بسیار فراوان هستند و آب 4 - مدفن و مزار شهداى احد پیامبر - ص - فرمودند: «شهدا را با همان بدن و لباس خونین در منطقه درگیرى مدفون سازید». و سپس عموى بزرگوار خود را به همراه برادرزاده او عبدالله بن جحش یا مصعب بن عمیر به خاک سپردند و هر یک از شهدا را همراه ابن شبه گوید: «در سال 43 هجرى بر قبور عمرو بن جموح و عبدالله بن عمرو بن حزام که هر دو در یک قبر دفن شده بودند، سیلى وارد شد؛ لذا آنان را به مکان کنونى منتقل ساختند». وى همچنین گفته است: «جنازه این دو شهید تازه بود، گویى دیروز مرده بودند، یکى از آن دو که مجروح بود، دستش را بر روى زخم خود قرار داده و به این حالت مدفون گشته بود وقتى دست او را از زخم برداشتند خون فوران زد، لذا فوراً او را به همان حال برگردادند».ی7 این سیل به قبر حضرت حمزه - س - نیز آسیب وارد ساخت و نزدیک بود بدن مبارک ایشان نمایان شود؛ لذا جنازه حضرت حمزه و عبدالله بن جحش را خارج ساخته و کمى آن طرفتر، جایى که اکنون محل قبر آنهاست مدفون ساختند. در دوران سعودى قبه و مسجد ساخته شده در دوره عثمانى بر فراز قبر حضرت حمزه - س - تخریب و یک چهار دیوارى بر گِرد آن کشیده شد. مکان کنونى قبر حضرت حمزه - س - و عبداللّه بن جحش حدود پنجاه متر جلوتر از سایر شهدا قرار دارد. هم اینک زائران آن سلحشوران اسلام، از زیارت نزدیک آنها محرومند و به ناچار پشت درهاى بسته خاطره آن فداکاران را پاس مىدارند. نردههاى آهنینى که در دیواره جنوبى کار گذاشته شده، قبلاً گرداگرد قبور ائمه بقیع بوده است که به این مکان منتقل ساختهاند. محل دفن شهداى احد، حدود صد مترى شمال جبل الرماة و یک کیلومترى که احد مىباشد. 5 - مسجد حمزه سیدالشهداء - س - هنگامى که حضرت حمزه به شهادت رسید، به دستور رسول خدا - ص - همراه عبدالله بن جحش در مکانى نزدیک قبور کنونى آنان مدفون شدند. در دوران مروان خلیفه اموى، این دو قبر بر اثر سیلى دچار آسیب شده و نزدیک بود بدنهاى مبارک آنها کشف شود، لذا به دستور وى جنازه حمزه - س - و عبداللّه را به مکان دیگرى که محل امروزین مقبره آنها است منتقل ساخته و سپس مسجدى بر فراز آن ساخته شد که به مسجد حمزه سیدالشهدا معروف گشت. این مسجد به مرور زمان رو به تخریب رفت. در سال 570 هجرى مادر الناصرلدین اللّه، خلیفه عباسى، بناى محکمى به جاى آن ساخت و بر آن، گنبد و درى از آهن قرار داد. سلطان اشرف قایتباى به سال 893 آن را ترمیم نمود و چاهى در کنار آن حفر کرد. در داخل مسجد، قبر حضرت حمزه - س - در میان تابوت و ضریحى بود که با پوششى از مرقد رسول خدا - ص - آن را پوشانیده بودند. در دوران عثمانى بناى این مسجد بطور زیبایى ترمیم و تجدید گردید.غ7 در دوران خلافت در این حال توسط حکومت سعودى مسجد زیبا و مستحکمى در سمت شرقى مزار شهداى احد و حدود 50 مترى آن به نام «مسجد حمزه» ساخته شد که داراى یک مناره مىباشد. در عرف عام، این مسجد به مسجد احد ییکصد مترى همان شکافى که هنگام جراحت به وسیله على - ع - مخفى شده بودند، جهت اقامه نماز ظهر و عصر از صخره کوچکى بالا رفتند و به علت وضعیت نامساعد جسمى خود، نشسته به اقامه نماز پرداختند. در این حال تعدادى از صحابه نیز براى جماعت بر صخره رفتند لیکن فضاى کافى براى همه نبود لذا خداوند بارى تعالى آیات مبارکه فسح را در این مکان نازل فرمودند: «یا ایُّها الَّذینَ آمَنُوا اِذا قیلَ لکم تفسحُوا فِى المَجالِس فَا «اى اهل ایمان، هرگاه به شما گفتند که در مجالس خود جاى را بر دیگرى باز کنید، امر خدا را بشنوید و چنین کنید که خداوند بر توسعه (مکان و منزلت) شما بیافزاید و هرگاه گفتند که از جاى خود برخیزید نیز حکم خدا را اطاعت کنید که خداوند مقام اهل ایمان و دانشمندان عالم را رفیع مىگرداند و خدا هر چه کنید آگاه است.» و لذا به علت نزول آیات مذکور، بعدها مسجد کوچکى به مساحت دوازده متر ساخته شد که به «مسجد الفسح» یا «مسجد احد» معروف گردید. شایان گفتن است عدهاى محل نزول آیات فسح را ایوان صفه دانستهاند. این مسجد در شعب جرار»؟ ودر سمت راست کسى که به سوى غار و محل - ا اختفاى پیامبر مىرود قرار داشته و حدود 5/1 کیلومتر با مزار شهداى احد (در شمال شرقى) فاصله دارد. در سمت چپ آن بعدها خانههایى ساخته شد که امروزه این خانهها همچنان موجود و مردمى بسیار فقیر در آنجا زندگى مىکنند. در دوران عثمانى در این مسجد تعمیراتى بعمل آمد ولى به مرور زمان رو به ویرانى نهاد. اکنون چیزى جز دیوارههاى خراب آن باقى نمانده و اطراف آن نیز حصار آهنى کشیده شده است. مخروبه مذکور کمتر مورد توجه کسى قرار مىگیرد. 7 - جبل العینین یا جبل الرماة در جنوب کوه احد و تقریباً 5/1 کیلومترى آن کوه کوچکى به نام «جبل العینین» یا «جبل الرماة» قرار دارد. این کوه که به مثابه تپهاى کوچک است، همانگونه که قبلاً گفته شد، نقش بسیار مهم و مؤثرى به عنوان یک گذرگاه استراتژیکى در نبرد مهم «احد» ایفا کرده بود و پیامبر - ص - نیز چون بخوبى نسبت به موقعیت بسیار حساس آن واقف بودند، تعداد پنجاه تن از تیراندازان خود را بر آن گماشتند. (که بعدها در مکان استقرار این تیراندازان مسجدى ساخته شد که نام مسجد جبل الرماة برخود گرفت.) حمزه سید الشهد در چند مترى این تپه مورد اصابت نیزه قرار گرفت و به شهادت رسید. مدفن ایشان و سایر شهداى نبرد اُحد، در حدود یکصد مترى شمال این تپه قرار دارد. چنانکه گفته شد وجه تسمیه آن به «جبل الرّماة» به خاطر تیراندازانى بوده که پیامبر - ص - بر این کوه مستقر ساخته بودند و از آن جهت «جبل العینین» نامیدهاند که این کوه کوچک در نبرد احد همچون چشمانى محافظ سپاه اسلام بوده و نگهبانان و دیدهبانان سپاه اسلام بر آن مستقر بودهاند ولى وجه تسمیه آن به عینین بیشتر به خاطر دو چاهى بوده که در کنار آن قرار داشته است. اکنون در عرف مردم بومى به «جبل الرّماة» مشهور است. بنا به گفته اندلسى روز نبرد احد، شیطان بر این کوه ایستاده و فریاد برمىآورد که آگاه باشید که محمد - ص - کشته شده است. ؟ در قرون متمادى خانههایى بر روى این تپه ساخته شده و بعضاً به مرور زمان تخریب گشته و از بین رفته است که هنوز آثار و بقایاى بعضى از پایههاى خشتى آن دیده مىشود. بر اساس تصاویر موجود، طول و ارتفاع این تپه از اندازه کنونى آن بسیار بزرگتر و بیشتر بوده است که ساخت و سازها و رفت و آمدهاى مکرر در قرون مختلف نیز باعث فرسایش این تپه شده است. و در سالهاى اخیر بقایاى خانهها تخریب و براى توسعه میدان اطراف تپه و ایجاد پارکینگها و... مقدارى از تپه را نیز صاف کردهاند. اکنون به نظر مىرسد ارتفاع آن از پنجاه متر و طول آن از دویست متر متجاوز نباشد. 8 - مسجد جبل عینین یا مسجد جبل الرّماة بر سمت شرقى جبل الرّماة یا جبل عینین که مکان و سنگر تیراندازان سپاه اسلام در جنگ احد بود، مسجدى ساخته شد که اکنون جز دیوارههاى کوتاه و خشتى آن چیزى نمانده است. اینجا سنگر و یا عبادتگاه پنجاه تیرانداز به فرماندهى عبدالله بن جبیر بوده است که به دستور رسول خدا - ص - بر این مکان گماشته شدند تا به محافظت از عقبه سپاه اسلام پرداخته و دشمن را از نفوذ به پشت سپاه مسلمانان بازدارند. این مسجد که بعدها در مکان مذکور ساخته شد به نام مسجد جبل الرّماة معروف گردید. در دوران عثمانى ترمیم ولى به مرور زمان و در اثر بىتوجهى تقریباً از بین رفت. اکنون در منتهى الیه شرقى این تپه پایههاى مخروبهاى از خشت و گل و دیوارهاى به بلندى یک متر که فضایى به اندازه دوازده متر را احاطه کرده، دیده مىشود که همان پایهها و دیوارهاى مسجد جبل الرّماة است. نگارنده بعضى از مردم بومى را مشاهده کرد که به این مکان توجه داشته و در آنجا نماز مىگذاردند. البته این مکان کمتر مورد توجه کسى قرار مىگیرد. 9 - مسجد ثنایا: قبة الثنایا به هنگام جنگ احد، پیامبر مجروح شده و چند دندان مبارک از فک نمانده دیده مىشود که به سختى قابل تشخیص و همچون سنگهاى انباشته شدهاى نمایان است. 10 - مسجد الدرع: مسجد الشیخین یا البدائع ابن شبه روایت کرده است که پیامبر - ص - هنگام عزیمت به سوى احد در مسجدى در «شیخان» بیتوبته کرد و ضمن اقامه نماز صبح، براى نبرد احد حرکت کردند. این محل به البدائع نیز معروف بوده است و به نقل از ابن عباس، رسول خدا - ص - در این مکان نماز عصر و عشاى روز قبل از جنگ احد و نماز صبح در روز نبرد را اقامه فرمودهاند. کوچکى دارد، چاهى نیز در کنار آن بوده که اکنون تخریب شده است. 11 - مسجد المصرع: مسجد الوادى یا مسجد العسکر این مسجد در سمت شرقى «جبل الرماة» و تقریباً در دامنه این تپه قرار د مساحت مسجد المصرع 18 خ 18 متر و بصورت مربع بوده است. در دوران سعودى پس از تخریب گنبد و بارگاه مقبره حضرت حمزه - س - این مسجد را نیز در تعریض خیابان کنار جبل الرّماة و صاف کردن بخش شرقى آن تخریب کردند. 12 - مسجد المستراح پیامبر اکرم - س - پس از بازگشت از نبرد احد در همان مسیرى که آمده بودند به علت خستگى شدید و رنج و تبى که از جنگ و راه طولانى عارض ایشان شده بود در مکانى به استراحت نشستند. بعدها در دوران عثمانى در مکان استراحت و جلوس رسول خدا - س - مسجدى ساختند که به «مسجد المستراح» معروف شد. مکان آن در سمت راست کسى است که به سمت مقابر شهداى احد و حمزه - س - مىرود و دقیقاً پس از مدرسه عمرو بن جموح قرار دارد. مسجد المستراح نسبتاً کوچک و با بنایى قدیمى است که نیممتر از سطح زمین بالاتر است و تابلوى «مسجد المستراح» نیز بر آن دیده مىشود. این مسجد بحمدالله از تخریب مصون مانده است. پىنوشتها: ...................) Anotates (................. دّ جنوبى آن دانستهاند که بر اساس روایاتى، رسول خدا - ص - بین این دو را حرم خویش دانستهاند، همانگونه که خداوند مکه را براى ابراهیم حرم قرار داد. بعضى نیز طبق روایات دیگرى از رسول خدا - ص - حدّ مدینه در شمال و جنوب را از عیر تا ثور (در پشت احد) دانستهاند.چ در هر حال چه ثور حدّ شمالى مدینه باشد و چه احد، بر اساس روایات - فیروزآبادى، ابوطاهر محمد بن یعقوب؛ المغانم المطابه فى معالم طابه، تحقیق حمد الجاسر، ریاض دارالیمامه 1389، ص 82؛ مسلم، امام محمد، الصحیح شرح الإمام النووى. بیروت، دارالفکر، [بىتا] ، ج 9، ص 142 . یعى یافت مىشود که از هدر رفتن آبهاى جارى جلوگیرى مىکند. مؤلف کتاب «تاریخ المعالم المدینه» از قول یکى از دوستانش نقل مىکند که بر بالاى این کوه نقرههاى معدنى یافته و آن را به قیمت زیادى فروخته است.ّ - یاسین احمد الخیارى، احمد، تاریخ المدینة المنورة قدیماً و حدیثاً. تحقیق عبیدالله محمد امین کردى، مدینه، دارالعلم، چاپ اول، 1410ق، ص 222 . . آن نهادهاند. عدهاى نیز آن را اَحَدْ خواندهاند که یکى از صفات خداوند متعال است.م - محمد غالى، الدر الثمین، فى معام دار الأمین، ص 179. میان جبال متعدد، مخصوص همراهى او در بهشت قرار داد.ب - فیروزآبادى، همان کتاب ص 10 و 11. 3 - فضایل اُحُد انس بن مالک از رسول خدا - ص - نقل مىکند: هنگامىکه خداوند بر کوه سینا تجلى یافت، این کوه از عظمت حق تعالى به شش تکه تقسیم شد؛ سه قسمت آن در مدینه و سه قسمت دیگر آن در مکه مستقر گردید و اما در مدینه «اُحُد»، «وَرْقانْ» و «رَضْوى» و در مکه «حِراء» و «ثبیر» و «ثور»ه - ابن شبه نمیرى، ابوزید عمر. تاریخ المدینة المنوره. حققه فهیم محمد شلتوت. بیروت: دارالتراث، چاپ اول، 1410 ق - ج 1، ص 79؛ سمهودى، ابوالحسن على بن احمد. وفاء الوفاء، بأخبار دارالمصطفى، حقّقه و فصله محمد محیىالدین عبدالحمید، قاهره، مطبعة السعاده، چاپ اول 1374 ق - ج 2، ص 109 . اوانى از رسول خدا - ص - نقل شده است از جمله: عقبة بن سوید انصاریى از پدرش نقل مىکند: «هنگامى که همراه پیامبر - ص - از غزوه خیبر بازمىگشتیم، احد بر ما آشکار شد. آن حضرت فرمودند: «اللّه اکبر، جَبَلٌ یُحِبُّنا وَ نُحِبُّهُ و اِنَّ اُحُدْ هذا لَعَلى بابٌ مِنْ اَبْوابِ الجنّه». - سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 107 بخارى، محمد بن اسماعیل، صحیح البخارى، مصر: احیاء کتب السنّة، چاپ دوّم 1410 ق. کتاب المغازى، باب 114، ج 6، ص 206. جَنَة وَ «لُبْنانْ» جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنَه و «طور» جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنه». - میثمى، مجمع الفوائد، ج 4، ص 14. ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 81؛ سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 108. - مسلم، همان کتاب، ج 9، ص 163؛ ابن حجر عسقلانى، فتح البارى شرح صحیح البخارى، التزام. عبدالرحمن محمد، بیروت: دار احیاء، چاپ دوم 1408ق، ج 7، ص 377؛ میثمى، همان کتاب، ج 4، ص 13 . از انس بن مالک روایت شده است رسول خدا - ص - فرمودند: «احد کوهى است که ما را دوست دارد و ما نیز آنرا دوست داریم، پس اگر کنار آن آمدید از (میوه) درختانش بخورید، حتى اگر از تلخترین آن باشد.»ة - جندى المکى الیمنى، ابن سعید مفضل بن محمد. فضائل المدینه. تصحیح محمد مطیع الحافظ، غزوه بدیر، دمشق: دارالفکر، چاپ اول 1405 ق. حدیث یازدهم؛ میثمى، همان کتاب، ج 4، ص 13 . را حرم قرار داد و من بین دو حرّه را حرم قرار مىدهم.»ش - بخارى، همان کتاب، باب 144، ج 6، ص 204؛ جندى المکى، همان کتاب، حدیث هشتم و نهم. عبدالرحمن الأسلمى از رسول خدا - ص - روایت کرده است که: «کوه احد درى از درهاى بهشت و کوه عیر درى از درهاى جهنم است».ج - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 83؛ میثمى، مجمع الزوائد، ج 4، ص 13 . در روایتى دیگر آمده است: «احد، ورقان، قدس و رَضْوَى از کوههاى بهشت مىباشند».غ - سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 108 . اطر نبردى است که در سال سوّم هجرى، در کنار آن، میان سپاه اسلام و کفر به وقوع پیوست. در این سال مشرکین براى جبران شکست مصیبتبار خود در غزوه بدر که بسیارى از بزرگان خود را در آن از دست داده بودند، در تدارک جنگى بزرگ با سپاه اسلام برآمدند. سران آنها از جمله «عبدالله بن ابىربیعه»، را عکرمة بن ابى جهل، «صفوان بن امیّه» و «ابوسفیان» به سازماندهى سپاهى سه هزار نفره از قریش و طوایفى از قبایل کنانه و تهامه پرداختند.ع - ابن هشام، ابومحمد عبدالملک بن ایوب، سیرةالنبى، تحقیق محىالدین عبدالحمید. قاهره 1356 ق و مصطفى البابى الحلبى 1355 ق، ج 3، ص 60؛ طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک = تاریخ طبرى بیروت دارالکتب العملیه، چاپ دوم 1408 ق، ج 2، ص 58. ریش آگاه شد و نیروهاى اطلاعاتى خود را براى بررسى و تحقیق بیشتر و تخمین امکانات و نیروهاى دشمن اعزام داشتند. آن حضرت براساس اهمیت و احترامى که به «شورى» داشتند با - ابن سید الناس، ابى الفتح محمد بن محمد. عیون الاثر فى فنون المغازى و الشمائل و الیسر بتحقیق محمد العید الحظراوى و محىالدین میتو، مدینه، مکتبة دارالتراث - دار ابن کثیر 1413، ج 2، ص 70. یاران خود به مشورت نشستند ابتدا نظر خویش مبنى بر ماندن در مدینه و دفاع از شهر را به اعضاى شورا اعلام نمودند.غ - ابن هشام، سیرةالنبى، ج 3، ص 63. اشتیاق تمام به خروج از شهر رأى دادند. در این میان «عبدالله بن ابى سلول» از سرکردگان منافقین نیز نظر خوشى براى بیرون رفتن از شهر نداشت لیکن شورا با اکثریت آراء به خروج از شهر رأى داد.1 - واقدى، محمد بن عمر المغازى، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1409 ق، ج 1، ص 214. وقتى لباس جنگ پوشید آن را بدون اینکه جنگ کند از تن درآورد. اکنون گوش به فرمانم بوده، به نام خدا حرکت کنید که اگر بردبار باشید، خداوند شما را به پیروزى مىرساند».ش - ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف الدرر فى اختصار المغازى و السیر، تحقیق شوقى ضیف، قاهره 1392، ص 157؛ واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 214. مبنى بر ماندن در شهر، برگشتند؛ - ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 64. بنابراین سپاه با هفتصد تن باقیمانده، مسیر خود را ادامه دادند. عصر روز جمعه پیامبر - ص - در «شیخان» اردو زده و به استعراض و سان دیدن از سپاه پرداختند. در این میان کسانى را که کمتر از 15 سال سن داشته و یا توان جنگى نداشتند، بازگرداندند. - طبرى، همان کتاب، ج 2، ص 61. دامنه آن - در سمت شمال را - اردوگاه سپاه خود قرار دادند. - ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 29؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ السیاسى الاسلام، بیروت، دارصادر، دار بیروت [بى تا]، ج 1، ص 112. تنگه را رها نسازند. این کوه به علت استقرار - ابن حجر عسقلانى، همان کتاب، ج 7، ص 405؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 65؛ ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 29. تیراندازان به «جبل الرماة» نیز معروف شد. نیروهاى سه هزار نفره مشرکین به فرماندهى ابوسفیان و همراهى دویست سوار، به سوى منطقه نبرد حرکت کردند. فرماندهى جناح راست را خالد بن ولید و جناح چپ را «عکرمة بن ابى جهل» بر عهده داشتند. «طلحة بن ابى طلحه» نیز پرچمدار اصلى سپاه دشمن بود.چ نیروهاى قریش به علت وجود استحکامات و موانع طبیعى در جنوب مدینه به ناچار - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 220. بین دو طرف آغاز شد ابتدا پیشقراولان و شجاعانِ دو سپاه با یکدیگر درگیر شدند؛ در این میان چند تن از بزرگان قریش به دست على - ع - و حمزه - س - به هلاکت رسیدند. دوازده تن از پرچمداران آنها نیز یکى پس از دیگرى به خاک افتادند. کشتهشدن بزرگان سپاه دشمن، روحیه آنها را تضعیف ساخت و لذا بیشتر مشرکین پا به فرار گذاشتند.ى - ابن سید الناس، همان کتاب، ج 2، ص 19. رسانیدن عبدالله بن جبیر و ده تن از تیراندازان باقى مانده در تنگه، از پشت به سپاه اسلام تاخت. در این هنگام پرچم مشرکین دوباره به اهتزاز درآمده و نتیجه - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 232؛ حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 112. جنگ کاملاً دگوگون شد. مشرکین مجدداً نیرو یافتند و بسیارى از بزرگان اسلام از جمله «حمزة بن عبدالمطلب»، «عبدالله بن جحش»، «مصعب بن عمیر» و در مجموع بیش از هفتاد تن از مسلمین به شهادت رسیدند. رسول خدا - ص - محاصره و مورد اصابت سنگ قرار گرفت؛ بطورى که لبهاى او شکافته و خون بر صورتش جارى گشت و حتى چند دندان فک پایین حضرت نیز شکسته شد. - ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 161؛ مسلم، همان کتاب، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1416. حدیث 101؛ آن حضرت هفتاد زخم بر بدن شریفش نشست. عدها به یاد آن واقعه دردناک مسجدى به نام قبةالثنایا بر مکان مذکور ساخته شد). کسى که مصعب بن عمیر را کشته بود ناگهان فریاد برآورد که محمد - ص - را کشتم. با این سخن سپاه اسلام رو به هزیمت رفته و همگى به سوى احد عقبنشینى کردند.ن کفار نیز با شنیدن - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 232 و 233 هنگامى که این خبر میان سپاه اسلام پخش شد صحابه از جمله عمر بن خطاب و دیگران به جز على - ع - همگى گریختند. انس بن نضر عموى انس بن مالک فریاد مىزد به کجا مىگریزید؟! زندگى پس از مرگ رسول خدا - ص - چه ارزشى دارد، پس بمیرید همانطور که رسول خدا - ص - از میان ما رفت لذا انس جنگید تا به شهادت رسید. (حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 113). پیامبر - ص - که دهها زخم برداشته بودند، به وسیله على - ع - در دامنه جنوبى احد در داخل شکافى به استراحت نشستند. «ابوعبیدة بن جراح» با دندان خویش دو حلقه کلاهخودِ آن حضرت که بر گونههایشان فرو رفته بود را خارج ساخت که در نتیجه دو دندان پیشین او شکست، مالک بن سنان پدر ابى سعید خدرى خون روى رسول خدا - ص - را مکید. على - ع - با پوستى، از «مهاریس» کوه احد آبى آورده و فاطمه - س - زخم پدر را مىشست و با حصیر سوزانده و پانسمان مىکرد.،. پیامبر - ص - - ابن سید الناس، همان کتاب، ج 2، ص 21؛ مسلم، همان کتاب، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1416؛ حدیث 101؛ بخارى، همان کتاب، ج 6، ص 203؛ باب 141؛ ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 58. ظهر را نشسته اقامه فرمودند و مسلمانان نیز با ایشان در این مکان نماز گزاردند.آ. (در این مکان بود که - به نقل مفسّرین - ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 70؛ ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 164؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 87. آیات فسح نازل شد و بعدها مسجدى ساختند که به فسح یا احد معروف گشت). مشرکین پس از پیروزى به فجیعترین اعمال؛ یعنى مثله کردن شهدا دست زدند. هند همسر ابوسفیان کبد حمزه - س - را از بدن مبارک او بیرون آورد. گوش و بینى بعضى از شهدا رابریدند. تعداد شهداى مسلمین را بین 70 تا 81 تن ذکر کردهاند.ج. پیامبر - ص - بر جنازه حضرت حمزه - س - - ابن سعد، ابوعبدالله محمد، طبقات الکبرى، بیروت دارصادر، داربیروت 1376 ق، ج 2، ص 42؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 80. حاضر شده و چون او را بدین حال رقّتبار دیدند، به شدت گریستند و فرمودند: «هرگز به مصیبتى سختتر از این نرسیدم و هرگز به مصیبت کسى مانند تو گرفتار نخواهم شد».ئ. سپس بر جنازه حمزه - ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 98؛ عساف احمد محمد، خلاصة الاثر فى سیرة سید البشر، بیروت: داراحیاء العلوم، چاپ اول 1408 ق، ص 174. س - و شهداى دیگر نمازگزارده و در هر نماز حمزه - س - را شریک مىنمودند؛ بطورىکه مجموع نمازهاى اقامه شده بر عموى بزرگوارشان، به هفتاد و دو نماز یا بیشتر رسید.،. پیامبر - ص - زنان را - ابن هشام، همانجا. معروف است، گفته مىشود قبر هارون نبى برادر موسى مىباشد. به روایت ابن شبه پیامبر - ص - فرمودند: «موسى و هارون براى حج یا عمره حرکت کردند، هنگامىکه به مدینه وارد شدند از یهود ترسیده، در کوه احد فرود آمدند؛ در حالىکه هارون مریض بود، موسى براى برادرش در اُحُد قبرى حفر کرده و به او گفت: داخل قبر شو که تو مردهاى، پس هارون داخل شد. در این حال بود که، خداوند جان او را گرفت و موسى نیز بر او خاک ریخت.ه. قبه هارون بر - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 85. ه خط کوفى وجود دارد که از بین رفته و جز نام خدا و محمد رسولالله - ص - چیزى از آن خوانا نیست. در پایین این کتیبهها بعدها دو تاریخ؛ یکى سال 993 ه . و به نام «محمد على جرسخانى» و دیگرى سال 1343 ه . ق. حک شده است.ک - الصاعدى، سعود بن عبدالمحیى، و مطر المحمدى، الأحُد، الآثار - المعرکه - التحقیقات مدینه: دارالمجتمع 1413ق، ص 24 و 25. بعضى نیز در وجود قبر هارون برادر موسى در این مکان شک کرده و گفتهاند که شخصى به نام هارون در این مکان بوده و مردم پنداشتهاند برادر موسى بودهاست.). - ابن حجر عسقلانى، همان کتاب، ج 7، ص 346. باران جمع شده در داخل آن بسیار گوارا و شیرین مىباشد. همانگونه که قبلاً ذکر گردید هنگامى که رسول خدا - ص - در جنگ احد مجروح شده و در شکاف مذکور در کوه احد و یا در مکان مسجد الفسح به استراحت پرداختند؛ على - ع - از این مهاریس به وسیله پوستى، آب آورده و پیامبر - ص - چون بوى بدى داشت نتوانستند بیاشامند لذا زخم خود را شستند. در روایت دیگرى آمده است که على - ع - از این آب بر دستان فاطمه - س - مىریخت و فاطمه - س - زخم پدر مىشست ولى خون بند نمىآمد، لذا قطعه حصیرى سوزانیده و بر زخم گذاشت.و7 - بخارى، همان کتاب، حدیث 4075. دیگرى به تناسبهاى مختلف؛ از جمله میزان حفظ قرآن، پیمان اخوت و... در یک قبر با فاصله اندکى از قبر حمزه مدفون ساختند.ز7 - طبرى، تهذیب الاثار، السفر الثانى، مسند عمر بن خطاب، تحقیق محمود شاکر، قاهره، المؤسسة السعودیه [بىتا]، همان کتاب، باب 144، ج 6، ص 205؛ ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 167. - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 130. - رفعت پاشا، ابراهیم، مرآةالحرمین، اوالرحلات الحجازیه و الحج و مشاعرة الدینیه، مصر: دارالکتب المصریه 1344 ق، ج 1، ص 392 و 393. سعودى بنابر آنچه که یکى از مؤلفین وابسته به حکومت سعودى، بطور علنى ذکر مىکند این که چون زوّار این مسجد را مسح و لمس نموده و هدایا و نذورات مىدادند، لذا مسؤولین نیز آن را تخریب ساخته و دیوار آن را با زمین مساوى کردند. چون قبور شهدا مکشوف شد و نیاز به حفط آن بود حکومت سعودى به سال 1382 ه . دیوارى بر گرد قبور شهداى احد کشیده و آن را محصور ساخت. 7 - یاسین احمد الخیارى، همان کتاب، ص 137. ا مسجد على - ع - نیز معروف است و شاید حضرت على - ع - در این نقطه علیه مشرکین در نبرد احد مىجنگیدهاند. 6 - مسجد جبل اُحُد: مسجد الفَسْح فسح به معناى گشایش در زمین استک7 پیامبر - ص - پس از نبرد احد، در دامنه کوه و در - ابن منظور، امام علامه لسان العرب، تحقیق على سیرى، بیروت: دار احیاء التراث العربى، چاپ اول 1408ق . ماده فسح، ج 10، ص 260. فسحُوا یفسِح اللّه لکم وَاِذا قیل انْشُزوا فَانْشُزوا یَرفَع اللّه الّذین آمَنُوا فیکُمْ وَالذین اوتُوا لعِلَم دَرَجات وَاللّه بِما تعلَمُونَ خبیر».اً؟ - مجادله: 11. بن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 57. - اندلسى بکرى، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، قاهره، دارالنشر، چاپ اول 1364ق، ج4، ص987. پایینش شکسته شد، بعدها در مکان این واقعه تلخ، در نزدیکى کوه احد، مسجد کوچکى ساخته شد که به قبة الثنایا معروف گردید. این مکان در 200 مترى شمال شرقى مقابر شهدا قرار داشته و سابقاً داراى گنبد بوده، لیکن به مرور زمان گنبد آن از بین رفته است.ک اکنون دیوارههاى مخروبه این مسجد که نیمى از آن بیشتر - احمد یاسین الخیارى، همان کتاب، ص 139. این مسجد بعدها به «مسجد الدرع» معروف شد؛ چون پیامبر - ص - هنگام بیتوته و اقامه نماز، زره خود را که براى نبر احد پوشیده بودند از تن درآورده و کنارى نهادند.لاپ - سمهودى، همان کتاب، ج 3، ص 866. مسجد نیمه مخروبه «الدرع» اکنون در سمت چپ کسى است که به سوى احد و مقابر شهداى این جنگ مىرود و در مقابل این مسجد، خانه معروف «شیخ حکیم درویش» در بیست مترى خیابان اصلى قرار دارد.ُپ بناى مخروبه وقدیمى کنونى آن از دوران عثمانى است و صحن و رواق - یاسین الخیارى، همان کتاب، ص 134 . اشته است. هنگامى که حمزه - س - در کنار شرقى این تپه با نیزه مجروح گردید، خود را تا این مکان کشانیده و سپس به شهادت رسید. این مسجد در مکان شهادت حضرت حمزه - س - ساخته شده و لذا به «مسجد مصرع» یعنى محل شهادت معروف گشت. سمهودى سنگ نبشتهاى که بر قبر حمزه - س - قرار داشته را در این مسجد دیده است. پ - سمهودى، همان کتاب، ج3، ص 841 تا 845.
آثار و اماکن تاریخى کوه احد و اطراف آن
1 - محل استراحت رسول خدا - ص - پس از نبرد احد در دامنه جنوبى کوه احد و حدود یک کیلومترى شمال شرقى مقابر شهداى احد و یکصد مترى شمال «مسجد الفسح» شکافى قرار دارد که گویند: رسول خدا - ص - هنگامىکه مجروح شده بودند، به وسیله حضرت على - ع - در این شکاف مخفى شدند. این شکاف که بصورت غارى بسیار کوچک است، حدود 3 متر ارتفاع، یک متر عرض و به اندازه قامت یک انسان خوابیده طول دارد که یک نفر مىتواند تمام بدن خود را به راحتى در آن جاى دهد و حتى پنج نفر نیز به راحتى مىتوانند در آن بنشینند. این شکاف تقریباً در ارتفاع پنجاه مترى از سطح زمین در دامنه کوه احد قرار دارد. در سمت شرقى این غار محله کوچکى است که مردمى در نهایت فقر در آن بسر مىبرند. 2 - قبه هارون در بالاى کوه احد مکان مقدسى قرار داشته که از دیر باز مورد بازید سیّاحان و زائران بوده است این مکان که به «قبه هارون» بالاى کوه احد بصورت سنگهاى انباشته شدهاى در ابعاد 5/1*1 متر و به ارتفاع 5/1 متر مىباشد. دستیابى به آن بسیار سخت است؛ چرا که در بالاترین نقطه کوه قرار دارد. البته بعضى از مردم سنگهایى به عنوان علامت در سمت راست و چپ مسیر قرار دادهاند که صعود را آسانتر مىسازد. در نزدیکى این قبه در جنوب غربى و شمال آن دو کتیبه ب 3 - مهاریس در بالاى کوه احد شکافها و صخرههایى است که در داخل آن آب باران جمع شده و مورد استفاده قرار مىگیرد. این مهاریس و صخور بسیار فراوان هستند و آب 4 - مدفن و مزار شهداى احد پیامبر - ص - فرمودند: «شهدا را با همان بدن و لباس خونین در منطقه درگیرى مدفون سازید». و سپس عموى بزرگوار خود را به همراه برادرزاده او عبدالله بن جحش یا مصعب بن عمیر به خاک سپردند و هر یک از شهدا را همراه ابن شبه گوید: «در سال 43 هجرى بر قبور عمرو بن جموح و عبدالله بن عمرو بن حزام که هر دو در یک قبر دفن شده بودند، سیلى وارد شد؛ لذا آنان را به مکان کنونى منتقل ساختند». وى همچنین گفته است: «جنازه این دو شهید تازه بود، گویى دیروز مرده بودند، یکى از آن دو که مجروح بود، دستش را بر روى زخم خود قرار داده و به این حالت مدفون گشته بود وقتى دست او را از زخم برداشتند خون فوران زد، لذا فوراً او را به همان حال برگردادند».ی7 این سیل به قبر حضرت حمزه - س - نیز آسیب وارد ساخت و نزدیک بود بدن مبارک ایشان نمایان شود؛ لذا جنازه حضرت حمزه و عبدالله بن جحش را خارج ساخته و کمى آن طرفتر، جایى که اکنون محل قبر آنهاست مدفون ساختند. در دوران سعودى قبه و مسجد ساخته شده در دوره عثمانى بر فراز قبر حضرت حمزه - س - تخریب و یک چهار دیوارى بر گِرد آن کشیده شد. مکان کنونى قبر حضرت حمزه - س - و عبداللّه بن جحش حدود پنجاه متر جلوتر از سایر شهدا قرار دارد. هم اینک زائران آن سلحشوران اسلام، از زیارت نزدیک آنها محرومند و به ناچار پشت درهاى بسته خاطره آن فداکاران را پاس مىدارند. نردههاى آهنینى که در دیواره جنوبى کار گذاشته شده، قبلاً گرداگرد قبور ائمه بقیع بوده است که به این مکان منتقل ساختهاند. محل دفن شهداى احد، حدود صد مترى شمال جبل الرماة و یک کیلومترى که احد مىباشد. 5 - مسجد حمزه سیدالشهداء - س - هنگامى که حضرت حمزه به شهادت رسید، به دستور رسول خدا - ص - همراه عبدالله بن جحش در مکانى نزدیک قبور کنونى آنان مدفون شدند. در دوران مروان خلیفه اموى، این دو قبر بر اثر سیلى دچار آسیب شده و نزدیک بود بدنهاى مبارک آنها کشف شود، لذا به دستور وى جنازه حمزه - س - و عبداللّه را به مکان دیگرى که محل امروزین مقبره آنها است منتقل ساخته و سپس مسجدى بر فراز آن ساخته شد که به مسجد حمزه سیدالشهدا معروف گشت. این مسجد به مرور زمان رو به تخریب رفت. در سال 570 هجرى مادر الناصرلدین اللّه، خلیفه عباسى، بناى محکمى به جاى آن ساخت و بر آن، گنبد و درى از آهن قرار داد. سلطان اشرف قایتباى به سال 893 آن را ترمیم نمود و چاهى در کنار آن حفر کرد. در داخل مسجد، قبر حضرت حمزه - س - در میان تابوت و ضریحى بود که با پوششى از مرقد رسول خدا - ص - آن را پوشانیده بودند. در دوران عثمانى بناى این مسجد بطور زیبایى ترمیم و تجدید گردید.غ7 در دوران خلافت در این حال توسط حکومت سعودى مسجد زیبا و مستحکمى در سمت شرقى مزار شهداى احد و حدود 50 مترى آن به نام «مسجد حمزه» ساخته شد که داراى یک مناره مىباشد. در عرف عام، این مسجد به مسجد احد ییکصد مترى همان شکافى که هنگام جراحت به وسیله على - ع - مخفى شده بودند، جهت اقامه نماز ظهر و عصر از صخره کوچکى بالا رفتند و به علت وضعیت نامساعد جسمى خود، نشسته به اقامه نماز پرداختند. در این حال تعدادى از صحابه نیز براى جماعت بر صخره رفتند لیکن فضاى کافى براى همه نبود لذا خداوند بارى تعالى آیات مبارکه فسح را در این مکان نازل فرمودند: «یا ایُّها الَّذینَ آمَنُوا اِذا قیلَ لکم تفسحُوا فِى المَجالِس فَا «اى اهل ایمان، هرگاه به شما گفتند که در مجالس خود جاى را بر دیگرى باز کنید، امر خدا را بشنوید و چنین کنید که خداوند بر توسعه (مکان و منزلت) شما بیافزاید و هرگاه گفتند که از جاى خود برخیزید نیز حکم خدا را اطاعت کنید که خداوند مقام اهل ایمان و دانشمندان عالم را رفیع مىگرداند و خدا هر چه کنید آگاه است.» و لذا به علت نزول آیات مذکور، بعدها مسجد کوچکى به مساحت دوازده متر ساخته شد که به «مسجد الفسح» یا «مسجد احد» معروف گردید. شایان گفتن است عدهاى محل نزول آیات فسح را ایوان صفه دانستهاند. این مسجد در شعب جرار»؟ ودر سمت راست کسى که به سوى غار و محل - ا اختفاى پیامبر مىرود قرار داشته و حدود 5/1 کیلومتر با مزار شهداى احد (در شمال شرقى) فاصله دارد. در سمت چپ آن بعدها خانههایى ساخته شد که امروزه این خانهها همچنان موجود و مردمى بسیار فقیر در آنجا زندگى مىکنند. در دوران عثمانى در این مسجد تعمیراتى بعمل آمد ولى به مرور زمان رو به ویرانى نهاد. اکنون چیزى جز دیوارههاى خراب آن باقى نمانده و اطراف آن نیز حصار آهنى کشیده شده است. مخروبه مذکور کمتر مورد توجه کسى قرار مىگیرد. 7 - جبل العینین یا جبل الرماة در جنوب کوه احد و تقریباً 5/1 کیلومترى آن کوه کوچکى به نام «جبل العینین» یا «جبل الرماة» قرار دارد. این کوه که به مثابه تپهاى کوچک است، همانگونه که قبلاً گفته شد، نقش بسیار مهم و مؤثرى به عنوان یک گذرگاه استراتژیکى در نبرد مهم «احد» ایفا کرده بود و پیامبر - ص - نیز چون بخوبى نسبت به موقعیت بسیار حساس آن واقف بودند، تعداد پنجاه تن از تیراندازان خود را بر آن گماشتند. (که بعدها در مکان استقرار این تیراندازان مسجدى ساخته شد که نام مسجد جبل الرماة برخود گرفت.) حمزه سید الشهد در چند مترى این تپه مورد اصابت نیزه قرار گرفت و به شهادت رسید. مدفن ایشان و سایر شهداى نبرد اُحد، در حدود یکصد مترى شمال این تپه قرار دارد. چنانکه گفته شد وجه تسمیه آن به «جبل الرّماة» به خاطر تیراندازانى بوده که پیامبر - ص - بر این کوه مستقر ساخته بودند و از آن جهت «جبل العینین» نامیدهاند که این کوه کوچک در نبرد احد همچون چشمانى محافظ سپاه اسلام بوده و نگهبانان و دیدهبانان سپاه اسلام بر آن مستقر بودهاند ولى وجه تسمیه آن به عینین بیشتر به خاطر دو چاهى بوده که در کنار آن قرار داشته است. اکنون در عرف مردم بومى به «جبل الرّماة» مشهور است. بنا به گفته اندلسى روز نبرد احد، شیطان بر این کوه ایستاده و فریاد برمىآورد که آگاه باشید که محمد - ص - کشته شده است. ؟ در قرون متمادى خانههایى بر روى این تپه ساخته شده و بعضاً به مرور زمان تخریب گشته و از بین رفته است که هنوز آثار و بقایاى بعضى از پایههاى خشتى آن دیده مىشود. بر اساس تصاویر موجود، طول و ارتفاع این تپه از اندازه کنونى آن بسیار بزرگتر و بیشتر بوده است که ساخت و سازها و رفت و آمدهاى مکرر در قرون مختلف نیز باعث فرسایش این تپه شده است. و در سالهاى اخیر بقایاى خانهها تخریب و براى توسعه میدان اطراف تپه و ایجاد پارکینگها و... مقدارى از تپه را نیز صاف کردهاند. اکنون به نظر مىرسد ارتفاع آن از پنجاه متر و طول آن از دویست متر متجاوز نباشد. 8 - مسجد جبل عینین یا مسجد جبل الرّماة بر سمت شرقى جبل الرّماة یا جبل عینین که مکان و سنگر تیراندازان سپاه اسلام در جنگ احد بود، مسجدى ساخته شد که اکنون جز دیوارههاى کوتاه و خشتى آن چیزى نمانده است. اینجا سنگر و یا عبادتگاه پنجاه تیرانداز به فرماندهى عبدالله بن جبیر بوده است که به دستور رسول خدا - ص - بر این مکان گماشته شدند تا به محافظت از عقبه سپاه اسلام پرداخته و دشمن را از نفوذ به پشت سپاه مسلمانان بازدارند. این مسجد که بعدها در مکان مذکور ساخته شد به نام مسجد جبل الرّماة معروف گردید. در دوران عثمانى ترمیم ولى به مرور زمان و در اثر بىتوجهى تقریباً از بین رفت. اکنون در منتهى الیه شرقى این تپه پایههاى مخروبهاى از خشت و گل و دیوارهاى به بلندى یک متر که فضایى به اندازه دوازده متر را احاطه کرده، دیده مىشود که همان پایهها و دیوارهاى مسجد جبل الرّماة است. نگارنده بعضى از مردم بومى را مشاهده کرد که به این مکان توجه داشته و در آنجا نماز مىگذاردند. البته این مکان کمتر مورد توجه کسى قرار مىگیرد. 9 - مسجد ثنایا: قبة الثنایا به هنگام جنگ احد، پیامبر مجروح شده و چند دندان مبارک از فک نمانده دیده مىشود که به سختى قابل تشخیص و همچون سنگهاى انباشته شدهاى نمایان است. 10 - مسجد الدرع: مسجد الشیخین یا البدائع ابن شبه روایت کرده است که پیامبر - ص - هنگام عزیمت به سوى احد در مسجدى در «شیخان» بیتوبته کرد و ضمن اقامه نماز صبح، براى نبرد احد حرکت کردند. این محل به البدائع نیز معروف بوده است و به نقل از ابن عباس، رسول خدا - ص - در این مکان نماز عصر و عشاى روز قبل از جنگ احد و نماز صبح در روز نبرد را اقامه فرمودهاند. کوچکى دارد، چاهى نیز در کنار آن بوده که اکنون تخریب شده است. 11 - مسجد المصرع: مسجد الوادى یا مسجد العسکر این مسجد در سمت شرقى «جبل الرماة» و تقریباً در دامنه این تپه قرار د مساحت مسجد المصرع 18 خ 18 متر و بصورت مربع بوده است. در دوران سعودى پس از تخریب گنبد و بارگاه مقبره حضرت حمزه - س - این مسجد را نیز در تعریض خیابان کنار جبل الرّماة و صاف کردن بخش شرقى آن تخریب کردند. 12 - مسجد المستراح پیامبر اکرم - س - پس از بازگشت از نبرد احد در همان مسیرى که آمده بودند به علت خستگى شدید و رنج و تبى که از جنگ و راه طولانى عارض ایشان شده بود در مکانى به استراحت نشستند. بعدها در دوران عثمانى در مکان استراحت و جلوس رسول خدا - س - مسجدى ساختند که به «مسجد المستراح» معروف شد. مکان آن در سمت راست کسى است که به سمت مقابر شهداى احد و حمزه - س - مىرود و دقیقاً پس از مدرسه عمرو بن جموح قرار دارد. مسجد المستراح نسبتاً کوچک و با بنایى قدیمى است که نیممتر از سطح زمین بالاتر است و تابلوى «مسجد المستراح» نیز بر آن دیده مىشود. این مسجد بحمدالله از تخریب مصون مانده است. پىنوشتها: ...................) Anotates (................. دّ جنوبى آن دانستهاند که بر اساس روایاتى، رسول خدا - ص - بین این دو را حرم خویش دانستهاند، همانگونه که خداوند مکه را براى ابراهیم حرم قرار داد. بعضى نیز طبق روایات دیگرى از رسول خدا - ص - حدّ مدینه در شمال و جنوب را از عیر تا ثور (در پشت احد) دانستهاند.چ در هر حال چه ثور حدّ شمالى مدینه باشد و چه احد، بر اساس روایات - فیروزآبادى، ابوطاهر محمد بن یعقوب؛ المغانم المطابه فى معالم طابه، تحقیق حمد الجاسر، ریاض دارالیمامه 1389، ص 82؛ مسلم، امام محمد، الصحیح شرح الإمام النووى. بیروت، دارالفکر، [بىتا] ، ج 9، ص 142 . یعى یافت مىشود که از هدر رفتن آبهاى جارى جلوگیرى مىکند. مؤلف کتاب «تاریخ المعالم المدینه» از قول یکى از دوستانش نقل مىکند که بر بالاى این کوه نقرههاى معدنى یافته و آن را به قیمت زیادى فروخته است.ّ - یاسین احمد الخیارى، احمد، تاریخ المدینة المنورة قدیماً و حدیثاً. تحقیق عبیدالله محمد امین کردى، مدینه، دارالعلم، چاپ اول، 1410ق، ص 222 . . آن نهادهاند. عدهاى نیز آن را اَحَدْ خواندهاند که یکى از صفات خداوند متعال است.م - محمد غالى، الدر الثمین، فى معام دار الأمین، ص 179. میان جبال متعدد، مخصوص همراهى او در بهشت قرار داد.ب - فیروزآبادى، همان کتاب ص 10 و 11. 3 - فضایل اُحُد انس بن مالک از رسول خدا - ص - نقل مىکند: هنگامىکه خداوند بر کوه سینا تجلى یافت، این کوه از عظمت حق تعالى به شش تکه تقسیم شد؛ سه قسمت آن در مدینه و سه قسمت دیگر آن در مکه مستقر گردید و اما در مدینه «اُحُد»، «وَرْقانْ» و «رَضْوى» و در مکه «حِراء» و «ثبیر» و «ثور»ه - ابن شبه نمیرى، ابوزید عمر. تاریخ المدینة المنوره. حققه فهیم محمد شلتوت. بیروت: دارالتراث، چاپ اول، 1410 ق - ج 1، ص 79؛ سمهودى، ابوالحسن على بن احمد. وفاء الوفاء، بأخبار دارالمصطفى، حقّقه و فصله محمد محیىالدین عبدالحمید، قاهره، مطبعة السعاده، چاپ اول 1374 ق - ج 2، ص 109 . اوانى از رسول خدا - ص - نقل شده است از جمله: عقبة بن سوید انصاریى از پدرش نقل مىکند: «هنگامى که همراه پیامبر - ص - از غزوه خیبر بازمىگشتیم، احد بر ما آشکار شد. آن حضرت فرمودند: «اللّه اکبر، جَبَلٌ یُحِبُّنا وَ نُحِبُّهُ و اِنَّ اُحُدْ هذا لَعَلى بابٌ مِنْ اَبْوابِ الجنّه». - سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 107 بخارى، محمد بن اسماعیل، صحیح البخارى، مصر: احیاء کتب السنّة، چاپ دوّم 1410 ق. کتاب المغازى، باب 114، ج 6، ص 206. جَنَة وَ «لُبْنانْ» جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنَه و «طور» جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنه». - میثمى، مجمع الفوائد، ج 4، ص 14. ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 81؛ سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 108. - مسلم، همان کتاب، ج 9، ص 163؛ ابن حجر عسقلانى، فتح البارى شرح صحیح البخارى، التزام. عبدالرحمن محمد، بیروت: دار احیاء، چاپ دوم 1408ق، ج 7، ص 377؛ میثمى، همان کتاب، ج 4، ص 13 . از انس بن مالک روایت شده است رسول خدا - ص - فرمودند: «احد کوهى است که ما را دوست دارد و ما نیز آنرا دوست داریم، پس اگر کنار آن آمدید از (میوه) درختانش بخورید، حتى اگر از تلخترین آن باشد.»ة - جندى المکى الیمنى، ابن سعید مفضل بن محمد. فضائل المدینه. تصحیح محمد مطیع الحافظ، غزوه بدیر، دمشق: دارالفکر، چاپ اول 1405 ق. حدیث یازدهم؛ میثمى، همان کتاب، ج 4، ص 13 . را حرم قرار داد و من بین دو حرّه را حرم قرار مىدهم.»ش - بخارى، همان کتاب، باب 144، ج 6، ص 204؛ جندى المکى، همان کتاب، حدیث هشتم و نهم. عبدالرحمن الأسلمى از رسول خدا - ص - روایت کرده است که: «کوه احد درى از درهاى بهشت و کوه عیر درى از درهاى جهنم است».ج - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 83؛ میثمى، مجمع الزوائد، ج 4، ص 13 . در روایتى دیگر آمده است: «احد، ورقان، قدس و رَضْوَى از کوههاى بهشت مىباشند».غ - سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 108 . اطر نبردى است که در سال سوّم هجرى، در کنار آن، میان سپاه اسلام و کفر به وقوع پیوست. در این سال مشرکین براى جبران شکست مصیبتبار خود در غزوه بدر که بسیارى از بزرگان خود را در آن از دست داده بودند، در تدارک جنگى بزرگ با سپاه اسلام برآمدند. سران آنها از جمله «عبدالله بن ابىربیعه»، را عکرمة بن ابى جهل، «صفوان بن امیّه» و «ابوسفیان» به سازماندهى سپاهى سه هزار نفره از قریش و طوایفى از قبایل کنانه و تهامه پرداختند.ع - ابن هشام، ابومحمد عبدالملک بن ایوب، سیرةالنبى، تحقیق محىالدین عبدالحمید. قاهره 1356 ق و مصطفى البابى الحلبى 1355 ق، ج 3، ص 60؛ طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک = تاریخ طبرى بیروت دارالکتب العملیه، چاپ دوم 1408 ق، ج 2، ص 58. ریش آگاه شد و نیروهاى اطلاعاتى خود را براى بررسى و تحقیق بیشتر و تخمین امکانات و نیروهاى دشمن اعزام داشتند. آن حضرت براساس اهمیت و احترامى که به «شورى» داشتند با - ابن سید الناس، ابى الفتح محمد بن محمد. عیون الاثر فى فنون المغازى و الشمائل و الیسر بتحقیق محمد العید الحظراوى و محىالدین میتو، مدینه، مکتبة دارالتراث - دار ابن کثیر 1413، ج 2، ص 70. یاران خود به مشورت نشستند ابتدا نظر خویش مبنى بر ماندن در مدینه و دفاع از شهر را به اعضاى شورا اعلام نمودند.غ - ابن هشام، سیرةالنبى، ج 3، ص 63. اشتیاق تمام به خروج از شهر رأى دادند. در این میان «عبدالله بن ابى سلول» از سرکردگان منافقین نیز نظر خوشى براى بیرون رفتن از شهر نداشت لیکن شورا با اکثریت آراء به خروج از شهر رأى داد.1 - واقدى، محمد بن عمر المغازى، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1409 ق، ج 1، ص 214. وقتى لباس جنگ پوشید آن را بدون اینکه جنگ کند از تن درآورد. اکنون گوش به فرمانم بوده، به نام خدا حرکت کنید که اگر بردبار باشید، خداوند شما را به پیروزى مىرساند».ش - ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف الدرر فى اختصار المغازى و السیر، تحقیق شوقى ضیف، قاهره 1392، ص 157؛ واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 214. مبنى بر ماندن در شهر، برگشتند؛ - ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 64. بنابراین سپاه با هفتصد تن باقیمانده، مسیر خود را ادامه دادند. عصر روز جمعه پیامبر - ص - در «شیخان» اردو زده و به استعراض و سان دیدن از سپاه پرداختند. در این میان کسانى را که کمتر از 15 سال سن داشته و یا توان جنگى نداشتند، بازگرداندند. - طبرى، همان کتاب، ج 2، ص 61. دامنه آن - در سمت شمال را - اردوگاه سپاه خود قرار دادند. - ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 29؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ السیاسى الاسلام، بیروت، دارصادر، دار بیروت [بى تا]، ج 1، ص 112. تنگه را رها نسازند. این کوه به علت استقرار - ابن حجر عسقلانى، همان کتاب، ج 7، ص 405؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 65؛ ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 29. تیراندازان به «جبل الرماة» نیز معروف شد. نیروهاى سه هزار نفره مشرکین به فرماندهى ابوسفیان و همراهى دویست سوار، به سوى منطقه نبرد حرکت کردند. فرماندهى جناح راست را خالد بن ولید و جناح چپ را «عکرمة بن ابى جهل» بر عهده داشتند. «طلحة بن ابى طلحه» نیز پرچمدار اصلى سپاه دشمن بود.چ نیروهاى قریش به علت وجود استحکامات و موانع طبیعى در جنوب مدینه به ناچار - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 220. بین دو طرف آغاز شد ابتدا پیشقراولان و شجاعانِ دو سپاه با یکدیگر درگیر شدند؛ در این میان چند تن از بزرگان قریش به دست على - ع - و حمزه - س - به هلاکت رسیدند. دوازده تن از پرچمداران آنها نیز یکى پس از دیگرى به خاک افتادند. کشتهشدن بزرگان سپاه دشمن، روحیه آنها را تضعیف ساخت و لذا بیشتر مشرکین پا به فرار گذاشتند.ى - ابن سید الناس، همان کتاب، ج 2، ص 19. رسانیدن عبدالله بن جبیر و ده تن از تیراندازان باقى مانده در تنگه، از پشت به سپاه اسلام تاخت. در این هنگام پرچم مشرکین دوباره به اهتزاز درآمده و نتیجه - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 232؛ حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 112. جنگ کاملاً دگوگون شد. مشرکین مجدداً نیرو یافتند و بسیارى از بزرگان اسلام از جمله «حمزة بن عبدالمطلب»، «عبدالله بن جحش»، «مصعب بن عمیر» و در مجموع بیش از هفتاد تن از مسلمین به شهادت رسیدند. رسول خدا - ص - محاصره و مورد اصابت سنگ قرار گرفت؛ بطورى که لبهاى او شکافته و خون بر صورتش جارى گشت و حتى چند دندان فک پایین حضرت نیز شکسته شد. - ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 161؛ مسلم، همان کتاب، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1416. حدیث 101؛ آن حضرت هفتاد زخم بر بدن شریفش نشست. عدها به یاد آن واقعه دردناک مسجدى به نام قبةالثنایا بر مکان مذکور ساخته شد). کسى که مصعب بن عمیر را کشته بود ناگهان فریاد برآورد که محمد - ص - را کشتم. با این سخن سپاه اسلام رو به هزیمت رفته و همگى به سوى احد عقبنشینى کردند.ن کفار نیز با شنیدن - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 232 و 233 هنگامى که این خبر میان سپاه اسلام پخش شد صحابه از جمله عمر بن خطاب و دیگران به جز على - ع - همگى گریختند. انس بن نضر عموى انس بن مالک فریاد مىزد به کجا مىگریزید؟! زندگى پس از مرگ رسول خدا - ص - چه ارزشى دارد، پس بمیرید همانطور که رسول خدا - ص - از میان ما رفت لذا انس جنگید تا به شهادت رسید. (حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 113). پیامبر - ص - که دهها زخم برداشته بودند، به وسیله على - ع - در دامنه جنوبى احد در داخل شکافى به استراحت نشستند. «ابوعبیدة بن جراح» با دندان خویش دو حلقه کلاهخودِ آن حضرت که بر گونههایشان فرو رفته بود را خارج ساخت که در نتیجه دو دندان پیشین او شکست، مالک بن سنان پدر ابى سعید خدرى خون روى رسول خدا - ص - را مکید. على - ع - با پوستى، از «مهاریس» کوه احد آبى آورده و فاطمه - س - زخم پدر را مىشست و با حصیر سوزانده و پانسمان مىکرد.،. پیامبر - ص - - ابن سید الناس، همان کتاب، ج 2، ص 21؛ مسلم، همان کتاب، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1416؛ حدیث 101؛ بخارى، همان کتاب، ج 6، ص 203؛ باب 141؛ ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 58. ظهر را نشسته اقامه فرمودند و مسلمانان نیز با ایشان در این مکان نماز گزاردند.آ. (در این مکان بود که - به نقل مفسّرین - ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 70؛ ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 164؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 87. آیات فسح نازل شد و بعدها مسجدى ساختند که به فسح یا احد معروف گشت). مشرکین پس از پیروزى به فجیعترین اعمال؛ یعنى مثله کردن شهدا دست زدند. هند همسر ابوسفیان کبد حمزه - س - را از بدن مبارک او بیرون آورد. گوش و بینى بعضى از شهدا رابریدند. تعداد شهداى مسلمین را بین 70 تا 81 تن ذکر کردهاند.ج. پیامبر - ص - بر جنازه حضرت حمزه - س - - ابن سعد، ابوعبدالله محمد، طبقات الکبرى، بیروت دارصادر، داربیروت 1376 ق، ج 2، ص 42؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 80. حاضر شده و چون او را بدین حال رقّتبار دیدند، به شدت گریستند و فرمودند: «هرگز به مصیبتى سختتر از این نرسیدم و هرگز به مصیبت کسى مانند تو گرفتار نخواهم شد».ئ. سپس بر جنازه حمزه - ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 98؛ عساف احمد محمد، خلاصة الاثر فى سیرة سید البشر، بیروت: داراحیاء العلوم، چاپ اول 1408 ق، ص 174. س - و شهداى دیگر نمازگزارده و در هر نماز حمزه - س - را شریک مىنمودند؛ بطورىکه مجموع نمازهاى اقامه شده بر عموى بزرگوارشان، به هفتاد و دو نماز یا بیشتر رسید.،. پیامبر - ص - زنان را - ابن هشام، همانجا. معروف است، گفته مىشود قبر هارون نبى برادر موسى مىباشد. به روایت ابن شبه پیامبر - ص - فرمودند: «موسى و هارون براى حج یا عمره حرکت کردند، هنگامىکه به مدینه وارد شدند از یهود ترسیده، در کوه احد فرود آمدند؛ در حالىکه هارون مریض بود، موسى براى برادرش در اُحُد قبرى حفر کرده و به او گفت: داخل قبر شو که تو مردهاى، پس هارون داخل شد. در این حال بود که، خداوند جان او را گرفت و موسى نیز بر او خاک ریخت.ه. قبه هارون بر - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 85. ه خط کوفى وجود دارد که از بین رفته و جز نام خدا و محمد رسولالله - ص - چیزى از آن خوانا نیست. در پایین این کتیبهها بعدها دو تاریخ؛ یکى سال 993 ه . و به نام «محمد على جرسخانى» و دیگرى سال 1343 ه . ق. حک شده است.ک - الصاعدى، سعود بن عبدالمحیى، و مطر المحمدى، الأحُد، الآثار - المعرکه - التحقیقات مدینه: دارالمجتمع 1413ق، ص 24 و 25. بعضى نیز در وجود قبر هارون برادر موسى در این مکان شک کرده و گفتهاند که شخصى به نام هارون در این مکان بوده و مردم پنداشتهاند برادر موسى بودهاست.). - ابن حجر عسقلانى، همان کتاب، ج 7، ص 346. باران جمع شده در داخل آن بسیار گوارا و شیرین مىباشد. همانگونه که قبلاً ذکر گردید هنگامى که رسول خدا - ص - در جنگ احد مجروح شده و در شکاف مذکور در کوه احد و یا در مکان مسجد الفسح به استراحت پرداختند؛ على - ع - از این مهاریس به وسیله پوستى، آب آورده و پیامبر - ص - چون بوى بدى داشت نتوانستند بیاشامند لذا زخم خود را شستند. در روایت دیگرى آمده است که على - ع - از این آب بر دستان فاطمه - س - مىریخت و فاطمه - س - زخم پدر مىشست ولى خون بند نمىآمد، لذا قطعه حصیرى سوزانیده و بر زخم گذاشت.و7 - بخارى، همان کتاب، حدیث 4075. دیگرى به تناسبهاى مختلف؛ از جمله میزان حفظ قرآن، پیمان اخوت و... در یک قبر با فاصله اندکى از قبر حمزه مدفون ساختند.ز7 - طبرى، تهذیب الاثار، السفر الثانى، مسند عمر بن خطاب، تحقیق محمود شاکر، قاهره، المؤسسة السعودیه [بىتا]، همان کتاب، باب 144، ج 6، ص 205؛ ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 167. - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 130. - رفعت پاشا، ابراهیم، مرآةالحرمین، اوالرحلات الحجازیه و الحج و مشاعرة الدینیه، مصر: دارالکتب المصریه 1344 ق، ج 1، ص 392 و 393. سعودى بنابر آنچه که یکى از مؤلفین وابسته به حکومت سعودى، بطور علنى ذکر مىکند این که چون زوّار این مسجد را مسح و لمس نموده و هدایا و نذورات مىدادند، لذا مسؤولین نیز آن را تخریب ساخته و دیوار آن را با زمین مساوى کردند. چون قبور شهدا مکشوف شد و نیاز به حفط آن بود حکومت سعودى به سال 1382 ه . دیوارى بر گرد قبور شهداى احد کشیده و آن را محصور ساخت. 7 - یاسین احمد الخیارى، همان کتاب، ص 137. ا مسجد على - ع - نیز معروف است و شاید حضرت على - ع - در این نقطه علیه مشرکین در نبرد احد مىجنگیدهاند. 6 - مسجد جبل اُحُد: مسجد الفَسْح فسح به معناى گشایش در زمین استک7 پیامبر - ص - پس از نبرد احد، در دامنه کوه و در - ابن منظور، امام علامه لسان العرب، تحقیق على سیرى، بیروت: دار احیاء التراث العربى، چاپ اول 1408ق . ماده فسح، ج 10، ص 260. فسحُوا یفسِح اللّه لکم وَاِذا قیل انْشُزوا فَانْشُزوا یَرفَع اللّه الّذین آمَنُوا فیکُمْ وَالذین اوتُوا لعِلَم دَرَجات وَاللّه بِما تعلَمُونَ خبیر».اً؟ - مجادله: 11. بن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 57. - اندلسى بکرى، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، قاهره، دارالنشر، چاپ اول 1364ق، ج4، ص987. پایینش شکسته شد، بعدها در مکان این واقعه تلخ، در نزدیکى کوه احد، مسجد کوچکى ساخته شد که به قبة الثنایا معروف گردید. این مکان در 200 مترى شمال شرقى مقابر شهدا قرار داشته و سابقاً داراى گنبد بوده، لیکن به مرور زمان گنبد آن از بین رفته است.ک اکنون دیوارههاى مخروبه این مسجد که نیمى از آن بیشتر - احمد یاسین الخیارى، همان کتاب، ص 139. این مسجد بعدها به «مسجد الدرع» معروف شد؛ چون پیامبر - ص - هنگام بیتوته و اقامه نماز، زره خود را که براى نبر احد پوشیده بودند از تن درآورده و کنارى نهادند.لاپ - سمهودى، همان کتاب، ج 3، ص 866. مسجد نیمه مخروبه «الدرع» اکنون در سمت چپ کسى است که به سوى احد و مقابر شهداى این جنگ مىرود و در مقابل این مسجد، خانه معروف «شیخ حکیم درویش» در بیست مترى خیابان اصلى قرار دارد.ُپ بناى مخروبه وقدیمى کنونى آن از دوران عثمانى است و صحن و رواق - یاسین الخیارى، همان کتاب، ص 134 . اشته است. هنگامى که حمزه - س - در کنار شرقى این تپه با نیزه مجروح گردید، خود را تا این مکان کشانیده و سپس به شهادت رسید. این مسجد در مکان شهادت حضرت حمزه - س - ساخته شده و لذا به «مسجد مصرع» یعنى محل شهادت معروف گشت. سمهودى سنگ نبشتهاى که بر قبر حمزه - س - قرار داشته را در این مسجد دیده است. پ - سمهودى، همان کتاب، ج3، ص 841 تا 845.