آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۷

چکیده

متن

گرایش به زیبایى و دورى از زشتى, فطرى است. هر انسانى, به طبع نخستین خویش, نغمه خوش, آهنگ دلنشین, منظره چشم نواز و… را خوش مى دارد.
این حسّ زیبایى خواهى, آن گاه که با کمال جویى انسان, به هم آمیزد, او را به آنچه از پدیده هاى طبیعى مى بیند و حسّ مى کند, قانع نمى سازد, دوست دارد آنچه را خود احساس مى کند, بیافریند; از این رو پدیده هاى زیباى جهان را بر مى گزیند و با احساسى که خود از آنان دارد و آن گونه که پسند خویش است, به نیروى خیال دگرگون مى سازد, باز آفرینى مى کند و احساس خود را از پدیده هاى هستى به گونه زیبا و دلنواز به نمایش مى گذارد. چنین کوششى که به آفرینش اثرى زیبا مى انجامد, هنر نامیده مى شود و حاصل آن کوشش, اثر هنرى, و آفریننده آن را هنرمند مى نامند.
هنر, تجلى احساس انسان است در قالب محسوس.
هنر, از احساس مایه مى گیرد و با احساس رو درروست.
زبان هنر, زبان احساس است و مخاطب احساس دل. هنر, دل برانگیز است و حرکت آفرین. هنر تجهیز مى کند, بى آن که بر منبر موعظه بنشیند. حقیقت را وا مى تاباند, بى آن که درباره آن, به استدلال بپردازد.
زبان هنر, همیشه براى بیان حقیقت باز است; چرا که مالک راهها و شیوه هاى مختلف است به هزار زبان سخن مى گوید.
زبان هنر, زبان بین المللى است و توانمند ارتباط, با همه انسانها از هر نژاد و قبیله. وجود این ویژگیها: گستردگى قلمرو, قدرت نفوذ, توانایى تبیین و تفهیم, همواره هنر را مورد توجه انسانها قرار داده است و افکار و اندیشه ها را به خود گرایانده است. هرچند هنر نیز, همانند علم و دیگر تواناییهاى فطرى انسان, از دستبرد و تجاوز زورمداران و قدرت طلبان تاریخ در امان نمانده است و مورد سوء استفاده آنان قرار گرفته, ولى حق خواهان و مظلومان تاریخ نیز, از این قدرت عظیم الهى بهره برده اند.
پیشرفت صنعت و تکنیک, به هنر تواناییهاى چشمگیرى داده, تمامى زندگى فردى و اجتماعى انسانِ امروز را صحنه بروز و ظهور خود قرار داده است. تنها در عرصه پیام رسانى, از در و دیوار شهرها و صفحه هاى کتاب و روزنامه ها گرفته تا عظیم ترین وسائل و ابزار ارتباطى را جلوه گاه خود ساخته است, به گونه اى که ایجاد ارتباط براى انسان امروز, غیر از زبان هنر, باز دارنده هاى فراوانى دارد که کار را غیر ممکن مى سازد. این حضور جدى در زندگى انسانها, حساسیت نسبت به هنر را هم در قسمت فلسفى و هم در قسمت کاربردى, چند برابر کرده است.
هنر در فقه
هنر از آن دست مقوله هاى پیچیده اى است که تا کنون, به گونه اى دقیق تکلیف خود را با آن روشن نساخته ایم. طبیعى است, از فقه انتظار این نیست که به مسائل فلسفى هنر, مانند: ماهیت هنر, منشأ هنر و… بپردازد, لکن بُعد کاربردى آن را باید به دقت در کانون توجه خود قرار دهد و به پرسشهایى که هنر, با تمام گونه هاى نُمودیش دارد, پاسخ گو باشد. امروز, ده ها, بلکه صدها پرسش بایسته پاسخ در هنر و مقوله هاى هنرى وجود دارد. فقهاى ما در گذشته, با این که حضور هنر به گستردگى امروزین را در جوامع خود نداشته اند, با این حال, به میزان مورد نیاز, پاسخ گو بوده اند و مطالب ارزشمندى را در: خرید و فروش مجسمه, ساخت و نگاهدارى مجسمه کشیدن نقاشى, نواختن موسیقى, خرید وفروش ابزار و آلات موسیقى و… براى ما به یادگار گذاشته اند و دستمایه خوبى را براى تحقیق و پژوهش در مسائل هنرى در اختیار آیندگان نهاده اند.
صدالبته آنچه را که آن بزرگان گفته اند و نوشته اند و به تحقیق پرداخته اند, پاسخ گوى امروز مسائل هنرى ما نیست. تطور موضوع, گستردگى موضوع, مقتضیات وشرائط زمانى و مکانى به وجود آمده و… همه و همه بازنگرى جدّى به موضوع هنر را مى طلبد. آنچه در پى مى آید, نکاتى است در تأکید بر این ضرورت.
1 . پرابتلاترین موضوع:
بدون شک از وظایف مهم, فقه پاسخ گوى به نیازهاى فردى و اجتماعى انسانهاست و رشد و بالندگى فقه هم, در گرو همین پاسخ گویى. در حال حاضر, هنر, از مقوله هایى است, که جامعه ما گرفتار آن شده است به عنوان مثال: موسیقى (آوازى و سازى) از رایج ترین و پر مصرف ترین نوع هنر است. کفایت مى کند نگاهى داشته باشیم به حضور و جایگاه دو رسانه عمومى: رادیو و تلویزیون که امروز, در ردیف بایسته هاى سازندگى است. پخش موسیقى از این دو رسانه, از برنامه هاى حتمى و جدایى ناپذیر است و ناگزیر همه افراد جامعه دچار آن; زیرا که کمتر کسى مى تواند خود را از این دو رسانه بى نیاز بداند.
کوته اندیشى است اگر کسى بپندارد این نظام جمهورى اسلامى است که پاى این دو رسانه را به زندگى مردم باز کرد. این پندار, یا از سر غفلت و بى خبرى از واقعیتهاى جهان ناشى شده و یا غرض ورزى.
در هر صورت, بهتر مى نماد اینان, به جاى بدو بى راه گفتن به این و آن, کمر هست ببندند و در دریاى بى کران فقه غنى شیعه, به کند و کاو بپردازند و از دین سهله و سمحه نبوى, دستورهاى سازدار با شرایط و مقتضیات زمان را بیرون آورند.
2 . مقوله هاى جدید و دگرگون شونده:
در باب هنر, برخى از گونه هاى آن جدید و نو پیدایند, مانند هنر بازیگرى و مسائل مربوط به آن, کاریکاتور و هنرهاى طنزآمیز و برخى دیگر در بستر زمان دچار تغییر و دگرگونیهاى بسیار مهمى شده اند که این هر دو, ضرورت نگرش به هنر را ناگزیر مى کند. به عنوان مثال, مجسمه سازى در گذشته هاى دور, بویژه در عصر وحى و صدور روایات, با توجه به پیشینه و جوّ حاکم بت پرستى, امکان بهره گیرى صحیح از آن یا نبود و یا بسیار ناچیز مى نمود ـ اکنون, با گذشت قرنها و از بین رفتن و فراموش شدن فرهنگ بت پرستى در جامعه هاى اسلامى از یک سو, و امکان بهره وریهاى مباح و عقلایى از مجسمه, مانند: تزئینات, حفظ آثار و تاریخ گذشته ملتها, تجلیل و تکریم بزرگان و شخصیتهاى ملى و قومى و مذهبى انتقال پیامهاى فرهنگى و دینى و… از سوى دیگر, هر فقیه و محققى را وا مى دارد تا منابع فقهى و فتاواى گذشتگان را دوباره به بوته برسى بگذارد و همانند گذشتگان نیک اندیش خود, که وقتى براى مقوله هایى مانند. خون و…سودهاى حلالى دیدند, فتواى جدید صادر کردند, او نیز, شجاعت آن بیابد که دیدگاه جدیدى ارائه کند.
3 . گونه گونى دیدگاهها:
گونه گونى دیدگاهها در مسائل علمى و اجتهادى, ناگزیر است, ولى اگر بخواهد به عنوان دستورالعمل به جامعه ارائه شود, این گونه گونیها در رأى, هر جا و همه وقت پسندیده نیست و گاه مردم را دچار مشکل مى کند. به عنوان مثال, در جامعه ما اگر دیدگاهى نظام بانکى کنونى را بپذیرد و دیدگاه دیگرى آن را غیر مشروع بداند, تصور کنید مشکلات بسیارى را که دامنگیر شخصى مى شود که مى خواهد از دیدگاه دوّم پیروى کند. مجموعه مسائل حکومتى و نوع مسائل اجتماعى, در نظام اسلامى, از همین دستند. باید تلاش ورزید, تا جایى که امکان دارد, نظرها به هم نزدیک شوند.
هنر, از جمله مسائلى است که اختلاف نظر در انواع و اقسام آن, فراوان به چشم مى خورد, از جمله در غنا (موسیقى آوازى) هم در مفهوم غنا, دیدگاهها گوناگونند و هم در حکم آن. تا هیجده دیدگاه در بیان مفهوم غنا وجود دارد که از این جهت, ضرب المثل مفاهیم و مقوله هاى مجمل شده است.
در نقاشى و مجسمه نیز, اختلاف نظر هم در انواع و هم در احکام فراوان دیده مى شود. شاخص ترین فرد مجسمه سازى (ساخت مجسمه جاندار) که ابتداى چنین به نظر مى رسد به حرام بودن آن, همگان نظر داده اند, ولى به اندک بررسى به نظریه هاى مخالف قوى بر مى خوریم.
4 . نگاهى مستقل و همه جانبه به هنر:
هنر, در فقه جایگاه مستقلى ندارد. ما در فقه موضوعى به عنوان هنر (فنّ) که به مسائل و فرعهاى متفرقه آن پرداخته شود, نداریم. آنچه در فقه آمده, یک سرى مطالب پراکنده اى است در بابهاى گوناگون به مناسبتهاى گوناگون. از باب مثال, در (مکاسب محرمه), که سخن از داد و ستدهاى حلال و حرام مى رود, از همین زاویه, خرید و فروش: مجسمه, کنیزکان آوزه خوان و ابزار موسیقى مطرح شده و در کنار آن, از حکم ساخت و ساز و نگهدارى مجسمه و یا تعریف غنا و یا یاد دادن و یادگرفتن آن, سخن به میان آمده است. و نیز در بحث لباس و مکان نمازگزار موضوع بهره گیرى از نقاشى و مجسمه و کشیدن نقاشى مطالبى بیان شده است.
تنها در مورد تعزیه خوانى امام حسین(ع), به موضوع, به عنوان یک هنر نمایشى نگاه شده که آن هم, بیشتر از حدّ افتاء و استفتاء فراتر نمى رود.
بنابر این, افزون بر پراکندگى و جامع نبودن و دربر نگرفتن همه گونه هنر, زاویه نگاه و دید نیز, جزئى و حاشیه اى بوده نه کلى و همه سویى. روشن است که تفاوت بین این دونگاه و دید به موضوع, بسیار خواهد بود. شایسته است, با توجه به جایگاهى که امروز هنر در جامعه انسانى دارد و نقشى که در زندگى انسانها دارد, به عنوان موضوعى مستقل, با توجه به همه زوایا و گونه هایى که دارد, مطرح گردد و کتابى در فقه به نام (کتاب الفن) در کنار (کتاب التجارة), (کتاب المضاربة) و… افزوده گردد.
5 ـ احتیاط خلاف احتیاط
در گذشته به خاطر:
الف. نبود پیشینه درست در کاربرد هنر مجسمه سازى, سینما, تئاتر و…
ب. ابهام در برخى مفاهیم, مانند: مفهوم غنا.
ج. دغدغة از فرو افتادن در گناه به خاطر جوّ حاکم بر هنر و هنرمندان. و…
بیشتر فقهاى ما را بر آن داشت تا هر جا سخن از احکام مقوله هاى هنرى است, جانب حرمت و یا کراهت را بر حلال و مباح برترى دهند. اگر این داورى درست باشد, امروز احتیاط عکس این را اقتضاء دارد, زیرا:
الف. شرائط امکان بهره ورى صحیح از هنر در دوران حاکمیت نظام اسلامى موجود است.
ب. دغدغه ازفرو افتادن در دام دشمنان, با توجه به حضور جدى هنر در زندگى مردم از طرفى, هجوم فرهنگى بیگانه سوار بر امواج قوى و نافذ خویش از سوى دیگر, این نگرانى را براى هر اندیشه ور آگاه, به وجود مى آورد که اگر امروز ما, موضوع هنر را جدى نگیریم و پرسشها را پاسخ نگوییم, حد و مرزهاى حلال و حرام را در گونه هاى هنر واقع بینانه مشخص نسازیم, دیگران خلأ را پر خواهند کرد; زیرا با بى توجهى ما, نیازهاى جامعه از بین نمى رود و دیگران با توجه به ارتباطات سریعى که دارند, خلأ را پر خواهند کرد. باید بدانیم که با حرام اعلان کردن یک سویه, نه تنها ره به جایى برده نمى شود که در وادى دهشتناک ترى خواهیم افتاد.
افزون بر این, بیشتر مواردى که حکم به حرام بودن مى شود, اگر حلال بیّن نباشد, حرام بیّن هم نیست و از موارد شبهه است و یقین نداشتن به حرمت, جاى حکم به اباحة و جواز است نه حرام بودن و دورى گزیدن.
6 ـ هنر و پیام رسانى:
شک نیست که مقوله هنر, در حال حاضر, نقش و جایگاه بالایى در پیام رسانى یابیده به گونه اى که جدایى این دو مقوله از یکدیگر, امکان پذیر نیست.
امروز اشکال و شیوههاى پیام رسانى بسیار دگرگون شده اند. تکنیک و صنعت به کمک هنر آمده و امکانات جدیدى در تولید و عرضه پیام فراهم آورده است به گونه اى که میزان کاربرد و تأثیر شیوه هاى گذشته را تا اندازه بسیار تحت الشعاع قرار داده است.
رمان, نقاشى, موسیقى, فیلم, تآتر و… همه امکاناتى هستند که در جدول مربوط به پیام رسانى جایگاه ویژه اى دارند.
زبان هنر زبان بین المللى است. مى تواند به دور از حد و مرزهاى جغرافیایى با ملتها و قومهاى گوناگون ارتباط برقرار کند و به عنوان یک عنصر توانمند براى ارتباطهاى فردى و اجتماعى در سطح بین المللى, نقش باز مى کند. زندگى ماشینى, عرصه تفکر و اندیشیدن در مسائل پیچیده علمى را از انسان امروز گرفته است. انسان خسته از کار سخت شبانه روزى مجال آن ندارد که به زبان عقل و استدلال با او سخن گفت. باید بیشترین حرفها را, در کمترین زمان ممکن با مؤثرترین زبان بیان کرد و این, تنها از زبان هنر ساخته است; از این روى آن پیامى امروز پیروز مى شود و در صدر جاى مى گیرد که بتواند از این ابزارهاى هنرى بیشترین و بهترین استفاده را بکند.
هنر, مى تواند از مؤثرترین و بهترین ابزار در جهت ارائه حقایق و معارف دین به کار آید, تاریخ اسلام, زاویه هاى گوناگون زندگى سیاسى, اجتماعى و اخلاقى پیامبر و ائمه(ع) و شخصیتهاى مذهبى و سیاسى را هم تراز با فکرهاى گونه گون و در خور فهم هر گروه اجتماعى و هر طبقه و هر سن, در چهارچوب زیبا و دلنشین ارائه دهد.
هنر, مى تواند زبان رساندن حقایق دین باشد, آن جا که زبانها قدرت بیان نداشته باشند و از وصف کردن ارزشها و فهماندن آنها و جاى گیر کردن آنها به ژرفاى وجود انسان عاجز باشند. در تجربه چند ساله انقلاب, گوشه اى از تواناییهاى هنر را در عرصه پیام رسانى دین حسّ کردیم. تأثیر فیلم, نقاشى, تئاتر, موسیقى و آهنگهاى حماسى را که با محتواى مذهبى بودند, در جامعه مان به خوبى دریافتیم و حال آن که آنچه عرضه شده, نسبت به تواناییهاى ممکن ناچیز است. اشاره به یک نمونه خالى از لطف نیست:
کاریکاتور, که هنرى است از خانواده نقاشى, داراى زبان طنز و تمسخر. این هنر, با همین زبان مى تواند در تبیین, تحلیل و تفهیم پیامهاى دین کارساز باشد و از ارزشهاى دینى به دفاع برخیزد.
در بهمن سال 71 چهارمین سالگرد صدور حکم تاریخى امام(ره) درباره کتاب سست و بى پایه آیات شیطانى, مسابقه کاریکاتور از سوى ماهنامه تخصصى (کیهان کاریکاتور) برگزار شد. شرکت کنندگان در این مسابقه از خارج و داخل, در مجموع 4119 کاریکاتور ارائه دادند که از میان آنها شمارى به عنوان برنده انتخاب شدند. هیأت داوران, ویژگیهایى را براى گزینش کاریکاتورهاى برتر, در نظر گرفته بودند که برخى از آنها از زاویه نگاه ما: (تواناییهاى هنر در پیام رسانى) بسیار اهمیت دارند.
از جمله, آمده بود:
1 . قدرت برهانى و اقناعى از جهت پیام و مضمون و اندیشه تجسم یافته در قالب یک اثر هنرى.
2 . داشتن بیان بین المللى در جهت برقرار کردن ارتباط با دیگران, از راه زبان تصویرى و توانایى در تبیین حکم براى مخاطبان جهانى.
3 . حفظ و حراست از مراتب جدیت و قاطعیّت انقلابى و دینى حکم صادره…
4 . نشان دادن نقش و نقشه استعمارگران در ساماندهى توطئه آیات شیطانى, یا بهره بردارى از این گونه رخدادها.
5 . تبیین علل و عوامل ایجاد کننده صدور حکم یاد شده.
بنابراین, با توجه به این که رساندن پیام دین از مسؤولیتهاى مهم حوزویان است, تواناییهاى موجود در هنر, ایجاب مى کند که حوزه آن را جدّى بگیرد و براى هر چه بهتر استفاده کردن از این امکان و استعداد انسانى, برنامه بریزد و پیچیدگیهاى موجود را بزداید.
هنر در خدمت دین
بى گمان هنر به خاطر قدرت نفوذ و جاذبیّتى که دارد, همواره مورد استفاده نارواى اربابان قدرت, قرار گرفته و به زیان دین خدا و خلق خدا و درخدمت هوسها و خواسته هاى گردنکشان و طاغوتیان روزگارا به کار رفته است. این پیشینه بد, سبب شده تا بسیارى از حوزویان, به هنر و مسائل مربوط به آن, روى خوش نشان ندهند, بویژه نسبت به آن هنرهایى که در روزگار غربت اسلام و ارزشهاى اسلامى وارد کشور ما شده, مانند تئاتر و سینما که به طور طبیعى, بر پایه غیر اسلامى بنا گشته و ناسازوار و ناسازگار با مفاهیم اسلام رشد کرده است, ولى اگر واقع بینانه و با درنگى بیشتر به تاریخ هنر بنگریم, خواهیم یافت که هنر نیز مانند دیگر جلوه هاى زیباى زندگى انسان, همان گونه که استفاده نادرست از آن شده و ستمگران آن را در خدمت هدفهاى ضدانسانى درآورده اند, در اختیار دین و هدفهاى عالى انسانى و ترویج ارزشها نیز, قرار گرفته است.
بر این باوریم که اگر هنر را از این زاویه مورد مطالعه قرار دهیم, بدون شک به نکته هاى برجسته و مفیدى خواهیم رسید که در ذهنیت, نسبت به هنر مؤثر خواهد بود اینک اشاره اى گذرا:
اسلام, از آغاز در قالب صددرصد هنرى ارائه شد. در زمانى که شاعران و سخنوران توانا و قدرتمند فراوان بودند, قرآن در بلند ترین, عالى ترین و کامل ترین شکل بیان هنرى بر سینه محمّد(ص) فرود آمد. قرآن از لحاظ زبان هنرى, سرمایه اى بى نظیر و استثنائى است و یکى از وجوه اعجاز و ماندگارى آن همین قالب هنرى آن است.
شعر و شاعرى
در محیطى که شعر رایج ترین تجلّى هنر در جامعه است و شاید بتوان گفت اوج شکوفایى شعر عرب است, اسلام این هنر را مورد توجه قرار مى دهد و سوره اى را به نام (شعراء) اختصاص مى دهد و ضمن یادآورى کژرویهاى شعر جاهلى و نکوهش آن به خاطر پوچى و بى تعهدى, تأکید مى ورزد که این محکومیت, به خاطر محتواى اغواگر و گول زننده و تباهى آفرین آن و اشعارى است که از بى ایمانى سرایندگان آن نشأت گرفته است. اسلام, شعر عرب را به عنوان هنر محکوم نمى کند; چرا که همین هنر, اگر در اختیار افراد مؤمن و صالح قرار گیرد, ارزشمند است و به سود جامعه و مورد ستایش و تکریم.
(الشعراء یتبعهم الغاوون أ لم تر انهم فى کل واد یهیمون و انهم یقولون مالایفعلون الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و ذکروا اـ کثیراً.)
شاعران, کسانى هستند که گمراهان دنبال آنان مى افتند. نمى بینى که آنان در وادیهاى خیال و دروغ غوطه ور مى شوند و چیزهایى که عمل نمى کنند, مى گویند. مگر کسانى که ایمان آورده و کردار صالح به جاى مى آورند و فراوان به یاد خدا هستند.
پیامبر اکرم(ص) خود بارهاى بار, به تجلیل از شاعران متعهد پرداخت. شعر شاعران متعهد را, که در دفاع از اسلام و ترویج ارزشهاى آن شعر مى سرایند, همسنگ شمشیر مجاهدان و مبارزان قرار داده است.
تنظیم و تکریم امامان(ع) از شاعرانى همچون: دعبل, کمیت, حمیرى و… و دادن هدیه ها و صله هاى ارزشمند به آنان و اجازه دادن امام صادق(ع) به کمیت, براى خواند اشعار خود در سرزمین منى در ایّام حجّ, زمان و مکان عبادت و توجه به خدا و… همه و همه نشان از ارزش و اهتمامى است که دین و پیشوایان آن به شعر و هنرى دارند که به خدمت دین و ارزشهاى انسانى در آید.
غناء و موسیقى
عالى ترین هنر در پیوند با صوت و صدا در اسلام, تلاوت قرآن است. گرچه هرگز نام موسیقى بر آن اطلاق نشده, ولى عالى ترین شکل موسیقى در اسلام به شمار مى آید.
تلاوت قرآن, با صداى خوش, هماره, مورد ستایش پیشوایان دین قرار گرفته است:
(زینوا القرآن باصواتکم…)
از صوت نیکوى پیامبر(ص) و ائمه(ع) در تلاوت قرآن, قصه ها نقل شده است. درباره برخى از امامان(ع) آمده وقتى قرآن تلاوت مى کردند, زیبایى و دلنشینى آهنگ صدا رهگذران را مى ایستاند.
از این روى, بسیارى از فقیهان, تغنّى به قرآن را جایز دانسته اند.
نوع دیگر از موسیقى اسلام, گفتن اذان است. سفارش شده که اذان گو خوش صدا باشد.
مدح اهل بیت, باصداى نیکو که در شنوندگان ایجاد سرور و خوشحالى کند و مرثیه خوانى براى ائمه(ع) با صدایى که شنوندگان را اندوهگین سازد, تا مصداق آن شوند که (با شادى ما شاد و با حزن ما محزون) مورد ستایش و تکریم و پذیرش بوده است.
هم اینک در سراسر کشورهاى اسلامى, تلاوت قرآن, اذان با لحنها و نغمه هاى گوناگون به اجرا در مى آید و در میان شیعیان, افزون بر آنها, براى اهل بیت, با سبکها و آهنگهاى مختلف مدیحه و مرثیه سرایى مى شود. تمامى اینها موسیقى است و از گونه هاى موسیقى آیینى. بنابراین, این نوع از هنر نیز, آن گاه که به خدمت دین در آمده مورد پذیرش قرار گرفته است.
هنر نمایش
تعزیه خوانى براى امام حسین(ع), نوعى از هنر نمایش است. این هنر, هر چند همانند شعر و تلاوت قرآن, ریشه در زمان معصومان(ع) ندارد, ولى از زمانى که در خدمت عزادارى امام حسین(ع) در آمده, توجه فقیهان اسلام را به سوى خود گرایانده است و برخى در نفى و برخى در اثبات آن نظر دارند و در مجموع و به مرور زمان موافقان بیشترى یافته است.
نقاشى و مجسمه سازى
هنر معمارى که نوعى از نقاشى است, در تزیین مساجد, معابد و مکانهاى مقدس مسلمانان فراوان به کار رفته. رساندن پیشینه آن به زمان پیامبر(ص) و امامان(ع) کارى دشوار است, ولى به طور قطع سیره متشرعه بر پذیرش آن بوده است و هم اکنون, هنر معمارى به کار رفته در مکانهاى مقدس مسلمانان, از افتخارات هنرى مسلمانان به شمار مى آید.
اما هنر مجسمه سازى, به خاطر پیشینه نادرست آن و بهره بردن از آن در بتکده ها و ناشناخته بودن نقش آن در تبلیغ و ترویج دین و ارزشهاى انسانى در گذشته, مشکل بتوان به مواردى دست یافت که مجسمه سازى در خدمت دین و هدفهاى عالى آن قرار گرفته باشد, هر چند در قرآن کریم درباره سلیمان نبى (ع) مطلبى آمده که تأمل برانگیز است. خداوند در قرآن مى فرماید:
سلیمان از جنیان خواست برایش مجسمه بسازند.
آن گاه از او مى خواهد: تا خدا را بر این نعمت سپاسگزار باشد.
(یعملون له ما یشاء من محاریب وتماثیل وجفان کالجواب و قدور راسیات اعملوا آل داود شکراً و قلیلٌ من عبادى الشکور.)
این آیه شریفه, افزون بر تأیید اصل جواز مجسمه سازى, این پرسش را در ذهن بر مى انگیزد که هدف از ساختن مجسمه چه بوده است؟ آیا ممکن است سلیمان, پیامبر معصوم,کارى را بخواهد برایش انجام دهند (آن هم چیزى که خداوند از او نام مى برد و درخواست شکرگزارى دارد) بدون آن که قصد بهره ورى از آن در جهت هدفهاى الهى خود داشته باشد؟
در هر صورت, این سیر اجمالى وگذرا به ما مى فهماند که هنر, موهبت الهى است, هیچ گاه دین با او سرناسازگارى و ستیز نداشته است. هر جا که هنر, هر نوع آن, در خدمت دین و هدفهاى انسانى قرار گرفته, مورد حمایت و پذیرش دین و پیشوایان آن قرار گرفته است.
سردبیر

تبلیغات