آرشیو

آرشیو شماره ها:
۷۸

چکیده

قرآن محوری یکی از جریان های پیشینه دار در حوزه معارف دینی و ازجمله تشریع است. این جریان در اهل سنت با سابقه تاریخی مشخص و با طی فراز و نشیب های زیادی نضج گرفته و امروزه در میان برخی عالمان اهل تسنن پیروانی دارد. اما در نگرش شیعی آن نوپدید است. به تعبیر دیگر، اگر مشخصه اصلی قرآن محوری را مرجعیت انحصاری قرآن و نفی یکپارچه سنت بدانیم، این دو خصلت به طور تام و تمام در شیعه ظهور نیافته است. اما در عین حال نمی توان از رگه ها و لایه هایی از حضور این جریان در تفکر شیعی، همچون نگاه انتقادی به حدیث و سنت فقهی گذشته، شأن توضیحی و تأکیدی سنت، اعتبارزدایی از شهرت و اجماع و رها شدن از دیدگاه های گذشتگان چشم پوشی نمود؛ علائمی که به حضور نحیف و بی رمق سنت در فرآیند استنباط منجر شده است. نشانه ها و علائم این حضور، هم در اصل فرآیند اجتهاد، و هم در نتایج و پیامدهای آن قابل رهگیری است؛ علائمی که در سنت فقهی شیعه قابل هضم و توجیه نیست و نوعی تجدیدنظرطلبی را نمایان می سازد. این مقاله با همین نگاه و به استناد پیروان این نگرش، در صدد تبیین و بازنمایی بیشتر این نشانه ها و البته نقد و ارزیابی آنها می باشد.

Critique of the Qur’an-centered Approach in the Process of Jurisprudential Inference

Qur’an-centeredness is one of the long-standing trends in the field of religious education, including legislation. This trend has matured in the Sunnis with a clear historical background and through many ups and downs, and today it has followers among some Sunni scholars. But in the Shi’ite view it is new. In other words, if we consider the main characteristic of the Qur’an-centeredness as the exclusive authority of the Qur’an and the integrate negation of the Sunnah, these two qualities have not appeared in full in the Shi’ism. But at the same time, one cannot ignore the traces and layers of the presence of this trend in Shi’ite thought, such as a critical view of the hadith and the jurisprudential tradition of the past, the explanatory and emphatic dignity of the tradition, discrediting fame and consensus and abandoning the views of the past; signs that have led to the weak presence of tradition in the process of inference. The signs and symptoms of this presence is traceable both in the process of ijtihad and in its results and consequences; signs that are not digestible and justifiable in the Shi’ite jurisprudential tradition and show a kind of revisionism. This article, with the same view and citing the followers of this attitude, seeks to further explain and represent these signs and, of course, to critique and evaluate them.

تبلیغات