خرد مقوله ای است که علاقه به آن در حوزه روان شناسی به سرعت رو به فزونی است و در طول دو دهه گذشته، پژوهش های روان شناسی پیرامون خرد به شدّت از نظر کمیّت رشد یافته است. مدل های علمی خرد و پژوهش های انجام گرفته در مورد ویژگی های خردمندان همگی بر وجود یک عامل شناختی و یک توازن فکری در همه خردمندان توافق دارند و ضعف و کاستی در هر یک از عوامل را منجر به رفتار بی خردانه می دانند. با وجود اینکه مفهوم خرد، خردمندی و خردمند واژه های شناخته شده در میان مردم فرهنگ های مختلف هستند و هر یک از افراد فرهنگ های مختلف براساس جهان بینی خود به توصیف خرد می پردازند، همچنان مشاهده می کنیم که بسیاری از افراد جوامع در مسائل سیاسی، اجتماعی، روان شناختی و به طور کلی در زندگی، مسیرهای نادرست را طی کرده و زمینه آسیب پذیری را برای خود و دیگران فراهم می کنند. تاریخ مملو از بی خردی رهبران است و انسان در حکومت بیش از هر رشته دیگر از فعالیت های بشری از خود بی کفایتی و بی خردی نشان داده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های کم خردی در شخصیت سلطان مسعود غزنوی، در تاریخ بیهقی و براساس نظریه سه بعدی خرد آردلت صورت گرفته است. این پژوهش براساس تحلیل محتوا و منابع کتابخانه ای و در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است و جامعه آماری آن کتاب «تاریخ بیهقی» می باشد که از طریق نمونه گیری هدفمند، شخصیت سلطان مسعود به عنوان فرد کم خرد براساس نظریه خرد سه بعدی آردلت، برگزیده شده است.