آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۸

چکیده

هرگاه بخواهیم نقوش هندسی اسلامی را چون یک پدیدار ببینیم، باید متوجه آن باشیم که این نقوش آن تجربه ی ادراکی هستند که در آن شیء معینی مقابل خود نداریم. چنین خصیصه ای تجربه ی ادراکی عام است: "نقوشی که در هم می پیچند". و به این معنیست که در نقوش هندسی اسلامی ما شکل (figure) نداریم. این ما را به بحث شکل-زمینه[1]می برد. رابطه ی شکل زمینه بحث مهمی در ادراک بصری و هنر است. رابطه ای که باعث می شود در میدان دید بخشی از میدان دید برای ما شکل تلقی شود و شیئی ادراکی. روابطی درونی در انیوه موج های نور بازتابیده از محیط اطراف نیاز است تا برخی واحدی را تشکیل دهند. این همان فرایند دیدن است. در هنر بصری نیز اغلب با شکلی سر و کار داریم. در نقوش هندسی اسلامی چنین نیست، یا حداقل به آن معنا که تاکنون دیده ایم چنین نیست. آیا چنین چیزی نوعی سردرگمی نیست؟ ممکن است بپرسیم اگر هنر بنا نیست شیئی ادراکی را تحویل دهد، پس به چه کار می آید؟ آیا دست کم برای انسان امروز که وقت کافی ندارد داشتن اثری حاضر در دست ارزش بیشتری ندارد؟ نقوش هندسی اسلامی با دعوت به تأمّل شناخته می شوند و باور ما این است این تأمّل همان دعوت به ماندن و مشارکت در کار دیدن است. این که چگونه چنین چیزی ممکن می شود پرسش اوّلیّه ی ماست. ولی پرسش اصلی و پسین ما این است که در شهرهایمان چگونه راه حلّی معادل خواهیم یافت؟  این پژوهش از لحاظ ماهیت از نوع کیفی، از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش پژوهش، از نوع مطالعه ی موردی (case study) است. روش گردآوری اطلاعات روش کتابخانه ای و مشاهده از طریق بررسی متون، اسناد، و کاربرد قوانین ادراک است. بررسی چهار نقش از نقوش هندسی اسلامی با استفاده از مؤلّفه های گشتالت نتایجی مبنی بر چگونگی چندلایگی این نقوش و واگذاری ادراک به خود بیننده است. نظام هندسی برهم نهاده ی نقوش، با حسی که از نفوذ، چندلایگی و عمق برمی انگیزد الگوی هندسی مناسبی برای طرح ریزی شهر های جدید و محیط های شهری پویا ارائه می دهد. انتظام درونی این نظام هندسی متفاوت با نظام انتزاعی و بی ارتباط درونی هندسه ی رایج اقلیدسی است. در پایان آن چه دست می دهد امکانی برای فکر کردن است، به این معنی که به جای پیروی از داده های از پیش موجود و خط های برنامه ریزی شده، خود شهروند بتواند راهی برای تعامل با شهر فکر کند.     [1] Figure-ground relationship

City and Thinking: a Solution Based on contemplation quality in Islamic Geometric Patterns.

Our cities are seldom a place for staying, isolation of functions, priority of vehicle access and therefore monotone residential areas have made cities for us merely in charge of going and passing and required services, there is no place for gathering and belonging to society. The feeling that nowadays our life in in permanent lack of time has had a main role in such a perception.Beyond an area for meeting the requirements, the city is a public area and the credit for the social coherence has a direct relation with the amount of the time devoted to optional activities in the city. What we call contemplation can be fulfilled with a dedication of time to it, and beyond that, we argue that contemplation is the very perception of time and temporality.Islamic geometric patterns are known with an invitation for contemplation and we are convinced that the very contemplation is an invitation for staying and taking part in task of seeing. This that how it would be possible is our primary question. The later and main question is how could we find an equivalent in our cities? This essay is performed through case study, primarily with a study in perception of Islamic geometric patterns and grasping of now and call for contemplation, we expand our study to approach analysis of the last decade remarkable specialists. With the evaluation performed by the composer approaches taken by SANAA architects and Jan Gehl and Peter Oldenburg acted as the matter of inquiry.

تبلیغات