مدرنیته و انسان گرایی مدرن، نقش بسیار مهمی در تحولات ذهنی زن ایرانی داشته است. یکی از منابعی که تغییرات و تحولات ناشی از مدرنیته و انسان گرایی مدرن را بازنمایی کرده، رمان فارسی است. این مقاله درصدد است تا با بررسی رمان های منتخب فارسی در سه بازه زمانی از سال 1300ه.ش تا 1320ه.ش، از 1320ه.ش تا 1345ه.ش و از 1345ه.ش تا 1357 ه.ش با تکیه بر نظریه های «آنتونی گیدنز»، تأثیرات انسان گرایی مدرن بر زنان را که در رمان فارسی تصویر شده است، بررسی کند. بررسی انجام شده بیانگر آن است که آنچه نویسندگان به تصویر می کشند، نشان می دهد که در دوره اول تحول ناشی از رواج لذت گرایی مدرن نتوانسته است به طور کلی ذهن زنان را از تفکرات وابسته به سنت رها کند. رواج بیش از پیش مؤلفه های مدرنیته در بازه زمانی دوم، میدانی گسترده تر از علایق و خواست های انسانی را برای زنان مهیا کرده است. رواج اندیشه های فمینیستی هرچند نشان از رواج تدبیرگرایی مدرن در این دوران است، تناقضات رفتاری زنان و میزان سطحی بودن این تفکر را در بین آنان نشان می دهد. افراط در پیروی از خواسته های انسانی و غریزی در دوره سوم حاکی از جهش تفکر انسان گرایی است. در این دوران، انفعال ناشی از تقدیرگرایی نیز مورد انتقاد نویسندگان بوده است.