سرمقاله-دگرگونى در فقه آموزى, نیاز زمان (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
متن
گستردگى نیازها, گوناگونى پرسشها, روزافزونى شبهه ها, در حوزه فقه, کندوکاوگران و پژوهشیان این عرصه را دل مشغول کرده است.
امروزه, کم تر محفل و انجمن علمى و پژوهشى حوزوى وجود دارد که در آن, سخن از بایستگى پاسخ گویى به پرسشها, برآوردن نیازها و ردّ شبهه ها نباشد.
این دل مشغولى, از نفحه هاى ربانى است که اگر با برنامه ریزى درست, از این نسیم و دهش بهره بریم و خود را خُنکُاى آن قرار دهیم, بى گمان, دگردیسیهاى ژرفى را درآینده نه چندان دور, شاهد خواهیم بود و فقه را به جایگاه اصلى خود که مرجعیت در تمامى حوادث واقعه, مسائل نوپیدا و رویدادهاى فردى و اجتماعى است, خواهیم رساند.
هم اینک, آثار و برکتهایى از این دل مشغولى مبارک را در جاى جاى حوزه با شکوه قم, مشهد و… شاهدیم: در روش فقاهت, در آثار و دستاوردهاى آن (نوع فتاوا و اجتهادات), بنیان گذارى و راه اندازى بنیادهاى علمى و پژوهشى, با گرایشهاى گوناگون, مرکزهاى ویژه براى پاسخ گویى به پرسشها و کالبد شکافى شبهه ها و ردّ آنها, در نشر مجلّه ها و نشریه هاى گوناگون, با گرایشها, هدفها, برنامه ها و مخاطبهاى ویژه, در نشر صدها کتاب مفید, راهگشا و روشن گر, در سال, ارائه دهها نرم افزار, در دانشها و معارف اسلامى, راه اندازى پایگاه هاى اطلاع رسانى, با بهره گیرى از اینترنت و….
با این همه, حوزه آموزش, از این دگرگونى به دور مانده است. حال آن که اگر این عرصه, از این نسیم به روشنى بهره برد و بویژه در سطوح عالى فقه آموزى, دگردیسیهایى با توجه به نیازهاى امروز و مسائل نوپیدا, رخ دهد, در رشد و بالندگى فقه و تواناسازى آن براى پاسخ گویى به پرسشهاى نو و رویارویى با شبهه ها, اثرى شگرف خواهد داشت. در متنهاى آموزشى ابتدایى و میانى حوزه, گامهایى برداشته شده که کم وبیش, کامیابیهایى را در پى داشته, امّا در آموزش عالى, که دوره حساس و سرنوشت سازى براى طالب علمان به شمار مى رود, آموزش, همچنان برمدار گذشته هاى دور مى چرخد که بى گمان هم براى طالب علمان و هم براى جامعه دست به گریبان با پرسشها و شبهه هاى گوناگون, زیان بار است.
نگاهى به گذشته
در گذشته هاى نه چندان دور, هم راه رسیدن به پایه اجتهاد, کوتاه بود و هم آنان که این راه را پیمودند, بیش تر بودند و از تواناییهاى بالاتر برخوردار. بسیارى فقیهان نامور و آثار باارزش به جاى مانده از آنان, گواه این مدعاست.
درنگى گذرا درتاریخ فقه, ما را به این حقیقت رهنمون مى سازد که روش آموزش فقه در دوران پیشین, با آنچه امروز در حوزه هاى ما رایج است, ناسانیهاى اساسى و درخور درنگى دارد که بى گمان, آن کامیابیها ریشه از این جا مى گیرد, از آن جمله است:
1 . کوچک بودن حلقه هاى درس: کم بودن طالب علمان, بسیارى استادان, سبب مى شد, درسها در حلقه هاى کوچک برگزار شود و این کمى جمعیت, به طور طبیعى مجال مى داد, تا بین استاد و شاگرد, همدرسها با یکدیگر, بحث درگیرد و پیوند نزدیک ترى بین آنان برقرار شود و مسائل علمى, به درستى کالبد شکافى شوند و زوایاى بحث به خوبى روشن گردند و در نتیجه در این کانون گرم, هم مقوله هاى مورد بحث ژرفا مى یافتند و هم استاد, زینه زینه اوج مى گرفت و پختگى مى یافت, و هم شاگرد, اگر از استعداد و هوش خوب برخوردار بود, زاد و توشه خود را براى پیمودن راه هاى دشوار گذر بر مى گرفت.
2. تشکیل حلقه هاى ویژه درسى: بى گمان, همه آنانى که در درس استادى شرکت مى جویند, از هوش, استعداد و درک یکسانى بهره ندارند. این ناهمگونى, هم استاد را از طرح بحثهاى ژرف باز مى دارد و به بیان و طرح بحثهاى غیر ضرور وا مى دارد و هم باب گفت وگو را براى شاگردان برخوردار از هوش و استعداد بالا, مى بندد.
از این روى, استادان براى شاگردان با استعداد خویش, حلقه ویژه تشکیل مى داده اند, تا بحثهاى ژرف تر و مشکل تر در آن حلقه ها, مجال طرح بیابند و استعدادهاى برتر نادیده انگاشته نشوند.
در دوره هاى گذشته به این مهم توجه مى شده و در کنار درسهاى همگانى, انجمنهاى ویژه اى وجود داشته که گاه شرکت جویان در آنها, یک, یا دو نفر بوده اند. در مَثَل, در حلقه درس خصوصى محقق اردبیلى دو شاگرد ممتاز حلقه درسى ایشان, شرکت مى جسته اند: صاحب معالم و صاحب مدارک.1
ویژگى این گونه درسها, پرهیز از بحثهاى غیر ضرورى و بسنده کردن به بررسى بحثهاى لازم و در نتیجه, سرعت در رسیدن به نتیجه.
یا میرزاى شیرازى, تمامى استفتاهایى که از او مى شد در این انجمن عرضه مى کرد.پس از نظرخواهى و گفت وگوهاى فراوان علمى, که گاه ساعتها به درازا مى کشید,نتیجه آن را پاسخ استفتاء خویش قرار مى داد. و نیز شوراهاى استفتا,درگذشته, نمودى از این انجمنهاى علمى خصوصى بود که استادِ صاحب فتوا, پرسشهاى فقهى را پس از یک مباحثه و گفت وگوى عالمانه و محققانه, با گروهى از شاگردان برجسته و صاحب رأى خود, پاسخ مى داد.2
3. تقریر درس: نقش مهم دیگرى که شاگردان برجسته و ممتاز درسها بر عهده داشتند, تشکیل محفلهاى تقریر درس براى دیگر شاگردان بود. در این محفلها, درسهاى استاد, با بیان وشرح بیش تر, از سوى برجستگان و پُرپیشینگان درس براى شاگردانى که از استعداد کم تر و یا از پیشینه کم تر شرکت در درس, برخوردار بودند, تقریر مى شد.
در این محفلها, هم توانایى ارائه دهنده درس, آزموده مى شد و رشد و بالندگى مى یافت و هم مجال بحث و گفت وگو براى شرکت کنندگان که در درس استاد مجال آن را نمى یافتند, فراهم مى شد.
افسوس که این روش, با همه برجستگیهایى که دارد, به حوزه هاى ایران, راه نیافت.
4. رساله نویسى: امروزه در نظامهاى آموزشى جدید, نوشتن رساله, به عنوان پایان نامه تحصیلى دروس عالى, ضرورى است, در نظام آموزشى فقهى گذشته, این روش معمول بوده و شاگردان هر درسى براى آزمون توانایى علمى خود و دستیابى به رتبه اجتهاد رساله فقهى مى نگاشتند و بر استاد عرضه مى داشتند و استاد, نظر خود را درباره رساله اعلام مى داشت. موضوع این رساله گاه از سوى خود شاگردان انتخاب مى شد و گاه از سوى استاد, به شاگرد, پیشنهاد مى گردید. از باب نمونه, صاحب جواهر به شاگردان خود سفارش مى کند که رساله علمى بنگارند.3 میرزاى شیرازى, برابر استعداد شاگرد, به او موضوعى براى پژوهش مى داد و سپس در همان موضوع, با او به گفت وگو مى پرداخت.4
5. اجازه اجتهاد: یکى دیگر از برتریهاى فراموش شده نظام آموزشى عالى پیشین, کوشش طالب علمان براى گرفتن اجازه اجتهاد و دقت و باریک اندیشى و همه سونگرى مدرسان و استادان, در دادن اجازه اجتهاد است. این روش, افزون براین که جایگاه و رتبه شاگرد هر درسى را مى نمایاند, از حضور بى هدف در درسها و عاطل و باطل ماندن آنان در حوزه ها جلوگیرى مى کرد. زیرا فردى که دوره هاى فقه و اصول را دیده بود, با گرفتن اجازه اجتهاد از استاد, خود را بى نیاز از شرکت در درس مى دید و براى انجام تکلیف, راهنمایى و ارشاد مردمان و تشکیل محفلهاى علمى و درسى, به شهر و دیار خود بر مى گشت.
اینها و نمونه هایى دیگر از این دست, مؤلفه هایى است که مى تواند سازوار با زمان و نیازهاى زمان, در نظام آموزش عالى فقه, مورد بررسى و ارزیابى کارشناسان قرار گیرد, تا دگرگونى شایسته در نظام آموزشى پدید آید.
وضع موجود
حوزه در حال حاضر, با برخوردارى از شور و نشاط و رویکرد جوانان تحصیل کرده به آن, از جایگاه بهترى برخوردار شده, فسوسا که سازوار با گنجاییها, برنامه ریزى انجام نگرفته است, بویژه در پایه هاى عالى آموزش که زمان بروز و ظهور استعدادها و تواناییهاست.
نتیجه این بى برنامگى, حضور بى هدف در درسها, پایان ناپذیر بودن دانش اندوزى در سطح عالى, احساس سردرگمى, هجرت زود هنگام از حوزه به دانشگاه و….
اندوهبارتر این که, بى برنامگى و بى معیارى و بى قاعدگى, به کرسى درسهاى عالى حوزه نیز کشیده شده است. کرسى درس خارج و درسهاى پایه عالى از جایگاه والایى برخوردار بوده و هست; امّا امروزه دیده مى شود از سوى شمارى حرمت و قدر این جایگاه پاس داشته نمى شود و بدون شایستگیهاى لازم, از نظر معنوى و علمى بر آن فراز مى روند که اگر امروز براى این حرمت شکنى و بى قاعدگى و بى معیارى, چاره اى اندیشیده نشود, فردا دیر است و برج و باروى معنویتى که با صدها سال تلاش مردان بزرگ, سر به فلک کشیده و پایگاه علمى که با خون دل خوردنهاى فراوان مردان علم و اندیشه استوار گشته, فرو خواهد ریخت.
روزنه امید
در کنار این بى برنامگى و بى قاعدگى, هماره بوده اند استادان برجسته اى که تلاش ورزیده اند, توانایى و استعداد شاگردان خود را کشف کنند و به پرورش و بهره گیرى از آنان بپردازند و در روش آموزشى دگرگونى پدید آورند. اما این کوششها, بیش تر, فردى و موردى و ویژه انگشت شمارى از برجستگان حوزه بوده است, در سطح عموم برنامه اى که هم از نظر مقام ثبوت و هم اثبات درخور توجه باشد, ارائه نگردیده است. تا آن که در تابستان 1380, در پایان سال تحصیلى, شاهد پخش جزوه اى در میان شرکت کنندگان درس خارج فقه مقام معظم رهبرى بودیم. در آن جزوه از تمامى شرکت کنندگان خواسته شده بود, تا رساله اى تحقیقى در یکى از موضوعهاى ارائه شده بنگارند.
پخش این جزوه, نور امید را در دلها تاباند و صداى گامهاى دگرگونى در روش آموزش درسهاى عالى حوزه را در گوشها طنین انداز شد.
ما بر این باوریم که کوششهایى از این دست, اگر به درستى مورد توجه قرار گیرند و پس از ارزیابى و بررسیهاى کارشناسانه, روشى فراگیر در درسهاى عالى حوزه گردد, مى تواند درسها را از مشکل بزرگى که در حال حاضر گریبان گیر آن است, رهایى بخشد. از این روى, بر آن شدیم تا این کوشش نو و مبارک را گزارش کنیم, تا ضمن ارج نهادن به این گونه تلاشها, نوید بدهیم از آینده روشنى که از افق پیداست.
جزوه یاد شده که با عنوان (موضوعات تحقیقى باب قصاص) در دسترس طالب علمان شرکت کننده در درس مقام معظم رهبرى قرار گرفته, داراى چهار زیر مجموعه است:
1. روش تحقیق: در آغاز, در دیباچه اى کوتاه, از اصول هر تحقیقى که ناگزیر باید به آنها توجه شود, سخن رفته است.
2. موضوعهاى تحقیق: زیر این عنوان که بخش اصلى جزوه را سامان مى دهد, 123 عنوان درخور پژوهش از 136 درس ارائه شده توسط معظم له, بیرون کشیده شده است.
در گزینش گزاره ها, سعى شده که هر کدام, به وجهى شایستگى پژوهش را داشته باشند, یا از آن روى که مورد ابتلاست, یا بدان جهت که شبهه اى را پاسخ مى گوید و یا به خاطر ارزش مبنایى که دارد.
این ویژگیها, در درسهاى ارائه شده, مورد توجه استاد بوده و در مجالى که بوده, بدانها پرداخته و زوایاى پژوهشى آنها را نمایانده است. از این روى, روشن شده که پرسش, به کدام یک از درسها مربوط مى شود. از آن جا که درسهاى استاد, به صورت جزوه و با شماره ارائه شده, این کار به آسانى انجام گرفته و محقق به آسانى مى تواند به موضوع دلخواه خویش دست یابد.
نمونه اى از پرسشها:
1. فلسفه تشریع قصاص در اسلام.
2. تناسب جرم و مجازات.
3. بررسى حکم انکار ضرورى.
4. اقسام ملاک حکم و بررسى آنها.
5. تفاوت حق و حکم و آثار هر کدام.
6. بررسى رجالى اصحاب اجماع.
7. بررسى کاربرد قاعده (الحدود تدرأ بالشبهات) در باب قصاص.
8. بررسى راه هاى علاج اخبار متعارض در باب شرکت در قتل.
9. بررسى مبانى حکم (تنصیف دیه زن نسبت به مرد) و پاسخ منتقدان و مخالفان این حکم.
10. بررسى حکم قتل یک مرد, توسط دو زن.
11. بررسى عناصر تشکیل دهنده شرکت در قتل.
3. منابع و مأخذ: در این بخش, فهرست حدود 155 منبع و مأخذ, که هر کدام به گونه اى در درس مورد استناد بوده اند و یا در کار پژوهش, امکان دارد که به کار پژوهش گر بیاید, اعم از روایى, فقهى, حقوقى و با جداسازى مأخذهاى عربى از فارسى, مقاله ها از کتابها, فرا روى محقق قرار گرفته است.
4. فرم تکمیلى و یا فرم انتخاب موضوع: این فرم, شکل اجرایى کار را روشن مى سازد. در این فرم, پس از ویژگیهاى علمى و فردى محقق, چگونگى انتخاب موضوع و سیر تعیین آن, بیان مى شود.
مدت زمان تحقیق, یک سال در نظر گرفته شده و در صورت نیاز تمهیداتى براى استاد راهنما, اندیشیده شده است.
در پایان, تحقیق انجام شده به کمیته علمى داده مى شود و پس از گزینش برترین ها, براى اظهارنظر نهایى در اختیار استاد قرار مى گیرد.
پیامدهاى مثبت
1. شناسایى استعدادها: براى برنامه ریزى مناسب و بهره گیریهاى بهتر.
2. آشنایى طالب علمان با فن نگارش: کاستى که امروز, گریبان گیر بسیارى از فضلاى حوزه است که با وجود برخوردارى از دانش, از ارائه آن در قالب کتاب و مقاله با اسلوبى دقیق و خوشایند, رسا و روان, ناتوانند.
3. بهره گیرى همه سویه: دستاورد بسیارى از این پژوهشها, هم مى تواند زمینه ساز ارائه فتوا و نظریه هاى علمى سازوار براى صاحبان فتوا گردد و هم در حلّ گرفتاریهاى نظام و پاسخ گویى به شبهه هاى فقهى کارساز باشد.
4. دمیده شدن روح تازه در کالبد درسهاى فقهى: اگر در هر درسى, توجه استاد به فرعها و گزاره هایى که یا مورد نیاز امروز جامعه اند و یا روى آنها کم کار شده و یا نیاز به کار دوباره دارند معطوف گردد, در تکرارى ترین بابهاى فقهى که بحثهاى پردامنه اى درباره آنها انجام گرفته, هماره فرعها و گزاره هاى بایسته پژوهش وجود خواهد داشت. افزون بر این, برنامه هایى این چنین, شأن و رتبه درسهاى عالى حوزه را بالا مى برد و هر کسى به خود اجازه نمى دهد, بدون برخوردارى از دانش بالا, بر کرسى تدریس تکیه زند.
راه کار عملى
براى عملى شدن این روش, بایسته است ابتدا در هر انجمن درسى, کمیته علمى از شاگردان ممتاز با سابقه درس, زیر نظر استاد تشکیل شود, تا از طریق این کمیته, کارهاى اجرایى دنبال شود, بدین گونه:
1. در آوردن پرسشهاى اصلى هر درس, با نظارت استاد.
2. گزینش پرسشها و ارائه منابع, در پایان هر درس.
3. بررسى و ارزیابى تحقیقها در زمان تعیین شده, با نظارت استاد.
4. رتبه بندى تحقیقها و گزینش بهترینها براى ارائه به استاد, براى اظهارنظر نهایى.
روشن است اگر روش جزوه دادن به شاگردان رایج شود, کمک شایانى خواهد بود در بهتر فهمیدن درس زیرا, شرکت کنندگان در حوزه درس, وقتى دغدغه یادداشت بردارى سخنان استاد را نداشته باشند, طبیعى خواهد بود تمام حواس خود را به کار خواهند گرفت که سخنان استاد را دریابند و به ذهن بسپارند.
اگر این روشها, با همت و تلاش دست اندرکاران و بزرگان و مراجع بزرگوار تقلید و فضلاى حوزه و شوراى مدیریت, پیاده شود, در زمان کوتاهى شاهد دگوگونى ژرف در نظام آموزش عالى خواهیم بود و از دستاوردهاى چشم نواز و روح انگیز آن, نظام مقدس جمهورى اسلامى بهره خواهد برد. به امید آن روز.
پى نوشتها:
1 . اعیان الشیعه, ج9 / 196 .
2 . معارف الرجال, ج2 / 237 .
3 . نجوم السماء, ج1 / 95 .
4 . میرزاى شیرازى, شیخ آقابزرگ/ 56 .
امروزه, کم تر محفل و انجمن علمى و پژوهشى حوزوى وجود دارد که در آن, سخن از بایستگى پاسخ گویى به پرسشها, برآوردن نیازها و ردّ شبهه ها نباشد.
این دل مشغولى, از نفحه هاى ربانى است که اگر با برنامه ریزى درست, از این نسیم و دهش بهره بریم و خود را خُنکُاى آن قرار دهیم, بى گمان, دگردیسیهاى ژرفى را درآینده نه چندان دور, شاهد خواهیم بود و فقه را به جایگاه اصلى خود که مرجعیت در تمامى حوادث واقعه, مسائل نوپیدا و رویدادهاى فردى و اجتماعى است, خواهیم رساند.
هم اینک, آثار و برکتهایى از این دل مشغولى مبارک را در جاى جاى حوزه با شکوه قم, مشهد و… شاهدیم: در روش فقاهت, در آثار و دستاوردهاى آن (نوع فتاوا و اجتهادات), بنیان گذارى و راه اندازى بنیادهاى علمى و پژوهشى, با گرایشهاى گوناگون, مرکزهاى ویژه براى پاسخ گویى به پرسشها و کالبد شکافى شبهه ها و ردّ آنها, در نشر مجلّه ها و نشریه هاى گوناگون, با گرایشها, هدفها, برنامه ها و مخاطبهاى ویژه, در نشر صدها کتاب مفید, راهگشا و روشن گر, در سال, ارائه دهها نرم افزار, در دانشها و معارف اسلامى, راه اندازى پایگاه هاى اطلاع رسانى, با بهره گیرى از اینترنت و….
با این همه, حوزه آموزش, از این دگرگونى به دور مانده است. حال آن که اگر این عرصه, از این نسیم به روشنى بهره برد و بویژه در سطوح عالى فقه آموزى, دگردیسیهایى با توجه به نیازهاى امروز و مسائل نوپیدا, رخ دهد, در رشد و بالندگى فقه و تواناسازى آن براى پاسخ گویى به پرسشهاى نو و رویارویى با شبهه ها, اثرى شگرف خواهد داشت. در متنهاى آموزشى ابتدایى و میانى حوزه, گامهایى برداشته شده که کم وبیش, کامیابیهایى را در پى داشته, امّا در آموزش عالى, که دوره حساس و سرنوشت سازى براى طالب علمان به شمار مى رود, آموزش, همچنان برمدار گذشته هاى دور مى چرخد که بى گمان هم براى طالب علمان و هم براى جامعه دست به گریبان با پرسشها و شبهه هاى گوناگون, زیان بار است.
نگاهى به گذشته
در گذشته هاى نه چندان دور, هم راه رسیدن به پایه اجتهاد, کوتاه بود و هم آنان که این راه را پیمودند, بیش تر بودند و از تواناییهاى بالاتر برخوردار. بسیارى فقیهان نامور و آثار باارزش به جاى مانده از آنان, گواه این مدعاست.
درنگى گذرا درتاریخ فقه, ما را به این حقیقت رهنمون مى سازد که روش آموزش فقه در دوران پیشین, با آنچه امروز در حوزه هاى ما رایج است, ناسانیهاى اساسى و درخور درنگى دارد که بى گمان, آن کامیابیها ریشه از این جا مى گیرد, از آن جمله است:
1 . کوچک بودن حلقه هاى درس: کم بودن طالب علمان, بسیارى استادان, سبب مى شد, درسها در حلقه هاى کوچک برگزار شود و این کمى جمعیت, به طور طبیعى مجال مى داد, تا بین استاد و شاگرد, همدرسها با یکدیگر, بحث درگیرد و پیوند نزدیک ترى بین آنان برقرار شود و مسائل علمى, به درستى کالبد شکافى شوند و زوایاى بحث به خوبى روشن گردند و در نتیجه در این کانون گرم, هم مقوله هاى مورد بحث ژرفا مى یافتند و هم استاد, زینه زینه اوج مى گرفت و پختگى مى یافت, و هم شاگرد, اگر از استعداد و هوش خوب برخوردار بود, زاد و توشه خود را براى پیمودن راه هاى دشوار گذر بر مى گرفت.
2. تشکیل حلقه هاى ویژه درسى: بى گمان, همه آنانى که در درس استادى شرکت مى جویند, از هوش, استعداد و درک یکسانى بهره ندارند. این ناهمگونى, هم استاد را از طرح بحثهاى ژرف باز مى دارد و به بیان و طرح بحثهاى غیر ضرور وا مى دارد و هم باب گفت وگو را براى شاگردان برخوردار از هوش و استعداد بالا, مى بندد.
از این روى, استادان براى شاگردان با استعداد خویش, حلقه ویژه تشکیل مى داده اند, تا بحثهاى ژرف تر و مشکل تر در آن حلقه ها, مجال طرح بیابند و استعدادهاى برتر نادیده انگاشته نشوند.
در دوره هاى گذشته به این مهم توجه مى شده و در کنار درسهاى همگانى, انجمنهاى ویژه اى وجود داشته که گاه شرکت جویان در آنها, یک, یا دو نفر بوده اند. در مَثَل, در حلقه درس خصوصى محقق اردبیلى دو شاگرد ممتاز حلقه درسى ایشان, شرکت مى جسته اند: صاحب معالم و صاحب مدارک.1
ویژگى این گونه درسها, پرهیز از بحثهاى غیر ضرورى و بسنده کردن به بررسى بحثهاى لازم و در نتیجه, سرعت در رسیدن به نتیجه.
یا میرزاى شیرازى, تمامى استفتاهایى که از او مى شد در این انجمن عرضه مى کرد.پس از نظرخواهى و گفت وگوهاى فراوان علمى, که گاه ساعتها به درازا مى کشید,نتیجه آن را پاسخ استفتاء خویش قرار مى داد. و نیز شوراهاى استفتا,درگذشته, نمودى از این انجمنهاى علمى خصوصى بود که استادِ صاحب فتوا, پرسشهاى فقهى را پس از یک مباحثه و گفت وگوى عالمانه و محققانه, با گروهى از شاگردان برجسته و صاحب رأى خود, پاسخ مى داد.2
3. تقریر درس: نقش مهم دیگرى که شاگردان برجسته و ممتاز درسها بر عهده داشتند, تشکیل محفلهاى تقریر درس براى دیگر شاگردان بود. در این محفلها, درسهاى استاد, با بیان وشرح بیش تر, از سوى برجستگان و پُرپیشینگان درس براى شاگردانى که از استعداد کم تر و یا از پیشینه کم تر شرکت در درس, برخوردار بودند, تقریر مى شد.
در این محفلها, هم توانایى ارائه دهنده درس, آزموده مى شد و رشد و بالندگى مى یافت و هم مجال بحث و گفت وگو براى شرکت کنندگان که در درس استاد مجال آن را نمى یافتند, فراهم مى شد.
افسوس که این روش, با همه برجستگیهایى که دارد, به حوزه هاى ایران, راه نیافت.
4. رساله نویسى: امروزه در نظامهاى آموزشى جدید, نوشتن رساله, به عنوان پایان نامه تحصیلى دروس عالى, ضرورى است, در نظام آموزشى فقهى گذشته, این روش معمول بوده و شاگردان هر درسى براى آزمون توانایى علمى خود و دستیابى به رتبه اجتهاد رساله فقهى مى نگاشتند و بر استاد عرضه مى داشتند و استاد, نظر خود را درباره رساله اعلام مى داشت. موضوع این رساله گاه از سوى خود شاگردان انتخاب مى شد و گاه از سوى استاد, به شاگرد, پیشنهاد مى گردید. از باب نمونه, صاحب جواهر به شاگردان خود سفارش مى کند که رساله علمى بنگارند.3 میرزاى شیرازى, برابر استعداد شاگرد, به او موضوعى براى پژوهش مى داد و سپس در همان موضوع, با او به گفت وگو مى پرداخت.4
5. اجازه اجتهاد: یکى دیگر از برتریهاى فراموش شده نظام آموزشى عالى پیشین, کوشش طالب علمان براى گرفتن اجازه اجتهاد و دقت و باریک اندیشى و همه سونگرى مدرسان و استادان, در دادن اجازه اجتهاد است. این روش, افزون براین که جایگاه و رتبه شاگرد هر درسى را مى نمایاند, از حضور بى هدف در درسها و عاطل و باطل ماندن آنان در حوزه ها جلوگیرى مى کرد. زیرا فردى که دوره هاى فقه و اصول را دیده بود, با گرفتن اجازه اجتهاد از استاد, خود را بى نیاز از شرکت در درس مى دید و براى انجام تکلیف, راهنمایى و ارشاد مردمان و تشکیل محفلهاى علمى و درسى, به شهر و دیار خود بر مى گشت.
اینها و نمونه هایى دیگر از این دست, مؤلفه هایى است که مى تواند سازوار با زمان و نیازهاى زمان, در نظام آموزش عالى فقه, مورد بررسى و ارزیابى کارشناسان قرار گیرد, تا دگرگونى شایسته در نظام آموزشى پدید آید.
وضع موجود
حوزه در حال حاضر, با برخوردارى از شور و نشاط و رویکرد جوانان تحصیل کرده به آن, از جایگاه بهترى برخوردار شده, فسوسا که سازوار با گنجاییها, برنامه ریزى انجام نگرفته است, بویژه در پایه هاى عالى آموزش که زمان بروز و ظهور استعدادها و تواناییهاست.
نتیجه این بى برنامگى, حضور بى هدف در درسها, پایان ناپذیر بودن دانش اندوزى در سطح عالى, احساس سردرگمى, هجرت زود هنگام از حوزه به دانشگاه و….
اندوهبارتر این که, بى برنامگى و بى معیارى و بى قاعدگى, به کرسى درسهاى عالى حوزه نیز کشیده شده است. کرسى درس خارج و درسهاى پایه عالى از جایگاه والایى برخوردار بوده و هست; امّا امروزه دیده مى شود از سوى شمارى حرمت و قدر این جایگاه پاس داشته نمى شود و بدون شایستگیهاى لازم, از نظر معنوى و علمى بر آن فراز مى روند که اگر امروز براى این حرمت شکنى و بى قاعدگى و بى معیارى, چاره اى اندیشیده نشود, فردا دیر است و برج و باروى معنویتى که با صدها سال تلاش مردان بزرگ, سر به فلک کشیده و پایگاه علمى که با خون دل خوردنهاى فراوان مردان علم و اندیشه استوار گشته, فرو خواهد ریخت.
روزنه امید
در کنار این بى برنامگى و بى قاعدگى, هماره بوده اند استادان برجسته اى که تلاش ورزیده اند, توانایى و استعداد شاگردان خود را کشف کنند و به پرورش و بهره گیرى از آنان بپردازند و در روش آموزشى دگرگونى پدید آورند. اما این کوششها, بیش تر, فردى و موردى و ویژه انگشت شمارى از برجستگان حوزه بوده است, در سطح عموم برنامه اى که هم از نظر مقام ثبوت و هم اثبات درخور توجه باشد, ارائه نگردیده است. تا آن که در تابستان 1380, در پایان سال تحصیلى, شاهد پخش جزوه اى در میان شرکت کنندگان درس خارج فقه مقام معظم رهبرى بودیم. در آن جزوه از تمامى شرکت کنندگان خواسته شده بود, تا رساله اى تحقیقى در یکى از موضوعهاى ارائه شده بنگارند.
پخش این جزوه, نور امید را در دلها تاباند و صداى گامهاى دگرگونى در روش آموزش درسهاى عالى حوزه را در گوشها طنین انداز شد.
ما بر این باوریم که کوششهایى از این دست, اگر به درستى مورد توجه قرار گیرند و پس از ارزیابى و بررسیهاى کارشناسانه, روشى فراگیر در درسهاى عالى حوزه گردد, مى تواند درسها را از مشکل بزرگى که در حال حاضر گریبان گیر آن است, رهایى بخشد. از این روى, بر آن شدیم تا این کوشش نو و مبارک را گزارش کنیم, تا ضمن ارج نهادن به این گونه تلاشها, نوید بدهیم از آینده روشنى که از افق پیداست.
جزوه یاد شده که با عنوان (موضوعات تحقیقى باب قصاص) در دسترس طالب علمان شرکت کننده در درس مقام معظم رهبرى قرار گرفته, داراى چهار زیر مجموعه است:
1. روش تحقیق: در آغاز, در دیباچه اى کوتاه, از اصول هر تحقیقى که ناگزیر باید به آنها توجه شود, سخن رفته است.
2. موضوعهاى تحقیق: زیر این عنوان که بخش اصلى جزوه را سامان مى دهد, 123 عنوان درخور پژوهش از 136 درس ارائه شده توسط معظم له, بیرون کشیده شده است.
در گزینش گزاره ها, سعى شده که هر کدام, به وجهى شایستگى پژوهش را داشته باشند, یا از آن روى که مورد ابتلاست, یا بدان جهت که شبهه اى را پاسخ مى گوید و یا به خاطر ارزش مبنایى که دارد.
این ویژگیها, در درسهاى ارائه شده, مورد توجه استاد بوده و در مجالى که بوده, بدانها پرداخته و زوایاى پژوهشى آنها را نمایانده است. از این روى, روشن شده که پرسش, به کدام یک از درسها مربوط مى شود. از آن جا که درسهاى استاد, به صورت جزوه و با شماره ارائه شده, این کار به آسانى انجام گرفته و محقق به آسانى مى تواند به موضوع دلخواه خویش دست یابد.
نمونه اى از پرسشها:
1. فلسفه تشریع قصاص در اسلام.
2. تناسب جرم و مجازات.
3. بررسى حکم انکار ضرورى.
4. اقسام ملاک حکم و بررسى آنها.
5. تفاوت حق و حکم و آثار هر کدام.
6. بررسى رجالى اصحاب اجماع.
7. بررسى کاربرد قاعده (الحدود تدرأ بالشبهات) در باب قصاص.
8. بررسى راه هاى علاج اخبار متعارض در باب شرکت در قتل.
9. بررسى مبانى حکم (تنصیف دیه زن نسبت به مرد) و پاسخ منتقدان و مخالفان این حکم.
10. بررسى حکم قتل یک مرد, توسط دو زن.
11. بررسى عناصر تشکیل دهنده شرکت در قتل.
3. منابع و مأخذ: در این بخش, فهرست حدود 155 منبع و مأخذ, که هر کدام به گونه اى در درس مورد استناد بوده اند و یا در کار پژوهش, امکان دارد که به کار پژوهش گر بیاید, اعم از روایى, فقهى, حقوقى و با جداسازى مأخذهاى عربى از فارسى, مقاله ها از کتابها, فرا روى محقق قرار گرفته است.
4. فرم تکمیلى و یا فرم انتخاب موضوع: این فرم, شکل اجرایى کار را روشن مى سازد. در این فرم, پس از ویژگیهاى علمى و فردى محقق, چگونگى انتخاب موضوع و سیر تعیین آن, بیان مى شود.
مدت زمان تحقیق, یک سال در نظر گرفته شده و در صورت نیاز تمهیداتى براى استاد راهنما, اندیشیده شده است.
در پایان, تحقیق انجام شده به کمیته علمى داده مى شود و پس از گزینش برترین ها, براى اظهارنظر نهایى در اختیار استاد قرار مى گیرد.
پیامدهاى مثبت
1. شناسایى استعدادها: براى برنامه ریزى مناسب و بهره گیریهاى بهتر.
2. آشنایى طالب علمان با فن نگارش: کاستى که امروز, گریبان گیر بسیارى از فضلاى حوزه است که با وجود برخوردارى از دانش, از ارائه آن در قالب کتاب و مقاله با اسلوبى دقیق و خوشایند, رسا و روان, ناتوانند.
3. بهره گیرى همه سویه: دستاورد بسیارى از این پژوهشها, هم مى تواند زمینه ساز ارائه فتوا و نظریه هاى علمى سازوار براى صاحبان فتوا گردد و هم در حلّ گرفتاریهاى نظام و پاسخ گویى به شبهه هاى فقهى کارساز باشد.
4. دمیده شدن روح تازه در کالبد درسهاى فقهى: اگر در هر درسى, توجه استاد به فرعها و گزاره هایى که یا مورد نیاز امروز جامعه اند و یا روى آنها کم کار شده و یا نیاز به کار دوباره دارند معطوف گردد, در تکرارى ترین بابهاى فقهى که بحثهاى پردامنه اى درباره آنها انجام گرفته, هماره فرعها و گزاره هاى بایسته پژوهش وجود خواهد داشت. افزون بر این, برنامه هایى این چنین, شأن و رتبه درسهاى عالى حوزه را بالا مى برد و هر کسى به خود اجازه نمى دهد, بدون برخوردارى از دانش بالا, بر کرسى تدریس تکیه زند.
راه کار عملى
براى عملى شدن این روش, بایسته است ابتدا در هر انجمن درسى, کمیته علمى از شاگردان ممتاز با سابقه درس, زیر نظر استاد تشکیل شود, تا از طریق این کمیته, کارهاى اجرایى دنبال شود, بدین گونه:
1. در آوردن پرسشهاى اصلى هر درس, با نظارت استاد.
2. گزینش پرسشها و ارائه منابع, در پایان هر درس.
3. بررسى و ارزیابى تحقیقها در زمان تعیین شده, با نظارت استاد.
4. رتبه بندى تحقیقها و گزینش بهترینها براى ارائه به استاد, براى اظهارنظر نهایى.
روشن است اگر روش جزوه دادن به شاگردان رایج شود, کمک شایانى خواهد بود در بهتر فهمیدن درس زیرا, شرکت کنندگان در حوزه درس, وقتى دغدغه یادداشت بردارى سخنان استاد را نداشته باشند, طبیعى خواهد بود تمام حواس خود را به کار خواهند گرفت که سخنان استاد را دریابند و به ذهن بسپارند.
اگر این روشها, با همت و تلاش دست اندرکاران و بزرگان و مراجع بزرگوار تقلید و فضلاى حوزه و شوراى مدیریت, پیاده شود, در زمان کوتاهى شاهد دگوگونى ژرف در نظام آموزش عالى خواهیم بود و از دستاوردهاى چشم نواز و روح انگیز آن, نظام مقدس جمهورى اسلامى بهره خواهد برد. به امید آن روز.
پى نوشتها:
1 . اعیان الشیعه, ج9 / 196 .
2 . معارف الرجال, ج2 / 237 .
3 . نجوم السماء, ج1 / 95 .
4 . میرزاى شیرازى, شیخ آقابزرگ/ 56 .