بکت و انسان طاغی: بررسی نمایشنامه های در انتظار گودو و دست آخر نوشتۀ ساموئل بکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و ترجمه سال پنجاه و ششم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
31 - 59
حوزه های تخصصی:
شاید بتوان گفت که هر سوژه اندیشنده ای به دنبال کشف معنای زندگی خویش است. انسان، در طی این مسیر پر فرازو نشیب و در تلاش برای یافتن پاسخی در باب چیستی زندگی، به عدم سازگاری درک خویش با داده های موجود در جهان واقف می شود. این عدم تجانس می تواند احساس پوچی و بی معنایی را برای فرد در مواجهه با جهان به ارمغان بیاورد. آلبر کامو، یکی از متفکران قرن بیستم، قائل به این نوع پوچی و بی معنایی است و آن را لازمه شروعی جدید می داند. از دیدگاه او، مقابله ذهن محدود بشری با جهان ناشناخته و گاهاً غیر عقلانی، مسئله پوچی را پدید می آورد. تنها راه طغیان علیه پوچی بنیادین هستی رسیدن به آزادی و خودآگاهی با گذر از مسیر همین پوچی است. این گذار می تواند دو نوع سوژه را شامل شود: پوچ گرای منفعل و پوچ گرای فعال. پوچ گرای فعال با پذیرش تقدیر پوچ خود معنای زندگی اش را می سازد. هدف این مقاله بررسی مفهوم انسان طاغی در فلسفه کامو و چگونگی نمود آن در نمایشنامه های ساموئل بکت می باشد. ازاین رو، دو نمایشنامه او به نام های در انتظار گودو و دست آخر انتخاب و از نظرگاه طغیان کامویی بررسی می شوند. یافته ها نشان دهنده خوانش جدیدی از انسان طاغی در این دو اثر است. شخصیت های این آثار برخلاف فلسفه کامو، نه تنها توان خودکشی ندارند بلکه حتی برای خلق معنا در ادامه زندگی خویش دست به اقدامی نمی زنند. آن ها به نوعی اختگی در کلام و ارتباط با دیگری مبتلا شده اند و با تعریفی که کامو از پوچی ارائه می دهد در تضاداند. آن ها تمام فرضیات فلسفی کامو درباره پوچ گرای فعال را به نقیضه بدل می سازند.