سنجش مناطق شهری بر اساس توزیع کاربری های خدمات شهری و اثرات آن در توزیع فضایی جمعیت (مطالعه موردی: مناطق شهر مرند) (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
میزان و چگونگی توزیع کاربری ها و خدمات شهری می تواند نقش مؤثری در جابه جایی فضایی جمعیت و تغییرات جمعیتی در مناطق شهری داشته باشد و از آنجا که یکی از معیارهای توسعه ی پایدار شهری توجه به توزیع متوازن جمعیت است، لذا توزیع خدمات و کاربری های شهری باید به گونه ای باشد که عدالت فضایی را برقرار نماید. در این پژوهش به صورت موردی مناطق شهر مرند در ارتباط با 12 نوع خدمات و کاربری شهری مورد بررسی قرار گرفته است. اهداف این مقاله شامل بررسی توزیع خدمات و کاربری ها در بین مناطق شهر مرند و رتبه بندی این مناطق بر اساس سرانه های موجود و همچنین شناسایی روند تعادل جمعیتی در مناطق شهر و شناخت اثرات توزیع خدمات در بر هم خوردن تعادل جمعیتی مناطق می باشد. برای دسترسی به هدف اول از مدل های VIKOR و SAW و مدل تلفیقی کپ لند استفاده شده است و برای بررسی هدف دوم مدل اسپیرمن مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد توزیع خدمات و کاربری ها در مناطق شهر مرند به صورت متعادل توزیع نشده است و نتایج هر سه مدل ویکور، ساو و مدل کپ لند نشان می دهد مناطق 1 و 3 در برخورداری از خدمات رتبه های اول و دوم را دارا می باشند و منطقه 5 در رتبه آخر قرار دارد و با مقایسه این نتایج با نتایج مدل اسپیرمن مشخص می شود ارتباطی بین پراکنش جمعیت و توزیع سرانه ها در مناطق شهر مرند وجود ندارد.Ranking Urban Areas Based on the Distribution of Land use and Urban Services and its Impact on Population Spatial Distribution (A Case Study of the regions of Marand)
The amount and distribution of municipal service applications can play an important role in the space mobility in urban areas and cause population and demographic changes. Since one of the criteria for sustainable development is a balanced distribution of population, providing urban services and applications should be spatially fair and well balanced. In the present study, the city of Marand with 12 types of services and urban uses has been examined. The objectives of this study are to investigate the distribution and use of services in various areas of Marand and ranking those areas according to the existing capita in these areas as well as the recognition of the balance of demographic balance in the urban areas as well as identifying the effect of distribution services on demographic imbalance in the area. In order to achieve the first objective VIKOR and SAW models and CopLand model were used. For achieving the second goal Spearman model was used. The results showed that the distribution of services is not manipulated well in Marand and the results of all three models Vikor, Saw, and Cap Land model showed that districts 1 and 3 had the first and second rank as far as access to services is concerned and the fifth district had the last rank. A comparison between the obtained results and those of Spearman shows that there is no significant relationship between the population and capita distributions.