آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۹

چکیده

شاید بتوان گفت که هر سوژه اندیشنده ای به دنبال کشف معنای زندگی خویش است. انسان، در طی این مسیر پر فرازو نشیب و در تلاش برای یافتن پاسخی در باب چیستی زندگی، به عدم سازگاری درک خویش با داده های موجود در جهان واقف می شود. این عدم تجانس می تواند احساس پوچی و بی معنایی را برای فرد در مواجهه با جهان به ارمغان بیاورد. آلبر کامو، یکی از متفکران قرن بیستم، قائل به این نوع پوچی و بی معنایی است و آن را لازمه شروعی جدید می داند. از دیدگاه او، مقابله ذهن محدود بشری با جهان ناشناخته و گاهاً غیر عقلانی، مسئله پوچی را پدید می آورد. تنها راه طغیان علیه پوچی بنیادین هستی رسیدن به آزادی و خودآگاهی با گذر از مسیر همین پوچی است. این گذار می تواند دو نوع سوژه را شامل شود: پوچ گرای منفعل و پوچ گرای فعال. پوچ گرای فعال با پذیرش تقدیر پوچ خود معنای زندگی اش را می سازد. هدف این مقاله بررسی مفهوم انسان طاغی در فلسفه کامو و چگونگی نمود آن در نمایشنامه های ساموئل بکت می باشد. ازاین رو، دو نمایشنامه او به نام های در انتظار گودو و دست آخر  انتخاب و از نظرگاه طغیان کامویی بررسی می شوند. یافته ها نشان دهنده خوانش جدیدی از انسان طاغی در این دو اثر است.   شخصیت های این آثار برخلاف فلسفه کامو، نه تنها توان خودکشی ندارند بلکه حتی برای خلق معنا در ادامه زندگی خویش دست به اقدامی نمی زنند.  آن ها به نوعی اختگی در کلام و ارتباط با دیگری مبتلا شده اند و با تعریفی که کامو از پوچی ارائه می دهد در تضاداند. آن ها تمام فرضیات فلسفی کامو درباره پوچ گرای فعال را به نقیضه بدل می سازند.

Beckett and the Rebel: A Study of Samuel Beckett’s Waiting for Godot and Endgame

Albert Camus acknowledges absurdity and the only way to rebel against the fundamental emptiness of existence is to reach freedom and self-awareness. This transition would include two types: passive nihilist and active nihilist. The purpose of this paper is to examine the concept of the rebel in Camus’ philosophy and its representation in Samuel Beckett’s plays. To do so, two of Beckett’s plays, Waiting for Godot and Endgame are examined. The findings reveal a new reading of the ‘Camusian Rebel’. Contrary to Camus’ philosophy, the characters in these works have the courage to commit suicide and do not even try to create meaning out of their lives. They are castrated in speech and communication with the other, contradicting the Camusian definition of absurdity. They parody all Camus’ philosophical assumptions about the meaning of life and nihilism.

تبلیغات