آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۰

چکیده

شباهت ظاهری و دشواری تمایز اصول و قواعد مکاتب ناتورالیسم و رئالیسم، منشأ اشتباهات فراوانی برای منتقدان بوده است. تا آنجا که گاهی آثار ناتورالیستی به عنوان آثار رئالیستی معرفی می‌شوند. در این مقاله اصول و قواعد مکاتب فوق، در دو اثر برجسته نانای امیل زولا و بابا گوریوی بالزاک، نقد و تحلیل شده است. اشخاص داستانی «نانا» در عین عادی و معمولی بودن، هر یک معرف قشر معینی از جامعه‌اند و نویسنده ناتورالیست اصراری بر تیپ‌سازی ندارد. ولی در «باباگوریو» با وجود برگزیده شدن قهرمانان از میان افراد جامعه، به آنها برجستگی خاصی (تیپ) ‌بخشیده می‌شود. انتقاد در آثار ناتورالیستی به مثابه مبارزه با بیماری‌هایی تلقی می‌شود که بر وحدت ارگانیک جامعه هجوم می‌آورد. اما در آثار رئالیستی عمیق‌ترین ریشه‌های تضادهای اجتماعی عصر کاویده می‌شود. با وجود اینکه اصول علمی ناتورالیسم پرداختن به هر موضوعی را صرف نظر از طبقه مجاز می‌داند، موضوع آثار ناتورالیستی بیشتر طبقات متوسط و پایین جامعه را شامل می‌شود. اما نویسنده رئالیست در آثار خود با وجود به تصویر کشیدن هر دو طبقه بالا و پایین جامعه، بیشتر به واقعیت‌ها و رنج‌های مربوط به طبقه کارگر توجه می‌کند. اکثر رمان‌های ناتورالیستی دارای پایانی اندوه بار، نگران کننده و فاجعه‌آمیز هستند و موجب ناراحتی خواننده می‌شوند. ولی آثار رئالیستی با وجود اینکه معمولاً پایانی غم انگیز دارند، تا حد آثار ناتورالیستی فاجعه‌آمیز نیستند.

تبلیغات