آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۵

چکیده

تهدید نرم گرچه مفهومی مدرن است، اما همواره در معادلات امنیتی و مناسبات سیاسی و فرهنگی بوده و تهدیدگرها از آن برای کنارزدن رقیب،استفاده کرده و تهدیدشونده ها نیز الگوهای مختلفی را برای مقابله با آن به کار برده اند. امام کاظم (ع) در عصر خود به عنوان یک دوران پیچیده، با کاربست الگویی موفق توانست جامعه شیعه را از تهدیدات نرم سیاسی فرهنگی مصون و آن را هدایت کند. سوال اصلی تحقیق این است که ماهیت الگوی مواجهه آن حضرت در مقابله با تهدیدات نرم سیاسی فرهنگی چیست و عناصر تشکیل دهنده آن کدام است؟ برای پاسخ علمی به این پرسش و دست یابی به هدف، از روش اسنادی و شیوه توصیفی تحلیلی استفاده شده است. فرضیه پژوهش، منطق رفتاری وحدت در عین کثرت در شیوه مواجهه با تهدیدات نرم است. یافته ها بیانگر این موضوع است که الگوی مقابله آن حضرت با توجه به شرایط پیچیده (نه بسیط) حاکم، از منطق و اصول ثابتی برخوردار و روح تعلیمات دینی و فرامین الهی در اقدامات جاری بود. در عین حال، ماهیت ثانوی این الگو به دلیل شرایط خاص زمانه آن حضرت از حیث فرهنگی سیاسی و موقعیت تهدیدگران و همچنین وضعیت شیعیان و شرایط پیچیده شکل گرفت. این پژوهش به این نتیجه اجمالی رهنمون شد که الگوی موفق و اسلامی تابع دو رکن است: رکن ثابت و تخلف ناپذیر که منبعث از اصول دینی است و رکن متغیر که تابع مقتضیات زمان و متناسب با شرایط عناصر تهدید و شرایط فضای زمانه است که به الگو و سیره امام ماهیت وحدت در عین کثرت داده است.

Imam Kāẓim’s (as) Standard of Approach in Confronting Cultural and Political Soft Threats

  Although “soft threat” is a modern concept, it’s always been present in security predicaments as well as cultural and political events. The threatening have used it as a tool in pushing aside their rivals; while the threatened have used various models for defense against it. Imam Kāẓim (as), contemporaneous with a complicated era, succeeded in immunizing the Shia society against the cultural and political soft threats while righteously guiding them by using a successful framework. The main question answered in this paper concerns the standards of his Majesty’s systemic approach against these soft threats and the constituent elements of this frame. The article utilizes a documentary method and a descriptive-analytical process for a scientific answer to the proposed question while achieving the intended goals. The research hypothesis is the behavioral logic of consistent unity in the multiplicity of a cultural society while in the way of exposure to soft threats. The findings indicate that Imam Riḍa’s countermeasures during the complexity of his era had possessed resolute logic and principles while the spirit of religious teachings and divine commands was apparent in his actions. At the same time, the secondary nature of this model was shaped because of the special circumstances at the time of Imam’s life in terms of the sociopolitical conditions, the sites of the threats and the threatening, and the complicated case regarding the position of the Shia. This research concluded that a successful Islamic model comprises two pillars: a fixed and inviolable pillar that originates from religious principles, and a variable element that is subject to the requirements of the time and is in accordance with the conditions regarding the threat’s space and time of occurrence; this has issued the nature of unity to Imam’s standard of approach while being confined in the multiplicity of the society at the time.

تبلیغات