آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰

چکیده

امیر ارسلان نامدار، از داستان های شفاهی بازمانده از ادبیات کهن فارسی است که به رشته تحریر درآمده. آن را حد فاصل قصه پردازی سنتی و رمان نویسی در ایران دانسته اند. قصه های عامیانه، همواره مورد توجه ساختارگرایان و روایت شناسان بوده ا ند. در این میان، تودوروف در بررسی روایت های اسطوره ای، به ویژه قصه ها، موفقیت چشم گیری یافته است. در این مقاله، به تحلیل و بررسی وجوه روایتی در داستان امیر ارسلان نامدار می پردازیم. حالت غالب گزاره ها در داستان، وجه اخباری است و زمان وقوع افعال گذشته می باشد. در میان وجوه غیر اخباری؛ وجوه فرضی، بسامد بیشتری دارند. وجوه شرطی و پیش بین، هردو به یک نسبت، در داستان حضور دارند. پیش بینی هایی که به وسیله رمل و اسطرلاب صورت گرفته، غالبا درست و پیش بینی افراد، با احتمال خطای بیشتری مواجه است. در میان وجوه خواستی؛ وجه تمنایی، بسامد بیشتری نسبت به وجه الزامی دارد و این نشان دهندهآن است که خواست و آرزوهای افراد بیش از قوانین حاکم بر جامعه،داستان و اتفاقات را پیش می برند.

تبلیغات