مصداق و مفهوم «ارتداد» در قرآن در اندیشه مفسّران فریقین (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
عالمان اسلامی همواره بر سر تبیین دایره مفهومی «ارتداد» و تعیین مصادیقِ آن با یک دیگر اختلاف نظر داشته اند. نگاهی به تفاسیر فریقین نشان از آن دارد که مفسّران در تبیین آرای خویش در زمینه احکام مربوط به ارتداد و شخص مرتدّ بر سه مبنای «آیات قرآن»، «روایات»، و گاه «پیشینه تاریخی ارتداد» تکیه داشته اند. بخشی از دستاوردهای پژوهش پیش رو نشان از آن دارد که گستره مفهومی واژه «ارتداد» در قرآن کریم عام تر از مفهوم و کاربستِ فقهی آن بوده است. سیاق و ترکیب عبارات مرتبط با این موضوع با تکیه بر «قیود شرط» جنبه حُکمی یافته است؛ از این رو، پاره ای از مفسّران، با استناد به «اطلاقات ادلّه توبه»، بر این باورند که توبه مرتدّ مطلقاً مجاز است؛ اعم از آنکه ارتداد فطری باشد یا ملّی یا آنکه مرتدّ مرد باشد یا زن یا آنکه «کفر» با نیّت و نیز گفتار کفرآمیز روی داده باشد یا با کاری مستلزمِ کفر. «ارتداد» در قرآن کریم و احادیث و سیره معصومان(ع) صرفاً به معنایِ بازگشت از دین و تغییر عقیده نیست، بلکه «مرتدّ» کسی است که پس از پذیرشِ آگاهانه دین از روی لجاجت و عناد و به قصدِ ضربه زدن به دین به انکار «حق» روی آوَرَد و الوهیّت خداوند یا رسالت نبی اسلام(ص) را برنتابد. خاستگاهِ اصلی اختلاف در صدور حکم «ارتداد» دو عامل «اختلاف مبنایی» و نیز «شیوه استنباط از آیات» است.The Example and Concept of "Apostasy" in the Quran in the Opinion of Shi'a and Sunni Commentators
Islamic scholars have always disagreed with each other on explaining the conceptual scope of “apostasy” (irtidād) and determining its examples. A glance at the Shi'ite and Sunni exegetical sources shows that the commentators rely on the three bases of “Qur’anic verses”, “narratives” and sometimes “the historical background of apostasy” for explaining their opinions regarding the rulings related to apostasy and the apostate person. Results of this article prove that the conceptual scope of the term “apostasy” in the Holy Quran is more general than its jurisprudential meaning and application. The context and the combination of phrases related to this issue, relying on “conditional restrictions”, has a ruling aspect; Therefore, some exegetes, citing the “applications of reasons of repentance” believe that the repentance of the apostate is totally permissible; regardless of whether the apostasy is natural or national, or whether the apostate is a man or a woman, or whether the “heresy” has occurred with an intention and blasphemous speech, or with an act that requires disbelief. “Apostasy” in the Holy Quran, hadiths and the practice of Imams (AS) does not simply mean returning from religion and changing one’s view, but the apostate is someone who, after consciously accepting the religion, based on stubbornness and enmity with the intention of attacking the religion, denies the “truth” and not accept the divinity of God or the mission of the Prophet of Islam (PBUH). The main origin of the difference in issuing the verdict of “apostasy” is the two factors of “fundamental difference” and “method of inferring from the verses”.