اهمیت رویکردهای تدوین استانداردهای حسابداری (رویکرد مبتنی بر اصول و رویکرد مبتنی بر قواعد) از زمان بروز تقلب های بزرگ دو دهه اخیر بیش از پیش نمایان شده است. در پژوهش حاضر به بررسی نقش تعدیلی نوع مؤسسه حسابرس در رابطه بین رویکردهای تدوین استانداردهای حسابداری و ویژگی های روان شناختی وی پرداخته می شود. منظور از ویژگی های روان شناختی حسابرس، پاسخ گویی فرآیندی و انگیزش شناختی وی است. در راستای هدف های پژوهش، از یک سناریوی شبه آزمایشی و 149 عضو جامعه حسابداران رسمی ایران به عنوان آزمودنی های پژوهش استفاده شده است. هم چنین، فرضیه های پژوهش با استفاده از الگوسازی معادلات ساختاری و رویکرد مرحله ای آزمون شده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که علی رغم تأثیرگذاری مثبت و معنادار استانداردهای اصول محور بر پاسخ گویی فرآیندی و انگیزش شناختی حسابرس، نوع مؤسسه ای که حسابرس در آن شاغل است، تأثیر معناداری بر این رابطه ندارد. به عبارت دیگر، نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که نوع (کیفیت) مؤسسه حسابرس رابطه بین نوع استانداردهای حسابداری و ویژگی های روان شناختی وی را تقویت یا تضعیف نمی کند. بی توجهی یا ضعف در سیاست های کنترل کیفی مؤسسه حسابرسی و هم چنین عدم تفاوت بین کیفیت سازمان حسابرسی با کیفیت سایر مؤسسات عضو جامعه حسابداران رسمی ایران را می توان از جمله دلایل احتمالی نتایج پژوهش برشمرد.