آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۰

چکیده

حاکمیت، عنصر بنیادین و قوام بخش در شکل گیری و استمرار دولت های مدرن در روابط بین الملل به حساب می آید. این مفهوم، با گذشت زمان، با تحول ماهوی مواجه شده به گونه ای که در دوره معاصر، حاکمیت مطلق به حاکمیت نسبی و توام با مسوولیت تبدیل شده است. در این چارچوب، مفهوم اولیه و رایج مداخله و ارتباط آن با حاکمیت در حقوق بین الملل نیز با تغییرات جدیدی مواجه شده چنان چه با تفسیر مضیق از حاکمیت، مفاهیمی مانند مداخله بشردوستانه و دکترین مسوولیت حمایت، مورد تاکید قرار گرفته اند. در این میان، بحران هایی نظیر بحران لیبی، سوریه، یمن و... با تعارض منافع متکثر قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای، پارادوکس حاکمیت و مداخله در حقوق بین الملل نوین را نمایان تر ساخته است. این مقاله تلاش نموده تا به بررسی این سوال بپردازد که حقوق بین الملل معاصر چگونه به پارادوکس نسبت حاکمیت و مداخله، واکنش نشان داده است؟ از این رو، هدف از انجام این پژوهش که از روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از اسناد کتابخانه ای و اینترنتی بهره گرفته است، بررسی رویکرد و قواعد حقوق بین الملل کنونی در رابطه میان حاکمیت و مداخله است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در پرتو ارتباطات بین المللی و شکل گیری وجدان دسته جمعی بشری و تزاید مسئولیت کشورها بویژه تحت تاثیر وجدان جهانی سایبری، نسبت حاکمیت و مداخله در حقوق بین الملل نوین در راستای تقویت گفتمان تحدید حاکمیت به سود مداخله و تقویت گزاره حاکمیت توام با مسوولیت دولت ها و هم راستا با منافع قدرت های بزرگ سوق داده شده است.

تبلیغات