دیالکتیک آشکار و پنهان سازی: بازنمایی چهره به مثابه یک منظر زیباشناسانه در فیلم شیرین (1387) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
عباس کیارستمی در فیلم شیرین (1387)، تعدادی از ستارگان زن سینمای ایران را در جایگاه تماشاگر قرار داده و واکنش شان به فیلمی فرضی را در نماهایی که غالباً نمای نزدیک هستند، ضبط می کند. کیارستمی با تمهیدی که به کار می گیرد این چهره های خاص را به منظر زیباشناسانه و ابژه های هنری برای تأمل مخاطب، بدل می کند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و با وام گیری از مباحث تام گانینگ و جولیانا برونو، به اهمیت چهره و چهره شناسی در سینمای اولیه می پردازد؛ سپس، فراخوانی این زیبایی شناسی را در شیرین بررسی می کند. این پژوهش ادعا می کند کیارستمی با قراردادن ستاره سینمایی در جایگاه تماشاگر فیلم فرضی روی پرده سینما و دادن امکان آشکارسازی شخصیت او به مخاطب فیلم شیرین، از جایگاه ستاره سینمایی، افسانه زدایی می کند. اما این رابطه یک طرفه نمی ماند و همین که منظر پیش رو، نه از آن مخاطب عادی بلکه از آن ستارگان سینمایی ا ست، و با یادآوری خاطرات سینمایی در ذهن مخاطب، از فیلم ها و شخصیتی که ایشان رقم زده اند، مجدداً از آن ها افسانه سازی می شود. اینکه افرادی که به تصویر کشیده می شوند، هنرپیشگانی هستند که مهارت بالایی در ایفای نقش و اتخاذ ماسک بر چهره دارند، اطمینان مخاطب در خوانش و نفوذ به فضای تصویری ایشان را هم در این مورد، و هم در کل، در خاطرات سینمایی که بازخوانی می شوند، مخدوش می کند. بازی که کیارستمی بین مخاطب و این ستارگان می چیند، در کنار افشاگری و تخریب روابط پیشین این دو، مخاطب را وامی دارد با مونتاژ لحظات گسسته ای که در این فضای موزه مانند با آن ها مواجه می شود و خاطرات فردی-جمعی سینمایی که تداعی می شوند، فیلم شیرین را در ذهن خود بسازد و این فیلم ذهنی، تاریخی شخصی و متفاوت از سینمای ایران می شود که اهمیت و عدم امکان طرد و حذف ستارگان زن سینمای ایران را یادآوری می کند.Dialectic of Revelation and Concealment: A Representation of the Face as an Aesthetic Landscape in the Film Shirin (2008)
In Shirin (2008), Abbas Kiarostami places several of Iran’s female cinema stars in the position of spectators and records their reactions to a hypothetical film through predominantly close-up shots. Kiarostami transforms these distinctive faces into objects of aesthetic contemplation and artistic reflection through his approach. This descriptive-analytic study, draws on the discussions of Tom Gunning and Giuliana Bruno regarding the significance of physiognomy in early cinema, and then examines the invocation of this aesthetics in Shirin. The research asserts that by positioning the film star as the audience of an imaginary film, and giving Shirin’s audience the opportunity to reveal her personality by means of reading her face, the film demystifies the status of the cinematic star. However, this relationship doesn’t remain one-sided, since both the mere fact that these close-ups, portray not the ordinary viewers but the film stars, as well as the recollection of cinematic memories associated with the films and characters they have shaped, once again ascends these stars to the status of myths. Moreover, the depiction of individuals who possess a high skill in adopting roles and masks, complicates the audience’s confidence in interpreting and penetrating their visual space, both in this instance and in the cinematic memories that are conjured. The interplay Kiarostami orchestrates between the viewer and these stars, alongside revealing and dismantling their previous relationships, compels the viewer to construct Shirin in their mind through a montage of fragmented moments encountered in this museum-like space and the collective-individual cinematic memories evoked. This mental film becomes a personal and distinct history of Iranian cinema, underscoring the importance and the impossibility of excluding Iran’s female cinema stars.