آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

در اولین پرتره بازمانده از فتحعلی شاه به عنوان فرمانروای قاجار (سلطنت 1797-1834م)، که در سال 1213ق/1797-1798 م درست پس از به سلطنت رسیدن وی نقاشی شده، شاه جوان با کلاهی عمامه مانند که با جقه پردار تزئین شده، نشان داده می شود (شکل 1). اثری از تاج موسوم به کیانی، که ساخته عمو و سلف او، آقا محمد شاه قاجار (سلطنت97-1785)بود در این تصویر دیده نمی شود. برخلاف بیشتر پرتره های سلطنتی دیگر در سال های بعد، در اینجا و در این اثر باشکوه نقاش چیره دست، میرزا بابای شیرازی، شاه بر روی تختی می نشیند که به نظر می رسد سکویی است که با فرش پوشیده شده است و در این زمان تاج و تخت سلطنتی قاجارها وجود ندارد. فقدان تاج و تخت که بارزترین نمادهای اقتدار پادشاهی بودند، فتحعلی شاه جوان را به پادشاهی بی تاج و تخت تبدیل کرد که مترادف ناتوانی مطلق در فرهنگ سیاسی ایران است. دلیل عدم وجود به اصطلاح نشان های حاکمیت (وصله های سلطنت) در نمادهای آگاهانه عصر قاجار (1785-1925م) را نه در سلیقه هنرمند یا انتخاب حامی سلطنتی او، بلکه باید در هرج و مرج حاکم و مبارزه برای برتری سیاسی جستجو کرد. در واقع غیبت (وصله های سلطنت) در این تصاویر گویاتر از بیان هر وقایع نگاری رسمی است که می خواست آن را آشکارا بیان نماید

The Kayanid Crown and Qajar Reclaiming of Royal Authority

IN THE FIRST SURVIVING PORTRAIT OF FATH ALI SHAH (R. 1797-1834) AS THE Qajar sovereign, painted in 1213/1797-98, just after his accession, the young shah appears with a turban-like cap decorated with a plumed jiqqa (aigrette, fig. 1). The so-called Kayanid crown, a creation of his uncle and predecessor, Aqa Muhammad Shah Qajar (1785-97), is missing. In contrast to most other royal portraits of the later years, here in this majestic work by the master painter, Mirza Baba Shirazi, the shah poses on what appears to be a platform throne covered with a carpet, though at the time there was no Qajar royal throne in existence. The absence of the crown and the throne, the most conspicuous symbols of kingly authority, made the young Fath Ali Shah a crown-and- throne-less king (bī tāj va takht), a synonym for utter powerlessness in the Persian political culture.The reason for the absence of the so-called "badges of sovereignty" (vaṣla-hă-i saltanat) in the symbol-conscious Qajar era (1785-1925)—an absence more telling than any official chronicle would care to reveal-must be sought not in the artist's taste or his royal patron's choice, but in the prevailing chaos and the struggle for political supremacy.

تبلیغات