جمال و جمال شناسی مولانا در مثنوی، با تکیه به غیب و شهادت، به مثابه استعاره اصلی اندیشه او (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
جمال از نگاه مولوی تجلّی حق و بروز و ظهور لطف خداوند به هستی است. بنابراین جمال شناسی عارف دانشی است که به یاری آن می توان از نحوه ظهور نور تجلّی بر عالم شهادت، آگاهی یافت. مولانا در جایگاه عارفی بزرگ و کم نظیر، به ویژه پس از آشنایی با شمس که چشم سرش بسته و چشم دلش گشوده شد، در تمام اجزای هستی نور حق را مشاهده کرده و کوشیده است تصویری از این مشاهدات خویش ترسیم نماید. این مقاله سر آن دارد که بخشی از این دریافت را که شامل ذات جمال و جلوه های آن در جهان است، بررسی نماید. اطلاعات مربوط به مقاله با شیوه کتابخانه ای به دست آمده و این اطلاعات پس از مقوله بندی، با شیوه کیفی، توصیف، تحلیل و گزارش شده است. هدف نویسندگان بازشناسی طرز تلقی مولانا از جمال است و نتایج تحقیق نشان می دهد که او به دلیل استغراق در جمال و بهره گیری از شهود و اشراق، در حدی باور نکردنی به رابطه جمال و جمیل پی برده است. امّا نکته اصلی این است که او این زیبایی ها را در چارچوب استعاره مرکزی اندیشه اش؛ یعنی استعاره شهادت و غیب، گنجانیده است.Beauty and Aestheticism in Molana’s Masnavi with a Focus on Prophecy and Testimony as the Central Metaphors
Beauty from the perspective of Molavi is the manifestation of the truth and the appearance of God's grace to the universe. But it is the science by which you might, perhaps, discover the advent of a miracle of abstraction to the world of testimony. Molana is in the position of a great and rare mystic, especially after meeting Shams, where his eyes were closed and his heart was opened. In all parts of the universe, he has observed the light of truth and has tried to draw a picture of his observations. This article attempts to examine part of this understanding of the notion that it contained the beauty and appearance of the universe. The data related to the article with the mode of library research is obtained, and written, in a qualitative, descriptive and analytical report. The authors' goal is to recognize Molana’s perception of beauty and the results show that he has found the connection between beauty and the source of beauty due to his forgetfulness and the use of intuition and illumination in an incredible degree but, indeed, the chief thing about him is that he has organized beauty into the central metaphors of his thoughts, that is to say, the resignation and the testimony of the unseen.