افتراقات مذاهب اسلامی حول مانعیت قتل برای ارث بری قاتل در مواجهه با خلاء های قانونی (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
قانون مدنی ایران و مذاهب اسلامی در اصل محرومیت قاتل از ترکه مقتول اتفاق نظردارند لکن درذیل آن جزئیات و فروعات متعددی مطرح کرده که حاکی از وجود اختلافات زیاد در این زمینه است و همین امر باعث شده تا ازحیث عملی نتایج متفاوتی در آرای فقهی و رویه قضایی دادگاه ها ایجاد شود. مثلاً امروزه دادگاه محرومیت را درانواع قتل اجرا می کند حال آنکه میان مذاهب و حتی فقهای یک مذهب اختلافات دامنه داری وجود دارد، همچنین وضعیت ارث بری هنگام معاونت درقتل، حدود محرومیت ازترکه زمانی که قصدجنایی مفقود است، اثر قتل حاجب و نیز شروط لازم جهت محرومیت و حدود محرومیت در انواع قتل ازدیگر ابهامات فقهی و قضایی می باشد. دراین پژوهش دیدگاه ها در هر بحث به تفکیک ارائه و ضمن نقد و تحلیل آنها تفاوت نظرات استخراج شده است. در رابطه با برخی موضوعات همچون معاونت قاتل، کشتن حاجب، قتل بدون قصد جنایی، آثار فقهی یا مسکوت است و یا دیدگاه ها به نحو مختصر آمده که به تبع آن، خلأهای قانونی، باب اجتهادی واستنباطی دادگاه ها را بازخواهد کرد که متعاقباً در این پژوهش پیشنهاداتی درموارد پیش گفته ارائه شده است.Differences among Islamic Religions Regarding Murderer’s Disinheritance under Legal Gaps
The civil codes of Iran and Islamic religions are unanimous in a murderer’s disinheritance whereas they mention a number of secondary details that implies conflicts and leads to split decisions made by jurists or based on judicial practice. For example, a court of law orders disinheritance upon any type of murdering, but large discrepancy exists among religions and their jurists. Moreover, juristice and legal ambiguities still can be found in the inheritance after abetment, the extent of inheritance deprivation in the absence of criminal intent, the effect of murder of Hajeb (someone who disinherits) as well as the prerequisites of inheritance deprivation and its range in various types of murders.The current study independently examines each view and extracts different viewpoints after analysis and criticism. Since Islamic jurists either take a dumb approach to some issues like abetting murderer, murder of Hajeb, and murdering without criminal intent, or do not provide sufficient explanations, the way must be paved by jurisprudence or inference of courts upon legal gaps. Some suggestions have been offered to overcome the problem.