آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

بى شک صلح و امنیت در پرتو همزیستى مسالمت‏آمیز بشریت‏به ارمغان خواهد آمد . با توجه به اهمیت این موضوع در مقاله حاضر به بررسى دیدگاه ادیان یهود، مسیحیت و اسلام درباره همزیستى مسالمت‏آمیز با پیروان ادیان دیگر پرداخته شده است . یقینا همه ادیان آسمانى و پیامبران الهى مروج توحید و منجى بشریت و منادى صلح، امنیت و رفتار محبت‏آمیز نسبت‏به پیروان دیگر مذاهب مى‏باشند، ولى پیروان ادیان با گذشت زمان و در اثر دورى از رهبرى اولیاى خدا، بتدریج انحرافاتى را پذیرا شده و گاه تحت تاثیر ملل دیگر، منکر زندگى مسالمت‏آمیز با پیروان دیگر مذاهب شده‏اند; چنان که پیروان دین یهود و مسیحیت‏به نژادپرستى رو آورده و در این راستا جنگهاى زیادى به راه انداختند و انسانهاى فراوانى را به قتل رساندند و البته باید گفت در این زمینه یهودیان شدت عمل بیشترى داشته‏اند و در قوم یهود تضاد با حقوق بین‏الملل به نحو واضح مشاهده مى‏شود; آنان علاوه بر این که معتقد به برترى نژاد خویش مى‏باشند، دیگر ملل را در خدمت‏خود مى‏انگارند . اما از نظر اسلام، صلح و همزیستى مسالمت‏آمیز انسانها با عقاید و مذاهب گوناگون، یک ارزش و هدف است و اعلامیه جهانى اسلام آیه 64 سوره آل عمران مى‏باشد که مى‏فرماید: «قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله‏» سیره عملى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام نیز بر رفق و مدارا استوار بوده است .

متن

مقدمه
همزیستى مسالمت‏آمیز در اصطلاح حقوق بین‏الملل عبارت است از:
«نحوه مناسبات، بین ممالکى که دولتهاى آنها داراى نظامهاى اجتماعى و سیاسى مختلف هستند; یعنى، رعایت اصول حق حاکمیت، برابرى حقوق، مصونیت و تمامیت ارضى هر کشور کوچک یا بزرگ، عدم مداخله در امور داخلى سایر کشورها، احترام به حق کلیه ملتها در انتخاب آزاد نظام اجتماعى خویش و فیصله مسائل بین‏المللى از طریق مذاکره .» (2)
به بیان دیگر، حق همزیستى مسالمت‏آمیز داراى دو بعد است; از نظر حقوق بین‏الملل عمومى عبارت است از:
«مناسبات دوستانه بین ملتها و دولتها بر اساس شناسایى یکدیگر، برابرى حقوق، عدم مداخله و حل و فصل مسالمت‏آمیز اختلافها .» (3)
و از نظر حقوق بین‏الملل خصوصى عبارت است از:
«به رسمیت‏شناختن اقلیتهاى دینى و قومى در داخل یک سرزمین، احترام به حقوق آنها، آزادى در انجام فعالیتهاى دینى و مذهبى .» (4)
در این پژوهش به این پرسش پاسخ داده مى‏شود که دیدگاه ادیان سه‏گانه اسلام، مسیحیت و یهود، در مورد همزیستى مسالمت‏آمیز با پیروان مذاهب دیگر چگونه است؟ آیا حق همزیستى مسالمت‏آمیز را به رسمیت مى‏شناسند؟ به عبارت دیگر، آیا این ادیان با توجه به اصل مشترک حاضرند با پیروان مذاهب دیگر، همزیستى مسالمت‏آمیز داشته باشند یا خیر؟
امروزه دولتها نیازمند امنیت و همزیستى مسالمت‏آمیز هستند و در حقوق بین‏الملل معاصر از طرق مختلف براى صلح و آرامش بین المللى تلاش مى‏شود . اگر چه تا رسیدن به صلح بین‏المللى فاصله زیادى وجود دارد، اما بدون شک این تلاشها تحسین‏برانگیز است . روابط انسانها با یکدیگر زمانى مى‏تواند از آسیب‏پذیرى مصون بماند که بر اساس ملاکهاى منطقى، معقول و عادلانه تنظیم شده باشد و مکتبى که عادلانه‏ترین ملاکها را براى تنظیم روابط انسانها ارائه دهد موفق‏ترین و سازنده‏ترین مکتب به شمار مى‏رود .
در این مقاله، دیدگاه دو دین یهود و مسیحیت، به صورت مختصر و دیدگاه اسلام به صورت مفصلتر بیان مى‏گردد . این پژوهش از آن جهت اهمیت‏یا ضرورت دارد که اولا، یک بررسى مقایسه‏اى صورت مى‏دهد . ثانیا، با توجه به منابع اصیل اسلامى، اصالت داشتن حق همزیستى مسالمت‏آمیز از دیدگاه اسلام را به اثبات مى‏رساند و از جهتى، سبقت اسلام بر حقوق بین‏الملل معاصر، در تاسیس اصل همزیستى مسالمت‏آمیز بین مذاهب مختلف را به اثبات مى‏رساند . ثالثا، پیروزى انقلاب اسلامى، در سال 1357 شمسى، یک پدیده منحصر به فرد بود . و اسلام به عنوان یک نظام اجتماعى - سیاسى در بوته آزمایش قرار گرفت و اداره جامعه با همه تنگناها و سختیهایش به آن سپرده شد; اثبات صلاحیت این نظام براى اداره جامعه در بعد داخلى و بعد بین‏المللى، مستلزم مباحث اساسى و زیربنایى مى‏باشد . حکومت اسلامى مى‏بایست پاسخگوى مسائل بنیادى باشد; آیا اساس روابط با کشورهاى غیرمسلمان بر جنگ، یا بر صلح و همزیستى استوار است؟ به عبارت دیگر، یکى از پرسشهاى مطرح شده در این پژوهش این است که آیا «انتساب خشونت‏به اسلام‏» درست است‏یا خیر؟
پاره‏اى از نویسندگان مانند منتسکیو، متفکر فرانسوى، اسلام را دین شمشیر مى‏دانند . وى در روح‏القوانین مى‏گوید:
«یکى از بدبختیهاى بشر، این است که هر فاتحى دیانت‏خود را بر جامعه مغلوب، تحمیل مى‏کند . دیانت اسلام که به زور شمشیر بر مردم تحمیل شده، چون اساس آن متکى بر جبر و زور بوده، باعث‏بدبختى و شدت شده است .» (5)
البته منتسکیو در این دروغ‏پردازیها، تنها نیست، بلکه این روش اکثر خاورشناسان و اسلام‏شناسان غربى است . در این پژوهش، به دور از تعصب و بر اساس شواهد و ادله روشن از قرآن، روایات و سیره پیشوایان اسلام، «اصالت‏حق همزیستى مسالمت‏آمیز در اسلام‏» و این که اسلام نسبت‏به پیروان ادیان دیگر، نهایت‏خوش رفتارى و سازش را به کار برده است، اثبات مى‏گردد . گوستاولوبون مى‏گوید:
«اگر ملل مسیحى دین فاتحین خود; یعنى اعراب را قبول کرده، حتى زبان آنها را هم‏اختیار نمودند، سبب اصلى آن این بود که آنها در مقابل حکامى که تا آن وقت زیر شکنجه آنها بودند، حکام جدید را عادلتر و منصفتر مشاهده نمودند .» (6)
وى همچنین مى‏گوید:
«تساهل مذهبى اسلام نسبت‏به مذاهب یهود و نصارى ... خیلى بندرت مى‏توان در مذاهب دیگر مشاهده نمود ...» (7)
نظر به این که ساختار روابط دولت اسلامى با دیگر کشورها، با وجهه و آبروى اسلام در جهان ارتباط مى‏یابد و قضاوت دیگران را درباره اسلام شکل مى‏دهد، کاربردى کردن دیدگاههاى اسلام، درباره سیاست‏خارجى و حقوق بین‏الملل، از حساسیت‏بیشترى برخوردار مى‏گردد . امید است که این گام، زمینه پژوهشهاى بیشترى را فراهم سازد .
مبحث اول: دین یهود
دین یهود، یکى از ادیان مهم جهان است که داراى سابقه طولانى مى‏باشد . آغاز این دین به حدود 2500 سال قبل بر مى‏گردد . پیروان این دین، خود را پیرو پیامبر الهى; یعنى حضرت موسى علیه السلام مى‏دانند; همچنین این قوم را به خاطر نسبت‏به حضرت یعقوب علیه السلام، «بنى اسرائیل‏» گویند; زیرا اسرائیل لقب حضرت یعقوب علیه السلام است .
مجموعه کتب یهود که «عهد عتیق‏» نامیده مى‏شود، مرکب از تورات و چندین کتاب دیگر است . تورات که داراى پنج‏بخش مى‏باشد، به شرح پیدایش جهان، انسان، مخلوقات دیگر، قسمتى از زندگى انبیاى پیشین، حضرت موسى علیه السلام، بنى اسرائیل و احکام این آیین مى‏پردازد . کتابهاى دیگر آن، که در واقع نوشته‏هاى مورخان بعد از حضرت موسى علیه السلام مى‏باشند، شرح حال پیامبران، پادشاهان و اقوامى است که بعد از موسى علیه السلام به وجود آمده‏اند .
ناگفته پیداست که غیر از اسفار پنج‏گانه تورات، هیچ یک از این کتب، کتب آسمانى نیستند و خود یهود نیز چنین ادعایى ندارند و حتى قرائن روشنى وجود دارد که، اسفار پنج‏گانه تورات، کتب آسمانى نیستند، بلکه کتابهاى تاریخى هستند که بعد از حضرت موسى علیه السلام نوشته شده‏اند; زیرا در آنها شرح وفات موسى علیه السلام، چگونگى تدفین و پاره‏اى از حوادث بعد از وفات او آمده است; مخصوصا آخرین فصل «سفر تثنیه‏» ، به وضوح نشان مى‏دهد که این کتاب، مدتها بعد از وفات موسى علیه السلام به رشته تحریر درآمده است . (8)
گفتار اول: روابط بین‏الملل در آیین و عملکرد یهود
یهودیان، همانند بسیارى از ملتهاى معاصر خویش از قبیل یونانیان و رومیها خود را نژاد برتر دانسته و هیچ ملتى را همتاى خویش نمى‏دانند و متاسفانه «آیین یهود» را آیین انحصارى خویش دانسته و حتى براى گسترش آن در میان دیگر ملل تبلیغى نداشته و ندارند; زیرا آیین یهود را مخصوص بنى اسرائیل مى‏دانند و افراد غیر اسرائیلى را، بر فرض این که به آیین یهود در آیند، در ردیف بنى اسرائیل قرار نمى‏دهند .
بنابراین، در قوم یهود، تضاد با حقوق بین‏الملل به نحو واضح مشاهده مى‏شود . آنان معتقد به برترى نژاد خویش مى‏باشند و دیگر ملل را در خدمت‏خود مى‏انگارند . این مطلب نه تنها از منابع اسلامى مستفاد است، بلکه از منابع یهود، مانند تورات تحریف شده و تلمود (شرح تورات) به دست مى‏آید .
گفتار دوم: نژادپرستى یهود از دیدگاه قرآن کریم
آیاتى از قرآن کریم، عملکرد یهودیان را مورد بررسى قرار مى‏دهد و خوى نژادپرستى، برترى‏جویى و ... را مورد سرزنش قرار مى‏دهد . این گروه، با عبارات مختلف و عملکردهاى گوناگون، برترى‏جویى خویش را نسبت‏به پیروان مذاهب دیگر نشان داده‏اند و قرآن کریم هم دقیقا این نقاط ضعف را بیان کرده و از مسلمانان مى‏خواهد از این رویه و عملکرد دورى گزینند .
یهود خود را گاهى دوستان خاص خداوند مى‏دانند; (9) زمانى خود را «فرزندان خداوند» مى‏انگارند; (10) دیگر بار خویش را تافته‏اى جدا بافته دانسته و معتقدند که گنهکاران ملت‏یهود، فقط چند روزى بیش، مجازات نخواهند شد و سپس بهشت الهى براى ابد در اختیار آنان خواهد بود . (11)
همچنین، از اعتقادات یهود این است که معتقدند سعادت و نجات ابدى به صورت جمعى است، نه فردى! و مجرد انتساب فردى به ذریه حضرت ابراهیم علیه السلام، نجات جاودانى او را تضمین مى‏نماید . (12) همچنین در ابتداى ظهور اسلام، بعضى یهودیان مدعى بودند که ثواب و پاداش روز رستاخیز فقط مختص به آنهاست; قرآن کریم در مورد صدق ادعایشان از آنان خواست که تقاضاى مرگ کنند تا آنان را به آن نعیم خالص و خاص خدا برساند . (13)
از دیدگاه اسلام، اصولا نژادپرستى شعبه‏اى از شرک است و به این دلیل، اسلام شدیدا با آن مبارزه کرده و همه انسانها را از یک پدر و مادر مى‏داند که امتیازشان تنها به تقوا و پرهیزکارى است .
گفتار سوم: اعمال یهود نسبت‏به اسلام
در آغاز اسلام، یهودیان مى‏دیدند که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با تبلیغ رسالتش الفت و برادرى را در دلهاى مردم ایجاد نموده و چنان توده واحد و یکپارچه‏اى از آنها ساخت که موقعیت اجتماعى یهود در خطر خواهد بود; بدین جهت، به مخالفت‏با پیغمبر صلى الله علیه و آله برخاستند و قرآن کریم بعضى از نیات آنان را در مبارزه با اسلام آشکار کرد تا مسلمانان از آسیبشان بر حذر باشند . در اینجا به بعضى اعمال یهود اشاره مى‏کنیم:
الف) محاصره اقتصادى: گروهى از یهودیان براى منصرف کردن مسلمانان از آیین خود اقدام به کار جدیدى نمودند و با خوددارى از پرداخت هر گونه دین یا امانت و یا معاملاتى که بر ذمه آنها بود، براى افرادى که به دین اسلام مشرف مى‏شدند، مشکل اقتصادى ایجاد مى‏کردند و به آنها گفتند حقوقى که شما بر ما داشتید، پیش از اسلام بود، اکنون که مسلمان شدید، این حقوق منتفى و باطل گردید . (14)
ب) فتنه‏انگیزى در میان مسلمانان: دو طایفه «اوس‏» و «خزرج‏» که سالهاى طولانى با هم جنگهاى خونینى داشتند، در پرتو تعالیم اسلام میان آنان صفا و صمیمیت‏به وجود آمد; یکى از یهودیان به نام شاس بن قیس با توطئه حساب شده، خواست‏بار دیگر میان آنان جنگ را ایجاد کند که با درایت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله این نقشه ناکام ماند . (15)
ج) مبارزه یهود براى تغییر عقیده مسلمانان
بسیارى از اهل کتاب، مخصوصا یهود، تنها به این قناعت نمى‏کردند که خود، آیین اسلام را نپذیرند، بلکه اصرار داشتند مؤمنان نیز از ایمانشان بازگردند و انگیزه آنها در این امر چیزى جز حسد نبود و خداوند در مقابل این فشار شدید دشمن، به مسلمانان دستور مى‏دهد که در آن شرایط خاص، از سلاح عفو و گذشت استفاده کنند . (16)
گفتار چهارم: اعمال یهودیان نسبت‏به مسیحیان
یهود به عنوان قوم برگزیده خدا! در زجر دادن و آزار رسانیدن پیروان ادیان دیگر مى‏کوشیدند که در یک مورد گودالهایى پر از آتش حفر نمودند و عده زیادى از مسیحیان را به صرف مسیحى‏بودن در آتش سوزاندند این کوره‏هاى آدم سوزى که به دست‏یهود به وجود آمد، احتمالا نخستین کوره‏هاى آدم‏سوزى در طول تاریخ مى‏باشد که قرآن کریم نیز از آن یاد نموده است . (17)
جان ناس مى‏گوید اگر چه پیروان عیسى تا حدى همیشه مساعى جمیله را مبذول مى‏داشتند ولى رفتار یهودیان خصمانه بود . (18) همچنین ضدیت‏یهود با حضرت مسیح علیه السلام در فرازهایى از انجیل منعکس شده است . (19)
گفتار پنجم: جنگ نزد یهود
هیچ جنگى در قساوت و شدت همانند جنگ در دین یهود نیست . یهود بر اساس شریعت‏خود در طول تاریخ، به جنگ و خون‏ریزى فراوان پرداخته‏اند و در این راه، به طفل و زن هم رحم نمى‏کردند و همچنان خود را «ملت‏برگزیده خدا» مى‏دانند . (20) یکى از بزرگان یهود مى‏گوید:
«ما یهود نیستیم مگر آقاى عالم و فاسد کننده عالم، ایجاد کننده فتنه در عالم و جلاد عالم .» (21)
عجیب این است که یهودیان، همه این جنگ‏طلبى‏ها را به استناد تورات انجام مى‏دهند . (22)
البته قرآن کریم، عده‏اى از اهل کتاب را ستایش مى‏نماید، همان‏هایى که از غرور، خودپرستى و تکبر خوددارى مى‏نمایند و همواره حق و حقیقت را مدنظر دارند . (23) به این ترتیب، قرآن کریم از این که نژاد یهود را بکلى محکوم کند و یا خون آنها را کثیف بشمرد، خوددارى کرده و تنها روى اعمال آنها انگشت مى‏گذارد .
مبحث دوم: دین مسیحیت
دین مسیحیت، یکى از ادیان مهم جهان است که در سراسر دنیا، داراى بیش از یک میلیارد پیرو مى‏باشد . آغاز پیدایش این دین به 2000 سال قبل بر مى‏گردد و پیروان این دین، خود را پیرو پیامبر الهى، حضرت مسیح علیه السلام مى‏دانند . آیاتى از قرآن کریم در مورد حضرت مسیح علیه السلام و مسیحیان نازل شده است .
پروفسور محمد حمیدالله مى‏گوید:
«تعالیم اولیه مسیحیت‏به وضوح مشعر بر این است که یک مسیحى نه تنها نباید از خود با توسل به زور دفاع کند، بلکه حتى نباید از قانون کشور در برابر ظلم و ستم استمداد کند .» (24)
ولى، اینان بتدریج‏به خاطر تحولات درونى و فشارهاى خارجى، به دنیا روى آوردند و خود خطر بزرگى را از نظر بین‏المللى براى دیگر ملل ایجاد کردند که جنگهاى صلیبى شاهد این مدعاست . بر اساس فرمان پاپ، حتى همه پیمانهاى منعقده با مسلمانان را لغو کردند .
در آیاتى از قرآن کریم، به نژاد پرستى مسیحیان اشاره شده است از جمله، مسیحیان همانند یهودیان ادعا کردند که ما فرزندان خدا هستیم! و خداوند در جواب آنان مى‏فرماید:
«بلکه شما هم بشرى هستید از مخلوقاتى که خداوند آفریده است .» (25)
از نظر قرآن کریم، آنان از انحصارطلبان بهشت محسوب مى‏شوند:
«آنها گفتند: هیچ کس جز یهود و نصارى، هرگز داخل بهشت نخواهد شد; این آرزوى آنهاست; بگو، اگر راست مى‏گویید، دلیل خود را بیاورید .» (26)
سراسر کتاب انجیل از رفتار محبت‏آمیز، حتى نسبت‏به دشمنان موج مى‏زند و از نظر حضرت مسیح علیه السلام احسان باید شامل دشمنان هم بشود; (27) با این وجود، نژادپرستى در قوم مسیحیت - همانند قوم یهود - دیده مى‏شود . آنان مخالف سرسخت غیرمسیحیان هستند با این تفاوت که از نظر قرآن‏کریم، عداوت و دشمنى یهودیان، در مقابل پیروان مذاهب دیگر، بسیار بیشتر از مسیحیان بوده است . (28)
حوادث تاریخى مسیحیت‏بیانگر این نکته است که آنان هیچ‏گاه به دستور حضرت مسیح علیه السلام، مبنى بر محبت و دوستى نسبت‏به همه انسانها، عمل نکرده‏اند .
«در سال 1415 میلادى، پاپ نیکولاى پنجم فرمان داد که هر شخصى که مظنون به آداب مذهبى یهود است، به محکمه انگیزیسیون جلب شود و بدین ترتیب 300 هراز یهودى قتل عام شدند و بقیه به ایتالیا گریختند و از آنجا نیز مجبور به مهاجرت به ترکیه شدند .» (29)
مسیحیان حتى نسبت‏به همنوعان خود رحم نکردند . طى هفت قرن; یعنى از سال 1183 م . تا 1834 م . که تاریخ آغاز و پایان رسمى محاکم تفتیش عقاید در اسپانیاست، دهها هزار نفر صرفا به اتهام ارتداد و تخطى از دین رسمى، در آتش سوزانده شدند و یا پس از شکنجه هولناک به قتل رسیدند و اموالشان مصادره گردید . افراد ملزم مى‏شدند عقیده و مذهب خاص داشته باشند . دوران قرون وسطى با تفتیش عقاید، قتل و شکنجه شناخته مى‏شود . پاپ ششم طى پیامى در 10 مارس 1791 م . آزادى مذهبى را به «حقوق وحشتناک‏» توصیف مى‏کند; ولى سرانجام کلیسا، اعلامیه جهانى حقوق بشر و «حق آزادى مذهب‏» را پذیرفت . این امر در سال 1963 م . طى اعلامیه‏اى از سوى ژان پل بیست و سوم اعلام شد . (30)
انصاف این است که ادیان آسمانى و از جمله دین مسیحیت، ظلم و ستم را قبول ندارند و وقتى اعمالى بر خلاف دیانت صورت پذیرد، آن دین از آن اعمال بیزار است . با این وجود، به رسم مسیحیت و در راه مسیحیت، خونهاى زیادى در تاریخ بشریت ریخته شده است، بلکه قاره اروپا که مقر مسیحیت محسوب مى‏شود، در طى هزار ساله اخیر، مرکزى براى جنگ و خون‏ریزى بوده است .
آیا مى‏توان گفت که صلح و همزیستى با پیروان ادیان و مذاهب دیگر، در دین مسیحیت، یک حقیقت است؟! و یا مسیحیت‏بر اساس محبت و صلح استوار است؟!
قرآن مجید، همه ادیان را به عنوان «اسلام‏» یاد مى‏کند; آیین ابراهیم، نوح، موسى، عیسى و سایر پیغمبران; به این معنا که «اسلام‏» دینى است که پیامبران سلسله ابراهیمى، پیام آور آن هستند و این خود مى‏رساند که اصل دین یکى بوده و نباید تفاوتى بین گفته‏هاى پیامبران الهى گذاشت .
ناگفته پیداست ما در این نوشتار درصدد آن نیستیم که نقصان و عیب را به شرایع الهى نسبت دهیم و یا خواسته باشیم پیامبران بزرگى چون موسى و عیسى علیهما السلام را مبلغ این تنگ نظریها بدانیم، بلکه بر عکس، به اعتقاد ما پیامبران همگى مروج توحید و منجى بشریت‏بوده‏اند، ولى پیروان ادیان با گذشت زمان و در اثر دورى از رهبرى اولیاى خدا، بتدریج انحرافاتى را پذیرا شده و گاه تحت تاثیر ملل دیگر، منکر زندگى مسالمت‏آمیز با پیروان دیگر مذاهب و ادیان شده‏اند و در تاریخ اروپا، از این نوع جنگها فراوان رخ داده است .
مبحث‏سوم: دین اسلام
دین اسلام، تنها منحصر به اعمال عبادى و مراسم شخصى نمى‏شود بلکه این دین مجموعه‏اى
از مسائل عبادى، اجتماعى، سیاسى و اقتصادى است . دینى که در برگیرنده تمام امورى است که انسان در معاش و معاد، دنیا و آخرت، زندگى فردى و اجتماعى بدان نیاز دارد . این دین به رابطه انسان با خالق، حاکم، جامعه، خانواده، ملت‏خود و سایر ملتها، اعم از مسلمان و غیرمسلمان توجه نموده است . این دین از سوى خدا و به وسیله پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى جمیع بشر تا روز قیامت آورده شده است . او آخرین پیامبر، و اسلام، آخرین دین و رسالتش جهانى است . (31)
از نظر اسلام، صلح و همزیستى مسالمت‏آمیز انسانها با عقاید و مذاهب گوناگون، یک ارزش و هدف است . هدف از صلح، مصلحت‏گرایى نیست، بلکه خود صلح، مصلحت است; زیرا با زندگى فطرى انسانها سازگارتر است و در شرایط صلح، رشد و تعالى انسان و تفاهم براى رسیدن به توافقها و سرانجام به یگانگى آیین بشرى و گرایش به حق امکان‏پذیرتر است . (32)
گفتار اول: دیدگاه نظرى اسلام در زمینه «اصل همزیستى مسالمت‏آمیز»
براى شناخت دیدگاه اسلام در این زمینه، باید به منابع اصیل و دست اول مراجعه نمود . مهمترین منابع اسلامى، قرآن و روایات معصومین علیهم السلام است . برخى گمان مى‏کنند که در اسلام اصل همزیستى مسالمت‏آمیز به رسمیت‏شناخته نشده است و «حقوق و روابط بین‏الملل‏» غالبا بر اساس «جنگ و ستیز» بنیان گذاشته شده است و احیانا براى ادعاى خود، به اعمال بعضى از حکام و زمامداران در طول تاریخ اسلامى استناد مى‏کنند; در حالى که، نصوص اصیل اسلامى که باید بر آن اتکا داشت، عکس این مطلب را ثابت مى‏نماید زیرا اسلام، صلح و همزیستى مسالمت‏آمیز با پیروان ادیان و ملل دیگر را به عنوان یک اصل و قاعده اساسى در نظام تشریعى خود ملاحظه نموده است و احکام جنگ فقط در حال ضرورت مى‏باشد .
الف) دیدگاه قرآن کریم در مورد همزیستى مسالمت‏آمیز
آیات متعددى از قرآن کریم و به صورتهاى گوناگون همزیستى مسالمت‏آمیز یا همزیستى مذهبى را سفارش مى‏نماید . کینه‏توزى و پیش‏گرفتن روشهاى اهانت‏آمیز نسبت‏به پیروان مذاهب دیگر یک روش پسندیده دینى به شمار نمى‏رود . قرآن کریم گروهى از مسیحیان و یهودیان را یاد مى‏کند که راه تمسخر و تکفیر یکدیگر را در پیش گرفته‏اند و همواره آتش جنگ و اختلاف را شعله‏ور مى‏سازند:
«و قالت الیهود لیست النصارى على شی‏ء و قالت النصارى لیست الیهود على شی‏ء و هم یتلون الکتاب ...» (33)
یعنى: یهود گفتند: نصرانیها بر حق نیستند و نصرانیها گفتند: یهود بر حق نیستند; حال آن که، اینان کتاب را تلاوت مى‏کردند ...
قرآن کریم براى تامین همزیستى مسالمت‏آمیز راههاى گوناگونى را سفارش نموده که به اهم آن اشاره مى‏شود:
1 - قرآن کریم و دعوت به همزیستى مسالمت‏آمیز و توجه به اصول مشترک
«قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون‏» (34)
یعنى: بگو: اى اهل کتاب! بیایید تا بر سخنى که بین ما و شما یکسان است، بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و براى او هیچ‏گونه شریکى نیاوریم و هیچ کس از ما دیگرى را به جاى خداوند، به خدایى برنگیرد و اگر روى گردان شدند، بگویید: شاهد باشید که ما مسلمانیم .
این آیه از آیات مهم در دعوت اهل کتاب به سوى وحدت به شمار مى‏رود که در آن به نقطه‏هاى مشترک بین اسلام و اهل کتاب توجه شده است .
2 - قرآن کریم و آزادى عقیده و فکر
«لا اکراه فى الدین قد تبین الرشد من الغى‏» (35)
یعنى: در کار دین اکراه روا نیست; چرا که راه از بى‏راهه به روشنى آشکار شده است .
«و لو شاء ربک لآمن من فی الارض کلهم جمیعا ا فانت تکره الناس حتى یکونوا مؤمنین‏» (36)
یعنى: و اگر پروردگارت مى‏خواست، تمامى اهل زمین (بدون این که اختیارى داشته باشند) ایمان مى‏آوردند; پس آیا تو مردم را به اکراه وا مى‏دارى تا این که مؤمن شوند؟!
بنابراین، ایمان به خدا و مبانى اسلام، هیچ گونه جنبه تحمیلى نمى‏تواند داشته باشد، بلکه تنها راه آن، منطق و استدلال است و نفوذ در فکر و روح افراد باید مد نظر باشد .
3 - قرآن کریم و نفى نژادپرستى و خودبرتربینى
«یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثى و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقاکم ان الله علیم خبیر» (37)
یعنى: هان اى مردم! همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و شما را به هیات اقوام و قبایلى درآوردیم تا با یکدیگر انس و آشنایى یابید، بى‏گمان گرامى‏ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شماست; که خداوند داناى آگاه است .
تساوى و برابرى انسانها یکى از اصول مهم همزیستى مسالمت‏آمیز به شمار مى‏رود، چون نژادپرستى و تحقیر ملتها و مذاهب دیگر، موجب مشکلات فراوانى براى جامعه بشرى شده است; جنگ جهانى اول و دوم شاهد این مدعاست . تفاوت در رنگ، نژاد و ملیت مایه فضلیت‏یکى بر دیگرى نیست‏بلکه از نظر قرآن کریم اختلاف زبانها و رنگها از آیات و نشانه‏هاى الهى محسوب شده و وسیله‏اى براى شناخت افراد و اشخاص از یکدیگر مى‏باشد . (38)
، «یا ایها الانسان‏» (40) ; این خطابها و تعبیرها مى‏رساند که انسانیت‏یک معناى مشترک بین تمام ساکنین زمین است، افراد مناطق مختلف هیچ فرقى با یکدیگر ندارند، بشر در طول تاریخ از حیث زبان، رنگ و نژاد متفاوت بوده است ولى از نظر اسلام، همه فرزندان یک پدر و مادر (آدم علیه السلام و حواء علیها السلام) هستند و این تفاوتها، در انسانیت انسان خدشه‏اى وارد نمى‏سازد . (41)
4 - قرآن کریم و استقبال از پیشنهاد صلح
- «... فان اعتزلوکم فلم یقاتلوکم و القوا الیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیلا» (42)
یعنى: ... پس اگر از شما کناره‏گیرى کردند و با شما پیکار ننمودند، بلکه پیشنهاد صلح دادند، خداوند به شما اجازه نمى‏دهد که متعرض آنان شوید .
طایفه اشجع به سردگى مسعود بن رجیله، که هفتصد نفر بودند، به نزدیکى مدینه آمدند و اظهار داشتند آمده‏ایم قرارداد ترک مخاصمه با محمد صلى الله علیه و آله ببندیم . پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله از این پیشنهاد شدیدا استقبال نمود و دستور داد مقدار زیادى خرما به عنوان هدیه براى آنها بردند و آیه فوق در این باره نازل شد . (43)
ب) روایات پیشوایان اسلام در مورد همزیستى مسالمت آمیز
روایت اول از پیامبر صلى الله علیه و آله:
«من آذى ذمیا فانا خصمه و من کنت‏خصمه خصمته یوم القیامة .» (44)
یعنى: هر کس اهل ذمه (یهودى، مسیحى و زرتشتى که در پناه اسلام است). را آزار رساند، دشمن او خواهم بود و هر کس من دشمن او باشم، روز قیامت دشمنى خود را نسبت‏به او آشکار خواهم نمود .
روایت دوم از ابن عباس از پیامبر صلى الله علیه و آله:
«تصدقوا على اهل الادیان کلها .» (45) یعنى: به (فقرا) از پیروان همه ادیان الهى صدقه بدهید .
روایت‏سوم، امام امیرالمؤمنین علیه السلام‏در بخشى از نامه‏اش به مالک اشتر مى‏فرماید:
«و اشعر قلبک الرحمة للرعیة و المحبة لهم و اللطف بهم و لا تکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان: اما اخ لک فى الدین، و اما نظیر لک فى الخلق .» (46)
یعنى: (اى مالک!) مهربان باش و رعیت را با چشمى پرعاطفه و سینه‏اى لبریز از محبت‏بنگر، زنهار که چون درنده‏اى به غارت جان و مال آنها بپردازى! پس همانا فرمانبران تو از دو صنف بیرون نیستند: یا مسلمانان و برادر دینى تو هستند و یا (پیروان مذهب بیگانه‏اند، که در این صورت) همانند تو انسانند .
همچنین، آن حضرت در فرازى دیگر از این نامه، در استقبال از صلح مى‏فرماید:
«و لا تدفعن صلحا دعاک الیه عدوک ولله فیه رضى، فان الصلح دعة لجنودک و راحة من همومک و امنا لبلادک .» (47)
یعنى: و از صلحى که دشمن تو را بدان فراخواند و رضاى خداوند در آن بود، روى متاب که آشتى، سربازان تو را آسایش رساند، و از اندوهایت‏برهاند و شهرهایت ایمن ماند .
از مطالعه روایات و احادیث چنین به دست مى‏آید که همزیستى مسالمت‏آمیز و ایجاد رابطه مودت و دوستى با بیگانگان، امرى است که مسلمانان مى‏توانند در روابط بین‏الملل از آن بهره گیرند; چه این که، اسلام آیین فطرت است و هرگز با احساسات طبیعى و انسانى بشر ضدیت ندارد و اسلام به این نکته توجه مى‏دهد که با ایجاد یک جو آرام و مودت‏آمیز، مى‏توان با مخالفان عقیدتى خود به گفتگو و جدال احسن پرداخت . پیشوایان اسلام، پیوسته به رعایت عدالت، انصاف، اداى حقوق و پرهیز از آزار و اذیت پیروان مذاهب دیگر توصیه مى‏نمودند .
گفتار دوم: سیره عملى
رفق و مدارا، از امورى است که در سیره اجتماعى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، چه در بعد داخلى و چه در بعد بین‏المللى، اهمیت‏بسیارى داشته است، در غیر این صورت، زمینه‏اى براى هدایت و تبلیغ رسالت‏به وجود نمى‏آمد . خداى متعال، خوش خلقى، مدارا و رحمت‏بودن پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مورد تمجید قرار داد . (48)
از نظر اسلام، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نمونه‏اى براى پیروى عملى مى‏باشد; نمونه‏اى که روشهاى عملى او در کلیه شؤون فردى، اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و روابط بین‏الملل قابل دست‏یابى و پیروى براى مسلمانان است .
الف) سیره عملى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله
سیره عملى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در سه قسمت مورد توجه قرار مى‏دهیم: 1 - نامه‏هاى پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله; 2 - پیمانهاى صلح پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله; 3 - رفتار مسالمت‏آمیزدر مقابل مخالفان .
1 - نامه‏هاى مسالمت‏آمیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله
نامه‏هایى که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، به عنوان دعوت اسلام به امرا، سلاطین، رؤساى قبایل و شخصیتهاى برجسته معنوى و سیاسى نوشته است، از شیوه مسالمت‏آمیز دعوت او حکایت مى‏کند . حدود 185 نامه، از متون نامه‏هاى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله که براى تبلیغ و دعوت به اسلام و یا به عنوان «میثاق و پیمان‏» نوشته است، در دست داریم . (49) همه این نامه‏ها حاکى است که روش اسلام در دعوت و تبلیغ، «منطق و برهان‏» مى‏باشد، نه «جنگ و شمشیر» . نصایح، اندرزها، تسهیلات و نرمشهایى که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله از خود نشان داده، گواه زنده بر این مطلب است که پیشرفت اسلام زاییده نیزه و شمشیر نبوده است . در بیشتر نامه‏هایى که به وسیله پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله براى پادشاهان جهان که داراى اعتقاد الهى بوده‏اند، فرستاده شده، متن آیه 64 سوره آل عمران که همان اعلامیه جهانى اسلام مى‏باشد، مطرح شده است: براى نمونه، نامه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به قیصر روم را مى‏آوریم:
«بسم الله الرحمن الرحیم . من محمد عبدالله الى هرقل عظیم الروم . سلام على من اتبع الهدى; اما بعد فانى ادعوک بدعایة الاسلام، اسلم تسلم یؤتک الله اجرک مرتین، فان تولیت فانما علیک اثم الاریسین; قل یا اهل الکتاب تعالوا الى کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله‏و لا نشرک به شیئا و لا یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله فان تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون‏» (50)
یعنى: از محمد فرزند عبدالله، به هرقل بزرگ پادشاه روم . درود بر آنها که پیروى از حق کنند . تو را به اسلام دعوت مى‏کنم; اسلام آور تا در امان و سلامت‏باشى، خداوند به تو دو پاداش مى‏دهد، یکى پاداش ایمان خود و دیگر پاداش کسانى که به پیروى تو ایمان مى‏آورند; اگر از آیین اسلام روى گردانى، گناه اریسیان [نژاد رومى و جمعیت کارگران] نیز بر تو خواهد بود . بگو: اى اهل کتاب! ما شما را به یک اصل مشترک دعوت مى‏کنیم که غیر از خدا را نپرستیم، کسى را شریک او قرار ندهیم، و بعضى از ما بجز خدا بعضى دیگر را به خدایى نپذیرد، هرگاه آنان از آیین حق سر برتابند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم .
2 - پیمانهاى صلح پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله
سیره پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله بر انکار ملیتها و عدم استقلال داخلى آنان استوار نبوده است و با وجود جهانى بودن آیین اسلام، موجودیت قبایل، ملتها و ادیان دیگر، چه در قلمرو حکومت اسلامى و چه خارج از آن محفوظ بوده است .
یکى از دلایل سیره فوق، پیمان نامه‏هاى بسیارى است که در دوران حکومت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و بعد از وفات آن حضرت با ملتهاى مختلف امضا شده است . در تمامى موارد تا هنگامى که ملتهاى غیر مسلمان به پیمان خود وفادار بوده‏اند، دولت اسلامى نیز پیمان صلح را نقض نمى‏کرده است; زیرا نقض پیمان از دیدگاه اسلام، گناهى بزرگ و غیر قابل گذشت است . (51)
اسلام براى تحقق همزیستى مسالمت‏آمیز و تحقق صلح در میان ملتها و جلوگیرى از بروز روابط خصمانه و درگیریهاى خونین، نه تنها براى قراردادها و معاهدات بین‏المللى ارزش حقوقى فوق‏العاده‏اى قائل شده است، بلکه اصولا ملتها و گروه‏هاى دیگر را نیز براى انعقاد پیمانهاى صلح دعوت کرده و به جامعه اسلامى توصیه مى‏نماید که در این زمینه همواره پیش‏قدم باشند و این وظیفه در مواردى که تمایلى از طرف دول و گروه‏هاى غیر مسلمان نسبت‏به عقد قراردادهاى صلح و همزیستى احساس مى‏شود، تاکید بیشتر مى‏یابد . (52)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله به انعقاد پیمانهاى همکارى و صلح تمایل شدیدى نشان مى‏داد و حتى قبل از بعثت‏بر اصل روابط عادلانه بین قبایل، بر پایه پیمان و معاهده اصرار مى‏ورزید و مکرر مى‏فرمود:
«من در خانه عبدالله بن جدعان، در جاهلیت‏شاهد بستن پیمان مشترک جهت‏حمایت از مظلومان، بین نمایندگان قبایل مختلف عرب بودم و چنان بر این پیمان دل بسته بودم که حاضر نبودم در ازاى نقض آن، صاحب پربهاترین شتران باشم اگر در اسلام به چنین پیمانى دعوت شوم، فورا اجابت‏خواهم کرد .» (53)
همچنین، آن حضرت از پیمان صلحى که مسلمانان بعدها با «روم‏» مى‏بستند، پیشاپیش خبر داد:
«رومیان با شما به صلحى توام با امنیت اقدام خواهند نمود .» (54)
در سیره پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله تعداد زیادى از پیمانهاى صلح و همکارى دیده مى‏شود که بررسى و تحلیل کامل آن نیاز به تدوین چندین کتاب دارد . از مهمترین آنها مى‏توان از پیمان یا منشور مدینه، صلح حدیبیه، پیمان با مسیحیان ایلا و پیمان با مسیحیان سرزمین سینا نام برد . (55) منشور مدینه، در نوع خود یک پیمان دفاعى و همه جانبه بین مسلمانان، یهودیان و مشرکین محسوب مى‏شود .
3 - رفتار مسالمت‏آمیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مقابل مخالفان
در اینجا رفتار صلح جویانه و مسالمت‏آمیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را با کفار قریش، یهود و مسیحیان بررسى مى‏کنیم:
1 - 3 - رفتار مسالمت‏آمیز پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با کفار قریش
سرزمین مکه، پایگاه شرک و مشرکان بود . اسلام در این پایگاه مهم ظهور کرد . بنابراین، اولین تماس و دعوت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله متوجه مشرکین مکه مى‏باشد; این دعوت که بر محور توحید و معاد بود، با دلایل منطقى و با تلاوت آیات قرآن، روح و جان مشرکین را مخاطب قرار مى‏داد و از آنان مى‏خواست که تعقل و تفکر نمایند و خود را از زنجیرهاى اوهام و عقاید جاهلى نجات دهند .
در مقابل، مشرکین انواع آزارها و اذیتها را نسبت‏به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پیروان اندک او اعمال نمودند; سمیه مادر عمار به وسیله نیزه ابوجهل به شهادت رسید . پدرش، یاسر نیز در مکه به شهادت رسید; بلال حبشى به وسیله امیة بن خلف در گرماى نیمروز شکنجه شد . پس از چندى، عده‏اى از مسلمانان به دیار غربت، حبشه مهاجرت نمودند; در آنجا هم از آزار مشرکین قریش در امان نبودند . پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله هم مدتى به شهر «طائف‏» پناه برد . محاصره اقتصادى و سیاسى به اوج خودش‏رسید و حتى چهل تن به خانه پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله هجوم بردند که او را به قتل برسانند و در نهایت پیامبر هم شبانه دیار و سرزمین خود را به سوى «یثرب‏» ترک گفت; دورى و جدایى از کعبه و زادگاه پیامبراکرم صلى الله علیه و آله بر آن حضرت بسیار ناگوار آمد، اما خداى متعال به او وعده داد که دگربار به مکه باز خواهدگشت .
بعد دیگر تلاش مشرکین قریش، جنگهایى بود که با امکانات فراوان و براى نابودى اسلام انجام دادند که مهمترین آن، جنگ بدر، جنگ احد، جنگ خندق و جنگ احزاب بود . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله که منطقش انسان دوستى، مسالمت و احترام به تعهدات بود، در جریان «پیمان حدیبیه‏» حاضر شد از حقوق مشروع خود بگذرد تا محیط صلح و امن در ایام حج فراهم گردد، اما این پیمان، بعدها توسط مشرکین نقض شد . آرى! مشتى زورگو بر کعبه مسلط شده بودند و آن را در سلطه و انحصار خود مى‏دانستند . (56)
سپاهیان ده هزار نفرى مسلمانان، بدون خون‏ریزى شهر مکه را فتح کردند . سعد یکى از یاران پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، شعار خشونت را فریاد زد که:
«الیوم یوم الملحمة! الیوم تستحل الحرمة! الیوم اذل الله قریشا!» یعنى: امروز، روز برخوردهاى خونین است! امروز حرمتها شکسته مى‏شود! امروز خداوند قریش‏راخوارمى‏کند!
اما، پیامبر رحمت صلى الله علیه و آله در رد شعار انتقام فرمود:
«الیوم یوم المرحمة، الیوم اعز الله قریشا .» یعنى: امروز، روز مهر ورزیدن است، امروز خداوند قریش را عزیز مى‏کند .
آنگاه پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به کنار خانه کعبه آمد، کفار قریش منتظر بودند که پیامبر چه دستورى در مورد آنان صادر مى‏کند; سپس پیغمبر صلى الله علیه و آله با جمله «بروید; همگى آزادید .» همگان را مورد عفو و گذشت قرار داد . همین عمل، طوفانى در سرزمین دلهاى مشرکین ایجاد کرد که فوج فوج، مسلمان شدند و آیین اسلام را با جان و دل پذیرا گشتند . (57)
2 - 3 - رفتار مسالمت‏آمیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با یهود
قبایل معروف یهود عبارت بودند از: «بنى قریظه‏» ، «بنى قینقاع‏» و «بنى نظیر» . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پس از مهاجرت به مدینه، براى برقرارى امنیت و آرامش یک پیمان دفاعى مشترک منعقد ساخت که در آن دو طایفه «اوس‏» و «خزرج‏» و «یهود» شرکت داشتند; بر اساس این پیمان، یهود متعهد شدند که علیه مسلمانان اقدام خراب‏کارانه انجام ندهند و در دفاع از مدینه مشارکت داشته باشند . یهود آزادانه به داد و ستد پرداخته و کالاهاى خود را در بازار مسلمین به فروش مى‏رساندند . گسترش اسلام در میان مردم، حساسیت‏یهود و برخى از منافقان را بر ضد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله بر انگیخت; عبدالله بن سلام از دانشمندان یهود به آیین اسلام گروید و پس از مدتى مخیریق به جمع مسلمانان پیوست . خبر اسلام آوردن آنان موجى از خشم در طوایف یهود پدید آورد; بتدریج همکارى یهود با مسلمانان ضعیف شد و حتى پیمان منعقده با مسلمانان را نقض کردند .
یهودیان علاوه بر این که در تجارت، داد و ستد و فعالیتهاى اجتماعى آزاد بودند، در فعالیتهاى مذهبى هم آزادى کامل داشتند . پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله، دعوت اسلامى را به همه و از جمله یهودیان ابلاغ کرد و هیچ گاه آنان به ترک دین و عقاید خود مجبور نبودند; براى مثال، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در یک دستور العمل ارشادى و حکومتى به عمرو بن حزم که او را به یمن فرستاد، نوشت:
«هر یهودى و یا نصرانى (مسیحى) که مسلمان شود و اسلام پاک و خالصى اظهار نماید، از جمله گروه مؤمنان است; هر آنچه مسلمانان دارند شامل او نیز مى‏شود و در نفع و ضرر با آنها شریک است و هر که در یهودیت و نصرانیت‏خود باقى بماند، هرگز مجبور به ترک دین خود نمى‏شود .» (58)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مقابل بد رفتارى یهودیان صبور بود و از نفاقشان چشم مى‏پوشید و آنها را با مسلمانان برابر مى‏گرفت و به آداب و رسوم دینى آنان احترام مى‏گذاشت و اگر یکى از یهودیان بر خلاف پیمان رفتار مى‏کرد، تنها به مجازات او اکتفا مى‏کرد و دیگران را به گناه او نمى‏گرفت . آن حضرت در سیره عملى‏اش همواره از گفتگو و جدال احسن براى پیشبرد اهداف مقدسش سود مى‏جست و هیچ‏گاه زبان به الحاد و تکفیر ادیان دیگر نمى‏گشود .
در مقابل، یهودیان به فعالیتهاى تحریک‏آمیز و جنگ افروزى مشغول شدند تا جلوى پیشرفت اسلام را بگیرند، از جمله تضعیف عقیده مسلمانان، ایجاد اختلاف، توطئه قتل پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و دهها عمل خلاف دیگر . به ناچار پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با برخى از آنان وارد کارزار نظامى شد و آنان را از مدینه و اطراف مدینه اخراج نمود .
3 - 3 - رفتار مسالمت‏آمیز پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله با مسیحیان
قرآن کریم موضع مسیحیان را نرم و ملایم توصیف مى‏کند در حالى که موضع مشرکان و یهود نسبت‏به مسلمانان خشن بود . (59) مسیحیان جزیرة العرب و مناطق دیگر مثل شام، شیفته اسلام شدند و آن را از صمیم دل پذیرفتند و آنهایى که همچنان مسیحى باقى ماندند هیچ‏گاه از سوى مسلمانان به تغییر عقیده و پذیرش آیین اسلام مجبور نشدند و همزیستى مسالمت‏آمیز مسلمانان و مسیحیان به نحو بارز و آشکار بود; قبایل و دسته‏هاى مختلف مسیحیان در زمان حیات پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و بعد از آن، پیوسته از حمایت مسلمانان برخوردار بودند و مسلمانان بر اساس پیمان صلح که با مسیحیان بسته بودند از منافع و حقوق آنان حمایت مى‏نمودند . تنها در زمان خلیفه دوم، در سرزمینهاى اسلامى به جز زنان، اطفال و پیرمردان مسیحى، تعداد 000/500 (پانصد هزار) مسیحى زندگى مى‏نمودند و در مصر 000/000/15 (پانزده میلیون) مسیحى در کمال آرامش و امنیت تحت‏حکومت مسلمانان بودند . (60)
مسیحیان نجران با پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله صلح‏نامه امضا کردند که در فرازى از صلح‏نامه آمده است:
«مردم مسیحى نجران و حاشیه آن در سایه خداوند و ذمه محمد رسول خدا مى‏باشند; به این که دارایى، جان، دین، افراد غایب و حاضر، خانواده آنان و تجارت و آنچه از کم و زیاد در اختیار دارند، همه محفوظ و در امان است . هیچ اسقف، راهب یا کاهنى از آنان، از مقام خود عزل نمى‏شود و به آنان اهانتى نخواهد شد .» (61)
ب) سیره عملى امامان شیعه علیهم السلام
درباره سیره امامان شیعه علیهم السلام، باید توجه داشت که از نظر امامیه، سیره آنان همانند سیره و رفتار پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اعتبار و ارزش داشته و قابل استناد است; چه آن که آنان نیز الگو و نمونه براى جامعه اسلامى هستند; براى مثال، امام صادق علیه السلام، از وسایل تبلیغى عصر خویش مانند مناظره، مخاطبه، مکاتبه، شعر و تبلیغ عملى براى هدایت و ارشاد مردم استفاده مى‏نمودند . گروه‏هاى غیر مذهبى مانند ملحدین، مشرکین و دهریون، و نیز گروه‏هاى اهل کتاب با امام صادق علیه السلام به بحث و گفتگو مى‏نشستند . رفتار امام صادق علیه السلام با این افراد، برخوردى حکیمانه همراه با حلم و صبر بود . ادعاها و ادله‏هاى آنها را با متانت و صبورى گوش مى‏کرد و از ادله خصم براى رد مدعاى آنان و اثبات اعتقادات اسلامى استفاده مى‏کرد و سرانجام مخاطب را به تسلیم وادار مى‏نمود و کار به آنجا مى‏رسید که زبان به ستایش و مدح امام مى‏گشودند . (62)
گفتار سوم: اصالت صلح و همزیستى یا جنگ و قتال در اسلام؟
در این که اصل و قاعده اولى در اسلام، در روابط مسلمین با غیر مسلمین چیست، دو نظریه مهم وجود دارد که در ذیل بدان مى‏پردازیم:
نظریه اول: اصالت جنگ و قتال در اسلام
این نظریه متعلق به برخى از مستشرقین و تعدادى از فقهاى شیعه و سنى است; از نظر این عده، حقوق بین‏الملل اسلام بر اساس جنگ و جهاد استوار مى‏باشد و مسلمانان موظف هستند از هر فرصتى براى سرکوب دشمنان و وادار ساختن آنان به پذیرش اسلام استفاده نمایند .
برنارد لوئیس مستشرق مشهور انگلیسى مى‏گوید:
«سیاست‏خارجى و روابط بین‏الملل چون سایر نهادها و پدیده‏هاى سیاسى متداول در جهان امروز، امرى کاملا بیگانه در جهان اسلام بوده است . بر مسلمانان وظیفه و واجب کفایى (Collective obligation) بوده است که از طریق جهاد، کفار را مسلمان کرده و یا تحت کنترل خلیفه در مى‏آوردند .» (63)
مجید خدورى از دانشمندان اهل سنت معتقد است:
«مقصود نهایى اسلام از جهت روابط بین‏الملل از یک طرف، ایجاد صلح و آرامش در سرزمینهایى است که تحت قانون شریعت اسلام در آمده‏اند و از طرف دیگر، سعى و اصرار دارد که نظام حقوقى اسلام را به طور فعال به سایر نقاط جهان غیر اسلامى گسترش داده و آنها را مسلمان گرداند .» (64)
محمدجواد عاملى، از فقهاى شیعه و صاحب کتاب «مفتاح الکرامة‏» مى‏گوید:
«اصل و قاعده، عدم صلح و لزوم جنگ و مبارزه (با غیر مسلمانان) است .» (65)
کسانى که معتقدند اصل در اسلام، در روابط مسلمین با غیر مسلمین جنگ و عدم صلح است، ادله‏اى را بیان داشته‏اند که به مهمترین آن مى‏پردازیم:
دلیل اول: وجوب جهاد و جهاد هم به معناى شعله‏ور نگاه داشتن جنگ به طور مستمر بین جهان اسلام و جهان کفر مى‏باشد . (66)
در جواب دلیل فوق باید گفت، هیچ‏گاه یک آیه قرآن، بدون ملاحظه آیات دیگر، نمى‏تواند مستند یک حکم شرعى مهم گردد; آیات قرآن کریم داراى عام و خاص، مطلق و مقید و ... مى‏باشند . اکثر آیات جنگ و جهاد همراه با ذکر دلیل و علت است . بنابراین، آیاتى که به صورت مطلق در مورد قتل و جنگ آمده است، به آیات مقید که مى‏گوید، مناط قتال و محاربه این است که اعتدا و دشمنى نسبت‏به اسلام و مسلمین صورت پذیرد، تقیید مى‏خورد .
دلیل دوم: مذمت دوستى با کفار است . آیاتى از قرآن کریم نهى مى‏کند از این که مسلمانان با کافران مودت و دوستى داشته باشند . بنابراین، مسلمانان نباید با غیر مسلمانان، پیمانهاى دوستى و روابط مسالمت‏آمیز داشته باشند .
در رد دلیل فوق باید گفت، مورد این آیات در جایى است که دوستى، یارى و پیمان با آنان به ضرر مسلمین باشد اما دوستى با آنان به معناى رفتار مسالمت‏آمیز و معامله نیکو و تبادل منافع هیچ‏گونه منعى ندارد . چگونه دوستى با آنان ممنوع است در حالى که خداوند متعال اجازه داده است مرد مسلمان با زن اهل کتاب ازدواج نماید؟! (67) آیا در روابط میان زن و شوهر، هیچ‏گونه موالات و دوستى وجود ندارد؟!
در آیه دیگر، خداوند رفتار مبتنى بر «بر» و «قسط‏» را نسبت‏به غیر مسلمانانى که مرتکب قتل و اخراج مسلمانان نمى‏شوند توصیه نموده است . (68)
نظریه دوم: اصالت صلح و همزیستى مسالمت‏آمیز در اسلام
طرفداران این نظریه معتقدند اساس روابط مسلمانان با غیر مسلمانان بر مسالمت و رفتار نیکو مى‏باشد . اسلام هیچ‏گاه به پیروان خود اجازه قتل و کشتار پیروان مذاهب دیگر را نمى‏دهد و وجود عقاید مخالف، مجوزى براى رفتار خصمانه نمى‏باشد، بلکه اسلام به پیروان خود دستور مى‏دهد با مخالفین رفتار مبتنى بر عدالت و قسط داشته باشند . پیش از این، ادله این نظریه، اعم از آیات، روایات و سیره معصومین علیهم السلام بیان شد، از این رو از تکرار آن ادله خوددارى مى‏کنیم .
این نظریه قائل به «کرامت انسانى‏» است . غیر مسلمانان از آن جهت که در انسانیت‏با مسلمانان شریک هستند داراى احترام مى‏باشند، هر چند در عقیده و مذهب متفاوت هستند .
این دیدگاه کاملا مستدل و با روح آیات، روایات و سیره پیشوایان اسلام، هماهنگى دارد . به عبارت دیگر، در اسلام، صلح و همزیستى مسالمت‏آمیز با پیروان ادیان و مذاهب دیگر، به عنوان «قاعده اساسى‏» ملاحظه شده است .
استثنایى بودن جنگ در اسلام
همان طور که گذشت، در اسلام حق همزیستى مسالمت‏آمیز، به عنوان یک «اصل‏» مورد توجه است . بنابراین، جنگ یک حالت استثنایى بوده و آن در صورتى است که راهکارهاى مسالمت‏آمیز به جایى نرسد . قرآن کریم، محاربه را براى اهداف خاصى بیان مى‏دارد مانند، دفع تجاوز (69) ، رفع فتنه (70) ، رفع استضعاف از ستمدیدگان (71) ، دفاع از سرزمین (72) ، جنگ با نقض کنندگان پیمان، توطئه‏گران و آغازگران جنگ (73) .
پى‏نوشت:
1) کارشناس ارشد حقوق بین‏الملل و مدرس دانشگاه .
2) على آقابخشى، فرهنگ علوم سیاسى، مرکز اطلاعات و مدارک علمى ایران، تهران، 1374، ص 246 .
3) محمدمهدى کریمى‏نیا، همزیستى مسالمت‏آمیز در اسلام و حقوق بین‏الملل، پایان‏نامه کارشناسى ارشد رشته حقوق بین‏الملل، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى، سال 1379، ص 32 .
4) همان .
5) منتسکیو، روح القوانین، ترجمه على اکبر مهتدى، امیرکبیر، تهران، 1362، ص 671 .
6) گوستاو لوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه هاشم حسینى، کتابفروشى اسلامیه، تهران، 1347، ج 4، ص 148 .
7) همان .
8) ر . ک .: الهدى الى دین المصطفى; الرحلة المدرسیة; رهبر سعادت; قرآن و آخرین پیامبر . به نقل از: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، تفسیر نمونه، ج 2، ص 310 .
9) جمعه/6: «قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین‏» یعنى: بگو: اى یهودیان! اگر گمان مى‏کنید که (فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس آرزوى مرگ کنید اگر راست مى‏گویید (تا به لقاى محبوبتان برسید) !
10) مائده/18: «یهود و نصارى گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان او هستیم; بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات مى‏کند؟ ! بلکه شما هم بشرى هستید از مخلوقاتى که آفریده، ...
11) بقره/80: «و (یهود) گفتند: هرگز آتش دوزخ، جز چند روزى، به ما نخواهد رسید; بگو: آیا پیمانى از خدا گرفته‏اید؟! - و خداوند هرگز از پیمانش تخلف نمى‏ورزد - یا چیزى را که نمى‏دانید به خدا نسبت مى‏دهید؟!»
12) قرآن کریم این گونه اندیشه گمراه را مورد تعرض قرار داد و آیات 168 و 169، از سوره اعراف در رد آن نازل شد .
13) بقره/94: «قل ان کانت لکم الدار الآخرة عند الله خالصة من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین‏» .
14) ر . ک .: آل عمران/75; ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ص 472; عفیف عبدالفتاح طباره، یهود از نظر قرآن، ترجمه على منتظمى، بعثت، تهران، 1353، ص 87 .
15) در همین زمینه آیات 101 - 98 سوره آل عمران نازل شد، که در دو آیه نخست، یهودیان اغوا کننده را نکوهش مى‏کند و در دو آیه بعد به مسلمانان هشدار مى‏دهد .
16) ر . ک .: بقره/109; ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 1، صص 400 - 398 .
17) ر . ک .: بروج/8 - 5; ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 26، صص 339 - 334; عباس على عمید زنجانى، اسلام و همزیستى مسالمت‏آمیز، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1344، صص 23 - 19 .
18) جان ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه على اصغر حکمت، پیروز، تهران، چاپ سوم، 1354، ص 371 .
19) متى 5: 12 - 11; متى 7: 15; متى 12: 38 - 34; احمد شلبى، مقارنه الادیان: المسیحیه، مکتبة النهضة العربیة، قاهره، 1993 م . ، ص 32 .
20) ر . ک .: دکتر هرتس (خاخام بزرگ انگلستان)، الفکر الیهودى . به نقل از: وهبة الزحیلى، آثار الحرب، ص 45 .
21) الخطر الیهودى . به نقل از وهبة الزحیلى، پیشین .
22) ر . ک .: تورات، سفر تثنیه، باب بیستم، 18 - 10; باب دوم، 35 - 33; باب سوم، 7 - 3; باب سى و دوم، 44 - 41 .
23) آل عمران/115 - 113 .
24) محمد حمیدالله، حقوق روابط بین الملل در اسلام، ترجمه و تحقیق سید مصطفى محقق داماد، مرکز نشر علوم اسلامى، تهران، 1373، ص 135 و نیز در مورد اهمیت اخوت، عفو و گذشت و پرهیز از دنیا ر . ک .: انجیل متى، باب 5، جمله 44 و 38، انجیل متى، باب 22، جمله 21; انجیل یوحنا، باب 18، جمله 36; آلبر ماله و ژول ایزاک، تاریخ رم، ترجمه میرزا غلامحسین خان زیرک زاده، دنیاى کتاب و علم، تهران، 1362، ص 283; آلبر ماله، تاریخ ملل شرق و یونان، ص 108; جان ناس، پیشین، ص 399 .
25) مائده/18 و نیز در مورد برترى جویى مسیحیان; ر . ک .: بقره/113 و 135 .
26) بقره/111 .
27) انجیل متى، باب 5، جمله 38 و 44 .
28) مائده/82 .
29) ر . ک .: پناهندگى سیاسى، ص 38 . به نقل از: دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، اسلام و حقوق بین الملل عمومى، سمت، تهران، 1372، ج 2، ص 51; محمد حمیدالله، پیشین، ص 144; جولیوس کرینستون، انتظار مسیحا در آیین یهود، ترجمه حسین توفیقى، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، قم، 1377، صص 130 و 167; زین العابدین قربانى، اسلام و حقوق بشر، دفتر نشر و فرهنگ اسلامى، چاپ پنجم، تهران، 1375، صص 374 - 373، به نقل از آلبر ماله، تاریخ عمومى، ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج 13، ص 15 و گوستاو لوبون، تاریخ تمدن اسلام و عرب، ص 410 .
30) ر . ک .: دکتر حسین مهر پرور، نظام بین المللى حقوق بشر، مؤسسه اطلاعات، تهران، 1377، صص 320 - 319 .
31) سبا/28; اعراف/158 .
32) ر . ک .: عباس على عمید زنجانى، فقه سیاسى، ج 2، ص 140 .
33) بقره/113 .
34) آل عمران/64 .
35) بقره/256 .
36) یونس/99 .
37) حجرات/13 .
38) روم/22 .
39) تعبیر «بنى آدم‏» در چند آیه، از جمله در سوره اعراف/26، 27، 35 و 171 و در سوره اسراء/70 آمده است .
40) تعبیر «یا ایها الانسان‏» در سوره انفطار/6، سوره انشقاق/6 آمده است .
41) ر . ک .: یاسر ابوشبابه، النظام الدولى الجدید بین الواقع الحالى و التصور الاسلامى، دارالاسلام، مصر، 1998 م . ، صص 543 - 542 .
42) نساء/90 .
43) ر . ک .: ناصر مکارم شیرازى و دیگران، پیشین، ج 4، ص 54; در مورد گفتگوى مسالمت‏آمیز ر . ک .: عنکبوت/46; انعام/108; و در مورد رعایت عدالت و قسط با اهل کتاب ر . ک .: ممتحنه/آیه 9 - 8; در مورد به رسمیت‏شناختن انبیا و کتب آسمانى ر . ک .: مائده/48 - 46; در مورد صلح و سلم ر . ک .: بقره/208; انفال/60; ممتحنه/7 و در مورد مبارزه قرآن با توهمات برترى‏جویانه ادیان دیگر ر . ک .: مائده/81; بقره/112 - 111 .
44) عفیف عبد الفتاح طباره، روح الدین الاسلامى، دار الکتب، لبنان، ص 274 .
45) همان، ص 276 .
46) نهج البلاغه، نامه 53 .
47) همان، ترجمه سید جعفر شهیدى، ص 338 . همچنین، در مورد روایات دیگر در مورد اهل کتاب و مخالفان عقیدتى ر . ک .: صدرالدین بلاغى، عدالت و قضا در اسلام، ص 57; زین العابدین قربانى، پیشین، ص 398 - 397 .
48) آل عمران/159; انبیاء/107; شعراء/3; احزاب/21 .
49) ر . ک .: على الاحمدى المیانجى، مکاتیب الرسول صلى الله علیه و آله، چاپ بیروت; محمد حمیدالله حیدر آبادى، الوثائق السیاسیه .
50) على الاحمدى المیانجى، پیشین، ج 1، ص 100; جعفر سبحانى، فروغ ابدیت، ج 2، ص 214 .
51) ر . ک .: دفتر همکارى حوزه و دانشگاه، پیشین، ج 1، ص 399 .
52) ر . ک .: عباس على عمید زنجانى، پیشین، ج 3، ص 505 .
53) ر . ک .: سیره ابن هشام، ج 1، ص 34 . به نقل از: عباس على عمید زنجانى، پیشین، ص 503 .
54) ر . ک .: ارشاد السارى فى شرح صحیح البخارى، ج 5، ص 232; عباس على عمید زنجانى، پیشین، ص 504: «ان سیصالحکم الروم صلحا امنا .»
55) على الاحمدى المیانجى، پیشین، ج 1، صص 263 - 261; سید مجتبى حسینى، تاریخچه سیاسى - اقتصادى صدر اسلام، صص 154 - 152; ابن هشام، سیرة رسول‏الله، ج 2، صص 811 و 974، عباس على عمید زنجانى، حقوق اقلیت‏ها، صص 78 - 76 .
56) ر . ک .: اسلام و همزیستى مسالمت‏آمیز، پیشین، صص 94 - 83 .
57) ر . ک .: عبد المجید معادیخواه، تاریخ اسلام; عرصه دگراندیشى و گفتگو، ص 808; واقدى، المغازى، ص 821; سیره ابن هشام، ج 4، ص 49 .
58) ر . ک .: مجموعة الوثاق، ص 172 . به نقل از: سید محمد ثقفى، ساختار اجتماعى و سیاسى نخستین حکومت اسلامى، ص 269 .
59) مائده/83 - 82 .
60) ر . ک .: عباس على عمید زنجانى، اسلام و همزیستى مسالمت‏آمیز، پیشین، ص 111 .
61) ر . ک .: فاروق حماده، التشریع الدولى فى الاسلام، کلیة الآداب و العلوم الانسانیة، المراکش، 1997 م . ، ص 147 .
62) ر . ک .: شیخ عباس قمى، منتهى الآمال، هجرت، قم، ج 2، ص 240; محمد رضا ابویى مهریزى، سیره تبلیغى امام صادق علیه السلام، پایان نامه کارشناسى ارشد، ص 169 .
63) ر . ک .: دکتر حمید بهزادى، اصول روابط بین الملل و تحولات آن در اسلام، نشریه دانشکده حقوق و علوم سیاسى، 1351، ش 12، صص 130 - 129 .
64) ر . ک .: همان، صص 131 - 130 .
65) محمد جواد الحسینى العاملى، مفتاح الکرامه فى شرح قواعد العلامه، ج 7، ص 7 .
66) ر . ک .: عباس على عمید زنجانى، فقه سیاسى، ج 3، ص 379 .
67) مائده/5 .
68) ممتحنه/8 .
69) بقره/190 .
70) بقره/193 .
71) نساء/75 .
72) حج/40 - 39 .
73) توبه/13 .

 

تبلیغات