آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۴

چکیده

متن

1 - موقعیت جغرافیایى اُحُد احد یکى از کوههاى بسیار مهم و مشهور مدینه منوره است که در پنج کیلومترى شمال شرقى این شهر قرار داشته و مسافت آن از سطح دریا 200 متر مى‏باشد. این کوه به رغم این که از سایر کوهها مستقل است ولى بصورت سلسله جبال طویلى با حدود نه هزار کیلومتر طول و دوهزار کیلومتر عرض بوده و به عبارتى طولانى‏ترین کوه در شبه جزیره محسوب مى‏شود. در سمت شرق «جبل تیأب» و جاده فرودگاه مدینه و در سمت غرب «حىّ الطّیاریه» و «العیون» آن را محدود ساخته است. جبل ثور و در شمال غربى و «مقابر شهداى احد» و «جبل عینین» در جنوب آن قرار دارد. بعضى کوه احد را حدّ شمالى مدینه منوره و کوه عیر را ح فوق الذکر منطقه اُحد داخل حرم رسول خدا - ص - است و این را مى‏توان یکى از فضایل مهم این کوه دانست. کوه احد از لحاظ رنگ، متمایل به قرمز بوده و داراى قلّه‏هاى بزرگ و متعددى است. در این قله‏ها نقره‏هاى طب 2 - وجه تسمیه اُحُد در وجه تسمیه «احد» اقوال مختلفى است. بعضى آن را به علت استقلال از سایر کوهها احد نامیده‏اند.ق بعضى دیگر اُحُد را نام اوّلین ساکن در این کوه دانسته‏اند که از «عمالقه» بوده و نام او را بر - فیروزآبادى، همان کتاب ص 10؛ ابن کثیر دمشقى، عمادالدین ابوالفداء. السیرة النبویه، تحقیق مصطفى عبدالواحد، مطبعة عیسى البابى الحلبى، قاهره، 1384ق، ج 3، ص‏18 در المغانم المطابه آمده است که: خداوند تعالى اراده فرموده بود که این کوه را به یکى از نامهاى خود بخواند، از این‏رو آن را «اُحُد» نامید؛ چرا که انصار در کنار آن توحید را یارى کرده‏اند و سرانجام در دنیا و آخرت با آن برانگیخته خواهند شد؛ پیامبر - ص - نیز (چون در رسالت و اعمال خود یگانه بود) نام این کوه - که یکى از شعارهاى یکتایى خداوند است - را با اغراض و مقاصد خود موافق یافت و تأیید نمود. با این‏که اُحد از اَحدیّت و یگانگى گرفته شده است لیکن حرکات آن به رفع است و این امر دلیلى بر بزرگى و عُلوّى خداى یکتا مى‏باشد. رسول خدا به این اسم و مسمّى عشق و محبت مى‏ورزید و خداوند نیز در مقابل، این کوه را از در فضایل اُحُد احادیث فر «احد کوهى است که ما را دوست دارد و ما نیز آن را دوست داریم و این کوه بر درى از درهاى بهشت قرار دارد». در جاى دیگرى رسول خدا - ص - فرموده‏اند: اَرْبَعةُ اَحْبَلُ مِنْ جِبالِ الجنة «اُحُد» جَبَلٌ یُحِبُّنا وَ نُحِبُّهُ، جَبَلٌ مِنْ جَبَلِ الجَنَة و «وَرْقان» جَبَلٌ مِنْ جِبال الْ «چهار کوه از کوههاى بهشتند؛ احد کوهى است که ما او را دوست داریم و او نیز ما را دوست مى‏دارد و کوهى است از کوههاى بهشت، و ورقان، لبنان و طور نیز کوهى از کوههاى بهشت هستند». از ابن حمید نقل شده است که همراه رسول خدا - ص - به سوى تبوک رهسپار شدیم تا به وادالقرى‏ رسیدیم، رسول خدا - ص - فرمودند: «من به سرعت مى‏روم، هرکس از شما مى‏خواهد همراه من بیاید و هر کس مى‏خواهد اندکى درنگ کند». پس همراه رسول خدا - ص - خارج شدیم تا به مدینه اشراف یافتیم، پیامبر - ص - فرمودند: «این (شهر) «طابه» است و این احد کوهى است که او را دوست داریم و او نیز ما را دوست دارد و آن از کوههاى بهشت است.»گ‏ ابوحمه از انس بن مالک نقل کرده است که رسول خدا - ص - هنگامى که احد بروى آشکار شد، فرمودند: «این کوه ما را دوست دارد و ما نیز آن‏را دوست داریم. بارخدایا! ابراهیم - علیه السلام - مکه احد یادآور تلخ‏ترین حادثه در اسلام‏ منطقه احد شاهد یکى از مهمترین حوادث و رخدادهاى صدر اسلام و در عین حال تأسف‏بارترین آنها بوده است. معروفیت احد در تاریخ اسلام، به خ پیامبر - ص - به وسیله عباس بن عبدالمطلب که در مکه و میان مشرکین ساکن بود از توطئه ق جوانانى که ز سعادت جهاد در نبرد بدر بازمانده بودند، با دفاع از مدینه مخالفت کرده و گفتند: «اگر در شهر به دفاع بپردازیم دشمن بر ما جرى شده و خواهند گفت از ترس در شهر مانده‏ایم» لذا با پیامبر - ص - نیز که همواره به مسأله شورا اهمیت مى‏دادند، به رغم تمایل به ماندند در شهر، رأى اکثریت را پذیرفتند و در روز جمعه ششم شوال، پس از اقامه نماز جمعه و عصر، براى حرکت مسلّح شده و لباس جنگ پوشیدند. در این هنگام جوانان پرشور که نظر خویش را تحمیل کرده بودند، از اقدام خویش پشیمان شده و به پیامبر - ص - گفتند: «ما حق آن را نداشتیم تا شما را على‏رغم میل خود، به کارى مجبور سازیم، اگر مى‏خواهید در شهر مى‏مانیم و مى‏جنگیم». رسول خدا - ص - فرمود: «بر پیامبرى سزاوار نیست که در این هنگام رسول خدا - ص - همراه هزار تن از نیروهاى سپاه به سوى احد رهسپار شدند. آن حضرت سه پرچم براى سپاه بستند: 1 - پرچمى براى نیروهاى اوس به دست اُسَیْدِ بن حُضَیْر. 2 - پرچمى براى خزرج بدست حَبابِ بنِ مُنْذِرْ. 3 - پرچمى براى مهاجرین به دست على - ع - یا مصعب بن عمیر. در میان راه؛ در محلى به نام «شوط»، عبدالله بن ابى سلول، سرکرده منافقین با سیصد تن از اوسیان، به بهانه عدم پذیرش نظرشان از سوى پیامبر - ص پیامبر - ص - آنگاه نماز مغرب را در این مکان اقامه فرمود و چون براى اقامه نماز، «زره» یا «درع» خود را درآورده و کنارى نهادند، بعدها در این مکان مسجدى ساخته شد که به «مسجد الدرع» معروف گشت. رسول خدا - ص - سحرگاه به حرکت ادامه داد. و نماز صبح را در کنار «عینین» در احد به جاى آوردند. فرماندهى کل، کوه احد را به منزله استحکامى طبیعى پشت سر سپاه اسلام و منتهى‏الیه بدین ترتیب جبل‏العینین یا جبل الرّماة در سمت چپ سپاه اسلام واقع مى‏شد. این کوه بسیار کوچک بود ولى موقعیت خاص استراتژیکى همانند یک تنگه داشت؛ چرا که نیروهاى سپاه اسلام از سمت غرب آن تا دامنه غربى کوه احد مستقر بودند و سمت شرق تپه مزبور نیز نخلستانهاى بزرگ و انبوهى بود که دشمن امکان عبور از آن را نداشت. تنها راه قابل نفوذ به پشت سپاه اسلام از مرز شروع این نخلستانها تا سمت شرقى این تپه بود؛ لذا پیامبر - ص - براى تأمین امنیت این گذرگاه 50 تن از تیراندازان سپاه خود را به فرماندهى «عبدالله بن جبیر» بر منتهى‏الیه شرقى آن گماشته و فرمان دادند که در هیچ شرایطى - اعم از پیروزى و یا شکست شهر را دور زده و در شمال مدینه در سمت مغرب جبل‏الرّماة تا نزدیکى دامنه شرقى احد؛ یعنى در مقابل سپاه اسلام مستقر شدند. صبح روز هفتم شوال، جنگ تیراندازانى که بر کوه مستقر بودند با مشاهده پیروزى نیروهاى اسلام، به رغم تأکید رسول خدا - ص - و اصرار فرمانده خود «عبدالله بن جبیر» به قصد جمع‏آورى غنائم، تنگه را رها ساخته و داخل منطقه نبرد شدند. خالد بن ولید فرمانده جناح راست دشمن که از ابتدا به دنبال روزنه‏اى جهت هجوم به پشت سپاه اسلام مى‏گشت و موقعیت استراتژیکى تنگه را به خوبى درک کرده بود بلافاصله با سواران خود به سوى آن حرکت کرده و با به شهادت (ب خبر قتل رسول خدا - ص - دست از جنگ کشیده و براى همیشه کار مسلمانان را تمام شده تلقى کردند. این خبر از طرفى نیز باعث حفظ جان رسول خدا - ص - شد. با این حالت مى‏فرمودند: «غضب و خشم خداوند بر مردمى که چهره پیامبرشان را به خون آغشتند». آنگاه به علت کثرت جراحات و ضعف بدن، در نزدیکى همان غار، در کنار کوه نماز دستور مى‏فرمود تا کنار قبر حمزه - س - گریه کنند و خود نیز از غم فراق عموى بزرگوار خویش بسیار مى‏گریست. فاطمه - س - نیز پس از مرگ پدر، بارها به زیارت حضرت حمزه - س - آمده و مى‏گریستند.
آثار و اماکن تاریخى کوه احد و اطراف آن‏
1 - محل استراحت رسول خدا - ص - پس از نبرد احد در دامنه جنوبى کوه احد و حدود یک کیلومترى شمال شرقى مقابر شهداى احد و یکصد مترى شمال «مسجد الفسح» شکافى قرار دارد که گویند: رسول خدا - ص - هنگامى‏که مجروح شده بودند، به وسیله حضرت على - ع - در این شکاف مخفى شدند. این شکاف که بصورت غارى بسیار کوچک است، حدود 3 متر ارتفاع، یک متر عرض و به اندازه قامت یک انسان خوابیده طول دارد که یک نفر مى‏تواند تمام بدن خود را به راحتى در آن جاى دهد و حتى پنج نفر نیز به راحتى مى‏توانند در آن بنشینند. این شکاف تقریباً در ارتفاع پنجاه مترى از سطح زمین در دامنه کوه احد قرار دارد. در سمت شرقى این غار محله کوچکى است که مردمى در نهایت فقر در آن بسر مى‏برند. 2 - قبه هارون‏ در بالاى کوه احد مکان مقدسى قرار داشته که از دیر باز مورد بازید سیّاحان و زائران بوده است این مکان که به «قبه هارون» بالاى کوه احد بصورت سنگهاى انباشته شده‏اى در ابعاد 5/1*1 متر و به ارتفاع 5/1 متر مى‏باشد. دست‏یابى به آن بسیار سخت است؛ چرا که در بالاترین نقطه کوه قرار دارد. البته بعضى از مردم سنگهایى به عنوان علامت در سمت راست و چپ مسیر قرار داده‏اند که صعود را آسانتر مى‏سازد. در نزدیکى این قبه در جنوب غربى و شمال آن دو کتیبه ب 3 - مهاریس‏ در بالاى کوه احد شکاف‏ها و صخره‏هایى است که در داخل آن آب باران جمع شده و مورد استفاده قرار مى‏گیرد. این مهاریس و صخور بسیار فراوان هستند و آب 4 - مدفن و مزار شهداى احد پیامبر - ص - فرمودند: «شهدا را با همان بدن و لباس خونین در منطقه درگیرى مدفون سازید». و سپس عموى بزرگوار خود را به همراه برادرزاده او عبدالله بن جحش یا مصعب بن عمیر به خاک سپردند و هر یک از شهدا را همراه ابن شبه گوید: «در سال 43 هجرى بر قبور عمرو بن جموح و عبدالله بن عمرو بن حزام که هر دو در یک قبر دفن شده بودند، سیلى وارد شد؛ لذا آنان را به مکان کنونى منتقل ساختند». وى همچنین گفته است: «جنازه این دو شهید تازه بود، گویى دیروز مرده بودند، یکى از آن دو که مجروح بود، دستش را بر روى زخم خود قرار داده و به این حالت مدفون گشته بود وقتى دست او را از زخم برداشتند خون فوران زد، لذا فوراً او را به همان حال برگردادند».ی7 این سیل به قبر حضرت حمزه - س - نیز آسیب وارد ساخت و نزدیک بود بدن مبارک ایشان نمایان شود؛ لذا جنازه حضرت حمزه و عبدالله بن جحش را خارج ساخته و کمى آن طرف‏تر، جایى که اکنون محل قبر آنهاست مدفون ساختند. در دوران سعودى قبه و مسجد ساخته شده در دوره عثمانى بر فراز قبر حضرت حمزه - س - تخریب و یک چهار دیوارى بر گِرد آن کشیده شد. مکان کنونى قبر حضرت حمزه - س - و عبداللّه بن جحش حدود پنجاه متر جلوتر از سایر شهدا قرار دارد. هم اینک زائران آن سلحشوران اسلام، از زیارت نزدیک آنها محرومند و به ناچار پشت درهاى بسته خاطره آن فداکاران را پاس مى‏دارند. نرده‏هاى آهنینى که در دیواره جنوبى کار گذاشته شده، قبلاً گرداگرد قبور ائمه بقیع بوده است که به این مکان منتقل ساخته‏اند. محل دفن شهداى احد، حدود صد مترى شمال جبل الرماة و یک کیلومترى که احد مى‏باشد. 5 - مسجد حمزه سیدالشهداء - س - هنگامى که حضرت حمزه به شهادت رسید، به دستور رسول خدا - ص - همراه عبدالله بن جحش در مکانى نزدیک قبور کنونى آنان مدفون شدند. در دوران مروان خلیفه اموى، این دو قبر بر اثر سیلى دچار آسیب شده و نزدیک بود بدنهاى مبارک آنها کشف شود، لذا به دستور وى جنازه حمزه - س - و عبداللّه را به مکان دیگرى که محل امروزین مقبره آنها است منتقل ساخته و سپس مسجدى بر فراز آن ساخته شد که به مسجد حمزه سیدالشهدا معروف گشت. این مسجد به مرور زمان رو به تخریب رفت. در سال 570 هجرى مادر الناصرلدین اللّه، خلیفه عباسى، بناى محکمى به جاى آن ساخت و بر آن، گنبد و درى از آهن قرار داد. سلطان اشرف قایتباى به سال 893 آن را ترمیم نمود و چاهى در کنار آن حفر کرد. در داخل مسجد، قبر حضرت حمزه - س - در میان تابوت و ضریحى بود که با پوششى از مرقد رسول خدا - ص - آن را پوشانیده بودند. در دوران عثمانى بناى این مسجد بطور زیبایى ترمیم و تجدید گردید.غ‏7 در دوران خلافت در این حال توسط حکومت سعودى مسجد زیبا و مستحکمى در سمت شرقى مزار شهداى احد و حدود 50 مترى آن به نام «مسجد حمزه» ساخته شد که داراى یک مناره مى‏باشد. در عرف عام، این مسجد به مسجد احد ییکصد مترى همان شکافى که هنگام جراحت به وسیله على - ع - مخفى شده بودند، جهت اقامه نماز ظهر و عصر از صخره کوچکى بالا رفتند و به علت وضعیت نامساعد جسمى خود، نشسته به اقامه نماز پرداختند. در این حال تعدادى از صحابه نیز براى جماعت بر صخره رفتند لیکن فضاى کافى براى همه نبود لذا خداوند بارى تعالى آیات مبارکه فسح را در این مکان نازل فرمودند: «یا ایُّها الَّذینَ آمَنُوا اِذا قیلَ لکم تفسحُوا فِى المَجالِس فَا «اى اهل ایمان، هرگاه به شما گفتند که در مجالس خود جاى را بر دیگرى باز کنید، امر خدا را بشنوید و چنین کنید که خداوند بر توسعه (مکان و منزلت) شما بیافزاید و هرگاه گفتند که از جاى خود برخیزید نیز حکم خدا را اطاعت کنید که خداوند مقام اهل ایمان و دانشمندان عالم را رفیع مى‏گرداند و خدا هر چه کنید آگاه است.» و لذا به علت نزول آیات مذکور، بعدها مسجد کوچکى به مساحت دوازده متر ساخته شد که به «مسجد الفسح» یا «مسجد احد» معروف گردید. شایان گفتن است عده‏اى محل نزول آیات فسح را ایوان صفه دانسته‏اند. این مسجد در شعب جرار»؟ ودر سمت راست کسى که به سوى غار و محل - ا اختفاى پیامبر مى‏رود قرار داشته و حدود 5/1 کیلومتر با مزار شهداى احد (در شمال شرقى) فاصله دارد. در سمت چپ آن بعدها خانه‏هایى ساخته شد که امروزه این خانه‏ها همچنان موجود و مردمى بسیار فقیر در آنجا زندگى مى‏کنند. در دوران عثمانى در این مسجد تعمیراتى بعمل آمد ولى به مرور زمان رو به ویرانى نهاد. اکنون چیزى جز دیواره‏هاى خراب آن باقى نمانده و اطراف آن نیز حصار آهنى کشیده شده است. مخروبه مذکور کمتر مورد توجه کسى قرار مى‏گیرد. 7 - جبل العینین یا جبل الرماة در جنوب کوه احد و تقریباً 5/1 کیلومترى آن کوه کوچکى به نام «جبل العینین» یا «جبل الرماة» قرار دارد. این کوه که به مثابه تپه‏اى کوچک است، همانگونه که قبلاً گفته شد، نقش بسیار مهم و مؤثرى به عنوان یک گذرگاه استراتژیکى در نبرد مهم «احد» ایفا کرده بود و پیامبر - ص - نیز چون بخوبى نسبت به موقعیت بسیار حساس آن واقف بودند، تعداد پنجاه تن از تیراندازان خود را بر آن گماشتند. (که بعدها در مکان استقرار این تیراندازان مسجدى ساخته شد که نام مسجد جبل الرماة برخود گرفت.) حمزه سید الشهد در چند مترى این تپه مورد اصابت نیزه قرار گرفت و به شهادت رسید. مدفن ایشان و سایر شهداى نبرد اُحد، در حدود یکصد مترى شمال این تپه قرار دارد. چنانکه گفته شد وجه تسمیه آن به «جبل الرّماة» به خاطر تیراندازانى بوده که پیامبر - ص - بر این کوه مستقر ساخته بودند و از آن جهت «جبل العینین» نامیده‏اند که این کوه کوچک در نبرد احد همچون چشمانى محافظ سپاه اسلام بوده و نگهبانان و دیده‏بانان سپاه اسلام بر آن مستقر بوده‏اند ولى وجه تسمیه آن به عینین بیشتر به خاطر دو چاهى بوده که در کنار آن قرار داشته است. اکنون در عرف مردم بومى به «جبل الرّماة» مشهور است. بنا به گفته اندلسى روز نبرد احد، شیطان بر این کوه ایستاده و فریاد برمى‏آورد که آگاه باشید که محمد - ص - کشته شده است. ؟ در قرون متمادى خانه‏هایى بر روى این تپه ساخته شده و بعضاً به مرور زمان تخریب گشته و از بین رفته است که هنوز آثار و بقایاى بعضى از پایه‏هاى خشتى آن دیده مى‏شود. بر اساس تصاویر موجود، طول و ارتفاع این تپه از اندازه کنونى آن بسیار بزرگتر و بیشتر بوده است که ساخت و سازها و رفت و آمدهاى مکرر در قرون مختلف نیز باعث فرسایش این تپه شده است. و در سالهاى اخیر بقایاى خانه‏ها تخریب و براى توسعه میدان اطراف تپه و ایجاد پارکینگ‏ها و... مقدارى از تپه را نیز صاف کرده‏اند. اکنون به نظر مى‏رسد ارتفاع آن از پنجاه متر و طول آن از دویست متر متجاوز نباشد. 8 - مسجد جبل عینین یا مسجد جبل الرّماة بر سمت شرقى جبل الرّماة یا جبل عینین که مکان و سنگر تیراندازان سپاه اسلام در جنگ احد بود، مسجدى ساخته شد که اکنون جز دیواره‏هاى کوتاه و خشتى آن چیزى نمانده است. اینجا سنگر و یا عبادتگاه پنجاه تیرانداز به فرماندهى عبدالله بن جبیر بوده است که به دستور رسول خدا - ص - بر این مکان گماشته شدند تا به محافظت از عقبه سپاه اسلام پرداخته و دشمن را از نفوذ به‏ پشت سپاه مسلمانان بازدارند. این مسجد که بعدها در مکان مذکور ساخته شد به نام مسجد جبل الرّماة معروف گردید. در دوران عثمانى ترمیم ولى به مرور زمان و در اثر بى‏توجهى تقریباً از بین رفت. اکنون در منتهى الیه شرقى این تپه پایه‏هاى مخروبه‏اى از خشت و گل و دیواره‏اى به بلندى یک متر که فضایى به اندازه دوازده متر را احاطه کرده، دیده مى‏شود که همان پایه‏ها و دیوارهاى مسجد جبل الرّماة است. نگارنده بعضى از مردم بومى را مشاهده کرد که به این مکان توجه داشته و در آن‏جا نماز مى‏گذاردند. البته این مکان کمتر مورد توجه کسى قرار مى‏گیرد. 9 - مسجد ثنایا: قبة الثنایا به هنگام جنگ احد، پیامبر مجروح شده و چند دندان مبارک از فک نمانده دیده مى‏شود که به سختى قابل تشخیص و همچون سنگهاى انباشته شده‏اى نمایان است. 10 - مسجد الدرع: مسجد الشیخین یا البدائع‏ ابن شبه روایت کرده است که پیامبر - ص - هنگام عزیمت به سوى احد در مسجدى در «شیخان» بیتوبته کرد و ضمن اقامه نماز صبح، براى نبرد احد حرکت کردند. این محل به البدائع نیز معروف بوده است و به نقل از ابن عباس، رسول خدا - ص - در این مکان نماز عصر و عشاى روز قبل از جنگ احد و نماز صبح در روز نبرد را اقامه فرموده‏اند. کوچکى دارد، چاهى نیز در کنار آن بوده که اکنون تخریب شده است. 11 - مسجد المصرع: مسجد الوادى یا مسجد العسکر این مسجد در سمت شرقى «جبل الرماة» و تقریباً در دامنه این تپه قرار د مساحت مسجد المصرع 18 خ 18 متر و بصورت مربع بوده است. در دوران سعودى پس از تخریب گنبد و بارگاه مقبره حضرت حمزه - س - این مسجد را نیز در تعریض خیابان کنار جبل الرّماة و صاف کردن بخش شرقى آن تخریب کردند. 12 - مسجد المستراح‏ پیامبر اکرم - س - پس از بازگشت از نبرد احد در همان مسیرى که آمده بودند به علت خستگى شدید و رنج و تبى که از جنگ و راه طولانى عارض ایشان شده بود در مکانى به استراحت نشستند. بعدها در دوران عثمانى در مکان استراحت و جلوس رسول خدا - س - مسجدى ساختند که به «مسجد المستراح» معروف شد. مکان آن در سمت راست کسى است که به سمت مقابر شهداى احد و حمزه - س - مى‏رود و دقیقاً پس از مدرسه عمرو بن جموح قرار دارد. مسجد المستراح نسبتاً کوچک و با بنایى قدیمى است که نیم‏متر از سطح زمین بالاتر است و تابلوى «مسجد المستراح» نیز بر آن دیده مى‏شود. این مسجد بحمدالله از تخریب مصون مانده است. پى‏نوشتها: ...................) Anotates (................. دّ جنوبى آن دانسته‏اند که بر اساس روایاتى، رسول خدا - ص - بین این دو را حرم خویش دانسته‏اند، همانگونه که خداوند مکه را براى ابراهیم حرم قرار داد. بعضى نیز طبق روایات دیگرى از رسول خدا - ص - حدّ مدینه در شمال و جنوب را از عیر تا ثور (در پشت احد) دانسته‏اند.چ در هر حال چه ثور حدّ شمالى مدینه باشد و چه احد، بر اساس روایات - فیروزآبادى، ابوطاهر محمد بن یعقوب؛ المغانم المطابه فى معالم طابه، تحقیق حمد الجاسر، ریاض دارالیمامه 1389، ص 82؛ مسلم، امام محمد، الصحیح شرح الإمام النووى. بیروت، دارالفکر، [بى‏تا] ، ج 9، ص 142 . یعى یافت مى‏شود که از هدر رفتن آب‏هاى جارى جلوگیرى مى‏کند. مؤلف کتاب «تاریخ المعالم المدینه» از قول یکى از دوستانش نقل مى‏کند که بر بالاى این کوه نقره‏هاى معدنى یافته و آن را به قیمت زیادى فروخته است.ّ - یاسین احمد الخیارى، احمد، تاریخ المدینة المنورة قدیماً و حدیثاً. تحقیق عبیدالله محمد امین کردى، مدینه، دارالعلم، چاپ اول، 1410ق، ص 222 . . آن نهاده‏اند. عده‏اى نیز آن را اَحَدْ خوانده‏اند که یکى از صفات خداوند متعال است.م‏ - محمد غالى، الدر الثمین، فى معام دار الأمین، ص 179. میان جبال متعدد، مخصوص همراهى او در بهشت قرار داد.ب - فیروزآبادى، همان کتاب ص 10 و 11. 3 - فضایل اُحُد انس بن مالک از رسول خدا - ص - نقل مى‏کند: هنگامى‏که خداوند بر کوه سینا تجلى یافت، این کوه از عظمت حق تعالى به شش تکه تقسیم شد؛ سه قسمت آن در مدینه و سه قسمت دیگر آن در مکه مستقر گردید و اما در مدینه «اُحُد»، «وَرْقانْ» و «رَضْوى‏» و در مکه «حِراء» و «ثبیر» و «ثور»ه - ابن شبه نمیرى، ابوزید عمر. تاریخ المدینة المنوره. حققه فهیم محمد شلتوت. بیروت: دارالتراث، چاپ اول، 1410 ق - ج 1، ص 79؛ سمهودى، ابوالحسن على بن احمد. وفاء الوفاء، بأخبار دارالمصطفى، حقّقه و فصله محمد محیى‏الدین عبدالحمید، قاهره، مطبعة السعاده، چاپ اول 1374 ق - ج 2، ص 109 . اوانى از رسول خدا - ص - نقل شده است از جمله: عقبة بن سوید انصاریى از پدرش نقل مى‏کند: «هنگامى که همراه پیامبر - ص - از غزوه خیبر بازمى‏گشتیم، احد بر ما آشکار شد. آن حضرت فرمودند: «اللّه اکبر، جَبَلٌ یُحِبُّنا وَ نُحِبُّهُ و اِنَّ اُحُدْ هذا لَعَلى بابٌ مِنْ اَبْوابِ الجنّه». - سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 107 بخارى، محمد بن اسماعیل، صحیح البخارى، مصر: احیاء کتب السنّة، چاپ دوّم 1410 ق. کتاب المغازى، باب 114، ج 6، ص 206. جَنَة وَ «لُبْنانْ» جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنَه و «طور» جَبَلٌ مِنْ جِبال الجَّنه». - میثمى، مجمع الفوائد، ج 4، ص 14. ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 81؛ سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 108. - مسلم، همان کتاب، ج 9، ص 163؛ ابن حجر عسقلانى، فتح البارى شرح صحیح البخارى، التزام. عبدالرحمن محمد، بیروت: دار احیاء، چاپ دوم 1408ق، ج 7، ص 377؛ میثمى، همان کتاب، ج 4، ص 13 . از انس بن مالک روایت شده است رسول خدا - ص - فرمودند: «احد کوهى است که ما را دوست دارد و ما نیز آن‏را دوست داریم، پس اگر کنار آن آمدید از (میوه) درختانش بخورید، حتى اگر از تلخ‏ترین آن باشد.»ة - جندى المکى الیمنى، ابن سعید مفضل بن محمد. فضائل المدینه. تصحیح محمد مطیع الحافظ، غزوه بدیر، دمشق: دارالفکر، چاپ اول 1405 ق. حدیث یازدهم؛ میثمى، همان کتاب، ج 4، ص 13 . را حرم قرار داد و من بین دو حرّه را حرم قرار مى‏دهم.»ش‏ - بخارى، همان کتاب، باب 144، ج 6، ص 204؛ جندى المکى، همان کتاب، حدیث هشتم و نهم. عبدالرحمن الأسلمى از رسول خدا - ص - روایت کرده است که: «کوه احد درى از درهاى بهشت و کوه عیر درى از درهاى جهنم است».ج - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 83؛ میثمى، مجمع الزوائد، ج 4، ص 13 . در روایتى دیگر آمده است: «احد، ورقان، قدس و رَضْوَى‏ از کوههاى بهشت مى‏باشند».غ‏ - سمهودى، همان کتاب، ج 2، ص 108 . اطر نبردى است که در سال سوّم هجرى، در کنار آن، میان سپاه اسلام و کفر به وقوع پیوست. در این سال مشرکین براى جبران‏ شکست مصیبت‏بار خود در غزوه بدر که بسیارى از بزرگان خود را در آن از دست داده بودند، در تدارک جنگى بزرگ با سپاه اسلام برآمدند. سران آنها از جمله «عبدالله بن ابى‏ربیعه»، را عکرمة بن ابى جهل، «صفوان بن امیّه» و «ابوسفیان» به سازماندهى سپاهى سه هزار نفره از قریش و طوایفى از قبایل کنانه و تهامه پرداختند.ع - ابن هشام، ابومحمد عبدالملک بن ایوب، سیرةالنبى، تحقیق محى‏الدین عبدالحمید. قاهره 1356 ق و مصطفى البابى الحلبى 1355 ق، ج 3، ص 60؛ طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک = تاریخ طبرى بیروت دارالکتب العملیه، چاپ دوم 1408 ق، ج 2، ص 58. ریش آگاه شد و نیروهاى اطلاعاتى خود را براى بررسى و تحقیق بیشتر و تخمین امکانات و نیروهاى دشمن اعزام داشتند. آن حضرت براساس اهمیت و احترامى که به «شورى‏» داشتند با - ابن سید الناس، ابى الفتح محمد بن محمد. عیون الاثر فى فنون المغازى و الشمائل و الیسر بتحقیق محمد العید الحظراوى و محى‏الدین میتو، مدینه، مکتبة دارالتراث - دار ابن کثیر 1413، ج 2، ص 70. یاران خود به مشورت نشستند ابتدا نظر خویش مبنى بر ماندن در مدینه و دفاع از شهر را به اعضاى شورا اعلام نمودند.غ‏ - ابن هشام، سیرةالنبى، ج 3، ص 63. اشتیاق تمام به خروج از شهر رأى دادند. در این میان «عبدالله بن ابى سلول» از سرکردگان منافقین نیز نظر خوشى براى بیرون رفتن از شهر نداشت لیکن شورا با اکثریت آراء به خروج از شهر رأى داد.1 - واقدى، محمد بن عمر المغازى، تحقیق مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، چاپ سوم، 1409 ق، ج 1، ص 214. وقتى لباس جنگ پوشید آن را بدون اینکه جنگ کند از تن درآورد. اکنون گوش به فرمانم بوده، به نام خدا حرکت کنید که اگر بردبار باشید، خداوند شما را به پیروزى مى‏رساند».ش‏ - ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف الدرر فى اختصار المغازى و السیر، تحقیق شوقى ضیف، قاهره 1392، ص 157؛ واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 214. مبنى بر ماندن در شهر، برگشتند؛ - ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 64. بنابراین سپاه با هفتصد تن باقیمانده، مسیر خود را ادامه دادند. عصر روز جمعه پیامبر - ص - در «شیخان» اردو زده و به استعراض و سان دیدن از سپاه پرداختند. در این میان کسانى را که کمتر از 15 سال سن داشته و یا توان جنگى نداشتند، بازگرداندند. - طبرى، همان کتاب، ج 2، ص 61. دامنه آن - در سمت شمال را - اردوگاه سپاه خود قرار دادند. - ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 29؛ حسن ابراهیم حسن، تاریخ السیاسى الاسلام، بیروت، دارصادر، دار بیروت [بى تا]، ج 1، ص 112. تنگه را رها نسازند. این کوه به علت استقرار - ابن حجر عسقلانى، همان کتاب، ج 7، ص 405؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 65؛ ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 29. تیراندازان به «جبل الرماة» نیز معروف شد. نیروهاى سه هزار نفره مشرکین به فرماندهى ابوسفیان و همراهى دویست سوار، به سوى منطقه نبرد حرکت کردند. فرماندهى جناح راست را خالد بن ولید و جناح چپ را «عکرمة بن ابى جهل» بر عهده داشتند. «طلحة بن ابى طلحه» نیز پرچمدار اصلى سپاه دشمن بود.چ نیروهاى قریش به علت وجود استحکامات و موانع طبیعى در جنوب مدینه به ناچار - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 220. بین دو طرف آغاز شد ابتدا پیشقراولان و شجاعانِ دو سپاه با یکدیگر درگیر شدند؛ در این میان چند تن از بزرگان قریش به دست على - ع - و حمزه - س - به هلاکت رسیدند. دوازده تن از پرچمداران آنها نیز یکى پس از دیگرى به خاک افتادند. کشته‏شدن بزرگان سپاه دشمن، روحیه آنها را تضعیف ساخت و لذا بیشتر مشرکین پا به فرار گذاشتند.ى‏ - ابن سید الناس، همان کتاب، ج 2، ص 19. رسانیدن عبدالله بن جبیر و ده تن از تیراندازان باقى مانده در تنگه، از پشت به سپاه اسلام تاخت. در این هنگام پرچم مشرکین دوباره به اهتزاز درآمده و نتیجه - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 232؛ حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 112. جنگ کاملاً دگوگون شد. مشرکین مجدداً نیرو یافتند و بسیارى از بزرگان اسلام از جمله «حمزة بن عبدالمطلب»، «عبدالله بن جحش»، «مصعب بن عمیر» و در مجموع بیش از هفتاد تن از مسلمین به شهادت رسیدند. رسول خدا - ص - محاصره و مورد اصابت سنگ قرار گرفت؛ بطورى که لبهاى او شکافته و خون بر صورتش جارى گشت و حتى چند دندان فک پایین حضرت نیز شکسته شد. - ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 161؛ مسلم، همان کتاب، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1416. حدیث 101؛ آن حضرت هفتاد زخم بر بدن شریفش نشست. عدها به یاد آن واقعه دردناک مسجدى به نام قبةالثنایا بر مکان مذکور ساخته شد). کسى که مصعب بن عمیر را کشته بود ناگهان فریاد برآورد که محمد - ص - را کشتم. با این سخن سپاه اسلام رو به هزیمت رفته و همگى به سوى احد عقب‏نشینى کردند.ن کفار نیز با شنیدن - واقدى، همان کتاب، ج 1، ص 232 و 233 هنگامى که این خبر میان سپاه اسلام پخش شد صحابه از جمله عمر بن خطاب و دیگران به جز على - ع - همگى گریختند. انس بن نضر عموى انس بن مالک فریاد مى‏زد به کجا مى‏گریزید؟! زندگى پس از مرگ رسول خدا - ص - چه ارزشى دارد، پس بمیرید همانطور که رسول خدا - ص - از میان ما رفت لذا انس جنگید تا به شهادت رسید. (حسن ابراهیم حسن، همان کتاب، ج 1، ص 113). پیامبر - ص - که دهها زخم برداشته بودند، به وسیله على - ع - در دامنه جنوبى احد در داخل شکافى به استراحت نشستند. «ابوعبیدة بن جراح» با دندان خویش دو حلقه کلاهخودِ آن حضرت که بر گونه‏هایشان فرو رفته بود را خارج ساخت که در نتیجه دو دندان پیشین او شکست، مالک بن سنان پدر ابى سعید خدرى خون روى رسول خدا - ص - را مکید. على - ع - با پوستى، از «مهاریس» کوه احد آبى آورده و فاطمه - س - زخم پدر را مى‏شست و با حصیر سوزانده و پانسمان مى‏کرد.،. پیامبر - ص - - ابن سید الناس، همان کتاب، ج 2، ص 21؛ مسلم، همان کتاب، کتاب الجهاد و السیر، ج 3، ص 1416؛ حدیث 101؛ بخارى، همان کتاب، ج 6، ص 203؛ باب 141؛ ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 58. ظهر را نشسته اقامه فرمودند و مسلمانان نیز با ایشان در این مکان نماز گزاردند.آ. (در این مکان بود که - به نقل مفسّرین - ابن کثیر، همان کتاب، ج 3، ص 70؛ ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 164؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 87. آیات فسح نازل شد و بعدها مسجدى ساختند که به فسح یا احد معروف گشت). مشرکین پس از پیروزى به فجیع‏ترین اعمال؛ یعنى مثله کردن شهدا دست زدند. هند همسر ابوسفیان کبد حمزه - س - را از بدن مبارک او بیرون آورد. گوش و بینى بعضى از شهدا رابریدند. تعداد شهداى مسلمین را بین 70 تا 81 تن ذکر کرده‏اند.ج. پیامبر - ص - بر جنازه حضرت حمزه - س - - ابن سعد، ابوعبدالله محمد، طبقات الکبرى، بیروت دارصادر، داربیروت 1376 ق، ج 2، ص 42؛ ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 80. حاضر شده و چون او را بدین حال رقّت‏بار دیدند، به شدت گریستند و فرمودند: «هرگز به مصیبتى سخت‏تر از این نرسیدم و هرگز به مصیبت کسى مانند تو گرفتار نخواهم شد».ئ. سپس بر جنازه حمزه - ابن هشام، همان کتاب، ج 3، ص 98؛ عساف احمد محمد، خلاصة الاثر فى سیرة سید البشر، بیروت: داراحیاء العلوم، چاپ اول 1408 ق، ص 174. س - و شهداى دیگر نمازگزارده و در هر نماز حمزه - س - را شریک مى‏نمودند؛ بطورى‏که مجموع نمازهاى اقامه شده بر عموى بزرگوارشان، به هفتاد و دو نماز یا بیشتر رسید.،. پیامبر - ص - زنان را - ابن هشام، همانجا. معروف است، گفته مى‏شود قبر هارون نبى برادر موسى مى‏باشد. به روایت ابن شبه پیامبر - ص - فرمودند: «موسى و هارون براى حج یا عمره حرکت کردند، هنگامى‏که به مدینه وارد شدند از یهود ترسیده، در کوه احد فرود آمدند؛ در حالى‏که هارون مریض بود، موسى براى برادرش در اُحُد قبرى حفر کرده و به او گفت: داخل قبر شو که تو مرده‏اى، پس هارون داخل شد. در این حال بود که، خداوند جان او را گرفت و موسى نیز بر او خاک ریخت.ه. قبه هارون بر - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 85. ه خط کوفى وجود دارد که از بین رفته و جز نام خدا و محمد رسول‏الله - ص - چیزى از آن خوانا نیست. در پایین این کتیبه‏ها بعدها دو تاریخ؛ یکى سال 993 ه . و به نام «محمد على جرسخانى» و دیگرى سال 1343 ه . ق. حک شده است.ک - الصاعدى، سعود بن عبدالمحیى، و مطر المحمدى، الأحُد، الآثار - المعرکه - التحقیقات مدینه: دارالمجتمع 1413ق، ص 24 و 25. بعضى نیز در وجود قبر هارون برادر موسى در این مکان شک کرده و گفته‏اند که شخصى به نام هارون در این مکان بوده و مردم پنداشته‏اند برادر موسى بوده‏است.). - ابن حجر عسقلانى، همان کتاب، ج 7، ص 346. باران جمع شده در داخل آن بسیار گوارا و شیرین مى‏باشد. همانگونه که قبلاً ذکر گردید هنگامى که رسول خدا - ص - در جنگ احد مجروح شده و در شکاف مذکور در کوه احد و یا در مکان مسجد الفسح به استراحت پرداختند؛ على - ع - از این مهاریس به وسیله پوستى، آب آورده و پیامبر - ص - چون بوى بدى داشت نتوانستند بیاشامند لذا زخم خود را شستند. در روایت دیگرى آمده است که على - ع - از این آب بر دستان فاطمه - س - مى‏ریخت و فاطمه - س - زخم پدر مى‏شست ولى خون بند نمى‏آمد، لذا قطعه حصیرى سوزانیده و بر زخم گذاشت.و7 - بخارى، همان کتاب، حدیث 4075. دیگرى به تناسبهاى مختلف؛ از جمله میزان حفظ قرآن، پیمان اخوت و... در یک قبر با فاصله اندکى از قبر حمزه مدفون ساختند.ز7 - طبرى، تهذیب الاثار، السفر الثانى، مسند عمر بن خطاب، تحقیق محمود شاکر، قاهره، المؤسسة السعودیه [بى‏تا]، همان کتاب، باب 144، ج 6، ص 205؛ ابن عبدالبر، همان کتاب، ص 167. - ابن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 130. - رفعت پاشا، ابراهیم، مرآةالحرمین، اوالرحلات الحجازیه و الحج و مشاعرة الدینیه، مصر: دارالکتب المصریه 1344 ق، ج 1، ص 392 و 393. سعودى بنابر آنچه که یکى از مؤلفین وابسته به حکومت سعودى، بطور علنى ذکر مى‏کند این که چون زوّار این مسجد را مسح و لمس نموده و هدایا و نذورات مى‏دادند، لذا مسؤولین نیز آن را تخریب ساخته و دیوار آن را با زمین مساوى کردند. چون قبور شهدا مکشوف شد و نیاز به حفط آن بود حکومت‏ سعودى به سال 1382 ه . دیوارى بر گرد قبور شهداى احد کشیده و آن را محصور ساخت. 7 - یاسین احمد الخیارى، همان کتاب، ص 137. ا مسجد على - ع - نیز معروف است و شاید حضرت على - ع - در این نقطه علیه مشرکین در نبرد احد مى‏جنگیده‏اند. 6 - مسجد جبل اُحُد: مسجد الفَسْح‏ فسح به معناى گشایش در زمین استک‏7 پیامبر - ص - پس از نبرد احد، در دامنه کوه و در - ابن منظور، امام علامه لسان العرب، تحقیق على سیرى، بیروت: دار احیاء التراث العربى، چاپ اول 1408ق . ماده فسح، ج 10، ص 260. فسحُوا یفسِح اللّه لکم وَاِذا قیل انْشُزوا فَانْشُزوا یَرفَع اللّه الّذین آمَنُوا فیکُمْ وَالذین اوتُوا لعِلَم دَرَجات وَاللّه بِما تعلَمُونَ خبیر».اً؟ - مجادله: 11. بن شبه، همان کتاب، ج 1، ص 57. - اندلسى بکرى، عبدالله بن عبدالعزیز، معجم ما استعجم، قاهره، دارالنشر، چاپ اول 1364ق، ج‏4، ص‏987. پایینش شکسته شد، بعدها در مکان این واقعه تلخ، در نزدیکى کوه احد، مسجد کوچکى ساخته شد که به قبة الثنایا معروف گردید. این مکان در 200 مترى شمال شرقى مقابر شهدا قرار داشته و سابقاً داراى گنبد بوده، لیکن به مرور زمان گنبد آن از بین رفته است.ک اکنون دیواره‏هاى مخروبه این مسجد که نیمى از آن بیشتر - احمد یاسین الخیارى، همان کتاب، ص 139. این مسجد بعدها به «مسجد الدرع» معروف شد؛ چون پیامبر - ص - هنگام بیتوته و اقامه نماز، زره خود را که براى نبر احد پوشیده بودند از تن درآورده و کنارى نهادند.لاپ‏ - سمهودى، همان کتاب، ج 3، ص 866. مسجد نیمه مخروبه «الدرع» اکنون در سمت چپ کسى است که به سوى احد و مقابر شهداى این جنگ مى‏رود و در مقابل این مسجد، خانه معروف «شیخ حکیم درویش» در بیست مترى خیابان اصلى قرار دارد.ُپ بناى مخروبه وقدیمى کنونى آن از دوران عثمانى است و صحن و رواق - یاسین الخیارى، همان کتاب، ص 134 . اشته است. هنگامى که حمزه - س - در کنار شرقى این تپه با نیزه مجروح گردید، خود را تا این مکان کشانیده و سپس به شهادت رسید. این مسجد در مکان شهادت حضرت حمزه - س - ساخته شده و لذا به «مسجد مصرع» یعنى محل شهادت معروف گشت. سمهودى سنگ نبشته‏اى که بر قبر حمزه - س - قرار داشته را در این مسجد دیده است. پ - سمهودى، همان کتاب، ج‏3، ص 841 تا 845.

تبلیغات