آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۷

چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین ارتباط بین سبکهای تفکر و سبکهای تصمیم گیری با میانجیگری حل مسئله شاغلین استارت آپها انجام شد. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی شاغلین در حوزه استارت آپ های شهر تهران در سال 1401 بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 300 نفر انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های سبک تفکر (استرنبرگ، 1994)، سبک تصمیم گیری (اسکات و بروس، 1995) و مهارت حل مسئله (هپنر، 1988) پاسخ دادند. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روشهای آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری و روش آماری تحلیل مسیر با نرم افزارهای SPSS-26 و آموس انجام شد. بر اساس یافته ها، مدل پیشنهادی در معادلات ساختاری و روابط علّی بین متغیرهای، از برازش خوبی برخوردار بود. به طورکلی مشخص شد که سبک تصمیم گیری هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق مهارت حل مسئله در شاغلین استارت آپ ها با سبک تفکر رابطه دارد . نتایج نشان داد که بین مهارت حل مسئله و ابعاد آن با سبک تصمیم گیری و بین سبک تفکر و ابعاد آن با سبک تصمیم گیری نیز رابطه مثبت و معنادار بود. بنابراین توصیه می شود از یافته های پژوهش جهت استخدام و تصمیم گیری در حوزه استارت آپ ها استفاده شود.

The Relationship between Thinking Styles and Decision-Making Styles with The Mediation of Problem Solving Employees of Startups

The research was conducted with the aim of determining the relationship between thinking styles and decision-making styles with the mediation of problem solving among startup employees. The research was descriptive and correlational. The statistical population of the research included all employees in the field of startups in Tehran in 1401. 300 people were selected by available sampling method and responded to research tools including questionnaires of thinking style (Sternberg, 1994), decision making style (Scott and Bruce, 1995) and problem-solving skills (Heppner, 1988). Analysis of research data using descriptive statistics methods (prevalence, percentage, mean and standard deviation), Pearson correlation coefficient, multivariate regression and structural equation modeling and path analysis statistical method with SPSS-26 software and Amos is done. Based on the findings, the proposed model had a good fit in structural equations and causal relationships between the mentioned variables. In general, in the proposed model of the research, it was found that the decision-making style is related to the thinking style both directly and indirectly through the problem-solving skills of the startup employees (P<0.05). The results showed that there was a positive and significant relationship between problem solving skills and its dimensions with decision-making style (P<0.05) and between thinking style and its dimensions with decision-making style. The collected data are consistent with the desired structural model and have a good fit. Therefore, the relationship between thinking styles and decision-making styles is confirmed with the mediation of problem-solving skills in startup employees.

تبلیغات