آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

گفتگو مقولة پربرکت و میمونی است که در عرصة‌فرهنگ و تمدن کارکرد و نمود خاصی یافته است، لذا آشنایی با زیرساخت آن در عصر کنونی ضروری است. گفتـگو نـوعی ارتباط کـلامـی است با این شرط که دوسویه و تعاملی باشد. به زبان دیگر، گفتگو تبدیل اطلاعات ندانسته و مجهول به اطلاعات دانسته و معلوم و خروج از قوه به فعل است؛ این حرکت و ارتباط دوسویه در صورتی تعاملی و سالم خواهد بود که براساس شش عامل ارتباطی یاکوبسون، آمیزه‌ای از نقش‌ها را در برداشته باشد با این ویژگی از گفتگو،‌این مقاله بر آن است تا به این سؤال اساسی و مهم پاسخ دهد که آیا سفره گفتگو در عرصه و بستر فرهنگ، هنر و زیبایی پهن می‌شود یا در عرصه سیاست و علم گشاده می‌گردد و آنگاه براساس حکایتی از مثنوی به این گزاره می‌پردازد که نظریه گفتگو نباید ما را به گذشته بدون رویکرد به جهان کنونی سوق دهد و ضمن نقد دیدگاه فلاسفه چون افلاطون، بوبر، باختین در عرصه گفتگو "دیالوگ" به پیشینه حیات گفتگو می‌پردازد و در پایان به برخی از مؤلفه‌های گفتگوی فرهنگها و تمدنها نظیر آزادی، عدالت،‌اخلاق، تسامح و تساهل در ادبیات فارسی با تأکید بر مثنوی مولانا اشاره خواهد کرد.

تبلیغات