مبانی فقهی وجوب اهدای عضو (مقاله پژوهشی حوزه)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (حوزوی)
آرشیو
چکیده
فقیهان معاصر با توجه به آیات و روایات و بررسی متون فقهی، برداشت های متفاوتی درباره جواز و عدم جواز اهدای عضو ارائه داده اند. بر اساس یافته های این پژوهش، عضو هر قسمتی از بدن مثل سلول، بافت و استخوان همراه با گوشت را شامل می شود؛ همچنین حکم اولیه اهدای عضو، اصل اباحه است؛ زیرا دلیلی بر حرمت آن وجود ندارد و عنوان ضرر بر هر نوع اهدای عضوی، صادق نیست. در این پژوهش با استناد به آیات، روایات، حکم عقل و مذاق شریعت که بر ظهور لفظی مجموع ادله مبتنی است و حجیت آن، امری عرفی و مستند به سیره عقلاست، وجوب کفائی اهدای عضو ثابت شده است. با نگاه به مجموع روایت هایی مانند روایت های یاری رساندن به مؤمنان، حرمت ظلم کردن و خوار کردن مؤمن، دفع ضرر از مؤمن، تقیه، روایت های قَسَم دروغ برای حفظ جان، مال خود و مؤمن، روایت های شکافتن شکم میت برای خارج کردن جنین، روایت های نهی از اجابت نکردن مؤمن و همچنین با نگاهی به مسئله از منظر فقه حکومتی و حکم حکومتی، این اطمینان پیدا می شود که وجوب کفائی اهدای عضو برای نجات جان مسلمان و برای اجابت مضطری که در زندگی دشواری به سر می برد، جزو اراده تشریعی شارع است.Jurisprudential Principles of the Obligation to Donate Organ
Contemporary jurists have presented different viewpoints about the permissibility and impermissibility of organ donation according to the verses and narratives and the examination of jurisprudential texts. According to the findings of this study, the organ includes any part of the body such as cells, tissues, and bones along with meat. In addition, the primary ruling on organ donation is based on the principle of Ibahah (permissibility) because there is no reason for it to be haram (prohibited) and the title of loss is not true for any type of organ donation. In this research, by referring to the verses, narratives, rulings of reason and the taste of the Shari'ah, which is based on the verbal appearance of all the arguments, and its validity is a customary and documented matter according to the way of reason, the sufficient obligation of organ donation has been proven. By looking at a set of narratives such as narratives regarding helping the believers, oppressing and humiliating a believer as a haram act, avoiding harm from the believer, taqiya ( a precautionary dissimulation or denial of religious belief and practice), narratives of false swearing to save life, property and the believer, narratives of opening a corpse's stomach to remove the fetus, narratives about the prohibition of not answering the believer, as well as looking at the issue from the perspective of government jurisprudence and government ruling, it is confirmed that the sufficient obligation of organ donation to save the life of a Muslim and to meet the needs of a person who is living a difficult life is part of the religious will of Share’e (lawmaker).